155
ﻢ و آ ﻗ� ﻨﺪ � ﻨﺪ ﺟﺰوة ﺣﻘﻮق ﻣﺪﻧﯽ3 ﻣﺪرس: دﮐﺘﺮ اﻣﯿﺪ ﻣﻼﮐﺮﯾﻤﯽ(وﮐﯿﻞ ﭘﺎﯾﻪ ﯾﮏ دادﮔﺴﺘﺮي، ﻣﺪرس داﻧﺸﮕﺎه و ﻋﻀﻮ ﻫﯿﺄت ﻋﻠﻤﯽ) ﺣﯿﺮت اﻧﮕﯿﺰی ﮐﻪ دﻧﺒﺎﻟﺶ ﺑﻮدﯾﺪ اﯾﻦ ﺟﺰوه اﺳﺖ! ﮐﯿﻪ ﮐﻪ ﻧﺪوﻧﻪ درس ﺣﻘﻮق ﻣﺪﻧﯽ، ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯾﻦ درس در ﻫﻤﮥ آزﻣﻮن ﻪ ﺑﻪ ﺗﺪرﯾﺲ ﭼﻨﺪﯾﻦّ ﻫﺎی ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻣﺜﻞ وﮐﺎﻟﺖ، ﻗﻀﺎوت و ﺳﺮدﻓﺘﺮﯾﻪ! ﺑﺎ ﺗﻮﺟ ﺳﺎﻟﻪ ی اﯾﻦ درس در داﻧﺸﮕﺎه ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ، ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺮای اﯾﻦ درس ﮐﻪ داوﻃﻠﺒﺎن ﺑﺮای ﻓﺮاﮔﯿﺮی آن دﭼﺎر ﻣﺸﮑﻞ ﺑﻮده و ﻣﺘﺄﺳﻔﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﺟﺎﻣﻊ و ﺳﺎده ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﯽِ َ َ درﮔﯿﺮ ﺗً ﻓﻬﻢ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﻧﺪاﺷﺘﻪ و ﺑﻌﻀﺎ ﺟﺰوهِ ﮐﻮﭼﮏِ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﺘﺎب روان و ﺑﯿﺎﻧﯽ ﺳﺎده دارد. ﺳﻌﯽ ﺑﺮ آنِ ﮐﺎﻣﻠﯽ رو ﺗﻬﯿﻪ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺷﺮحِ ﻃﻮر اوون ﺑﻪ ﺳﺮدرﮔﻤﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻧﺸﻪ. ﻣﻄﺎﻟﻌﻪِ ﻣﻨﻄﻘﯽِ ﺷﺪه ﮐﻪ ﺟﺎﻣﻌﯿﺖ در ﮐﻨﺎر اﺧﺘﺼﺎر ﺑﻨﺸﯿﻨﺪ و ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﻧﺤﻮی ﺗﺪوﯾﻦ ﺷﻮد ﮐﻪ ﻧﻈﻢ ی اﯾﻦ ﺟ ﺰوه ﺑﻪداﻧﺸﮕﺎه) داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن دورۀ ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ ﭘﯿﺎم ﻧﻮر، آزاد و ﺳﺮاﺳﺮی و ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ( ارﺷﺪ و ﻋﻠﯽ اﻟﺨﺼﻮص داوﻃﻠﺒﺎن ﺷﺮﮐﺖ در آزﻣﻮنِ ﻫﺎی ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ آزﻣﻮن ﻫﺎی ﮐﺎرﺷﻨﺎﺳﯽ ارﺷﺪ، وﮐﺎﻟﺖ، ﻗﻀﺎوت و ﺳﺮدﻓﺘﺮی، ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﻢ: دهً ﺷﻮد. ﺿﻤﻨﺎ ﺣﻘﻮﻗﯽ ﮐﻪ ﺑﻪِ ﮏ و روانُ َ ﻫﺎ ﺟﺰوۀ ﺳ ﻃﻮر ﺷﮕﻔﺖ اﻧﮕﯿﺰی ﺷﯿﻮا و ﮔﯿﺮا و رﺳﺎ ﺗﻮﺿﯿﺢ دادم و ﻗﻮل ﻣﯽ) دم ﮐﻪ اﮔﻪ ﻓﻘﻂ ﯾﮑﯽ از اووﻧﻬﺎ رو از ﺳﺎﯾﺘﻢwww.mollakarimi.ir ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ و ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﻨﯿﺪ( ﺑﻪ ﺟﺰواﺗﻢ اﻋﺘﯿﺎد ﭘﯿﺪا ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ!

حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

  • Upload
    others

  • View
    1

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

�و��ند�و�ند � ق�م و آ��ه �ی

3جزوة حقوق مدنی مدرس: دکتر امید ملاکریمی

(وکیل پایه یک دادگستري، مدرس دانشگاه و عضو هیأت علمی)

بودید این جزوه است! دنبالش انگیزی کهحیرتی این سالههای حقوقی مثل وکالت، قضاوت و سردفتریه! با توجه به تدریس چندینترین درس در همۀ آزمونکیه که ندونه درس حقوق مدنی، مهم

های مختلف، تصمیم گرفتم که برای این درس که داوطلبان برای فراگیری آن دچار مشکل بوده و متأسفانه به منبع جامع و درس در دانشگاهت منابع میساده طور کاملی رو تهیه کنم که شرح روان و بیانی ساده دارد. سعی بر آن شوند کتاب کوچک جزوهفهم دسترسی نداشته و بعضا درگیر تشت

زوه به ی این جشده که جامعیت در کنار اختصار بنشیند و مطالب به نحوی تدوین شود که نظم منطقی اوون به سردرگمی تبدیل نشه. مطالعههای تخصصی الخصوص داوطلبان شرکت در آزمونارشد و علی) و کارشناسیسراسریو آزاد، پیام نوردانشجویان دورۀ کارشناسی (دانشگاه

طور ها جزوۀ سبک و روان حقوقی که به شود. ضمنا باید بگم: دههای کارشناسی ارشد، وکالت، قضاوت و سردفتری، توصیه میحقوقی مانند آزمون) بگیرید و مطالعه کنید www.mollakarimi.irدم که اگه فقط یکی از اوونها رو از سایتم (انگیزی شیوا و گیرا و رسا توضیح دادم و قول میشگفت

کنید!به جزواتم اعتیاد پیدا می

Page 2: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 2

مثل که ینها سایتم (مثل جزوات آیین دادرسی مدنی و حقوق تجارت)شده در وبجزوات گذاشتهنوشته و بقیۀ ینکار من در ا یتمرکز اصلآموزش و ۀمن است که متفاوت باشم و در حوز هدف ین،ا ،باشم!! در واقع یزمتماکه سیاه و سفید هستند گاوها یر سا بین بنفش در یه گاو

. توجه خور که واقعا درباشه بنفش گاو مثل هامنوشته خوامی. مبه دیگران انجام بدم ، کارهای متفاوتی نسبتحقوق ۀدر رشت یسندگینو یمدل مو یه یا زننیزرد م ینکمثلا ع دن؛یفرد نشون مخاص، خودشون رو متفاوت و منحصربه یژگی و یهرو که با ییهاآدم یدیدد حتما

فهم متفاوت باشم و با این ویژگی، به چشم بیام. من های سادهو آوردن مثال» ویسینساده«خوام با ؛ من هم میخاص خودشون رو دارن یدکل« یبگم ول هااییشهجمله کل یناز ا خوامیتوجه باشه. نمنو و جالب یو انجام کار یزکارهام، تما یبرا یغتبل ینکه بهتر خوامیم ینکمتر حقوق گذاشتم، نشون دادم. یان در دسترس دانشجو یگانرا هکه ب ییهارو در جزوه »بودنمتفاوت« ینمن ا ».بودنهمتفاوت یت،موفق

و قوانین تغییرات و آخرین جدید هایتوجه به سرفصل و حتی این نوشته دائما با MollaKarimi.ir یت سا در آخر، باید بگم که جزوات شدۀ جزوه رو در دست دارید بهتره مجددا از شه و چنانچه پی.دی.اف یا نسخۀ چاپهای حقوقی هر سال، به روز میهای آزمونتست

محتوای تولید کارگاه«هاست! اسم کارگاه ما، ضمنا ما کارگاهی داریم که متفاوت از بقیۀ کارگاه .سایت، نسخۀ به روز رو دانلود کنید) رو دنبال کنید تا کلی محتوای omidmollakarimi@) و تلگرام ما (vekalatyar@اینستاگرام (تونید است که می» حقوقی

٠٩٣٥٢٢١٣١٧٥انوادگی خودتون رو به فارسی به شمارۀ حقوقی خوب رو مشاهده و دریافت کنید. در آخر هم باید بگم کافیه نام و نام خ مطلعتون کنیم. شهجزوات جدیدی که نگارش میپیامک کنید تا از آخرین تغییرات این جزوات و اخبار حقوقی و

و نداشته انتفاعی ۀو جنب شده تکثیر و تهیه معلم (امید ملاکریمی)آموزشی توسط ها و مؤسساتدانشگاه در تدریس : این جزوه برایتوجه گارنده،ن است. آورضمان قانونا صورت، این غیر باشد، درمی مجاز »منبع ذکر با تنها« و سودجویی قصد بدون آن، از بردارینسخه و تکثیر

ایمیل های فوق یا این نوشتار از راه پیرامون را خود انتقادات و پیشنهادها نظرات، که بود خواهد خوانندگانی سپاسگزار »[email protected]« فرمایند بیان.

مقدمهای که به سادگی خوردن یک سوپ مرغ به صورت شیوا و رسا آن را به صورت چریکی، کل حقوق مدنی را آموزش خواهیم داد به گونه

های ساده توضیح داده بشه مثل یک قورباغۀ زشت، تحمل اوون سخت است اما در این بفهمید. مفاهیم حقوق مدنی اگر بدون مثالن قورباغه را ببوسید. ما اوون قدیما که دانشجوی کارشناسی بودیم، استادامون بهمون کتابای مرحوم کاتوزیان کنیم که اینوشته، کاری می

سلمبۀ چقر فقهی و حقوقی مواجه سری اصطلاحات قلمبهگرفتیم با یکمون میهای ایشون رو دستکردند. وقتی کتابرو معرفی میشدیم؛ البته باید گفت که مشکل از خودمون بود که اوون رفت و زده میمون سر میحوصله فهمیدیم و نهایتا شدیم که ازش چیزی نمیمی

دونستیم و یکی باید اول به زبون داستانی و با فهمیدیم، چون مفاهیم پایه رو نمیهای دورۀ کارشناسی نمیاصطلاحات رو در سالهای اخیر که شد! در سال، مثل خوردن هلو میثقیل و دشواراصطلاحات گفت و بعد، برامون خواندن های روشن برامون قصه میمثال

ها هستند، معلم حقوق ها و هشتادیها، دهه هفتادی، ادبیات عامیانه رو ترویج دادن و مخاطب عمدۀ این شبکه»های اجتماعیشبکه«گم و ؛ خلاصه اینکه، مدنی رو به طور کامل می»گوییساده«باید به زبون اینستاگرامی برای اوونها تدریس کنه! اصلا هنر معلمی یعنی

دم!کنم؛ قول میشما رو معتاد به روش خودم می

!؛ �قد�م � ��نامان� �قد�م �شده ا�ت حال � � آن�قد�م � �مام �سا�ی � �� و ��س � وھ�ه اول �قد�م � �در و ما� ��م

Page 3: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 3

تعهداتحقوق

کلیات قراردادها

300تا 183مواد

ارکان و منشأ تعهداتی: تعریف، مقدمفصل

تعهداول: تعریف

رف که به موجب آن یک ط آوري استالزام حقوقیرابطۀ «معناي خاص کلمه در حقیقت: تعهد از نظر حقوقی در شود:از این تعریف اوصاف ذیل دانسته می» گیرد.می به عهدهدیگر انتقال مال یا یک فعل را مقابل طرف در

دارد، یعنی اگر من به میل خودم آن را انجام ندهم، از » ضمانت اجرا«است و » حقوقیرابطه «تعهد، •ضمانت «، به این امر (داراي ضمانت اجراي حقوقی است) کنندطریق دستگاه قضایی من را ملزم می

، داري ضمانت طبیعیتعهد ، داري ضمانت اجراي حقوقی نیست،اخلاقیتعهد .شودیمگفته » اجرا اجراي حقوقی نیست.

توانند تواند متعهد شود، هر دو طرف میدارد، بنابراین کسی براي خود نمی» دو طرف«تعهد حداقل هر •هر کجا تعهدي باشد در برابر آن حق شخص حقوقی یا شخص حقیقی یا ترکیبی از این دو باشند.

اي وجود دارد.دینیاي را در قالب عقد بیع به کسی خانهتواند اعمال حقوقی باشد یا وقایع حقوقی. مثلا من منشاء تعهد می •

نه عقددر اینجا ام؛ آیا متعهد نیستم که آن را تحویل بدهم؟ چرا هستم، پس عمل حقوقی (فروختهطرف مقابلم هم متعهده که ثمن رو به من ، یعنید تعهد براي من و طرف مقابلم شدجب ایجاو)، مایقاع

ام؛ آیا متعهد نیستم که آن را پس بدهم؟ بله هستم، پس اي را غصب کردهبده. حالا فرض کنید من خانه؛ اعمال حقوقی به جز آیا ایقاع، منشاء ایجاد تعهد است؟ خیر در اینجا واقعۀ حقوقی، تعهد ایجاد کرد.

قوقی است. ایقاعات منشاء ایجاد تعهدات ح گیردشخص قرار می عمدبه آن چیزي که در تعهد یردگکسی قرار می بر عهدهاي در تعهد هر وظیفه •

) یا یک فعل.2) انتقال مال، 1دو چیز است: (یا فعل منفی) و یا ترك یک فعلتواند یک فعل (یا فعل مثبت) و می انجامتواند می فعلدر مورد دوم،

تواند هر دو باشد.می شخصی متعهد است نقاشی کند، درس دهد و ... .انجام فعل مادي:

Page 4: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 4

اي را انجام دهد، منزلی را بفروشد، اجاره شخصی متعهد است وکالت در پروندهانجام فعل حقوقی: بدهد، جنس بخرد و ... .

طبقه نسازد، متعهد 4شخصی متعهد است در زمینی که مقابل منزلی است بیش از ترك فعل مادي: در جوار دیوار چاهی حفر نکند و ... . است

نگیرم، متعهدم این ماشین به عهدهکه رقیب شماست متعهدم وکالت فلان تاجر را ترك فعل حقوقی: را سه سال نفروشم.

قال مالی، خود، یک فعل حقوقی باید دانست که خود انتقال مال نیز یک فعل است، به عبارت بهتر، هر انت نکته:حقوقی است يارابطهکه: تعهد بگوییمتوانیم مختصر تعریف کنیم می طوربهن اگر بخواهیم تعهد را است، بنابرای

گیرد.می به عهدهکه به موجب آن یک طرف در مقابل طرف دیگر، یک فعل را

دوم: ارکان تعهد

ارکان تعهد است و تعهد بدون وجود ارکان معنا ندارد. شودیممواردي که نام برده

از: متعهد و متعهدله؛ اندعبارتطرفین تعهد، که -1 تعهد؛ موضوع -2 تعهد؛ موضوعمتعلق -3 ی؛رابطه حقوق -4

)مدیون( گیردمی به عهدهکسی است که متعهد:

)دائن(نفع) کسی است که تعهد به نفع اوست (ذي: متعهدله

است. فعلیا انتقال مال یکی از دو امرموضوع تعهد:

گیرد. موضوع تعهد را عینیت خارج به آن تعلق می میعنی چیزي که موضوع تعهد در عال: تعهد متعلق موضوع مصداق موضوع است. ،متعلق موضوع تعهد. در حقیقت، معینبخشد مانند فلان فرش می

به حقوقیضمانت اجراي التزام حقوقی بین طرفین که در صورت نقص تعهد توسط یکی از آنها، ی: رابطه حقوقکند. در حقیقت اگر ي دوستانه متمایز میآورد. این رابطه حقوقی است که تعهدات حقوقی را از رابطهبار می

توان در علم حقوق از آن بحث کرد.تعهد، فاقد ضمانت اجراي حقوقی باشد، نمی

سوم: منشأ تعهد

Page 5: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 5

در معناي خاص کلمه، منشأ تعهد، عمل حقوقی است.

:یحقوق ۀواقعو یعمل حقوق اصطلاحدو تعریف

؛ به عبارت بهتر، عملی حقوقی، عملی است یاثر حقوق يکه دارا و ارادي ياست اعتبار ی: عملیحقوق عملواقع اثري ندارد بلکه اثر حقوقی دارد مثل خرید و فروش، مدهد و در عالاعتبار و حقوق رخ می ماست که در عال

وصیت کردن و ...

دهد. در نتیجه:عمل حقوقی عمل ارادي است که یک ماهیت حقوقی را تشکیل می پس

غیر ارادي وجود ندارد. مثل خواب که عمل حقوقی پس هیچ عملعمل حقوقی مبتنی بر اراده است، اولا: حقوقی نیست.

اما اگر عمل شخص، ؛ نکند. مثل خریدن، فروختن، نکاح، طلاق، رهاین عمل ارادي، اثر حقوقی ایجاد میثانیا: شود. مثل خوردن، نوشیدن، راه رفتن و تعریف نمی» حقوقی«ارادي باشد ولی اثر حقوقی ایجاد نکند، آن عمل،

. ...

:یمدو نوع عمل دار اساسا

نشستن، پا شدن، افتد و اثر مادي دارد مثل، نوشتن،واقع و ماده اتفاق می معملی است که در عال :يعمل ماد -1 و ... ، گرفتن یک شیءینماش یرراه رفتن، غذا خوردن، تعمجا کردن، میز را جابه

عمل حقوق است. ماثرش همه در عال امااست نامرئی یزچ کیحقوق مدر عال عمل اعتباري: يعمل اعتبار -2هم يماد عمل ،یاست. ممکن است در عمل حقوق »یاثر حقوق« يعمل حقوق دارا یدارد ول »ياثر ماد« يماد

با خواست و اراده است. همیشه یعنیاست ياراد یشههم یاست. عمل حقوق یعمل حقوق آنها ۀهمباشد اما

شوند.وجه مشترك عمل مادي و عمل حقوقی این است که هر دو با اراده انجام می

یعنی ممکن است ؛ شودباعث ایجاد اثر حقوقی می عبارت است از یک اتفاق که بدون ارادة ما: یحقوق واقعه گذارقانونماست بلکه شود خارج از ارادة ساز وقوع آن باشد ولی آثاري که بر آن اتفاق مترتب میفعل ما زمینه

است. يقهر ،اوقات یاست و بعض ياراد هاوقت یبعض یواقعه حقوقآن آثار را بر آن واقعه بار کرده است.

شود که آثار حقوقی دارد و آن آثار زمینۀ برخی از وقایع حقوقی با ارادة ما ایجاد می: ياراد یواقعه حقوق -1غصب کردن که اتلاف عمدي مال غیر، استیفاء از مال غیر، استیفاء از عمل غیر و خارج از ارادة ما هستند مثل

شود که کند و این واقعه باعث میشود. مثال: آقاي الف ماشین آقاي ب را غصب میباعث ایجاد آثار قانونی می

Page 6: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 6

ياست ماد یعمل ي،اراد یواقعه حقوقپس آقاي الف در مقابل آقاي ب مطلقا ضامن و مسؤول آن اتومبیل بشود. عمل یناست. ا يعمل ماد ینکه ا شکنداندازم و میگوشی شما را میمن مثلااست. یاثر حقوق يکه دارا

»لافات«مثال ینجبران خسارت کنم. عنوان ا یداست که من با ینا اشیدارد و اثر حقوق یاثر حقوق ،يماد .یستن حقوقی عمل لافاست. ات

تواند برخی از وقایع حقوقی کاملا از ارادة ما خارج هستند یعنی ارادة ما نمی: (غیر ارادي) يقهر یواقعه حقوق -2 ياست قهر یداديرو ي،قهر یواقعه حقوقساز آن وقایع باشد مثل فوت و تولد که آثار حقوقی دارند. زمینه

يقهر یداشته باشد واقعه حقوق یکه اثر حقوق يقهر یدادرو هر ییعناست یاثر حقوق يه داراک) یراراديغ(آور) مسؤولیتآور (کنیم، منظور ما وقایع حقوقی ضماندر علم حقوق هرگاه از وقایع حقوقی بحث می است.

هستند.

مقایسۀ عمل حقوقی با واقعۀ حقوقی

حقوقی هر دو داري اثر حقوقی هستند. ی و هم واقعۀهم عمل حقوق -1تواند ارادي باشد مثل غصب و حقوقی بر حسب مورد، می واقعۀادي است، ولی رحقوقی همیشه اعمل -2

ي مال غیر.غیر عمدتواند ارادي نباشد، مثل اتلاف نمی اما اثر حقوقی قصد انشاي شخص استناشی از اراده یا به عبارت دیگر ناشی از ،حقوقی عمل حقوقی اثر -3

عبارت دیگر اراده در عمل حقوقی جنبۀ به ؛ ی، ناشی از حکم قانون است (وجه اختلاف)واقعۀ حقوقخباري دارد. واقعۀ حقوقی ارتکابی مثل اتلافانشایی دارد، ولی در واقعۀ حقوقی جنبۀ ارتکابی یا ا

عمدي، و واقعۀ حقوقی اخباري مثل اقرار.

تا 301. از ماده شودیمخوانده است که این ترم یعمل حقوقموضوع بحث، 300تا 183از ماده 3 یمدن درکنیم اولین در عالم حقوق با هر تأسیسی که برخورد می .شودیم خوانده 4است که در مدنی یحقوق ۀواقع 337

تأسیس) چیست؟ در جواب این یا این شود این است که ماهیت حقوقی این نهاد (الی که برایمان مطرح میؤسعۀ حقوقی؟ حال اگر عمل حقوقی بود، عقد است یا ایقاع؟ و سؤال باید بگوییم این نهاد، عمل حقوقی است یا واق

اگر واقعۀ حقوقی بود، واقعۀ حقوقی قهري است یا ارادي.

که به شودیم اراده واقع کیا فقط ب یاوقات عمل حقوق یاست بعض ياراد یشههم ی: عمل حقوقیحقوق عمل یو بعض به شفعه، رجوع از طلاق، ابراء و غیره اخذمثل فسخ عقد، طلاق، حیازت مباحات، گویندیم »یقاعا«آن

تعهد، مثل بیع، اجاره، نکاح، وکالت. گویندیم »عقد« آن هکه ب خواهدیماراده کیاز یشب یاوقات عمل حقوقتواند منشأ تعهد باشد مثل تعهد به پس دادن مال در اکثرا ناشی از عقود است، ولی در برخی موارد، ایقاع هم می

Page 7: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 7

از آنجا که حجم مطلب ایقاعات نسبت به عقود، بسیار اندك است ابتدا وارد توضیح ایقاعات فرض فسخ عقد. کنیم.عقود را به طور مفصل بحث میشویم و سپس می

به باریکق.م 1312فقط در ماده در قانون مدنی یقاعا ۀکلماراده در آن است. کیاست که ی: عمل حقوقایقاع .هطرفدو هاوقت یاست و بعض طرفهیک هاوقت یبعض یقاعا است. کار رفته

نخواهد بود: يجار یلاحکام مذکور در فوق در موارد ذ -1312ماده

یموجود بوده ول دعوي اصلر ب یلیدل ینکهباشد مثل ا یلدل یلتکم یا یتتقو يکه اقامه شاهد برا يدر موارد -1 .گردد اقامهمبلغ یامقدار یینمبلغ مجهول باشد و شهادت بر تع یامقدار

که یو غرق کشت زلزله و یلو س حریق قبیلاز نیستحادثه، گرفتن سند ممکن ۀکه به واسط يدر موارد -2 .یستدر آن موقع ممکن ن مال صاحب يبرا سند یلسپرده و تحص یگريمال خود را به د یکس

و هاخانهمهماندر اشخاص که اموالی مثل باشدینمسند معمول یلتحص عادتاکه یتعهدات یهنسبت به کل - 3که یانجام تعهدات یناء و قابله همچنبطا الزحمهحق مثلو سپارندیم هایشگاهنماو کاروانسراها و هاخانهقهوه

شده اگر چه اصل تعهد به که به مقاطعه و نحو آن تعهد کارهاییمثل نیست ولمعم سند یلتحص عادتاآن يبرا .باشد ندموجب س

تلف شده باشد. یامنتظره مفقود یرغ حوادث ۀکه سند به واسط یدر صورت -4

نباشد. یقاعاتاکه داخل در عقود و یگريو امور د يدر موارد ضمان قهر -5

مباحات یازتح مثلا. نیست یو در مقابلش کس رسدیمنفر کیکه اثرش فقط به یقاعی: اطرفهیک یقاعا .1 یکس یزن ) ورسدیم گیریماه فقط به خود اثرش دارد و وجود اراده کی؛ در اینجا گیردیم یماه یااز در یکس(

یک اراده در آن دخیل است و یک طرف طرفهیکپس ایقاع .رسدیم خودش اثرش فقط به کندیمکه شکار رسد.کند و اثر آن هم به خودش میدارد یعنی یک فرد اراده می

اثرش هم به یعنی؛ است دخیل اراده در آن کیو رسدیم طرفاست که اثرش به دو یقاعی: اطرفهدو یقاعا .2، فسخ (زوجه) و هم به زن رسدیم (زوج) به مرد هم که اثرش طلاق. مثل رسدیم یگرد یکیخودش و هم به

.اندطرفهدو یقاعاتاکثر ا به شفعه. اخذعقد، ابراء،

و دوطرفه بودن ایقاع به اراده ربطی ندارد؛ ایقاع همواره با یک اراده است. طرفهیکنکته:

:داریم طرفهیک یقاعمورد ا پنج

Page 8: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 8

اش خواهد و اثر حقوقاحیاء زمین موات یک اراده می :ق.م.) 143و 141، 27(مواد موات یاراض یاياح )1( .کننده استزمین توسط احیاء تملک

تملکحیازت یعنی تصرف در مالی که مالک ندارد و اثر آن، : ق.م.) 147، 146، 27(مواد مباحات یازتح )2( .گیريیمانند شکار و ماهمال مباح است

خواهد و اثر حقوقی آن ایجاد حق تحجیر است، تحجیر ایقاع است و یک اراده می :ق.م.) 142(ماده یرتحج )3( .تملکحق تحجیر یعنی حق اولویت در است. یتاولو آن حق یاثر حقوق یا به عبارت بهتر،

است. یتاولو رفتن حق ینآن از ب ی: اثر حقوقیرتحج حق اسقاط )4(

اعراض عبارت از اسقاط حق مالکیت (اسقاط حق :ق.م.) 178(مادة )کاز مل اعراض( یتمالک حق اسقاط )5(تواند خود را ساقط کند. این عمل ایقاع است و اثر آن مباح شدن ملک است. هر کس میعینی) یعنی مالک، حق

است. یتمالک رفتن حق یناز ب اعراض یاثر حقوق توان گفت:آن را حیازت کند. پس اینطور می

از: اندعبارت طرفهدو یقاعاتا براي هامثال بهترینداریم؛ هطرفدو عایقاپنج مورد

اسقاط« یعنیاعراض است. اعراض ابراء، در مقابل ق.م.): 291تا 289(مواد »ینید اسقاط حق« یعنی ابراء )1( یقاعفقط به اراده طلبکار است ا از آنجا که وطلبکار از طلبش بگذرد یعنیاسقاط طلب و یعنیابراء ؛»ینیع حق

شدنيبر ،ابراء ی. اثر حقوقرسدیمو اثرش به بدهکار هم کندیم اراده طلبکار چون است طرفهدو یقاعاست. ا .)ق.م 289 ماده(بدهکار است

.نمایدیم نظررفص یارخود به اخت از حق دائناست که ینابراء عبارت از ا -289ماده

ابتدا باید حق فسخی باشد تا صاحبش آن را فسخ است. طرفهدو یقاعا یندومق.م.): 452و 449فسخ (ماده )2(ایقاع و فقط به ارادة صاحب حق فسخ نیاز دارد و ایقاعی است دوطرفه مثلا بایع عقد را فسخ ،إعمال کند. فسخ

و »فسخ حق« یمدار اصطلاح کی خورد.می هم بهرسد زیرا عقد کند و اثرش هم به بایع و هم به مشتري میمی. یندگویفسخ م ینبه ا کندیم )اجرا(عمال إرا شحق ،فسخ حق صاحب ی: وقتفسخ. »فسخ« یمدار اصطلاح کی

که خراب است و او امیدهخر ینیماش گویدیم یگريبه د ؛است معیوب ینماش و خردیم ماشینی یکس مثلا اظهارنامه تواندیمکه معامله را فسخ کردم و ییبگو یبه صورت شفاه طرف به یدو با يفسخ دار که حق گویدیم

ثبوت م. در عال)مق. 449 مادهندارد (... دادخواست و و به دادگاه رفتن یازين وبفرستد ینماش ةهم به فروشند حق«نه ، »فسخ«. کرد ثابتفسخ کرد که بتوان آن را يطور یداما با شودیمفسخ گفته دکنی هر طور فسخ

معامله است. )به هم خوردن یا انحلالرفتن ( ینفسخ از ب حقوقی و اثر استدوطرفه یقاعا ،»فسخ

Page 9: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 9

و به آن فسخ شودیمفسخ آنگاه کرد عمالإ را آن ،صاحب حق یو وقت آیدیمفسخ به وجود حق ابتدا: نتیجه .یندگویم

.شودیمحاصل یدبر آن نمالت لاکه د یفعل یافسخ به هر لفظ - 449ماده

به شفعه عبارت است از اخذ، به شفعه است اخذ طرفهدو یقاعا ینسومق.م.): 808به شفعه (مادة اخذ )3(به شفعه ایقاع است و فقط به ارادة شفیع نیاز دارد ولی اثر آن به دو اخذإعمال و اجراي حق شفعه توسط شفیع.

ق. ح»به شفعه اخذ«هم اصطلاح کی »شفعه حق« یمدار اصطلاح کی رسد.طرف یعنی شفیع و مشتري می اخذعمال کند به آن إ را شحق یندگویم یعشفعه که به آن شف حق صاحب یوقت و است شفعه : اول حقشفعه

ي. برافروشدیم آقاي الفسهمش را به کیاز دو شر یکی که هستند یکشر کمل کی. دو نفر در یندبه شفعه گوهم ینممکن است از ب و حتی افتدینم یاتفاق یچعمال نکند هإکه اگر آیدیمشفعه به وجود حق دیگر کیشر

به اخذ«عمال کند، إاش را شفعه حق یعنی یردرا پس بگ کو مل بدهد آقاي الفپول را به ،کیاما اگر شر؛ برودبه اخذ یاست. اثر حقوق طرفهدو یقاعا و است یعشف ةاراداست که فقط به یقاعا ،به شفعه اخذ. یندگو »شفعه .)ق.م 808 ماده( شودیم یدارخر ملک مالک ،شفیع یعنیاست تملکشفعه

خود را به ۀحص شریک از دو یکیو باشدمشترك نفردو ینب یمیتقسمنقول قابلیرهر گاه مال غ - 808ماده ۀداده است به او بدهد و حص يکه مشتر را قیمتیحق دارد یگرد یکبه شخص ثالث منتقل کند شر یعقصد ب

.یندگویم یعآن را شف صاحب فعه وش حق را حق ینکند. ا تملکرا یعهمب

)4( مادة وصایتصیت عهدي یا و)است. )وصایت( يعهد یتوص طرفهدو یقاعا ینچهارمق.م.): 834و 826 وصیت که یکارها را انجام بدهد. کس بعضی فلانیبعد از مرگ من که کندیم یتوص یکسوصیت عهدي یعنی

در تأکید کردهق.م 834. ماده یندگویم صیو مأمور به انجام کارها شده راکه ی. کسیندگویم یرا موص کندیم یوص یرد،بم و کند یتوص یموص کهینهم یعنیاست یقاعا يعهد یتپس وص ،نیست قبول شرط يعهد یتوصحقوقی وصیت عهدي، اثر خبر نداشته باشد. تیوصاز اگر یحت ،جام دهدان امور را طبق وصایاي موصی یدبا

عهدة وصی است. ایجاد تعهد بر

را رد وصایت است دهزن یمادام که موص تواندیم یوص یکنل یستقبول شرط ن يعهد یتدر وص - 834ماده بوده باشد. وصایتبر جاهل رد ندارد اگر چه د نکرد بعد از آن حقر یکند و اگر قبل از فوت موص

رد قبل از فوت یرد کند. اگر وص تواندیم زنده است یکه موص یتا وقت یرد کند؟ وص تواندیم یوص یا: آسؤال .است طرفهدو عیقاا یاست ول یموص يارادهاست و فقط به یقاعا يعهد وصیت رد ندارد. پس حق یگرنکرد د

Page 10: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 10

ضامن و منعزل الاعمل کند و وصیم یايبر طبق وصا یدبا یق.م گفته وص 859انجام ندهد؟ ماده یوص اگر .شودیمو بعد برکنار است ضامن جبران خسارات یعنی؛ است

ضامن و منعزل است. الارفتار کند و یموص یايبر طبق وصا یدبا یوص - 859ماده

نباید ما را گمراه کند » یتوافق طلاق« اصطلاح .است طلاق طرفهدو یقاعا ینپنجمق.م.): 1133طلاق (ماده )5(در دادگاه واقع طلاقرجوع به دادگاه است. يبرا توافقبلکه یستعقد نچراکه که طلاق توافقی عقد است؛

در آنجا که روندیمق لاط ۀدفترخان . مهم آن است که بعد از دادگاه بهیمبه دادگاه برو یدآن با براي اما شودینم. تنها ایقاع دهدق لااز مرد ط یندگیکه به نما فرستدیمنفر کیدادگاه نباشد اما اگر مرد دهدیمق لامرد ط

تشریفاتی در حقوق ایران، طلاق است که تشریفات آن حضور دو مرد عادل و جاري شدن صیغۀ طلاق است ).ق.م 1134 ماده(

همسرش را قلاط ياقانون، با مراجعه به دادگاه تقاض ینمقرر در ا یطشرا یتبا رعا تواندیممرد -1133ماده .یدبنما

يدادگاه تقاضا از انون،ق ینا )1130و ( )1129( ،)1119(مقرر در مواد یطبا وجود شرا تواندیم یز: زن نتبصره )19/8/1381 یاصلاح(. یدق نمالاط

بندي عقودیمتقسفصل دوم: تعریف عقد،

هاي ذیل آن شروع خواهیم نمود و مطالعۀ مواد مربوطه و حاشیه 183همگام با قانون از مادة از اینجا به بعد ضروري است.

:عقد

با حداقل عبارت است از عمل حقوقی که عقد اینکه اولدو مشخصه دارد: عقدقانون مدنی، در تعریف 183ماده کنند. این دو یا چند طرف بر امري توافق مییعنی ؛ پس هر عقد یک عمل ارادي است شود.دو اراده انجام می

هاي دو طرف است.پس هر عقدي مبتنی بر تلاقی اراده

کی یعنی ف استعقد با قرارداد متراد) قرارداد است و گاهی معین(نا نامیب) عقد است و معیننام ( عقد با: نکته دارند. یمعن

.متوجه این ماده استایراداتی کرده اما یفق.م عقد را تعر 183ماده

Page 11: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 11

.حقوقی راث یجادچند اراده به منظور ا یاست از توافق دو ا عقد توسط حقوقدانان: عقد عبارت تعریف

در کند. یعنی عقد براي طرفین ایجاد التزام می؛ آثار عقد مورد قبول هر دو طرف است اینکه دوم: یحقوق اثر یعنی کی. تملگویندیم یکید تملو، عقعقدها یناست که به ا »یتانتقال مالک« یاثر حقوق عقدهااز یبعض

هبه و ... یع،مثل ب ،»یگرد طرفبه طرف کیاز یتانتقال مالک«

است عقدي يد. عقد عهیندگو يدد عهوعقود، عق ینبه ا) ینید حقاست ( »تعهد«عقد یاوقات اثر حقوق گاهیمن بکند و به يبرا يکار یمگویم آقاي الفمن به اینگونه است: جعاله مثل جعاله. ،آن تعهد است یکه اثر حقوق

یکه شخص یمعن یناست و بد يعهد يعقد ،ضمانیا مثلا عقد .گویندیجعاله م ینبه ا دهمیماجرت کیاو .کندیماز او ضمانت یگريبدهکار است و د

مثل ؛بکند يکه کار دهدیماذن یگرينفر به د کی یعنیاست »اذن«آن یاست که اثر حقوق ي: عقدیاذن عقد و وکالت. ، ودیعهیهعار

:یستجامع نجهت چنداز 183عقد در ماده یفق.م: تعر 183 ماده

.شودینم یو اذن یکیاست و شامل عقد تمل يعقد عهد یففقط تعر یفتعر ینا .1

د وکه شامل عق مجانی عقد شودیم ینا ؛قبول کند یگرد طرفتعهد کند و طرف کی که گفتهاینگونه ماده .2حال آنکه در عقود، معمولا هر دو طرف متعهدند زیرا معمولا در مقابل تعهد طرف مقابل تعهد .شودینم معوض

کند و طرف دیگر فقط برخوردار یگان) است که یک طرف تعهد میراو مجانی ( تبرعیفقط در عقود ؛ وکندمی است.

صشخ که یحقاما در قانون تجارت گفته هر شودینم یحقوقص شامل شخ یفتعر ینکه ا اندگفته هایبعض. 3، اشکال نفر »نفر«گفته » طرف یا شخص«به جاي واقع در را دارد. آنهم یحقوق صداشته باشد، شخ یقیحق

این است که شامل شخص حقوقی نیست.

که تعهد، درحالی کرده استطرف دیگر کرده عنوان عقد اطلاق به تعهدي که یک طرف در مقابل گذارقانون. 4 عقد است نه خود عقد. در واقع اثر را با مؤثر مخلوط کرده است.» اثر«

و یندنما يامر بر دتعه دیگرچند نفر یا یکچند نفر در مقابل یا یک ینکهعقد عبارت است از ا - 183ماده .باشد هاآنمورد قبول

هاي دو یا چند طرف (اراده) به منظور ایجاد آثار حقوقی عقد: عقد عبارت است از توافق ارادهحال تعریف درست یا یک ماهیت حقوقی.

Page 12: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 12

عقود يبندتقسیم

.گوییمیمهم اضافه یگرد یمتقس کیاز عقد گفته و یمدو تا تقس 184 ماده

.معلق و منجز ري،یا، خجایززم، لا شوندیممنقسم یلت به اقسام ذلاعقود و معام - 184ماده

بندي عقود از لحاظ دوام: عقد لازم در مقابل عقد جایز و در بین این دو؛ عقد دو وجهی.تقسیماول: تقسیم

.188تا 185. مواد یاريو خ یززم، جالاعقد

استثناء دارد یعنی شودیمکه گفته اصولاقابل فسخ است. یرغ اصولااست که يعقد :)ق.م. 185(ماده زملا عقد، نکاح، یعب مثل معینمگر در موارد کندآن را فسخ تواندینمطرفین از کیعقد منعقد شد هر یوقت یعنی

اجاره، صلح، معاوضه.

.همعیندر موارد مگر باشدته را نداش فسخ آن حقمعامله طرفین از یک یچزم آن است که هلاعقد - 185ماده

طرفهر و به هم بزند تواندیم طرفهر یعنیقابل فسخ است اصولااست که يعقد: )ق.م. 186 ماده( زیجا عقددر واقع فسخ در عقد جایز به ارادة یکی از طرفین است ،را فسخ کند آن یلبدون دل تواندیمهر وقت بخواهد

، ودیعه، عاریه، مضاربه، شرکت مدنی، هبه.مثل وکالتبدون اینکه محتاج سببی باشد.

بخواهد فسخ کند. یبتواند هر وقتطرفین از یکآن است که هر جایزعقد - 186ماده

الاتباع براي هر دو طرف.جایز یعنی جایزالفسخ هر زمان و بدون نیاز به سبب. لازم در حقیقت یعنی لازم

است؛ اگر من امکان فسخ را داشته باشم نیازي به جلب رضاي کسی نیست. طرفهیک): هر فسخی ذاتا 1نکته فسخ دوطرفه (تفاسخ)، اقاله است.

توانند هر وقت بخواهند آن را فسخ کنند و عقد لازم ): نکاح از عقود جایز نیست یعنی زن و مرد نمی2نکته است.

. )عقود يهمهعقود نه اکثرز (یجا یازم است لا مثلا فلان عقد که تأکید کردهاکثر عقود مورد در یمدن قانون نگفته مثل یزيچ یچاز عقود را که مهم هم هستند ه یبعض یاست. ول یزاست، مضاربه جا زملا یعگفته ب مثلا

نکاح، قرض و ... اجاره،

Page 13: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 13

. این اصل، مشکل فوق را حل نموده است.)219 ماده(به نام اصل لزوم یماصل دار یک

ینکها است مگر تباعالازملا آنها مقامقائمو یناملمتع ینب باشدده که بر طبق قانون واقع ش يعقود - 219ماده فسخ شود. یت قانونبه عل یاه الاقطرفین يبه رضا

بر لزوم اصل یعنی(زم است لااست که یناصل بر ا ،یزجا یازم است لا يعقد یمکرد کاصل گفته هر وقت ش اینچون یستهم ن یسادگ ینمسأله به هم البتهاللزوم است. عقود و معاملات مبتنی بر اصالهاستحکام روابط . )است است. یفلااز عقود اخت یبعض

اند:عقود جایز بر دو دسته

عقود جایز اذنی: مثل ودیعه، عاریه، مضاربه، وکالت )1 عقود جایز غیر اذنی: مثل وصیت و هبه )2

شود؛ یعنی در این عقود یک از طرفین (در امور مالی) منفسخ میعقود جایز اذنی با موت، جنون و سفه هر - اهلیتی که براي انعقاد لازم بوده براي بقاي عقد هم لازم است.

تواند رجوع کند؛ اما اگر زند. مثال: واهب در زمان حیات میی، مرگ به عقد لطمه نمیاذن یز غیرعقود جااما در شود.بمیرد عقد مستحکم می

؛ در حقیقت بقاي خوردیمبه هم ) جنون و سفه یعنیحجر (حجر یابا فوت 954طبق ماده (اذنی) یزعقد جا -عقد مقید به بقاي اذن است پس اگر بنا به هر دلیلی اذن از بین برود (مرگ) یا فاسد شود (جنون) عقد منفسخ

خوردیمعزل هم با فوت به هم لاوکالت ب ی. حتخورندینمزم نه با فوت و نه با حجر به هم لا عقود اما؛ شودمی ).بحث دارد ينکته باز هم جا ینا البته(

رود مثل وکالت براي باشد با سفه این یا آن طرف هم عقد از بین می امر مالیدر عقود جایز اگر موضوع عقد -سفاهت در آن نقشی ندارد. مثل وکالت در نکاح نمالی نباشد عارض شد امر ،انجام معامله. ولی اگر موضوع عقد

در عقود جایز غیر مالی آن عقد را یعنی سفیه شدن یکی از طرفین،؛ نی)قانون مد 1074و 1073و 1072(مواد برد.از بین نمی

قرارداد مقید به کتبی بودن نیست، سند قرارداد است نه خود قرارداد. -

فسخ عقد جایز را از طرف گرفت؟ توان حقچگونه می: نکته

Page 14: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 14

است:گرفته شده در نظردر قانون مدنی دو راه حل در این مورد

؛ العقد یک عقد لازم قرار بگیردضمن یعنی عقد جایر شرط زم شرط کردلادر ضمن عقد توانیمرا یزعقد جا) 1 ،یدارخر اینکهبه شرط فروشدیم یرا به مبلغ اشخانه یکس مثلازد. هم را بر یزعقد جا توانینم صورت یندر ازم است که لاآمده که یعاست ضمن عقد ب یزعقد جا کیوکالت که یعنی ي،کار انجام يفروشنده باشد برا یلوک

مرا بر هم زد، با فوت و حجر به ه آن توانینموکالت که یناما ا؛ بر هم زد توانینمرا وکالت صورت یندر ا .یستزم نلامانند عقد کاملا یعنی خوردیم

زم لاضمن عقد چه خورندیمدر هر حال به هم خورندیمکه با فوت و حجر به هم یزيمهم: عقود جا نکتهق.م. 246، ماده افتدینم یاتفاق یچه( شودینم یزاج ،بیاید یزضمن عقد جا ،لازمباشند چه جدا باشند. اگر عقد

).خوانیمیم بعداکه این نکته را اشعار داشته

است باطل شده من آنکه در ض یبخورد شرط به همفسخ یاکه معامله به واسطه اقاله یدر صورت - 246ماده له ض او را از مشروطوع تواندیم باشد که ملزم به انجام شرط بوده است عمل به شرط کرده یو اگر کس شودیم

.یردبگ

ق.م تعارض ندارد مثلا در 959فسخ عقد جایز ضمن عقد لازم: اسقاط حق فسخ عقد جایز با مادة ) اسقاط حق2 کنیم. ضمن عقد بیع حق فسخ عقد وکالت را اسقاط می

عقود دو وجهی آنهاکه به یزجا طرف کیزم هستند و نسبت به لا طرف کیعقود نسبت به يسر کی: نکته. این عقود از حیث احکام، مشمول احکام عقود لازم ق.م.) 187(ماده گوییم. مثل عقد رهن و عقد کفالت می

زند زیرا اصل بر لزوم است.اي به عقد نمیهستند یعنی جنون و مرگ و سفیه بودن لطمه

.جایز یگرد طرفزم باشد و نسبت به لا طرف یکعقد ممکن است نسبت به - 187ماده

یف،تکل ایجاد یگرد طرف يو برا کنندیمحق یجادا طرف کی يعقود فقط برا يسر کیاست که ینا دلیلش یهر صاحب حق زیرا است یزحق شده جا یجاداو ا يکه براطرفی عقود نسبت به ین. اکنندیم الزامتعهد و

صشخ طرفالزام از یرابگذرد ز خود از الزام تواندینمملزم طرفاما ؛ )قاعده طبق(خود بگذرد از حق تواندیم .یستن گذشتقابلملزم

یم.یگومی تکلیفها و الزامات ناشی از قانون را یم؛ لکن تحمیلیگومی تعهدشود به آثاري که از عقد ایجاد می

الزام: تکلیف ناشی از قانون

التزام: تعهد ناشی از قرارداد

Page 15: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 15

هر تواندیم طلبکار .)یعبت ینیع حق( کندیمحق یجاداو ا يرهن: رهن به نفع طلبکار است و برا عقد ):1( مثال لازمو نسبت به بدهکار جایز طلبکار . پس رهن نسبت بهتواندینمبدهکار یخود بگذرد ول وقت بخواهد از حق

.)ق.م 787 ماده(است

هر وقت تواندیم رتهنم یناست و بنابرا لازمو نسبت به راهن یزعقد رهن نسبت به مرتهن جا - 787ماده از آن یاز انحاء قانون يبه نحو یاو یدنما ادا ود راخ نید ینکهقبل از ا تواندینمراهن یبخواهد آن را بر هم زند ول

شود رهن را مسترد دارد. يبر

:گویدیم طلبکار به یشخص یعنی شودیمبدهکار یلنفر کف کیاست که ینکفالت: کفالت ا عقد ):2( مثالو طلبکار است و یلکف ینب کفالت . پس»دهمیمپولت را یاوردمو اگر ن آورمیم یبدهکار را هر وقت بخواه ،من«

. حال گیردیم صشخ کی ،و در کفالت گیردیم لما یک ،طلبکار ،رهن، در رهن ینع یقادقبه نفع طلبکار است. . پس کفالت »کنمیم یدامن خودم بدهکار را پ !برو« :بگوید یلبه کف یعنیخود بگذرد از حق تواندیمطلبکار

.شودیمله گفته مکفول ،طلبکار ) به.4بند 746 ماده(است جایز و نسبت به طلبکار لازم یلنسبت به کف

:شودیم يبر یلکف یلدر موارد ذ - 746ماده

که متعهد شده است. يمکفول به نحو حاضر کردندر صورت - 1

حاضر شود. شخصاکه مکفول در موقع مقرر یدر صورت - 2

شود. يله بر او دارد برکه مکفول یاز انحاء از حق يمکفول به نحو ۀکه ذم یدر صورت - 3

.یدنما يرا بر یلکف ،لهکه مکفول یدر صورت - 4

منتقل شود. یگرياز انحاء به د يبه نحوله مکفول که حق یدر صورت - 5

در صورت فوت مکفول. - 6

عقد جایز را از عقد جدا کرد؟ فسخ توان حقنکته: چگونه می

کند که من را عزل نکنید حالا من چه کار کنم که شما من از شما وکالتی دارم، نفع من ایجاب میفرض کنید نتوانید مرا عزل کنید؟

کنم مثل کنیم: یعنی من با شما یک عقد لازمی را منعقد میت را به صورت شرط ضمن عقد لازم درج ) وکال1گویم من در فلان مورد وکیل شما هستم به کنم یعنی میو ضمن آن وکالت را بر شما شرط می بیع یک کبریتزیرا عقد پایۀ ما عقد بیع است. حالا چرا ؛ شده استشرط وکالت ضمن عقد خارج لازمگویند که این حالت می

Page 16: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 16

شده استلازم؟ خارج یعنی واقعی، یعنی واقعا بین من و شما یک بیعی که عقد لازم است واقع گفتیم خارجآن بیع (عقد اصلی) پابرجاست کهیمادام. در این صورت شده است(صوري نیست) و ضمن آن این وکالت شرط

جاست و اگر عقد شرط ضمن عقد محفوظ است این وکالت هم پابر کهیماداماین وکالت هم محفوظ است یعنی شود براي رود. حالا آیا میاصلی یعنی بیع از بین برود مثلا اقاله شود، فسخ شود و ... وکالت هم از بین می

ضمن عقد اجاره شرط کرد؟ بله اما باید توجه داشت که عقد اجاره عقد بیع جلوگیري از عزل، وکالت را به جاي اجاره، وکالت هم به تبع مدتاما تا قبل از انقضاي ؛ روداز بین میدارد و هر زمان تمام بشود، وکالت هم مدت

ماند.آن پابرجا می

وکیل را از خود اسقاط عزل حق ،) عدم عزل وکیل را ضمن عقد لازم شرط کنیم: یعنی موکل ضمن عقد لازم2 کند.

ق.م.) 679گویند (ماده می» وکالت بلاعزل«به وکالتی که به این دو صورت انجام شود

تواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند، مگر اینکه وکالت وکیل و یا عدم عزل در ضمن موکل می – 679ماده .شده باشدعقد لازمی شرط

شود؟ خیر.موارد عقد خارج لازم همیشه واقع می ۀسؤال: آیا در هم

م. به این علت که از طرفین مثال: دادگاهی حکمی صادر کرده مبنی بر عدم احراز وکالت ضمن یک عقد لازاند، ولی دیوان عالی اند که چیزي به هم نفروختهپرسیده بود چیزي به هم فروختید و طرفین نیز اظهار کرده

اند که ضمن عقد خارج لازم کشور رأي را نقض کرد. به این استناد که طرفین وقتی در سند رسمی اقرار کرده کنکاش ندارد. این کار را دادگاه حق

عقد خیاري و عقد غیر خیاري

کرده اشتباه عقود یمدر تقس گذارقانون یعنیاست لازمنوع عقد یک یاريعقد خ: )ق.م. 188(ماده یاريخ عقد عقود. تقسیم نه در مبحث کردیمذکر لازم عقود ذیلرا در یاريعقد خ گذارقانون بایستیم بدین صورت که

.باشد فسخ ریااخت یثالث يبرا یا هاآناز یکی یا طرفین يآن است که برا یاريعقد خ - 188ماده

ینکها یعنی است و لازمفقط در عقد یارخ ؛ به عبارت دیگر،زملافسخ عقد حق یعنیفسخ: یارخ یا یارخ اصطلاحماده ( گویند ریاخ ،لازم عقد فسخ به حق از این رو است که پس، بر هم زد توانیم یاراترا فقط با خ لازمعقد ات اسباب خاص فسخ عقد لازم هستند و عقد لازم به استناد یکی از خیارات قابل فسخ است خیار ).ق.م 456

Page 17: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 17

اصل، عدم خیار است، زیرا اصل، لزوم عقد . دیفسخ کن دتوانییم خواهیدب وقت را هر یزعقد جا اساسا درحالیکه است لذا باید وجود یکی از خیارات اثبات شود.

.) حکم قانون2) حاکمیت اراده، 1منشأ دارند: 2منشأ خیارات: خیارات

است؛ بقیه خیارات خیار شرطباشد یک مورد است و آن هم اراده طرفیناز بین خیارات، خیاري که ناشی از اش در همگی ناشی از حکم قانون هستند یعنی نیازي به شرط کردن این خیارات نیست فقط کافی است زمینه

. مثال: اگر من ساعتم را به شما بفروشم و معیوب باشد زمینه فسخ (استناد به خیار عیب) داشتهمعامله وجود ق.م. وجود یکی از خیارات است. 185ه در ماده معینشود، پس منظور از موارد حاصل می

شرط است. یارخ داریم کار 3در مدنی که با آن آنهااز یکیو یمدار یارنوع خ 12 یدر قانون مدن

و یوانو ح مجلس ریار خمگ باشدزمه ممکن است موجود لامعاملات یعدر جم یارتمام انواع خ - 456ماده است. یعثمن که مخصوص ب یرتأخ

را که در آن عقدي . پس) باشدشرط یارخ فقط(شرط یاراست که در آن خ یزملاعقد یاريعقد خ: یاريخ عقد .گویندینم یارياست، عقد خ یگريد یارخ

بدهم. پس را ینهفته بتوانم ماش کیکه تا بنددیمبا فروشنده شرط خردیم یندستگاه ماش کی ی: کسمثالاما کند فسخ تواندیمشد یمانهفته هر وقت پش کی بازة زمانیدر بدین صورت که ،شودیم یاريعقد خ ینا

.یستفسخ ن حق یگرهفته د کیپس از

اسباب انحلال عقد لازم

، حال سؤال این است که عقد لازم به چه بسته استدانیم وقتی عقد لازم منعقد شد اصولا دستمان سؤال ما می شود:هاي ذیل منحل میلازم به طریق اي قابل انحلال است؟ پاسخ این است که عقدوسیله

فسخ به استناد یکی از خیارات )1 اقاله: انحلال عقد با اراده دو طرف (تفاسخ) )2 شود)انفساخ: انحلال عقد به حکم قانون (عقد منفسخ می )3

شود و آن هم در صورت وجود یکی از خیارات.عقد لازم فسخ میاولا:

از: نکاح، وقف، اندعبارتقاله کنند البته سه تا عقد قابل اقاله نیستند که طرفین ممکن است عقد لازم را اثانیا: نافذ است).ضمان مبتنی بر نقل ذمه. (که البته اقالۀ این عقد غیر

Page 18: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 18

.در بعضی از موارد، عقد لازم ممکن است منفسخ شود، انفساخ عقد یعنی انحلال آن به حکم قانونثالثا:

ت مانند بطلان.انفساخ حالت است، وضعیت اس

شود.قبل از تسلیم که در این فرض، عقد منفسخ می معینمثل تلف مبیع عین

تواند مربوط به ارادة طرفین هم باشد، آقاي نکته مهم: انفساخ هر چند حکم قانون است ولی از نظر منشأ، میگوییم. مثال: انفساخ عقد میگویند، ولی ما این مورد را تعلیق می» شرط فاسخ«دکتر کاتوزیان به این موضوع

هاي توانیم در عقد شرط کنیم هر کدام از چکام. میام دو فقره چک گرفتهمن آپارتمان خود را به شما فروخته شود عقد منفسخ باشد.به هر دلیلی با عدم پرداخت مواجه طرف در موعد مقرر بنا

خود ین که چک برگشت خورد معامله خودبهیعنی هم؛ توجه: منفسخ شدن (انفساخ عقد) انحلال قهري است داشته باشمفسخ حقها، من دن چکرشود، اما اگر در مثال قبل شرط کنیم که در صورت برگشت خومنحل می

ق این مسئله، اقدام به فسخ قرارداد بکنم و اظهارنامه فسخ را به دادگاه ارائه بدهم.حقلازم است بعد از ت

:)ق.م 189ق (ماده و معل منجز: عقد دوم تقسیم

واجد حالتی است به نام تنجیز و عقد معلق واجد حالتی است به نام تعلیق. منجزعقد

عقدي است که انشاء شده و بلافاصله منشأ (اثر انشاء) آن ایجاد شده است یعنی هم عقد و هم اثر :منجز عقد گرفت و قبول) که صورت یجابتوافق (ا یعنی شود،ظاهر میاثرش ،است که پس از توافق يعقد منجزآن. عقد منجزعقد ین راآمد و ا یکتمل یجهدر نت یدم؛خر ییدگویم شمافروختم و یمگویمثلا من م .آیدیاثرش م

نیست. مثل بیع، اجاره، نکاح، امر خارجیتشکیل آن عقد یا جریان آثار آن عقد، متوقف بر یک ؛ ویندگویمق عقد حقق آن است یعنی تحقي تعلت تامه ،هاي طرفینعقدي است که توافق اراده منجزبنابراین عقد ؛ معاوضه

و یا جریان آثار عقد، معلق به امر دیگري نیست.

موکول به ، عقد معلق است. عقدي است که انشاء شده اما منشأ (اثر انشاء) منجزي مقابل عقد نقطه ق:معل عقد یجابا )است که پس از توافق يعقد امر دیگري شده است که آن امر باید سه خصوصیت داشته باشد. عقد معلق

و اثرش منوط به آیدیاما اثرش نم شودیو عقد هم منعقد م گیردیتوافق صورت م یعنی آیدیثرش نم) او قبولي طرفین، موکول وه بر شرایط اساسی خود، در ارادهو تشکیل آن عقد یا جریان آثار آن عقد، علا حادثه است یکرا به شما فروختم اگر فردا باران بیاید. به آن امخانهق امري در خارج است. مثل اینکه من به شما بگویم: حقبه ت

گویند.علیه (موکول شده به آن) میاند معلقکه طرفین طبق توافق، عقد را به آن معلق کرده امر خارج از عقد

Page 19: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 19

معلق اما اثرش شودیتوافق م یعنی؛ اثرش معلق است یست، بلکهعقد معلق ن مهم: در عقد معلق، خود نکتهاز پس کند؛یم قبول و پسر هم »مال تو ینمماش ياگر در کنکور قبول بشو« گوید:یاست. مثلا پدر به فرزندش م

و اگر قبول نشد مالک ین استعقد منعقد شده است. حال اگر پسرش در کنکور قبول بشود، مالک ماش قبول،را عقد معلق ینا آید؛ق شرط میحقاست بعد از ت» تملیک«به عبارت دیگر، اثر بیع که همانا ؛ شودینم ینماش

یهلع. در مثال فوق معلقیندگو یهلعرا که اثر عقد منوط به آن است، معلق ياحادثه . در عقد معلق آنیندگویمرا خصوصیت سه ینداشته باشد تا عقد معلق باشد، اگر ا یتسه خصوص یدبا یهلعاست. معلق »کنکور ی درقبول«

:شودیرا نداشته باشد، معلق محسوب نم یکی یاگر حت یداشت عقد معلق است ول

مانند ؛ باشد یزاز عقد ن خارج صحت عقد باشد و یطخارج از شرا یعنیباشد یحادثه خارج یک یدبا هیلع) معلق1جزء یعنینباشد یخارج ۀحادث یک یهلعمعلق است. اگر یخارج يحادثه یکدر کنکور یمثال فوق که قبول

روشن بود عقد معلق یفروشن است (پس هر وقت تکل یفتکل ینکها به خاطر .یستعقد بود، عقد معلق ن یطشراداشته اهلیت ام را فروختم اگرخانه« یم:گوروشن نباشد. مثلا من می یفمعلق است که تکل ی عقد،. موقعیست)ن

دارم که یتاهل یااست چون من یف روشنتکلینکه صحت عقد است و ا یطداشتن جزء شرا یتاهل؛ »باشمخارجی باشد یعنی خارج از ارادة طرفین باشد؛ .یستن ه درستندارم که معامل یتاهل یامعامله درست است

مربوط به حادثۀ خارجی باشد نه درستی و نفوذ عقد.

گذشته باشد یهلع. اگر معلقیستروشن ن یفتکل یندهآ چرا که همواره درباشد یندهآ یه مربوط بهلع) معلق2 است. یندهآ »در کنکور یقبول«. مثلا یستروشن است، عقد معلق ن تکلیف چون

یهلع. حال اگر معلقنیست روشن یفباشد تکل ینشود) اگر احتمال یابشود یاباشد ( یاحتمال یدبا یهلع) معلق 3 صد درصد یعنی محال ،شود (یعنی امر یقینی و قطعی)یم صد درصد یعنی یحتم. محال باشد یاباشد یحتم

در کنکور یمثلا قبول .یستصورت عقد معلق ن ینروشن است در ا یفچون تکل غیرممکن)؛شود (واقعۀ ینم. ، قبولی یقینی و قطعی نیست بلکه احتمالی و نامعلوم استباشد هممسلط یلیخفرد اگر یاست حت یاحتمال

(البته با فرض یایدب پاییز یگررا فروختم اگر تا دو ماه د يامثال: خانه: )یستن ه معلق(ک یحتم يمثال برا یک پاییز صد درصدیگر روشن است و تا دو ماه د یفچون تکل یندرا مؤجل گو ینماه است) که ا مردادالان اینکه

محال است تا ، اگر الان مرداد باشد»یایدنوروز ب یگرتا دو ماه د اگر ام را فروختمخانه«محال: ي.) مثال براآیدیم .است و عقد کلا باطل یایدنوروز ب یگردو ماه د

کند زیرا در واقع چیزي عنوان نشده و هیچ امري عقد به شرایط صحت همان عقد، آن را معلق نمی تعلیق :نکتهعلیه باید امري خارج از عقد باشد تا بتواند طور که گفته شد معلق؛ چرا که هماننشده استخارج از عقد عنوان

Page 20: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 20

ژن به ماندانا بگوید، با تو ازدواج کردم اگر همسر مرد دیگري نباشی، این مورد، عقد را معلق کند مثل اینکه بی ق.م.) 700شود. (ماده یعنی تعلیق عقد به شرایط صحت همان عقد، که باعث معلق شدن عقد نمی

نظر مشهور: عقد معلق با تعلیق در انشاء باطل است ولی عقد معلق با تعلیق در منشأ صحیح است.

انشایی عقد را ابراز کردم اما بین ابراز ارادة انشایی با ایجاد شدن عقد فاصله وجود ةدر انشاء: یعنی من ارادتعلیق گویند این نوع تعلیق درست است.شود حقوقدانان میعلیه ایجاد میدارد و عقد با حصول معلق

و این نگرفته استقانون مدنی مورد حکم قرار کدام در نه تعلیق در انشاء و نه تعلیق در منشأ هیچ به نظر برخی،هاي فکري و تئوریک هستند که باید از نظر تحلیلی پاسخ دهیم که آیا صحیح هستند یا باطل. دو صرفا دیدگاه

.مانده استاز دیدگاه حقوقدانان پنهان استکه مورد نظر قانون مدنی آنچه

نظر یناما ا؛ است آن )یزبودن (تنج منجز ،صحت عقد یطرااز ش یکی یعنی؛ عقد معلق باطل است یندگویفقها م؛ )ق.م 189(ماده است. » تعلیق در اثر«و نظر قانون مدنی در عقد معلق، نشده است یرفتهپذ یدر قانون مدن

آن. »آمدن به وجود«آن و یا »انشاي«علیه است نه عقد موکول به حصول معلق» تأثیر«یعنی

معلق خواهد بود. والا نباشد یگريبه امر د فآن بر حسب انشاء موقو یرآن است که تأث منجزعقد - 189ماده

یهلعمعلق همان یگرامر د ینباشد که ا یگريبه امر د فآن بر حسب انشاء موقو یرمعلق آن است که تأث عقدرا آثار خودشود ولی ق میحقم منجزبنابراین از نظر قانون مدنی، عقد معلق یک عقدي است که با انشاي ؛ است

علیه ایجاد شد عقد از شود، حال اگر معلقعلیه جاري میمعلق حصولۀ کند و آثار عقد صرفا از لحظجاري نمی هاي آن باغ از آن تاریخ مال شماست.کند مثلا میوهآن لحظه اثر خود را جاري می

شود بنابراین ایجاد شدن یجاد نشد باید گفت که عقد منفسخ میعلیه ابا این تحلیل که گفتیم، اگر معلقکه قانون مدنی عقد معلق را یکی از اقسام عقود برشمرده آنجاعلیه کاشفیت ندارد بلکه ناقلیت دارد و از معلق

فهمیم که قانون مدنی صحت عقد معلق را قبول دارد.می

، یعنی تعلیق آنها امکان ندارد:ستقش باطل ادو تا عقد است که معل یقانون مدن در

.من ضامنم برادرم از خارج بازگرددکند که اگر یدضامن ق ینکها مثلا )ق.م 699ضمان (ماده -1

.!»گیرمیرا هم م شماهر وقت وام گرفتم « :گویدیق.م) مثلا مرد م 1068نکاح (ماده -2

التزام به یول است، نداد من ضامنم باطل یونکند که اگر مد یدضامن ق ینکهدر ضمان مثل ا یقتعل - 699ماده ممکن است معلق باشد. یهتأد

Page 21: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 21

ن است.لاموجب بط )نکاح(در عقد یقتعل - 1068ماده

.)ق.م 1135معلقش باطل است و آن هم طلاق است (ماده یقاعا یکهم فقط یقاعاتا ینب در

باشد و طلاق معلق به شرط باطل است. منجز یدطلاق با - 1135ماده

یه:لعمعلقق حقاثر عقد بعد از ت

یه چه تأثیري بر عقد معلق دارد؟ آیا ناظر به آینده است یا ناظر به گذشته؟لعمعلقق حقت

دو نظریه وجود دارد:

یعنی آثار و منافع کند یه در گذشته اثر میلعمعلقق حقکشف: قائلین به این نظر معتقدند که ت ۀنظری .1 شود.عقد از همان ابتدا ایجاد می

آثار ق به بعدحقاز روز تیه ناظر به آینده بوده و لعمعلق قحقنقل: قائلین به این نظر معتقدند که ت ۀنظری .2 شود.و منافع عقد ایجاد می

. دوماه بعد) 4 یعنیشد (قبول در آزمون کانون پسر 30/9/96 یخ) عقد معلق بسته شد در تار30/5/96( امروز از آثار عقد باید اینگونه گفت:. یهلعحصول معلق یختار 30/9/96 یگريدو عقد یختار 30/5/96 یکی یم:دار یختاراست اما از مالک همچنان پدر 30/9تا 30/5. از شودیم ینمالک ماش 30/9/96پسر از یعنی آیدیم 30/9/96 یدپسر بگو ینکه. مثل ابشود مالک 30/5شرط کنند که پسر از توانندیطرفین م ی. ولشودیپسر مالک م 30/9

. در شودیپسر مالک م 30/5یخ در تار در این صورت مالک باشم و پدر هم قبول کند 30/5اگر من قبول شدم از بوده شما در دست ،من ینماش 30/5 از یارا بده و ثان یناولا ماش: «که گویدیپدر و م یشپ آیدیم 30/9 یختار

.»بدهیدچهار ماه را ینالمثل ااست، اجرت

به نظر مرحوم کاتوزیان اگر طرفین توافق خاصی نکرده باشند، بهتر است که نظریۀ نقل را بپذیریم. ما هم : قاعده یخکنند که از تار شرط خودشانینکه مگر ا شودیبه طرف منتقل م یهلعحصول معلق یخاز تار یتمالکگوییم: می

عقد مالک شود.

است که ینفاسخ ا شرط .خشرط انفسا یا شرط فاسخ معلق یا شرط فاسخبه نام یماصطلاح دار یکمهم: نکتهن لااگر تا ف گویدیکه م آیدیم ین شرطی. در عقد هم چنآیدیاثرش م یعنی شودیمنعقد م منجزطور ه ب يعقدکه حادثه یعکس عقد معلق است. در عقد معلق وقت یقا بردق ینبه هم بخورد. ان حادثه رخ داد عقد لاف یختار

.رودیم ینو اگر حادثه رخ دهد از ب آمده اثر ینجااما ا آمدیتازه اثر م دادیرخ م

Page 22: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 22

برادرم از سفر یگرد یک ماهاگر تا گویدیاما م دهدیهم م یدارخر یلو تحو فروشدیاش را مخانه ی: شخصمثالماه یکاما اگر خوردیهم م به ماه آمد عقد یک یناگر در ا آید:پیش میعقد ما به هم بخورد. دو حالت برگشت

.خوردیعقد به هم نم یامدگذشت و برادر ن

:)انداما حقوقدانان گفته یامدهکه در قانون ن( ینیو ع یفاتیتشر یی،وم: عقد رضاس تقسیم

عقد تشریفاتی و عقد رضایی

یدهر جور ببند شود یعنییو قبول بسته م یجابو با ا خواهدینم یفاتیتشر یچاست که ه يعقد :ییعقد رضا یک ینکهمثل انیست، تشریفات اضافیق.م. مستلزم 190و انعقادش علاوه بر مندرجات ماده شودیبسته م نکاح.حتی ، مانند بیع منقول، اجاره و مضاربه، قرض، ودیعه، است یی. اکثر معاملات روزمره رضایدبخر گوشی

مثل ابراء. شود؛می یدندارد و هر جور منعقد کن یفاتاست که تشر یقاعی: اییرضا ایقاع

.خواهندینمیفات تشر یقاعاتاست که عقود و ا یناصل ا یعنی؛ است یقاعاتبودن عقود و ا یی: اصل بر رضااصل ا تشریفاتی بودن نیاز به تصریح دارد.به عبارت بهتر، عینی ی

عقد است. باطل نشود عقد یتآن رعا یفاتو اگر تشر خواهدیم یفاتاست که تشر يعقد :یفاتیعقد تشر 190ه انعقاد آن علاوه بر مندرجات ماد ؛ وتشریفاتو قبولو ایجابشود با تشریفاتی عقدي است که محقق می

ها است تشریفاتی بیع اموال دولتی، و بیع اموال شهرداري است. بهترین مثال عقد تشریفات اضافیمستلزم ق.م )خرید با مناقصهو فروش با مزایدهکه مستلزم تشریفات مزایده است (

قاعده بر رضایی است که باز هم مستلزم مزایده است. باید توجه داشت که علیهفروش اموال محکوممثال دیگر است. پس تشریفات را باید قانون مقرر کند. بودن عقود

قانون در نشود باطل است. یتآن رعا یفاتو اگر تشر خواهدیم یفاتاست که تشر یقاعی: ایفاتیتشر ایقاع یفاتیتا عقد تشر ین چندقوان یربه نام طلاق. در سا یمدار یفاتیتشر یقاعا یکفقط یمندار یفاتیعقد تشر یمدن :آیدمیچند نمونه هجزواین که در یمدار

)ق.ث. 22(ماده شدهثبتك لاالف ) نقل و انتقال ام

)1356قانون روابط مؤجر و مستأجر 19ماده فقط در فرض ( یب ) انتقال سرقفل

)ق.ت. 103محدود (ماده یتولؤالشرکه در شرکت با مسج ) انتقال سهم

Page 23: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 23

فروش اموال محکوم ( دمواد یهلع)ی)احکام مدن يبه بعد قانون اجرا 114

يعقد دهد نکاحی. دو نکته هست که نشان میستاست اما درست ن یفاتیاند تشرگفته یمورد نکاح بعض در است: ییرضا

فقط مجازات نیست اگر ثبت نشد باطل یعنی یستصحت آن ن یطثبت آن جزء شرا یثبت شود ول ید. نکاح با1زیرا کاربرد لفظ براي ؛ به معناي تشریفاتی بودن نکاح نیست. در انعقاد نکاح لفظ، لازم است اما این امر دارد

اراده است نه امر اضافی. بیان انحصاريۀ ، وسیللال یرغشخص

چنانچه مردي بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم، طلاق یا فسخ نکاح انون حمایت از خانواده:ق 49ماده از ثبت آن در مواردي که ثبت نکاح موقت الزامی استدداري یا اقدام یا پس از رجوع تا یک ماه از ثبت آن خو

به پرداخت جزاي نقدي درجه پنج و یا حبس تعزیري درجه هفت محکوم ضمن الزام به ثبت واقعهامتناع کند، شود.می

ق.م 1062ماده ولی وفق »... انکحت« یدکه زن بگو یمعن ینبه ا خواهدیم یغهاند نکاح صگفته ی. بعض2 و قبول است. یجابگفته نکاح به ا 1062. چون که ماده یستن صیغه به یازين گوییممی

ق.م در 1134 ماده .شودیعام غلط به کار برده م یدر معن یغهاما اصطلاح ص »یعرب خاص لفظ« یعنی »صیغه« باشد.طلاق یغۀبه ص یدمورد طلاق گفته طلاق با

.یدنما ازدواج ت بر قصدلالد یحاصر که یو قبول به الفاظ یجاببه ا شودینکاح واقع م - 1062ماده

واقع گردد. بشنوند را طلاق اقل دو نفر مرد عادل کهلاطلاق و در حضور یغهبه ص یدطلاق با - 1134ماده

عقد عینی و غیر عینی

و قبول یجاببا ا یعنیمانند وقف) (شرط صحت آن است ، مال موضوع معاملهقبض است که يعقد :ینیع عقد سه رکن دارد:خواهد؛ در واقع یو قبض هم م شودینم واقع

یجاب. ا1

. قبول2

. قبض3

وجود دارد: ینیپنج عقد ع یقانون مدن در

Page 24: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 24

انتفاع حق. عقد موجد 1

. وقف2

فرص یعب .3

رهنعقد . 4

. هبه5

به نقره، طلا طلا، به طلافروش یعنی؛ نقره است یا لاو ثمن آن هر دو ط یعکه مب یعیب یعنی: فرص یعب توضیح شرط صحت است. قبض هم فرص یعدر بیند. گو فرص یعرا ب یننقره به نقره. ا یاو طلانقره به

نکته: در عقود عینی، فوت یا حجر یکی از طرفین قبل از قبض باعث بطلان عقد است.

هر عقدي که قبض مال، موضوعیتی در انعقاد آن نداشته باشد، عقد غیر عینی است. مثل عقد :ینیعغیر عقد بیع، اجاره، معاوضه، صلح.

اعلام کرده باشد. گذارقانونبنابراین شرطیت قبض را باید ؛ نکته: قاعده این است که عقود، عینی نیستند

هاي عقود:بنديسایر تقسیم

عقد مطلق و عقد مشروط

العقد یک توافق فرعی و جنبی است که ضمن العقد نباشد عقد مطلق است. شرطضمن ر عقدي که در آن شرطهگوییم شرط ، می»عقد اصلی«گیرد. این توافق فرعی را به مناسبت آن ضمن یک عقد اصلی صورت می

العقد؛ عقد مطلق مثل خریدهاي ما از سوپرمارکت.ضمن

شود. مثلا من العقد وجود دارد عقد مشروط نامیده مییا چند مورد شرط ضمن هر عقدي که به همراه آن یککنم که سوئیسی باشد، یا شرط کردن چند امر در عقد نکاح، معاملات اماکن خرم و شرط میساعت می

مسکونی، معاملات املاك، قراردادهاي پیمانکاري، همگی عقود مشروط هستند.

است و کنارش چند مورد شرط وجود دارد. عقد معلق منجزنیست. بلکه عقد ): عقد مشروط عقد معلق1نکته آوریم و عقد معلق را معمولا می» اینکهبه شرط «ها را با لفظ، خودش معلق است. معمولا در عقد مشروط، شرط

کنیم.منعقد می» اگر«با لفظ

Page 25: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 25

ول شوي، در اینجا عقد معلق است.من تلفن همراهم را به شما بخشیدم اگر در امتحان کانون قب

گیرند سه نوع هستند:هایی که ضمن عقد قرار می): شرط2نکته

ره باشد.ساخت ک اینکهشرط صفت: تلفن همراه را خریدم به شرط -1 ساعت مدنی به من درس بدهی. 10 اینکهشرط فعل: تلفن همراه را از شما خریدم به شرط -2تلفن همراه شما با همین اینکهگیرم به شرط تومان می 100دهم ساعتی شرط نتیجه: به شما درس می -3

عقد ملک من باشد.

عقد صحیح، باطل و غیر نافذ

عقدي است که تمام ندارد. یو مشکل آیدیهست، آثارش هم م اشیطاست که تمام شرا ي: عقدیح. عقد صح1ت را دارد اعم از شرایط عمومی و شرایط اختصاصی مثل هر عقددرست، نکاح درست، بیع درست. ارکان صح

است که اگر بعدا مهم را ندارد و آن شرط آنقدر 190ماده یطاز شرا یکیاست که يفاسد: عقد یا. عقد باطل 2در آن قصد انشاء وجود ندارد، یا عقدي که جهت آن نامشروع مثل هر عقدي که ندارد. ايیدهفا یچه یایدهم ب

عقد باطل از نیست و یا در آن قدرت بر تسلیم وجود ندارد. معینشود. یا عقدي که مورد آن است و تصریح می ئیاثر قهقرا بطلان یندگویم حالاانگار از روز اول منعقد نشده است. اصط یعنی ي ندارد،اثر یچاول باطل است و ه

ل باطل است.عقد باطل است از روز او یوقت یعنی دارد

یااست یهوشب یا که خواب است یقصد ندارند؟ کس یکه در آن قصد نباشد. چه کسان يعقد باطل: عقد مثال .حصري است نه یلیتمث آمده ماده یناخواب، مستی و بیهوشی که در . )ق.م 195ماده (مست است

باطل فقدان قصد واسطه بهآن معامله یددر خواب معامله نما یا یهوشیب یا یدر حال مست یاگر کس - 195ماده است.

درست یایدبعدا ب اگر آن شرط یصحت را ندارد ول یطاز شرا یکیاست که ينافذ عقدیر نافذ: عقد غیر. عقد غ3نافذ است اگر مالک یرمعامله غ ینا فروشدیرا م یگريد ینماش ،بدون اذن یکس یفضول ۀ. مثلا در معاملشودیم

یا ؛نافذ باشدیرتا آخر غ تواندینافذ نمیرعقد غ یعنی؛ است کند معامله درست است اما اگر رد کند باطل یذتنف باشد. نافذ و یحصح یدبا یاباطل شود و یدبا

یحفقط در عقد صح و فقط . انحلالیندگو را انحلال ینمنحل بشود ا یمدتممکن است پس از یح: عقد صحنکته .رودیم یناز ب یمدتاست اما پس از یحصح ،عقد یعنی؛ افتدیاتفاق م

Page 26: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 26

در بطلاناما شودیمنحل م یمدتپس از یحعقد صح یعنیاست یحدر عقد صح ن: انحلاللابا بط انحلال تفاوت .یایدب یاکه مرده به دن يااست که اصلا موجود نبوده مانند بچه يعقد

منحل شدن عقد: یلدل سه

. اقاله1

. فسخ2

. حکم قانون3

توافق یعنی؛ بزنند توافق کنند و عقد را بر هم يروز یکاند که عقد را بسته ي: همان دو نفر)) اقاله (تفاسخ1 .یندعقد در بر هم زدن عقد را اقاله گو طرفین

توانندیوراث نم یست واقاله ممکن ن یگرد یردطرف بم یکاگر یعنیاول: اقاله مربوط به طرفین عقد است نکته اقاله کنند.

یجادبه منظور ا اراده چند یا: (توافق دو شودیعقد شامل اقاله هم م یفعقد است. تعر یکدوم: اقاله خودش نکته است. یاقاله به هم خوردن عقد قبل ی. اثر حقوقی)اثر حقوق

قابل اقاله یقاعا است، اقاله کرد. موضوع اقاله عقد توانیرا نم یقاعا یعنیسوم: اقاله فقط مربوط به عقد است نکته اقاله کرد. توانیو فقط عقد را م یستن

را یزعقود جاشود. اساسا بحث اقاله در عقود جایز مطرح نمیاست و چهارم: اقاله فقط مربوط به عقود لازم نکته .کنند فسخ توانندیدو طرف م

. ضمان.3. وقف 2. نکاح 1اقاله کرد: توانیرا نم پنجم: سه تا عقد لازم نکته

است. یقاعااما فسخ است عقداراده. اقاله یک: فسخ به هم زدن عقد است با )عقد سبب انحلال ین) فسخ (دوم2

.جایز است و هم در عقود است اما فسخ هم در عقود لازم : اقاله فقط در عقود لازمنکته

به سبب آن حادثه قانون و دهدیرخ م ياحادثه یکاوقات ی: گاه)عقد سبب انحلال ین) حکم قانون (سوم3 انحلال ینعقد منحل شود. به ا خواهدینمی و کس یستدر آن ن يااراده یعنی؛ دهدیعقد م حکم به انحلال

لازم. انفساخ در عقود یزافتد و هم در عقود جایاتفاق م لازم عقود است. انفساخ هم در يکه قهر یندگو خانفسا ق.م 387مثل ماده حجر نه با فوت و یمدارهم

Page 27: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 27

به یدو ثمن با یع منفسخشود بطرف بایع تلف و اهمال از یربدون تقص یمقبل از تسل یعاگر مب - 387ماده تلف ین صورتاو رجوع نموده باشد که در ا مقامقائم یابه حاکم یمتسل يبرا یعبا ینکهمسترد گردد مگر ا يمشتر

خواهد بود. ياز مال مشتر

.شودیمنفسخ م یاو شودیفسخ م یا، شودیاقاله م یا یحیعقد صح هر

:که نیاز به توضیح دارد اصطلاح چند

است. برده آنها را به کار گذارقانون متأسفانهغلط است اما خواهیم اصطلاحاتی را بحث کنیم که می

یعنی( چیستآن درستا به کار برده باید دید هر کجا که قانون اینها رغلط است و »باطل شدن«شدن: باطلباید موردي بررسی کرد) ییبتوان در همه جا از آن استفاده نمود و در هر جا که ندارد یثابت اصطلاح درست.

.باطل کردن و باطل نمودن نیز نادرست است: )کردن (باطل نمودن باطل

)معیننام (غیر ) و عقد بیمعینعقد بانام (

عقدي است که در قانون نام مشخص و احکام مشخص دارد؛ یعنی تعریف عقد، اوصاف عقد، شرایط بانام:عقد بنابراین عقد ؛ بینی شده استطور طرق انحلال عقد در قانون پیش، همینطرفینت عقد، آثار عقد نسبت به صح

شود مثل بیع، اجاره، معاوضه، ودیعه، عاریه، صلح، شروع می 338یا بانام، سازمان مشخصی دارد. از ماده معین رهن، جعاله و ... .

عقدي است که در قانون نام مشخص ندارد احکامی هم در قانون ندارد معیننام یا عقد غیر: عقد بینامعقد بی (قراردادهاي خصوصی)

خلاف قواعد آمره نباشند. اینکهک شرط دارند و آن تنها ی معینعقود غیر

. انجام دادن کار هستندهمه ناظر به معیننام است. عقود است عقد بی ترك فعلثال: هر عقدي که ناظر بر م؛ در اجاره مالی گذارمدر رهن می؛ یا در رهن، مالی دهمانجام مییا کاري فروشممیمالی را شوممیمثلا وکیل

د که رهم عقدي وجود دا ،در مقابل – شومضامن می، در ضمان کنممنتقل می؛ در حواله دین را دهمه میاجاررا ، سمت خانه شما بالا نبرم، دیوار حیاطم را منکدر مزرعه چاه نمثلا انجام ندهمدر آن قرار است من کاري را

است. معین، این عقد غیر باز نکنمپنجره

شناسند، است همه می معیناما امروزه عقد ؛ سال پیش احکامی نداشت، قانونی نداشتیا مثلا بیمه در صد است. مثال: من معینکب از چند عقد دهاي ترکیبی، یعنی قرارداد که مراحکام دارد، قانون دارد یا مثلا قراردا

ه شما بدهم + در مورد ماه ب 6متعهدم به موجب یک قرارداد که: ماشین خود را بفروشم + منافع خانه خود را

Page 28: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 28

ساعت به شما مدنی درس بدهم + براي شما فرش بخرم = عقد غیر 10قبولی کانون به شما مشاوره بدهم + .معین

ها یعنی اگر توافق ی نیست؛معینمنطبق بر هیچ عقد قرارداد خصوصییا نامبییا معینعقد غیر ): 1نکته منطبق با بیع باشد این عقد بیع است اگر منطبق بر وصیت باشد عقد وصیت است مثلا اگر حسین بگوید ساعت

.معیناز مرگم مال تو باشد، این وصیت است نه عقد غیر بعدمن

اند نام اعتبار قائل نبودهاي به عقد بیبوده است. عده نظراختلافنام، بین فقها ): در خصوص اعتبار عقد بی2نکته اند (نظریه حصري بودن عقود).دانستهمی معینو اعتبار را مخصوص عقود

قانون مدنی این دیدگاه را نپذیرفته؛ از دیدگاه قانون مدنی هر توافقی که خلاف قواعد آمره و نظم عمومی و است یعنی قابل انطباق با یکی از نمعیاخلاق حسنه نباشد معتبر است حال اگر این توافق در قالب یک عقد

ی نباشد با عقود غیر معینداریم. ولی اگر این توافق قابل تطبیق بر هیچ عقد سروکار معینعقود است ما با عقود گذارد می قرارداد خصوصیداند و اسم آن را نام را معتبر میداریم قانون مدنی ما عقود بی سروکارنام و بی معین .).ق.م 10(ماده

10گویند طبق ماده آورند میق.م. از مواد مظلوم قانون مدنی است، چون هر کجا وکلا و قضات کم می 10ماده هاي خصوصی مخالف صریح ق.م. استناد کنیم که توافق 10توانیم به ماده ق.م. البته باید توجه داشت زمانی می

یگر نباشد.د معینتوافق ما قابل تطبیق با عقود یزنقانون نباشد و

عقد خیاري چه نسبتی با عقد مشروط دارد؟سؤال:

ایم. این شرط ضمن عقد که فسخ) در آن شرط کرده حقهر عقد خیاري یک عقد مشروط است چون چیزي را ( است. شرط نتیجهخیار شرط در آن گنجانده شد،

شرط صفت مربوط به اوصاف مورد معامله است.

قرار بگیرد.رفتار (فعل و ترك فعل) شرط فعل باید

)تبرعیعقد معوض (معاوضی) در مقابل عقد بلاعوض (

؛ کنندي را ایفاء میکنند یا تعهدعقدي است که طرفین به طور متقابل مالی را به هم تملیک می عقد معوض:کند پول تعهد می آموزشگاه ،ضوکند تدریس کند و در عتعهد می معلم. یک آموزشگاهبا مانند رابطۀ یک معلم

Page 29: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 29

،تواند معوض باشد یا نباشدبدهد. مثل عقد بیع، اجاره، معاوضه، این عقود ذاتا معوض هستند؛ ولی عقد صلح می تواند معوض (یعنی با اجرت) باشد یا نباشد.وکالت می

طرف است. طرف دوم فقط در این عقود، تملیک مال یا تعهد، فقط مربوط به یک :تبرعیعقد بلاعوض یا دهد. مثل کند یا تعهدي را انجام نمیشود یعنی در مقابل تعهد طرف مقابل، مالی را تملیک نمیمند میبهره

:یمجانهبه، وصیت، وقف، صلح بلاعوض، عقد موجد حق انتفاع، وکالت

مگر در موارد نادر که علم تفصیلی حت است شرط ص ،: (مهم): در تمام عقود معوض، علم تفصیلی طرفین1 نکتهشود و غرر موجب بطلان است. مثلا در . مثل جعاله و عقد ضمان. نبود علم تفصیلی موجب غرر مینیاز نباشد

پشت کوه دماوند از پدرم مقداري زمین مانده، هر چه هست فروختم صد میلیون این عقد باطل است چون دانیم چقدر است.نمی

، علم اجمالی هم کافی است یعنی علم تفصیلی لازم نیست. مثلا اگر بگوییم همان زمینی را که تبرعیدر عقود آید.دانم، وقف کردم صحیح است چون غرري به وجود نمیمساحت آن را نمی

ی علم اجمالی هم کافی است. حت تبرعی: در عقود معوض علم تفصیلی طرفین شرط است ولی در عقود 2نکته اینکهعقدي داریم که علم اجمالی هم شرط نیست که آن عقد وصیت است. مثلا وصیت به تبرعیدر عقود

، لهیموص ی،کس (موص یچه کهیدرست است. در حال بدهید کلاسهاي این باغ را به بچه 95هاي سال میوهخواهد بود. در عمل اگر چقدر دهدیم یوهو اگر م یرخ یا دهدیم یوهباغ م ینا 95سال یاآ داندینم ثالث)

آن باغ را خراب کند. یلکه س یمانند زمان ،موضوعا باطل بوده است یتکه وص شودیندهد کشف م ايیوهم

عقد تملیکی و عقد عهدي

حال چه انجام فعل باشد. یامال تواندیموضوع آن م يعقد عهد یموضوع آن فقط مال است ول عقد تملیکی: آن.فعل چه ترك

يمعنا یک یکیعقد تمل .آیدیمدر یتچون فقط مال است که به ملک فقط مال است؟ یکیموضوع عقد تمل چرا عام. يمعنا یکخاص دارد

نظرقطع آورند.یم هم در یترا به مالک یدو مال هر یا یناز طرف یکیکه يعقد یعنی عام: یبه معن یکیتمل عقدعقد یگرعبارت د به؛ ... یاو پس از عقد یا ،عقد باشد ینح یاآ مثلا باشد. یچه زمان یتملک یجادزمان ا اینکه از

.شودیمال م یکطرف بر یک تیبه مالک یکه منته يعقد یعنی یکیتمل

Page 30: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 30

ثمن. مالک یعو با شودیم یعمالک مب يمشتر یعیعام است چون در هر ب يبه معنا یکیتمل يعقد ،بیعی هر

رفالعقد (به مجرد انعقاد عقد) و به صین) حيکه طرف مقابل (مشتر يعقد یعنی خاص: يبه معنا یکیتمل عقد به چند نکته توجه نمود: یدمفهوم با ینبه ا یکیدرباره عقد تمل .شودیمال م و قبول مالک یجابا

ندارد چرا که تیپرداخت ثمن هم در انعقاد عقد موضوع ،ندارد در انعقاد عقد تییمال موضوع یمتسل ):1 نکته .ارکان عقدعقد هستند نه آثار اینها

ينقطه مقابل عقد عهد یکیعقد تمل یدر حقوق مدن .شودیو قبول واقع م یجاببا همان ا یکیعقد تمل ):2 نکته قرار دارد.

يبه معنا یکیمنظور عقد تمل معمولا گوییمیسخن م یکیاز عقد تمل یوقت یمدن در حقوق توجه: ):3نکته خاص است.

...شودیو قبول واقع م یجاببه ا یعآن عقد ب یمتو ق یعدر مب يو مشتر یعپس از توافق با - 339 ماده

ثمن پرداخت نگردد. هرچند .گرددیو قبول واقع م یجاببا همان ا یعب عقد یعنی »با« یعنی »به« ماده ینا درشده واقععقد یاست ول یعبا یونثمن را ندهد مد يمشتر اگرنیست؛ کن عقد ر ،از آثار عقد است یمچرا که تسل

است.

آثار بیعی که صحیحا واقع شده باشد از قرار ذیل است: – 362 ماده

1- شودیمالک ثمن م یعو با یعمالک مب يمشتر یعب وقوع به مجرد.

شود.میمالک ثمن یعبا و یعمالک مب يمشتر یع،به مجرد وقوع ب :ق.م. 362ماده 1 بند

مشخص ینطرف ینب که در عالم خارج مصداقا ینیع یعنی؛ باشد معین ینع یدبا یکیموضوع عقد تمل ):4 نکته است.

چند قسم هستند: دارند. یمن ارزش مال يکه برا یزهاییچ یعنیاموال من :بحث

ی، یعنیگوش ینک،ع ین،ماش ،ساختمان یوانات،مثل ح اموال من هستند. نیااعاز اموال من یبخش )1 هستند. یحس ةکه قابل اشار یاموال

ین.ماش يسوار ،سکونت در خانه هستند. منافعاز اموال من یبخش )2 یسسأت یموافقت اصول، چهار خط تلفن ثابت، یلموبا خط . یکهستند یازاتحقوق و امتنوع سوم )3

دفترخانه. یسسأت یموافقت اصول، یشهکسب و پ حق، کارخانه

Page 31: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 31

من است مثل درس دادن. رکا ،نوع چهارم )4 ،اموال ینموارد است که گفته شد اما از ا ینمن ا تثبم يهاییدارا مجموعه

هستند. یحس ةقابل اشار وجود مستقل دارند و یاناع منظور تمام موارد بالاست. کنیمیصحبت م تثبم ییاز دارا یوقت :توجه

.یمدار سروکار ینما با ع یکیدر عقود تمل ه:توج ) مهم5 نکته

سه نوع است: عین

معین ینع )1 معیندر یکل )2 هالذمیف یکل )3

مشخص است. است که مصداقا یمال :معین ین) ع1

مستقل دارد. یوجود خارج یعنی ،است ینع :اولا

مشخص است) مصداق یکمشخص است و ناظر بر یعنیندارد ( یدوم یعنیاست معین :ثانیا

،ن مالآ یگرد يهامصداق یعنی ،ندارد یدوم یمعین ینع یلو برنج، هیچصد ک ینا، مانتو ینا، ساعت ینا مانند .یستندن ینمورد نظر طرف

است که: یمال :معیندر ی) کل2

دارد. یاست پس وجود خارج ینع اولا:

معین ینع مقابل ۀنقط ی(کل است یکل گوییمیم یستمشخص ن اینکهبه علت یستمصداق مشخص ن :ثانیا .است) یجزئ مقابل یکل ،منطق در - است

موضوع تعهد هستند که آن مجموعه خودش مشخص است يامجموعه یکاز ،نامشخص يهامصداق :ثالثا .اما مجموعه مشخص است) یستمشخص ن خودش (مصداق

ن برنج.صد ت ینبرنج از ا یلوصد ک؛ فلان کلاس يهایاز صندل یدوتا صندل مثل

.معیندر یکل گویندیم ینهم يبرا اما مجموعه مشخص است. یستمشخص ن مصداق

الذمهفی ی) کل3

Page 32: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 32

مستقل داشته باشد. یباشد و وجود خارج یانجزء اع تواندیم :اولا

.)یستن معین ین(پس عیست مصداقش مشخص ن :ثانیا

.)یستن معیندر ی(پس کلیست مجموعه هم مشخص ن :ثالثا

تن برنج شمال یک مانند

ه در زمان معامله فقط در عهده متعهد است.الذمیف یلذا مال کل :رابعا

.ینماش ینا ،خانه ینا مثل است. معین ینع یکهمواره یکی،مال موضوع عقد تمل: )6 نکته

من به معناي الذمه بفروشم عقد به شما بفروشم یا به شکل کلی فی معینحالا اگر من مالی را به صورت کلی در صندلی از این کلاس 10من تعهد دارم معینخاص کلمه تملیکی نیست بلکه عهدي است یعنی در کلی در

الذمه تعهد دارم مالی مطابق آن جنس (برنج) با آن وصف (طارم) و با مشخص کنم و تسلیم کنم و در کلی فیالذمه سه خصوصیت باید ذکر شود: یف یکل) تهیه کنم و به خریدار تسلیم کنم. پس در یلوک 100آن مقدار (

جنس، وصف، مقدار.

الذمه است مشتري چه زمانی مالک یف یکلاست یا معین): سؤال: در بیعی که موضوع آن کلی در 7نکته است یعنی وقتی زمانهممصداق با تسلیم شود؟ آیا تملیک با تعیین مصداق است یا با تسلیم؟ معمولا تعیین می

اما اگر فاصله به وجود بیاید تعیین مصداق ملاك است. چرا؟ زیرا ؛ کندکند تسلیم هم میطرف تعیین مصداق می کند زیرا مصداق آن مشخص است.را پیدا می معین عین شود حکموقتی مالی تعیین مصداق می

را دارد یعنی مشتري به صرف انعقاد عقد مالک شده است معینکم مال ، حمعین): گاهی مال کلی در 8نکته کنیم فروشم، وقتی در کلاس را باز میهاي فلان کلاس را به شما میصندلی از صندلی 10من اینکهمانند

تا صندلی وجود دارد. 10بینیم فقط می

این تواند قیمی باشد مثل تواند مثلی باشد مثل این تلویزیون نو؛ و میمی معین): مال موضوع عین 9نکته اند.و مثل اموال مثلی که دست دوم شده گوسفند

معینالذمه لزوما باید مثلی باشد. معاملۀ مال قیمی به شکل کلی در یف یکلو معین): هر مال کلی در 10نکته معامله معینر موجب بطلان است. بنابراین اموال قیمی فقط به شکل عین الذمه موجب غرر است و غریف یکلو

شوند.می

Page 33: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 33

تواند انجام گیرد. موضوع تعهد میطرفین قرار می ةعقدي است که به موجب آن، تعهدي بر عهد عقد عهدي:تواند متر، یا می 10تواند ترك فعل باشد. مثل تعهد به عدم حفر چاه بیش از فعل باشد مثل احداث بنا، یا می

انتقال مال باشد، مانند انتقال سند خودرو.

دینی است. حقعینی است. عقد عهدي موجد حق): عقد تملیکی موجد 11نکته

معیندینی حق بر مال حقاست ولی معینعینی حق بر مال حقتر است دینی کامل حقعینی نسبت به حقتواند مال را کند یعنی صاحب حق میتعقیب ایجاد می حقعینی حقنیست، بلکه حق بر ذمه یک شخص است.

کند.خود را مطالبه حقدر دست هر کسی ببیند او را طرف دعوا قرار دهد و

عینی این است که حقکند چون ناظر بر عین مشخص نیست. خصوصیت تعقیب ایجاد نمی حقدینی حقولی مردم، قابل استناد است. ۀو در مقابل هم رودینم ینمالک از ب ییرتغ با دست به دست شدن مال و حتی با

)218تا 190 مواد(معاملات صحت یاساس یطشرا

عمومی یطو شرااساسی یعنی چه؟ یطشرا شرایط یعنی چه؟ و فرق آن با شروط چیست؟نخست باید بدانیم که یعنی چه؟ معامله یعنی چه؟

شرایط جمع شرط است؛ شروط هم جمع شرط است. اگر شرط به مفهوم منطقی و فلسفی به کار رود جمع آن شود شروط.می

راي پیدایش یک ماهیت لازم است اما کافی که وجود آن بشرایط: شرط به مفهوم فلسفی و منطقی یعنی چیزيگویند شرایط و به مجموع این شرایط را می آنهاجمع است کهبراي ایجاد عقد بیع چند شرط لازم مثلا نیست.

تواند گل را ایجاد نمی ییتنهابهگوییم سبب (مثلا براي رویش یک گل به چند عامل نیاز است که هر کدام میمل آب، خاك، نور و ...) مثلا در عقد بیع قصد و رضا لازم است اما شرایط دیگر نیز لازم کند که آن عوامل شا

اي که هرکدام نباشد آن ماهیت هم به عنوان شرایط آن ماهیت لازم ایست. به گونه آنها ۀاست که جمع هم کند.نخواهد بود. شرایط را قانون تعیین می

و جنبی است که ضمن یک عقد اصلی ین مفهوم یک توافق فرعیشروط: شروط مفهوم حقوقی است. شرط در اکنند. مثل توافق اصل عقد، در این مورد هم با هم توافق می ارهگیرد یعنی طرفین به مناسبت توافق دربقرار می

110تعیین مسکن با زوجه باشد، یا زوجه وکالت در طلاق داشته باشد، یا مهر اینکهطرفین ضمن عقد نکاح به

Page 34: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 34

شود. شروط را طرفین عقد تعیین هاي فرعی وقتی جمع بسته شود شروط نامیده میسکه باشد، این توافق کنند.می

شرایط اساسی

هایی است که مهم، اساسی و رکن هستند؛ نبودن این شرایط اصولا موجب بطلان معامله است. به استثناي شرطن نیست بلکه موجب عدم نفوذ است که آن هم بر عنصر رضا. نبودن رضاي معتبر به خودي خود موجب بطلا

تواند موجب بطلان شود.حسب مورد می

گوییم باطل است.: بطلان یک حالت است هر عقدي دچار بطلان شود می1نکته

گوییم غیر نافذ است.حالت است هر عقد دچار وضعیت عدم نفوذ شود می هم نفوذ: عدم 2نکته

شرایط عمومی و اختصاصی

مربوط به شرایط عمومی صحت عقود است. علت این است که ناظر بر یک یا چند عقد 190ت ماده مندرجا را داشته باشند. آنهانیستند بلکه ناظر بر همه عقود هستند و همه عقود باید

ایط اختصاصی، شرایط عام نیستند بلکه مختص یک یا چند عقد هستند (مختص بعضی عقود هستند) راما شبودن در عقد ضمان منجز. )قبض در عقود عینی(به طور کلی رف ص بودن در عقد نکاح. قبض در بیع زمنجمثل

نقل ذمه.

آن عقد، شرایط شرایط عمومی را داشته باشد و اگر قانون براي ۀپس یک عقد زمانی صحیح است که کلیباشد و وقتی یک عقد یکی از شرایط عمومی را باید آن شرایط را هم داشته بینی کرده باشد، اختصاصی هم پیش

بینی کرده آن را نداشته باشد آن عقد باطل است.ندارد یا اگر شرایط اختصاصی را که قانون پیش

رساند مثل مناظره.معامله: صدر باب مفاعله است و عمل حقوقی را می

معنا دارد: 3از لحاظ حقوقی معامله

اعم از عقود و ایقاعات. این عمال حقوقییعنی مطلق ا؛ ترین معنی آن استمعامله در معناي عام که گسترده رود.در فقه در نقطه مقابل عبادات به کار می معنی

برد این هرگاه قانون مدنی کلمۀ معامله را به کار می معمولامعناي دوم معامله: یعنی مطلق عقود نه ایقاعات، مورد نظر است و این عقود اعم از عقود مالی و غیر مالی است. معنی

Page 35: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 35

در یولمعناي سوم معامله: صرفا به معنی عقود مالی است. این معنی در قانون مدنی چندان مورد نظر نیست، گر است.گویند فلانی معاملهعرف مورد نظر است. مثلا در عرف می

یادارد حالت سه ،چهار تا شرط ینبر اساس ا يفته که هر عقدگمعاملات صحت يچهار تا شرط برا 190 ماده است. باطل یااست و نافذ یرغ یااست، یحصح

است: یاساس یلذ یطصحت هر معامله شرا يبرا - 190ماده

هاآن يو رضاطرفین قصد )1 ینطرف یتاهل )2 که مورد معامله باشد معینموضوع )3 جهت معامله یتمشروع )4

شرایط طرفین

:)ق.م 190 مادهاست (صحت معامله چهار شرط یاساس شرایط

و رضا قصداولین شرط:

)ق.م 209تا 191 مواد(

:قصد و رضا

که در حقوق ما دو مفهوم حقوقی اعم از عقد و ایقاع هم محتاج قصد است و هم محتاج رضا، قصد: هر عملرضا یعنی میل باطنی به انجام معامله از جداگانه هستند. قصد یعنی اراده انجام معامله و اجراي آن اراده، اما

روي اختیار.

یعنی ایجاد، منظور از ایجاد، ایجاد یک عمل حقوقی اعم از عقد و ایقاع انشاء منظور از قصد، قصد انشاء است.است. در نتیجه قصد انشاء، یعنی قصد ایجاد یک عمل حقوقی. معامله اگر از روي میل باطنی انجام شود رضا

بر مبناي رد اما اگر از روي رضا نباشد مثل اکراه است. در اکراه، طرف قصد انشاء دارد اما میل باطنیوجود دایعنی رضایش مخدوش است. رضایت در امور کیفري همان اعلام گذشت است و رضا در امور مدنی، ؛ اختیار ندارد

میل باطنی است به انجام یک عمل حقوقی.

ا:مراحل روانی تفکیک قصد از رض

و اراده چهار مرحله دارد. شودیمعقد با اراده بسته

Page 36: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 36

اراده چهار مرحله دارد: ینبا اراده بخرم حال ا یدبخرم که با تاپلپ کی خواهمیم: من مثال

این فکر به یلیبه چه دل یستحال مهم ن ؛آن معامله به ذهن من وارد شود ابتدا یعنی: یا تصور خطور) مرحله 1 کند یک ماشین بخرم مثلا در روزنامه دیدم.در ذهن من خطور می کند.ذهن من خطور می

:است سنجش دو حالت یجۀنتکه کنمپیش خودم بررسی می یدکه به ذهنم رس الا: حیا تدبر سنجش ۀمرحل )2 تاپلپکه گیرمیم یمت باشد تصماما اگر مثب شودپرونده بسته میو کنممی در ذهنمبایگانی است که یمنف یایعنی بعد از اینکه به ذهنم خطور کرد وضع مالی خود را ؛ شویمیم رضابه نام سوم ۀمرحلوارد که بخرم را

سنجم که آیا صلاح است این کار را بکنم یا خیر.می

من یعنی؛ است» رضا«واقع شود. این همان معاملهدر ذهن من میل باطنی یا تصمیم به انجام :رضا مرحله )3قصد به تبدیل برسد %100 یعنی خودش به اوج یرضا وقت ؛گاه نخرم یچممکن است ه اماگرفتم بخرم یمتصم

.شودیمکه آمد عقد واقع قصد و اندیدرونچهار مرحله ینا. رضاست قصد، اوج یعنی ؛شودیم

انشاء همیشه با اجراي اراده توأم است. در قصد، همیشه اجراي اراده قصد: انشاء قصد مرحله اجراي تصمیم یا )4 تاپلپمن یعنی؛ مورد نظر است. مادامی که تصمیم به مرحله اجرا نرسیده رضا وجود دارد ولی قصد وجود ندارد

که باعث یزيچبه کارت را هم کشیدم؛ و خواهم مدل را می نبه مغازة مربوطه رفتم، گفتم فلاکردم و یدارا پ قصد دارم. یعنی کشمیم کارتکه یو وقت بشود ملااع ید. قصد باشودیمقصد گفته کارت بکشم،من شودیم

و خطور هم هست. هستهم هست، سنجشهم ا قبلش رض یایداگر قصد ب بدانید

شود ملااع ینکها شرط بههم هست اما رضاو سنجش، خطور ،که قبل از قصد قصدبه شودیمعقد واقع پسشود و گاهی هم نامه، قصد اعلام میشود و با امضاء مبایعه) حال یک موقع ماشین خریده میق.م 191 ماده(

مثل مثال فوق با کارت کشیدن.

:مقایسه قصد و رضا

ام؛ اول تصمیم و اراده را اجرا کنم میل باطنی پیدا کرده اینکهاست زیرا قبل از مقدماز لحاظ زمانی، رضا بر قصد شود.میل باطنی است که بعد منجر به قصد می

همواره موجب بطلان فقدان قصداي که بر رضاست به گونه مقدماما از لحاظ جایگاه حقوقی و اهمیت، قصد ست. رکن اصلی عقد، قصد انشاء موجب بطلان عقد نیست و موجب عدم نفوذ ا فقدان رضاي معتبراست ولی

ق.م.). 195صد در صد موجب بطلان است (ماده ق.م.) است که نبود آن در عقود و ایقاعات 191(ماده

Page 37: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 37

(نه به .کند قصد بر دلالت که یزيقصد انشاء به شرط مقرون بودن به چبه شودیق محقعقد م - 191ماده شرط مقرون بودن به لفظ.)

:م ارادهلااع یلوسا

ابراز شود؛ زیرا اراده به خودي خود امر باطنی » چیزي«ي عقدي منعقد شود، باید ارادة ما به وسیله اینکهبراي خارجی بیان اراده چیست؟ در این مورد طرق ذیل وجود دارند: ۀاست. سؤال این است که وسیل

) عمل.4) اشاره 3) نوشته 2) لفظ 1

بیان اراده، لفظ موضوعیت دارد و آنان شرایطی را براي ایجاب و قبول در نکته: فقهاي قدیم معتقد بودند براي زیرا در لفظ ماضی ؛ نظر داشتند که عبارت بودند از: اولا لفظ باشد، ثانیا آن لفظ عربی باشد، ثالثا ماضی باشد

نی این دیدگاه را قطعیت وجود دارد اما در لفظ مضارع و آینده قطعیت وجود ندارد مثلا خریدم. قانون مدندارد بلکه طریقیت دارد یعنی یکی از موضوعیتنپذیرفت، قاعده این است که براي انعقاد عقود یا ایقاعات، لفظ

منحصر نیست. ها است اما راهراه

مقرررا اراده ملااع یلوساق.م 194ق.م تا ماده 192اده م بشود. از ملااع ياگونهبه یداست با یدرون قصدچون است. داشته

یو رضا باشد کاف قصد نیبم کهاز آنها تلفظ ممکن نباشد اشاره یکی یاطرفین يکه برا يدر موارد - 192ماده تواند عمل حقوقی واقع کند.)(در این ماده تصریح شده است اشاره هم می خواهد بود.

حاصل گردد اقباض قبض و مثلقصد و رضا باشد ینکه مب یعمل ۀیلانشاء معامله ممکن است بوس - 193ماده که قانون استثناء کرده باشد. يمگر در موارد

موافق باشد به باید نمایندیممعامله آن انشاء یلهبوس ینکه متعامل یگرعمال دأالفاظ و اشارات و - 194ماده معامله باطل الاداشته است ورا آن انشاء قصد دیگر فرا قبول کند که طر يهمان عقدطرفین که احد ينحو

خواهد بود.

اجاره کردم و ... یدم،مثل فروختم، خر ؛است »لفظ«م اراده لااع یلۀوس اولین

این مورد را کند. یانرا ب اشارادهبا اشاره تواندیم صشخ یعنی؛ است »اشارهایماء و «م اراده لااع ۀیلوس دومینتجویز گذارقانونق.م. 194طبق ماده انگار مفهوم مخالف دارد.یک جوري گفته که ق.م گفته اما 192 ماده

هم از طریق و هم از طریق اشاره(البته مکتوب) و هم از طریق نوشته هم از طریق الفاظکرده که ایجاد معامله

Page 38: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 38

نیست و گذارقانونمورد نظر 192 ق.م. مفهوم مخالف ماده 194و 193، 191با توجه به مواد ممکن است. عمل اشاره کنند. توانندیم نه یا باشند لالطرفین ماده مفهوم مخالف ندارد. چه ینادر واقع

کی خوداشاره ي که در این بین وجود دارد این است کهیراداست. ا »فعل« یا »عمل«م اراده لااع یلۀوس سومینمثال کیرا گفته و وسیلۀ اعلام ارادهسومین .ق.م 193را جدا کرده است. ماده این دوقانون اما نوع عمل است

.)و اقباض قبض(هم زده

بر روزنامه کی رودیم یفروشروزنامه به دکۀ یندارد. کس یغهچون ص یندگو یقبض و اقباض را معاطات: مثالاست. معاطات ین. ارودیمو گذاردیمتومان است پول را 1000 روزنامه یمت. قگویدینم یزچ یچو ه داردیم

(معاطات یعنی داد نداشته باشد صیغه ت کهاس یمعن نیبلکه به ا یینگو یزيکه چ یستن یمعن ینمعاطات به ا .و ستد)

ی،معاطات بیع .شودینمگفته یغههستند چون ص یمعاطات یباتقرمعاملات ۀهم یست،ن یعفقط در ب معاطات. در حقوق ایران قصد انشاء اصولا )ق.م 1062 ماده( یمندار ینکاح معاطاتباید توجه داشت اما ؛یاجاره معاطات

.بر قصد کند مگر در نکاح که صریحا باید لفظ به کار برودباید بر اثر عملی باشد که دلالت

حرف از عمل و اشاره به میان آورد، منظور، اشاره و عملی است که مبین قصد و رضا گذارقانون): هر کجا 1نکته باشد و الا اشاره و عمل ارزشی ندارد.

ربرد الفاظ براي اعمال حقوقی کاوجود دارد که در این دو مورد استثنائا): دو مورد در قانون مدنی 2نکته شوند یک مورد در عقود و یک لفظ منعقد می ۀقط به وسیلیعنی آن دو عمل حقوقی فقط و ف؛ موضوعیت دارد

1062(ماده نکاح ،عقود مورد در ایقاعات است. مورد ق.م.) است، 1134(ماده طلاق ،ایقاعات ق.م.) و موردبدیهی است که ». بشنوند«صیغه طلاق باید خوانده شود چون در آخر ماده گفته باید شهود، صیغۀ طلاق را

است.» لفظ«به ناظر» شنیدن«

.یدنما ازدواج بر قصد دلالت یحاصر که یو قبول به الفاظ یجاببه ا شودیمنکاح واقع - 1062ماده

واقع گردد.» بشنوند«طلاق و در حضور لااقل دو نفر مرد عادل که طلاق را ۀطلاق باید به صیغ – 1134ماده

است: یزق.م دو چ 193ماده استثنائات

؛ در نکاح خواهدیمبلکه لفظ شودینمو با عمل هم واقع یستن یفاتینکاح تشر: )ق.م 1062 ماده( نکاح )1( معاطات راه ندارد.

شود. یتخود آن رعا تشریفات یدو با شودینمواقع یبا هر عمل یفاتیعقود تشر: یفاتیتشر عقود )2(

Page 39: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 39

هاي طرفین:موارد ضروري تلاقی اراده

ید است که با ییاراده انشا ینقبول دوم و ییاراده انشا یناول یجابا است. قبولو یجابااز دانیم عقد، مرکبمی؛ باشند مورد موافق و متحد چند در یدو قبول با یجابا در ینطرف يهااراده باشد. یجابا مفاد یرشپذ از حاکی است: قرار ینا از موارد ینباشند ا داشته یتلاق باهم در امر واحد یدبا یعنی

عقدنوع در )1 معامله مورد یءش یتماه در )2 است معین ینبر ع که معامله ناظر يدر موارد یتصداق مشخص آن ماهم )3 .)یاساس یا اوصاف( ذات یناوصاف جانش )4

موارد ینا ینیمبب خواهیمیم حالا داشته باشند. یخوانهم هم با ینطرف يهاید ارادهبا شود منعقد عقد اینکهبراي کجاست؟

اراده من به اگر است. ینطرف يهااراده یتلاق يمورد لازم برا یناول مورد نظر عقدنوع نوع عقد: در )1 .شودیوالا عقد منعقد نم باشد یعب یز بایدن (قابل) شما اراده ب)ست (موجا یععقد ب ،طرف یکعنوان

ها در اراده یصورت تلاق یندر ا »کنمیماجاره « ییدخانه را شما بگو »فروشمیم« یماگر من بگو مثلا نوع عقد وجود ندارد.

مستقل است در یجابا یکخود یزن یجابقبول بدون ا کند،یرا واقع نم عقد ،بدون قبول ایجاب .شودیبه عقد نم یکدام منته یچه یقتحق

که در يدروم دومین .شوندیمنعقد م »اموال« يو معاوضه رو یعمثل ب یعقود مال مورد عقد: یتماه )2مثل شودیمورد معامله است والا باز هم عقد منعقد نم تیاست ماه يضرور ینطرف يهااراده یتلاق

من اینجا در .خرمیرا م» یزیونتلو« ییدبگو در جواب شماولی فروشمیرا م »فرش« یممن بگو اینکهواقع يعقد یجهدر نت .کنیدیم قبولرا یگرد تیماه یک یدرا اراده کردم شما خر تیماه یکفروش

شود.ینممال مورد معامله هم تماهی در یم،در نوع عقد اتحاد نظر دار یدفرض کن :تیآن ماه مشخص مصداق )3

است که کدام فرش ینال اسؤاما ،فرش است ،و مورد آن تاس یعب ،معامله مثلا یماتحاد نظر دار است متعلق به کدام کارخانه است؟ ینیاگر ماش کجاست؟ دستباف استدستباف اگر دستباف است؟

موارد مبهم بماند معامله مشکل دارد؟ این اگر یاآ است: ینقاعده ا اینجا در

Page 40: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 40

سه عنصر صرفا است مال مورد معامله مصداق مشخص ندارد و هالذمیف یکلمورد معامله مال اگر برنج طارم.صد کیلو عقد ذکر شود مثل در یدوصف و مقدار با، جنس

اراده داشته مصداق مشخص هم تطابق يرو یدبا ینطرف ،است معین ینعمال مورد معامله اگر اما صد هزار يدر ازا یاورب یمفرش دستباف برا یک ملاکریمی ییدبگو شما اگر فرش خاص. ینا مثلا باشندصد يدر ازا فروشمیفرش دستباف را م ینا ییداست اما اگر بگو يغرر یراز ؛معامله باطل است ،تومان

آن ه است وجودالذمیف یکل ،اگر مال مورد معامله اینکه نتیجه است. یحهزار تومان معامله صحمن تعهد کنم آخر بهمن اینکهتعهد موجود باشد مانند يزمان اجرا ستا یکاف ؛یستالعقد لازم نینح

عقد در عالم خارج لاینح دیباشد با معین یندهم اما اگر مال مورد معامله ع یلقند تحوتن چغندر ماه دو مشخص. مشخص، دوربین فرش ن روي آن مصداق خاص توافق کنند مثل فروشیموجود باشد و طرف

و خارج موجود باشد مالعقد در عالینح یدآن مجموعه با ،هم باشد معیندر یاگر مورد معامله کل در آن مصداق وجود داشته باشد. ،تعهد یزانحداقل به اندازه م

موجود نبوده است معامله العقدینکشف شود که مورد معامله ح معین ینع : اگر در مورد معاملهنکته .ق.م) 361باطل است (ماده

باطل است. یعوجود نداشته ب یعمعلوم شود که مب معین ینع یعب اگر در - 361 مادهلازم است اوصاف ینطرف يهامورد که تطابق اراده ینچهارم): یاوصاف اساسیا ( ذات ینصفت جانش )4

خاطر ه ب یءآن ش ۀبه معامل ینطرف ةرغبت عمد یعنی یوصف اساس ذات است. ینصفت جانش یا یاساسارزش مال مورد یتکه وجود آن در معامله تمام یصفت یعنیذات ینآن صفت است و صفت جانش

بودن یقهاست مثل صفت عت صفت ینبه لحاظ امعامله مورد ارزش یتتمام یگرمعامله است به عبارت د یردصورت بگ یدر آن اشتباه یانداشته باشد یقطرف تطب دو ةمورد هم اگر اراد ینا کاسه. در يبرا

یبدهم بعد معلوم شود که کاسه معمول یقهکاسه را به عنوان عت یکمن اینکهمعامله باطل است مثل عکس آن. یااست ودهب

یءش یتعدم تطابق اراده در ماه یذات به معن ینجانش عدم تطابق در اراده در صفات یا: اشتباه نکتهمعامله است و موجب بطلان است. مورد

.)..مق 194با قبول تطابق داشته باشد (ماده یدبا یجابچهار مورد ا ینا درموافق یدبا نمایندیآن انشاء معامله م ۀیلبه وس ینکه متعامل یگرالفاظ و اشارات و اعمال د - 194 ماده

قصد انشاء آن را داشته است یگررا قبول کند که طرف د يهمان عقد ینکه احد طرف يباشد به نحو والا معامله باطل خواهد بود.

Page 41: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 41

در موقع عقد اینکه ت مگروب اسخود آن شخص محس يآن معامله برا کندیمکه معامله یکس - 196ماده خود يدر ضمن معامله که شخص برا است آن ثابت شود معذالک ممکن خلافبعد یا یدنما یحآن را تصر خلاف

.یدبنما یهم به نفع شخص ثالث يتعهد کندیم

به هم ربط ندارند: یلیدارد که خ قسمت 2ماده این

است یندهو نما یلاول: راجع به اص قسمت

است دوم: راجع به تعهد به نفع ثالث قسمت

. )فروشدیمخودش براي، خردیمخودش يبرا( کندیمخودش معامله ياست که برا یکس یلاول: اص قسمت .کندیمبه دادگاه مراجعه براي منافع خودش که یکس :یمدار یلهم اص یمدن یدادرس ییندر آ

چهار قسم دارد: نماینده .کندیممعامله یلاص ياست که برا ینائب کس یا نماینده

»عقد وکالت« با که یلمانند وک ؛شده است یندهاست که به موجب قرارداد نما ی: کسيقرارداد يیندهنما .1 .شودیم یندهنما

مانند ؛بخواهد خودشینکه ون اشده است بد یندهاست که به حکم قانون نما ی: کسيقهر یا یقانون يیندهنما .2 یگردو در عرض همد هرچون نیست مقدمبر دیگري کدامیچه. بین این دو )يقهر یول( يپدر و جد پدر

هستند.

و کندیم یینکه او را دادگاه تع یممثل ق ؛شده است یندهاست که به حکم دادگاه نما ی: کسییقضا يیندهنما .3 ؛ مثل امین براي اموال غایب مفقودالاثر.قبول کند یدهم با قیم خودالبته

که به یندارد مثل وص اراده شده است و خودش اشیندهنما یگريد ةاراداست که به ی: کسیقاعیا يیندهنما .4 )قانون مدنی 76ماده طبق(است ایقاعی يیندهنماکه یشده است و مثل متول یندهنما یموص ياراده

یگرقبول کرد د اگر رد کند و یارا قبول یتتول بدوا تواندیمقرار داده یکه واقف او را متول یکس - 76ماده داده نشده باشد. قرار یمتول اصلاز که ستا یو اگر رد کرد مثل صورت یدرد نما تواندینم

سه مطلب را گفته است: 196 ةماد اول قسمت

است. یلاست که اص ینظاهر ا کندیمکه معامله ی) کس 1

.امبوده یندهکه نما یدموقع معامله بگو ینکها مگر... ) 2

Page 42: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 42

بعدا یا... «ماده اینگونه اشعار داشته است: . شود نادرست استمی مطلب سوم که از این ماده برداشت) 3من دکنییمفکر شما ؛گویمینم چیزي یچه کنمیممن با شما معامله فرض کنید ».ثابت بشود اشیندگینماآقاي ممکن است یراز یستدرست ن. این امبوده آقاي الف ةیندنما من که یاورمب یدلیلماه دوهستم بعد از یلاص

.یدشراکت داشته باش یاید معامله کن اومانند یبا کس یدنخواه شماو نداریدقبول شماکه باشد یآدم الف

هم مسئول نماینده یول شودیمواقع یلاص يمعامله برا یدخود را نگو تمس ،هنگام عقد یندهگاه نماهر )1( نکتههم یندهنما یعنیاین ) ونماینده مراجعه کند و هم به یلهم به اص تواندیم طرف یعنیاست (تعهدات ياجرا

است. یرگ یشپا

ینبرام ماشبه نیابت از من برو « :به من وکالت داده گفته الف ینکهمثل ا :یلو اص یندهنما لافاخت )2( نکتهآقاي خودم بوده و يبراکه معامله یمگویمن م :شودیم یماندعواسپس بدین شکل و خرمیم ینماش من .»بخرآقاي الف این ماشین را براي شما « :یمبخرم بگو ینماش کیممکن است من یا؛ بوده من يبرا گویدیم الف

کرده یندهکه نما ياست که کار یناصل ا ینجادر ا؛ »است خودت يبرا ینماش ینا !نه« :یدبگو الفو » خریدم) »منبراي «گویند: اختلافی که هر یک میاول ( لافاخت مدل در .)196 ماده 1بند طبق(خودش است يبراو هر است یمدع ،ینده) نماتوگویند: اختلافی که هر یک میدوم ( لافاختمدل است و در یمدع، یلاص

ثابت کند. یدباشد خودش با یکدامشان مدع

. قرارداد سبین اثر اصل یا قراردادها بودن یسبن به نام اصل یماصل دار کیبه نفع ثالث، تعهد :196ماده 2 بند صشخ است و در مقابل مؤثر شانمقاممئو قاطرفین ینفقط ب شودیمکه منعقد يقرارداد گویدیماصل ینا

بودن قراردادها یرا اصل نسب ین. ا)تعهدي و نه کندیم یجاداشخاص ثالث ا يبرا یحق نه(ندارد يثالث اثر .یندگو

تفاوت دارد. یباشند اما در مدن یکیفرق دارد و ممکن است در فقه یندهمقام: که با نماقائم

شودیممقام قائم و آیدیماو يبه جا یکس رودیمعقد طرف یوقتعقد. طرف ینمقام عبارت است از جانشمئقا .رسدیممقام قائمکه اثر عقد به

خاصمقام قائم .2عام مقام قائم .1 بر دو نوع است: مقامقائم

:قانونی)مقام (قائم عاممقام قائم .1

497ماده مانند) نباشد یزعقد جا یعنی(نرود ینعقد با فوت از ب ینکهعقد به شرط اطرفین است از وراث عبارتمستأجر یاو است اجاره با وراث ۀادام یردمؤجر بم یوقت یعنی رودینم یناجاره با فوت از ب دارد:اشعار می که اجاره با وراث است. ۀکه ادام یردبم

Page 43: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 43

خود عمر مدت براي اگر مؤجر فقط یکنل و شودینممستأجر باطل یاعقد اجاره بواسطه فوت مؤجر - 497ماده اگر شرط مباشرت مستأجر شده باشد به شودیمباطل ؤجرفوت مه مستأجره بوده است اجاره ب ینمالک منافع ع

.گرددیمفوت مستأجر باطل

:مقام قراردادي)(قائم خاصمقام قائم .2

53ماده در مثال نا) بعنویهلإمنتقل(به او منتقل شده یمالطرفین از یکی يکه از سو یاست از کس عبارتدر فروشدیممال را ،مدتواگذار کرده؛ سپس در همان یمدتبعد از از ملکش را انتفاع حق کمالقانون مدنی، فرق عام و و شوندیمعام مقام قائم فوت کند وراثش کو اگر مال شودیم خاص مقامقائم ،یدارخر این صورت،

.استمال انتقال خاص در سبب

جاهل باشد یهلإاگر منتقل یول شودینمانتفاع ن حقلاموجب بط یرغه مالک ب طرفاز ینانتقال ع - 53ماده .داشت را خواهد معامله فسخ ریات اختاس يدیگرانتفاع متعلق به که حق

میلیون تومان. بعد آقاي الف باغ خود را 20در مقابل سالهیکفرض کنید آقاي الف باغ خود را به ب اجاره داده، کند شود یا مثلا الف فوت میالف می خاص مقامقائم »ج« ؛یه یا مشتري)لإمنتقلفروشد (ج یعنی به ج می

یه فقط در یک مورد لإمنتقلمقام خاص یا قائم .عام هستندمقام قائم ،وراث ؛شوداش به وراث منتقل میداراییمقام عام یعنی وراث اصولا در تمام شود ولی قائمخاص که به او منتقل شده جانشین مالک قبلی محسوب می

مثل ودیعه، شوند عقود جایز اذنی چون با فوت منحل می -1شوند مگر در دو مورد: امور مورث خود جانشین می عقودي که شخصیت، علت عمدة عقد است و بارزترین آنها عقد نکاح است. -2مضاربه، عاریه، وکالت، شرکت.

در مورد ماده مگر است مؤثر هاآن یقانون مقامو قائم ینمتعامل طرفین ةو عقود فقط دربارمعاملات - 231ماده 196.

بودن قراردادها سه استثناء دارد: ینسب اصل

قانون مدنی) 196(ذیل مادة به نفع ثالث تعهد .1

قانون مدنی) 247(مادة یفضول ۀمعامل .2

)ق.ت 489 ماده( یجمع يقراردادها .3

ده فدر ظر یا اندبوده اکثریت در که ییهارطلبکا بهد نسبت ش یقتصد یکه قرارداد ارفاق ینهم :ق.ت 489 مادهنبوده و قرارداد را یتکه جزو اکثر ییطلبکارها یول بود خواهد یقطع اندنمودهآن را امضاء ،یقتصد یخروز از تار

یکنل یندنما یافتدر رسدیمکارها تاجر به طلب یخود را موافق آنچه از دارائ سهم توانندیم اندنکردههم امضاء

Page 44: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 44

یطلب کسان تمام یهتأدطلب خود را مطالبه کنند مگر پس از ۀ یتاجر ورشکسته بق یاز دارائ یهآت در ندارند حق .اندنموده امضاء ده روز مزبور ظرفآن را در یاشرکت داشته یکه در قرارداد ارفاق

به نفع ثالث: که به دو شکل وجود دارد: تعهد .1

صورت شرط ضمن عقد ) بهالف

از دو عوض یکیصورت ) بهب

قاعده کلی در قانون مدنی، فقط تعهد به نفع قاعده این است که عقود نسبت به اشخاص ثالث اثر ندارد از این ق.م.). 231ثالث استثناء شده است (ماده

تعهد را این در مقابل ثالث متعهد باشد.طرفین از یکیشرط کرد که توانیمضمن عقد: در عقود ) شرطالفبه شرط میلیون 005فروختم شمارا به ینممن ماش مثلا. یندگو ضمن عقدشرط به صورت تعهد به نفع ثالث

شرط ضمن عقد صورت بهبه نفع شخص ثالث تعهد تعهد را یناد. یبده آقاي الفتومان به میلیون 05 ینکها .)ق.م. 196ماده 2 بند( یندگو

در موقع عقد اینکه خود آن شخص محسوب است مگر يآن معامله برا کندیمکه معامله یکس - 196ماده خود يدر ضمن معامله که شخص برا است لک ممکنذمعآن ثابت شود خلافبعد یا یدنما یحآن را تصر خلاف

.یدبنما یهم به نفع شخص ثالث يتعهد کندیم

ینثالث باشد. ا صشخ از دو عوض تعهد به نفع یکیاز دو عوض: در عقود معوض ممکن است یکیصورت ) بهبصلح شمارا به امخانه مثلا. ).مق 768 ماده( ینداز دو عوض گو یکیثالث به صورت صرا تعهد به نفع شخ

دارد. تفاوتضمن عقد شرط که با دیبده آقاي الفبه یلیونم 500، در مقابل یدبا یزن شمااما کنمیم

یمعینشود که نفقه متعهد گیردیم که یالصلحدر عوض مالطرفین در عقد صلح ممکن است احد - 768ماده یاشخص به نفع یا مصالحهطرفین است به نفع ممکن دتعه نید اکن یهأدت معین مدتهمه ماهه تا یاهمه ساله

واقع شود. اشخاص ثالث

گویدیمدهد اي که میدر مقابل حق بیمهو رودیم یمهبه شرکت ب گذاربیمه ،عمر یمه: در بب حالت یگرد مثال .یدپول بده آقاي الفبه نامه فلان مبلغاساس بیمهبر شما مردم یوقت دهمیمپول شماي شرکت بیمهمن به

. خواهدینم بودن است و چون استثناء است قبول ثالث را یبه نفع ثالث استثناء بر اصل نسب تعهد )1( نکته قبول یعنیرد کند تواندینم یگراما اگر ثالث قبول کند د شودیمثالث طلبکار صشد شخ یجادعقد ا که ینهم

تواندیمکه ثالث قبل از قبول شودیمگرفته یجهنت ین. از ایستآن ن یجادا شرط لیآن است و لزوم شرط ،ثالث

Page 45: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 45

طرفی یعنی( شود اجراعقد یگرد طرف به سود باید و رودینم یناگر ثالث رد کرد تعهد از ب ی،رد کند مانند متول .گرددیمبه سود وراثش اجرا بود و اگر فوت کرده )که به سود ثالث شرط کرده

بهاجراي تعهد اگر یعنیرد کرد یافوت کرد و یانشد صاگر ثالث مشخ یشه: در تعهد به نفع ثالث همقاعدهاگر ) واست که شرط را گذاشته یبه نفع کس یعنی(اجرا شود یگرد طرفبه نفع یدثالث امکان نداشت با سود

.رسدیمکه شرط را گذاشته وجود نداشته باشد، به وراث او یکس یعنی طرف

توانینممشابه موارد را به آن یعنیبشود یقمض یرتفس یدبه نفع ثالث چون استثناء است با تعهد )2( نکتهفقط ) ویمخواهیمرا ثالث قبول هر کجا که ثالث باشدخواهد (یمبه سود ثالث قبول کیتمل مثلاداد. یتسرا

شما گوشیآن ینکها شرط فروختم به یلیونم 50را به ینممن ماش مثلا. خواهدینمتعهد به سود ثالث قبول در واقع چون خواهدیمقبول مالکیت انتقال ؛)یتمالک انتقال(بشود آقاي الفن مال الا ین) هممعین ینع(

طی که شربه من یگرد نکند و اگر قبول شودیم کقبول کند مال آقاي الفاگر و ایجاد شود ینیع حقخواهد می فسخ دارم. من حقدر این صورت، ) وق.م 240 ماده( شودیمشرط ممتنع یعنی گرددینمبر به سودم شده

دارد ینیع حق ،مالک یگرو به عبارت د ینیع حق »معین ینع«اما کندیم یجادا ینیحق د »کلی«دانیم که می دارد. ینید حق ،و طلبکار

به زوجیت آقاي الف دربیایید؛ ن الاشما ینکهبه شرط ا یلیونم 50را فروختم ینمازدواج با ثالث: ماش يبرا مثالقبول کند. یدبا آقاي الف نیزو دهدت میفرض کنید خانم به این ایجاب، پاسخ مثب

که شرط یکس است ودهالعقد ممتنع بینمعلوم شود که ح یااگر بعد از عقد انجام شرط ممتنع شود - 240ماده له باشد.مستند به فعل مشروطه امتناع اینکهفسخ معامله را خواهد داشت مگر یاربر نفع او شده است اخت

ثالث مانند مقابل در خواهدینمچون قبول ثالث را یاست ول از عقد یناش یشههمبه نفع ثالث تعهد )3( نکته دوگانه دارد. یتماه کی شود گفتو می است یقاعا

م به ئقا همیشه یمجان عقود(است صم به شخئاست قا یاست و چون مجان یمجانبه نفع ثالث تعهد )4نکته (این ماده اشعار داشته . ).مق 769 مادهباشد (شرط شده ینکهمگر ا رسدینمبه ارث ینبنابرا ) وهستند صشخ

برسد. به ورثه شرط کرد که تعهد توانیماست

نمود که بعد از شرط تممکن اس باشدقبل به نفع هر کس که واقع شده ةدر تعهد مذکوره در ماد - 769ماده نفقه به وراث او داده شود. ،منتفع فوت

یناز ب ثالث تعهد به نفع ،با اقاله آن عقد یکه در آن تعهد به نفع ثالث شده قابل اقاله است ول يعقود )5نکته (به دیتومان بدهمیلیون 10 ینکهفروختم به شرط ا یلیونم 50را به ینممن ماش« مثلاگردد. اجرا یدو با رودینم

Page 46: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 46

تعهد ،صشخ باید یزپس از اقاله ن یعنی ؛شودیمما اقاله یعو ب دیتومان را نداد میلیون 10 فرض کنید حال »الفبعد اگر بدهد را به ثالث میلیون تومان 10 به عبارت دیگر؛ یردبگ یاصل طرفرا به نفع ثالث انجام دهد بعد از

اقاله شد بعد از بیع نداد و الفتومان را به میلیون 10اگر قبل از اقاله یحت یا. یردبگ شطرفاز یایداقاله شد ب .یردکه شرط را گذاشته بگ کسی را از غمبل تواندیم بعداثالث را انجام دهد اما صتعهد به نفع شخ یدبا یزاقاله ن

.است عین متعلق به غیر دربارة معاملۀ ،؛ یا به عبارت دیگراست یفضول يمعاملهراجع به 197 ماده

خواهد بود. ینع صاحب يراب معاملهآن باشد ریمتعلق به غ ینثمن معامله عم یاکه ثمن یدر صورت - 197ماده

دو قسم است: یفضول يمعامله

)مالک( یرغ يبرا معامله .1

)فضولخود ( يبرا معامله .2

خواهدیمو کندیم کمال يبراواقعا ندارد، معامله را یتناست که فضول سوء ین: ا)مالک( یرغ يبرا معامله .1عکه کنیدینم یداپ يو مشتر یدرا بفروش ماشینتان خواهیدیمشما مثلابدهد کبه مال گیردیمرا هم که یضو

معامله شما یا در این صورت) ندارم یتنسوء(است یمعامله فضول ین. افروشمیمرا ینتانمن بدون اذن شما ماش .دکنییم رد یا دکنییم یذرا تنف

تواندیمهم که کندیممعامله خودش يبرا یرمال غ يفضول رو ینکه: مثل ا)فضول(خود يبرا معامله .2در این خودش فروخته يرا برا غیر مال ،دزد مثلانداشته باشد. یتنسوء تواندیمداشته باشد و هم یتنسوء

و فروشدیمخودش يرا برا یرمال غ اشتباه و به کندیمکه اشتباه یکس یگردارد. مثال د یتنسوء صورت مسلما ةماداما ؛ نافذ است یرغ یرغ يخود باطل است و برا يمعامله برا اندگفته یمال خودش است. بعض کندیمفکر و خود يچه برا یعنینافذ است یرخود هم غ يکه معامله برا یدخواسته است بگو یعنی کرده نظر را رد ینا 197

نافذ است. یرغ یر،غ يچه برا

است: 196ماده 1تکرار بند 198 ماده 2بند

در موقع عقد اینکه رت مگخود آن شخص محسوب اس يآن معامله برا کندیمکه معامله یکس - 196ماده خود يدر ضمن معامله که شخص برا است نود معذالک ممکآن ثابت ش خلافبعد یا یدنما یحرا تصر آن خلاف

.یدبنما یهم به نفع شخص ثالث يتعهد کندیم

نفر به یککه است نممک زیو ن دیدام بنمااق یراز آنها به وکالت از غ یکی یاطرفین ممکن است - 198ماده .اقدام را به عمل آورد ینا ینمتعامل طرفوکالت از

Page 47: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 47

از حقوق فرانسه است و دو نوع است: اصطلاح کیبا خود که معامله

ق.م 198ماده 2 قسمت) 1

ق.م 1240 ) ماده2

را یهعلیمولمال اینکه م ازکند اع معاملهبا خود یهعلیمول طرفاز یومتبه سمت ق تواندینم یمق - 1240ماده مال خود را به او انتقال دهد. یابه خود منتقل کند

1 من به شما مثلا. بنددیم، عقد را طرفاز دو یندگیعقد است و به نما طرفدو يیندهنمانفر کیاول: سم) ق طرفاز در واقع یدبخر یناو ماش يبرا که دهدیمبه شما وکالت یگريو د یدرا بفروش ینمماش دهمیموکالت

هر دو طرفاز صکه آن شخ دهندیمنفر وکالت کیبه طرف دو ،. در نکاحخریدیماو طرفو از فروشیدیممن عقد طرفین عاقد به .یلگفت وک یداشتباه است با عاقددر این فرض، واژة ( کندیم است و عقد را منعقد یلوک

.)شودیمگفته

2 ینممن ماش مثلا. است عقد یگرد طرف یلاست و خودش به عنوان اص یگريد يیندهنمانفر کیدوم: سم) ق معامله با خود چند نکته دارد: نوع ین. ادفروشییم انبه خودت و شما نیزبفروش یمگویو م دهمیم شمارا به

معامله با نوع ینا توانندی) میندگو »خاص یول«به هر دو که( یوص ) ويپدرو جد پدر( يقهر یول )1نکته ( اگر یعنی دنخواهیم تصریح قانون را دهند را انجام يد کارناگر نتوان اشخاصانجام دهند. ) رادوم سمق(خود

يهر کار تواندیم است که انسان ینبه قانون و ماده ندارد پس اصل بر ا یازانجام بدهد ن يبخواهد کار یکس کرده باشد. یرا نه قانون آن ینکهانجام دهد مگر ا

که در بالا ذکر ق.م 1240 مادهبه موجب (را انجام دهد )قسم دوم(معامله با خود تواندینم یمق )2( نکته یو بعض دلالت بر بطلان داردها تواندینماز یبعض دانیدهمانطور که می و تواندینم یمق گفته ) کهگردید

باطل است. یعنیماده یندر ا تواندینم .بودن داردنافذ یرغدلالت بر ها تواندینم

. )ق.م 1072 مادهتواند (یمو در قانون تجارت گفته تواندینمگفته یکه در قانون مدن یمماده دار یک )3( نکته یعالعمل کار در بحق.ت. گفته ق 373. ماده یدنما یجخود تزو يموکله را برا تواندینم یلوک ،پس در نکاح

با تواندینم یل) وکیمجاننکاح و عقود مثل( است مهم یتکه شخص ياست که در عقود ین. فرقش اتواندیمبا خود تواندیم یلوک یستمهم ن یتکه شخص يدر عقود ) امادوم با خود قسم معاملهکند (خودش معامله

.یعمعامله کند مثل ب

کند مگر تزویج ودخ يموکله را برا تواندینم یلداده شود وک طلاقا طوربهوکالت که یدر صورت - 1072ماده به او داده شده باشد. یحاصراذن ینا ینکها

Page 48: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 48

باشد ياوراق بهادار سایر یا یارتناد تجاس یاالتجاره فروش مال یا یدبه خر مأمورالعمل کار حق اگر – 373 مادهبه عنوان فروشنده شخصاآن بوده خود خرید به مأمور کهرا یزيچ تواندیمدارد يبازار یا یکه مظنه بورس

آمر دستور ینکهنگاه دارد مگر ا یداربعنوان خر شخصاآن بوده فروش به مأمور کهرا زيیچ یابکند و یمتسل داده باشد. یمخالف

عیوب اراده

اکراه. -2اشتباه، -1اند از: کنیم که عبارتدر حقوق مدنی دو مورد را به عنوان عیوب اراده بحث می

اشتباه -1

)ق.م 201و 200، 199 مواد(

.یستاکراه موجب نفوذ معامله ن یااشتباه یجهحاصل در نت يرضا - 199ماده

.باشد معاملهوع به خود موض موجب عدم نفوذ معامله است که مربوط یاشتباه وقت - 200ماده

،طرف شخصیت که يمگر در موارد آوردینموارد یبه صحت معامله خلل طرفاشتباه در شخص - 201ماده عقد بوده باشد. ةعمد علت

شود: اولا مفهوم اشتباه چیست؟ ثانیا در چه مواردي ممکن است اشتباه رخ میدر این خصوص سه سؤال مطرح دهد؟ ثالثا اثر اشتباه چیست؟

تصورهاي ما در غلط بوده. یدهد بعداداشته يتصور کینفر کی یعنی؛ واقع لافخ صورت یعنی: اشتباهمفهوم طلا فکر کردمدانیم زرد است یا این لیوان شیشه است، رنگ زرد را می مثلا موارد با واقعیت مطابق است 98%

اما در معدودي از موارد، تصور ما خلاف واقع است یستن گلزار یاست ول گلزارفکر کردم یست،ن طلا یول است .ایمکه در این صورت اشتباه کرده

اشتباه اصولا در صحت عقد تأثیري ،بهتر ؛ به عبارتن عقد استلادر چهار مورد باعث بط اشتباه موارد اشتباه: ندارد مگر در موارد ذیل که فقط و فقط باعث بطلان عقد است:

دو باطل است هر اجاره کردم دییگویم شمافروختم و یمگویمن م عقد: یتماهیا عقد در نوع اشتباه .1 دهد.دهد، ب قبولی براي عقد هبه میبیع می عنی نه اجاره شکل گرفته و نه بیع؛ یا مثلا الف به ب ایجاب عقدی

)ق.م 194 ماده( و قبول. یجابا مبحث باو هم ارتباط داردمبحث اشتباه باهم مورد این

Page 49: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 49

موافق باشد به باید نمایندیمآن انشاء معامله یلهبوس ینکه متعامل یگرالفاظ و اشارات و اعمال د - 194ماده معامله باطل الاو او را داشته است انشاء دقص دیگر فرا قبول کند که طر يهمان عقدطرفین که احد ينحو

خواهد بود.

ینجاا؛ در یدمرا خر صندلی دییگویم شمارا فروختم یزم یمگویمن م :مورد معامله یادر مورد عقد اشتباه .2 .)ق.م 194 مادهوحدت ملاك از ( یستن یگرو قبول مطابق همد یجابا ،هم

به راحتی مشخص است که :(اشتباه در ماهیت شیء مورد معامله) در خود موضوع معامله اشتباه .3 ق.م.) 353. (ماده موجب بطلان استاشتباه در ماهیت مورد معامله

در خود موضوع معاملههم موجب بطلان است زیرا به منزلۀ اشتباه ذات؛ اشتباه در صفت جانشین: 1نکته است.

طرفمورد معامله که یوصف اساسست از ا عبارتیا ماهیت شیء مورد معامله » موضوع معامله خود« :2نکته . خود موضوعکردینمآن وصف وجود ندارد هرگز معامله دانستیم طرف. اگر کندیم معامله آن وصف طربه خا

لاطکه خریدیم طلا يالنگو رویدیمشما مثلاآمده است. ب مختلف دارد که در کت یگريد يهااسم معاملهمثلا آیا این چکش فلزي است، یا پلاستیکی، یا چوبی.) -ماده سازنده کالاخود موضوع معامله: 1(مفهوم بودن

غیر از جنس باشد یگريوصف د تواندیم ،یستن »جنس« یشهخود موضوع معامله است. خود موضوع معامله همخود موضوع 2(مفهوم موضوع معامله است. خود بودن یقهعتکه خریدیم یقهگلدان عت کی رویدیمشما مثلا

سازنده کالا کاري ندارم بلکه با ماهیت عرفی ة من (خریدار) در این مورد با ماد - ماهیت عرفی یک کالامعامله: ام ریموت اي که من خریدهمثلا آیا این وسیله و یستچکالا کار دارم. ماهیت عرفی یعنی کاربرد کالا در عرف

خود موضوع معامله حاصل نیست. اینجادر ؛ کهتلویزیون است، ریموت کولرگازي یا ریموت دستگاه دیگري است .).مق 335و 200(مواد

اشتباه در خود موضوع معامله اشعار داشته است 200ماده مواد مبحث اشتباه است. ینق.م که در ب 200 يمادهق.م. عدم نفوذ به معناي عام است که به 200در ماده غلط است. این اما تاس شدن معامله نافذ یرغ باعث

ق.م. نیز عدم نفوذ به معناي بطلان است. عدم نفوذ در معناي عام یعنی 837معناي بطلان خواهد بود و نیز ماده اشتباه در در معناي خاص، یعنی وصف عقد غیر نافذ که قابلیت تنفیذ دارد. بطلان و عدم نفوذ به معناي خاص و

است. باعث بطلانخود موضوع معامله

شوید، قصدتان این است که طلا و جواهر بخرید. اگر گردنبند، طلا می یجواهرفروشبراي مثال وقتی شما وارد نبود یعنی مورد معامله از جنس مورد نظر ما نیست و ما قصدي براي آن معامله نداریم و معاملۀ بدون قصد هم

Page 50: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 50

پس پذیرفتیم که جنس مورد معامله یکی از مصادیق اوصاف اساسی یا خود موضوع که گفتیم باطل است. له است.معام

ی) مثل وصیت، عقود مجان( تبرعی عقود کلیه: در تمهم اس یتشخص یکهجائدر طرفدر شخص اشتباه. 4 طرف صدر شخ یعقود اگر اشتباه یندر ا .است مهم یتشخص ،نکاحانتفاع، عقد حقهبه، صلح بلاعوض، وقف،

به صحت طرف صاست اشتباه در شخ مهم یتکه شخص يگفته در موارد 201. ماده تاس باطل رخ بدهد عقدخلل اصطلاح حقوقی نیست بلکه اصطلاح ادبی است. خلل از لحاظ حقوقی یعنی صدمه، رساندیم خللمعامله

م ق. 762 ماده. یا قابل فسخ نافذ یرغ یااست باطل معامله یستمعلوم نبا این مدل نگارش که شکالخدشه، ا باطل است. ،معامله شکلو مقرر داشته این مشابه این بحث را مطرح نموده است

.است لصلح باط باشدواقع شده یدر مورد صلح اشتباه یامصالحه و طرفاگر در - 762ماده

فسخ حق طرف ،مورد 5 یناز ا یاست. در بعض یحعقد صح یعنی؛ یستن نلامورد باعث بط 5: اشتباه در نکته ندارد: را هم فسخ حق همان یدارد و در بعض

خود همان اساسی وصففرق دارد. یف اساساوصامهم با ف: اوصامهم مورد معامله فدر اوصا اشتباه .1مهم طرف يکه برا انداوصاف سایر مهم فاما اوصا شودیمن لاباعث بط در آن است که اشتباه موضوع معامله

تواند بر یاري هم که میفسخ دارد و خ حق طرفبدهد رخ مهم فدر اوصا ی. اگر اشتباهیستن یاساس یاست ولاست بعد معلوم یلومترصفر ک مکنیمو فکر مخریم ینماش کی مثلاتخلف از وصف است. اساس آن فسخ کند

.یستکه صفر ن شودیم

کندیمفکر یعنی کندیمدر ارزش مورد معامله اشتباه طرفاوقات ی: گاهدر ارزش مورد معامله اشتباه .2 تومان یلیونم صد یمتبه قرا است سالم که ینیماش مثلا. ارزدینم قدرفلان است اما قدرفلان ارزش مال

80که شودیممعلوم متعاقبا. ارزدیم میلیون صد دیفکر کرد ینکها يبرا ؟دیداد یلیونم صد. چرا خریدیم .توانید به خیار غبن استناد کنیدمید و یغبن شد دچار چون دیفسخ دار حق در اینجا شما که ارزدیم یلیونم

پس اشتباه در قیمت یا ارزش مورد معامله تأثیري در صحت آن ندارد و معامله صحیح است فقط شاید باعث ایجاد حق فسخ به استناد خیار غبن شود.

در قلمرو شده که در آن اشتباه یمؤثر است که وصف اساس یاشتباه وقت لا: کیو داع یزهدر انگ اشتباه .3اگر وارد عقد نشود ؛ ونباشد طرف دو از یکی یو پنهان یخصوص ةیزانگوارد عقد بشود و یعنی یردقرار گ یتراض

کیشما از مثلا. یستقابل فسخ هم ن بلکه یستن باطل که نه تنها عقد یو داع یزهاشتباه در انگ شودیمبودن وارد لاط در واقع ،است لانگفته ط طرفاست اما لاط کنیدیم فکر که خریدیمنوع فلز کیفروش دست

Page 51: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 51

)ق.م. 353ماده (ندارد وجود فسخ هم و حق یستعقد باطل ن ، در اینجایستنطلا فهمیدیم بعدا وعقد نشده .یستو قابل فسخ هم ن یستباشد عقد باطل ن طرف یزةانگدر عقد ذکر نشود و وصف پس اگر آن

باطل است یعب نباشد نسع از آن جفروخته شود و در واق یبه عنوان جنس خاص معین یزهر گاه چ - 353ماده فسخ دارد. حق يمشتر یبه مابق نسبت ت وجنس باشد نسبت به آن بعض باطل اس یراز آن از غ یو اگر بعض

:)معامله فهدمعامله (در جهت اشتباه .4

یزابه او و ولی رودیمبعد به سفارت فروشدیمرا اشخانه، به خارج کشور برود خواهدیمنفر کی: مثالمعامله ی. شخصیندگویم معامله را اشتباه در جهت ینخانه نه باطل است و نه قابل فسخ. ا ۀمعامل، دهندینم .یستکه معامله باطل ن رسدینمهدفش به برسد و بعد یهدف کیکه به کندیم

یستمهم ن شخصیت یعاز عقود مثل ب ی: در بعضیستمهم ن یتکه شخص ییجا طرفدر شخص اشتباه .5 .)ق.م 201 مادهفسخ ( قابل نه عقد باطل است و نه یعنیندارد یراديمورد ا ینکه اشتباه در ا

،طرف شخصیت که يمگر در موارد آوردینموارد یبه صحت معامله خلل طرفاشتباه در شخص - 201ماده عقد بوده باشد. ةعمد علت

در هر عقد .نیستباطل حالت کیدر نکاح که سه حالت دارد در دو حالت عقد باطل است و در اشتباه )1( نکتهکنیم بلکه فرد خاصی براي ما نکاحی شخص طرف مقابل لزوما موضوعیت دارد؛ چون ما با هر کسی ازدواج نمی

موضوعیت دارد.

:)ییزیکف یتهو ي،ماد یتهو ی،جسمان یتدر هو اشتباه( طرف یتدر شخص اشتباه .1

بودن با هم صدر شخ یاتمام افراد دن ، اشتباه در شخص یعنی اشتباه در تمامیت جسمانی.جسم یعنی صشخ؛ مسلما کندیمقبول خانم الفخواهر سپس و دهدیم خانم الفبه را نکاح یجابا يمرد مثلا. هستند يمساوبه عبارت بهتر، در این صورت به دلیل فقدان قصد .)ق.م 1067 ماده( باطل است شخص به جهت اشتباه در عقد

عقد نکاح باطل است.

نباشد شرط ههشب دیگر فرط در شخصطرفین از یک یچه يکه برا يزن و شوهر به نحو یینتع - 1067ماده صحت نکاح است.

:یمدن یتوضع یا یمدن یتهو یا یتدر شخص اشتباه .2

. سازدیمجدا یگرانرا از د صاست که هر شخ یاتیمجموعه خصوص شخصیت تفاوت دارد. صبا شخ یتشخص آدم ينفر خود را جا کی مثلاقرار دهد. یگريد ينفر خودش را جا کیاست که ینا شخصیت اشتباه در

Page 52: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 52

.)ق.م 1067 مادهاست ( مورد هم عقد باطل ینکه در ا یستاو ن شودیممعلوم بعداکه آوردیمدر یمعروفزمانی که شما در شخصیت یک نفر اشتباه کردید؛ مثلا خانمی، آقاي الف را به خاطر تشابه صورت با فلان هنرمند معروف اشتباه گرفته است. حال که با وي ازدواج کرده فهمیده که دچار اشتباه در شخصیت شده است.

عا این عقد بنابر وحدت ملاك از مادة آیا واقعا آن خانم قصدي براي نکاح با آقاي الف داشته است؟ خیر، قط باطل است. 1067

:فدر اوصا اشتباه .3

آن شودیممعلوم بعدادارم که وصفی کیگفته مثلا هم همان است اما یتهمان است و شخص صشخ یعنی؛ فسخ دارد فقط حق طرفدارم که ندارد و یسانسل فوق گفته ؛ مثلایستعقد باطل ن ینجاوصف را ندارد که در ا

ماده(دکتر است کردمیمفکر یدبگو ینکهنباشد مانند ا یخصوص ةیزانگو باشد آن وصف وارد عقد شده یدبا کهدر اشتباه در اوصاف اساسی همسر، شخص، همسر خود را با دیگري اشتباه نگرفته است؛ اساسا .).مق 1128

اند یا لازم به ذکر است این شروط یا صریح اینجا بحث اشتباه مطرح نیست بلکه بحث تخلف از شرط صفت است. ضمنی. شروط ضمنی همان شروط تبانی هستند.

من بشوم دارید سه تا زن شما آقا « پرسند:ینمازش قاعدتا رودیم يبه خواستگار ی کهمثال کس به عنوان يکند کسی که خواستگارایجاب می گونهینابناي عقلی ید؛نگو سه تا زن داشته باشد واگر ینجاادر » ی!چهارم

ضمنی یعنی انگار شرط؛ فسخ دارد معلوم شود که سه تا زن داشته، زن حق اگر بعدا یعنی آید مجرد باشد:می .)ق.م 1128(ماده یندگویم ییشرط بنا یا ینباترا شرط ینابایست این حالت باشد. وجود داشته که نمی

مذکور فاقد طرفه رط شده و بعد از عقد معلوم شود کش یصفت خاصطرفین از یکیگاه در هر - 1128ماده بر یاتبانعقد م یاشده یحدر عقد تصر مذکور فود خواه وصفسخ خواهد ب مقابل حق طرف يوصف مقصود بود برا آن واقع شده باشد.

: هر اشتباهی مبتنی بر جهل به واقعیت است. اگر در ارزش واقعی کالا اشتباه اشتباه در ارزش مال: 1 نکتهخیار شودصورت بگیرد یعنی خریدار جاهلا گران بخرد، یا فروشنده جاهلا ارزان بفروشد، خیار فسخ ایجاد می

.غبن

پس اثر اشتباه در ارزش، قابلیت فسخ است به استناد خیار غبن.

اگر در اثر تدلیس شما، من اشتباه کنم مثلا جنس چینی را تصور کنم ژاپنی اشتباه ناشی از تدلیس:: 2نکته شود. مییعنی اشتباه ناشی از تدلیس هم منجر به قابلیت فسخ ؛ است من خیار فسخ دارم به استناد خیار تدلیس

(خیار تدلیس)

Page 53: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 53

اي باشد که طرف مقابل، در ماهیت مال مورد معامله اشتباه کند نه در اوصاف، آن : اگر تدلیس به گونه3 نکته ها در موضوع واحد وجود ندارد.است. مثلا ماشین حساب را تصور کنم گوشی است زیرا انطباق اراده باطلمعامله

، منظور چهار »اشتباه« گوییمیمطلق م یوقت(ن است لااشتباه بط يضمانت اجرا: غبنو یستدلبا اشتباه ۀرابطفسخ حقصرفا طرفاست و یحعقد صح یعنی فسخ است و غبن حق یستدل ي. ضمانت اجرا)است یاول مدل يو هم غبن، ضمانت اجرا یمهم اشتباه دار تدلیس، هم یمعقد هم اشتباه دار کیدر هاوقت یاما بعض؛ دارد

چکار کرد؟ هر جا یداست، حال با یحعقد صح این است که غبن و یستدل ين است و ضمانت اجرالااشتباه بط ینرا ع یآهن يالنگو کی یکس مثلا. رسدینمو غبن تدلیس نوبت به اساسا عقد باطل است و یماشتباه را داشت

هم اشتباه در ینکه ا یدهاست و او هم خر لاگفته ط طرفاست و به تدلیس کار ینکه ا کنندیمدرست طلا است. مقدمگفت اشتباه باید موضوع معامله است که

؛ رسدیمنو غبن تدلیس بهت ت و نوبل اساطعقد ب یعنیاست مقدمو غبن، اشتباه یستعارض اشتباه با تدل دربا نوع عقد صورت گیرد، به عبارت دیگر، اگر تدلیس روي علت عمدة عقد، شخصیت طرفین، خود موضوع معامله

این تدلیس موجب بطلان عقد است (مثل فروش تابلوي نو به جاي تابلوي عتیقه همراه با تدلیس).

اکراه -2

)209تا 202 مواد(

کند. که شخص را به انجام یک عمل حقوقی وادار می اکراه یک فشار (تحمیل) نامشروع مادي یا معنوي است پس:

شود شود و عمل حقوقی از او خواسته میکه علیه شخص اجرا مییعنی چیزياکراه یک تحمیل است )1 مورد رضاي شخص و باب میل او نیست.

شود یعنی ارادة آزاد او تحت تأثیر قرار وادار میدر اکراه شخص همیشه در اثر یک تهدید نامشروع، )2 شود.گیرد و ناچار میمی

کراه، به آن معامله مخدوش است.اکراه همیشه تهدید است یعنی رضاي فرد تحت ا )3

بر دو قسم است: اکراه

برم.بگوید آبرویت را می اینکهمثل ؛معنوي) اکراه 1

زنم.کشمت، ماشینت را آتش میتهدید کند می اینکه؛ مثل ) اکراه مادي (اجبار)2

Page 54: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 54

اگر اکراه به صورت مطلق بیاید و معلوم نباشد منظور از آن، اکراه معنوي یا مادي است : يمعنو اکراه .1 پس در امتحان اگر اکراه را دادند شودیمهم گفته »اکراه« يبه اکراه معنواصل بر اکراه معنوي است.

؛ معامله به انعقاد کندیم یدرا تهد یگرينفر د کیکه ستا ینا ياست. اکراه معنو ياکراه معنو اصلکردن فکر ه فرصتمکر ي. در اکراه معنو»انکشمتیم دیمعامله را انجام نده یناگر ا« :گویدیممثلا

یوبمع؛ است یوبمع رضا چون یست؟ن یحدارد، رضا و قصد هم دارد. چرا عقد صح یمدارد، فرصت تصمباشد قصد یوبعقد باطل است. رضا مع و یستنباشد قصد هم ن رضابودن رضا با نبودن رضا فرق دارد.

است، یوبرضا و قصد وجود دارد اما چون رضا مع معنوي نافذ است. پس در اکراه یروجود دارد و عقد غ صشخ یا معامله طرف( باشد یچه کس ياکراه از سو یست. مهم ن)م.ق 203 مادهاست (نافذ یرعقد غ .)ثالث

فرصت فکر کردن و تصمیم گرفتن دارد؛ قصد دارد، رضا هم اکراه معنوي اکراهی است که طرف در آن اي هم معتقدند فاقد رضا است)دارد ولی رضا معیوب است. (البته عده

واقع شود. متعاملین از ریغ یارجشخص خ فروذ معامله است اگر چه از طاکراه موجب عدم نف - 203ماده

نوع مردم یدهاتهد از یه بترسد نه نوع مردم. بعضاست که مکر ینمهم ا یعنیاست یشخص كلام ،: در اکراهنکته خاص نفر کیممکن است که اما ترسندینمنوع مردم یدهاتهد یبه قتل، در بعض یدمثل تهد ترساندیمرا

202ماده ابتداي در یباشد که قانون مدن معیوب طرف يارادهاست که یناراده است مهم ا یبع ،بترسد. اکراه است. شخصی كلاگفته م ذیل مادهاست و ینوع كلاگفته م

یامال یاجان به بترا نس بوده و او يکه مؤثر در شخص با شعور شودیمحاصل یعمالأاکراه به - 202ماده و اخلاقو یتسن و شخص یزآماکراه عمالأ وردل تحمل نباشد. در مقاب عادتاکه يکند به نحو یدخود تهد يآبرو .شود در نظر گرفته بایدخص زن بودن ش یامرد

طرف مؤثر است در شخص هاناانس در نوع اینکهعلاوه بر (یعنی یشخص یست؟چ كلاسؤال آمد در اکراه م اگر. یاست و هم شخص یهم نوع چیست؟ كلادر اکراه م یاست اما اگر گفت طبق قانون مدن )معامله هم مؤثر باشد

.یشخص بعدااست و یاست که اول نوع ینآن هم ا یبترت

؛ کنیمکنیم نوعی قضاوت میدو ملاك است یعنی، شرایط آن شخص را نگاه می اي از هربه طور کلی آمیخته گیرد یا نه؟، در چنان شرایطی، تحت تأثیر قرار میبا اوصاف آن شخص هر انسان متعارفیعنی باید دید آیا

،)جان( !کشمتیم تهدید این بود:جان، مال و آبرو. اگر باشد: است یزق.م گفته اکراه در سه چ 202: ماده نکتهبه . )آبرو( !يبردارلاهک یمگویمبه همه تهدید این بود:اگر و )مال( !زنمیمرا آتش اتخانه تهدید این بود: اگر

ید تهد را جا انداخته است و منطقی است که» مال«یا خویشاوندان، کلمۀ اقوام مورد در 204ماده رسد نظر می

Page 55: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 55

به نسبت یدتهد پاسخ دهید: طبق قانونکه جایی خواستنداما اگر محسوب شوداکراه اقوام هم نسبت به مال اقوام تهدید نسبت به فقط گفته 204را نگفته است. ماده »مال«ق.م. 204چون ماده یستن اکراه مال اقوام

ة تهدیدشوندهاراددر تهدید یااست که آ ینمهم در اکراه ا اما باید گفت ؛نگفته است را امزد و ...ن ،دوستان ولاغیر. .یستو اگر نبود اکراه ن است نه. اگر مؤثر بود اکراه یامؤثر هست

اولادو آباء و زوجه زوج و قبیلاو از کیوام نزداق يروآب یا 1جان یامعامله در نفس طرف یدتهد - 204ماده است. فاکراه بسته به نظر عر بودن مؤثر يدرجه برا یکینزد یصماده تشخ ینموجب اکراه است. در مورد ا

نظر از لحاظ شود اما شخص مورداکراه محسوب می؛ یعنی ممکن است تهدیدي از لحاظ نوعی 205و 202مواد این تهدید، صورت یناتواند عملی باشد در وضع سیاسی یا اجتماعی در شرایطی است که تهدید درباره او نمی

اکراه نیست.

، جنسیت، سن، پیر، جوان بودن، زمان تهدید، مکان تهدید و غیره در نظر گرفته یدشوندهتهدلذا درباره شخص شود.می

نکته:

:)ق.م 206 ماده( ارطراض

معتبر اريطراض معاملهده و دام به معامله کند مکره محسوب نشار اقطراض یجهدر نت یاگر کس - 206ماده خواهد بود.

:خواهیمیمبا اکراه فرق دارد. در اکراه دو شرط ارطراض

از خارج باشد یدتهد .1

انعقاد معامله باشد ،یداز تهد فهد .2

ار طر. اضاست ارطردو شرط را نداشته باشد اض یناز ا یکیاگر یعنیدو شرط را ندارد یناز ا یکیار طردر اض اما شرط دوم وجود ندارد. یاشرط اول وجود ندارد یادو حالت دارد

کی. گرسنگی و یمارياست مثل ب ی. شرط درون)شرط اول وجود ندارد یعنی( یستاز خارج ن یداول: تهد حالت ار است.طراض این حالت که فروشدیم، مالش را شودیم یمارنفر ب

را بیاورد که متأسفانه از قلم افتاده » مال«خواسته واژة می» نفس«رسد بعد از واژة است و به نظر می» جان«مترادف با » نفس« ۱

است.

Page 56: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 56

را یگريد نفر کی مثلا. )دوم وجود ندارد شرط( یستنانعقاد معامله فاز خارج است اما هد یددوم: تهد حالتحالت ین. در افروشدیمرا ماشینش رودیم صشخ و کشمتیم ینده یلیونم کیاگر گویدیمو کندیم یدتهد .)ق.م 206 مادهاست ( ارطراض که باز یستانعقاد معامله ن فاز خارج است اما هد یدتهد

است. يارطرمردم اضمعاملات اکثر

نامشروعی نکرده کس کارزیرا در بحث اضطرار، هیچ معاملۀ اضطراري مطلقا صحیح است و هیچ استثنائی ندارداستفاده از ه در نتیجۀ سوءاستفاده از اضطرار، استثناي معاملۀ اضطراري نیست. معامله در نتیجۀ سوء. معاملاست

است. نافذ یرغاضطرار، اصلا معاملۀ اضطراري نیست بلکه معاملۀ در حکم اکراهی بوده و

و شودیمدر حکم اکراه کند یلرا بر او تحم يامعاملهه کند و استفادسوء یگريار دطراز اض ی: اگر کسنکتهر او اطرو از اض آیدیم یکس بفروشد را اشخانه خواهدیماست و یضمر یکس مثلااست. نافذ یرغمعامله

.خردیممال را ،یمتق و به نصف کندیماستفاده سوء

یراز ؛یستکنم عمل من اکراه ن یدتهد یامر قانون یک ينامشروع باشد: پس اگر من شما را به اجرا یدبا یدتهدملزم طورینهم. یستاکراه ن »زنمیچکت را برگشت م ،یرا نده اتیبده« :یدطلبکار بگواگر من است. مثلا حق

شده است سند ملک خود را به نام ملزمکه یکس اینکهمانند یست؛اکراه ن یمقامات قانون یقشدن شخص از طر ق.م.). 207(ماده یستاکراه ن یالزام ینچن شودیکار را نکند از طرف دادگاه ملزم م ینبزند حالا اگر او ا X يآقا

شود.قانونی اکراه محسوب نمی ۀملزم شدن شخص به انشاء معامله به حکم مقامات صالح – 207 ماده

. ترسدیمو بردیمحساب پدرش از یاگر کس مثلا ؛یستن ) اکراهفخو(ترس فرق.م ص 208: طبق ماده نکته عنصر مادي تهدید، همان أعمال تهدیدآمیز یا فعل تهدیدآمیز است. .یردصورت بگ یدتهد ،اکراه يبرا یدبا

.شودینم محسوب راهاک باشدده ش ديیآن کس تهد طرفاز آنکهبدون یاز کس فخو مجرد - 208ماده

یعنی ندارد قصد هم طرفاست که یدقدر شد و فشار آن یداست که تهد ییاجبار: جا یا يماد اکراه .2 معنوي اکراهمقصودش گفته اکراه، قانون . هر جا ، خواب مصنوعی. مثل شکنجهشودیم زایلقصدش هم 763،1070 ،346 ،202،209است: يمواد اکراه معنو ین. ااست ياکراه ماد منظورش یکجااست فقط

یامال یاجان به بتبوده و او را نس يبا شعور در شخص مؤثرکه شودیمحاصل یعمالأاکراه به - 202ماده و اخلاقو یتسن و شخص یزآماکراه عمالأ وردقابل تحمل نباشد. در م عادتاکه يکند به نحو یدخود تهد يآبرو در گرفته شود. یدزن بودن شخص با یامرد

معامله بعد از رفع اکراه موجب نفوذ معامله است. امضاء - 209ماده

Page 57: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 57

.یستباشد و عقد مکره نافذ نطرفین يمقرون به رضا یدبا یععقد ب - 346ماده

.یستصلح به اکراه نافذ ن - 763ماده

کند نافذ است مگر اجازه را عقدره د از زوال کت و هرگاه مکره بعشرط نفوذ عقد اس ینزوج يرضا - 1070ماده بوده که عاقد فاقد قصد باشد. يادرجهاکراه به ینکها

.استق.م 1070ر ماده یخ(اجبار)، منظور قانون است، قسمت ا يکه اکراه ماد ییجا تنها

تیاهلدومین شرط:

)ق.م 213تا 210مواد (

. ...4. ... 3 ینطرف یتاهل .2و رضا قصد .1صحت معامله: یاساس شرایط

اهلیت یعنی:

حقوقی داشته اینکهاز لحاظ اصطلاحی یعنی شایستگی فرد به ». شایستگی«اهلیت از لحاظ معناي لغوي یعنی شود ما دو نوع اهلیت داریم:باشد یا حقوقی را که دارد اجرا کند. از این تعریف معلوم می

)تملکیا تمتعصلاحیت دارا شدن حق و تکلیف (اهلیت )1

و (اهلیت استیفاء یا تصرف) صلاحیت اجراي حق و تکلیف )2

گویند اهلیت تصرف.و به جاي اهلیت استیفاء می تملکگویند اهلیت می تمتعدکتر کاتوزیان به جاي اهلیت

یعنی اگر من بخواهم فلان حق را به اجرا بگذارم لازمه آن این ؛ است تمتعهر اهلیت استیفایی فرع بر اهلیت نداشته باشم، صحبت از اهلیت استیفاء، تمتعاست که اصل حق را داشته باشم. اگر در موردي من اهلیت

موضوعا منتفی است یعنی زمینه ندارد. (سالبه به انتفاي موضوع است)

تمتعت مثلا: من به عنوان یک ایرانی این اهلی را دارم که کاندید ریاست جمهوري شوم و افرادي را در سهاي تممختلف بگذارم ولی وقتی یک آلمانی اهلیت کاندید شدن را ندارد به طریق اولی اهلیت اجراي ریاست جمهوري

را ندارد.

Page 58: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 58

اهلیت براي دارا بودن حقوق از مذهب، رنگ، نژاد و ... . نظرقطعانسان بودن کافی است رف، صتمتعبراي اهلیت .ق.م) 959شود (ماده با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام می

زنده اینکهگردد به شرط برخوردار می تمتعتر برده و گفته حمل از اهلیت عقب 957را ماده تمتعشروع اهلیت متولد شود.

زنده متولد شود. اینکهگردد، مشروط بر می تمتعحمل از حقوق مدنی م – 957ماده

زنده متولد شدن وجود دارد؛ زنده ماندن پس از فقط در مورد حقوقی که مربوط به زمان حمل بودن است شرط رفاز حقوق مدنی خواهد بود یعنی هر انسان به ص تمتعگوید هر انسانی ممی 958تولد مورد نظر نیست. ماده

برده نیست. ما کسیچهاست که برخوردار است. از جمله معانی این ماده این تمتعاهلیت انسان است از اینکهب حق هستیم پس برده نیستیم زیرا برده موضوع حق بوده است نه صاحب حق. تمام افرادي که اهلیت صاح (استیفاء).ت قانونی اجرا بگذارند مگر با داشتن اهلی توانند حقوق خود را بهدارند نمی تمتع

برخوردار نباشد تمتعقاعده است و موارد استثنایی وجود دارد که شخص از حق تمتعدر حقوق داشتن اهلیت .داشتن زمین زراعیمثل شخص غیر ایرانی براي ریاست جمهوري. یا شخص غیر ایرانی براي

آید و با از حقوق مدنی، لازمۀ داشتن شخصیت است و با زنده به دنیا آمدن بوجود می تمتع: اولا تمتعاهلیت را تمتعتوان اهلیت بنابراین هیچگاه نمی؛ ق.م) 956رود (ماده مرگ (موت فرضی و یا موت حقیقی) از بین می

ق.م) اما سلب 959به صورت عام و کلی سلب نمود چون ملازمه با مرگ و از بین رفتن شخصیت دارد (ماده بیگانگان براي تمتعبه صورت خاص و جزئی اصولا إشکالی ندارد مثل سلب اهلیت تمتعحق یا سلب اهلیت

داراشدن املاك مزروعی.

در مورد هرگونه عمل حقوقی، فرد باید اهلیت استیفاء یف.اهلیت استیفاء: یعنی صلاحیت اجراي حق و تکلرا دارد اما باید ارکان اهلیت استیفاء را هم داشته تمتعداشته باشد (چه عقد، چه ایقاع) یعنی اگرچه اهلیت

زیرا نامندمی اهلیت یا قانونی براي معاملهباشد. در برخی متون و قوانین، اهلیت استیفاء را اهلیت معاملاتی یا در مرحله اجراي حقوق کارایی دارند. اینهاهمه

قانون مدنی) 211و 210(مواد .عقلو رشد، بلوغشرایط اهلیت استیفاء چیست؟

متعاملین باید براي معامله اهلیت داشته باشند. -210ماده

متعاملین اهل محسوب شوند باید بالغ و عاقل و رشید باشند. اینکهبراي -211ماده

د.نکنار گذاشته شوشود که این دو ماده با هم تعارض دارد و توصیه می 213و 212 مواد

Page 59: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 59

محجور از حجر .یندندارد محجور گو(کلا یا جزئا) یتکه اهل یو کس ینددارد به آن اهل گو یتکه اهل کسی است. حجر یعنی منع؛ لذا محجور یعنی ممنوع از اجراي حقوقی که فرد دارد.

:متفاوت استفقه این مقوله در سه نوع است که 1207ه طبق ماد محجور

صغر است. غیر بالغ، صغیر نام دارد.)» بلوغ«(متضاد یرصغ .1

است. غیر عاقل، مجنون نام دارد.) جنون» عقل«(متضاد مجنون .2

، سفیه نام دارد.)رشیداست. غیر سفه» رشد«(متضاد یهسف .3

تجارت از تصرف در اموال ممنوع است و یک نوع محجور است. ولی بحث ما در البته ورشکسته هم در حقوق حقوق مدنی است.

سه مورد نیست، بالعکس »غزيعدم رشد قواي م« ،نیست یعنی مشکل »حجر دماغی« ،نکته: حجر ورشکسته ضی است.بالا، ممنوعیت او جهت جلوگیري از تضرر طلبکارها است. پس حجر عار

گوید اجماع هر سه رکن لازم است، این قاعده است اما در موارد استثنایی ممکن است رشد ق.م. می 211ماده طور در هر امر حقوقی غیرمالی، مثل وکالت براي اصل نکاح.لازم نباشد مثلا در نکاح رشد لازم نیست. همین

سن بلوغ در قانون مدنی قبل از . صغیر است )1210 ةماد یک ةتبصراست (سن بلوغ یرکه ز ی: کسیرصغ )1( 1210سال شمسی بود ولی در اصلاحات بعد از انقلاب مطابق تبصره یک ماده 18اصلاحات براي دختر و پسر

سن ینا یرکه ز یحال کس 2.است يسال تمام قمر 15و در پسر يسال تمام قمر 9 سن بلوغ در دخترق.م. یک نوجوان و جوان و شخص تازه بالغ، قادر به سن بلوغ از لحاظ طبیعی یعنی سنی که .یندگو صغیر است را

شود. در این مورد آب و هوا، نوع تغذیه و ... تأثیر دارد.تولید مثل می

سن بلوغ، اماره رشد است یعنی کسی که به سن بلوغ رسیده باشد رشید هم محسوب 1210در متن ماده شود.مین ماده رشید محسوب نمیه 2شود ولی در تبصره می

شود آن را با متن ماده جمع کرد.اصلاحی بعد از انقلاب است که به هیچ نحوي نمی 1210ماده 2تبصره

ا متن ماده حاکی از این است که سن بلوغ اماره رشد هم محسوب رم دارد زیلستبصره با ماده تعارض م: اولا شود.یعنی صغیر تازه بالغ، رشید محسوب نمی؛ چنین نیستشود اما در تبصره می

سال تمام شمسی است (مادة 15 براي نکاح سال تمام شمسی و سن قانونی پسر 13سن قانونی دختر براي نکاح :مگر در نکاح ۲

اصلاحی قانون مدنی). 1041

Page 60: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 60

باید براي اعمال حقوقی خود، رشد را هم ثابت ثانیا: اشکال عملی دارد و آن این است که اگر صغیر به بلوغ برسد کند. در این صورت تمام نوجوانان باید به دستگاه قضایی بیایند تا حکم رشد بگیرند.

هایی ناظر بر صورت 2کشور یک رأي وحدت رویه دارد: بیان کرده است تبصره در مورد این تبصره، دیوان عالی خواهیم به او تحویل دهیم یعنی براي اموالی که شده در اختیارش نیست و ما میتازه بالغ صغیر است که اموال

. در خصوص خواهد بگیرد رشد لازم است ولی براي اموالی که در اختیارش است دیگر اثبات رشد لازم نیستمیاین رأي وحدت رویه این انتقاد وارد است که چگونه صغیر براي اموالی که در اختیار دارد رشید است ولی براي

خواهد بگیرد رشید نیست!! به علاوه، قاعده این است که اموال صغیر، در اختیار خود او نباشد. این اموالی که می برداشته شود. تبصره از ماده اینکهشود مگر تعارض حل نمی

نمود مگر محجور دعدم رش یابه سن بلوغ به عنوان جنون یدنبعد از رس توانینمکس را یچه - 1210ماده جنون او ثابت شده باشد. یاآنکه عدم رشد

است. يه سال تمام قمرو در دختر ن يسن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمر - 1تبصره

شده باشد. ثابت د اوشر کهاو داد به توانیم یرا که بالغ شده است در صورت یرياموال صغ - 2تبصره

یزمم یرغ یر. صغ2 یزمم یرصغ .1دو نوع است: یرصغ انواع صغار:

ممیز بودن و پول. سود یان،معامله، ز یمثل معن دهدیم صیرا تشخ یزهااز چ یبعض یکه معن ی: کسیزمم صغیرسالگی به بالا سن تمیز است. تمیز 7اند سن فقها گفته سن آن با دادگاه است. صیسن ندارد و تشخیا نبودن،

یعنی تشخیص.

یو معن فهمدینمرا یل حقوقئکه مسا یريصغصغیري که فاقد قدرت تشخیص است یعنی : یزمم یرغ صغیر .داندینمپول را

یعنی صغیر ممیز اهلیت ؛ است از نظر قانون، حدود حجر صغیر غیر ممیز با حدود حجر صغیر ممیز متفاوتصغیر غیر ممیز نه قصد انشاء دارد و نه یراز؛ استیفاي نسبی دارد ولی صغیر غیر ممیز حجرش عام و مطلق است

رضا. ولی صغیر ممیز قصد انشاء دارد اما رضایش معتبر نیست.

که يادوار مجنون و یوانهمثل د میمجنون دائاست که عقل ندارد. مجنون دو دسته است ی: کسمجنون )2( دوره مجنون. کیدوره عاقل است و کی

مجنون از لفظ جن یعنی پوشیدگی عقل گرفته شده است. مجنون کسی است که رفتارها و اقدامات او عقلانی هاي شعور و تشخیص.تر جنون یعنی اختلال مشاعر؛ مشاعر یعنی قدرتنیست؛ به بیان ساده

Page 61: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 61

ي مختلف متعارف ما سه ویژگی داریم: غریزه، عاطفه، عقل. رفتارهایی نهااانسگویند در شناسی میاز نظر روان داریم که مبتنی بر غریزه است ما در این رفتارها با حیوانات مشترکیم (خور و خوراك و خشم و شهوت).

کنیم و ... .ورزیم، ایثار میرفتارهایی داریم که مبتنی بر عاطفه است مثلا محبت می

ست. عقل مدرك کلیات است با عقل تشخیص اینهاریم که مبتنی بر عقل است که مافوق همه رفتارهایی دا دهیم کجا غریزي رفتار کنیم، کجا خشم بگیریم و کجا عاطفه بورزیم و ...می

کند که موضوعی انجام دهد متعارف، عاطفه بر غریزه حاکم است و عقل بر هر دو. عقل ایجاب می يهاانساندر یا خیر؟! اما در مجنون، غریزه بر عاطفه حاکم است و عقل هم مرخص است.

جنون درجات دارد، جنون شدت و ضعف دارد:

).ق.م. 1211از نظر حقوقی جنون به هر درجه که باشد موجب حجر است (ماده

.جنون به هر درجه که باشد موجب حجر است - 1211ماده

معیار تشخیص جنون پزشکی قانونی است.

را یامور مال ولی هست و عاقل هم هست غاست که بال یکس یه: سف)ق.م 1208ماده ید،رش یرغ( یهسف )3( نیستند.رشد اشخاص غیر رشید یعنی کسانی که داراي رکن .دهدینم صیتشخ

.نباشد یئلاود عقخ یالم یوقاست که تصرفات او در اموال و حق یکس یدرش یرغ - 1208ماده

یرمالی غیر رشید قط در امور مالی است. تمام امور غزند آن هم فنگ میر یک بعد لد غیر رشید فقطبنابراین هر).صحیح است مثل اصل نکاح (نه م

اندیشه که به موجب آن، شخص مصلحت مالی خود را اي است مربوط به قدرت فکر و رشد چیست؟ رشد، ملکهکند و معیار آن رفتار عقلاي هر جامعه هاي ناشایسته امتناع میدهد و از تباه کردن مال خود در راهتشخیص می

است. ملکه، یعنی خصوصیت شخصیتی ثابت و هر خصوصیتی که در وجود ما نفوذ کرده باشد.

:ینمحجورمعاملات وضعیت

با هم یهستند و فرق همدیگر با یشهدو هم ینباطل است و ا زیمم یرغ یرو صغ یمجنون دائممعاملات یۀکل .1 )ق.م 1213و 1212 مواد( ندارندد باطل است چون هر دو قص هاآنمعاملات یۀکل. (احکام مشترك دارند) ندارندگوییم کلیۀ أعمال حقوقی اینها باطل است، اعم جنبۀ حمایتی دارد و اساسا براي همین است که می اینهاحجر

بلاعوض و ... تملکاز مالی، غیرمالی،

Page 62: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 62

اثر است معذالک بلا ل وباط باشداو یکه مربوط به اموال و حقوق مال يتا حد یرعمال و اقوال صغأ - 1212ماده مباحات. یازتو ح بلاعوض لحو ص بهول هقب مثلکند بلاعوض تملک تواندیم یزمم یرصغ

یو حقوق مال اموال در یتصرف یچه تواندینمدر حال جنون يو مجنون ادوار مطلقا یمجنون دائم - 1213ماده نافذ است نمایدیمدر حال افاقه ادواري مجنونکه یعمال حقوقأخود لکن یمق یا یولو با اجازه ول یدخود بنما

مشروط بر آنکه افاقه او مم باشد.لس

. منوط به اجازة ولی یا سرپرست استنافذ است و یرغاصولا یزمم یرمعاملات صغ: یزمم یرصغ معاملات .2 اما دو استثناء وجود دارد:؛ قصد دارد یزمم یراست که صغ ینا علتش اندگفتهحقوقدانان

و مستلزم تنفیذ ولی یا قیم هم است و نافذ یحصح یزمم یرصغو مجانی ضوبلاع اتتملکبلاعوض: تملک )1(بلاعوض از تملک. است به سودشان کاملاکه یزهاییچ یعنیزیرا مستلزم خوف ضرر براي صغیر نیست: نیست

ینکها یاو یقبول هبه، صلح مجان ) مثلق.م 1212 ماده( ممیز قصد انشاء دارد این جهت درست است که صغیر .دنکن یازترا ح یمباح

طور بلاعوض خارج شود مثل هبه کردن مال خود، : یعنی مالی از دارایی صغیر ممیز بهضوبلاع یکاتتمل )2( ضوبلاع یکاتتمل انتفاع بر روي مال خود قرار دادن. صلح بلاعوض کردن مال خود، وقف کردن، ابراء کردن، حق

اگر هبه کند باطل است یعنی: تواند در آن مؤثر باشدو تنفیذ ولی و قیم هم نمی باطل است یزمم یرصغو مجانی است. یحقبول کند صح هبه اما اگر

نکته: تملیک بلاعوض از ناحیۀ همۀ محجورین باطل است.

اش اعم از مالی و غیرمالی اصولانکته: صغیر ممیز قصد دارد ولی فاقد قوة تمییز است لذا کلا أعمال حقوقیساله غیرنافذ 8غیرنافذ است و منوط به تنفیذ ولی یا سرپرست است. براي مثال خرید دوچرخه توسط یک دختر

است.

دهم و ض میوکردم در ازایش ع تملکو تملیک معاوضی (اعمال حقوقی معاوضی): در این مورد اگر تملک) 3(اگر تملیک کردم در ازایش عاز دارایی خارج می گیرم. پس جاي چیزي کهض میوشود (اعمال ر میشود پ

حقوقی العما 1212حقوقی مالی معاوضی) این دسته از اعمال براي صغیر ممیز غیرنافذ هستند. البته ماده ه داشته گمالی معاوضی را مشمول استثناء قرار نداده است و آن را هم تحت شمول حکم عام (بطلان) منع ن

دهد اعمال متضمن احکامی است که نشان می 86و 85در مواد 1319ی مصوب است؛ ولی قانون امور حسبمالی معاوضی صغیر ممیز غیرنافذ است. از نظر تحلیلی هم این دیدگاه درست است زیرا صغیر ممیز قصد انشاء

Page 63: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 63

کند دارد ولی در مقام معاوضه و معامله ممکن است متضرر شود که تنفیذ ولی یا قیم این نقص را جبران می کند.یعنی ولی یا قیم با صلاحدید تنفیذ و یا رد می

جامعه ما، یک قانون متروك ی، از نظرسال به عنوان سن بلوغ قانون 15سال و 9سن اینکهنکته: با توجه به . آن قانون هم 1312است. ما قانونی داریم که قانون خاص است به نام قانون مربوط به رشد متعاملین مصوب

نیست در مقدمسال را قرار داده است. از نظر اصولی عام مؤخر ناسخ خاص 18غ و هم براي رشد، سن براي بلوسال مورد نظر است). در عمل هم 18توان در معاملات به آن استناد کرد (نتیجه، آن قانون معتبر است و می

همین رویه جاري است.

قصد دارد چون ،نافذ است یردارد اما غ یاشکال فن ینکها بااست نافذ یرغاصولا ،یهسف یمال معاملات: یهسف .3 ات بلاعوض و مجانی (صحیح) و تملیکات مجانی (باطل).تملک؛ مگر دو مورد: )ق.م 1214 ماده(

ینا آنکهاو اعم از قیم یا یول ةازمگر با اج یستدر اموال خود نافذ ن یدرش یرو تصرفات غمعاملات - 1214ماده که باشد بدون اجازه هم یلاز هر قب بلاعوض اتتملکبعد از انجام عمل و معذلک یال داده شده باشد اجازه قب

نافذ است.

و 1064 مادهاست ( یح، صح)شودینم یهشامل مهر نکاح( طلاقمانند نکاح و یهسف یمالیرغمعاملات : نکته .)ق.م 1136

عاقل و بالغ و قاصد باشد. یدعاقد با - 1064ماده

بالغ و عادل و قاصد و مختار باشد. یددهنده باطلاق – 1136ماده

.)ق.م 1214 ماده(است یحصح یهسف ضوبلاع اتتملک: نکته

باطل است. یهسف ضوبلاع یکات: تملنکته

نافذ است. یرغ تشانمعاملا قصد دارند و یهو سف یزمم یرت. صغباطل اس ینورتمام محج ضوبلاع یکاتتمل: نتیجه شان باطل است.بلاعوض یکاتتمل

معامله چه نفهمیم است. اگر یحتش در حال جنون باطل است اما در حال افاقه صحلامعام ي: مجنون ادوارنکتهکه در حال جنون بوده است است نیدر حال افاقه، اصل بر ا یادر حال جنون بوده یمندان یعنیبوده است، یزمان

یدمعامله در حال افاقه بوده و با گویدیمکه است یآن کس یدعم پساست که معامله باطل است. ینو اصل ا .)ق.م 1213 مادهکند (ثابت

Page 64: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 64

یو حقوق مال اموال در یتصرف یچه تواندینمدر حال جنون يو مجنون ادوار مطلقا یمجنون دائم - 1213ماده نافذ است نمایدیمدر حال افاقه ادواري مجنونکه یعمال حقوقأخود لکن یمق یا یولو با اجازه ول یدخود بنما

م باشد.مشروط بر آنکه افاقه او مسل

ولیت ؤمس ظشکال است اما از لحاا محل آنها معاملاتنکته: محجورین چون اختلال در اراده دارند قراردادها و فعال یا رفتارهایی انجام دهند که موجب ضرر به غیر قراردادي، با ما فرقی ندارند یعنی اگر هر سه نفر ا مدنی

همسایه، تلف کردن حیوانی و یا از بین بردن مالی و از این قبیل موارد، ۀخان ۀدیگران باشد مانند شکستن شیش ادي تأثیري ندارد.غیر قرارد مسؤولیتفرقی با دیگران ندارند بنابراین حجر در

هرگاه صغیر یا مجنون یا غیر رشید باعث ضرر شود ضامن است. – 1216ماده

.تعارض دارد اشتبصرهبا ق.م 1210 ةماد: نکته

نمود مگر محجور دعدم رش یابه سن بلوغ به عنوان جنون یدنبعد از رس توانینمرا یچکسه - 1210ماده جنون او ثابت شده باشد. یاآنکه عدم رشد

است. يو در دختر نه سال تمام قمر يسن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمر - 1تبصره

شده باشد. ثابت د اوکه رشاو داد به توانیم یرا که بالغ شده است در صورت یرياموال صغ - 2تبصره

مگر شودیمفرض یدرش سال تمام قمري) 15و پسر 9 دختر( رسدیمکه به سن بلوغ یماده گفته کس خود ینکها مگر به او داد توانینمشده غرا که بال یرماده گفته اموال صغ ینا 2 ةتبصررشدش ثابت بشود. عدم ینکها

.یستن یدگفته رش تبصرههست و یدگفته رش مادهدر واقع د. نتعارض دار اینهامسلما رشدش ثابت بشود.

اشعار داشته غلط استدلال کیبا و آمده این موضوع را درست کند یهرووحدت يرأ کیکشور در یعال دیوان. خواهدیرشد نماساسا یمالیرغ اما باید امور است یتبصره در مورد امور مال و است یرمالیماده مال امور غ این

هم مسخره است. ینکه ا یمدار ییقضا یۀرو کیمورد یناما در ا خواهدینمرشد ،مثل نکاح یرمالیامور غ

ثابت خلافش هینکر امگ شوندیممحسوب یدرش ندکه گذشتسال 18از کنیم: افرادبندي میاما اینگونه جمع شود.

ین شرط: مورد معاملهمسو

)ق.م 216تا 214(مواد

Page 65: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 65

داشته باشد. هر معامله اگر موضوع یا مورد معامله نداشته باشد به همان مورد معاملهو موضوعیهر معامله باید دلیل باطل است.

گردد و ایفا به عمل.ق.م. تسلیم به مال برمی 214مورد معامله یا مال است یا عمل، در ماده

.کنندیرا م آن ءیفاا یا یمتسل تعهد یناز متعامل یکباشد که هر یعمل یا مال یدمورد معامله با - 214ماده

باشد. انجام یک عملو یا انتقال مالمورد معامله ممکن است

اگر مورد معامله مال باشد باید داراي این شرایط باشد:

مالیت داشته باشد. )1 متضمن منفعت عقلایی و مشروع باشد. )2 مقدورالتسلیم باشد. )3 قابل نقل و انتقال قانونی باشد. )4 معلوم باشد. )5 باشد. معین )67( یا مدر تملیک این مال را داشته باشد. فروشنده باشد و یا فروشنده اذن لک و اینک شرح هر یک:موجود بودن مورد معامله، )8

مشروع باشد. عقلاییمتضمن منفعت وداشته یتمال یدمورد معامله با - 215ماده

داشته مالیتامله باید اي اگر بحث تملیک مطرح باشد، شیء مورد معدر هر معامله) مالیت داشته باشد: 1توان تملیک نمود و مالک شد و اگر چیزي مالیت نداشته باشد قابلیت مالکیت ندارد، باشد؛ زیرا فقط مال را می

مثل مگس.

داراي ارزش مالی باشد. در رابطه دو طرفکافی است آن شیء

گویند دهند) است که به آن میمیمالیت یعنی: شیء در عرف داراي ارزش معاوضی (چیزي که به ازاي آن پول مال.

عام داراي اما اگر چیزي در عرف؛ مسلما مالیت دارد مثل سکۀ طلااگر چیزي در عرف عام داراي ارزش است هاي خانوادگی.طرفین داراي ارزش است باز هم مالیت دارد مثل عکس ۀارزش نیست و در رابط

ز نیازهاي ما به درد بخورد مثل خوراکی، پوشاك و ... . اگر در رفع هیچ : هر مال لزوما باید در رفع یکی ا1نکته نیازي به درد نخورد مالیت ندارد.

Page 66: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 66

که ما نسبت به آن میل داریم. اندگفته: به مال از آن جهت مال 2نکته

: ممکن است بخشی از شیء مورد معامله مالیت داشته باشد و بخشی از آن مالیت نداشته باشد. مثلا من 3نکته فاسد است. پس بخشی مالیت دارد بخشی مالیت ندارد. آنهاتا از 15) که معینیک شانه تخم مرغ خریدم (عین

واحد به عقود متعدد. انحلال یعنی تقسیم، عقد اي مواجه هستیم به نام قاعدة انحلالدر این مورد با قاعدهعدد 15تر، یک عقد با موضوع عدد تخم مرغ است به دو عقد کوچک 30تقسیم آن عقد کلی که موضوع آن

15م با موضوع وتخم مرغ سالم که این عقد در این محدوده صحیح است؛ زیرا مورد معامله مالیت دارد. عقد د) الان خریدار دو حق دارد که انتخاب معیند در محدوده خودش باطل است (به نحو عین تخم مرغ فاسد این عق

يسازمعادل =(تقسیط تواند عقد را در قسمت صحیح بپذیرد و ثمن را تقسیط کند ) هم می1با خودش است: ض صفقه فسخ کن) می2موجود)؛ مبیع ثمن به نسبتد.تواند عقد صحیح را به استناد خیار تبع

) متضمن منفعت عقلایی و مشروع باشد:2

شیء مورد معامله:

اولا: باید داراي منفعت باشد یعنی در رفع یکی از نیازهاي ما به کار رود. اگر چیزي بخرم که هیچ منفعتی ندارد معامله باطل است.

ةتفاده معتادین استفادمواد مخدر بین اشخاص باطل است زیرا اس ۀثانیا: آن منفعت باید عقلایی باشد؛ معامل عقلایی نیست.

ثالثا: مورد معامله باید مشروع هم باشد یعنی از نظر قانونی ممنوع نباشد.

مشروع باشد؛ لازم نیست قانون آن را تجویز کرده باشد اصل بر جواز است کافی است که قانون آن را منع نکرده باشد.

در هر عقدي که تملیک مال مطرح است (چه عقد معوض و چه عقد بلاعوض) مال ) مقدورالتسلیم باشد:3مورد معامله باید مقدورالتسلیم باشد یعنی مالک قدرت بر تسلیم آن را داشته باشد وگرنه معامله باطل است.

گوشی تلفن همراهم را که دو سال پیش در یک سفر دریایی به آب افتاد را بفروشم. اینکهمثل

چرا در عقدي که مال، مقدورالتسلیم نیست عقد باطل است؟سؤال:

موضوع است.در حکم معاملۀ بیاي اند زیرا غرري است و چنین معاملهفقها گفته

خود ،گیرندهآن مال، قدرت بر تسلیم نداشته باشد اما انتقال يدهندهانتقالنکته: اگر مالی وجود داشته باشد که کند معامله صحیح است. پس قدرت بر تسلیم از شرایط طرفین نیست بلکه از شرایط مال بتواند مال را قبض

Page 67: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 67

نماید. قدرت بر است. مال باید مقدورالتسلیم باشد حالا چه من تحویل بدهم چه طرف خود بردارد تفاوتی نمی تسلیم بایع موضوعیت ندارد بلکه طریقیت دارد.

ته باشد اما مشتري قدرت بر تسلم داشته باشد، معامله صحیح است زیرا بنابراین اگر بایع قدرت بر تسلیم نداش ق.م.). 348مال مقدورالتسلیم است (ماده

ش آن قانونا ممنوع است و یا چیزي که مالیت و یا منفعت عقلائی ندارد یا که خرید و فروبیع چیزي -348ماده مشتري خود قادر به تسلم باشد. اینکهمگر ؛چیزي که بایع قدرت بر تسلیم آن ندارد باطل است

مشتري است. فعل »ملست«بایع است و فعل »تسلیم«

ممکن است من چیزي داشته باشم که مالیت دارد، منفعت عقلایی هم ) قابل نقل و انتقال قانونی باشد:4نیست باز تملکدارد، قابل تسلیم مادي هم است اما قانونا قابل نقل و انتقال نیست یعنی قانونا قابل تملیک و

.(در جایی که خواص درمانی دارد) هم معامله باطل است مثل تفنگ جنگی، کلت، مواد مخدر

کالاي ۀ. مثل معاملمالکیت اشخاص در معاملات، باید مورد تصدیق قانون باشد و الا مالکیت نیست: 1نکته اگر مالی از نظر قانون قابل نقل .باشدخرید و فروش این اجناس را ممنوع اعلام کرده ،در جایی که دولت قاچاق

و انتقال نباشد، ادعاي مالکیت شخص بر آن مال، محترم نیست.

مانند معاملات ؛ ، معامله باطل استآور نیست: هر چیزي که قانونا قابل نقل و انتقال نباشد مالکیت2نکته ها و ... .، پلهاجنگلموقوفات،

معاملۀ کلت فروشم،مریخ را می ةفروشم و در معامله دوم کر: من به شما در یک معامله یک کلت می3نکته معاملۀ کرة مریخ باطل است چون قانونا قابل تسلیم نیست. و قانونی نیست باطل است چون قابل نقل و انتقال

گویند: الممنوع شرعا کالممنوع عقلا. اگر مالی قانونا قابل نقل و انتقال نباشد، معامله کردنش مانند فقها می چیزي است که عقلا قابل نقل و انتقال نیست.

(مثل فروش عکس یادگاري کودکی که از ن متعاملین استمعیار شخصی دارد و فقط بی مالیت داشتنپس معیار عرفی دارد یعنی عرف باید براي آن منفعت منفعت عقلایی داشتناما بیست سال پیش گم شده است)

قائل باشد.

.ی استبه آن کاف یمبهم نباشد مگر در موارد خاصه که علم اجمال یدمورد معامله با - 216ماده

باشد و معلوم هم معاملهاست که مورد ینمبهم نباشد. منظور از مبهم نبودن ا یدمورد معامله با 216ماده طبق که: یستمبهم ن یمال ینبنابرا؛ یستمبهم ن یگردو شرط د ینکه با ا معینهم

Page 68: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 68

باشد معلوم .1

باشد معین .2

مردد قرار دارد. ،معینمقابل معلوم، مجهول قرار دارد و در مقابل در

خرند و چه یعنی مجهول نباشد و طرفین نسبت به آن علم داشته باشند، بدانند چه می :باشد معلوم) 5 آنچهرود دقیقا ندانم یا دارایی من می ۀاز کیس آنچهفروشم و خرم و چه می. پس اگر من ندانم چه میفروشندمی

ت.آید ندانم، معامله صحیح نیست و باطل اسدارایی من می ۀرا که به کیس

ما دو نوع علم داریم:

علم تفصیلی: آگاهی مفصل .1 علم اجمالی: آگاهی تقریبی .2

. براي )ق.م 216(ماده کافی است » موارد خاص«و علم اجمالی در قاعده در عقود معوض بر علم تفصیلی است داشته باشند باید سه عنصر مشخص شده باشد: علم تفصیلیطرفین نسبت به مورد معامله اینکه

برنج یلوصد ک مثلا ؛است )ق.م 472و 342 مواد( وصف و جنس، مقدار ،از معلوم بودن مورد معامله منظور کیلو). 100( مقدارخرید (مثلا برنج) با وصف (آستانه) با شما بدانید چه جنسی میآستانه.

مجهول باطل است. ۀمعلوم است. معامل معامله، بود مورد صسه مورد مشخ یناگر ا

یارع ذ یاعدد یل یاک یامقدار آن به وزن یینمعلوم باشد و تع یدبا یعمقدار و جنس و وصف مب - 342ماده بلد است. فعر مشاهده تابع یامساحت

مردد باطل است. یامجهول ینع ةمعین باشد و اجار یدمستأجره با ینع - 472ماده

وجود نداشته باشد معامله غرري است »علم تفصیلی«لازم است اگر »علم تفصیلی«جایی که آنبر مبناي قاعده رري باطل است.غ ۀو معامل

جنس مجهول است طبیعتا وصف هم مجهول است. ؛دهممی» چیزي«کیلو 10 ،مثال: صد هزار تومان بده

و البته وصف نیز مجهول است. مقدار مجهول است ؛دهممقداري برنج می ،مثال: صد هزار تومان بده

وصف معلوم نیست. ؛دهمده کیلو برنج می ،زار تومان بدهصد همثال:

هر معامله غرري مبتنی بر نوعی جهل است به مورد معامله یا عوض آن.

Page 69: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 69

نیستند علم اجمالی کافی است. مثل جعاله و عقد ضمان. تبرعیدر برخی عقود که در موارد استثنایی: 1نکته ق.م.) 695، 694، 564(مواد

غرر راه ندارد چون کسی که تبرعیزیرا در عقود ؛علم اجمالی کافی است، تبرعی: در مورد کلیۀ عقود 2نکته مند است.بهره بخشد نگاه احسانی و عاطفی دارد، از طرف مقابل هم غرر وجود ندارد زیرا او فقطمی

غرري راه ندارد. تبرعی: در عقد 3نکته

یا معامله مورد(باشد صمشخ یقادقاست که مصداق آن ینبودن مورد معامله ا معینمنظور از :بودن معین) 6 ینمعلوم است، ا یزم ینا مثلا. توان اراده را مستقر نمودنمی باشد مردد بین چند چیز) اگر نباشدآن یا ینا

معامله این »یدمخر« د:ییگویهم م شما »را فروختم هاینااز یکی« :یمگویاست. حال من م معلوم هم یصندلالاجاره بدهید و من به شما یا خانه یا تومان مال یک میلیونتوانم بگویم که شما ماهانه مثلا من نمی است باطل

.)ق.م 694و 472 مواد( دهمماشین را اجاره می

باشد و اجاره عین مجهول یا مردد باطل است. معینعین مستأجره باید - 472ماده

اگر مورد معامله مجهول باشد غرري و باطل است، مردد همچنان کهنبودن هم بطلان است معینضمانت اجراي هم باشد غرري و باطل است.

اموال دو نوع هستند:

ها از یک خط تولید مشخص.مانند حبوبات، تولیدات کارخانه مثلی:

شوند.مانند حیوانات، تمامی کالاهاي مثلی که دست دوم می قیمی:

اما ؛ الذمهبه شکل کلی فیو هم معینبه شکل کلی در قابل معامله است هم معینبه شکل عین اموال مثلی، هم یا کلی معینقابل معامله هستند و معاملۀ اموال قیمی به شکل کلی در معینفقط به شکل عین اموال قیمی

،که در موارد استثنایی بودند کند. البته استاد مرحوم دکتر کاتوزیان بر این نظرالذمه معامله را غرري میفیپوشی از سایر اوصاف، مال قیمی را در رابطه خود، در توانند با تأکید بر برخی از اوصاف و چشمطرفین قرارداد می

دانیم حیوانات قیمی کیلویی. با این توضیح که می 50حکم مال مثلی قرار دهند، مثل قرض یک گوسفند هستند ولی مال موضوع قرض، باید مال مثلی باشد.

اگر ینبنابرا نیست رطش نمایدیمکه ضمانت آن را ینید یطو شرا فضامن به مقدار و اوصا علم - 694ماده یکیضمانت یکناست ل یحضمان صح است دارچه مق نید آن دبدان ینکهشخص بشود بدون ا ینضامن د یکس

باطل است. یدبه نحو ترد یناز چند د

Page 70: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 70

یستن لازم عقود از یاست. در بعض یبه آن کاف یدر موارد خاصه که علم اجمال مگر :ق.م گفته 216ماده ذیلاست. علم یکاف یاجمال علم از عقود یبعض ) درلعلم مفص یا یلیعلم تفص یعنی(معلوم باشد کاملامورد معامله

و علم معاملهعلم به اوصاف علم تفصیلی یعنی .يحدود یعنی یاست اجمال یلیدر مقابل علم تفص یاجمال .علم کلی به اوصاف مورد معاملهاجمالی یعنی

ايمسامحه هاآنبه یمعقود دار يسر کیاست. یکاف یعلم اجمال ياما در موارد یلیعلم تفص یعنی بودن معلوم .)ق.م 761 ماده( یندگو

آن را تواندینم یک یچاست و هطرفین ینبه تسامح باشد قاطع ب یمبن یاکه در مورد تنازع یصلح - 761ماده .یارخ اشتراط یارط ادعاء غبن باشد مگر در صورت تخلف ش فسخ کند اگر چه به

در عقود مجانی، . مثل عقودیندگویمسامحه م ندارند را عقود ییقصد سودجوطرفین که يمسامحه: عقود عقودکمتر یاباشد یلوک 10 نیست که مهم یمرا ببخش یزيچ یم. مثل آنکه بخواهخواهیمینم یلیعلم تفصمسامحه .آیدیمغبن ۀیشرمغابنه است که از عقود ،مسامحه عقود . در مقابلیا بیشتر

. در یردبگ بیشتر متر بدهد وک خواهدیم طرفدارند. هر ییقصد سودجوطرفین هستند که يمغابنه: عقود عقودیع،ت مثل باس لازم یلیعلم تفصمغابنه عقود است. قانون در سه عقد یکاف اجمالی علممسامحه اما در عقود

است. یکاف یعلم اجمال مسامحه، عقود ۀهمدر گوییمیماست اما ما یکاف یگفته علم اجمال

به عبارت دیگر، نباشد »آن یا ینا یا«باشد معین ید: در تمام عقود چه مغابنه و چه مسامحه مورد معامله بانکته .)ق.م 564 ماده(مردد باشد تواندیممردد نباشد. فقط در جعاله مورد معامله

آن نامعلوم باشد. کیفیات ردد وم مه عملت عامل ممکن اس یینگذشته از عدم لزوم تع ،در جعاله - 564ماده

:بنديجمع

باشد، آن معامله زمانی صحیح است که اوصاف کلی (مقدار، جنس، هالذمکلی فیدر صورتی که مورد معامله، .ق.م) 351(ماده وصف) حتما در معامله ذکر شود

باشد، معامله زمانی صحیح است که آن عین بین معینعین ،در صورتی که مورد معامله یا موضوع معامله ق.م). 342طرفین معلوم باشد، نیازي به ذکر اوصاف آن در عقد بیع نیست (ماده

است. معینق.م فقط مخصوص عین 342مادة و ق.م فقط مخصوص کلی 351مادة نکته:

Page 71: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 71

7بایع باشد یا او مأذون در انتقال باش ) مال مورد معامله یا ملک فروشید شما می کهاگر تلویزیونی د:خوداگر ملک خود فروشنده است، مشکلی وجود ندارد. اگر ملک فروشنده نیست، معامله فضولی است و غیرنافذ؛

مالک تنفیذ کرد صحیح است وگرنه باطل است.

باید وجود ن و یا کلی در معین معامله شود، اگر معامله به صورت عین معی 361طبق مادة ) موجود بودن:8 داشته باشد و الا معامله باطل خواهد بود.

جهت معاملهمشروعیت : چهارم شرط

)ق.م 217 ماده(

معامله جهت به آن برسد. خواهدیمبعد از معامله طرفاست که هر یمیمستق فهد یا انگیزة عقد معامله جهت اند.اي که به خاطر آن، هر یک از دو طرف راضی به انعقاد عقد شدهیا انگیزة عقد عبارت است از علت و انگیزه

دارد و در هر یشخص ۀجنب جهت معامله جهت عقد، امري درونی است و نیاز به تصریح آن در عقد نیست. ندارند فهد کی خرندیمکه خانه یکسان تمام مثلاندارد. ینوع ۀجنب یعنیفرق دارد یمعامله نسبت به هر کس

یکی قمارخانه و تأسیس يبرا یکی، خردیم دادن اجاره يبرا یکیو هر کس از معامله کردن یک انگیزه دارد. خرم ممکن است به این انگیزه بخرم که در خانه یا مثلا وقتی من یک قوطی کبریت می .شناسکونت فرزند يبرا

ماشین یا محلی دیگر از آن استفاده کنم.

هستندمعامله جهت بر عکس اینها با جهت معامله متفاوت است؛ در واقع علت تعهد یا سبب تعهد یا تعهد جهت .هستند یکسان ،مشابه معاملات و در تمام دارند ینوع ۀجنب یعنی

را یعکه مب دهندیمرا ثمن یادن یدارانخرتمام ؛یردرا بگ یعمب ینکها ي؟ برادهدیمچه پول يبرا یدار: خرمثال، ثابت است: جهت تعهد در عقود معوض، تحصیل عوضین است. . جهت تعهدیندرا جهت تعهد گو ینا یرندبگ

جهت تعهد در عقود رایگان، احسان و گذشت است.

الا باشد و مشروع بایدشده باشد یحاگر تصر یشود ول یحآن تصر جهتکه یستن لازم معاملهدر - 217ماده معامله باطل است.

آن ،معاملهآن (امور شخصی و درونی که هر کس در جهت یستن لازمدر معامله 217معامله: طبق ماده جهت یاگر جهت را ذکر کن ) امادخواهییمچه يبرا پرسندینم رفت خانه بخرد یکس اگر(ذکر شود را مدنظر دارد)

.(خرید خانه براي پناه دادن مجرم فراري) است معامله باطل الا مشروع باشد و یدبا

Page 72: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 72

جهت نامشروع سه حالت دارد:

معامله یناوجود انگیزه نامشروع در روان یکی از طرفین. شده است: یاننامشروع است و در عقد ب جهت .1 است. باطلق.م. 217 ةماد نص مطابق

اگر انگیزه را قبل از معامله یا حین معامله ابراز کنم و انگیزه نامشروع باشد. سه نتیجه خواهد داشت:

6 ،ولی نخرم کنمرا خوب پاره انسان خواهم که شکمالف) اگر من به چاقو فروشی سر بزنم و بگویم یک چاقو میخریدم معامله باطل نیست حتی اگر به همان انگیزه شی کردم و آن چاقو راآن مغازه سرکسال بعد مجددا به

طولانی وجود دارد. ۀزیرا بین ابراز انگیزه و تاریخ انعقاد معامله فاصل؛ خریده باشم

هم معامله باطل انگیزه خود را ابراز کنم باز ملهبعد از اتمام معاه نامشروع، اما ب) اگر معامله کنم ولو با انگیز ابراز نشده است.» حین معامله«نیست زیرا انگیزة نامشروع

که موضوعیت دارد حصول علم طرف مقابل به این انگیزه آنچهج) خود ابراز انگیزة نامشروع موضوعیت ندارد امله متوجه انگیزة است و ابراز، راه طبیعی آن است، بنابراین اگر از طریق قرائن یا امارات نیز شخص طرف مع

است. لنامشروع بشود باز هم معامله باط

به یلرا بخرم و تبد شما ۀخان امآمده: من داندیممعامله طرف ینشده ول یاننامشروع است و ب جهت .2حاشیۀ است. طرفمهم دانستن یستمهم ن کردن نیامعامله باطل است. ب ینا؛ دیدانیم شماقمارخانه کنم و

مرحوم کاتوزیان به این مورد اشاره »قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی« کتابدر 217مادة ذیل 1 ةشمارت و جهت نامشروع ضمن عقد تصریح نشود ولی مشترك بین طرفین باشد. در نموده است: یعنی جایی که عل

واقع علم طرفین به جهت نامشروع، به منزلۀ تصریح آن در عقد است.

ۀخان امآمدهاست. من صحیح ن معاملهیا: داندینممعامله هم طرفنشده است و یانبنامشروع است و جهت .3 .خواهمیمچه يبرا ددانیینم شماشما را بخرم و

کنم با با قصابی پول جمع می خرم که قصابی کنمنکته: انگیزة نامشروع نباید متسلسل باشد. مثلا چاقو میکنم تا در آن محل یک محل دیگري اجاره می ة آنالاجاردهم با مالآن خانه را اجاره می ؛خرمپول خانه میآن

قمارخانه دایر کنم.

انگیزة خرید چاقو نامشروع نیست زیرا بین انعقاد این معامله (خرید چاقو) با حصول آن نتیجه اینجاپس در اي را باطل صرفا معامله ي ما یک اصل استاي نیست و چون استحکام معاملات برا(تأسیس قمارخانه) ملازمه

باشد. واسطه و مستقیمبیدانیم که انگیزه نامشروع آن می

Page 73: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 73

خواهد بگوید طرفین با هیچ توافقی یعنی قانون می؛ علت بطلان معامله، اخلال معامله در نظم عمومی است اجتماع را نادیده بگیرند. ةتوانند قواعد آمرنمی

مشروعیت دو مطلب وجود دارد:ذیل بحث ،جهت

معاملۀ صوري -1 ینبه قصد فرار از د معامله -2

:)ق.م 218ماده ( ینبه قصد فرار از د معامله

باطل است. معامله ده آنانجام ش يبه طور صور ینهر گاه معلوم شود که معامله با قصد فرار از د - 218 مادهمعامله صوري را با معامله به اینجا. قانون در )1370مصوب یاز قانون مدن يح موادلامطابق قانون اص یحلااص(

قصد فرار از دین در هم آمیخته است که اشتباه است.

قصد ینفرار از د براي یوندم که دیاقامه نما یلدلاگاه طلبکار به دادگاه دادخواست داده هر -مکرر 218 ماده ینکه در ا یداو صادر نما یبده یزانم به را يووال ام یفقرار توق تواندیمفروش اموال خود را دارد، دادگاه

یاز قانون مدن يح موادلامطابق قانون اص یالحاق(داشت. نخواهد وال رافروش ام اه حقصورت بدون اجازه دادگ )1370مصوب

و در آن طرفین صورتا معامله قصد معامله ندارندطرفین یکه ظاهرش معامله است ول يامعامله: يصور ۀمعاملمعاملۀ ،براي انجام معامله ندارند. در واقع ارادة واقعیدهند ولی کنند یعنی فرم و شکل یک معامله را ارائه میمی

است. در هر سازي به منظور تظاهر به یک معامله براي رسیدن به یک هدف مدركاست، يسندسازصوري که آنچهکند شرط صحت است و در قالب قصد انشاء خودنمایی می اي کهم معاملهبه انجا ارادة واقعیاي، معامله

باطنی تطابق داشته باشد. لیکن در یک معاملۀ صوري، صرفا ةشود باید با آن ارادظاهري ابراز می ةاراد ۀبه واسط ۀمعامل در یشههم باطنی و واقعی خبري نیست. ةشود اما از ارادظاهري دایر بر انجام معامله ابراز می ةیک اراد

اش سکه طلا به عنوان مهریه، به زوجه 300فرض کنید آقاي الف به میزان به قانون وجود دارد. ککل يصور فروشد.می به صورت صوري اموال خود را به یکی از بستگانش ،بدهکار است و براي فرار از این دین

به يصور ۀ) معاملق.م. 195 ماده( یستن انشاء است چون در آن قصد باطل يصور ۀمعامل از نظر حقوقی :مثالاما از لحاظ عملی و قضایی یک اصل بسیار مهم وجود دارد و آن این است که ؛ است که باشد باطل یزههر انگ

زیرا اصل، بر صحت ؛ اي مفروض نیست. صوري بودن هیچ معاملهصوري بودن یک معامله مفروض نیستصوري خوديخودبهاي شود و الا هیچ معامله اثباتمارات است بنابراین صوري بودن باید با قرائن و امعاملات

کند باید بسیار مواظب باشد چون اصل، صحت معاملات صوري شرکت می ۀنیست و اتفاقا کسی که در معامل

Page 74: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 74

خدشه نخواهد ، قابلنباشد معامله اثباتقابلمعامله است لذا اگر صوري بودن حاکی از درستی ،صحت است. اصل بود.

فروشد؛ در این فرض، یماموالش را ینفرار از د يبرا یوناست که مد يامعامله: آن ینبه قصد فرار از د معامله آگاه است. حکم یونکه از قصد مد فروشدیم یاما به کس یستن يصور معامله یعنی د،معامله دار قصدمدیون،

و واقعی نیست يکه صور ینمعامله به قصد فرار از دمتأسفانه . گفتیم) 1307مصوب ( یمرا قانون قد مورد اینصورت بگیرد اما به یکی ممکن است معامله صوري هم به قصد فرار از دین .ندارد یدر قانون مدن یحکم استانشایی ةصوري مبتنی بر اراد ۀ. معاملمعامله به قصد فرار از دینگوییم صوري به آن دیگري می ۀگوییم معاملمی

یعنی اگر کسی به قصد فرار از دین ؛ واقعی است انشایی ةنیست ولی معامله به قصد فرار از دین مبتنی بر ارادکنم به خاطر کند اما هدف او اضرار به طلبکار است. مثلا من مال خود را وقف میمعامله کند واقعا معامله می

ین صوري قصد بر ا ۀمال در ملکیت خودم را ندارم اما در معامل ماندن قصد ؛نرسدطلبکار به طلب خود اینکهتوانند بماند، معامله به قصد فرار از دین غیرنافذ است یعنی طلبکاران می است که مال به ملکیت خودم باقی

؛ کنند یمتقدآن معامله را به دادگاه ابطال دادخواستکاران در این معامله نباشد اضرار به طلب بنابراین اگر بحث این معامله هیچ اشکالی ندارد.

شرایط معامله به قصد فرار از دین:

باید مدیون باشد. کنندهمعامله اولا:

اجل دین نزدیک یا رسیده باشد. ثانیا:

ماندة اموال بدهکار کفاف اداي دین او را ندهد تا فرار معنی داشته باشد.باقی ثالثا:

اثبات شود یمکه گفت یقرائن و امارات ینبا ا یناگر قصد فرار از د مورد معامله به قصد فرار از دین، : در1 نکتهفوق) به شرط 3( یطاحراز شرا صورت دادگاه با یندادخواست ابطال آن معامله را بدهد در ا تواندیطلبکار م

. طلبکار گرددیبدهکار سابق بر م یتصورت مال به ملک یندر ا کندیمدرخواست خواهان آن معامله را ابطال شدن حکم، یو پس از قطع کندیم یفو مال را توق گیردیخواسته م ینو قرار تأم دهدیاو دادخواست م یهعل

.کندیطلب خود را از آن محل وصول م

مالیهاي اجراي محکومیت ةقانون نحو 21ماده کیفري هم دارد. ۀمعامله به قصد فرار از دین، جنب: 2 نکتهبا انگیزه فرار از انتقال مال به دیگري به هر نحو به وسیله مدیون اشاره داشته است که: )23/3/1394(مصوب

حبس تعزیري یا جزاي نقدياموال براي پرداخت دیون کافی نباشد، موجب ةبه نحوي که باقیماند اداي دینجزاي یا ]تومان تا هشت میلیون تومان بیش از شش ماه تا دو سال یا بیش از دو میلیون[حبس درجه شش

Page 75: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 75

لیه نیز با علم به موضوع اقدام إشود و در صورتی که منتقلمی هر دو مجازاتیا هبنقدي معادل نصف محکومعین آن مال و در صورت تلف یا انتقال، مثل یا قیمت آن ،کرده باشد در حکم شریک جرم است. در این صورت

آن استیفاء خواهد شد. ه از محلبو محکوم اخذگیرنده به عنوان جریمه از اموال انتقال

دارم و میلیونی 400 ینماش کی: من به شما بدهکارم و یستن يکه صور ینمعامله به قصد فرار از د يبرا مثال ،فوقاست. قانون الف دست ینن ماشالادوست من است و از وضع من آگاه است الففروختم. الفرا به ماشینم

اگر آگاه باشد یزن الف ومجرم است اولارا بفروشد ینماش یند از به قصد فرار یوناگر مد اشعار داشته است کهرفتن زندان است اما طلبکار با مشخص الفمن و آگاه است حکم الففرض که ینجرم است. حال با ا کشری

عین آن مال و در صورت نزد الف و برو اي طلبکار! « کرده است:تأکید و قانون آیدینم یرشگ یزيچ الفمن و »را بگیر تلف یا انتقال، مثل یا قیمت آن

» استناد یرقابلغ«در مقابل طلبکار یننظرند که معامله به قصد فرار از د ینبر ا یاندکتر کاتوز ي: آقا3نکته »افذیرنغ«و چه » استناد یرقابلغ« یندانست که چه معامله به قصد فرار از د یدبا یندارد) ول یتاست (سند

.یدنما یمدادخواست ابطال آن را تقد تواندیمباشد، طلبکار

هر یعنی یستعقود ن هايیگاهاز جا یکیبه عنوان » استناد یرقابلغ«است که عنوان ینا یدگاهد ینا اشکالاستناد بودن، یرقابلغ ییمبگو توانیمینم یعنی؛ است یرنافذغ یاو باطل یا یحصح یا یقانون یگاهاز لحاظ جا يعقدمعامله یناست که ا ینا ةدهندنشان ق.م 65ماده ینمعامله است و همچن یک یقانون هايیتاز موقع یکی

است. یرنافذغ

.است یرنافذاست غ یانکه منوط به اجازه د عقدي

نافذ است. یرغ ق.م 65طبق ماده ین: وقف به قصد فرار از دنکته

.است ناید ةازواقف واقع شده باشد منوط به اج انید ت اضرارکه به عل یصحت وقف - 65 ماده

تلااثر معامقواعد عمومی

یا

اثر قرارداد

)ق.م 231تا 219 مواد(

Page 76: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 76

ینکهاست مگر ا باعتالازملا آنهاام مقو قائم ینمتعامل ینواقع شده باشد ب قانون بر طبقکه يعقود - 219ماده فسخ شود. یت قانونعله ب یااقاله طرفین يبه رضا

:شوداصل استنباط می ؛ به عبارت بهتر، از این ماده، چنددو اصل است نیب 219 ماده

قاعده است. لازمگفت که یداست با یزجا یا لازم يعقد یمکن کاگر شبدان معنا که : یا اصالۀ اللزوم لزوم اصل .1جایز بودن یک عقد را تصریح کند. استحکام معاملات گذارقانون اینکهاین است که عقود لازم هستند مگر

لزوم، ق.م.). بر اساس این اصل، جواز عقد نیاز به احراز دارد. اصل 219کند که عقود لازم باشند (ماده ایجاب می است و هم شامل قراردادهاي خصوصی. معینهم شامل عقود

اصل هر ین: طبق االوفاء بودن عقداصل لازمیا اصل نیروي اجبارکنندة عقودیا آور عقدالزام یروين اصل .2عقد را اجراء نکرد. عقد توانینمبودن یزجا ۀبهانشود و به اجراء یدبا یزو چه جا لازمکه منعقد شد چه يعقددانیم ودیعه عقدي است جایز اما آیا می .اجراء شود یدبا دیانکردهکه فسخ یاما تا زمان کرد فسخ توانیمرا یزجاتوانید تعدي و تفریط توانید به صرف اینکه در ودیعه حق فسخ دارید، مفاد عقد را رعایت نکنید؟ یعنی میمی

ري است و ربطی به لزوم و جواز ندارد تا الوفاء بودن عقد بر تمام عقود (لازم، جایز، خیاري) جالازم کنید؟ اصل زمانی که عقدتان باقی است، باید پایبند به مفاد آن باشید.

نیروي و لزوم تباع دو اصلالالازم ۀکلم. از شودیمعقود اجرا ۀ هم، در آور عقدالزام یروين اصلنتیجه اینکه .آیدیمعقد در آورالزام

. اصل صحت:3

فساد آن معلوم شود. اینکهکه واقع شده باشد محمول بر صحت است مگر معاملههر -223ماده

را یجنتا ینباشد محمول بر صحت است. ما از اصل صحت ا هر معامله که واقع شده کندق.م اعلام می 223ماده یحاست که عقد صح ینباطل، مفروض ا یااست یحعقد صح یاواقع شده، آ يشود عقد یداگر ترد -1: گیریمیم

است که خلاف قواعد ینمفروض ا نه یاکه واقع شده، خلاف قواعد آمره است يشود عقد یداگر ترد -2است. .یستآمره ن

یمدع ،يادوار مجنون معاملات . در خصوصشودینم يجار اصل صحت يادوار مجنون معاملات ة: دربار1 نکتهکه داندیدرست م یرا در صورت ادواري مجنون معاملات ،1213 ةهم در ماد ی. قانون مدنیاوردب یلدل یدصحت با

.باشد بوده محرز مجنون، ۀافاق

Page 77: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 77

تواند هیچ تصرفی در اموال و حقوق مالی ي در حال جنون نمیمطلقا و مجنون ادوار یمجنون دائم - 1213ماده نماید نافذ است، حقوقی که مجنون ادواري در حال افاقه می عمالخود، لکن ا مولی یا قی ةولو با اجاز ؛خود بنماید

او مسلم باشد. ۀکه افاقمشروط بر آن

قابل ینباشد. اصل صحت زمان یدآن مورد ترد يظاهر است که وقوع يا: اصل صحت ناظر به معامله2 نکته یگرباشد، د یدقرارداد، مورد ترد یک شدنواقعاما اگر ؛ واقع نگردد یدکه خود وقوع عقد مورد ترد شودیاستناد م

نباشد و ینن، مورد اقرار طرفیطرف ینب معامله هرگاه اساسا واقع شدن یجهدر نت شود؛ینم ياصل صحت جارابتدا وقوع یلبا دلا یدوقوع عقد با یاصل، عدم است. لذا مدع یرامشکوك باشد، اصل، عدم واقع شدن عقد است ز

ب به پرداخت یت: الف خواستار محکومینکهمانند ا؛ شدن آثار آن باشد يعقد را اثبات کند و سپس خواستار جاردر مقام دفاع اظهار کند که مبلغ مورد قرض را پس داده است در واقع به وقوع »ب« يمبلغ قرض است. اگر آقااما اگر ؛ دادگاه درصدد احراز عقد قرض نخواهد بود و شودیم ياصل صحت جار ینجاقرض اقرار کرده است. ا

د وقوع قرض را یابتدا با یگرفته نشده، مدع یواقع نشده و پول یخوانده در مقام دفاع عنوان کند که اساسا قرض .شودینم يجار اصل صحتمورد یندر ا یعنیآثار آن باشد یاناثبات کند، سپس خواستار جر

یست؟ن يصحت جار اصل ،يادوار مجنون یحقوق : چرا در مورد اعمالسؤال

کهیکس ینبنابرا؛ شودیآن م جایگزین حجر ةمارو ا شودیمعکوس م اهلیت ةماربعد از صدور حکم حجر، ا زیرا. به علاوه، شودیباطل فرض م ،خود را اثبات کند وگرنه معامله يادعا یدوقوع معامله در حال افاقه است با یمدع

همواره اصل بر عدم است. یر حدوثدر امو

:کندعقود و تعهدات را بیان می تفسیر قانون مدنی منابع 220مادة

قانون آمره .1

، ملزم به آن هستند.اندنوشته یا اندگفتهدر عقد طرفین آنچه: قرارداد (یعنی تراضی طرفین) .2

درست است که در قرارداد ،است ینمحل چن فاما عر یماننوشتهداد در قرار یزيچ یعنی: عرف و عادت .3 ولو عرف و عادتی که طرفین به آن جاهل باشند. گردد یترعا یداما با یامدهن

است. قانون آمره که در مقابل قانون تکمیلی یا تفسیري .4

مقدم قانون تکمیلیبر عرف و عادتاست ولی مقدم قانون تکمیلیو عرف و عادتتراضی طرفین همیشه بر اقتضاي خاصی عرف و عادتشود که یا طرفین سکوت کرده باشند یا زمانی لحاظ می قانون تکمیلیاست یعنی

آمره منشأ اثر نیست. غالبا قوانین قانون بر تمام این موارد حاکم است. تراضی خلاف قانون آمرهنکرده باشد ولی

Page 78: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 78

شرایط آمره هستند. قوانین راجع به یرمالیغعقود در ، تکمیلی هستند وآثار معاملات در عقود مالیراجع به آمره هستند. ق.م.) 190اساسی و صحت معاملات (مثل مادة

دو نوع است: قانونپس

(قانون آمره) يامر ) قانون 1

(تفسیري) یلیتکم ) قانون 2

توافق کنند اگر توافق کنند.فش لابر خ توانندینمطرفین اجرا بشود و یداست که با ی: قانون)آمره( يامر قانون باطل است.

.است شوهر ةعهد به زن ۀنفق ،دائم عقد در – 1106 ماده

نکاح و طرفین عقد است يقانون امر ینا .)ق.م 1106 ماده(نفقه با شوهر است ،مئنکاح دا در )1( مثال توانند بر خلاف آن توافق کنند.نمی

اشتباه برندکه عامۀ مردم به کار می» طلاق حق«(اصطلاح شوهر است با طلاق یاراخت ،مئنکاح دا در )2( مثالکه يبه طور داده شودرا به زن یاراختتوافق کنند و این توانند با همینم طرفیناست و امري هم ینا؛ است)

.بدهد طلاقوکالت در زن به دتوانیم مرد نداشته باشد اما یاريشوهر اخت

. اگر توافق کنند از کنندتوافق فش لابرخ توانندیمطرفین است که ی: قانونیرهمخ یا ییريتخ یا یلیتکم قانوناجراء ياگر توافق نکنند مانند قانون امر یول (یعنی انگار اصلا قانون تکمیلیه توو قانون نیست) رودیم ینب .شودیم

طرفین اما) ق.م 1114 ماده(است یلیقانون تکم کیمسکن با شوهر است که یینتع یار: در نکاح اختمثال با شوهر نباشد. تعیین منزل مشترك یارکه اخت يرا به زن بدهند به طور یاراخت توانندیم

به زن داده منزل تعیین ریاآنکه اخت مگر یدنما یکنس کندیم یینتع که شوهر یدر منزل یدزن با - 1114 ماده شده باشد.

طرفین است و یلیقانون تکم کی ینشود که ا یمعقد تسل در محل یدبا یعمب 375طبق ماده یع: در بمثال شود. یلتحو یگريد يجا یعتوافق کنند که مب توانندیم

یو عادت مقتض فعر اینکه رع شده است مگآنجا واق در یعشود که عقد ب یمتسل یدر محل یدبا یعمب - 375 ماده شده باشد. معین یمتسل براي یمخصوص محل یعب در ضمن یاباشد و یگردر محل د یمتسل

Page 79: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 79

یلی؟تکم یااست يقانون امر یمبفهم چطور

بود نگفته یزياست اما اگر چ یلیقانون تکم .»آن توافق شود لافبر خ ینکها مگر ...«: گفته بودمثلا در قانون اگرف وجود لااخت بودن آنها در مورد امري یا تکمیلیمواد برخی از .یلیتکم یااست يکه امر یستآن وقت معلوم ن

است. ق.م 698 ماده؛ مثلا یکی از آن مواد، است یلیتکم اندگفته یاست و بعض يامر اندگفته بعضی دارد

ه مشغول لمضمون به امنض ۀو ذم ينه برعمضمون ۀواقع شده ذم یحصح طوربهضمان اینکه از بعد – 689 ماده .شودیم

.و عادت فعرو هم بر طرفینتوافق هم بر یعنیاست مقدم یزبر همه چ يامر ) قانون1( نکته

.یلیقانون تکماست و هم بر مقدم فهم بر عرطرفین توافق )2( نکته

است ینطرف یضمن همان توافق فعر یرااست ز مقدم فعر ،یلیقانون تکمو فعر ینب نهایتا اینکه )3( نکته .)ق.م 225 ماده(

ۀآن باشد به منزل منصرف مه یحربدون تص عقد که يورو عادت به ط فدر عر يبودن امر فمتعار – 225ماده ذکر در عقد است.

شهروند به محل فروشگاه خرید فرض کنید مسؤولشود. یلعقد تحو در محل یدبا یعمب ،: طبق قانونمثالهاي تولیدکنندة شرکت فعربندند؛ رود و قرارداد خرید محصولات لبنی میمی از تهراندر خارج کارخانۀ میهن

(البته قانون تکمیلی) با قانون فعر. دهندیم یلتحو هامغازه در محل را یعاست که مب ینا یلبن يهافرآورده هستند. یگردر طول همد موردي که در بالا ذکر شده چهاراست. مقدم فعر ینجاتعارض دارد و ا

در صورت کند يوددارخ يکه از انجام امر یدتعهد نما یارا بکند يتعهد اقدام به امر یاگر کس - 221ماده ۀبه منزل تعهد عرفا یاشده و تصریح ارتجبران خس ینکهمقابل است مشروط بر ا طرفتخلف مسئول خسارت

بر حسب قانون موجب ضمان باشد. یاباشد و یحتصر

يقراردادفرض کنید .کندیماز تعهدش تخلف طرفین از یکی یعنیاست »يقرارداد مسؤولیت«ماده عنوان) نباشد از قرارداد یناش تواندیماز قرارداد باشد و هم یناش تواندیمهم تعهد( وجود داردکه در آن تعهد داریم

شرط سه یناز ا یکیمسئول است که یدر صورت : متخلفاز تعهدش تخلف کرده است. قانون گفته طرف حالیه، یدخسارت زد با متعهد در عقد نوشته باشند اگر یعنیشده باشد یحجبران خسارت در عقد تصر یا یدبا :باشد

بر یاو این چنین است معمولا که باشد یحتصر ۀمنزلبه عرفا ،تعهد یا ؛است یهیبد امر کی ینو ا؛ جبران کند

Page 80: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 80

که در واقع 228 ةماد. )»یتولؤمس« یعنی .مق 221ماده آخر» ضمان«واژة (حسب قانون موجب ضمان باشد هاي آیین دادرسی دادگاهدر قانون . است یهتأد یراست در مورد خسارت تأخ 221 ةمادقسمت آخر یحتوض

را خسارت ینا و شودیممحاسبه يمرکز کبان صطبق شاخ یر،خسارت تأخ عمومی و انقلاب در امور مدنی، .یندگویم یهتأد یرتأخ

را به یونمد 221 ماده تیا رعاب تواندیمباشد حاکم يوجه نقد ۀیتأد ،که موضوع تعهد یدر صورت - 228ماده .یدمحکوم نما یند یهتأددر یرجبران خسارت حاصله از تأخ

در صورت کند يوددارخ يکه از انجام امر یدتعهد نما یارا بکند يتعهد اقدام به امر یاگر کس - 221ماده ۀبه منزل تعهد عرفا یاشده و تصریح ارتجبران خس ینکهمقابل است مشروط بر ا طرفمسئول خسارت ،تخلف

.بر حسب قانون موجب ضمان باشد یاو باشد یحتصر

.»خسارت الزام به جبران« یعنی »یتولؤمس«است. يقرارداد یرغ یتولؤدر مقابل مس يقرارداد یتولؤ: مسنکته :شودیم یمبه دو قسم تقس یتولؤجبران کند. مس یدبا حالا خسارت زده و یگريبه د یکی فرض کنید

يقرارداد یتولؤمس .1

يقرارداد یرغ یتولؤمس .2

اگر یعنیسه تا شرط دارد يقرارداد ولیتمسؤناشی از نقض تعهد قراردادي. یعنی مسؤولیت يقرارداد مسؤولیت یرغ، یتولؤمس ،سه شرط نبود یناز ا یکیاما اگر شودیم قراردادي، یتولؤمس ،سه شرط جمع بشود ینا

.يقرارداد یرغ یاباشد قرارداديتفاوت است بین اینکه مسؤولیت، .شودیم يقرارداد

:يقرارداد یتولؤمس شرایط

اگر مثلاباشد. قرارداد زنندهیانو ز یدهدیانز یناست که ب ینا يقرارداد یتولؤمس شرط ینقرارداد: اول وجود .1دو نفر ینا ینچون ب نیست يقرارداد ،یتولؤمس بزند و موجب خسارت شود کسیبه ینبا ماش یاباندر خ یکس

.یستن يقرارداد

شود. تخلف از قرارداد یناش از تعهد یدو با یستن یکاف به تنهایی از قرارداد: وجود قرارداد یاز تعهد ناش تخلف .2چون یستن يقرارداد ،یتولؤمس بزند، ین مستأجربه ماش یاباندر خاگر مؤجر و مستأجر قرارداد است. مؤجر ینب

تخلف نکرده است. ناشی از عقد اجاره از تعهد

Page 81: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 81

از تعهدم تخلف من من و شما قرارداد باشد و ین: ممکن است ب)نه به ثالث( قرارداد طرفخسارت به ورود .3محسوب شود يقرارداد ،یتولؤتا مس شود قرارداد وارد طرفبه یدبکنم و به ثالث خسارت زده شود. خسارت با

ثالث. صنه به شخ

یرقرارداديغ یتلوؤنباشد مس سه شرط یناز ا یکیاست و اگر يقرارداد یتولؤباشد مس ، جمعسه شرط ینا اگر معمولا يقرارداد ولیتمسؤ ت. دربار اثبات اس يقرارداد یرو غ يقرارداد یتولؤمستشخیص فوایداز یکیاست.

معمولا يقرارداد یرغ یتولؤدر مس ی) ولیجهنت به تعهدبشود (متخلف ثابت یرتقص یستن ) لازمیشههمنه یعنی( .)یلهبه وس تعهدبشود (متعهد ثابت یرتقص یدبا )یشهنه هم (یعنی

داده یحتوض 238با ماده و »اجراي تعهد به هزینۀ مدیون«راجع است به و داردارتباط 228 ةماد اب 222 ماده .شودیم

اشعار صحت ةقاعد صحت اماره است.. است صحت دةقاعهمان یامورد اصل صحت است در ق.م 223 ماده .شود فساد آن ثابت ینکهمحمول بر صحت است مگر ا شودیمکه واقع ايهر معامله داشته

صحت ةقاعد يجا یمداشته باش یدعقد ترد ي. اگر در وقوع ظاهرشودینمصحت همه جا اجراء ةقاعد :1 نکته :گفت یکی مثلا. باشیم نداشته یدعقد ترد ياست که حداقل در وقوع ظاهر ییصحت جا ةقاعد. یستن

باطل یااست یحصح که یمکن کاست حال اگر ش یعظاهر آن ب هک» یدمخر« :هم گفت یگريو د »فروختم«که اندگفته یزيچه چ ینطرف دانیمینم موقع کیاست. حال یحصح ییمگویصحت است و م ةقاعد يجا ینجاا .یستن صحت دةقاع يو جا یمدار یدعقد ترد يظاهر در وقوع ینجاا

اگر نه. اگر مخالف قانون باشد عقد باطل و یامخالف قانون است یمدار کش و یمدار يعقدفرض کنید :2 نکتهمخالف قانون عقد ینا :گویدیمقاعده ینصحت است و ا ةقاعد يجا ینجااست. ا یحمخالف قانون نباشد صح

یگرو پولش را سه ماه د بگیریم یلتحو یگرکه شش ماه د خریمیمتن برنج کی مثلااست. یحو صح یستن ینجادر ابسیاري معتقدند بیع کالی به کالی باطل است. . یندگویم یبه کال یکال یعرا ب ینا و یمبده یلتحو

است. یحصح اصل صحتطبق و یستن یبه کال یکال یعب :یمیبگو توانیمیم

صحت ةقاعدکه یلیتکم یا تاس يقانون امر دانیمینماما ؛ مخالف استکه با قانون یمدار يعقد :3 نکتهله یعنی مثلا ضامن با مضمون ق.م 698 مادهمثال: ( یمدانب ییلقانون را تکم یداست و با یحعقد صح :گویدیم

.)عنه بري نشودخلاف این ماده شرط کنند به این صورت که ذمۀ مضمونبندند و بر عقد ضمان نمی

Page 82: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 82

گوییم عقد مشروع : در مقام تردید نسبت به اینکه عقد مشروع است یا نامشروع، بنا بر اصل صحت می4نکته است.

نبوده. یا بوده یندهموقع فروش نما دانیمینم فروشدیمرا و آن کندیممعامله یرمال غ يروبر نفر یک :5 نکتهو اصل یستصحت ن ةقاعد جاي ینجا. ایستن یحنبوده معامله صح یندهو اگر نما یحبوده معامله صح یندهاگر نما

است. یندهثابت کند که نما طرفمگر نیست . پس معامله درستیستن یندهکس نما یچاست که ه ینا

داند که مال، مال غیر است ولی فرض کنید شما اتومبیل خواهرتان را به ثالثی فروختید. در اینجا ثالث میتوان حکم تناد اصل صحت نمی) سمت دارید یعنی نایب هستید یا فضول؟ به اسکنندهمعاملهداند که شما (نمی

م بنا بر اصل صحت شما وکیل بودید و معامله هم صحیح است. به دلیل شما داد یعنی بگویی ت بودنمسبه ذي معارض دارد و معارض آن، همان است که موضوع معاملۀ شما، مال غیر است. اصل صحتاینکه در اینجا

ق.م: 224 ماده

؛ کنندینم صحبت و حقوقی يولغ ،یا هم ادبو ب اندعرفاهل مردم و یهعرف یالفاظ عقود محمول است بر معان. یا دینگومی» یغهص«ت به نکاح موق عامۀ مردم .است یهعارمقصودشان یعنی »قرض بده« یندگویممثلا وقتی

؛ منظورشان عقد رهن نیست بلکه عقد اجاره است.»خانه را رهن کردم«گویند مثلا وقتی می

.یهعرف یالفاظ عقود محمول است بر معان - 224ماده

:خسارت

هش، در حقوق مدنی خسارت یعنی کاهش در دارایی. اگر یک رابطه قراردادي در بین باشد و کا خسارت یعنیتواند جبران خسارت وارده بر له میاش بوده انجام ندهد، آیا متعهدمتعهد، تعهدي را که از آن قرارداد بر عهده

شرط براي دعواي مطالبه جبران خود را تقاضا نماید؟ اگر جواب مثبت است به چه شرایطی؟ در حالت کلی چهار خسارت حاصل از عدم اجراي تعهدات لازم است:

عهد منقضی شود و تعهد انجام نشودشرط اول: موعد ت

.شده است معینیا نشده معین ،یا موعد موعد در قرارداد به دو صورت است:

Page 83: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 83

موعد عرفی قرارداد است. چه در این باب عرف و عادت مسلمی داریم هماناگر موعد تعیین نشده است چنان ق.م.). 225(ماده

ۀعقد بدون تصریح هم منصرف آن باشد، به منزل کهيطوربهمتعارف بودن امري در عرف و عادت، – 225ماده ذکر در عقد است.

...شود و گرفته می در نظراما اگر در عرف موعدي وجود ندارد مثل کار خیاطی، قراردادي که براي تدریس

).ق.م 490ماده 3و بند ق.م 344دارد (مستند قانونی ماده اقتضاي فوریت اطلاق عقد قاعده:

نگشته باشد بیع معیناگر در عقد بیع شرطی ذکر نشده یا براي تسلیم مبیع یا تأدیه ثمن موعدي – 344ماده بر حسب عرف و عادت محل یا عرف و عادت تجارت در معاملات اینکهمگر ؛قطعی و ثمن حال محسوب است

تجارتی وجود شرطی یا موعدي معهود باشد، اگر چه در قرارداد بیع ذکري نشده باشد.

شده است موعد به چهار صورت است: ییناما اگر موعد تع

؛(وحدت مطلوب) شده است معین یروز خاص )1اسفند 10ها را تا متعهد است پسته ،فروشنده ،پسته یدقرارداد خرشده است. مثلا در معین یدوره زمان )2

؛(تعدد مطلوب) بدهد یداربه خر متعهدله بوده باشد؛ ةموعد به درخواست و اراد )3 متعهد بوده باشد. ةموعد به درخواست و اراد )4

؟شرط اول مطالبه خسارت حاصل شده است یاآ شود؟یم یمنقض ی: موعد کسؤال

داشته باشد یتمطلوب یمعینتعهد فقط در زمان ياجرا یعنیاگر موعد تعهد به صورت وحدت مطلوب باشد. -1 .گرددیق محقشود و تعهد انجام نشده باشد، شرط اول م یو آن روز خاص منقض

دارد فرصت دارد تا یتتعهد مطلوب يکه اجرا یزمان یناگر موعد به شکل تعدد مطلوب باشد متعهد تا آخر -2 .گرددیق محقم اول شود و تعهد انجام نشده باشد شرط یروز هم منقض ینتعهد را انجام دهد و اگر آخر

ممکن است که متعهدله اثبات کند یجبران خسارت زمان ۀخود متعهدله باشد، مطالب یاراگر موعد در اخت -3 و متعهد از انجام تعهد امتناع نموده است.» مطالبه کرده است«انجام تعهد را از متعهد خواسته و

.م.).ق 226احراز عنصر مطالبه با ارسال اظهارنامه است (ماده شود؟یمطالبه چگونه احراز م عنصر

Page 84: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 84

مگر ید،خسارت نما يادعا تواندینم یگرطرف د ین،از متعامل یکیتعهدات از طرف یفاءدر مورد عدم ا - 226 ماه یمدت ،تعهد یفاءا يشده باشد؛ و اگر برا یمزبور منقض مدتمقرر شده و یمعین مدت ،تعهد یفاءا يبرا ینکها

که انجام تعهد یدانجام با او بوده و ثابت نما عموق یارکه اخت یدخسارت نما يادعا تواندیم ینبوده طرف وقت مقرر را مطالبه کرده است.

آورالزام ۀآور ندارد لذا اصل قرارداد باطل است. قرارداد جنبالزام ۀمتعهد است قرارداد جنب یاراگر موعد در اخت -4 یدنبا يقرارداد یچه یقتکار اثر دارد. در حق در ارزش ،موعد یرااست ز يغرر به همین خاطرنخواهد داشت

متعهد باشد. خواهدل اراده و به موکول به

له ضرر وارد شده باشد.شرط دوم: به متعهد

عواطف، یثیت،لطمه به ح یا که عرفا مسلم بوده است یمحروم شدن از منفعت یارفتن مال یناز ب یعنی ضرر .ي) ضرر معنو2 ي،) ضرر ماد1ضرر دو نوع است: شودیمعلوم م یفتعر ینآبرو، شهرت و ... از ا

م بوده.لسکه عرفا م یمحروم شدن از منافع -2 ؛رفتن مال موجود یناز ب -1ما دو نوع است: يماد ضرر

منافع به دو صورت قابل تصورند: ین: در باب محروم شدن از منافع انکته

الحصول)ملسمهستند (منافع م لسمکه حصولشان عرفا ی. منافع1

در اصطلاح یاالحصول دارد. (منافع محتمل یاحتمال ۀجنب یارشدن آنها بس یدعا یاکه حاصل شدن ی. منافع2 یستدارد ضرر ن یاحتمال ۀحاصل شدن آن جنب که یزيچ یست،النفع ضرر نالنفع). عدمعدم گوییمیم یفقه

ق.آ.د.م.). 515ماده 2(تبصره

یدر موارد قانون یهتأد یرو خسارت تأخ یستمطالبه نالنفع قابلاز عدم یق.آ.د.م: خسارت ناش 515ماده 2 تبصره .باشدیقابل مطالبه م

روزنامه در اتاق یدنبه خاطر ند ینماش یدن) نخر2به مؤسسه یدنرس یرآژانس و د یامدن) ن1النفع: عدم مثال .یداسات

آبرو، عاطفه. یثیت،: لطمه به حيمعنو یانو ز ضرر

جبران بحث است: ةجبران شود اما در باب نحو یدهم با يمعنو یانکه ضرر و ز یستن شکی

فرق هاانسانهم عواطف و احساسات یراندارد ز یجبران پول يمعنو یاناست که ضرر و ز ینا تریمیقد دیدگاه است. یندارد پس جبران در قالب عذرخواه یقدق یپول معادل يمعنو یانو هم ضرر و ز کندیم

Page 85: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 85

دارد اما یجبران پول يمعنو یاناست که ضرر و ز یندارند ا یشگرا یدگاهد ینبه ا یدکه اسات یدترجد یدگاهد اماو شخص را یردرا در نظر بگ یمبلغ تواندیو اوضاع و احوال م یطشرا یابیبا ارز یو قاض دآوریمخاطر 3یفشپول ت

تر شاخص يهاانسان ياجتماع است و برا یمعمول يهاانسانمربوط به یبه پرداخت آن ملزم کند اما جبران پول مطلوب است. یمیقد یدگاههمان د

له، رابطه سببیت وجود داشته باشد.ورود ضرر به متعهدشرط سوم: بین انجام نشدن تعهد و

یت،سبب ۀانجام نشدن تعهد که مربوط به متعهد است و ورود ضرر به متعهدله رابط ینب ید: بایتسبب ۀرابط وجودچرا به متعهدله ضرر وارد شده؟ جواب یدیماگر پرس یعنیوجود داشته باشد، یو معلول یلع ۀرابط یت،عل ۀرابط

مستقیما و از نظر قضاوت ضرر به متعهدله ورود یعنیخود را انجام نداده است تعهد ،متعهد یراباشد که: ز یناعرفی، ناشی از انجام نشدن تعهد باشد، یعنی ممکن است به متعهد ضرر وارد شود ولی ناشی از عوامل دیگري

سببیت وجود ندارد. مثال: من ۀزیرا رابط؛ آن ضررها نیست جبران مسئول ،متعهد ،بوده باشد. در این صورتطبق قرارداد هر روز صدهزار یرمگیگاوها را از او م ۀفروش است و من علوفهم علوفه ییآقا یکو گاوداري دارم

Xاز مؤسسه شومیمن ناچار م فرستدیمن نم يمورد نظر را برا يهااز روزها علوفه فروش علف یکیتومان. وجود دارد و علوفه را گاوها یعلف سم یکعلوفه ینب یاو ثان خرمیتر متومان گران 10علوفه بخرم. اولا

هست. اول: به یاندو ضرر و ز یگاودار مدع اینجادر میرند،یم یسم ۀتا از گاوها به جهت علوف سهو خورندیمتلف شدن سه تا از گاوها پول آن سه گاو را . دوم: به جهتیدمتعهدات ده تومان گران خر یفايجهت عدم ا

تعهد خود را از ،فروشکه علف یدم. من از آن جهت گران خرتاول قبول اس ضرر: ضرر ین. در مورد اخواهمیمو یانورود ضرر و ز ینب یراز یستن یرفتهفروش اول پذدوم از علوفه یانضرر و زۀ انجام نداده، اما مطالب

يهاعلف بودنیدر سم اول فروشعلوفه یعنیوجود ندارد یتیسبب ۀرابط یچاول ه عهدنشدن تعهد متانجام نداشته است. نقشی یچدوم ه فروشعلوفه

شرط چهارم: جبران خسارت وارده به موجب قانون یا عرف و یا در قرارداد تصریح شده باشد؛

یاشده باشد یحدر قرارداد تصر یا یعنیشده باشد یحتصر قرارداد یا عرف یا قانونخسارت به موجب جبران یدبا ق.م.). 221باشد (ماده مسؤولیتعرفا موجب یاباشد مسؤولیتقانونا موجب

تسکین و آرامش شفا یافتن، بهبود جستن، آرامش خاطر یافتن، بهبود و آسودگی قلب پیدا کردن؛ خلاصه اینکه تشفی یعنی ۳

.یافتن از خشم و غضب

Page 86: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 86

کند در صورت يخوددار يکه از انجام امر یدتعهد نما یارا بکند يتعهد اقدام به امر یاگر کس - 221ماده ۀتعهد عرفا به منزل یاشده و یحجبران خسارت تصر ینکهتخلف، مسئول خسارت طرف مقابل است مشروط بر ا

بر حسب قانون موجب ضمان باشد. یاباشد و یحتصر

در قرارداد ،نداند مسؤولیتعرف هم موجب و نداند مسؤولیتقانون موجب را یانضرر و ز یک ياگر ادعا یعنی یشههم یبا. امروزه عرف تقرستیضرر ن یزيچ ین؛ چنبه جبران خسارت نشده است یحمورد تصر ینهم در ا

.داندیم ياز عدم انجام تعهد را ضرور یناش خسارت جبران

و ممکن گیریمب» خسارت عدم انجام تعهد«که تعهد خود را انجام نداده است ي: ممکن است ما از متعهد1 نکتهجمع تعهد قابل اصل انجام ۀتعهد با مطالب انجام عدم (خسارت یریمبگ» در انجام تعهد یرتأخ«است خسارات

.)تعهد، بدل اصل تعهد است انجام عدم خسارت یراز؛ یستن

انجام ۀدر انجام تعهد با مطالب یرتأخ اما خسارت شودیجمع نم یکجاه باست که بدل و مبدل ینا یحقوق قاعدة اصل تعهد قابل جمع است.

.یست: خسارت از خسارات قابل مطالبه ن2 نکته

عدم . شرطیبحث قبل ۀسک پشت یعنیتعهد هم درست است یفايدر فرض عدم ا مسؤولیت: شرط عدم 3 نکتهباعث معاف يعمد است اما در مورد اضرار یحخسارت هم صح جبران مسؤولیتیت یراز یستمتخلف ن متعهد

. قراردادها ستا یخلاف نظم عموم ياضرار عمد کند،ی(مباح) نم یهرا توج يعمد اضرار ،مسؤولیتشرط عدم انجام شود. تیسن نبا ح یدبا

شده را تقاضا نماید.جبران خسارت وارد دتواند از متعهله میاگر این چهار شرط شده بود متعهد

:یمدو نوع خسارت دار

)یرتأخ خسارت(در انجام تعهد یرتأخ خسارت .2 عدم انجام تعهد خسارت .1

اصل يبه جا متعهد و یستاست که اصل تعهد قابل انجام ن یی: جا)عدم خسارت(عدم انجام تعهد خسارت .1شام مثلاصورت وحدت مطلوب باشد. به است که تعهد ییجا معمولانوع خسارت ین. ادهدیمتعهد خسارت

مهم است که اگر زمان بگذرد آنقدر آماده بشود و زمان موعد معهود در قرارداد فقط آن شب یدکه با یعروسآنقدر انجام بشود و زمان یدر زمان یدکه با يتعهد یعنی؛ یندرا وحدت مطلوب گو ین. اخوردینمبه درد یگرد

را پرداخت خسارت عدم انجام تعهد یدو اگر زمان بگذرد با خوردینمبه درد دیگر مهم است که اگر زمان بگذرد در وحدت مطلوب، انجام تعهد فقط در آن موعد مطلوبیت دارد و نه غیر آن. کند.

Page 87: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 87

یرمتعهد د یاست ول انجام است که اصل تعهد قابل یی: در جا)یرتأخ خسارت(در انجام تعهد یرتأخ خسارت .2 ییخسارت جا ین. اخسارت بدهد یرتأخ تبهم باو بدهد هم اصل تعهد را انجام: یدمتعهد با ینجاکرده و در اگفته خانه را اول سازنده مثلااگر زمان بگذرد باز هم قابل انجام است. یعنی تدد مطلوب اساست که تع

؛ در این کندیم یرسال د کی فرض کنید سازندهتعدد مطلوب است. حال ینکه ا دهمیم تحویل یبهشتارد انجام دمخسارت ع ینکها یجهسال خسارت بدهد. نت کی ینبدهد و هم بابت ا یلرا تحو خانه هم یدبا صورت

در تعدد مطلوب، .شودیمجمع تعهدل اصا در انجام تعهد ب یرخسارت تأخ یول شودینمتعهد با اصل تعهد جمع مانند ؛ هاي دیگري داردانجام تعهد فقط در موعد معهود مطلوبیت نداشته بلکه در مواعد دیگر نیز مطلوبیت

محمولۀ غیرفوري به مقصد خاص.رساندن یک

چیست؟ یجهو تعهد به نت یلهبه وس تعهد

را به کار تمام مهارت و استعداد خودیله، تعهدي است به یک امر کلی که متعهد تعهد به وس: یلهتعهد به وسبه ین، تعهد امبه معالجه کمثل تعهد پزشبندد اما حصول نتیجه، فقط به اراده و مهارت وي منوط نیست. می

و تعهد ، تعهد مضارب به تحصیل سود، تعهد عامل در جعالهیا تعهد مستودع به حفظ مال مورد امانت حفظ مال است که متعهد ي. تعهد، تعهد معلم در تدریس، تعهد وکیل دادگستري به موفقیت در پروندهبه دفاع یلوک

وکیل کندیم خود را یحداکثر سع کبرسد. پزش یجهبه نت کندیم یکه کارش را انجام بدهد، سع کندیم سعیاگر مال یکه مال را حفظ کنم ول کنمیمرا امیسعمن « :گویدیم تعهدش به وسیله است و ین. امنیز همچنین

»ندارد. ربطی تلف شده به من

حصول نتیجه، در اختیار شخص متعهد نیست و لذا نمی اینکهتعهد نیست؟ براي چرا نتیجه جزء تواند تمام اجزاء تعهد به نتیجه کند.

يعاد روند طبق(آرام باشد یزمتعهد است. اگر همه چ دست ،یجهبه نت یدناست که رس ین: ایجهبه نت تعهدبه نتیجه، تعهدي است به یک امر جرئی که حصول نتیجه، غالبا تعهد به . کندیمبه تعهدش عمل ) طرفامورو در ارادة اوست مگر در مواردي که فورس ماژور مانع انجام تعهد شود مثل تعهد وکیل متعهد وابسته است خود

شتبه ساخت ساختمان، تعهد امین به رد مال به مودع، تعهد زارع به ک معماربه الصاق تمبر مالیاتی، تعهد ، تمام تعهدات در عقود معاوضی از حیث تسلیم مال به در مزارعه، تعهد مقترض به رد مثل مال معین محصول

طور تعهد مربی مورد نظر، همین ها، تعهد عامل در عقد جعاله به انجام دادن آن فعلطرف مقابل، تعهدات بانکتعهد متصدي حمل و نقل به سالم رساندن ،هاحفظ ماشینها به آموز نابالغ، تعهد پارکینگبه حفظ جان شناشنا

ق.ت.). 386کالا (ماده

Page 88: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 88

اینکهحمل و نقل مسئول قیمت آن خواهد بود، مگر التجاره تلف یا گم شود متصدياگر مال: ق.ت 386ماده لیه و ایا مرسل هکنندارسالالتجاره یا مستند به تقصیر خود مربوط به جنس خود مال ،شدنگمثابت نماید تلف یا

و یا مربوط به حوادثی بوده است که هیچ متصدي مواظبی اندداده آنهایا ناشی از تعلیماتی بوده است که یکی از تواند براي میزان خسارت مبلغی کمتر یا زیاده از قیمت توانست از آن جلوگیري نماید. قرارداد طرفین مینیز نمی

نماید. معینالتجاره را کامل مال

داردیبرمبار را متصدي که در واقع بدین شکل است حمل و نقل در بردن بار يمتصد :یجهتعهد به نت يبرا مثال، اما اگر همه چیز طبق روال پیش هم سالم برسد یدکند و شا فراه تصاد ینب شایدبا این ملاحظه که بردیمو

(متصدي حمل) است.برود و قوة قاهره اتفاق نیوفتد نتیجه، دست متعهد

ه در لاگر متعهد تخلف کند متعهد یله: در تعهد به وسفایدة تشخیص تعهد به وسیله و تعهد به نتیجهثابت شود و یرشتقص ینکهمگر ا یستمسئول ن ینرا ثابت کند. ام تقصیرش که یردخسارت بگ تواندیم یصورت

تخلف، مسؤول پرداخت خسارت نیست مگر اینکه یله، متعهد به محض تعهد به وسدر .ینطورهم هم یلوک یستن لازممتعهد تخلف کرد مسئول است و کهینهم یجهبه نت تعهد در .متعهدله تقصیر وي را ثابت کند

نتیجه، تعهد به در قاهره بوده است. ةقوثابت کند که یدبخواهد خسارت ندهد با متعهد ثابت بشود. اگر یرشتقصعدم اجراي ») ثابت شود«(نه »ثابت کند«متعهد به محض تخلف، مکلف به پرداخت خسارت است مگر اینکه

است و در ه لمتعهدبا اثبات ارب ،یلهوس بهدر تعهد تعهد به علت یک عامل خارجی یعنی فورس ماژور بوده است. بار اثبات با متعهد است. ،یجهتعهد به نت

:یجهتعهد به نتراجع است به 229و 227 تینماد

:باشند مسه تا شرط با ه یعنی؛ است که سه شرط دارد ياحادثهفورس ماژور، یاقاهره ةقو

این عامل، باید کاملا خارجی باشد، ؛ )ق.م 227ماده ( باشدمتعهد ةارادقاهره خارج از ةقواول: شرط .1متعهد در آن دخالت داشته باشد، آن عامل، باشد و اگر ارادةنباید نقش داشته متعهد در ایجاد آن ةبنابراین اراد

سرقت (ناشی از فعل ثالث، مثل یگرد ۀحادثهر یا باشد یعیطب ناشی از حوادث خواهدیم حالخارجی نیست. مال توسط شخص ثالث)

تواند یرا نم هاینهم ماش خودرویرانام، اخودرو انجام ندادهیران، و تعهد خود را در برابر ا: من قطعه سازم1مثال خسارت خودرو نیز از من مطالبۀد و ایرانکننخسارت می خودرو مطالبۀ، خریداران از ایرانتحویل بدهد

خودرو قطعات به ایران اند، لذا تحویل داده نشدنام کارگرانم اعتصاب کردهنماید، من در مقام دفاع مدعیمی

Page 89: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 89

من از این ۀکارخان شوند که کارگرانه میکنند و متوجمرا بررسی می ناشی از اراده شخص من نیست. کارخانه اینجاناشی از قصور من است بنابراین در آنهایعنی اعتصاب ؛ امرا نداده آنهااند که من حقوق اعتصاب کرده لحاظ

آن اعتصاب عامل خارجی نیست.

هایش صاف است اي هستم. ولی با ماشین که لنت مناسبی ندارد و چرخ: من متعهد به حمل محموله2مثال درست ، خسارت دیده است؛ماشین از جاده منحرف شده و محمولهام. مسیر یخبندان بوده و اقدام به حمل کرده

وده و لنت هم نداشته است من صاف ب ماشین عامل خارجی است اما لاستیک ،است یخبندان بوده و جاده یخبندان بودن جاده مورد استناد نیست. اینجابنابراین در

که عدم انجام به نماید تد ثابکه نتوان شودیمخسارت ۀیمحکوم به تأد یمتخلف از انجام تعهد وقت - 227ماده مربوط به او نمود. توانینمبوده است که یت خارجعل ۀواسط

(متعهد متعارف نتوان آن را دفع کرد یعنی (احتزار ناپذیر) دفع باشدقابل یرغقاهره ةقودوم: شرط .2بینی نبود، یعنی براي من قابل پیش؛ قاهره یعنی ناخواسته پیش آمده گوییم قوةوقتی می نتواند آن را دفع کند)

من قالب بود و توان ةمن در آن دخالت نداشت. قاهره یعنی چیره، یعنی نیرویی که بر اراد ةغیرارادي بود و اراد .)ق.م 229 ماده( و طوفان یلس زلزله، مثل آن را نداشتم دفع

تعهد خود ةعهد د ازدار اوست نتواناقت ۀیطآن خارج از ح که دفع ايحادثه ۀاگر متعهد به واسط - 229ماده خسارت نخواهد بود. یهمحکوم به تأد یدبرآ

بلکه از روح قانون است یامدهن مدنی شرط در قانون ین. اباشد ینیبیشقابل پ یرقاهره غ ةقوسوم: شرط .3بینی باشد من اگر قابل پیش .بینی کندشود و بدین معناست که متعهد متعارف بتواند آن را پیشاستنباط می

آورم باران عامل کردم. مثلا در فصل بهار از شمال برنج میباید لوازم را براي خنثی کردن اثر آن عامل آماده می بینی است.خارجی است، اما باران در فصل بهار و در شمال قابل پیش

گیري خ بدهد اما براي من قابل پیشگیري نباشد، در نتیجه حتی اگر عامل خارجی رعامل خارجی قابل پیش ق.م.). 228و 227توانم به عامل خارجی استناد بکنم (مواد بود و من کوتاهی کرده باشم، نمی

بنابراین وجود عامل خارجی حتما باید از طرف عدم است ،: اولا وقوع عامل خارج مفروض نیست زیرا اصل1نکته متعهد اثبات شود.

گیري باشد، زمانی بینی و غیرقابل پیشغیرقابل پیش ، غیرقابل دفع،حتی اگر خارجی: عامل خارجی 2نکته اجراي تعهد). کند که در محل رخ داده باشد (در محلمتعهد را از جبران خسارت معاف می

Page 90: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 90

کنند که فورس ماژور و عامل خارجی صرفا عوامل طبیعی است، لکن عوامل : خیلی از اساتید فکر می3نکته . این خارج از ارادهمنحصر نیستند. عامل خارجی یعنی مصداقی از عامل خارجی هستند ولی مصداق ،عیطبی

فرد متعهد اتفاق بیفتد. تواند حتی در بدنگیري نبوده میبینی و پیشعامل خارجی را که قابل پیش

حادثه خارجی را به عهده : اگر کسی وقوع فورس ماژور و اجراي قرارداد را تضمین کرده باشد و خطر4نکته تواند براي عدم جبران خسارت به عامل خارجی استناد بکند.بگیرد نمی

خسارت مفقود است؟ جبران ۀدهد کدام شرط از شرایط لازم براي مطالب: وقتی که فورس ماژور رخ می5نکته رت وجود نخواهد داشت.سببیت بین فعل متعهد و خسا ۀرابط در صورت وقوع فورس ماژورسببیت. چون ۀرابط

ق.م: 230ماده )یفريوجه ک یاالتزام ( وجه

یهتأد ،خسارت عنوان به یف مبلغمتخل ،ط شده باشد که در صورت تخلفمله شراگر در ضمن معا - 230ماده محکوم کند. است دهملزم ش کهکمتر از آنچه یا یشتراو را به ب تواندینمحاکم یدنما

به متعهدله ضرر وارد شده باشد و این ضرر ناشی از قصور متعهد باشد؛ احراز حجم و مسئله این است که اگر گیر است؛ بهتر است به جاي ر و وقتبمیزان ضرر وارده بسته به نظر کارشناس است که از نظر زمانی بسیار زمان

التزام استفاده شود.آن از وجه

هزار تومان بدهد و اگر تعهد 200عهد در ازاي هر روز تأخیر کنند که متمی نیمعالتزام: طرفین در قرارداد وجه میلیون پرداخت کند. 200خود را انجام نداد

.»یرخسارت تأخ« یگريو د »خسارت عدم« یکی :یمنوع خسارت داشت دو

همان را باید شده و متخلف یینآن در عقد تع یزانالتزام عبارت است از خسارت تخلف از انجام تعهد که م وجه بدهد.

:یمپس دو نوع وجه التزام هم دار یمدو نوع خسارت دار چون

التزام راجع به عدم وجه .1

یرالتزام راجع به تأخ وجه .2

جویی هم صرفه ،تزام، نیازي به ارجاع به کارشناس وجود ندارد به همین دلیلوجه ال در صورت قرار دادن: 1نکته هم در زمان.در وقت است و

Page 91: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 91

: وجه التزام باید پرداخت گردد اگرچه هیچ ضرر و زیانی هم به طرف مقابل وارد نشده باشد مثل تنظیم 2 نکتهتوجه التزامی قرار دهیم ،بهمن به نام من سند بزن و براي تأخیر در تنظیم سند 1زمین. من گفتم سند مالکی

رفورود خسارت لازم نیست و ص باتاثبهمن سند زدید در این صورت براي جبران ضرر و زیان، 23و شما التزام کافی است. وجه دادن تأخیر براي وجوب

اگر غذا را که کندیمتعهد ؛ یاوردرا ب یعروس يشنبه شب غذاکه پنج بندیمیمرستوران قرارداد کی با :1 مثالممکن است یاشده باشد وارد خسارت به من یلیونم کیممکن است . حال خسارت بدهد یلیونده م یدبا یاوردن

از آنجایی که وجه التزام عبارت است از خسارت تخلف از انجام تعهد خسارت به من وارد شده باشد. یلیونصد مکه میزان آن به طور مقطوع، مشخص شده و متعهد هم فقط باید همان میزان مقطوع را پرداخت کند. به عبارت

تواند نه به مشخص شده و قاضی نمی با یک مبلغ مقطوع لیتهم حداقل مسؤوو هم حداکثر مسؤولیتبهتر، ؛ ر از آن وجه، متعهد را محکوم کند و دست قاضی در باب وجه التزام بسته استمیزان بیشتر و نه به میزان کمتتعهد انجام تأخیر التزام میلیون، وجه 100تومان، چه بنویسید روزي هزار 100یعنی چه شما بنویسید روزي

ق.م.). 230دهد (ماده ییرتغتواند آن را باشد قاضی نمی

اردیبهشت که خانه را اول بنددیمقرارداد سازندهدر انجام تعهد، یرراجع به تأخ التزام وجه مورد در :2 مثاله که ب دهمیم تومان هزار دویست یرهر روز تأخ يکردم در ازا یراگر تأخ گویدیمبعد در قرارداد ،بدهد یلتحو

هزار تومان را دویست روزي بدهد و هم یلهم خانه را تحو یدکرد با یرسال تأخ کی سازندهعنوان مثال اگر .)ق.م 230 ماده(بدهد

تأدیه ،در صورت تخلف، متخلف مبلغی به عنوان خسارت کهاگر در ضمن معامله شرط شده باشد -230ماده که ملزم شده است محکوم کند. آنچهتر از تر یا کمتواند او را به بیشنماید، حاکم نمی

و نباید که با وجه التزام فرق دارد ة مسؤولیت)کنندمحدود( مسؤولیت یدشرط تحد یمدار اصطلاح یک :3 نکته صمشخ یتولؤحداکثر مس یت،ولؤمس یدشرط تحد در .وجه التزام را با شرط تحدید مسؤولیت اشتباه گرفت

یشترخسارت ب یواقع یزاناگر م یاثان وبشود ارزیابی خسارتتوسط کارشناس یواقع یزانم یدبا اولاپس شودیم .دهدیمکمتر را غاگر کمتر از آن رقم باشد مبل یول دهدیمهمان رقم را متعهد ) باشدقرارداد رقمرقم (از آن

نداشت »تا«اگر مسئول باشد یلیونم صداگر متعهد تخلف کرد تا نویسندیمدر قرارداد فرض کنید : مثال است. یدتحد شرط داشت »تا«اگر یوجه التزام ول شودیم

که کندیم یینتع یلیونم 20که یدکن یینخسارت را تع دییگویو به کارشناس م یلیونم 10قرارداد نوشته در میلیون مسؤولیت دارد. 5، فقط تا یلیونم 5را بدهد اگر گفت یلیونهمان ده م یدبا

Page 92: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 92

شرط تحدید مسؤولیت عبارت است از اینکه فقط حداکثر و سقف مسؤولیت متعهد را کند؛ اگر خسارت واقعی بیشتر از آن سقف باشد، مازاد قابل مطالبه نیست ولی چون حداقل مسؤولیت مشخص نشده اگر خسارت واقعی

طالبه است. اتفاقا در این شرط (تحدید مسؤولیت) حتما نیاز به اثبات ضرر کمتر قابل م کمتر باشد، همان مبلغکمتر از مبلغ شرط تحدید مسؤولیت است همان مبلغ کمتر را ،داریم یعنی اگر متعهد ثابت کند که ضرر واقعی

باید بپردازد.

کمال مثلا. گویند یتولؤرا شرط عدم مس ینول نباشد اؤ: شرط شده متعهد مسمسؤولیتعدم شرط :4 نکتهرفت من ینهم از ب تقصیر اگر مال با :شرط کیبه گویدیم ینمالش را قبول کند و ام ،یناصرار دارد که ام

.یندگو یتولؤشرط عدم مسرا ین. ایستمول نؤمس

(شرط عدم ضمان) یعنی شرط تبري و معافیت متعهد از مسؤولیت و در حقوق ایران یتولؤعدم مس شرط مورد: 3است جز در صحیح

بروم مال را عمدا که کردم مسؤولیتشرط عدم ) مندرست است يعمد یرغ یردر تقص پس(: يعمد یرتقص .1 ؛که شرط عدم مسؤولیت قابل استناد نیست تلف کنم

؛یبدن خسارات .2

.شرافت و آبرو یثیت،به ح لطمه .3

نباشد، مطالبه خسارت ممکن آنهاچه یکی از در بحث مطالبه خسارت، اجتماع هر چهار شرط لازم است چنان نیست.

:)ق.م 246تا 232مواد (شروط ضمن عقد

مثل .شودیم اصلی و به مناسبت آن عقد محقق که در ضمن عقد یفرع جنبی و است یعقد توافق ضمن شرطکنم که ساخت سوئیس باشد. طبیعتا اگر عقد خرم و ضمن معامله شرط میاینکه من از شما یک ساعت می

نباشد شروط ضمن آن هم نیستند، به همین دلیل شرط به مناسبت عقد عقد ،پایه اصلی وجود دارد؛ به قرارداد. از است اصل و فرع ۀرابط ،عقد و شرط ۀرابط. پس فرعی توافق شرطاست و یتوافق اصل عقد گوییم.اصلی می

:گیریمیم یجهرابطه دو نت ینا

هستند لذا: وابسته به عقد اصلیظ انشاء استقلال در انشاء ندارند بلکه از لحا ،الف: شروط

هم باطل است. العقد بدون استثناءضمن شرطعقد باطل باشد اگر .1

Page 93: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 93

کند و این شرط تبعیت نمی ،زیرا عقد از لحاظ جایگاه قانونی از شرط یستشرط باطل باشد عقد باطل ن اگر .2مثل .شودکند. فقط دو مورد استثناء وجود دارد که موجب اخلال در ارکان عقد میاز عقد تبعیت می کهاست علی آقا را آتش بزنید. ۀمن در قرارداد بیع آپارتمان با شما شرط کنم، خان اینکه

العقد به خودي خود درست باشد، غیرنافذ است. در این صورت اگر نافذ باشد و شرط ضمن. اگر عقد اصلی غیر3معلوم شود آن بطلان کس اگر عقد اصلی رد شد و در نتیجه،عقد اصلی تنفیذ شد شرط هم نافذ است و برع

شرط هم رد شده و باطل محسوب است.

:کنیمیم یمعقد را به چهار قسمت تقس ضمن شروط اتئاستثنا دارند اما ما فقط یاتئاستثنا یجنتا ینا

:)ق.م 233و 232 موادباطل ( ) شروط1

.خوانیمیمرا یجهنت ینات ائدارد که فقط استثنا یاتئدوم استثنا ۀیجنت

:انددستهباطل دو شروط

.کنندینمکه عقد را باطل یباطلصرفا شروط )1(

د)فس(شروط باطل و مبطل یا شروط فاسد و م .کنندیمکه عقد را باطل یباطل شروط )2(

:)ق.م 232 ماده(مبطل یرغ و باطل شروط )1(

:یستمفسد عقد ن یباطل است ول یلذ ۀشروط مفصل - 232ماده

مقدور باشد. یرکه انجام آن غ یشرط - 1

نباشد. یدهکه در آن نفع و فا یشرط - 2

که نامشروع باشد. یشرط - 3

لذا عقد صحیح و شرط باطل است؛ در نتیجه .کنندینمعقد را باطل یکه خود باطل هستند ول یشروط یعنیما هم یگهد تا دو یقانون سه تا شرط را گفته ول شود زیرا باطل به منزلۀ صفر است.ق میحقعقد بدون شرط م

باید پاسخ دهیم که یک توافق است و » ماهیت حقوقی شرط چیست؟«اگر از ما بپرسند .کنیماضافه میهمانطور که شرایط صحت اصلی حکومت دارد بر شروط نیز حاکم است؛ بنابراین اگر شرط قراردادها بر قرارداد

Page 94: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 94

نیز باشد؛ در واقع این دو مورد اخیر را از قواعد مرددو مجهولباشد نباید فایدهبیو نامشروع، قدورمنانباید کنیم.عمومی قراردادها استنباط می

عملی و چه نه قابلیت الزام دارد و نه قابلیت اجرا، چه نامقدورشرط نامقدور باطل است زیرا نامقدور: شرط .1 مواد یک محمولۀ اینکهم به شرط دهمن بگویم به شما درس می اینکهقانونی. مثل عقلی و چه نامقدور نامقدور

قابلیت الزام و اجرا ندارد.نامقدور در هر صورت باطل است چون مخدر را براي من بیاورید. پس شرط

انجام داد خود دو نوع است: شودینمکه یشرط

ینسب ) نامقدورب مطلق ) نامقدورالف

ناممکن است. براي همگان، یعنی شرطی که انجام آن از نامقدور، نامقدور مطلق است 232ماده منظور

.یستاست باطل ن یکه نامقدور نسب یشرط یکه نامقدور مطلق است باطل است ول شرطی

. پس شرطببرد یکابه آمر یگرساعت د 5شرط کند که من را تا یکس ینکها مثلامحال. یعنیمطلق نامقدور مطلق باطل است چون محال است. نامقدور

دهد. پس اگر انجام آن را تواندیم یگريانجام دهد اما د تواندینم طرفاست که یشرط یسبن نامقدور شرط تا انجام دهد. دهیمیم یگريبه د و گیریمیم یهلعو پولش را از مشروط یستباشد باطل ن یسبن شرط نامقدور

گیرم؛ مثلا من ملاکریمی که نقاشی ساختمان بلد نیستم بگم که نقاشی یه واحد آپارتمانی رو به عهده میاین کار رو به جاي من انجام بده و جاش من تونهتونم این کار رو انجام بدم ولی یه نقاش میدرسته که من نمی

هزینه رو باید پرداخت کنم.

، شرط صحیح است مگر اینکه مباشرت و شخصیت متعهدان مقدور بود الا براي نکته: اگر انجام شرط براي همگممکن بودن براي غیرممکن بودن براي متعهد به منزلۀ قید شده باشد. در غیر این صورت ،متعهد در انجام شرط

است. همگان

شخصی .ینه نوع است یشخص كلانداشته باشد که م یدهه فالمشروط ياست که برا ی: شرطیدهفایب شرط .2 اینکهدهم به شرط من بگویم به شما درس می اینکهمثل له باشد.یعنی شرط، فاقد منفعت عقلایی براي مشروط

بینید.بشمارید چند تا ماشین سفید می اینجااز منزل تا

یادگارهايشرط گرفتن مثل ؛نیست فایدهی، بهلمشروطنداشته جز یدهکس فا یچه يبرا یادر دن یشرط اگر .یخانوادگ

باشد: یزسه چ خلافاست که ینامشروع: شرط شرط .3

Page 95: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 95

(امري بودن آن مسلم باشد) يقانون امر مخالف )1(

ینظم عموم مخالف )2(

حسنهاخلاق مخالف )3(

جاز بشمارد باطل است؛باشد یعنی امر قانون را ممنوع سازد یا نهی قانون را م یرقانونیغ: هر شرطی که 1نکته دهم که بیژن را فحش بدهید.من به این شرط به شما درس می اینکهق نیست، مانند حقزیرا قانونا قابل ت

اخلاقو است عام ینظم عموم یعنیحسنه عموم و خصوص مطلق است اخلاقو ینظم عموم ۀرابط: 2 نکته .)ق.م 957 ماده(حسنه خاص است

ه ب یاحسنه بوده و اخلاق خلافبر کهرا یخصوص يقراردادها یاو یخارج ینقوان تواندینممحکمه - 975ماده به موقع اجرا شودیممحسوب ینظم عموم با لفامخ یگربه علت د یادار کردن احساسات جامعه یحهجر ۀواسط

باشد. جازم اصولاور مزب ینوانق اجراءگذارد اگر چه

مخدر مواد مقدار کیمن يکه برا یتومان به شرطیک میلیارد را فروختم به امخانهنامشروع: شرط :1 مثال نامشروع است و باطل است. ،شرط خود. در این مثال، دیکن یهته

را به ماشینت اینکهبه شرط تومان یک میلیارد را فروختم امخانهکه جهت آن نامشروع باشد: یشرط :2 مثال حمل(جهت آن اما نیست ) نامشروعینماش دادن(شرط موضوع ؛ کهبروم با آن مواد مخدر حمل کنم یمن بده

باطل است. ،شرط ینجااست که در ا نامشروع )مواد مخدر

.باشدیم یحشرط باطل است و عقد صح یایدشرط در عقد ب 5 یناز ا یکی: هر گاه نکته

اثر بطلان شرط:

چه حقی هلمشروطعقد، در حین معامله باطل و انجام آن ممتنع بوده، در صورتی که معلوم شود شرط ضمن تواند عقد را به این دلیل فسخ کند؟دارد؟ آیا می

(خودت به خودت ضرر قاعدة اقدام شرط باشد، حق فسخ ندارد زیرا بنابر عالم به بطلان هلمشروطاگر .1 هلمشروطکند که را قبول نموده است. ظاهر حکم می، علیه خود اقدام نموده است و شرط باطلی ی!)بزن

بدون اجراي شرط نیز به معامله راضی بوده است.کند؛ یتاز جاهل حما یدباقانون چون (شرط باشد، اصولا حق فسخ دارد جاهل به بطلان هلمشروطاگر .2

فایده چون متضمن هیچ مگر در مورد شرط بی جاهل است) يهامربوط به آدم یاراتخ که اکثر دانیممیچه عالم به بطلان باشد چه جاهل، حق فسخ عقد را نخواهد هلمشروطنیست؛ هلمشروطمنفعتی براي

Page 96: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 96

را متضرر هلمشروط کند و نه نبودشرا منتفع می هلمشروطفایده نه بودنش داشت زیرا شرط بی سازد.می

:)ق.م 233ماده (مبطل وشروط باطل )3(

. علتش این است که شرط به یکی از ارکانکندیمه تنها باطل است بلکه عقد را هم باطل گاهی اوقات شرط ن پس اصطلاح قد خلل وارد شد عقد باطل است.عو وقتی به یکی از ارکان )190 ةماد( رساندیمعقد خلل

تر است.درست آنهابراي »باطل مبطل«

صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است:براي -190ماده

قصد طرفین و رضاي آنها -1 اهلیت طرفین -2 که مورد معامله باشد معینموضوع -3 ت جهت معاملهیمشروع -4

ما یک شرط دیگر هم ، علاوه بر این دو، کندیمو عقد را هم را باطل اندباطلدو شرط را نام برده که 233 ةماد :کنیمیماضافه

عقد است:لان باطل و موجب بط یلمفصله ذشروط - 233ماده

؛عقد يمقتضا خلافشرط - 1

.شود ینکه جهل به آن موجب جهل به عوض یشرط مجهول - 2

باید سه بحث را یاد بگیرید. مقتضاي عقد یعنی چه؟ مقتضاي ذات عقد : عقدذات يمقتضا خلاف شرط .1 ؟مبطلیعنی چه؟ چرا شرط خلاف مقتضاي عقد هم باطل است و هم

مقتضاي عقد همان اثر عقد است. هر پس .یندگومی »یمقتض« خود عقدو به اثر عقد یعنی »مقتضاء« اصطلاح :یمنوع مقتضاء عقد دار دوعقدي حاوي دو مقتضا (اثر) است؛ پس

ذات عقد ) مقتضاءالف

عقد طلاقا ) مقتضاءب

).233 ةماد 1بند (ي خالی را بکار برده است مقتضاء؛ ماده، ذات عقد است ياز مقتضاء، مقتضا ماده منظور

Page 97: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 97

به نحوي که این آثار از .یندگویرا مقتضاء ذات م یندارد که ا یاثر اصل کی يعقد هر عقد :ذات عقد مقتضاءمقتضاي ذات عقد عبارت است از اثري که اگر از عقد سلب شود با ماهیت و رکن ذاتی نیستند. یکتفکقابلعقد

ۀرابط اثر سلب مثلا ،سلب اثر تملیک از عقد بیع مانند؛ شودق نمیحقعقد تعارض داشته باشد و اصلا عقد معقد یاصل اثر است و در واقع تعهد ضامن مقتضاء ذات، ضامنتعهد یا مثلا در عقد ضمان، .در نکاح یتزوج

ضمان است.

نباشد جا قصدکهر یمدانیو م رساندیمباطل و مبطل عقد است چون به قصد ضرر ،مقتضاء ذات لافخ شرط عقد باطل است.

باطل ) معاملهفروش ندارم قصدخب در اینجا معلوم میشه ( !ينشوکه مالکش ی: خانه را فروختم به شرطمثال است.

تراضی خاصی نکرده باشند، عرف و عادت هم اقتضاي خاصی ضمن عقدزمانی که طرفین عقد: طلاقا مقتضاءشود. هر عقدي غیر از آثار ذاتی خود، آثار و نتایج فرعی هم خواهد نداشته باشد مقتضیات اطلاق عقد نمایان می

، این مقتضیات همان قوانین است تصوربلقاهستند و عقد بدون این آثار هم یکتفکقابلکه از عقد داشتآیند طرفین بر خلاف آن تراضی نکرده باشند و یا عرف و عادت نیز اقتضا تکمیلی هستند و زمانی به وجود می

توانندیمطرفین و آیدیمسکوت کنند طرفین است که اگر يآن اثر ،اطلاق نکرده باشد. پس مقتضاء شرط سند بر عهده بایع است. تنظیم شرط کنند هزینۀ در بیع آپارتمان یا ماشین اینکهمثل .یایدنکه کنند خلاف آن

شود و تحویل يفور یدبا وو ثمن حال هستند یعمب یندنگو یزيچطرفین اگر شودیممنعقد یعب ی: وقتمثال مؤجل باشد. ثمن و یعشرط کرد که مب توانیم یع. در بیندعقد گو طلاقا را مقتضاء ین. ایستمؤجل ن

دارد طابتریلی ابه قانون تکم(است یلیهمان قانون تکم طلاقا مقتضاء(

دارد ارتباطبه قانون آمره (ذات همان قانون آمره است مقتضاء(

شرط خلاف اطلاق عقد، همان تراضی بر خلاف ؛ است یحصح طلاقا مقتضاء بنابراین تراضی بر خلاف مقتضیاتذات باطل و مقتضاء خلاف رطرط اما شاست و هم ش یحهم عقد صح یعنی؛ صحیح استقانون تکمیلی بوده و

تعبیر درست آن این است که مبطل باطل است. ؛ کهمبطل عقد است

عقدي ،چنین شرطی ةبنابراین با اراد؛ انشاء دربارة خود عقد است قصد عدم ۀچنین شرطی به منزل ةزیرا اراددانیم شرط به خودي خود که می آنجاشود؛ پس اولا عقد باطل است حالا که عقد باطل شد از ایجاد نمی

شود.استقلال در انشاء ندارد و تابع عقد است بنابراین با بطلان عقد، شرط هم باطل می

Page 98: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 98

و است مجهول ،اوقات شرط ی: گاهشودیم ینکه جهل به آن موجب جهل به عوض یمجهول شرط .2باشد، شرط مجهول شرط اما اگر خود؛ صورت عقد باطل است ینکه در ا کندیممورد معامله را هم مجهول

ساعت 10من با شما شرط کنم حالا که قرار است من به شما اینکهمثل ).232ماده ( است یحباطل و عقد صحساعت براي شما تدریس 10(به عبارت دیگر بگویم به شما که درس بدهم شما هم باید براي من کاري بکند

مجهول است بنابراین تنها خودش باطل است زیرا »کار«. برایم انجام دهید) کاريخواهم کرد به شرط اینکه شود که اولا خودش مجهول باشد، ثانیا مجهولیت آن موجب جهل به نامعلوم است. شرطی موجب بطلان عقد می

ض شود.وع یکی از دو

ري باطل است. حالا که با رغ دانیم عقدري باشد و میرغ ،شود عقدزیرا سبب می؛ چنین شرطی مبطل عقد استچنین شرطی، بطلان عقد مالعقدي العقد هم باطل است زیرا بدون عقد، شرط ضمنم شد، شرط ضمنلس

باطل است. توان داشت؛ در نتیجه این شرط مبطل عقد است و خود همنمی

اید تومان بگیرم، شما شرط کرده 100،000ساعت درس بدهم و ساعتی 50: من با شما قرارداد دارم تا 1مثال مجهول است.» مقداري«الزحمه من مقداري تخفیف بدهید، حقجاز هستید از که م

طبیعتا هاي مختلف داردها متراژاین زمین که ناخرم در مناطق مختلف تهرقطعه زمین می 6: از شما 2مثال ها ها را استثناء کنید یا در مورد یکی از زمیناید که یکی از زمینهاي مختلف دارد ولی شما شرط کردهقیمت

مبطل است باطل ،ه (سهم) مشاعی به نام خودتان باقی بماند. چنین شرطیحص.

هرچقدر ینکهبرنج را فروختم به شرط ا یلوصد ک ین، ا)معلوم است مقدارش( ینجاستابرنج یلوک 100: 3 مثالمن یستن معلوم چون ؛آیدیم یرتچقدر گ یندان یول یرا بده یلوک 100بردارم و بعد پول یشخواستم از رو

چقدر است. یستمعلوم ن یگرهم د یعبردارم و مب یشچقدر از رو

آن را از حقوقدانان و یستسوم در قانون ن مورد( کندیمکه جهت معامله را نامشروع ینامشروع شرط .3 شرط مواقع یاست. برخ یحصح ،عقد یشرط نامشروع خودش باطل ول یمدانیم :)اندبرداشت کرده قواعد عمومی

باطل است. معامله باشدجهت معامله نامشروع ی. وقتکندیمجهت معامله را نامشروع آیدیمنامشروع

شرط نامشروع، ینجاکه در ا کنیددر آن، مرکز فساد یا فحشا دایر ینکهرا اجاره دادم به شرط ا امخانه: مثال پس معامله باطل است. کندیمرا هم نامشروع معامله جهت

):243تا 234 مواد( یحشروط صح

Page 99: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 99

تا است: 3 یحشروط صح 234ماده طبق

؛صفت شرط .1

؛یجهنت شرط .2

اثباتا یا نفیا. فعل شرط .3

:ق.م) 235(ماده شرط صفت

راجع به یکی از اوصاف مال مورد معامله داشته باشید اعم از رنگ، بو، مزه، شکل، سرعت هر شرطی که شما تواند هر صفتی باشد.کارکرد و ... یا مقدار آن، شرط صفت است. شرط صفت می

است ، اگر راجع به مقدار»خصوصیات دیگر«معامله است یا راجع به مورد مال» مقدار«شرط صفت یا راجع به بنابراین ؛ شود شروط راجع به کیفیتهست می دیگري ت، اگر راجع به هر چیزگوییم شرط راجع به کمیمی

ق.م.). 234به کیفیت است یا راجع به کمیت (ماده شرط صفت یا راجع

شرط صفت در مورد مال مورد معامله است و ربطی به طرفین ندارد، استثنائا در نکاح شرط صفت راجع : 1نکته طرفین یکی است.در نکاح موضوع و اینکهبه طرفین است براي

شده) در مال مورد معامله مشروط (صفت شرط این است که: اگر صفت: ضمانت اجراي شرط صفت 3نکته .فسخ دارد حقبلافاصله لهمشروطق نبود حقاست، اگر م ق بود که مقصود حاصلحقم

متر باشد یا مثلا این کیسه برنج را خریدم به شرط اینکه طارم 1000مثال: این زمین را خریدم به شرط اینکه باشد.

مقدار معلوم در جایی که است که ینشرط صفت ا ةیدفا. )، وصف، جنسمقدار(معلوم باشد یدمعامله با مورد معلوم بعدا ینکهاست ولو ا یحمعامله صح یمشرط صفت کن کهینهم. کنیمیم شرطیست وصف معلوم ن یا یستن

.است که چنین شرطی وجود نداشتهشود

ینکهبه شرط ا خرمیم« د:ییگویم در این صورت یستکه مقدارش معلوم ن دیبخر ینزم کی دخواهییم: مثالمقدار نباشد معامله یاآن وصف اگر است. یحمعامله صح نباشد یاحال چه هزار متر باشد ؛»باشد متر 1000

است. یحصح

صفت دو نوع است: شرط

Page 100: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 100

)یندگویم شرط کمیت یا مقدارکه به آن (راجع به مقدار است یا .1

)یندگویم یفیت یا وصفکشرط که به آن (راجع به وصف است یا .2

:شرط کمیت یا مقدار

ن دو با ؛ ایو خانه ینمثل زم یرناپذیهتجز یاءاشاست یا در مثل گندم و برنج یرپذیهتجز یاءاشدر یا مقدار شرط د.نفرق دار هم

:یرناپذیهتجز یاءمقدار در اش شرط

مساحت دارند. هر گاه اینها. ... خانه، باغ و ین،زم مثلامتر باشد؛ یا 9مثال: این فرش را خریدم به شرط اینکه فسخ دارد و حق يمعامله شود بعد معلوم شود کمتر است، مشتر یمعین دارمق شرط به یرناپذیهتجز یءش یک

.فسخ دارد حق یعبا است، تریشود باگر معلوم ش

:385و 355نکات مواد

کمتر از آن مقدار که ودعلوم شفروخته شده باشد و بعد م معینبه شرط داشتن مساحت یاگر ملک - 355ماده را فسخ کند آن تواندیم یعاست با بیشتر هرا خواهد داشت و اگر معلوم شود کفسخ معامله حق ياست مشتر

.یندنما یتراض یصهنق یا زیاده ۀبمحاس به ینرفط ،در هر دو صورت ینکهمگر ا

مقدار بودن به شرط و شودینمآن بدون ضرر ممکن ۀیفرش باشد که تجز یاخانه یلاز قب یعاگر مب - 385ماده حق یعو در صورت دوم با يمشتر یلاو صورت در دیدر آ تریشب یا کمتر یمتسل یندر ح یفروخته شده ول معین

فسخ خواهد داشت.

نکته: چند

اگر کمتر درآید تأکید کرده ماده ضرر است. ملاك یست،درآمدن ن یشترب یافسخ، کمتر حق يبرا كلام )1(فسخ دارد ولی ممکن است بیشتر درآید مشتري ضرر کند فسخ دارد و اگر بیشتر درآید بایع حق مشتري حق

فسخ دارد). ملاك این است که هرکس که بایع حقکند (فسخ دارد و یا کمتر درآید و بایع ضرر که مشتري حقغالب را گفته مورد ،قانون کمتر چه بیشتر. چه مشتري.فسخ دارد حال چه بایع چه از این تخلف ضرر کند حق

رعکس هم باگر مبیع کمتر در آید مشتري ضرر کرده و اگر بیشتر درآید بایع ضرر کرده ممکن است غالباکه فرض حال ؛خواهمیم يمتر 6 و براي اتاقی که دارم فقط خواهمینم يمتر 9من فرش فرض کنید مثال: بشود.

.آیدمتري در می 9 ،بفرمایید فرش

Page 101: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 101

حقبه که در آنها ییهامادهکلا توجه کنید . استتخلف از وصف یارماده است خ ینکه در ا یفسخ حق) 2( ،در فلان مادهباید بدانید که مثلا حق فسخ وجود دارد چه خیاريبه استناد که باید بدانید شما اشاره شده فسخ

.ایجاد شده است به استناد فلان خیار حق فسخ

قانون مدنی 385و 355مواد که یمدار )1351قانون ثبت الحاقی سال 149ة ماد( ماده در قانون ثبت یک )3(. است شدهناپذیر یعنی املاك ثبتاز اموال تجزیه ییک در مورد ماده ینا .است زدهص یرا تخص) 1307(مصوب

توجه داشته باشید که اگر با سند عادي، بفروشیم ( سند رسمیبا را ی ملکق.ث) هرگاه 149طبق این ماده ( مساحت نوشته شده و بعد بیشتر در آید ،در سند و حاکم خواهد بود) 385و 355 مواد ملک فروخته شود

تواند، قیمت اضافی را بر اساس ارزش مندرج در اولین سند انتقال و سایر ذینفع می )شودینم(شامل کمتر این ماده سه قید بنابراین قاضاي اصلاح سند خود را بنماید.هاي قانونی معامله به صندوق ثبت تودیع و تهزینه

فسخ اینجا گفته کسی حق در ؛است متر 140 شودیممعلوم بعدا واست متر 130خانه دارد. توي سند نوشته مشتري باید برود و خواهد داشت).فسخ بایع حق گویدمیقانون مدنی چراکه ،د خاص یا استثناء استرندارد (مو

تقاضاي رودیمو بعد ثبت به صندوق سپاردیممعامله پول اضافی بدهد. اگر بایع قبول نکرد روز بر اساس قیمتقانون ثبت مورد خاص را گفته 149 ةمادق.م مورد عام را گفته و 385و 355 مواد. پس کندیماصلاح سند را

است.

و عدس. یاگندم، برنج، نخود، لوب مثلا :پذیریهتجز یاءمقدار در اش شرط

معامله شود، بعد معلوم شود یمعین مقدار مانند گندم و برنج به شرط یرپذیهتجز یءش کیهر گاه فرض اول: دو راه دارد. يمشتر ینجاکمتر است، ا

خیار تخلف از وصف کرد به که استناد می ناپذیریهتجزاینجا با (فسخ کند هفقص ضعبت یارعقد را استناد خ )1 )متفاوت است و اینجا اسم خیار فرق دارد

در واقع، راه دوم یعنی: همان این راه را نداشتیم) ناپذیریهتجز توجها اینکه درکند (اش کم از ثمن ینکها یا )2 مقداري را که هست قبول کرده و مطالبۀ تقلیل نسبی ثمن نماید.

معامله شود، بعد معلوم شود یمعینمقدار مانند گندم و برنج به شرط یرپذیهتجز یءش یکهر گاه فرض دوم: :است بیشتر

کل یا دو راه داردمشتري ؛ است یلوک 80که یدهفهم بعدا ياست و مشتر یلوک 100برنج شرط شده :المثرا پس بگیرد ولی یلوک 20کیلو برنج را نگه دارد و پول 80فسخ کند یا هفقص ضعبتمعامله را به استناد خیار

آن را جدا شودیمپذیر است فسخ را ندارد چون تجزیه حقاگر بیشتر باشد زیادي متعلق به بایع است و کسی

Page 102: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 102

یلوک 120است؛ بدیهی است که یلوک 120است و حالا معلوم شده که یلوک 100برنج شرط شده کرد مثلا .بایع است مالزیاده، فروخته نشده و

یدمقدار در آ آن ر ازکمت یمبوده و در وقت تسل معینمقدار یثاز ح یعهر گاه در حال معامله مب - 384ماده و یدثمن به نسبت موجود قبول نما از ياحصه یهموجود را با تأد یمتق یارا فسخ کند یعحق دارد که ب يمشتر .است یعاب مال ،یادهباشد ز معیناز مقدار یادهز یعاگر مب

:وصفکیفیت یا شرط

که به یکسه (لمشروط ندارد، معامله شود، بعد معلوم شود آن وصف را یوصف کیهر گاه مورد معامله به شرط .)235 مادهداشت (فسخ خواهد ) حقشدهنفعش شرط

یستموجود ن صفت ود آنعقد شده است شرط صفت باشد و معلوم ش که در ضمن یهر گاه شرط - 235ماده فسخ خواهد داشت. یارکه شرط به نفع او شده است خ یکس

وحال معلوم شده که صفر نیست ،(صفر بودن وصف است)صفر باشد ینکهبه شرط ا یدیمرا خر ینماش مثال:در یستبافت کاشان ن یدیمفهم بعداو یدیمبه شرط بافت کاشان بودن خر ی رافرش مثلا یادارد وجود فسخ حق

.داریم فسخ حق اینجا نیز

. )351 مادهاست (مقدار معلوم است، در وصف هم معلوم یشههم یکل در ونچ یستن ی: شرط صفت در کلنکتهاز شرط در مورد کیفیت ایجاد فوري حق فسخ است الا در مورد کلی ق.م ضمانت اجراي تخلف 235بنابر مادة

کنیم که فرد متصف به الذمه ابتدا شخص را الزام میشود. در کلی فیالذمه که بلافاصله حق فسخ ایجاد نمیفیاز هم خواهیم این کار را انجام دهد. اگر بوصف مشروط را بدهد اگر نشد از شخص دیگري به خرج متعهد می

الذمه در اثر تخلف از شرط صفت، بنابراین در کلی فی؛ کنیمنشد، از حق فسخ به عنوان آخرین حربه، استفاده می شود.حق فسخ فورا ایجاد نمی

مثلا در بیع ساعتی که قرار بر سوئیسی بودن متعهد ساعت سوئیسی تحویل متعهد، علیه متعهد تقاضاي الزام به اي پیدا نشود و متعهد قادر به تسلیم نبود، با استناد به خیار تعذر به عمل آید اگر نمونهتسلیم مصداق دیگر

فسخ وجود دارد. نه خیار تخلف از شرط صفت. حقتسلیم

که مقدار و جنس است یححص یوقت عیباشد ب یدهصادق بر افراد عد یعنی یکل یعکه مب یدر صورت - 351ماده ذکر بشود. یعو وصف مب

Page 103: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 103

تانيشما پا ۀالان هم ینکهمانند ا؛ محال است لاحاصل عق یلحاصل است و تحص یلتحص ،یصفت در کل شرط من به شما و یدانشستهشما مثلاو یا »کفشات را پات کن!!: «یماز شما بگو یکیکفش است. من خطاب به

صفت هست یکل در محال است. ینکه ا یمکن یجادشا یموجود دارد و بخواه یزيچ یعنی ،»ینبش«بگویم: شرط صفت وجود دارد. معیندر یکلو معین ینع دراما باید توجه داشت: ؛ محال استکردن شرط ،روینازا

فسخ وجود دارد هیچ کار دیگري لازم نیست. حقبلافاصله معیندر عین

گویید پایه آن شکسته؛ صندلی مال تو، شما اولین مصداق را می 10: مثلا یک صندلی از این معینمثال کلی در فسخ وجود دارد. حقاوصاف باشد نبود در دومی هم پایه شکسته و ... اگر در آن مجموعه مصداقی که داراي

:)ق.م 236(مادة یجهنت شرط

)234 ماده( یستن تعریف خوب یکرده ول یفرا قانون تعر یجهنت شرط

شرط بر سه قسمت است: - 234ماده

شرط صفت- 1

یجهشرط نت- 2

یانف یاشرط فعل اثباتا - 3

مورد معامله. یتکم یا یفیتصفت عبارت است از شرط راجع به ک شرط

در خارج شرط شود. يق امرحقآن است که ت یجهنت شرط

شرط شود. خارجی خصبر ش یا یناملعاز مت یکیر ب یعدم اقدام به فعل یافعل آن است که اقدام شرط

یجه. نتبیاید یقاعا کی ۀیجنت یا یایدب یگرعقد د کی ۀیجنت ،عقد کی: اگر در ضمن از شرط نتیجه خوب تعریفشرط نتیجه فقط و فقط شامل نتیجۀ یک عمل است. یکیبا هم مقتضاءو یجهنتو اثر. »مقتضاء«اثر یعنی

شود.نمی يحقوقی است و اصلا شامل أعمال ماد

درونشرا دیگر عقدیک اثر دارد ما خودمان اثر کی آن عقد خود یمدار يعقد کیفرض کنید : یجهنت شرطرا یقاعا کی ما اثر واثر کیو یمعقد دار کی به عبارت بهتر، یا .یجهعقد با دو نت کی شودیم ینا؛ آوریمیم

.آوریمیمدرونش

دو نوع است: یجهنت شرطپس

Page 104: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 104

.آیدیم یگرعقد د یک ۀیجنت ،ضمن عقد در .1

در وکالت آمد. ۀیجنت ،یعدر ب ؛»دیباشمن یلوک ینکهبه شرط ا میلیون 100مبلغ را فروختم به امخانه«مثال: هر دو یا لازم عقد، هر دو توانندیماما ،آیدیماست که لازم یعدر ضمن عقد باست یزجا يوکالت که عقد ینجاا

و بالعکس. باشد یزن لازم یمو دو یزجا یلاو یا یزجا

.آیدیم یقاعا یک ۀیجنتضمن عقد، در .2

در ؛»شودساقط یاز من داشت قبلارا که یآن طلب ینکهبه شرط ا میلیون 100 غرا فروختم به مبل امخانه«مثال: آمد.ابراء ۀنتیج ،یعدر ضمن بیعنی است یقاعا آمده که ابراء ابراء ۀیجنت ینجاا

به نتیجه یک عقد یا ایقاع برسیم باید قالب آن عقد یا ایقاع را بین خودمان ایجاد کنیم مثلا اگر اینکهما براي را قالب وصیتیا بلاعوضقالب صلح یا قالب هبهبلاعوض ملک ما بشود ناچاریم طوربهبخواهیم مال یک نفر

طور اگر بخواهیم اصل یک مال حبس شود و از نقل و انتقال مصون بماند ولی منافع آن جریان انشاء کنیم همینطور اگر در نظر داشته را انشاء کنیم همین قالب وقفشیم ناچاریم انتفاع از آن منافع را داشته با حقیابد و ما

شوهر از بین برود ناچاریم قالب طلاق یا فسخ را در نظر ةوجود دارد به ارادباشیم که نکاحی که بین دو نفر ی را بین خود داشته باشیم معینیعنی اگر ما بخواهیم آثار حقوقی ؛ اندآوریم. اصولا تمام آثار حقوقی همین گونه

ین اصولا آثار حقوقی بدون کند بنابراباید به این نکته توجه کنیم که کدام قالب حقوقی چنین آثاري را ایجاد می» شرط نتیجه«شود. این قاعده فقط یک استثناء دارد و آن حقوقی مشخص ایجاد نمی يهاعنوانها و وجود قالب

هاي حقوقی اعم از عقد یا ایقاع را انشاء کنیم مستقیما قالب اینکهتوانیم بدون نتیجه ما می شرط است. در قالب داشته باشیم. صورت شرط نتیجهبه را هاآثار آن قالب

در قبال فلان مبلغ ملک معین مدتکنم که منافع مسکونی آپارتمان فلانی به : ضمن قرارداد شرط می1مثال ام.را شرط کرده عقد اجارهباشد در این مورد، نتیجۀ من

مال من باشد بدون اجرت معین مدتفلانی به آپارتمان مسکونی : اگر ضمن قرارداد شرط شود که منافع2مثال در این مورد، نتیجۀ عقد صلح بلاعوض شرط شده است.

نتیجۀ وصیتدر این مثال من باشد، لکم ،او کنم که ساعت او بعد از وفات: ضمن قرارداد شرط می3مثال .تملیکی، ضمن قرارداد شرط شده است

نتیجۀ اینجا ؛ درشرط زایل شده محسوب شود ضمن همین کنم که بدهی من: ضمن قرارداد شرط می4مثال ام.شرط کردهضمن عقد ابراء را

Page 105: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 105

. چون نامقدور است شرط زیرا مصداق باشد باطل است یفاتیباشد و اگر تشر یفاتیتشر یدنبا یجهنت : شرطنکته است. یحصح ،عقد ل وباط ،شرط باشد یفاتیتشر اگر )236 ماده(تا عقد منعقد شود یایدب يفور یدبا نتیجه رطش

ق.م.). 236شود (ماده شرط کردن) حاصل می رفراط (به صاشت فسشرط نتیجه اصولا به ن

شود بلکه پس اشتراط حاصل نمی رفهم باشد در این صورت روشن است که به ص» معلق«تواند شرط نتیجه میمقابل شرط کنم که اگر فردا باران بیاید من در قرارداد بر طرف اینکهشود مثل علیه حاصل میاز حصول معلق

ق.م.). 236(ماده خودنویس او ملک من باشد

به نفس نتیجه د آننباش یبه سبب خاص فموقو یجهکه حصول آن نت یدر صورت یجهشرط نت - 236ماده .شودیماشتراط حاصل

؛»ن مطلقه شومالا ینهم ینکهبه شرط ا میلیون 100 را به تو فروختم امخانه« :گویدیمش همسربه خانمی مثلا کرد. نتیجه شرط توانیمو یستن یفاتیاما نکاح تشر؛ شودینمحاصل ياست و فور یفاتیتشر طلاق

این ؛»دین شوهر من شوالا ینهم ینکهبه شرط ا کنمیمرا به تو هبه امخانه« :گویدیم آقاییبه خانمی مثلا درست است.

:بنديجمع

خارج به نفس اشتراط (یعنی همان ق یک عمل حقوقی اعم از عقد یا ایقاع، در عالمحقشرط نتیجه یعنی ت اولا شود زیرا منع عقلی دارد.بنابراین شامل أعمال مادي نمی؛ شود)موقع که شرط شد، همان موقع هم حاصل می

ی: باشم، باشی، باشد، بودن؛ ولی أفعالی از نشانۀ شرط نتیجه غالبا وجه التزام در ادبیات فارسی است یعن ثانیا هاي شرط فعل هستند.شناسه اینهاقبیل بشوي، بپردازي، انجام دهی،

وان به عنوان شرط نتیجه ترا نمی شدهثبتنقل و انتقال املاك و طلاقأعمال حقوقی تشریفاتی، همچون ثالثا قانونی است.قید نمود زیرا وقوع آنها منوط به انجام تشریفات

:فعل شرط

یاصل تعهدات يسر کی. در خود عقد آیدیمکه در ضمن عقد یفرع يتعهد است، تعهد یتاماهفعل شرطکه در ضمن عقد است یفرع يتعهد ،شرط فعل ی. ول)یاصل تعهددهد ( یلرا تحو یعمب یدبا یعبا مثلا ؛یمدار

تواندیمتعهد ینا ین. همچنکار انجام عدم یاباشد انجام کاراست ) ممکنشرط فعل یعنی(تعهد ین. اآیدیم

Page 106: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 106

را جمع کنیم شرط فعل چهار قسم اینها ۀهماگر ینبنابرا؛ يراجع به عمل ماد یاباشد یراجع به عمل حقوق است:

قسم دارد: 4فعل شرط

میلیون به شرط اینکه ماشینت را به 100ام را فروختم (عمل حقوقی مثبت): خانه یبه انجام عمل حقوق تعهد .1 من اجاره بدهی.

میلیون به شرط اینکه اتومبیلت 100ام را فروختم (عمل حقوقی منفی): خانه یبه عدم انجام عمل حقوق تعهد .2 را به برادرم اجاره ندهی.

میلیون به شرط اینکه ماشینم را تعمیر 100ام را فروختم خانه (عمل مادي مثبت): يبه انجام عمل ماد تعهد .3 کنی.

میلیون به شرط اینکه بیش از دو 100ام را فروختم (عمل مادي منفی): خانه يبه عدم انجام عمل ماد تعهد .4 طبقه بر روي آن نسازي.

چند فرق دارد: یجهفعل با شرط نت شرط

یعمل حقوق تواندیمهم فعل رطش یول اعیقا یاعقد است یا یبارتاست. به ع یفقط عمل حقوق یجهنت شرط .1 .يباشد و هم عمل ماد

.آیدیم بعدا یجهنت فعل رطدر ش یول یستهم ن یفاتیچون تشر آیدیم يفور یجهنت ،یجهشرط نت در .2

د:ییگویمدر برابر این ایجاب یوقت) یجهشرط نت( دیمن باش یلوکشما ینکهرا فروختم به شرط ا امخانه: مثالق حقبه نفس اشتراط و درست در زمانی که خریدار بیع را قبول کرده وکالت نیز م .دشوییم یلوک فورا ،»قبول«

و به عوامل ندممکن نیست خودخودبهگردد و به عامل خارجی دیگري نیاز ندارد ولی انجام أعمال مادي می دیگري نیز احتیاج دارند.

به که فردا دکنی تعهد یعنی» دیدفترخانه به من وکالت بده برويفردا ینکهرا فروختم به شرط ا امخانه«: مثال تواند باشد.نمی یجهنتو گفتیم که به صورت شرط شرط فعل باشد تواندیم طلاق .)شرط فعل( دیدهبوکالت من

باز هم انجام ندهد اگر ،)الزام ةقاعد( شودیمانجام ندهد، اول الزام طرف: در شرط فعل چون تعهد است اگر نکتههم نتوانست انجام یگرياگر د دهدیم انجام یگريد صمتعهد، شخ ۀینهزبه )دادگاه طرفاز الزام از بعدالبته (

).239و 237،238 مواد( یمفسخ دار حق یتدهد در نها

Page 107: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 107

شرط شده است انجام ملتزم به که یکس یانف یا فعل باشد اثباتا هر گاه شرط در ضمن عقد شرط - 237ماده ي بهاجبار به وفا يرجوع نموده تقاضا حاکم به تواندیممعامله طرفو در صورت تخلف یاوردآن را بجا ب یدبا

.یدشرط بنما

یلهانجام آن بوس ولی یرمقدورغام آن قد شرط شود و اجبار ملتزم به انجدر ضمن ع یهر گاه فعل - 238ماده آن فعل را فراهم کند. انجام اتبه خرج ملتزم موجب تواندیممقدور باشد حاکم یگريشخص د

یعمالأاز جمله هم مشروط مشروط ممکن نباشد و فعل انجام فعل يبرا یهلعهر گاه اجبار مشروط - 239ماده را خواهد داشت. معامله فسخ قمقابل ح طرفبتواند از جانب او واقع سازد یگرينباشد که د

ضمانت اجراي تخلف از شرط فعل چیست؟ بر خلاف شرط صفت که ضمانت اجراي تخلف از آن ایجاد فوري حق شود یعنی اصولا ضمانت اجراي تخلف از شرط فعل فسخ است، اتفاقا در شرط فعل فورا حق فسخ ایجاد نمی

له انجام عمل را ط شود، اگر نشد، مشروطعلیه الزام به انجام شرایجاد فوري حق فسخ نیست و ابتدا باید مشروط له حق فسخ عقد را دارد.نشد، مشروط یسرمعلیه) بخواهد اگر این هم از شخص دیگري به خرج متعهد (مشروط

انجام تعهد توسط یا زامسراغ ال یگرتعهد را انجام نداد د فطردر سه مورد اگر یعنی؛ استثناء دارد 4قاعده این :در موارد ذیل، ضمانت اجراي تخلف از شرط فعل، ایجاد فوري حق فسخ است. استثنائا رویمینم یگرشخص د

له حق فسخ در موردي که شخصیت و مباشرت متعهد، علت عمدة تعهد است، تخلف از شرط فورا به مشروط. 1اثر هنري را خلق کنی. در اینجا اگر ام را فروختم به شرط اینکه برایم فلان ق.م). مثال: خانه 239دهد (ماده می

علیه تخلف کند، الزام وي منطقی نیست زیرا خلاقیت و ابتکار هنري با الزام منافات دارد. همچنین مشروطله بنابراین مشروط؛ توان انجام شرط را از شخص دیگري مطالبه نمود زیرا شخصیت هنرمند قید تعهد استنمی

دارد.بلافاصله حق فسخ عقد را

2. ن ) چهق.م. 379و 243 موادضامن ( دادن شرطضامن ،فرد شود د. اگر شرطندار یو چه مطلق فرق معیآقاي الف مثلا معینضامن نیست . مهمشودیمفسخ يفور عقد دهمینم یدبدهد، شرط فعل است و اگر بگو

ضامن معرفی ،میلیون به شرط اینکه براي تضمین ثمن 100ام را فروختم مثال: خانه .معینناشخصی یاباشد کنید. اگر مشتري تخلف کرد بایع فورا حق فسخ دارد.

ه لمشروط ردیام نگرط انجش ینو ا(شرط فعل) داد شود یهر گاه در عقد شرط شده باشد که ضامن - 243ماده فسخ معامله را خواهد داشت. حق

Page 108: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 108

نکند شرطه ب عملو (شرط فعل) رهن بدهد یا ضامنثمن يملتزم شده باشد که برا ياگر مشتر - 379ماده و عمل به شرط نکند بدهد امنض ،عیمب كرد يملتزم شده باشد که برا یعو اگر با فسخ خواهد داشت حق یعبا

فسخ دارد. حق يمشتر

3. مطلق مال(رهن به طور مطلق دادن شرط(باشد شرط شدهفرضا باشد رهن دهد.مقابل طرف ) به طور مطلقام را فروختم به شرط اینکه براي خانه«مثال: .)الذکرفوق 379 ماده( )خواهی به رهن بگذارهر چه را مییعنی

؛ حال اگر مشتري، تخلف کرد، بایع بلافاصله حق فسخ دارد ولی اگر »به رهن من بگذارید مالی راتضمین ثمن، ... به شرط اینکه خانۀ مسکونی خود «و مشخصی باشد مثلا بایع به مشتري بگوید: معینشرط رهن بر روي مال

است (یعنی خانۀ مسکونی مشتري) و مشخص معین مالرا نزد من رهن بگذاري در اینجا چون موضوع رهن، کنیم و کنیم یعنی اول مشتري را الزام میدهد و اینجا مطابق قاعده عمل میتخلف از آن به بایع حق فسخ نمی

له امضاء خواهد نمود.اگر ملزم نشد، نمایندة دادگاه سند رهن را به نفع مشروط

ابتدا مثلا .کنیمیمش زامرا رهن دهد و رهن ندهد ال یمعین: اگر شرط شده باشد مال استثناء دوم ۀنکت، در اینجا به سراغ مرحلۀ دهدینم این کار را انجام بعدا یول »هباش« :گویدیم »را رهن بده اتخانه« :یمیگویم

.کتاب قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی) 243ماده حاشیۀ ذیل( کرد او را الزام شودیمرویم یعنی دوم می

علیه مال معین را رهن دهد و آن مال تلف یا معیوب هرگاه در عقد شرط شده باشد که مشروط – 242ماده که را خواهد داشت نه حق مطالبه عوض رهن یا ارش عیب و اگر بعد از آن فسخ معاملهله اختیار شود، مشروط

اختیار فسخ ندارد.له به رهن گرفت آن مال تلف یا معیوب شود، دیگر مال را مشروط

ارش فقط در عقد بیع است و ما در عقود دیگر ارش نداریم.

که در عقد است نیهم افقط مباشد ( یزيموضوعش چه چ یستن مهم :فعل در عقد اجاره شرطتخلف از .4 ندارد. یهرچه باشد فرقشرط فعل )اجاره باشد.

به سود مؤجر، چه چه به سود مستأجر و یایدب یفعل، شرط )استثناء است فقط اجاره چوناجاره (گاه در عقد هرات را خانه«گوید: مثال: الف به ب می .)496 ةماد 2 قسمت( له فوري حق فسخ داردمشروط و فرد انجام ندهد

ی خودت انجام دهی؛ یعنی مستأجر بر کنم به شرط اینکه تعمیرات جزئی آن را علاوه بر تعمیرات کلاجاره میگذارد. در اینجا اگر موجر از مفاد شرط تخلف کند مستأجر از همان زمان تخلف، فورا حق می موجر شرط فعل

شود.فسخ دارد یعنی خیار بلافاصله بعد از تخلف ایجاد می

به تخلف از نسبت و شودیمل تلف باط یخمستأجره از تار ینتلف شدن ع ۀعقد اجاره بواسط - 496ماده .گرددیم ثابت فتخل یخاز تارفسخ یارمؤجر و مستأجر مقرر است خ ینکه ب یطیشرا

Page 109: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 109

کالایی بوده است بعد از انعقاد عقد واردکردن ،نکته: اگر بعد از انعقاد عقد، انجام شرط نامقدور شود مثلا شرط الزام فایده عقلی ندارد. ۀپروس طی کردن ،آن کالا تحریم شد و در این صورت

جاهل بلافاصله لهدانستیم، مشروطالعقد نمیالعقد هم نامقدور بوده و ما حینانجام شرط حیناگر کشف شود که ق.م.). 240(ماده فسخ دارد حق

که العقد ممتنع بوده است، کسیاگر بعد از عقد انجام شرط ممتنع شود یا معلوم شود که حین – 240ماده ه باشد.لامتناع مستند به فعل مشروط اینکه، مگر خواهد داشتاختیار فسخ معامله را شرط بر نفع او شده است

):245و 244 مواد( شرط اسقاط

اسقاط قابل یرطط، ش. حال در مورد اسقاط شریمال که قابل اسقاط است حق است، آن هم حق یزيچ تنها .)را ملزم کرد طرف بشود ود،اگر شرط انجام نش یعنیالزام ( حق ی؟کند چه حق یمال حق یجاداست که ا

الزام حق یجادا فعل رطش یول تندیسپس قابل اسقاط ن کنندینمالزام حق یجادا یجهصفت و شرط نت شرط و قابل اسقاط است. کندیم

سفید و آوردیمرا ینباشد. فرد ماش یدسف اینکهبه شرط خریمیم معین ینعی را به صورت ینماش :1 مثال دیرا ملزم کن طرف دیحق دار یاکه آ ینجاستا سؤال .)وصف است و شرط صفت است کیبودن یدسف( یستن

و دیفسخ دار حقفقط شماد؛ ینداررا یحق یناگر امکان هم داشته باشد چن یکند؟ حت یدرا سف ینبرود ماشخلاصه اینکه، شرط صفت یا هست یا نیست؛ اگر نباشد که از مفاد شرط تخلف شده .یدندار یجادشالزام به ا حق

توان آن صفت را از مال جدا کرده و اسقاط نمود.و اگر باشد نمی

توان اسقاط کرد زیرا شرط نتیجه بنابراین آن را نمی؛ شرط صفت است مشابه یجهنت شرط نتیجه: طشر :2 مثال است.به نفس اشتراط حاصل شده

حال .شودینمحاصل یجهنت ینجا. ا»مطلقه شوم اینکه را فروختم به شرط امخانه« :گویدیم همسرشبه خانمی گیردینمصورت طلاقندارد. حال که یحق ینچن ،یربده؟ خ طلاق من را یاحق دارد شوهر را الزام کند که ب یاآ

فسخ دارد. پس خانم هم حق

تعهد است. یراز کندیمالزام حق یجادفعل ا شرط :شرط فعل :3 مثال

یرشما تعمفرض کنید . حال )فعل شرط( »دیکن یررا تعم ماشینم ینکهرا فروختم به شرط ا امخانه«مثال: اي تعمیرکار!« :یمبگو توانمیم یعنی هم هست اسقاط قابلاین حق الزام، کنم و انالزامت توانمیممن دکنیینم .)244 ماده( »دیکن یررا تعم ینمماش خواهمینم

Page 110: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 110

صورت یندر ا کند رنظ فراز عمل به آن شرط ص تواندیممعامله که شرط به نفع او شده طرف - 244ماده .یستاسقاط ن قابل هیجرط نتش یکننشده باشد ل یدشرط در معامله ق ینست که اا مثل آن

ینفسخ دارد. ا حق طرف ل،و چه شرط فع یجهگاه از شرط تخلف شود، چه شرط صفت و چه شرط نت هر :نکتهناشی از فسخ اما حق یستقابل اسقاط ن یجهشرط صفت و نت خودپس گفتیم که فسخ قابل اسقاط است. حق

این کیسه برنج را خریدم «مثلا ت.قابل اسقاط اس ناشی از تخلف از شرط نتیجه فسخ حق شرط صفت وتخلف از فسخ را حقله حق فسخ دارد؛ این اگر طارم نبود (تخلف از شرط صفت) مشروط» به شرط اینکه طارم باشد

جاهل به بطلان شرط باشد، حق فسخ ،لهتوان اسقاط کرد و یا اینکه اگر شرط نتیجه باطل شد و مشروطمیقابل آن فسخ حقاما یستفعل قابل اسقاط ن شرط فسخ را اسقاط نماید.تواند این حق خواهد داشت، وي می

قابل اسقاط است. یفسخ اسقاط است. هر حق

که عقد کندیمساقط را رطودش شخ یالبه خ طرف. یمشرط باطل و مبطل عقد دار یک يعقد یک در :نکتهو عقد اسقاط شرط باطل و مبطل، تأثیري در بطلان عقد ندارد .شودینمکه درست یدرست شود در حال ، میت، زندهتیر با در آوردن .میردیمزند و فرد یم یگريبه قلب د یرنفر با ت کیاینکه مثل همچنان باطل است.

.شودینم

شرط را « :گویدیم طرف مقابل کند؛ حال فرض کنیدباطل میو عقد را آیدمیباطل و مبطل شرطوقتی مثال:رده زنده معقد . آیدینمبدست یزچ یچرفته و ه یناز ب عقد در حالی که »کن تا عقد درست شود اسقاط

.شودینمعقد باطل درست بارت بهتر،عه ب شودینم

مقتضاء ذات عقد لافخ ،شرط ین. ادیمالکش نشو ینکهفروختم به شرط ابه فلان قیمت مشخص را امخانه مثال: کمالشما «و گفتم کنم از شرط گذشت گیرم کهعقد تصمیم می. بعد از باشدیمعقد مبطل است و باطل و بیعباطل و مبطل شرط اسقاطنتیجه اینکه، .یمببند یدعقد جد کی باید و دشویینم کمال یگرد شما. »یدشو ندارد و عقد همچنان باطل است. ايیدهفا

):246 ماده( شرط انحلال

شده که در ضمن آن یبهم بخورد شرط [یا حکم قانون] فسخ یاکه معامله به واسطه اقاله یدر صورت: 246ماده باشد که ملزم به انجام شرط بوده است عمل به شرط کرده یو اگر کس شود]شود [منفسخ مییاست باطل م

.یرده بگلض او را از مشروطوع تواندیم

Page 111: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 111

(انحلال شرط یعنی از بین رفتن خود به خود شرط). انحلال یک واقعۀ انحلال شرطراجع است به 246ماده دهند. حقوقی است و در آن ارادة شخص نقشی ندارد. مثال: در یک عقد بیع، شرط فعلی را هم قرار می

ه گردد، تکلیف شرط ضمن عقد چخواهیم بدانیم اگر طرفین عقد، بیع را اقاله کنند عقد که منحل میمی گردد؟شود. آیا آن شرط هم منحل میمی

بنابراین اگر عقد منحل گردد ؛ توان وصف موجود را از مال جدا کردشرط صفت قابل انحلال نیست زیرا نمی چطور؟ یجهنتشود؛ اما شرط فعل و شرط موضوع شرط صفت منحل نمی

باشد.قابل انحلال می اصولاشرط نتیجه قابل اسقاط نیست ولی

هم قابل اسقاط است و هم قابل انحلال. شرط فعل

، )، انفساخفسخ ،اقاله(. اگر عقد منحل شود فعل شرط کی یااست یجهشرط نت کیعقد یندر ا یمعقد دار کی یر؟خ یا شودیمشرط هم منحل یاآ

:یجهنت شرط

و سه تا استثناء: یمقاعده دار کی

.شودیمهم منحل یجه: اگر عقد منحل شود، شرط نتقاعده

. دشدی من یلهم وک شماواقع شد و یع، ب)یجهنت شرط( دیمن باش یلوک ینکهرا فروختم به شرط ا امخانهمثلا: یزکه وکالت است ن هم یجه، شرط نت)منفسخ گردد یافسخ شود و یااقاله یستن مهم(به هم بخورد یعاگر فردا ب

.شودیممنحل

یدر صورت نیستند، هقابل اقالکه گفتیم اینها باشد مانضو فوق، احنک از سه عقد یکی یجه: اگر شرط نتاستثناءنکاح و وقف به دلیل مغایرت با نظم عمومی قابل انحلال .شودینمسه تا منحل ینمنحل شود، ا یکه عقد اصل

عنه) قابل انحلال نیست.نیستند؛ ضمان به دلیل مغایرت با حقوق ثابتۀ اشخاص ثالث (مضمون

شد. خانم شوهر واقع شد و آقا یع. بدیشوهر من بشو ینکهرا فروختم به شرط ا امخانه گویدیم: خانم به آقا مثالنکاح انحلال . اسبابخوردینم است به هم یجهاما نکاح که شرط نت شودیممنحل یعنی خوردیمبه هم یعفردا ب

دست قانون است.

فعل: شرط

:یممرحله دار دو

Page 112: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 112

عقد به هم بخورد. ،فعل از انجام شرط قبل .1

عقد به هم بخورد. ،فعل از انجام شرط بعد .2

به هم خوردن عقد قبل از انجام شرط فعل: ؛اول ۀمرحل

. موضوع هر شودیمتعهد ساقط یعنی رودیم ینگاه قبل از انجام شرط فعل عقد به هم بخورد، شرط فعل از ب هر .یستچه بخواهد باشد، مهم ن

عقد به هم ینماش یر. اگر قبل از تعم»را به عهده بگیري ینمماش یرتعماینکه را فروختم به شرط امخانه«: مثال .شودیمو ساقط رودیم یناز ب ینماش تعمیر بخورد تعهد به

به هم خوردن عقد بعد از انجام شرط فعل: ؛دوم ۀمرحل

شرط فعل ینیمبب خواهیمیمعقد به هم خورد. سپس ؛تمام شد تعهد فعل انجام شد و شرطرمایید ففرض ب :یمنه؟ دو حالت دار یا گرددیبرم

است.بوده يماد یعملفعل شرط .1

بوده است. یحقوق یعملفعل شرط .2

آن المثلاجرت نیست، برگشتقابل يبوده و انجام شده است: چون عمل ماد يماد یاول: شرط فعل عمل حالت .دهدیم یهلعالمثل را به مشروطه اجرتلمشروط یعنی؛ دهیمیمرا

تعهدتان و دیکرد یرهم تعم شمافرض کنید د؛ یکن یررا تعم مرا ینماش ینکهرا فروختم به شرط ا امخانه: مثالالمثل را به او و اجرت کندیم صرا مشخ یرتعم غمبل ،کارشناس؛ در این صورت، به هم خورد عقد حال ؛تمام شد

.دهندیم

؛نه یا گرددیمبر حقوقی عمل ینیمبب خواهیمیمت: بوده و انجام شده اس یحقوق یدوم: شرط فعل عمل حالت :آیدپیش میدو حالت

بوده است. یتبع یحقوق عمل )1(

مستقل بوده است. یحقوق عمل )2(

عمل اگر .خوردیمبه هم رهن و ، کفالت، حوالهضمانمثل: بوده باشد یعب) تفعل شرط( یعمل حقوق اگر .خوردینممستقل باشد به هم یحقوق

Page 113: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 113

فعل شرط( دیداد . شما رهن»دیاش رهن بدهبابت ثمن ینکهبه شرط ا یلیونم 100را فروختم امخانه« )1 مثال ؛دیرهن بده شود که براي تضمین پرداخت ثمن،شرط میو دیبدهکار شد دیدیمن را خر ۀخان، حال چون )یعبت

.است یفرع بر بده ،به رهن ندارد. رهن یازن یگرو د دیستیشما بدهکار ن یگرد بخوردبه هم یعب اگر الح

. حال اگر دیبفروشروز قیمت بهرا به من ناتینماش شما ینکهبه شرط ا یلیونم 100را فروختم خانه )2 مثال )ق.م 246 مادهندارند (به هم ربطی چون خوردینمبه هم ینماش ۀمعاملخانه به هم بخورد، ۀمعامل

):263تا 247 مواد( (معامله به مال غیر) یفضول ۀمعامل

ممکن است هم يدر عقود عهد یول ؛اجاره یع،افتد مثل بیاتفاق م یکیراجع به عقود تمل معمولا یفضول ۀمعاملنداشته وجود هرچند در عمل ،چنین چیزي ممکن است کیحداقل از لحاظ تئور بحث فضولی بودن پیش بیاید.

تملیکی فضول یک فضولی ۀمعاملعهدي ببندد اما در این است که فضول یک عقد يعهد یفضول ۀمعامل .دباش .بنددیمعقد تملیکی

شما پیش آیمیمفضول کند. من یرا نقاش تانخانهکه گردیدیمنقاش کیدنبال یدخانه دار کی: مثالتومان هم یک میلیون و کندیم یرا نقاش ناتخانه آیدیمفردا آقاي الف دگردییماگر دنبال نقاش « :یمگویم الف یشپاست. شما نافذ یرعقد غي بارگذاشتم؛ تعهد ة الفعهدمن بر از آنجا که . پذیریدیم ؛ شما هم».گیردیم :آیدیم یشدو حالت پ کنیدبازگو می او را به یانو جر دروییم

)کندیم یذتنف( کندیمقبول الف .1

)کندیرد م(پذیرد نمی الف .2

است: متفاوتبا آن یاست ول يعهد یفضول ۀمعامل یه، شببه فعل ثالث تعهد

را انتخانه یاورمرا ب الففردا کنمیمتعهد شما. من در مقابل گردیدیمو دنبال نقاش یدخانه دار کی: شما مثال دو حالت در این صورت،) یستمن من فضول؛ توجه داشته باشید که متعهد شدم به فعل ثالث منکند ( ینقاش :آیدیم پیش

.شومیم يبر و امدادهصورت تعهدم را انجام ینکرد در ا یرا نقاش انتخانهرا آوردم و الفمن فردا اگر .1

تخلف تعهد از م،. اگر نتوانم تعهد را انجام دهپرستار بفرستم مثلاکه کنمیممواقع من تعهد یبرخ یول .2 ینکردم ول يمن تعهد یفضول لۀمعام. در کنم تقاهره را ثاب ةوق کهینخسارت دهم مگر ا شمابه یدو با امکرده

تعهد کردم. ینجاا

Page 114: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 114

):234است (ماده یک ماده دارد که در بحث شروط به فعل ثالث تعهد

شرط بر سه قسمت است: - 234ماده

شرط صفت. - 1

.یجهشرط نت - 2

.یانف یاشرط فعل اثباتا - 3

مورد معامله. یتکم یا یفیتصفت عبارت است از شرط راجع به ک شرط

در خارج شرط شود. يق امرحقآن است که ت یجهنت شرط

شود. شرط یارجبر شخص خ یا یناز متعامل یکیبر یعدم اقدام به فعل یاست که اقدام ا فعل آن شرط

مال مغصوب را از از یمتقس یاتمام یمتق یامثل ینو در صورت تلف شدن ع ینع تواندیممالک - 317ماده [در واقع در اینجا مال، دست کس دیگري که بخواهد مطالبه کند. يبعد یناز غاصب یکاز هر یا یغاصب اول

است یا در دست او تلف شده اما اشخاص دیگري متعهد به فعل ثالث هستند]

به فعل ثالث است. من تعهد يعقد کفالت بر مبنا تعهد به فعل ثالث است. کل يمبنا بر )734 ماده(عقد کفالت .یاورمبرا مجرم یا بدهکارکه شومیم یلکف

را تعهد یثالث شخص ارر احضیگد فدر مقابل طرطرفین است که به موجب آن احد يکفالت عقد - 734ماده .یندگویه ملکفولرا م یگرد طرفکفول و شخص ثالث را م یل،را کف متعهد .کندیم

:یفضول ۀمعامل نکات

عقد فضولی است نه ایقاع فضولی و ایقاع فضولی باطل است. ،فضولی ۀمنظور از معامل

توانند فضولی باشند. در عقود، فضولی بودن یک قاعده است یعنی عقود این است که عقود می قاعده: 1نکته تصریح کرده است شخص خود باید وصیت کند گذارقانوناصولا مقید به مباشرت نیست فقط وصیت است که

لی و ... .تواند فضولی باشد، بیع فضولی، نکاح فضولی، رهن فضوق.م.). ولی سایر عقود می 841(ماده

موصی باشد و وصیت به مال غیر، ولو با اجازة مالک باطل است. لکه باید مبموصی – 841ماده

شود ما در کند موجب فضولی محسوب شدن معامله نمیشخص بر روي مال غیر معامله می اینکه: صرف 2نکته کند ولی معامله فضولی نیست. در بر روي مال غیر معامله می ق مدنی موارد متعددي داریم که شخصحقو

Page 115: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 115

کند و ورشکسته معامله می تاجر ورشکستگی با مال تصفیه امور ةچنین ادار. هموصایتوکالت، قیمومت، ولایت، سمت دارد. سمت یا کنندهمعاملهشود چرا که در مورد ولی و قیم. در این موارد معامله فضولی محسوب نمی

است. و در جایی که سمت وجود دارد معامله فضولی گذارقانوناشی از اذن مالک است (وکالت) یا ناشی از اذن ن شود که هر عقد فضولی دو خصوصیت دارد:دانسته می اینجا از نیست

کند نه به مال خود.شخص به مال غیر معامله می )1 او در این معامله اذنی ندارد در نتیجه سمت هم ندارد. )2

کندیم یذرا تنف یفضول ۀمعامل کمال یوقت یعنیاست. یندگینما ۀینظر ی،فضول ۀمعامل يمبنا یرانحقوق ا در .1 بوده است. اشیندهنماانگار فضول

:یمسه نفر دار یفضول ۀمعامل در .1

»فضول« :کندیمکه معامله یکس )1

»یلاص« :کندیممعامله که با فضول معامله طرف )2

»یرغ یا مالک« :کندیممعامله یشکه فضول برا ی) کس 3

.او مقامقائم دیگري ک ومال یکید کنن ذیرا تنف یولفض ۀمعامل توانندیمدو نفر 247 ةماد طبق

باطنامال صاحب هینکو اول یستوکالت نافذ ن یا وصایت یا یتلاجز به عنوان و یرمال غه معامله ب - 247ماده و یحمعامله صح ،صورت یندر ا نمود ارهرا اج پس از وقوع معامله آن ،او مقامقائم یا مالکاگر یباشد ول یراض

.شودیمنافذ

هم انجام شود، یتسوءنبوده باشد و با اجازه دادن مال غیریا فروختن مال غیرمعامله به مال غیر اگر در قالب عنوان کیفري هم دارد (جرم انتقال مال غیر).

ینااز انحاء ع يبه نحو است یرمال غ ینکهبا علم به ارا یرمال غ ی کهکس« مجازات انتقال مال غیر:قانون 1مادة »شود.یم ...محسوب منتقل کند کلاهبردار یگريبه د یمنفعتا بدون مجوز قانون یا

؟کندیمرد یا یذمقام چگونه تنفقائم اما ؛رد کند یا یذتنف تواندیم مالک

دو قسم است عام و خاص.مقام بر مئقا

و شوندیم مقامقائم او اثوریا وارث یرد،رد بم یا تنفیذ قبل از کمقام عام همان وراث هستند. اگر مالمئقا .)ق.م 253 مادهکنند (رد یا یذتنف توانندیم

Page 116: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 116

تواندیملیه إاصیل باشد مشار طرف ضرر موجب یرتأخد. اگر لازم نیست اجازه یا رد فوري باش - 253ماده معامله را به هم بزند.

و آزاد هستند. کنندیمرد یا یذنسبت به سهم خود تنف کدامهر اثور آن ککه مال کنندیمرد یا یذتنف اثیور یفضول ۀمعامل تواندینمپس ،شودینم عین غیرمنقول (اعم از عرصه و اعیان) مالک ،زن مثلامال شده باشند

مثلا ( مال شوند رد کنند که مالک یا یذتنف توانندیم وراثی د.رد کن یا یذرا تنف عرصه و اعیانمورد شده در انجام .)رسدیم آنها بهد بمان یباق یزياگر چ بعدااما دهندینمرا یونکه ترکه را رد کنند د یوراث

کند، منتقل یگريمالش را به د یفضول ۀمعاملع از لابدون اط ک: هر گاه مالاست یهلإمنتقلهمان مقام خاصقائمهر تواندیم یهلإمنتقل. کند رد یا یذرا تنف یفضول ۀمعامل تواندیمو شودیممالک خاص مقاممئقا ،یهلإمنتقل

خود فضول باشد. یحت یکس

خبر ندارد. از این معاملۀ فضولی پدرم ؛ فرض کنیدفروشمیم شمابه یپدرم را به طور فضول ینماش من مثال:اي را که روزي همان معامله توانمیمو شومیم پدر خاص مقامقائم ،و من بخشدیرا به من م ینماش ینهمپدرم

.)254 ماده(کنم یذتنف یارد به عنوان فضول آن را بسته بودم

یفضول ةکنندمعامله به انحاءاز يونح به آن مال و بعد یدمعامله نما یرمال غه نسبت ب یهر گاه کس - 254ماده رمنتقل شود صموجب ،تملک ف سابقه نخواهد بود. ۀمعامل نفوذ

فضول به مانند انتقال یگرانانتقال به دکه یرا گفته در حال انتقال به فضولاست که فقط ینا 254ماده ایراد است.

ی ضمن؛ یعنی انگار که به صورت شودیم یضمن رد ینمالش را بفروشد، ا یفضول ۀمعاملع از لابا اطگاه مالک هر .یو ضمن یحصر :دو نوع است یفضول ۀمعامل اجازه و رد ،نموده است رد

.یدامضاء عقد نما بردلالت که یفعل یابه لفظ شودیمحاصل یفضول ۀمالک نسبت به معامل ةاجاز - 248ماده

.یدنما آن به يلت بر عدم رضالاکه د یفعل یابه هر لفظ شودیمحاصل یفضول ۀمعامل رد - 251ماده

.شودیم یضمناست که با لفظ باشد و اگر با فعل باشد یحصر یو رد موقع اجازه

ه مطلع شده واز معامل هم شماو »فروختمماشینتان را « :گویدیم شمارا فروخته و به شما یننفر ماش کی: مثالبه یا دیریرا پس بگ ینماش اگرمثلا .شودیم یضمن ةاجاز ینا د.دهییم خریدار را به یناسناد ماش دروییم .شودیم یضمن رد ینا دیبفروش یگريد

.شودبار نمی یزچ یچسکوت هبر 249ماده طبق

Page 117: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 117

.شودینمسکوت مالک ولو با حضور در مجلس عقد اجازه محسوب - 249ماده

مالک است. ةارادهستند و فقط به یقاع: اجازه و رد هر دو انکته

رد کند و اگر رد کرد تواندینماست. اگر مالک اجازه کرد یرناپذبرگشت یعنی ؛است زملا یقاعا : اجازه و ردنکته ).250 ماده( معامله باطل استدر صورت رد، دیگر قبول کند چون تواندینم یگرد

ندارد. ياثر الااست که مسبوق به رد نباشد و مؤثر یاجازه در صورت - 250ماده

یلضرر کند، اص یلکند و اص یرتأخ کمال اگر .کندضرر ممکن است یلنه اجازه کند و نه رد کند، اص کمال اگر .)252 مادهزند (معامله را بر هم تواندیم

تواندیم لیهإمشار باشد یلاص فطر تضرر موجب ،یرتأخ اگر باشد. يرد فور یااجازه یستن لازم - 252ماده یلاصتوان فسخ کرد همین مورد فوق است؛ در واقع، را مینافذ یرغ ۀمعاملکه يمورد تنها د.معامله را به هم بزن

.)کند فسخ(معامله را بر هم بزند تواندیم

کند. مقابل فوریت یشیاندمصلحتتواند فوریت خلاف قاعده است. صاحب مال میاجازه یا رد فوري نیست، تواند با تراخی همراه باشد.تراخی است، تنفیذ یا رد می

فسخ ندارد، قاعده این است که هرگاه حقق.م. مفهوم مخالف دارد یعنی اگر تأخیر موجب ضرر نشد 252ماده تأخیر ندارد؛ در فرضی که از ما بسته است و تا ضرري حاصل نشود فسخ امکانعقد لازم منعقد گردید دست

مالک ضرري حاصل شود قانون به اصیل حق داده است که معامله را با استناد به یکی از خیارات به نام خیار بنایی فسخ کند این خیار، خیار تعذر تسلیم نیست، زیرا (خیار تعذر تسلیم: تعذر احراز نیاز دارد و تخلف از شرط

علیه طرف دیگر ،احراز هم به این ترتیب است که باید معامله به طور کامل واقع شده باشد و یک طرفسلیم ثمن علیه مشتري بدهد و حکم الزام او بر ت دادخواست ،دادخواست الزام به ایفاي تعهدات بدهد مثلا بایع

علیه مشتري صادر شود و این حکم در عمل قابلیت اجرایی پیدا نکند در این صورت خیار تعذر تسلیم واقع ، خیار تعذر تسلیم نیست.252شود). پس خیار مورد نظر در مادة می

رد یا یذتنف یا مالک هبمانند کمالک منتظر ید، وراثش باخوردینمفوت کند معامله به هم یل: اگر اصنکته ق.م.) 253(ماده .کندیم

رسد:چند نکته به نظر می اینجادر

1- رسد بلکه فقط حق است که به ارث مالی نیست بلکه اختیار است و اختیار به ارث نمی حقاجازه خود رسد؛می

Page 118: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 118

مالکیت است. یعنی تا کنون سؤال این است که چرا وراث حق تنفیذ یا رد دارند؟ تنفیذ یا رد از توابع -2اي که الف فوت نمود وراث او به حکم قانون مالک هستند الف مالک بود و تنفیذ یا رد با او بود از لحظه

توانند تنفیذ یا رد نمایند.لذا مییا رد امر اختیاري است نه تنفیذ الزامی است نه رد، لذا وراث صاحب اختیار هستند که تنفیذ یا یذتنف -3

رد کنند.تواند رد کند که سه حالت قابل تواند تنفیذ کند و هم میبر اساس همین اختیار هر یک از وراث هم می -4

تصور است:منتقل به خریدار ند و مالکیت گیرکنند پس مشکلی نیست ثمن را میحالت اول: همه تنفیذ می

گردد.می و معامله باطل است نسبتهم مشکلی اینجاکنند، در حالت دوم: همه رد می

الارث وراثی کنند. در این صورت معامله نسبت به سهمکنند و برخی رد میسوم: برخی تنفیذ می حالتاند باطل است این وضعیت الارث وراثی که رد کردهاند صحیح است و در حدود سهمکه تنفیذ کرده

ه دارد و فقص ضعبت است که خریدار خیار اینجاقاعده انحلال عقد واحد به عقود متعدد است؛ در تواند با تقسیط ثمن قسمت صحیح چنین میتواند عقد را در قسمتی که صحیح است فسخ کند و هممی

معامله را بپذیرد. کند وي یک دختر والف تنفیذ یا رد کند فوت می اینکهپارتمان الف فضولتا فروخته شد قبل از مثال: آ

کند و دختر رد.پسر تنفیذ می اینجایک پسر دارد. در چهار دانگ صحیح دانگششمعامله در سهم پسر درست است و نسبت به دختر باطل است از معامله

خریدار نخواهد به استناد ؛ اگرمیلیون تومان است 300است و دو دانگ باطل است. ثمن معامله هم میلیون بدهد. در این صورت خریدار به 200خود را فسخ کند باید ۀ معامل تبعض صفقه، کل خیارکننده در مال مورد معامله رد کننده) با آن دختر یعنی وارثتنفیذ مقامی پسر الف (یعنی وراثقائم

شفعه ناظر بر فرضی است که مال مورد معامله حقشفعه ندارد. زیرا حقخواهر اینجادر شریک استکه این ملک هنگام انعقاد عقد صرفا متعلق به یک نفر یعنی ال آنالمعامله ملک دو نفر بوده باشد ححین خریدار در تنفیذ یا رد اثخریدار معامله کامل است و ور متاث (یعنی الف) بوده است. البته از سور پدر ی ندارند.حق

فضولی کنندهمعاملههرگاه کسی نسبت به مال غیر معامله نماید و بعد از آن به نحوي از انحاء به – 254ماده موجب نفوذ معامله سابق نخواهد بود. تملکمنتقل شود، صرف

Page 119: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 119

این است که از آنجا که شخص سابقا در مورد آن مال به طور فضولی معامله کرده و اینک مال به گذارقانوننظر خود ز اتواند از طریق ارث منتقل شده باشد و یا از طریق یکی از عقود فضولی منتقل شده است (که می املعم

قبیل هبه یا صلح بلاعوض) صت معامل فضولی، موجب نافذ تلقی شدن رفۀمعاملقرار گرفتن مال در مالکی مصلحت صاحب سابق مال واقع شده بود که ممکن است ۀملاحظ ضولی سابق نخواهد بود زیرا معاملۀ فضولی باف

معامله این بار از ناحیۀ خود ،سابق چنین مصلحتی نداشته باشد در نتیجه فضولی صاحب مال جدید یعنی معاملدهد که تنفیذ باید از جانب مالک تنفیذ است. این نکته نشان می یازمندنکه صاحب مال است معامل فضول

است.نی تنفیذ کردن مربوط به کسی است که مالک صورت بگیرد. یع

ملک ،مال آن هو بعد معلوم شود ک یدنما یعنوان فضوله بمعامله ینسبت به مال یهر گاه کس - 255ماده وکالتا معامله یا یتالااو و لباست از ق توانستهیمکننده معامله کهت بوده اس یملک کس یاکننده بوده است معامله

معامله باطل خواهد بود. الال است وعامم ةبه اجاز موکول معاملهحت وذ و صصورت نف یندر ا یدنما

گوید والا: یعنی اگر رد کند.نکته: قسمت آخر که می

که مال نیست حواسش قدرآنکند و یفضول ۀمعامل خواهدیمنفر کی فرض کنید. اساسا معنا ندارد 257 مادهتأکید کرده است. قانون نداشته مال خودش فروش قصد یرانافذ است ز یرغ ۀمعامل ین. افروشدیمخودش را

کند که در يامعامله کیموکل خود را بفروشد و یامال خود، بچه و یاشتباه اگر نافذ است. یرغ ايچنین معامله کند. یذتنف یدنافذ است و خودش با یرداشته معامله غ یاست چون قصد فضول درست يحالت عاد

رد یارا اجازه فضولی ۀمعامل ،کمال ینکهبوده است قبل از ا یفضول ۀکه موضوع معامل یمال یناگر ع - 257ماده ،صورت ینرا که بخواهد اجازه کند در امعاملات از کیر ه تواندیمک واقع شود مال یزن یگرد ۀکند مورد معامل

و سابق بر آن باطل خواهد بود. نافذ د از آنت بعلاامرا اجازه کرده مع یکهر

تنفیذ یا رد کنم الف آن را به خریدار دوم اینکهمن فضولتا به الف فروخته شود قبل از یک قطعه زمین دو بحث مطرح است: اینجام. در ده یابد تا خریدارادامه می طورینهمفروشد و می

و معاملات نسبت به مالک، فضولی استا همه این رزی تواند هر یک را که بخواهد تنفیذ کند: مالک میاینکهاول گیرد.اي را که تنفیذ نماید ثمن همان معامله را میمالک هر معامله

شودمتوجه می کمال ؛ سپس مثلاهم دوباره مال را فروخت یلمال را فروخت و اص ،فضولفرض کنید : اینکهدوم اگر مالک « :گویدیمکند؟ قانون یذرا تنف یکی یدبا کمال آیا واقع شده است.پشت هم فضولی ۀمعاملتا چندباطل یقبلمعاملات درست و يبعدمعاملات خود به خودکرد یذتنف را یکیکه ینهم ،»ندک یذرا تنف یکی

است.

Page 120: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 120

یهبق يبه جزء آخر کند ذیرا تنف يو اگر آخر شودیم یحصحمعاملات کند، تمام یذاول را تنف ۀمعاملمالک اگر باطل است.

257که ماده مبیع بوده باشد به طوري ،چه آن مالنکته: هرگاه معاملات متسلسل به مال غیر انجام شود چناناند اما هرگاه با ثمن مقرر داشته است مالک هر معامله را تنفیذ کند آن معامله و نیز معاملات بعد از آن صحیح

ه شده و تبدیل به مال دیگري شود و این امر چندین بار تکرار خریده شود و این مال فروخت یرمالیغمتعلق به ثمن به معنی تنفیذ معاملات پیشین است. صاحبشود تنفیذ هر کدام از معاملات از جانب

به اي که مبیع متعلق به صاحب مال، موضوع معاملات متعدد قرار گفته است تنفیذ هر معاملهزیرا در جاییلیکن در مورد ثمن که با آن ثمن فضولتا چیزي خریداري بعد از آن هم خواهد بود ومعناي تنفیذ معاملات

شود و سپس با ثمن شود و آنگاه با ثمن حاصل از فروش چیز دیگري خریداري میشود و سپس فروخته میمیول هرکدام از قب اینجایابد بدیهی است که حاصل از فروش آن کالایی دیگر و این وضع تا چندین مورد ادامه می

صاحب ثمن، به معناي تنفیذ معاملات قبلی است زیرا ثمنی که با آن کالا داده ۀکالاهاي خریداري شده از ناحی شده حاصل معاملات قبلی است.

است. نقل و کشفراجع به مبحث 258 ماده

ضوحاصله از ع منافع بهبت نس ینبوده است و همچن یکه مورد معامله فضول ینسبت به منافع مال - 258ماده رد از روز عقد مؤثر خواهد بود. یاآن اجازه

، کماه بعد مال کی یعنی مهر اولمنعقد شد و یفضول ۀمعامل اول شهریور امروز کاشف؟ یاناقل است اجازه یک آثار معامله ازخواهیم به این پرسش پاسخ دهیم: حال می. یمدار یختار دو ینجاا. در کرد یذتنف معامله را

است؟ سه تا نظر وجود دارد:

عقد یخ. تاراول مهر روز از یعنیاست یذاز روز تنف یزنقل، اجازه ناقل است و همه چ یۀنظر: طبق نقل ۀینظر .1 است. یفتادهن یاتفاق یچه اول مهر تا اول شهریوراست. انگار از اول مهراز یزاست و آثار، منافع و همه چ اول مهر

اول یعنی یعقد فضول از روز یزنقل است. همه چ نظریۀ مقابل یقادقاین نظریه : یقیکشف حق ۀینظر .2 است. اول شهریوراز یزعقد، آثار، انتقال، منافع و همه چ یخ. تاراست شهریور

: طبق این نظریه را پذیرفته است یولفض ۀمعاملدر خصوص 258ماده قانون مدنی در :یکشف حکم ۀینظر .3 است. اول شهریورکه از ینع است به جز منافع اول مهر ) ازینع( یزهمه چ یهنظر ینا

»مهر اولاز « عین

Page 121: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 121

».منعقد شد یفضول ۀمعاملکه يروز یعنیاول شهریور از « منافع

را یناست و قانون ا حاکم میحک کشفیۀ نظرهم )258 ماده( یاکراه ۀمعاملنافذ مثل یرغمعاملات یرسا در است. یرفتهپذ

امضاء معامله بعد از رفع اکراه موجب نفوذ معامله است. - 209ماده

):263و 259،261،262 مواد( یفضول ۀمعاملرد آثار

آن ،و مالک باشد متعامل داده فتصره را که موضوع معامله بوده است ب یمال ،یفضول هر گاه معامل - 259ماده و منافع است. ینضامن ع فمعامله را اجازه نکند متصر

فضولتا معامله شده و فضولتا به خریدار تسلیم شده توسط مالک رد شود در این جا هم معامل وقتی که مالی جاري آنهامدنی در مقابل مالک در حکم غاصب هستند و احکام غاصب بر مسؤولیتفضولی و هم خریدار از نظر

است چه خریدار عالم باشد چه جاهل. ید اینان ید ضمانی است، ید ضمانی یعنی یدي که احکام غصب بر آن را دارد: مسؤولیتجاري است. هر ید ضمانی این چهار

اصل مال را باید هرچه زودتر برگرداند. )1یمت مال است در قو ؛مثل مال است در صورت مثلی بودن بدل ؛اگر اصل مال تلف شد باید بدل بدهد )2

طور اگر مال تلف نشده است اما برگرداندن آن به دلیلی نامقدور است باز هم ، همینصورت قیمی بودن باید بدل بدهد (بدل حیلوله).

گرداند به اگر مال عیب و نقصی پیدا کرد باز هم باید از عهده خسارات برآید یعنی اصل مال را برمی )3 همراه خسارات.

.ضمان عینگوییم یاین سه مورد را ممنافع مال را مطلقا یعنی چه منافع مستوفات و چه منافع غیر مستوفات باید اجرتش را بدهد. مستوفات )4

یعنی استفاده شده و منافع غیر مستوفات یعنی منافع استفاده نشده. ضامن عین و منافع است.: هرکسی که یدش ضمانی است 1نکته احکام غصب جاري است علم و آنهاضمانی یعنی در مورد متصرفینی که بر تصرف یدمورد: در 2نکته متصرف تأثیري ندارد. جهلبه فورس ماژور، مسموع دضمانی در خصوص عیب و نقص یا تلفی که پیش آمده استنا در ید: 3نکته .نیست

Page 122: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 122

ينکرد مشتر اجازه را معامله ،داده شود هر گاه مالک يمشتر فبه تصر یفضول یعکه مب یدر صورت - 261ماده نکرده باشد و یفاءمنافع را است چه راو بوده ضامن است اگ فکه در تصر یمدتنسبت به اصل مال و منافع

.حادث شده باشد مشتريف تصر مدتکه در یبیهر عاست نسبت به ینهمچن

معامله را رد کرده ،کمال کنیدفرض نداده است یلاص یلرا فروخته و مال را تحو یرمال غ ،فضولفرض اول: کمال یعنی مسئول هستند کدر مقابل مال یبه طور تضامن یلهم فضول و هم اص. ن باطل استالا معامله است.

به هر کدام رجوع کند. تواندیم

تمام تواندیم کمال عالم است. یاجاهل است و یا یفضول ۀمعاملدر یلرجوع کند: اص یلاول: مالک به اص حالت .کندینم یم فرقجاهل و عال اصیل ،کمال لم و چه جاهل باشد. در مقابلعا یلچه اص یرد،بگ یلخسارات را از اص

داده از کمال را که به یزيمام چت تواندیمجاهل باشد یلاگر اص ؛رودمیو هرا گرفت هاخسارت یلاز اص کمالم باشد فقط عال ،اصیل اگر ی. ولگیردیمو همه را از فضول رودینمهدر یلاص یباز ج یزي. چیردفضول بگ

کلیۀ غرامات به عهدة ،اقدام ةقاعد طبق( خودش است ةخسارات بر عهد یۀبقو گیردیماش را از فضول ثمن .)خودش است

. مالک گیردیم و تمام خساراتش را کندیمه فضول رجوع ب کدوم: مالک به فضول رجوع کند: مال حالتولی دو » تواندمی«(در واقع کند رجوع آنهااز یکی به باید یل،هم به فضول رجوع کند و هم به اص »تواندینم«

را ندارد و یلرجوع به اص خسارت زده حق کجاهل باشد، فضول که به مال یلاص اگر .تواند بگیرد)خسارت نمی نهرا دارد یلرجوع به اص خسارت بزند فضول حق کم باشد و فضول به مالعال یلاگر اص ی. ولشودیمتمام یهقض

.خوانیمیمکه در غصب برخی موارد يبرا؛ بلکه خسارت ۀهم براي

معامله را اجازه نکند و مشتري هم بر فضولی بودن آن جاهل باشد، حق دارد که براي ،هرگاه مالک – 263ماده رجوع براي ثمن را خواهد حقم بودن، فقط صورت عال رفضولی رجوع کند و د به بایع ي غراماتکلیهو ثمن

داشت.

ینجاستامال به غیر باشد یا جاهل، اما نکته مهم قم به تعلثمن اعم از این است که مشتري عال باز پس گرفتنکه هر چند جهل مشتري در مقابل مالک تأثیري ندارد اما جهل مشتري در مقابل بایع فضولی تأثیر داد. بدین

گیرد اما مشتري جاهل هم ثمن و هم خسارات را با فرض رد معامله، مشتري عالم فقط ثمن را پس می آنکهیب گیرد زیرا عمل او مشمول قاعده اقدام است.گیرد، یعنی مشتري عالم خسارات نمیمی

):260(ماده یفضول ۀمعامل یذتنف آثار

Page 123: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 123

نزد خود داشته در ه وا که موضوع معامله بوده است گرفتر یمال ضوع یفضول عاملم که یدر صورت - 260ماده نخواهد یگرد طرفه ب رجوع قح دیگرد اجازه کن یزض را نوع قبض:] 2[ ،معامله ةبا اجاز :]1[ باشد و مالک

داشت.

تحویل که مال را یستمهم ن ینجا. در ااست است که فضول مال را فروخته و پولش را گرفته ینمسأله ا فرض قاعدهیا اصل( یردبگ یلپول را از اص یدبا ، مالک؛ در این صورتکندیم یذتنف کمال فرض کنید .نه یاداده است

یدخودش با در اینجا پول را به فضول داده و یلاص اما یردکه پول را بگ یلسراغ اص رودیم ک. مالبر این است)کند و هم گرفتن یذهم معامله را تنف یعنیکند یذتنفرا دو تا کمال اگر .و به مالک بدهد بگیرد برود و از فضول

.یرداز فضول پول را بگ یدبا کمال پول را توسط فضول، آن وقت

):300تا 264 مواد( سقوط تعهدات

:بیان نموده استتعهدات پایان یافتن يبرا سببشش 264ماده

عهده من بوده، ممکن است عواملی رخ بدهد که بین من و شما رابطه قراردادي بوده و تعهداتی از آن قرارداد بهگوییم موارد تعهد من در برابر شما از بین برود. سؤال: این موارد چه مواردي است؟ این موارد را در مجموع می

سقوط تعهدات.

:شودیساقط م یلذ قاز طر یکیتعهدات به - 264ماده

وفاء به عهد یلهبوس - 1

اقاله یلهبوس - 2

ابراء یلهبوس - 3

تعهد یلتبد یلهبوس - 4

تهاتر یلهبوس - 5

هالذمیماف یتمالک یلهبوس - 6

)که برخی معتقدند وفاي به عهد، سبب سقوط تعهد نیست(به عهد يوفا :اول ) سبب1

تعهد ممکن است به اختیار اجرا شود و ممکن طور اختیاري. بهترین طریق سقوط تعهدات است.اجراي تعهد به گوییم اجراي اجباري تعهد.است از طریق الزام قضایی اجرا شود این فرض را می

Page 124: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 124

به عهد يوفا ولی رودیم ینبه عهد تعهد از ب ي. درست است با وفایستن سبب سقوط تعهد ،به عهد يوفا :نکتهاست که تعهد هنوز انجام یی. سقوط مربوط به جادارد یمنف يمعنا کیسقوط یراز ؛است تعهد يسبب اجرا

.یندگویم »اجراء«بلکه گویندینم »سقوط« ینبرود به ا یناز ب انجام اگر تعهد با یول رودیم یننشده است و از ب

:ظردو ن پس

است. سبب سقوط تعهدبه عهد يوفا مدنی قانون طبق .1

است. تعهد يسبب اجرابه عهد يوفا است که ینا صحیح .2

به عهد: يوفا یحقوق ماهیت

است؛ اما بدانید در این زمینه سه نظر وجود دارد: ارادي یحقوق ۀواقع ،به عهد يوفا یحقوق ماهیت

اراده وجود دو ،گیردیمو طلبکار هم دهدیمرا یند یونمد .است عقدبه عهد يوفا یندگویم یبرخ )1 نظر دارد پس عقد است.

کنند براي اثبات فرضیۀ اي که از این نظریه دفاع میعده .بدهکار است ةاراد فقطاست یقاعبه عهد ا يوفا )2 نظر کنند:خود به مادة ذیل استناد می

ياو بر مقامقائم یا اکمحه آن ب دادن فتصر ۀیلاگر صاحب حق از قبول آن امتناع کند متعهد به وس - 273ماده نخواهد بود. یدحق وارد آ موضوعممکن است به که یارتمسئول خس ،اقدام ینا یخو از تار شودیم

ياراد حقوقی ۀواقعبه عهد يبلکه وفا یقاعنه عقد است و نه ا ؛یستن یعمل حقوق اصلابه عهد ي) وفا3نظر قصد کند. یستنم لاز دهدیماش را یند یونمد یاست. وقت

بدهد یگريبه د چیزي یاگر کس نیاابربن تاس ع تبربدهد ظاهر در عدم یگريبه د یهر کس مال - 265ماده استرداد کند. تواندیمباشد یزمقروض آن چ ینکهبدون ا

ماده ینا در عتبرماره و عدم ا یعنیماده ین. ظاهر در ااستع تبردر عدم ظاهربدهد، یگريبه د یکس مال هرمدیونیت ةماراپول ةکنندة مال یعنی واریزدر مورد دهند 265دیدگاه رایج این است که ماده به عهد. يوفا یعنی

.تأسیس کرده است

(اماره دهدیماش را یناست که دارد د یناماره بر ا (قسمت دوم ماده) دهدیم یگريبه د یکس مال هر .مدیونیت)

Page 125: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 125

حقوقی مدیونیت داشته ۀکه کسی قبلا در یک رابط کنداز نظر تحلیلی وفاي به عهد آن هنگامی مصداق پیدا میباشد و اینک با این پرداخت و ایفاي آن، مدیونیت را در مقام اجراي تعهد ساقط نموده است. در مورد صدور

را به نفع دارنده يسند تجار ةصادرکنند یونیتمد ةسفته امار یاچک یلاز قب يسند صدور رفصاسناد تجاري که بدهکار نبودن یردآنچه را که داده است باز پس بگ تواندیم یپول صرفا در صورت ةکنندیزوار .کندیم یستأس

يکه ادعا ياکننده یزوار یست،مورد اثبات ن یماو مستق ودهب یخود را اثبات کند و چون بدهکار نبودن امر عدم یکپول به حساب شخص یزواربر فعل یعنیبدهکار نبودن بکند و خواهان آن مال است لابد بر عمل خود

.الاجاره و ... قائل استعنوان مثل دادن پول از باب وکالت، امانت، قرض، مال

وي بدهکار بوده است که پول به حساب یعنی ریزدیمپول یگريد ینفر به حساب بانک کیفرض کنید : مثال که است ینظاهر ا چراکه یردبرود پس بگ تواندینم متعاقبااست. یوناست که مد ین. چون ظاهر ااست ریخته

از باب وکالت، امانت، ثابت کند که یدنبوده است. با یونثابت کند که مد یدبا یرداست. اگر بخواهد پس بگ یونمد ااش را داده است. بار اثبات بیناست که د ینو هبه داده اگر نتواند، اماره بر ا یهعار یعه،ود قرض، الاجاره،مال

است. دهنده

است: 4یعیعنوانش تعهد طب ق.م 266 ماده

یفاءرا ا خود آن میل بههد اگر متع باشدینممطالبه حق ه قانونالمتعهد يکه برا یدر مورد تعهدات - 266ماده استرداد او مسموع نخواهد بود. يدعو یدنما

اش را دین یستملزم ن یدارد ول ینمتعهد د یعنیکه ضمانت اجراء ندارد يتعهد یعنی یا اخلاقی یعیتعهد طب حق یطلب دارد ول ،طلبکار ،یعیتعهد طب در .ندارد )اجراء ضمانت( یهتأدالزام به یاست ول یند یعنیبدهد.

خودش تعهد را اجراء یلبه م یوندارد. اگر مد طبیعی مورد تعهد يطلبکار يبرا كمدر ینکهمطالبه ندارد با ا .یردپس بگ تواندینم یگرکند د

.امروز وجود نداردمرور زمان مشمول یند . یعنییستما ن در حقوق فعلا این مثال

سال 10 يطلبکار . بدین گونه بود که فرض کنیدوجود داشت یمدن یدادرس ییندر قانون آ یمزمان در قد مرورمشمول ینکه د یوقت. کندینمدادگاه قبول وطلبش يبرا رودیمدادگاه یازدهم، سال رودینم دنبال طلبش .(عنصر ضمانت اجرایی را از دست داده است) مطالبه ندارد حق یطلبکار طلب دارد ول شودیمرور زمان م

سال است. 5سال؛ و براي اسناد 10سال؛ و براي مثال منقول 20 یرمنقولغمرور زمان

استرداد دعواي نماید، ایفا را تعهد این خود، اراده و میل به متعهد اگر اما باشد،نمی مطالبه حق قانونا متعهدله، براي که تعهداتی ٤ .بود نخواهد مسموع او

Page 126: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 126

مشمول مرور زمان بوده باشد و بدهکار آن را بپردازد و سپس متوجه شود آن ینیاگر دگوید حالا این ماده میکرده امکان یفاءخود را ا ینخود د یلکه به م یونیمد یننبوده است چن ییقضا یقاز طر یبتعققابلدر واقع یند

را ندارد. ینپس گرفتن آن د

اگر اکراها پرداخته باشد قابل مطالبه است. ین: ماده مفهوم مخالف دارد بنابرا1 نکته

پس گرفت. شودیداده را نم است که مال ین: قاعده ا2 نکته

.در اصلاحات بعد از انقلاب حذف شدند ی: احکام مرور زمان در امور حقوق3 نکته

:یمدو نوع نفقه دار یران. در حقوق ااقارب در حقوق ما هست ۀگذشت ۀنفق مثالاما

نفقه نگرفته است به او زوجه که ی را. دادگاه هر چند سالیردگذشته را بگ ۀنفق تواندیمزوجه: زوجه ۀنفق .1 .دهندیم

و الاو مادر به ب پدر یعنی؛ نفقه دهد یممستق خط يعمود قارببه ا ید. هر کس بانزدیکان یعنیب: قارا ۀنفق .2از ؛رودیم دادگاه سال نداده است. پدرش کی وبه پدرش نفقه بدهد یدنفر با کیفرض کنید .ینئد به پالااو

ماده( یردبگ تواندینمقبل از دادخواست را ۀنفق ی. ولگیردیمنفقه به او تعلق دهدیم دادخواست که يروز1206.(

ۀاو از بابت نفق طلب و دینما يودع ۀاقامخود ۀگذشت زمان ۀنفق يبرا تواندیمزوجه در هر حال - 1206ماده اقارب فقط نسبت به یولرماء خواهد بود بر غ مقدم زن ،وهرش یتگرشکسوطلب ممتاز بوده و در صورت ،مزبور

.یندنفقه نما ۀمطالب توانندیم یهآت

:268و 267 مواد

. یستبدهد ن یونمد» خود«را یند ینکهبه ا یالزام یعنی؛ قاعده: ایفاي دین از جانب غیر مدیون هم جایز استدر مقابل طلبکار یاصل متعهد تعهد موجب سقوط« یعنی »مؤثر است«، »مؤثر است« یعنی »است یزجا«مورد ینخود برسد در ا حقاست که طلبکار به ینا یند یک یفاياز ا ییهدف نها یرا. چرا مؤثر است؟ ز»شودیم

مدیون هم جایز است. غیر از جانب یند یفايندارد لذا ا یتیاهم یونمد ودخ یتشخص

: اگر ثالث برود سراغ طلبکار و سؤال .یردبگ یدرا بدهد و طلبکار هم با یونمد یند تواندیمثالث 267 ةماد طبق .شودیم يو بدهکار بر دهدیم را به حاکم ینسراغ حاکم و د رودیمثالث یردطلبکار نگ

یکنباشد و ل نداشته ازهاج یوندم فه از طراست اگر چ جایزهم یونمد یراز جانب غ یند یفاءا - 267ماده رجوع ندارد. حق الاو دارد مراجعه به او اگر با اذن باشد حق کندیمرا ادا یگريد ینکه د یکس

Page 127: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 127

)268 ماده(ثالث را قبول نکند یفاءا تواندیمصورت یکدر طلبکار استثنائا

یستممکن ن دیگري یلۀوسشرط شده باشد به متعهد رت شخصمباشکه یدر صورت یانجام فعل – 268ماده .هلمتعهد یتمگر با رضا

حال سؤال این است که آیا ثالثی که دین دیگري را پرداخت کرده است حق مراجعه به مدیون اصلی براي باز را که به طلبکار داده دارد یا خیر؟ آنچهپس گرفتن

شرط است مباشرت ارهااز ک يسر کیقبول نکند. در تواندیمبدهکار شرط باشد طلبکار که مباشرت ییآنجااذن مدیون اگر از دهدیمرا یونمد ینکه د یثالثي قانون این است قاعدهو درس دادن. یجراح ی،مثل نقاش

که بدون ی. ثالثندارد را یونرجوع به مد را دارد و اگر اذن نداشته باشد حق یونرجوع به مد داشته باشد حقبه عبارت و شودتلقی می تبرعیو عمل او مطالبه ندارد طلب دارد اما حق یوناز مد دهدیمرا یونمد یناذن، د

یدر امور خصوص یعنی است اصل عدم ولایتمبناي این امر رجوع ندارد. حق یعی استطب تعهد بهتر، چون و مداخله نظر ندارد. گیريیمتصم حق یگريدرباره د کسیچمردم ه

بهتر است از طلبکار بخواهد که سند پردازدیرا بدون اذن او م یگريد ینمزبور د یقکه به طر ی: کس1 نکتهدر اسناد یسیظهرنو یقمنتقل شود (از طر کنندهپرداختبه يعاد یدرس یا سفته یاچک یلاز قب يو يطلبکار

دارنده «به عنوان تواندیم کنندهپرداخت مورد شخص ین) در ايعاد یدهايو قرارداد انتقال طلب در رس يتجار یه، علطلب سند ةبه عنوان دارند تواندیرجوع کند و اگر با عدم پرداخت او مواجه شود م یاصل یونبه مد »سند

را بپردازد یونمد یوند ،نداشته باشد و شخص ثالث یمدرک یچاو دادخواست دهد. روشن است که اگر طلبکار هخواهد داشت. یاخلاق ۀرفا جنبمسئله ص

نباشد. یونبه مباشرت خود مد یداست که مق یتعهد از جانب ثالث ناظر بر تعهدات یفاي: ا2نکته

:270و 269 مواد

از مال خودش بدهد. یونکه مد شودیمق حقم یبه عهد موقع يوفا 269ماده طبق

مالک طرفاز مأذون یاک و د مالدهیرا که م یزيکه متعهد چ شودیمق حقم یوفاء به عهد وقت - 269ماده داشته باشد. یتهم اهل شخصاباشد و

مثل » مال از جانب متعهد به متعهدله است یک یکتمل«به عهد ياست که موضوع وفا یناظر بر فرض این ماده ینا دهمیبه شما م یبه عهد من مال يدر مقام وفا یاست. وقت يجار 269که ماده ینجاستا الذمه،یف یکل یعب

دو عنوان داشته باشد. تواندیامر م

Page 128: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 128

.الذمهیف یکل یعمال از متعهد به متعهدله است مثل مورد ب یکاول: تمل حالت

مال متعلق به متعهدله است. یمدوم: تسل حالت

خود بحث يق.م. است که در جا 278 ق.م. است و حالت دوم مربوط به ماده 269اول مربوط به ماده حالت .کنیمیم

که ماده یطیبا شرا یکتمل ینا یاورمشما در ب یترا به ملک یتعهد مال یفاي: اگر قرار باشد من در مقام انکته داشته باشد. یتاهل یدبا )یونبدهکار (مدبه عهد، يدر وفا 269ماده طبق است. یحگفته صح 269

مالک مأذون از طرفیا مالک و دهدیرا که م یزيکه متعهد چ شودیق محقم یوفاء به عهد وقت - 269ماده ].یفاءاست یتاهل[ داشته باشد یتباشد و شخصا هم اهل

خود ییدر دارا کندیم یکتمل یگريخود را به د مال يفرد یوقت ینکها يداشته باشد؟ برا یتاهل یدبا چرا خواهد.می یتاهل ییتصرف در داراو روشن است که کندیدخالت م

داشته باشد. یتاهل یدطلبکار هم با قانون طبق

شود. عهد به يبدهم تا وفا شمااز برنج خودم به یدبا ،بدهکارم یبه طور کلبرنج یلوک 100: من به شما مثال

یاکه آ است ینبه عهد صورت نگرفته است. حال سؤال ا ي) وفابه عهد يمقام وفا در(را داد یرمال غ یونمد اگر ؟یردرا که داده است، پس بگ یآن مال تواندیم یونمد

یندادم. سؤال من ا الف آقاي از برنج فرض کنید حال دادمیماز برنج خودم یدبرنج بدهکارم، با یلوک 100: مثالکه یردرا که داده پس بگ یمال تواندیم یدر صورت مدیون .یرخ یرم؟را پس بگ الف آقاي برنج توانمیمکه است

را با هم ثابت کند: یزسه چ

و از مال خود داده و براي اینکه پس بگیرد بگوید مال من گویدیمدروغ یدشا(است یرکند مال، مال غ ثابت .1 یدارد مالک است و وقت یاردر اخت یکه مال یکس یرااست، ز ید ةکند امار باید اثبات اینکه. دلیل )نبوده است

خلاف آن ثابت شود. ینکهمفروض است مگر ا ،یقانون ة. اماریماثبات کن یدبا کنیمیرا ادعا م یخلاف اماره قانون

دست او با مجوزکند مال ثابت زین و . است.. و یمق ی،ول ،یلوکثابت کند یعنی ؛ثابت کند سمت دارد یدبا .2 بر غاصبانه بودن است. غیر در صورت تصرف بر مالمال نبوده. اصل یعنی اثبات کند که غاصب؛ استبوده

توانیمینممال را یمثابت کن یمهر کدام را که نتوان ینبنابرا؛ نداده است یهکند مالک به او اذن در تأد ثابت .3 .یریمپس بگ

Page 129: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 129

ثابت کند نتواند گرا یاش را بدهد. ولیند یدو بعد با یرممال را پس بگ توانمیمسه تا را بتوانم ثابت کنم ینا اگرصاحب مال یعسر یدبا طلبکار. را ثابت کند یزسه چ یننتواند ا یونبدهد. اگر مد یداش را هم باینسه تا را د ینا

).270 ماده(کند یدارا پ

مالک یهتأد ینح در اینکهبعنوان تواندینم یگرد یدنما یهتأد یمال ،اگر متعهد در مقام وفاء به عهد - 270ماده او در ید یبا مجوز قانون یاو یرمال غ که دثابت کن اینکهه بخواهد مگر لآن مال نبوده استرداد آن را از متعهد

داشته باشد. یهاذن در تأد ینکهبوده بدون ا

باید اداء کرد؟ن را به چه کسی دی

یتاهل دائناست که یفرض ). ناظر بریمکن یهرا به او تأد یند توانیمیکه م یشخص ین(بهتر دائن) شخص 1 دارد. یفاءاست

داشته باشند). یتهر دو اهل یلوکو هم نیداکه هم ی(ناظر بر فرض یل) وک2

انجام مورد وکالت را رأسا داشته باشند. یتهر دو اهل یلدرست است که هم موکل و هم وک یوکالت زمان عقد یتباشد. مثلا مجنون اهل یلوک تواندیموکل باشد و نه م تواندیم نهندارد، در آن مورد يدر امر یتاهل یاگر کس

نه موکل. شدبا یلوک تواندینه م يمورد یچرا ندارد و در ه یانجام عمل

یاراتاخت ۀتوسع عدم ،مورد نظر است نه مطلق وکالت، اصل عدم وکالت است، اصل» قبض مال«: وکالت در نکته لوازم ۀاست به اضاف نامهوکالتشده در متن یحبه موارد تصح یدمق ،یلوک تیارااخت حدود یناست بنابرا یلوک

.یاراتآن اخت یو عرف یو قانون عقلی

قبض حقمقام قانونا مرده است و وراث به عنوان قائم دائن -1است: تصورقابلدر قسمت آخر ماده دو فرض یهتصف یرقبض دارد و اگر ورشکسته است مد یتاهل یمق یا یزنده است اما محجور است که ول دائن -2 ؛دارند

.قبض دارد یتاهل

»در وجه او معتبر نخواهد بود. یهقبض نداشته باشد تأد یتاگر متعهدله اهل« - 274ماده

برود ياگر محجور ؛نیست یوقحق ۀواقع ،به عهد يوفا ینکهداشته باشند با ا یتاهل یدو هم طلبکار با یونمد همرا یمال یداشته باشد ول یتاهل یدبا تأکید کرده انونچون ق ؛ته استبه عهد صورت نگرف يبدهد، وفااش را یند

).تهاتربلکه با به عهد يوفانه با شودیم يبر اشذمه محجور( شودیمون تهاتر پس گرفت، چ شودینمکه داده

بهخودم يهاپولتومان از میلیونیک و رومیم ،تومان بدهکارم یک میلیونمن محجورم و فرض کنید : مثالاست و من یتومان باق یک میلیوناست. یمن باق ینبه عهد صورت نگرفته و د يوفا؛ در اینجا دهمیم طلبکار

Page 130: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 130

اما پس تومان را به من پس بدهد یک میلیون یدتومان را گرفت؟ طلبکار. پس با یک میلیون یکس چه بدهکارم.به عهد، يوفا طرنه به خا شودیم يمحجور بر ۀذم در اینجا .»گرفته است صورت تهاتر« گوید:دهد و مینمی

به هم ربط دارند. 272و 271 مواد تهاتر. طربلکه به خا

این مطلب را خیلی قانون .اشیندهنمابه یاو نیدابه یابه دو نفر داده شود. یدفقط با یند .مق 271ماده طبق پیچیده گفته است.

حق که قانونا کسی به یاگردد یهتأداو وکالت دارد طرفکه از یبه کس یا نیدابه شخص یدبا یند - 271ماده قبض را دارد.

.شودراضی نیدابه غیر اشخاص مذکور در ماده فوق وقتی صحیح است که یهتأد -272ماده

این صورت وفاي به در ؛ندارد: چون سمتی در قبض مال )شخص ثالث مثلا( یمدادحالا اگر دین را به کسی دیگر تواند تنفیذ می نیدان فضولی است چو راضی باشد. نیدامگر اینکه فضولی است یهتأدو آن عهد صورت نگرفته

این طور بود که اصیل پول را به فضول فضولی ۀمعاملدر ،)272 ماده(مانند معامله فضولی ؛ یا تنفیذ نکند کند .است 272 ةماد مثال 260 ةماد ).260(ماده توانست اجازه کندنیز این موضوع را متعاقبا می و مالک دادمی

مالی را که موضوع معامله بوده است گرفته و در نزد خود داشته ضوع ،فضولی در صورتی که معامل -260ماده رجوع به طرف دیگر نخواهد داشت. را نیز اجازه کند دیگر حق عوض قبض ،معامله ةباشد و مالک با اجاز

د:وخوانده ش 276و 275و 274و 273مواد

او بري مقامقائماگر صاحب حق از قبول آن امتناع کند متعهد به وسیله تصرف دادن آن به حاکم یا -273ماده و از تاریخ این اقدام مسئول خسارتی که ممکن است به موضوع حق وارد آید نخواهد بود. شودیم

کننده است.متنع: حاکم ولی متعهدله امتناعالحاکم ولی الم: نکته

در وجه او معتبر نخواهد بود. یهتأده اهلیت قبض نداشته باشد لاگر متعهد -274ماده

کنیم (مانند ولی قهري، قیم و نداشته باشد به کسی که قانونا اهلیت دارد اداء می نکته: اگر متعهدله اهلیت قبض شود.اگر متعهدله محجور باشد و به او پرداخت کنیم این پرداخت موجب سقوط تعهد نمی ...)

اگر یداست قبول نما تعهد وعموض کهه آنچ ریبه غ یگريد یزمجبور نمود که چ توانینممتعهدله را - 275ماده از موضوع تعهد باشد. یشترب یامعادل یمتاق یئیچه آن ش

Page 131: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 131

که موضوع تعهد بوده در مقام ایفاء تسلیم شود نه چیز دیگر. مثلا اگر همان چیزينکته: اصل این است که تن گندم بدهم یا بالعکس، 20توانم جاي این موضوع تعهد من نمی تن پسته بوده 10موضوع تعهد تحویل

شود.برائت ذمه فقط با ایفاي اصل موضوع تعهد حاصل می

؛ زیرا این مال قرار گرفته ه موضوع تأمین خواسته، یا مورد دستور موقتمثال براي این ماده: مالی ک :276 ماده متعلق حق غیر است.

شده یفرا که توق مالش یونبدهد و اگر مد ینششده بابت د یفمالش را که توق تواندینم یونماده مد ینا طبق .بدهد یترضا ینفعذ ینکهمگر ا گیردینمبه عهد صورت يبدهد وفا ینشبابت د

یمثل یدبا یباشد چون کل یمال مثل یدماده با ینامال موضوع «آوریم: با این پیش فرض مثال را می :مثال بابت آقا ینا تن برنج در مغازه دارد که خانم کی ) الاناست یمثل برنجدانیم میاست (فروش برنج یکس .»باشد

آقا مال ینن االادر واقع . کندیم یفن برنج را توقت کیهرش مشده توقیف ن برنج است اما به نفع زنشت کی کن برنج را به ت کی این تواندینماز دوستانش بدهکار است که یکیبه ین برنج کلت کیآقا یناست. حال ا

اگر مدیون آن چیزي را که به لحاظ تأمین خواسته، توقیف شدن بدهد. پس یتبدهد مگر خانمش رضامتعهدله زیرا نافذ است یرغ بلکه نیستل به عهد باط يوفا ،و ... ممنوع از تأدیه آن بوده در مقام وفاي به عهد بدهد

چنانچه( .تواند آن را تنفیذ یا رد کندتأمین خواسته می حق یا همان صاحب نیداغیر است بنابراین حقمتعلق ).کندیمخود را ساقط یتبع ینیع حق دهد یترضا خانم

مقام وفاء به عهد در تده اسدر آن ش فحاکم ممنوع از تصر طرفرا که از یمال تواندینم یونمد - 276ماده .یدنما یهتأد

تواند نظر مجبور به قبول قسمتی از موضوع تعهد نماید، ولی حاکم می تواند متعهدله رامتعهد نمی – 277ماده به وضعیت مدیون مهلت عادله یا قرار اقساط قرار دهد.

موضوع یکجاپرداخت شود. در صورتی که مدیون نتواند یکجااصل یکپارچگی ایفاي تعهد. موضوع تعهد باید خواهد تعهد را به صورت تقسیط بپذیرد مانند تقسیط کند و از دادگاه میتعهد را پرداخت نماید ادعاي اعسار می

شود در روابط اشخاص خللی ایجاد میدر این صورت اینکهندرت قبول کند به دلیل ه مهریه. ولی دادگاه باید ب .تثناء وجود دارداسها البته باید توجه داشت که در مورد مهریه خانم

:شودیمخوانده در ذیلاست که ینماده راجع به ام ین: بحث ا278 ماده

Page 132: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 132

له است، مثل برگرداندن هر مال امانی. مالی از ماده در حقیقت، تسلیم مال متعلق به متعهد این در موضوع تعهد برگرداندندیگر دست من است من در صدد آور امانت ودیعه، عاریه، وکالت یا هر رابطۀ تحت عنواناموال شما

شود.سؤالات گوناگونی مطرح می اینجاشود، مال شما هستم، این امر با چه شرایطی موجب سقوط تعهد می

له در مقام باز پس دادن عیب و نقصی داشته باشد تکلیفم چیست؟ آیا مال دیگري اول: اگر مال مربوط به متعهد باید پس داد؟

بوده است. حتی اگر عیب و نقص هم داشته باشد همان مال را باید » معینعین «که مال مورد امانت آنجااز دوم ندارد. مصداق ،معیندانیم عین زیرا می؛ تسلیم کرد

باشد یا نباشد؟ یرندهگامانتو تفریط تعدينماید که عیب و نقص ناشی از دوم: آیا تفاوتی می

از تعدي و تفریط امین نباشد او مسئول نیست. چنانچه این عیب و نقص ناشی

اش این است که تعدي و دي و تفریط مفروض نیست بنابراین لازمهتع –الامین فی التعدي او التفریط لیس علیدهد و در خصوص کرده او همان مال را مینلذا اگر ثابت شود امین تعدي و تفریط ؛تفریط امین ثابت شود

مقید به تعدي و تفریط امین است. در باب خساراتهر امین مسؤولیت. داردی نمسؤولیتخسارات هم

سوم: آیا مواردي در قانون وجود دارد که حتی اگر امین تعدي و تفریط هم نکرده باشد ضامن قرار بگیرد؟

تعدي و تفریط کرده باشد مسئول عیب اینکه. موردي وجود دارد که در قانون تصریح شده، امین حتی بدون بله) چه تعدي و غیرمسکوكسکه باشد چه به صورت طلا و نقره (چه ۀگیرد و آن در باب عاریو نقص مال قرار می

مضمونه) است. ۀق.م. (عاری 642تفریط کرده باشد و چه نکرده باشد مسئول است. ماده

او تأثیر دارد؟ مسؤولیتدر تسلیم آن تأخیر کند در کمال از سوي مال ۀبا وجود مطالبچهارم: آیا اگر امین

امانی او دنکامتناع از باز پس دادن آنمالک ۀدر تمام مواردي که فرد بر مالی ید امانی دارد اگر با وجود مطالب شود و از این لحظه احکام غصب بر او جاري است. در نتیجه از آن لحظه به بعد مسئولبه ید ضمانی تبدیل می

هرگونه عیب و نقص خواهد بود اگرچه مستند به فعل شخص او نباشد.

او از امانی یدکنداز پس دادن آن امتناع » مطالبه مالک«: قاعده این است که دارنده ید امانی که با وجود 1نکته شود.به ضمانی تبدیل می

مانت مالکانه که به اذن مالک است دانیم که امانت دو نوع است. امی»: مطالبه«: بحثی در مورد عنصر 2نکته ره، وکالت و امانت قانونی مثل موارد ولایت، قیمومت، لقطه. تفاوت این دو مثل موارد ودیعه، عاریه، مضاربه، اجاهاي قانونی تکلیف تسلیم مال به صاحب مال مقید به مطالبۀ مالکانه نیست امانت در این است که در مورد امانت

Page 133: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 133

هاي مالکانه این قاعده وجود باید مال را به مالک برگرداند اما در کلیۀ امانت رصت ممکندر اولین فو متصرف شود که خود را مطالبه کرده باشد و ید امین آن هنگامی تبدیل به ید ضمانی می دارد که صاحب مال باید مال

حقوقی راضی است. ۀصاحب مال، مال خود را مطالبه نکرده محمول بر این است که او بر بقاي این رابط

او ید ضمانی است استناد او به فورس ماژور مسموع نیست و در مورد کلیۀ عیب و یدکه: در مورد کسی 3نکته مسئول است. به فعل او هم نباشد وي مستندحتی هایی که نقص

یناگر ام مواردي در ائحال استثنا ).است یلهبه وس تعهد(کند یرتقص ینکهمگر ا یستمسئول ن ینام ):1( نکته یرتقص یرو نقره اگر مستع طلا یۀعار. در )ق.م 644 مادهنقره (و لاط یۀعارهم نکند مسئول است مانند یرتقص

مسئول است. یربرود، مستع ینهم نکند و مال از ب

؛ نکند هم یراگر تقص یندهد مسئول است حت ینو ام »مال را بده« :یدبرود و بگو ینسراغ ام کمال اگر ):2( نکته گرفته شده است. یرتقد» یمتسل«ماده یناز آن به بعد حکم غاصب را دارد که در ا یعنی

دارد موجب یمتسل ینکه ح یتیآن به صاحبش در وضع یمباشد، تسل ینیمع یناگر موضوع تعهد ع - 278ماده یطو تفر يقصان از تعدکه کسر و ن ینقصان داشته باشد، مشروط بر ااگر چه کسر و ن شودیبرائت متعهد م

اجل و ياگر متعهد با انقضا یشده است. ول یحقانون تصر ینکه در ا ينشده باشد، مگر در موارد یمتعهد ناش یرقصان، مربوط به تقصقصان خواهد بود اگر چه کسر و ننموده باشد مسئول هر کسر و ن یمدر تسل یرخأمطالبه، ت

شخص متعهد نباشد.

است. 351 ةماد مکمل 279 ماده

کند یفاءآن ا لاياع فرد از که نیستور باشد متعهد مجب یکلنبوده و یشخص ینعاگر موضوع تعهد - 279ماده بدهد. تواندینممحسوب است یوبمع هم که عرفا ياز فرد یکنل

»ادنی«یعنی در اینجا »معیوب«، مصداقیعنی فرد، الذمهکلی فییعنی کلی، معینعین یعنی عین شخصی .»اعلاء«مقابل ۀنقط

را ایفاء کند زیرا مطلق » متعارف«باید فرد متعهدباید بدانیم که مورد تعهداتی که موضوع آن مال کلی است، ف است.رمتعا محمول بر فرد

که مقدار و جنس است یححص یوقت عیباشد ب یدهصادق بر افراد عد یعنی یکل یعکه مب یدر صورت - 351ماده ذکر بشود. یعو وصف مب

مقدار، جنس و وصف.: شودیمدرست یزبا سه چ یکل 351ماده طبق

Page 134: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 134

گفتهق.م 279دارد. ماده بد فرد یکو مرغوب فرد کی یگفته شود؟ هر جنس یدهم با یتمرغوب یا: آسؤال(مثلا ذکر شود برنج هاشمی فرد اعلی یا برنج هاشمی متوسط یا برنج گفته شود یتکه مرغوب یستن نیازي

.مصداق ییعنرد . فدبده یاز فرد اعل یستمجبور ن تأکید کرده متعهد. ماده هاشمی بد)

خوانده شده است. 375 ةمادو اندیلیتکمکه هر دو هم قانون ارتباط دارد 375ماده با 280 ماده

یداد مخصوصقرار یناملمتع ینب ینکهمگر ا یدکه عقد واقع شده بعمل آ یدر محل یدباانجام تعهد - 280ماده .یداقتضاء نما یگريد یبو عادت ترت فعر یاباشد

نکته: محل انجام تعهد:

شده انجام شود. معینتعهد باید در محلی که در تعهد )1ی خاص انجام نشده باشد ولی عرف و عادت اقتضاء کند که تعهد در محل معیناگر در قرارداد محلی )2

ذکر در عقد ۀشود تعهد در همان محل باید ایفاء شود. متعارف بودن امري در عرف و عادت به منزل ).ق.م 225ماده (است

ح بلا مورد توجه است زیرا هر محل دیگري ترجی انعقاد عقد محلاگر عرف و عادت هم اقتضایی نداشت )3 مرجح است. ترجیح یعنی برتري، مرجح یعنی وجه برتري.

اند.اي به آن محل داشتهشود که علقهاند معلوم میطرفین در محلی قراردادي را منعقد کرده کهینهمزیرا

یو عادت مقتض فعر اینکه ردر آنجا واقع شده است مگ یعشود که عقد ب یمتسل یدر محل یدبا یعمب - 375ماده شده باشد. معین یمتسل براي یمخصوص محل یعدر ضمن ب یاباشد و یگردر محل د یمتسل

.اندیلیتکمهم قانون هایناکه ارتباط دارد 383و 382و 381 مواد با 281 ماده

شده باشد. خلافشرط ینکهاست مگر ا یونمد ةبه عهد یهمخارج تأد - 281ماده

است (قاعده حقوقی).تعهد به لوازم آن نکته: تعهد به شیء

ات لازم.مقدملوازم یعنی

توانند خلاف آن تراضی کنند.این قاعده آمره نیست یعنی طرفین می

به یرهکردن و غوزن مردن وش اجرت ،تسلیم آن به محل نقل اجرت یلاز قب یعمب یممخارج تسل - 381ماده است. يمشتر ةبر عهد ثمن یممخارج تسلاست یعبا ةعهد

Page 135: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 135

در یاکه ذکر شده و باشد ییبترت خلافرب تسلیم محل یا مخارج معاملهو عادت از بابت فهر گاه عر - 382ماده یعینمتبا یندر عقد رفتار شود و همچن مشروط یا فبر طبق متعار باید باشدآن شرط شده خلافعقد بر

دهند. ییرتغ یآن را به تراض توانندیم

.شودیمشمرده یعاجزاء و توابع مبهم باشد که یزيشامل آن چ یدبا یمتسل - 383ماده

کیبه یهمگ و )275 مادهجنس ( کی ) ازهایند ۀهم( یهمگدارد و ینچند تا د یگرينفر به د یک :282 مادهبه هنگام است آن هم یونبا مد است ینبابت کدام د یهتأد ینکها صیتشخ 282ماده طبق .)277 ماده( یزانم

یهکه اگر به هنگام تأد دهدیمرا ینکه کدام د کندص مشخ تواندیم یهبه هنگام تأد یونمد یعنی؛ بعدانه یهتأد کند. صمشخ تواندینم بعدانکند صمشخ

چون منشأ آنها با هم یلیون استم 30؛ توجه کنید که بدهی من بدهکارم یلیونم 10: من به شما سه تا مثال یکاز یهمگ ینسه د ینبابت قرض که ا ده میلیونبابت اجاره و ده میلیون یع،بابت ب ده میلیونفرق دارد.

با تشخیص ینجارا بدهم که در ا ده میلیونو فرق دارد که من کدام یزان هستندم یکبه همگی جنس هستند وچون ظاهرا یین کندتع تواندیبعدا طلبکار م یدنگو یچرا بدهد و ه ده میلیوناگر یهاست. در هنگام تأد مدیون

). این ماده در حقیقت از مدیون 282با طرف (طلبکار) است (ماده یارنداشته و اخت یبدهکار) تفاوت(او يبرا شود.بردار معلوم میبهره حمایت کرده است. اثر این ماده در مورد دیون

است با یند کدام از بابت یهتأد اینکه یصمتعدده داشته باشد تشخ یوننفر د یکبه یاگر کس - 282ماده .باشدیم یونمد

اگر یداست قبول نما تعهد وعموض کهه آنچ ریبه غ یگريد یزمجبور نمود که چ توانینمه را لمتعهد - 275ماده از موضوع تعهد باشد. یشترب یامعادل یمتاق یئیچه آن ش

نظر به تواندیم حاکم یول یداز موضوع تعهد نما یه را مجبور به قبول قسمتلمتعد تواندینممتعهد - 277ماده اقساط قرار دهد. قرار یاعادله مهلت ،یونمد یتوضع

):288تا 283 مواد( اقالهسبب دوم:

.ندیستسبب سقوط تعهد ن یچکدامبه عهد و اقاله ه ي. وفایستسبب سقوط تعهد ن اقاله

Page 136: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 136

مثلا قرارداد اجاره، بیع و ... در نتیجۀ این عقد تعهداتی بر عهدة ما قرار داده شده و سپس عقدي منعقد کردیمرود، چون عقد منشأ تعهد از بین رفته است. اثر اقاله از آن را اقاله کردیم، و درنتیجه اقاله تعهدات از بین می

شود.ماسبق نمی تاریخ اقاله است، اقاله

اقاله ندارد در به است، انحلال عقد جایز نیاز »تفاسخ«انحلال عقد لازم که معادل اقاله توافق طرفین است بر کنیم.توانیم فسخ کنیم و با توافق اقاله میعقد لازم است که نمی

توانند به تراضی آن را اقاله و تفاسخ کنند. هیچ عقدي به اراده یک طرف بعد از معامله طرفین می – 283ماده شود.اقاله نمی

اي ماهیت عقدي دارد بنابراین محتاج توافق هر دو طرف است.: هر اقاله1کته ن

تواند به لفظ باشد.هر عمل حقوقی به استثناي نکاح و طلاق می :2نکته

شود که دلالت بر به هم زدن معامله کند.اقاله به هر لفظ یا فعلی واقع می – 284ماده

باشد. » برخی آثار عقد«ناظر بر یاکند باشد یعنی عقد را زایل » تمام عقد«ناظر بر : ممکن است اقاله3نکته یاکنیم تمام آثار عقد را اقاله کردیم آن را اقاله می ،مدت مثال: با شما قرارداد اجاره منعقد کردم قبل از شروع

ساعت 30س بدهم و در ساعت اصول 20ساعت مدنی درس بدهم 100شما دارم که بایک قراردادي اینکهتجارت را حقوق مربوط به تدریس تعهد حال، قسمت ؛الزحمه خود را داردحقهم هرکدام تجارت درس بدهم،

ق.م.). 285(ماده کنیم اقاله می

موضوع اقاله ممکن است نسبت به تمام معامله واقع شود یا فقط مقداري از مورد آن. – 285ماده

در این میان هم يممکن است تعهد :عقد که منحل شدفرض کنید عقد است. حال انحلالسبب اقاله: 4نکته يسر جا یدبا عوضین عقد منحل شد، یو وقت کندیمبه اقاله ندارد. اقاله عقد را منحل ربطی این ساقط شود که

قبلا گفتیم است (اقاله يمقتضا خلاف رطبشود، ش یادز یاکم ینخود برگردد. اگر در اقاله شرط شود که عوضباطل و مبطل ،ذات مقتضايف لا، و شرط خ»ذات يمقتضا« یعنی یدیمد بدون پسوند را يوقت مقتضا هرکه

).کندیمهم خود باطل است و هم عقد را باطل یعنی؛ است

یعنی مقتضاي اقاله این است که ؛ که هست برگردد يهمان طور ینعوض یدبا شودیمعقد منحل وقتی: 5نکته لافشرط خ ینشود ا یادز یا کم ینضواگر شرط شود که ععوضین دوباره به مالکین پیش از عقد برگردد.

زیرا اقاله قالب تملیکی نیست بلکه قالب انحلالی است.؛ هم شرط و هم اقاله باطل است یعنیاقاله است يمقتضا

Page 137: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 137

60: «گویدیم طرفو یم؟اقاله کن آیییم یمگویم مفطر. حال به یلیونم 50را فروختم ینم: من ماشمثالاست. یدعقد جد کی این ؛گیرمیمرا ینو ماش دهمیم یلیونم 60که من هم »دهمیمرا ینبده ماش یلیونم

اقاله کرد. توانینماقاله را یاقاله کرد ول توانیمعقد را

درست است. شرط ته باشد، اقاله ونداش يکار ینبه عوض عرفا ) وباشد یئجز(داشته باشد یفرع ۀجنبشرط اگر

مثلااست. یئتومان جز میلیون 50تومان در مقابل 10،000تومان است که 10،000کتاب قانون یک : مثال شودیم یول پذیرفتم« :گویدیم فرض کنید »یماقاله کن دآیییم« یمگویحال م »یلیونم 50را فروختم ینماش« ندارد. یرادياست و ا یئجز ینا ؟»دیکتاب قانون به من بده کی

برد و بعد از اقاله دیگر زیرا اقاله رابطه حقوقی پیشین را از بین می؛ شودفسخ و اقاله نمی اقاله خودش: 6نکته معدوم.است نه » موجود«اي وجود ندارد که فسخ یا اقاله شود و اقاله یا فسخ مربوط به یک رابطه رابطه

از عقد نکاح، وقف، عقد ضمان نقل ذمه. اندعبارتشود که : برخی عقود اقاله نمی7نکته

منحل آنهابینی شده که نکاح با حصري دارد یعنی عناوین مشخصی پیش ۀنکاح جنب یانحلال نکاح: عناوینبینی نشده است، به عبارت ، فوت، لعان. در بین این عناوین، اقاله پیشمعینشود = طلاق، فسخ در موارد می

نکاح باطل است. نکاح منافات دارد، در نتیجه اقالۀ نکاح با دوام اقالۀدیگر

خود به حبس مال است یعنی اخراج مال از مالکیت ،وقف: مبتنی بر خیرخواهی و غیر خواهی است. لذا وقفافتد. اقاله با بنیاد وقف آید و فقط منافع به جریان میبه مالکیت کس دیگري هم در نمیطور دائم. در وقف، مال

وقف باطل است. ر دائم است منافات دارد. در نتیجه، اقالۀوقف که اخراج مال از مالکیت به طو و اساس

این اقاله را تنفیذ کند اشکالی ندارد. چرا غیر نافذ ،ذمه: غیر نافذ است یعنی اگر مدیون اصلی نقل ضمان اقالۀاو بري گردیده بود و اقاله این عقد با کهیدرحالشود اصلی می مدیون مجدد ساختنمدیون است؟ زیرا موجب

ق.م.). 684قراردادها منافات دارد (ماده بودنسبین اصل

ي دیگري است به عهده بگیرد. متعهد را را که بر ذمه شخصی مالی اینکهعقد ضمان عبارت است از – 684ماده گویند.نه یا مدیون اصلی میعه، و شخص ثالث را مضمونلضامن، طرف دیگر را مضمون

داده شود: یحتوض یدهست که با یرنویسز دو

مأذون واقع کردن واقع اقاله به یعنی) افعال باب(واقع کردن یعنی یقاعا ینجا. اشودینممأذون واقع یقاعبه ا اقالهو من به شما اذن یمابسته يعقد شما من و مثلا. شودینمواقع معامله با خود یلۀوساقاله به یعنی؛ شودینم

Page 138: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 138

اقاله ینکه ا یبا خودت اقاله کن ياذن دار من طرفاز یهر موقع خواست یمگوی) ممأذون یقاعا( دهمیم اقاله کند. هاآن طرفاذن دهند که از یثالث شخص به توانندینمطرفین ین. همچنشودینممحسوب

:گفتیمبهتر بود »یناز عوض یکی«. ماده گفته یستمانع اقاله ن ،ینعوض ق.م تلف شدن 286: طبق ماده 8 نکته(وجود تلف یکی شد را به تو فروختم و تلف ینماگر ماش یعنی؛ یستمانع اقاله ن »هر دو یا یناز عوض یکیتلف «

.یستمانع اقاله ن ،ین)از عوض

است مثل آن در شده فتل که یزيآن چ يصورت بجا یندر ا یستمانع اقاله ن یناز عوض یکیتلف - 286ماده .شودیمبودن داده یمیآن در صورت ق یمتبودن و ق یصورت مثل

:یمنوع تلف دار دو

و آتش گرفت. یدمرا خر ینماش مثلابرود. ینمال از ب یعنی: یواقع تلف .1

هبه ،دفروختی نفر کیو به دیدیرا خر ینماشفرض کنید خارج شود. کمال یتمال از مالک یعنی: یحکم تلف .2 .یستتو ن کمل یمال موجود است ول یعنی؛ یدکرد

.یندگومی بدل یمتق یا. به مثل یمآن را بده یمتق یامثل یدکه تلف شده با یزيچ ياقاله به جا موقع

زمان عقد و یمتنه ق دهیمیمزمان اقاله را یمتباشد موقع اقاله ق یمی) قشدهتلف ضوع( تلف ضو: اگر عنکتهبین دو ارزش ثمن و قیمت .دهیمیممثل را فقط باشد یاگر مثل ی. ولءزمان ادا یمتزمان تلف و نه ق یمتنه ق

شود (ثمن ارزش قراردادي و قیمت ارزش واقعی است).تا جایی که ممکن است تهاتر می

. شودیم استفاده مورد فسخ هم ) درعلت حکم یعنی كلامشابه آن را نگفته، م یزيچ یعنی(ماده ینا كلام از یمتهم ق ینجا. در انیست مه فسخانع م ینپس تلف عوض یستمانع اقاله ن ینتلف عوض تأکید کرده است:ماده

زمان فسخ است.

.یندگویم را یزچ کیمواد ینا ۀهم .819و 804و 459دارد، مواد ارتباطهم یگربه سه ماده د که :287 ماده

است یمال کس شودیممان اقاله در مورد معامله حادث نماآت و منافع منفصله که از زمان عقد تا ز - 287ماده .شودیماقاله مالک یجهدر نت که تاس ینماآت متصله مال کس یکه بواسطه عقد مالک شده است ول

به یعاگر با بنابراین یعاب يراب یارخ یدبا ق شودیم يملک مشتر ،یعمب ،شرط به مجرد عقد یعدر ب - 459ماده مالک يشده و مشتر یقطع یعب ننماید عملمقرر شده است یعاسترداد مب يبرا ياو و مشتر ینکه ب یطیشرا یعفسخ مب ینرا استرداد کند از ح یعو مب یدعمل ننما مزبوره یطرابه ش یعو اگر بالعکس با گرددیم یعمب یقطع

است. يفسخ مال مشتر ینعقد تا ح ینو منافع حاصله از ح نماآت ید ولخواهد ش یعمال با

Page 139: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 139

ب هال متباشد م منفصل رموهوبه اگر متصل باشد مال واهب و اگ یندر صورت رجوع واهب نماآت ع - 804ماده خواهد بود.

و يمال مشتر باشد لکه منفص یدر صورت شودیمحاصل یعبه شفعه در مب اخذکه قبل از ینماآت - 819ماده را که کاشته قلع یدرخت یارا که کرده بنایی تواندیم يترمش یاست ول یعکه متصل باشد مال شف یدر صورت

کند.

نماء یعنی منافع.

اصطلاح علم اقتصاد است، ما در حقوق مدنی فقط در یک مورد »سود«در حقوق مدنی غیر از سود است، منافعارزش اضافی حاصل از تجارت است. منفعت اصلا سود نیست بلکه »سود«سود داریم و آن هم عقد مضاربه است.

ماشین. سوارشدنشده از خود مال است. مثل شیر حیوان، چاقی حیوان، رشد درخت، سکونت خانه، زاده ارزش

شود. میوه درخت را اگر نچینیم خصوصیت این منافع این است که نوعا، نه (مطلقا) اگر استفاده نشد تلف می .شودخراب می

:یمنوع منفعت دار دو

منفصل منافع .1

متصل منافع .2

درخت. یوةمو یوانح یرمانند شاز عین) یکتفکقابل( شودیماست که از مال جدا یمنفصل منافع منافع

.یوانمثل رشد درخت و چاق شدن حتفکیک از عین) یرقابلغ( شودینممتصل از مال جدا منافع

. منافع متصل است یدارمال خر اقاله روز تاکه عقد اقاله شد، منافع منفصل یمال در بازار: وقت یمترفتن ق الاب است. فروشنده نفع بهرود ب الامال ب یمتاگر ق یعنی؛ گرددیبرمبه فروشنده

ببینیم منفعت یک مال متعلق به اینکهبنابراین براي تشخیص ؛ منافع در مالکیت تابع اصل مال استقاعده: کیست باید ببینیم اصل مال متعلق به چه کسی است.

به صرف انعقاد چه منفصل و چه متصل متعلق به خریدار است زیرا منافع در مالکیت تابع اصل منافع ،بیع عقد؛ اما خریدار منافع منفصل را جدا کرده است؛ انعقاد بیع متعلق به خریدار استۀ مال است و اصل مال از لحظ

نیست در نتیجه پس یکتفکقابل ،ها را چیده. منافع متصل هم در حقیقت مال او بوده اما چون از مالمثلا میوه

Page 140: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 140

. آیا منافعی که در اثر عمل مشتري ایجاد شده عوضی دارد؟ بله (ماده گرددیبرم از اقاله قهرا به مالکیت بایع ق.م.) بایع مصالحتا باید عوض این منافع را بدهد. 288

:288 ماده

.است فرض را گفته و فرض عکس آن را نگفته کیماده این

اقاله به یندر ح شود آن تیمق یادکند که موجب ازد یاگر مالک بعد از عقد در مورد معامله تصرفات - 288ماده .بود دت مستحق خواهشده اس یادکه به سبب عمل او ز یمتیمقدار ق

را یمتق ینموقع اقاله ا ؛ در این صورت،رودیم الامال ب یمتکه ق کندیم یتصرفات یعدر مب یداراول: خر فرض کرده است. فچون تصر یستجزء منافع متصل ن یعنی؛ یردبگ تواندیم

. تومان شد یلیونم 60 ینماش ارزش که یمکرد یتومان و تصرفات یلیونم 50 یدیمرا خر ینماش فرض کنید :مثال .یردموقع اقاله بگ تواندیمرا یمتق ین. ایمچقدر اجرت داد یا یمکرد ینههز چقدر نیستمهم

را هم قیمت و کمبود دهدیمآمده که موقع اقاله مال را یینمال پا یمتکرده که ق یتصرفات یداردوم: خر فرض .دهدیم

را ماشین . در موقع اقالهیلیونم 40شده ینکه ماش یمکرد فو با آن تصاد یلیونم 50 یدیمرا خر ین: ماشمثال تومان. یلیونم 10 ةولابع دهیمیم

):291تا 289مواد ( ابراء :سوم سبب

.نمایدیمنظر رفص یارخود به اخت از حق دائناست که ینابراء عبارت از ا - 289ماده

اید و من ام یا مثلا شما به من درس دادههزار تومان بدهکار شده 100انعقاد یک قرارداد من به شما در نتیجهشما اشتغال ذمه دارم حال شما طلبکار هستید و به اختیار من در مقابل ،امهزار تومان بدهکار شده 100هم

کنید در نتیجه من دیگر مدیون یعنی آن دین را از عالم حقوق زایل می؛ کنیدخود آن دین را از ذمه من ابراء میارد. است و چون ایقاع است اراده مدیون در آن تأثیر ند دائنراء فعل حقوقی نیستم و در نتیجه تعهدي ندارم. اب

حقوق ساقط کند. هر مال منظر کند یعنی آن را از عالرفمدیون دارد ص تواند از طلبی که بر عهدههر داینی می کلی که بر عهده من قرار بگیرد دین است. چه پول باشد چه کالا.

Page 141: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 141

)کنندهابراء – دائن( طلبکار ةارادفقط به یعنی؛ است یقاعا ،ابراء 290سبب سقوط تعهد است. طبق ماده ابراء نیست زملاشونده) (ابراءبدهکار یتبدهکار دخالت ندارد، اهل ةاراد. خواهدیمطلبکار را یتفقط اهل ینبنابرا است ابراء نمود. توانیممحجور را هم یعنی

دینی از حقطرف مقابل است. ابراء اسقاط ةبلکه اسقاط است. تملیک عقد است و محتاج ارادبراء تملیک نیست ا طرف ةتفاوت دارد، هبه طلب به مدیون عقد است لذا محتاج اراد طلب به مدیون هبۀبا ابراء م اعتبار است. لاع

شرط نیست.مقابل طرف ةمقابل است. ابراء عقد نیست ایقاع است لذا اراد

الذمه الواسطه و از طریق مالکیت مافیهبه طلب به مدیون مع کهیدرحالالذمه است. فیاسقاط ماابراء مستقیما طلب، موجب سقوط دین است. ابراء اکراهی، باطل است. ابراء غیر نافذ نداریم.

ند در ایقاعات نیز جز در مورد طلاق، اکراه باعث عدم نفوذ است نه بود دکتر کاتوزیان معتقدمرحوم البته استاد بطلان.

، عین متعلق اعراض است نه ابراء.»عین«باشد نه » دین«براء باید متعلق ا: 1نکته

که در ذمه است که چهار شرط دارد: مال کلییعنی دین : 2نکته

(یعنی ارزش مالی دارد). الی داردجنبه م )1 کلی است. )2 وي معنی داشته باشد. کردنتا او مدیون شناخته شود تا ابراءباید در ذمه باشد )3 زیرا دین نامشروع وجود قانونی ندارد. مثل دین ناشی از قمار.؛ اشدمشروع هم ب )4

تري هم وجود دارد:در ابراء یک شرط اضافه

باید آزاد هم باشد (در توقیف نباشد) یعنی به نفع شخص ثالثی توقیف نشده باشد. )5

هاي ابراء با اعراض:: تفاوت3نکته

.عیناست اما اعراض ناظر بر دینابراء ناظر بر )1شود ابراء اسقاط دین است و دین دیگر در عالم حقوق وجود ندارد ولی اعراض موجب ایجاد اباحه می )2

سبق ةکننده و با توجه به قاعداعراض آن مال بر هر کس مباح است از جمله برخورد تملکیعنی کند مالک است. تملکهرکس زودتر عین را

زم است.لذا لا: ابراء ماهیت اسقاطی دارد و 4نکته

Page 142: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 142

: در ابراء شرط عوض امکان ندارد. به دو دلیل:5نکته

است یابراء مجان از آنجا که .گیردینم یزيچ کندیم یقاعطلبکار ا یوقت یعنی؛ است یمجان یقاعابراء ا )1اگر نداند چقدر طلب دارد یعنی طلبکار؛ است یدر آن کاف یعلم اجمال ینبنابرا؛ بر مسامحه است یمبتن

است. تبرعی یقاعو ا یگانرا یتاابراء ماه شود. يابراء کند و بدهکار بر تواندیم شرط در آن توانیاست م یقاعا ینکهابراء با ا ،. حالیمض بگذاروشرط ع توانستیمیم یعقود مجان در )2

ق شرطحقاما ت؛ کندیض نمندارد و ابراء را معو یراديو ا کندکه حالت عقدي پیدا می عوض گذاشت اینکهداد مثل ضی را در یک عقد مورد توافق قراروتوان قبلا (قبل از ابراء) عالبته می .خواهدیقبول م

یعنی آن عوض در متن خود ابراء قرار نگرفته ؛ مالی هبه شود سپس بر مبناي آن ابراء صورت گیرد است.

را یمال یشاپیشو پ یاتمقدمبه طور توانیالوصف مدارد مع یقاعیا یت: هر چند ابراء ماهیگربه عبارت دصورت جانبهیکو یقاعیابراء باز هم به شکل ا ،قبول آن هبه يکننده هبه کرد و سپس بر مبنابه ابراء

عمل گونهینهمدارند به یقاعیهم جنبه ا آنهابارات که لع و مخ در مورد طلاق نکهاآن چن یردبگ .کنیمیم

کند و از حقوق خود به طور رایگان خود دخالت می زیرا در مال؛ استیفاء داشته باشدکننده باید اهلیت ابراء ق.م.). 290ماده (محجورین باطل است ۀکردن از جانب کلینابراین محتاج اهلیت است. ابراءگذرد بمی

داشته باشد. یتابراء اهل يکه متعهد برا شودیمموجب سقوط تعهد یابراء وقت - 290ماده

ترکه یرانا حقوق . درکهتر راءاب ییعنع در واق یتم ) ابراء291 ماده( یستن لازمبدهکار هم بودنزنده حتی را ابراء نمود. آن توانیمدارد، یحقوق یتشخص ۀدارد. پس چون ترک یحقوق یتشخص

است. یحصح یناز د یتم ۀابراء ذم - 291ماده

ترکه را قبول کرده باشند ابراء اثاي ندارد، اگر ورزیرا میت ذمهصورتا ابراء ذمه میت است ابراء ذمه میت : 1نکته ه میت در حقیقت ابراء ذمه میت در حقیقت نوعی ۀذموراث است و اگر وراث ترکه را قبول نکرده باشند ابراء ذم

.که طلبکار به ترکه دارداعراض است. اعراض از حقوق عینی

منجزتوانیم داشته باشیم فقط طلاق است که ایقاع زیرا ایقاع معلق هم می؛ معلق بلااشکال است ابراء: 2نکته .است

Page 143: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 143

که ابراء ایقاع حال آن زیرا شرط ماهیت عقدي دارد.؛ خواهدیمق شرط قبول حقاما ت خواهدینمابراء قبول خوداتی مقدمتوان به طور پیشاپیش و هم صادق است یعنی می اینجادر مورد عوض گفتیم در آنچهاست در نتیجه

درباره آن شرط توافق کرد و سپس بر مبناي آن ابراء صورت بگیرد.

خواهدیمشرط دو اراده یاراده است ول کیبا یقاع. ایمهم دار یقاعا ضمن شرط.

من به کتاب کی ینکهکردم به شرط اشما را ابراء : «یمگویتومان طلب دارم و م میلیون ده: من از شما مثال قحقمشود (یم ممتنع شرط یابراء واقع شده ول نپذیرفتیدو اگر شودیمق حقشرط م ید. اگر قبول کرد»یدبدهکه گفته است ياما نظر؛ است لافاخت نه، یافسخ کرد توانیمابراء را یاحال شرط ممتنع است، آ ؛)شودینم است. تريقوابراء را برگرداند، شودینم

است. یرناپذبرگشت یعنی لازم است یقاعا ،: ابراءنکته

چیز از بین رفته حیات نکهاهمچن »گرددشده باز نمیساقط حق«یعنی »یعود لاالساقط و «: گفته قاعده .گرددینمبر یگررده دب ینرده و چون از بب ینرا از ب یند ،. ابراء»یابدنمی

. چهار یردصورت بگ ابراء ات باشدوجود داشته ینید ید. با)است ینتابع وجود د یعنیاست ( یتبع یقاع: ابراء انکته رهن. ،کفالت ه،مان، حوال. ضاندیندهم تابع ینهاکه ا یمهم دار یعبتا عقد ت

):293تا 292مواد ( تعهد یلتبد :چهارم سبب

را تحویل دهم بعدا خانهکارکه منعقد کرده بودیم من متعهد بودم به شما یک تن آهن تولید فلان با قرارداديتبدیل به این ،تن عدس تحویل دهم، آن موضوع 20من ،طی قرارداد دیگري توافق کردیم که به جاي آنل تعهد هم نسبت به تعهد آهن از بین رفته است. لذا تبدی ۀموضوع شد. با انعقاد قرارداد دوم تعهد آن محمول

تعهدات است.پیشین از موارد سقوط

و (سابق) اثرش سقوط تعهد موجود کیعقد دو تا اثر دارد. ینو ا (ماهیت قراردادي دارد) تعهد عقد است تبدیل یشبه جا مایلیم که يتعهد کیبرود و یناز ب کنیمیمتوافق و یمتعهد دار کیاست. جدید تعهد یجادا یگريداز هم تعهد یدایشسبب پ یجهنت در است و سبب سقوط تعهدتعهد یل. پس تبدیندتعهد گو یلرا تبد ین. ایایدب

به موجب یک قراردادي متعهد بودم به شما یک تن عدس بدهم در قرارداد هست. جانب طرفین قرارداد سابقجدیدي توافق کردم به جاي آن یک تن عدس، دو دستگاه ماشین مزدا صفر بدهم پس در تبدیل تعهد دو

قرارداد مطرح است: قرارداد سابق، قرارداد جدید.

Page 144: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 144

گیرد و اراده ه یک طرف تبدیل تعهد صورت نمی: هر تبدیل تعهدي ماهیت قراردادي دارد، یعنی به اراد1نکته هر دو طرف لازم است.

، عدم تبدیل تعهد است زیرا اصل بقاي عقد است چون اصل لزوم عقد است بنابراین هر تبدیل : اصل2نکته تعهدي نیازمند اثبات است

سابق ملازمه دارد. لذا: تعهد جدید با زوال تعهد : در هر تبدیل تعهد، ایجاد شدن3نکته

اگر تعهد سابق باطل بوده باشد تعهد جدید هم باطل است ولو به خودي خود درست بوده باشد. مثال: )1کنیم به تومان به شما بپردازم بعد آن دین را تبدیل می میلیون 100ام من به موجب ربا متعهد بوده

دینی د درست است اما از آنجا که تابعمتر پارچه بدهم که به خودي خو 10،000من به شما اینکه است که از لحاظ منشأ باطل است، در نتیجه تبدیل تعهد هم باطل است.

شود که تعهد سابق زایل نشده است در حقیقت ایجاد تعهد اگر تعهد جدید باطل بوده باشد کشف می )2 ملازمه دارد. جدید با زوال تعهد سابق

تعهد یلتبد واقعاقسم سوم و چهارم یعنی؛ سم استدو ق واقعا یسم است ولچهار ق ظاهراتعهد دیل: تب4نکته :یستندن

) بستهطلبکار(ه لمتعهد ) وبدهکارمتعهد ( ینعقد ب یناموضوع تعهد: یلتعهد به اعتبار تبد یلتبد. 1) یستمقدار مهم ن ینجاا( بدهکارم من به شما گندم مثلا. شودیمو به موجب آن موضوع تعهد عوض شودیم

.یمبرنج بده ،گندم يکه به جا کنیمیمما توافق حال

طاقه از فلان 10در قرارداد اول متعهد بودم دو شاخه تیرآهن تحویل دهم در قرارداد جدید متعهدم یا مثلا پارچه بدهم.

و شودیمبسته هلمتعهد متعهد و ینعقد ب ین: ا)هدمنشأ تع یاتعهد (سبب یلتعهد به اعتبار تبد یلتبد .2است ینعوض شدن سبب ا یدةفابشود. ضوع موضوع ینکهبدون ا شودیمبه موجب آن سبب تعهد هم عوض

تعهد عقد اجاره است. ینسبب ا وبدهکار است یلیونم دهبه مؤجر مستأجري مثلا. شودیمکه قانون هم عوض توافق یامؤجر ب« :گویدیمو ود خواهد در رمی یناحکام و قوان یناحکام دارد که مستأجر از ا سري کیاجاره

من باشد ةعهدقرض بر عنوان به بعد به یناز ا یندهم ول فعلارا که بابت اجاره بدهکارم یلیونم ده ینمن ا یمکنمن باز هم به شما اگر پذیرفته شود در این صورت »آن مبلغ را به من قرض بدهگه به عبارت دیگر بهش مییا

. ق.م.) 292(ماده شودیم ياحکام قرض جارپس ؛بدهکار هستم اما این بدهی ناشی از عقد قرض است نه اجاره

هستند. یواقع يتعهدها یلتعهد همان تبد تبدیل دو نوع ینا

Page 145: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 145

ی که برايیناتتضم 293 ماده ) طبقیستندتعهد ن یلتبد 4و 3دو نوع، چون نوع ینهمتعهد ( یل: در تبدنکتهچون خود روند)یم یناز ب( شوندسابق داده شده است مثل وجه التزام، رهن؛ بعد از تبدیل تعهد فک می تعهد

البته دکتر کاتوزیان .شرط شده باشد اینکهگیرند مگر و به تعهد جدید هم تعلق نمی رودیم ینتعهد از بو در مفهوم حقوق رومی در حقوق ایران پذیرفته شده ندائمدیون و تبدیل معتقدند که: تبدیل تعهد از طریق

ناظر به انتقال دین و انتقال طلب است که در لسان قانون مدنی از اقسام تبدیل تعهد 292ماده 3و 2بندهاي دانسته شده است.

طرفین معامله اینکه ق نخواهد گرفت مگرحق تعللاسابق به تعهد تعهد یناتتضم ،تعهد یلدر تبد - 293ماده آن را صراحتا شرط کرده باشند.

آمده است. 292 ةماد 1بند در اندیواقعتعهد یلکه تبد تعهد یلددو نوع تب ینا

:شودیمحاصل یلتعهد در موارد ذ یلتبد - 292ماده

از یبه سبب شودیم ام آنمقائمق که ديیبه تعهد جد یتعهد اصل یله به تبدلکه متعهد و متعهد یوقت - 1 .شودیم يرب یصورت متعهد نسبت به تعهد اصل یندر ا یندنما یاسباب تراض

.یدمتعهد را ادا نما ینه قبول کند که دلمتعهد یتکه شخص ثالث با رضا یوقت - 2

.یدمنتقل نما یگرد یالذمه متعهد را به کسیه مافلکه متعهد یوقت - 3

، تعهد دوم همواره یک تعهد جدید است اگر چه مشابه تعهد سابق باشد از این لحاظ : در تبدیل تعهد1نکته با ایراد همراه است. 292ماده 3و 2نوشتارهاي بندهاي

دو یناما در ا بود هلمتعهد و متعهد ینب عقد )2( و )1(: در موارد متعهد یلتعهد به اعتبار تبد یلتبد .3، دینش را ادا متعهد يبه جا من :گویدیمه و لمتعهد یشپ آیدیم یثالث صثالث است. شخ صشخ )4و 3( مورداز حقوق فرانسه که( یندگویم متعهد یلتعهد به اعتبار تبد یلرا تبد ینکه ا کندیمه هم قبول ل. متعهدکنممی

.)292ماده 2 بند(است یندر واقع انتقال د یعنی؛ است انضمان خودم عقدان هم ینا ) وآمده است

متعهد متعهد بسابق) به نام شخص ثالثی (نسبت به قرارداد ،است در قرارداد جدید الفسابق آقاي قرارداد ه و متعهد جدید.لاراده دو نفر لازم است. متعهد شود دین را اداء کند.می

:یمندار یشتردو مصداق ب ینانتقال د يبرا یران: در حقوق انکته

ضمان عقد .1

Page 146: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 146

حواله عقد .2

. در دو عقد ضمان و رودیم یناز ب یناتش، تضمشودیمو منتقل رودینم یناز ب یند ینکهبا ا یننکته: در انتقال د .رودیم یناز ب یناتاست تضم ینبر انتقال د یحواله که مبتن

که طلبی« :گویدیم رودیم سراغ ثالث) طلبکار(ه لمتعهد: )دائن( هلمتعهد یلتعهد به اعتبار تبد یلتبد .4انتقال 3 شماره است و ینانتقال د 2 شماره: 292در ماده است (هم انتقال طلب ین. ا»شمااز متعهد دارم مال

و ثالث بسته ه لمتعهد بین عقد ییعن یستبدهکار شرط ن یترضا (در این ماده)، . در انتقال طلب)است طلب .شودیم

لمتعهده سابق الف است، قراردادمتعهد لهقرارداد براي تبدیل تعهد لازم ب است که اراده هر سه طرف جدید (آیا تناقض را فهمیدید!؟) له جدید.له سابق، متعهد، متعهداست. متعهد

در استثناء استثناء هم دارد. کی یول ).746 ماده 5بند رود (یم ینطلب از ب یناتتضم ،: در انتقال طلبنکته 249 ماده( رودینم ینب از یناتانتقال طلب است و در آنها تضم یگفت نوع شودیم واست يانتقال اسناد تجار

است. یننوع تضم یک یلکفیا مثلا ).ق.ت

... :شودیم يبر یلکف یلدر موارد ذ« - 746ماده

»منتقل شود. یگرياز انحاء به د يه به نحولمکفول که حق یدر صورت - 5

یتولؤبرات مس دارندة لها در مقابسیرده و ظهرنوکه برات را قبول ک یدهنده کسبرات – ق.ت 249 مادهبه یا نها که بخواهد منفرداآ به هرکدام از تواندیمراض و اعت یهتأددم صورت ع ند. دارنده برات دردار یتضامن

دهنده و ها نسبت به براتیساز ظهرنو یکحق را هر همین د.یرجوع نما به تمام آنها مجتمعا یاچند نفر بهرجوع حقب اسقاط موج ینئولاز مس نفرچند یا یک یهعل بر يدعو ۀ. اقامدارد ودقبل خما يهایسظهرنو یکند ضامن یترعا تاریخ ثیح را از ییسظهرنو یبترت یستملزم ن يدعو ةکننداقامه یست،برات ن مسئولین سایر

یادهنده برات که ضمانت حالمدارد که از او ضمانت یتضامن یتولؤمس یکس با طرا کرده فق یسیظهرنو یا یهلع نموده است.

:)299تا 294مواد (تهاتر :پنجم سبب

شماو هستم یونمد شمامن به فرض کنید . شودیمساقط ینهر دو د ندهست یوندو نفر به هم مد یعنی هاترتشود متقابل ساقط می پس طلبکاري و بدهکاري .ددهیینمهم شماو دهمینمدینم را . من دمدیونی هم به من

Page 147: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 147

اگر دو دین به این صورت که ؛نمایندبا هم برابري می شود) تا کجا ممکن است؟ تا جایی که(هر دو ساقط می میلیون 20تومان بدهکارم شما هم به من میلیون 20کنند، من به شما هم اندازه باشند تماما با هم برابري می

دو دین متقابل سقوط پس تهاتر سبب تر.اگر دو دین هم اندازه نباشند به اندازه دین پایین ؛تومان بدهکارید. شوداراده کنیم واقع می اینکهیعنی بدون است يقهر یحقوق ۀواقع یستن یعمل حقوق ،تهاتر. است )تعهد(

.است ياراد یحقوق ۀواقعهد به ع يوفا

آمده است 294 ماده ) درآن یاصل سببتهاتر (است با چند شرط. رکن لازم یرکن اصل کیق تهاتر حقت برايدر مقابل هم. ینو دو تا د باشند در مقابل هم باشند. دو نفر یدبا یندو د یعنی؛ ینست از تقابل دو دا که عبارت

آقاي به شماو باشم بدهکار شما. اگر من به هستید هم به من بدهکار شمابدهکارم و شمامن به فرض کنید دو نفر باشند. یدبا . در تهاترشودینمتهاتر د اینیبدهکار باش الف

کی کشری است و صشخ کی. شرکت یداز شرکاء طلبکار یکیو از یدبدهکار يشرکت تجار کی: شما به مثال سه نفر. شودیم این صشخ

یلکه در موارد ذ یقیطر به دیگریکبه هاآن ونید ینباشند ب یونمد یکدیگردو نفر در مقابل یوقت - 294ماده .شودیممقرر است تهاتر حاصل

.299در ماده یکیآمده و 296 ةماد. سه شرط در داردشرط چهارتهاتر

زمان و مکان حادات با باشدجنس یکاز آنهاکه موضوع شودیمحاصل ینیتهاتر فقط در مورد دو د - 296ماده سبب. اختلافولو به یهتأد

به نفع شخص یند موضوع راگ ینابراود و بنتر مؤثر نخواهد بهاثالث ت اشخاص ۀر مقابل حقوق ثابتد - 299ماده یگرخود طلبکار گردد د دائناز یفتوق یناز ا بعد یوندو م باشدشده یفمطابق قانون توق یوندر نزد مد یثالث شده امتناع کند. توقیف الم ۀیتهاتر از تأد به استناد تواندینم

یندو د جنس یاموضوع وحدت .1

یندو د ۀیتأد زمان وحدت .2

یندو د ۀیتأد مکان وحدت .3

. آزاد بودن دو دین4

Page 148: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 148

اولا دو دین وجود داشته باشد یعنی امري و چیزي در ذمه من باشد زیرا :ینجنس دو د یاموضوع وحدت .1تومان بدهکارید 8تومان بدهکارم و شما به من 10بنابراین اگر من به شما ؛ است نه عین» دین«موضوع تهاتر

بدهم و معینزمینه تهاتر وجود دارد. ولی مثلا من اگر قرار باشد به شما تلویزیون اینجادین هستند. در اینهادین نیست قابل تهاتر نیست. تهاتر مربوط به معین یزیونتلواین اینکه جهتبدهید به معینشما هم تلویزیون

دیون است نه تعهد به تسلیم اعیان.

به برنج یلومن به شما هزار کفرض کنید است. یکل یندو د ینتهاتر فقط ب گفتمی گذارقانون بهتر بود ثانیاآن فاوصا یدتهاتر که با شودیم و این یدبدهکار یبه طور کلبرنج به من یلوک هزار بدهکارم و شما هم یطور کل باشد. یکل دو هم

من مثلاباشند. یختار یک در مؤجلهر دو یدبا یاحال باشد هر دو یدبا یا ین: دو دیندو د ۀیتأدزمان وحدت .2. اگر شوندیمدو تهاتر هر ، حالبه من بدهکارید تومان یک میلیونهم و شمابدهکارم به شما تومان یک میلیون

برسد تهاتر یخآن تار اینکهقبل از ؛برسد تاریخ ا آنت کنیمینمصبر ،بود یختار یکدر و مؤجل ینهر دو د .شوندیم

تهاتر صورت اینجادي اداء کنید در 14فروردین باید اداء کنم و شما باید به من 5مثال: اگر من دین خود را اداء مورد نظر است نه زمان ایجاد. زمان دین تأثیر دارد. وحدت گیرد زیرا زمان در ارزشنمی

(مکان ایفاء دو باشد یکجا هاآن یۀتأد محل یدتهاتر بشود با یندو د ینب اینکه ي: برایندو د ۀیتأدمکان وحدت .3برنج را در تهران یدبا و دبدهکاری هم شما ؛بدهم باید تعهدم را در تهران و. من به شما بدهکارم دین یکی باشد)

اگر قرار است من دین را در تبریز اداء کنم و شما در .یستمحله و منطقه مهم ن یگرو د شودیمتهاتر ،دیبده گیرد.بندر انزلی تهاتر صورت نمی

:خواهدینمدو تا شرط را تهاتر

پنجره شما ۀیعنی اگر من شیش؛ یستن لازم یندو د سبب وحدت ،: در تهاتریند ) دومنشأسبب ( وحدت .1براي بدهکار شدن لازم نیست شما شیشه پنجره من را بشکنید و بدهکار شوید. وحدت منشأ و یا را شکستم

شرط تهاتر نیست چه رابطه قراردادي باشد مثل خریدي که ثمن آن پرداخت نشده یا ،وحدت سبب یند کیمثلا کند. مال، فرقی نمی یا ضمانت قهري باشد مثل اتلاف و یا غصبو اي که پرداخت نشده الاجارهمال .دشویمواقع تهاتر و اینجااز اجاره یناش یند کیاست و یعب از یناش

من یلیونم یک. بدهکارید به من یلیوندو م شمابدهکارم و شمابه یلیونم کی: من یندو د یزانم وحدت .2 .)ق.م 296 مادهماند (یم یلیونم کیو شودیمتهاتر شما یلیوناز دو م یلیونم یک با

Page 149: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 149

اتحاد زمان و مکان با باشدجنس یککه موضوع آنها از شودیمحاصل ینیتهاتر فقط در مورد دو د - 296ماده سبب. اختلافولو به یهتأد

به ینبنابرا گرددیم لحاص دیننما یموضوع تراض یندر اطرفین ینکهاست و بدون ا يتهاتر قهر - 295ماده نمایدیمکه با هم معادله ياتا اندازه یند دو ردند هش یوندواحد م در آن یکدیگردو نفر در مقابل ینکهمحض ا

.شوندیم يبر یکدیگردر مقابل آن دارمق بهطرفین شده و طرفتهاتر بر طوربه

ق.م: 299 ماده. آزاد بودن دو دین: 4

یک 299 ةماد؛ »وحدت مکان و وحدت زمانوحدت موضوع، « ه است:تهاتر گفت يبرارا سه شرط 296 ةمادبه نفع یندو د یکی ازآزاد باشند. هر گاه یدبا یناست که هر دو د ینو آن ااست تهاتر گفته يبرارا یگرشرط د

و کرد یفتوق شودیرا هم م یندید. این نکته لازم به ذکر است که آیشده باشد تهاتر به وجود نم یفتوق یثالث .شود، تهاتر نمیدو نفر باشند یدتهاتر با يبرا و شوندیسه نفر م ین،چون در اینجا طرف

گیرد که هر دو دین شما به من مدیون هستید و من هم به شما مدیونم. بین این دو دین زمانی تهاتر صورت مید، آنگاه آزاد باشند یعنی توقیف نشده باشند. لذا اگر طلب من در ذمه شما از جانب طلبکار من توقیف شده باش

گیرد، زیرا درست است که طلبکاري و بدهکاري شما از من طلبکار شوید، بین این دو دین تهاتر صورت نمیولی طلبی که شما در ذمه من دارید آزاد است اما طلبی که من ذمه شما )گفتهیشپ با شرایط(البته وجود دارد

واحددرآنشود؛ اما اگر من با شما هاتر نمیبنابراین ت؛ ثالث است شخص حق دارم توقیف است. طلب من متعلقطلبکار و بدهکار شویم با وحدت زمان و مکان، تهاتر در همان لحظه صورت گرفته است. در نتیجه اگر طلبکار

باشد طلب مرا در عهده شما توقیف کند چون طلب من در ذمه شما ساقط شده درصددمن به سراغ شما بیاید و بی وجود ندارد که بتوان توقیف کرد.است دیگر طل

بدهد يااجاره ینکهبدون ا مالکداده به یلیونم 80به این صورت که را اجاره کرده، ياخانه ییآقا یک: مثال. یج است)را» اجاره« جاي» رهن کامل« مردم ینب، غلط است و این »به صورت رهن کامل«گویند: (مردم می

، تنها کند یفاز اموال آقا را توق یکی خواهدیاست و م ه نمودهمطالبرا از طریق دادگاه اشیهآقا مهر ینا خانمالحسنه یا ودیعه) است و آن را به اجراي احکام معرفی شناسد همین پول پیش (یا قرضپولی که از آقا می

خانم به یدو با هیدآقا ندرا به یلیونم 80 ینکه ا دهدیم (موجر) خانهصاحبنامه به یک احکام ياجراکند. میطلب یفتوق ین مورد،شده است. به ا یفاست که به نفع ثالث (خانم) توق یند یک در واقع، این ید.آقا بده ینا

ین بعد از ا؛ فرض کنید )1356مصوب سال یاحکام مدن يبه بعد قانون اجرا 87مواد یند (گویثالث م شخص نزدشود یتهاتر نم خواهیم بگوییم:و می شودیمستأجر) طلبکار م(از آقا یلیونم 80 یلیدل هربه خانهبصاح توقیف،

Page 150: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 150

نفر سهیرد. در این حالت هم طرفین به خانم بدهد و طلبش را از آقا بگ یدکه بدهکار بود با یلیونیم 80 چون ق.م.). 299دهد (ماده یو تهاتر رخ نم شوندیم

عنه مدیون شود موجب فراغ ذمه ضامن نخواهد شد.مضمون ه بهلعد از عقد ضمان، مضموناگر ب – 297ماده

ضامن از مدیون اصلی ضمانت کرد اینکهضمان در حقوق مدنی ما مبتنی بر نقل ذمه است یعنی به محض شود (نقل ذمه به ذمه).ضامن منتقل می شود و دین به عهدةون اصلی بري میمدی

شود و ضامن مدیون اصلی بري می ،ضمان انعقادشود با می له طلبکار است، حالا عقد ضمان منعقدمضمون شود.بدهکار می

شود بین این دو طلبکاري و بدهکاري تهاتر عنه در یک رابطه حقوقی بدهکار میله به مضمونسپس مضمونله از ضامن طلبکار است ولی به نیست، یعنی مضمون» متقابل« ،زیرا طلبکاري و بدهکاري؛ گیردنمی صورت

عنه بدهکار است.ضمونم

قهري است. واقعۀ حقوقی ،: اهلیت طرفین شرط وقوع تهاتر بین طرفین نیست زیرا تهاتر1نکته

توانند شرط کنند تهاتر صورت نگیرد؛ تهاتر قاعده آمره نیست.: دو طرف می2نکته

مکرر و خطر احتمالی حمل و هاي هاي مکرر و صرف هزینهر در این است که از رفت و آمدت: ارزش تها3نکته کند.تأدیه جلوگیري می موضوع نقل مال

اقسام تهاتر:

یمچه ما بخواه یمدر مقابل هم بدهکار شد شمامن و کهینهم یعنی؛ است يقهرالواقع فیتهاتر 259ماده طبقتوان از نظر آموزشی می دادگاه ةطرفین یا اراد ةولی به مناسبت دخالت اراد .شودیمتهاتر واقع نخواهیم چه

اما ؛ یستن يسم تهاتر وجود دارد که انگار قهرسه ق ،وجود ینبا ا هاي دیگري از تهاتر هم در نظر گرفت.صورت سه قسم: یناما ا؛ است يکه قهر بینیمیم کنیم اگر دقت

:يقرارداد تهاتر .1

توافق (با دو اراده) طرفین و دهدینم پس تهاتر رخ یستتهاتر ن یطاز شرا یکیاست که ییجا يتهاتر قراردادکه دهدیمرخ تهاتر قهرا که ظاهر شدشرط ؛ در واقع،آورندیمکه وجود ندارد را به وجود یو آن شرطکنند یم واقع تهاتر دانیدید؛ میبه شما گندم بدهکارم و شما به من برنج بدهکار من :است. مثال يگفت تهاتر قهر یدباگندم برنج يمن به جا کنیمیمتوافق ، بنابراینتهاتر بشود خواهیمیمحال ).جنس بودن مخالف( شودینم

Page 151: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 151

برنج ۀگندم در مقابل محمول ۀکنیم به محمولدر واقع توافق می .شودیم واقع تهاتر در اینجا) تعهد یلتبدبدهم ( گویند قراردادي چرا که این امر مستلزم توافق طرفین است.تهاتر شده محسوب شود. از این جهت می

طرفین تهاتر وجود ندارد و یطشرا که ییات: جاس ینپاسخ ا یست؟چ يمنظور از تهاتر قرارداد پرسیدند اگر .آیدیمتهاتر به وجود يکه شرط کامل شد به طور قهر بعدا و آورندیمو آن شرط را به وجود کنندیمتوافق

:یقضائ تهاتر .2

بدهکارم و شما. من به )است لافاخت بر سر آناست (نزاع محل یناز دو د یکیاست که ییجا ییهاتر قضات داردوجود ین. پس در واقع دو ددیندار قبول را انتیند یول دیهم به من بدهکار؛ شما را هم قبول دارم ینمدرا که ینیآن دی مدتو دادگاه بعد از روندیمبه دادگاه ؛ فرض کنید این دو را قبول ندارد ینشنفر د کی یول

يکه رأ یدر حال اندگفته یئرا تهاتر قضا ین. ادهدیم یگرد ینبه تهاترش با د حکم و کندیمبود احراز یفلااختبه 1397و ما در حال حاضر اختلاف داریم، است 1396سال فرض کنید .یسیاست و نه تأس میاعلا دادگاه

دادگاه سال در واقع رخ داده است و 1396که تهاتر سال ،دهدیم يرأ 1398دادگاه در سال رویمدادگاه میم نموده لارخ داده است و دادگاه آن را اع يبه صورت قهر لاتهاتر قب شودیممعلوم .کندیمم لاآن را اع 1398 است.

میلیون. از جانب آن شخص دادخواست 150به دیگري وجود دارد به مبلغ ادعاي طلبکاري از جانب یک شخص کند شود دادگاه براي احراز واقع، امر را به کارشناس ارجاع میشود و ادعاي طلبکاري متقابل میمتقابل داده می

اي خواهان اصلی، میلیون تومان ادع 150کند که از یاحراز م هاحسابصورتکارشناس با بررسی دفاتر و میلیون ادعاي طلبکاري خواهان دعوي متقابل، طلبکاري وي در 12میلیون تومان است و از 7طلبکاري وي

طلبکاري و بدهکاري متقابل وجود دارد بین این دو دین تا جایی که اینجامیلیون است. حال چون در 6حقیقت کند و به دادگاه گزارش گرفته است و چون این امر را کارشناس احراز میکنند تهاتر صورت با هم معامله می

هم اینجاکند، تا کند و اعلام میطرفین را در حدود تهاتر فاقد حق اعلام می ةصادر کند و دادگاه هم رأيمی گیرد.تهاتر صورت می

.يقهر تهاتر یقضائ ملااع باید گفته شود: یتهاتر قضائ ةواژ يبه جا معتقد بودند یانکاتوز دکتر

:یقاعیا تهاتر .3

اراده کیبا نیست که یشرط ینا یول یستط تهاتر نیاز شرا یکی یعنیاست يتهاتر قرارداد یهشب یقاعیا تهاتر ةتهاتر صرفا به اراد کردن زمینۀاگر فراهم است. ينوع تهاتر قهر کیتهاتر ین. پس در واقع اآیدیمبه وجود

Page 152: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 152

مورد هم یکمورد راجع به زمان و یک :دو مورد دارد ایقاعی هاترتگوییم. باشد این تهاتر را ایقاعی می طرفیک راجع به مکان.

واقع تهاتر دانیم در این صورت ؛ میمؤجل یند کیحال است و یند کی: یندو د یهزمان تأد اختلافاول، مورد .)اراده کیبا یعنی( گذردیممؤجل است از اجل ینشکه د یونیآن مد حال .شودینم

یگرشش ماه د ل شما راپو یدبا منمثلا از اجل بگذرد. تواندیممؤجل است ینشکه د یونیمد معمولا: قاعده .کندیممؤجل را حال ینفقط د شودینمتهاتر باعث اراده کی. آن شودیم حالدین، یعنی ،دهمیمن الابدهم

در برنج را یدبدهم و شما با به شما تهراندر برنج را یدمن بافرض کنید : یندو د یهمکان تأد اختلافدوم، مورد تأدیه چون مکان دهدینمتهاتر رخ در این صورت،) یمتهران هست طرففرض که دو ینا با( دیبدهبه من شیراز

است و یقاعیا یکیبه دو صورت تهاتر ممکن است رخ بدهد. ینجا. ا(وحدت مکان وجود ندارد) مختلف است باشد. يقرارداد رسدیم نظر به یکی

) وبگذرد شحق از تواندیمصاحب حق هر( گذردیمکه مکان به سودش است از سودش طرفی اول: آن صورتبه یرازش یدبا شما تهران به شما بدهم و ید. من برنج را بادهدیمو تهاتر رخ شودیم یکی هامکاندر این صورت

به من یرازش شما در برنج را گفتم دارم که ینفع کی حتما. من )یمفرض که هر دو تهران هست ینا با( دیبدهمن یکی ،مکان ،ید؛ در این صورتتهران بدههمان در ،دیبده تحویل یرازشدر خواهدینم یمگوی. حال مبدهید

من وحدت مکان هم ظاهر ةارادبا ؛)کنمیمنظر صرف یرمبگ یرازم که شاز حق من( دهدیمتهاتر رخ و شودیم .ق.م.) 298(ماده است اراده کیبا یعنیاست یقاعیااین حالت، پس شد

را بدهد و مکان تا آن یند موضوع و مخارج مربوط به نقل یایداوست ب یانکه مکان به زطرفی دوم: آن صورتبرنج ید. من بااست يقرارداددر این صورت پس ؛شودیمدو اراده قبول کرد طرفکه مخارج را پرداخت و یوقتبرنج را توانمیم« :گویدیم او است یانکه مکان به ز ی. کسیدبده یرازبرنج را ش یدتهران بدهم و شما بادر را

آن یدمن با دیبرنج را تهران بده شما اگر ینکها طربه خا« :یمگویم در ادامه، »خیر« :یمگویمن م »؟تهران بدهمدر »دهمیمنقل را ۀینهز من« :یدیگویشما م در این صورت،. »دارد ینههز و این براي منبفرستم یرازرا به ش

دیبدهتحویل تهران در برنج را یدبا شما حال .گیرمیمرا ینهو من هم هز دهیدیمرا ینههز ابتداشما حالت، ینا .)ق.م 298 ماده( شودیمتهاتر که

مربوط به مخارج ۀشود که با تأدیدینین، مختلف باشد، تهاتر وقتی حاصل می ۀتأدی فقط محلاگر « - 298ماده »ند.را ساقط نمای معین تأدیه در محل حقطرفین ء،دیگر یا به نحوي از انحا ی به محلقرض از محل موضوع نقل

نکته راجع به تهاتر:چند

Page 153: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 153

ماده( آن استناد کند به عینفذ ینکهبدهد مگر ا يبه تهاتر رأ تواندینماست دادگاه يقهر ،تهاتر اینکه با )1( نکته است. يندارد پس تهاتر قهر منافاتی هاتربودن ت يا قهرچون کاشف است ب ینفعاستناد ذ .)آ.د.م 2

افراد است. حقوق بهو مربوط یستن یاست. مربوط به نظم عموم یلیتکم ،یستن يامر ،تهاتر قواعد )2نکته ( فرا انصرا ینحاصل کنند که ا فانصرا تهاتر از توانندیم ینرفط ینکردن روابط افراد است بنابراساده يبراتهاتر

.یندهاتر گوتاز

هندي و این متفاوت باشد مثل برج طارم در مقابل برنج آنها) اگر جنس دو دین یکی باشد ولی اوصاف 3نکته ( گیرد.بگردد تهاتر صورت نمیتفاوت وصف موجب تفاوت در قیمت آن دو جنس

علیه تحقق شود زیرا قبل از حصول معلقتهاتر نمیعلیه معلق قبل از حصول معلق ینبا د منجز ین) د4نکته ( دین محرز نیست.

هر دو دین یکی باشد. اجل اینکه) مؤجل بودن دین مانع تهاتر نیست مشروط بر 5نکته (

رسد زیرا واقعۀ حقوقی قهري است.) تهاتر به ارث نمی6نکته (

عنه از عنه با طلب مضمونله از مضمونمضمون گیرد. (بین طلبذمه هم تهاتر صورت می) در ضمان ضم 7نکته ( شود.)ضامن آزاد و بري می ،، در این صورتگیردتهاتر صورت می لهمضمون

):300 مادهالذمۀ (یماف یتمالک :ششم سبب

. عین در ذمه یند یعنیبر عهده است و آن آنچه یعنی» الذمهیماف« ؛یعنی عهده »ذمه«(ه الذمیما ف مالکیتاش قرار دارد آن دین را که در ذمه ،الذمه یعنی مدیونفیمالکیت ما )گیردگیرد، عین در تصرف قرار میقرار نمی

امکان و این از لحاظ عملی بشود نفر جمع کیطلبکار و بدهکار در دو عنوان یعنی؛ به هر طریقی مالک شود یحقوق ۀواقع ،مثل تهاتر هم یتشو سبب سقوط تعهد است. ماه شودیمساقط ینندارد و چون امکان ندارد د

. رودیم یناز ب یند و در این صورت،است بدهکار نفر از خودش طلبکار است و به خودش کی یعنی؛ است يقهر(منشأ از عقد یمورد ناش کیو است (منشأ قهري) از ارث یمورد ناش کیالذمه دو مورد دارد یفما یتمالک

:ارادي)

البته به وارث ین. درسدیمطلب به وارث ،ثمور ث بدهکار است. بعد از فوت: وارث به مور»ارث« ؛اول موردشودیمجمع بدهکار به بدهکار که دو عنوان در ید. طلب از طلبکار رسشودیم ساقط الارثسهم نسبت.

پدر فوت ،حال به پدر بدهکار است. یلیونم 10پسر ین، ا)پسر و پدر یک(تنها وارث پدر است يپسر )1مثال ( یلیونیم 10طلب ینا باشد نداشته یبده یا یند یچپدر ه ینکهفرض ا با رسدیمتمام اموالش به پسر و کندیم

Page 154: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 154

دیگر این کار را به خودش بدهد که یلیونم 10 باید حال پسر یدرسبه بدهکار . طلب از طلبکار رسدیمبه پسر .کندرا نمی

در این صورت. میردیمپدر فرض کنید ؛به پدر بدهکار است یلیونم 10از پسرها یکی :پسر و پدر دو )2مثال (و نصفش رسدیمنصف به پسر اول ) وشودیمدو پسر نصف یناموالش ب یعنی( شودیمنصف یلیونیم 10 طلب

تومان میلیون 5پس ،یدتومان به او رس میلیون 5 وبود بدهکار یلیونم 10پسر اول دانیممی ؛به پسر دوم به برادرش بدهد. یدرا با یهتومان بقمیلیون 5 و رودیم یناز ب الذمهیماف یتبه سبب مالک ینشد

به بدهکار طلبکار از طلبکند (که طلبش را به بدهکار منتقل بنددیمدوم عقد: طلبکار با بدهکار قرارداد مورد یونطلب به مد ۀهبرا این و دهدیمرخ الذمهیماف یتهم مالک جاینا واقع شد وعقد ۀ یلوسه باین کار ) یدرس ).806 ماده( یندگو

رجوع ندارد. ببخشد حق یونطلب خود را به مد دائنهرگاه - 806ماده

ارادي منشاء همافی مالکیتتواند به است می دائنصلح طلب یا هبۀ طلب به مدیون است. دین که از حقوق ،الذمو مدیون در یک نفر جمع دائنمدیون عنوان دین به خود دو با تملیک مدیون هبه شود یا صلح شود در هر

شود.می

یهاو هد مناسبتی به را به کتومان. فردا همان چ میلیون 100 غبه مبل دیدار کچ کی ان: شما از دوستتمثالاست فقط با یقاعابراء فرق دارد. ابراء ا با؛ این حالت، یدرسبه بدهکار طلبکار طلب و در این صورت، ددهییم

.شود يبر ینشقبول کند تا د یدبا یونعقد است و مد مدیون بهطلب ۀهب یول شودیم یجادطلبکار ا ةاراد

اگر. کنیم متمرکز دیگران به بخشش در را مانانرژی که است این اهداف به دستیابی هایراه بهترین : ازیه توصیۀ مخلصانه اندیشیمثبت و امیدواری حس اگر. ببریم بالا را ماناطرافیان نفس به اعتماد کنیم سعی شود، بیشتر خودمان نفسبهاعتماد خواهیممی .بخواهیم هم دیگران برای خواهیممی خودمان برای موفقیت را اگر و کنیم القا را هااین دیگری شخص در باید خواهیممی خودمان که است این آنها به مانانرژی و وقت سخاوتمندانۀ بخشیدن و دیگران به کمک موجی اثر ! ما زندگی بر است »دیگران اثر« این

باشد،می اطرافیانش کس هر زندگی بر هابخش تأثیرگذارترین از یکی آموختیم هم وقتی. بود خواهیم »دوستینوع« این ذینفع ترینبزرگ را جزوۀ حقوق مدنی دوستم اگر اینکه یعنی دیگران اثر. ایمداده تغییر خوبی سمت به را خودمان زندگی واقع در اطرافیان وضع بهبود با لذا

دیگران جزوه،دربارۀ این مطلبی نوشتن با یا کنم هدیه دیگری به من کند، هدیه من به را آن شده، متأثر آن از و است خواندهکنند. احساس را مثبت تغییر و لذت از موجی هم اطرافیانم و جامعه هم ببرم، لذت خودم هم تا کنم آن خواندن به تشویق را

ام را روی بخشش به دیگران خواهم این است که انرژیام میآوردن چیزهایی که در زندگیام بهترین راه برای به دستمن متوجه شده اگر این جزوه به تو کمک کرده اوون رو برای پنج نفر بفرست؛ چون بدون تو حتی ممکن نبود آن را پیدا کند. متمرکز کنم.

ایم، مواجه شدید؛ از طریق ایمیل قلم و یا خطاهای انسانی دیگر که ما از آن غافل مانده اگر در حین مطالعه با موارد سهو[email protected] .با ما در میان بگذارید تا اصلاح نماییم

Page 155: حقوق مدنی 3 / دکتر امید ملاکریمیﺪﻨ ﻮ ﯽ ﻪ آ و ﻢ ﻗ ﺪﻨ ﻮ 3 ﯽﻧﺪﻣ قﻮﻘﺣ ةوﺰﺟ ﯽﻤﯾﺮﮐﻼﻣ ﺪﯿﻣا ﺮﺘﮐد

امید ملاکریمیدکتر / 3حقوق مدنی 155

ارزش اصلی من در زندگی، کمک به دیگران و تأثیرگذاری بر توو تهران! ۶۰پرت متولد دهۀ امید ملاکریمی هستم؛ یه حواسکنم تا تلاشم را میی زیادی دارم. البته همه هایم با دیگران علاقهگذاشتن آموختهزندگی آنهاست. به یادگیری و اشتراک

کنند یاد بگیرم و بعد از افزودن تجربیات خودم، آنها را به دیگران هم هایی را که به افزایش کیفیت یادگیری کمک میروش متفاوتم!» های روانبه کار بردن مثال«و » نویسیساده«انتقال بدهم. در حوزۀ آموزش و نویسندگی در رشتۀ حقوق با روش

خواهی باید به دیگران کمک کنی تا به موفقیت بیشتری دست اگر موفقیت بیشتری می«جمله ایمان دارم: من به این »یابند.

omid_mollakarimi اینستاگرام شخصی نویسنده: ٩٨روزرسانی جزوه: بهمنآخرین به

بگم یدشدم؛ البته با ارشدیکارشناس ۀحقوق وارد دور یهاآموختهاز دانش یلیرو گرفتم مثل خ یسانسمل ینکهاز ا بعدداستان نویسنده: دم ادامه ب ینجوریکه اگه بخوام ا یدمرس یجهنت ین. رفته رفته به اگرفتمیحقوق ثابت از اوون م یهکار ثابت هم داشتم که ماهانه یهکه

یه یتا اداره بشم که نها یهکارمند سطح بالا توو یه خوامیحالت م یندر بهتر یدکتر یحت یاو ارشدیمدرک کارشناس یافتآخر بعد از در دست یهبه یدنمحسوب بشه اما من رس وناوج آرزوهاش ۀخوب نقط ی حقوق کارمند یهبه یدنرس هایلیخ یبرا یدکنم. شا یافتحقوق خوب در

بد قرار گرفتن کمک هاییتکه توو موقع ییبه آدما یلماف ینا یدوست داشتم مثل قهرمانا یشه. همیدمدیت خوب رو مطلوب نمحقوق ثاب یزادآدم ی ذات زندگ یمکه بگذر یلماف یناز ا». تونستم!«بکشم و بگم یقنفس عم یهبودن خودم یداز مف یتغرور و کمال رضا یکنم و با کل

باشد. خلاصه اواخر اسفند ماه بود یفرار »یادار یطمح یهصبح به صبح کارت زدن توو « یا همون »جا نشستن یه«نگه و از بج یدکه با ینهال توو ل او او یدسوزان با یاق اشت ینشروع کنم به خوندن! البته ا ینل فروردببخشم و از او یشحقوق ثابت را به لقا یگرفتم عطا یمکه تصم

یا؛ !»یکه چ یو بخون ینیبش خواییم ی،تو که کار ثابت دار «تمسخر بهت بگن: اب یاناگه دوستان و اطراف یبشه و حت یجادخود آدم انداشتم که به اطمینان !»یندار یمرا شانسع یهسهم و تو بدون دارنیسه هزار تا ور م یتا و نها کننیهزار تا شرکت م صد و ده «بگن:

ینام خواستم که توو ابرم؛ البته قبلشم از خانواده یشتوانم پ ۀبگم و با هم» اللهبسمه« ینل فرورددم عهد کردم که او برسم اما با خو یتموفقرو آغاز کرده بودم؛ یابلندپروازانه یرین ش یسک کم توقع و انتظارشون رو از من کم کنن. من ر یههشت ماه ینکمکم کنن و ا یرمس

خدا اوومد توو ذهنم که یبنده یه ۀجمل». بودم! یراض امیمکه از شکست داشتم، از تصم یبا وجود تمام ترس«خلاصش کنم برات: ه ینماشداشته باش که به یقینکن و یهته یاتهکه توو رو ینیماش یبرا یچیجاسوئ یهل برو او ی،بخر ینماش یهکه ینهاگر آرزوت ا گفتیممانتوشون یاکت یرو یشهکانون هم هاییلداره و وک وکوچولو که رووش آرم کانون ر ینۀسسنجاق یکرفتم ی،! منم بدون معطلرسییمبا وجود صحبت کردم و کتابخونه یه. مثلا با مسؤول اومدیرام مب یکی یکیکه یدمخدا رو د یهاشروع کردم کمک تا کردم. یهته زننیمشب هم از کتابخونه استفاده ۱۱و تا یبا نگهبان مجموعه هماهنگ کن تونییبعد از ظهر بود بهم گفت: م ۶ساعت کار اوونجا تا ینکها

فان «به فرموده قرآن: شم؛یمند مشیرین اوون زحمات بهره ۀداشتم اگر امروز زحمت بکشم فردا از نتیجه و میو یمانا ینکه! خلاصه ایکن(وکالت، قضاوت، یحقوق یهاآزمون ی هستم که در تمام یتیمتن رو نوشتم در وضع ینکه امروز که ا ینکهخوشحالم از ا». سراسر، ی مع الع

سکوت تلاش کن و اجازه یتوو «ه جمله تموم کنم: یمتنم رو با خوامیو م رسیدم» هیأت علمی«و به عضویت ) قبول شدمیارشد، دکتر !»یچها بپهمه ج یتتموفق یبده صدا

است.) جهانیان پروردگار مخصوص سپاس و گفتار ما: حمد ملاکریمی (پایان امیدموفقیت تو؛ امیدتان هستم. به انتظار خواندن داستان موفقیتچشمTelegram Channel: @OmidMollakarimi E-mail: [email protected] Instagram: @vekalatyar web: mollakarimi.ir

ای را از ما دریافت کنید.کنید و جزوات ارزنده اپواتسیا پیامکرا تانایمیلو خانوادگینام، نام ٠٩٣٥٢٢١٣١٧٥به شماره همراه