نامه ای ESSENTIAL WORDS FOR THE TOEFL -...

Preview:

Citation preview

1

با سالم، اهمیت درس زبان انگلیسی از آنجاییست که تنها درس مشترک در کلیه رشته ها و تمامی مقاطع

تافل بارونزیا همان ESSENTIAL WORDS FOR THE TOEFLباشد. کتاب تحصیلی و سایر آزمون ها می

یکی از سه منبع اصلی آزمون های داخلی مقاطع کارشناسی ارشد، دکترا کلیه رشته ها و همچنین آزمون

اما بدلیل اینکه حفظ (؛MSRTاست)بخصوص در آزمون دکترا،آیلتس،تافل و MSRTهای تافل، آیلتس و

میتوان این مشکل را چگونه اند که کردن لغات آن دشوار است بسیاری از داننشجویان با این دغدغه مواجه

است. علی رغم اینکه در این زمینه کدینگموثرترین روش برای بخاطر سپردن این لغات روش حل کرد؟!

تالشهایی صورت گرفته اما منابع موجود اشکاالتی از قبیل : طوالنی بودن کد مربوطه، عدم همخوانی کلمه

منحصربه فردهایی از چند نظر دارای شاخصهبا کد و نبودن تصویر متناسب با کد را دارند. این کتاب

است:

جهت بخاطر ماندن هرچه بهتر واژهجذاب، متناسب و کوتاه وجود کدهای (1

در نظر گرفته شده تا قدرت انتخاب شما را باال ببرد چند کدبرای اکثر کلمات (2

فزایش یابدبا آن در نظر گرفته شده تا ماندگاری واژه در ذهن ا تصویری متناسببرای هر کلمه، (3

آسانی بخاطر بسپارید و درس زبان انگلیسی را با درصدهای اندن این کتاب، لغات را بهامیدوارم که با خو

باالیی در آزمونها پاسخگو باشید.

سیامک رضایی

2

Abroad= overseas, internationally وسیع و گستردهخارج، به خارج،

.....

سدر

ولا

.....

خارج از کشورهامون به سمت آب رود-

در جریانه.

!گسترده و وسیع اندخیلی ابروهات-

Abrupt= sudden, quick ناگهانی، سریع

.....

سدر

ولا

.....

همه جا بطور ناگهانی و سریع سیل آبرفت

رو نابود کرد

ناگهانی و سریعبطور رو بروتاوقتی که

دادی باال دونستم که یه منظوری داری!

Acceptable= permissible قابل قبول، رضایت بخش

.....

سدر

ولا

.....

قابل قبولرو دیدم؛ مدلش عکس تبلت-

بود

بگیپری واسپه اکسپتتباال نمره با اگه -

هست acceptableهمه دانشگاه ها

Acclaim= praise, applause تحسین، ستایش

دین برتر رودارن! ادعایها کلیمی ا

باد داره! کله امکرد: اعالمدیوونه جلو همه

3

Actually= truly در واقع، حقیقتا، به راستی

.....

سدر

ولا

.....

!؟واقعا کچلی ا

Adverse= unfavorable, displeasing ، ناسازگارسوء، نامطلوب، ناخوشایند

.....

سدر

ولا

.....

مضر و ناسازگارهباش! اد ویروسمواظب

با سیستمت

Advice= suggestion توصیه، نصیحت، پیشنهاد

.....

سدر

ولا

.....

مشپپورت و ! میخپپوام بهپپت ا د وایپپس

بدم نصیحت

کپردی! بسپه نصپیحتبار منپو ا دویس

دیگه!

Attractive= appealing, pleasing جذاب، گیرا، مطلوب

.....

سدر

ولا

.....

جذابهخیلی عطر اکتیوبوی

جذابیهشبکه اترک تیوی

4

Autonomous= independent مستقل، خودمختار

.....

سدر

ولا

.....

ازت داشته باشه یآتوی ناموساگه کسی

و لمسپپپتق دیگپپپه نمیتپپپونی بگپپپی

! خودمختاری

کسپی نه اتو نه موسباشی مستقلاگه

رو نیاز نداری

Disapproval= objection نارضایتی ، ناخرسندی، مخالفت

.....

سدر

ولا

.....

دیپس مشتریا مپال اینپه کپه نارضایتی

کپردی و بهشپون رو ول) this appاپ)

خدماتشو نمیدی

This ناراضیهاز محیط زندگیش وال

Disruptive= disturbing مختل کننده، مخل

.....

سدر

ولا

.....

هضپم مخپلبخوری دسر رو پای تی وی

غذات میشه

بعنپوان یپع عامپل روپیه this) (دیس

وارد بازار ارز شده اخاللگر

Haphazardly= arbitrarily تصادفی، االبختگی

.....

سدر

ولا

.....

هپپم فپپالی بزنپپی اتفپپاقیاگپه بصپپورت

پر از امید رو برات آرزو میکنه حافظ دلی

دیپپد اتفپپاقیرو بصپپورت حفاظپپت لپپی

!پوشیدم بهم گیر داد

5

Ideal= perfect ایده آل، آرمانی، مطلوب

.....

سدر

ولا

.....

!آلهایدهمون

Persistent= constant, continuous پایدار، دائم، مدام، ماندگار

.....

سدر

ولا

.....

تپالش دائممداوم و بصورت پرستولیس

شدقهرمان لیگ تا کرد

Wide= broad عریض، پهن، گسترده

.....

سدر

ولا

.....

رو پهنپپاوروسپپیع و ایپپن بیپپابون وای د

نمیتونم تحمل کنم!

Advanced= progressive مترقی، پیشرفته

.....

سدر

ومد

.....

advance رو کتابهای زبان نوشته سطح

پیشرفتهیا

6

Advantage= benefit مزیت، امتیاز

.....

سدر

ومد

.....

اجهآوانتفوتبال داشتن مزیتهاییکی از

Advent= arrival ظهور، پیدایشورود،

.....

سدر

ومد

.....

کرده و بپه ظهورپراید هم جدیدا ا د وانت

پیدا ورودبازار اتومبیلهای عجیب و غریب

کرده

Agile= nimble چابع، فرز، چاالک

.....

سدر

ومد

.....

باشی باید فرز و چاالکیاگه میخوای آدم

کنی عجلهتو کارات

آجیپلنباشی فرز و زرنگشب عید اگه

خوبی نصیبت نمیشه!

Albeit= although گرچه، اگرچه؛علی رغم اینکه

.....

سدر

ومد

.....

! مپا البیپت علی رغم اینکهعربه گفت:

محقر است ولی باصفاست

خپوبی رو نوشپته بپود علی بیت اگرچه

ولی خوب نخوندش!

7

Allow= permit اجازه دادن، ممکن ساختن

.....

سدر

ومد

.....

بده پشت اجازه! یه لحظه الوواینقده نگو

فرمونم!

؛ اول آلپوبه بچه گفتم قبپل از خپوردن

بگیر اجازه

Appealing= alluring, attractive جذاب، جالب

.....

سدر

ومد

.....

جپپذاب و واسپپه هرکسپپی اپپپلبرنپپد

خوشاینده

جذابهرو نگاه کن چقد ا پلنگ

Celebrated= renowned معروف، مشهور

.....

سدر

ومد

.....

)جشن( هپای بپزر celebrationتو

و شناخته معروف )celebrated(آدمهای

شده میان

سیلی بپراتگفتم: معروفبه یه شخصیت

از جاهای مختلف اومدن

Contemporary= current معاصر، هم دوران، هم عصر

.....

سدر

ومد

.....

بپپا رو پررونقپپی کپپان تپپیمالیپپور

هپپم عصپپر و هپپم دورهفوتبالیسپپتهای

!داشتاز بایرن خودش

8

Distribute= dispense توزیع کردن، پخش کردن

.....

سدر

ومد

.....

) این سه چکمپه( رو بپین دیس تری بوت

کن تقسیمبچه ها

کن توزیعهارو بین مهمونا دیس)این( ترب

Encourage= inspire ترغیب کردن، تشویق کردن

.....

سدر

ومد

.....

کرده کپه تشویق و ترغیبمنو این کرج

کارمو رونق بدم

شپدم یپه ترغیپبرو دیپدم این گپارا

دهنشو بخرم

Energetic= vigorous باطراوت، پرانر ی، سرحال، نیرومند

.....

سدر

ومد

.....

اینم که مشخصه!

Frail= fragile ضعیف، شکننده

.....

سدر

ومد

.....

نحیف محلشونه؛ با اینکه بدنش ری یلف

و شکنندست!

هستن نازک و ضعیفها فویلاین

9

Refine= perfect(verb) ؛ پاک وتمیزتصفیه کردن

.....

سدر

ومد

.....

پپپاک خودشپپو از مپپواد مخپپدر رافینیپپا

کرده وتصفیه

پاک و تمیپزموهای سر رو رافونهشامتو

میکنه

کن فین رمشهدی:اون چیزای تو دماغت

بشه! تصفیهتا داخلش

Worthwhile= rewarding ؛گرانبهامفید، ارزشمند

.....

سدر

ومد

.....

ارزشپمنددورانت صاحب چیز وارث ویل

شده گرانبهاییو

!ارزشمندیهاله؛ اسب هورس)اسب( ولی

Alter= modify دگرگون کردنتغیییر دادن،

.....

سدر

ومس

.....

بده تغییرزدنتو هالترسبع

! زده به منطقه و همه جا رو لتراعربستان

کرده دگرگون

Analyze= examin, study بررسی کردن، تجزیه تحلیل کردن

.....

سدر

ومس

.....

همون آنالیزه

11

Ancient= old باستانی، کهن، قدیمی

.....

سدر

ومس

.....

شپبیه یپه آدم انیشپتنتو این عکپس

باستانیهو قدیمی

که تو دستت گرفتی مربوط بپه شنتآن

باستانیهو قدیمیآثار

Annoying= bothersome آزاردهنده

.....

سدر

ومس

.....

بشپنون یپیNOیه بی ظرفیتن اوناییکه

هست آزاردهندهبراشون

آزاردهنپدهکه بهت گفتم برات ییNO ا

؟!بود

Anticipate= predict انتظار داشتن، پیشگویی کردن

.....

سدر

ومس

.....

و شپعبده بپازی! پاتیبا تله آنتیعفری

میکنه پیش بینیآینده رو

Conform= adapt ؛وفق دادنتطابق داشتن، هماهنگ

.....

سدر

ومس

.....

تمریناشو عوض کپرده تپا کان فرمالیور

وفق بدهخودشو با شرایط جدید

هپا رو بپا هپم فپرمکپه اون بهت گفتم

بده مطابقت

11

Detect= notice, find out کشف کردن، متوجه شدن، پی بردن به

.....

سدر

ومس

.....

تیکه این پازل رو کنار هم بذار تا د تیکه

کشف کنیرمزشو

بپپه مکانپپترو قطپپع کپپن ا ن د تکپپت

! نپی میبر

Enrich= enhance ، افزایش دادنوثروتمندشدن غنی

.....

سدر

ومس

.....

هم ثروتمندرو که داشته باشی این ریش

میشی

با پولی که از بارسا میگیپره انریکهلوئیز

شده ثروتمند

Intensify= heighten افزایش دادن، تشدید کردن

.....

سدر

ومس

.....

ها زحمت داره و درد کمرمپو این تنظیف

تشدید میکنه

به بازار خودرو؛ C5)ده( TENبا ورود این

سخت تر میشهو شدیدتر رقابت

Intolerable= unbearable ؛ سختغیرقابل تحمل

.....

سدر

ومس

.....

بپا خپودش نبپرده؛ وا این توله رو ابله

شده غیرقابل تحملواقش دیگه برام

گپرفتن واسپه هرکسپی این طوری آبله

سخت و غیرقابل تحمله

12

Observe= notice, examine بررسی کردن،مالحظه کردنمشاهده کردن،

.....

سدر

ومس

.....

آب سپرو خپانمکه این مالحظه بفرمایید

برا مهمونا میکنه

کنن! باید بشپینی غپذا آب سرواگه برات

!مشاهده کنیخوردن بقیه رو

Ongoing= current پیشرفت؛مداومجاری، فعلی؛درحال

.....

سدر

ومس

.....

در حپال مپداومباغمون بطپور انگورهای

هستن رشد

که از برف تشکیل شپده هرچپه آن گویی

در حپپال بصپپورت مپپداومپپپایینتر بپپره

قرار میگیره و بزرگتر میشه پیشرفت

Propose= suggest پیشنهاد کردن، مطرح کردن

.....

سدر

ومس

.....

سعی کن بهش و پوزهپرریه خانمی وقتی

ندی! پیشنهاد

باخوبی میپدن؛ طرح و پیشنهاداوناییکه

به بقیه نگاه میکنن پروپوز

Restore= revitalize احیاء کردن، بازگرداندن

.....

سدر

ومس

.....

احیا شددوباره رستورانپس از تعمیر؛

( بپه STORE(استور رمشهدی: اون پوال

برمیگردونهشما

13

Vital= indispensable حیاتی، ضروری، اساسی

.....

سدر

ومس

.....

واسه تیمشه. حیاتییه بازیکن ویدال

.ضروریهواسه بدن ویتامین

،واسپپه رایتلارائپپه خپپدمات شپپبکه ای

!وایتلهمشترکینش

Ambiguous= vague مبهم، دوپهلو؛تاریع

.....

سدر

رمهاچ

.....

و تاریعو جو در فضای هم به جستمن

ادامه دادم مبهم

دو پهلپوییو مبهم! حرفهای عمه وسی

میزنه!

Apparent= visible آشکار، مشخص، واضح، معلوم

.....

سدر

رمهاچ

.....

!پیدا و آشکاره آپاراتکلیتش تو

سرمو انداخته بپودم پپایین رفپتم جلپو

ظاهر شدجلوم آپارتمانیدفعه یه

Arbitrary= haphazard دلخواهانه، بدون برنامه ریزی، مستبدانه

.....

سدر

رمهاچ

.....

اختیپاری و دلبخپواهی عربیت رادرس

انتخاب کن

مستبدانهرا باید بصورت عرب بی تربیت

باهاش رفتار کنی

14

Assert= declare گفتن، اعالن کردن

.....

سدر

رمهاچ

.....

نکنن باید از خپودت اسیرتاگه میخوای

دفاع کنی

Astounding= astonishing ؛گیج کنندهانگیزانگیز،حیرتشگفت

.....

سدر

رمهاچ

.....

از کجا اومد؟! واقعا دیگه آستوناین همه

!حیرت آوره

یپه مپاده همه میدونن کپه دیگهاستون

هست گیج کننده

Astute= perceptive, smart, clever تیز، زیرک، باهوش

.....

سدر

رمهاچ

.....

زیپرک و یاد بگیپر کپه چقپد از طوطی

که هرچی بهش میگی رو تکپرار باهوشه

میکنه

زیپپرک و ! خیلپپی بپپازیکن آسپپه تپپوتی

باهوشیه

Authorize= empower اختیار دادناجازه دادن،

.....

سدر

رمهاچ

.....

آتو ریپزهبدی ازت اختیاراگه زیاد بهش

ریزه میگیره!

اتو ریپزهبدین اجازهخیاط بهم گفت:اگه

کاری زیادی داره؛خودم اتوش کنم

15

Deceptively= misleadingly به طرز گول زننده، به شکل فریبنده

.....

سدر

رمهاچ

.....

وفریبنپده واقعپا دوسپیبتدود قلیون

هست گول زننده

Determined= resolute ؛معینمصمم، قطعی

.....

سدر

رمهاچ

.....

بپپود کپپه مصپپممآرنولپپد ترمینپپاتور در

رقیباشو شکست بده

کردم که روزی یپع معینمن برا خودم

بخونم دترمینانساعت

Elicit= extract استخراج کردنبیرون کشیدن،

.....

سدر

رمهاچ

.....

)شهر( رو زیرورو کرد تا بتونه علی سیتی

بیرون بکشهزلزله زده ای رو از زیر آوار

نکردی؟! استخراجخالفکارا رو ا لیست

Forbid= ban ممنوع کردن، قدغن کردن، بازداشتن

.....

سدر

رمهاچ

.....

! رفپت و آمپد بید fourبرره ای: ساعت

ممنوع و قدغنه

باش میزنن بیدار fourتو پادگان ساعت

ممنوعهو خواب

16

Petition= appeal دادخواهی، خواهش، عرض حال،خواهش کردن

.....

سدر

رمهاچ

.....

درخواسپتخودشو بپا پتی شانامنوئل

کمع به کودکان بی سرپرست باال برد

ریخت تپو چشپمم؛ مپنم ازش نشتی پ

کردم شکایت

Relinquish= abdicate از دست دادن، رهاکردن؛ترک کردن

.....

سدر

رمهاچ

.....

!رها کرده؟! بقیش رو ریل این کوش

و رفته!؟ ترکت کرده؟ رله این کوشآدم

Resilient= tenacious انعطاف پذیر؛بهبودپذیر

.....

سدر

رمهاچ

.....

! چقپپدر بپپدنش رضپپای لعنتپپیایپپن

!انعطاف پذیره

بهبپودو رو بپه انعطپاف پپذیر برزیلتیم

بازی میکنه

Tempt= entice وسوسه کردن، تحریع کردن

.....

سدر

رمهاچ

.....

وسوسپهمیزنی بپدجور تیمتووقتی

میشم!

و فریبنپپدهگوشپپیت واقعپپا تپپم

هست! اغواکننده

17

Amaze= astonish متعجب ساختن، متحیر ساختن

.....

سدر

جم

پن

.....

مبهپوتو متحیپراین غپذا آدمپو ا مزه

میکنه!

سردرگم و متحیرآدمو آمازونجنگلهای

میکنه

Baffle= puzzle,confuse گیج ساختن، مبهوت ساختن

.....

سدر

جم

پن

.....

شپدی نمیپدونی داری بوفالو گپیج مثل

چیکارمیکنی!

حمله میکپنن، بوفالو وقتی گله شیرها به

میشه!گیج

Bear= yield, endure محصول دادن، تحمل کردن

.....

سدر

جم

پن

.....

!تحمل میکنهدیگه بیار بینم چقد باریه

Block= obstruct ، مانع شدنبستنمسدود کردن،

.....

سدر

جم

پن

.....

کردن یعنی جلوشو بلوکهرو جادهمیگن

کردن مسدودش و بستن

18

Blur= cloud تار ساختن

.....

سدر

جم

پن

.....

حیفه لکه دار و کپدر بلوریاین ظرفهای

بشن

با سیاستهاش اوضاع منطقپه رو بلرتونی

کرده تیره و تار

Brilliant= radiant, intelligent وزیرک روشن، بااستعداد، باهوش

.....

سدر

جم

پن

.....

شوهرشونو زیرک و زرنگبعضی دخترای

بخره! برلیانمجبور میکنن براشون

Caution= warn ؛مواظباحتیاط؛ هوشیاری؛اخطار دادن

.....

سدر

جم

پن

.....

رندستتو میب کاشیناینا احتیاط کن؛

دارن شلیع میکنن کاتیوشاباش مواظب

Challenge= dare چالش

.....

سدر

جم

پن

.....

مجری صدای آمریکا الکی میخواد چالنگی

بکشونه چالشهمه چی رو به

بزرگپی واسپه چپالشچوله هپا چالهاین

شهرمون شدن

19

Delicate= fragile, sensitive ؛ نازکشکننده، ظریف، حساس

.....

سدر

جم

پن

.....

شپکننده و شکسپتی خیلپی دلی که تو

بود حساس

لطیف و نازکهخیلی تیدل ک

Enhance= strengthen افزایش دادنبردن؛تقویت کردن، باال

.....

سدر

جم

پن

.....

؛ بردیباالفری رو خیلی این هندزصدای

کر میشی!

Intrigue= fascinate, interest دسیسه؛توطئه؛فریبمجذوب ساختن،

.....

سدر

جم

پن

.....

دسیسه دوستی نیست؛ظاهرا این طریقه

ای درکاره! توطئهو

زیادی واسه توطئهو دسیسه! انتر ریگی

ایران در سر داشت

Persuade= convince متقاعد کردن، قانع ساختن

.....

سدر

جم

پن

.....

متقاعپد و ترغیپب، آدم پرسودهبیزنس که

میشه دست به هرکاری بزنه

به همکاری بیشترشدن ترغیب پرو وسوئد

21

Replace= substitute ؛ تعویضکردنجایگزین

.....

سدر

جم

پن

.....

ری پالسپتیعپیش یه اسقاطی تو شهر

جایگزین کردمهارو با پول

Shed= discard کنار گذاشتنپاشیدن؛ریختن؛انداختن،

.....

سدر

جم

پن

.....

اسپتری و گاززاشپع آور شدیداپلیس

پاشید به صورت مخالفان

رو دست طرف! ریختآب پاکی رو شیدا

Unique= rare, special منحصر به فرد، بی نظیر، خاص

.....

سدر

جم

پن

.....

بپی نظیپر و کپه)دانشگاه( یونیشریف؛

منحصربه فرده

Chiefly= mostly عمدتا،اساسا

.....

سدر

شم

ش

.....

بخری ارزونتره ایفلهچی هر عمدتا

)پرواز( میکنپه پرنپده flyچی هر اساسا

هست

21

Coarse= rough خشن، زمخت، ناهموار

.....

سدر

شم

ش

.....

گذاشپتن در جاهپای کپورسبعضیا تپو

راننپدگی زمخپتو خشنخیلی ناهموار

!میکنن

Commonplace= frequent پیش پاافتاده، متداول، معمول

.....

سدر

شم

ش

.....

پیش پاافتپاده و کمان پالستیکیبا این

میخوای مسابقه شرکت کنی!؟ معمولی

پپیش پپا افتپاده و مکانیه place این

معمولیه

Comparatively= relatively نسبتا، تاحدی

.....

سدر

شم

ش

.....

بایپد (TV)کامتوتر و تی ویواسه خرید

با مدلهای مختلفشون آشنا باشی نسبتا

Complex= complicated پیچیده

.....

سدر

شم

ش

.....

ای از پیچیدهحاوی ترکیب کمتلکسب.

ویتامینهای مختلفه

22

Conventional= traditional سنتی، مرسوم، متداول

.....

سدر

شم

ش

.....

و مرسپومیکی از وسپایل کاویانتریلی

در جابجایی بار هست متداول

Curious= peculiar, odd, strange عجیب، کنجکاونادر؛

.....

سدر

شم

ش

.....

هستنادر تو هدفگیری کروزموشع

که کنجکاوه! کورساصفهانی: کسی رو که

بدون بیرون چی میگذره

Exceedingly= extremely بیش از حد، بی نهایت، بسیار

.....

سدر

شم

ش

.....

میشه اکسیدهبمونه زیاداگه میوه

معلومپه اکس دیگپه بیش ازحدخوردن

!چی به سر ادم میاره

Exclusively= restrictively

.....

سدر

شم

ش

.....

های گاز زده رو اپل برند عکس کل سیب

خودش کرده انحصاری

23

Immense= massive عظیم، حجیمبزر ؛وسیع؛

.....

سدر

شم

ش

.....

بپه بپزر و وسپیعاصفهانی: این خونه

؟!ایمن ست واسه زندگی نظرت

بزر و عظیمهیه شرکت زیمنس

Indeed= truly, really, certainly حقیقتا، براستی، واقعا

.....

سدر

شم

ش

.....

جالبه! حقیقتابعضیا به زندگی این دید

طنزش شاهکاره! واقعا دیدی این

INDIA عجیبه! واقعایه کشور

Rigid= stiff, firm, inflexible سفت، سخت، غیرقابل انعطاف

.....

سدر

شم

ش

.....

بود سخت و انطاف ناپذیریآدم ریگی

سپفت و ری جپدابناهای قدیمی شپهر

ساخته شدن سخت

باشه سختو سفتطبیعیه که ریگه د

Routinely= ordinarily, regularly به طور منظم، معموالبصورت روتین؛

.....

سدر

شم

ش

.....

همون روتینه

24

Sufficiently= adequately, enough به اندازه ی کافی

.....

سدر

شم

ش

.....

کفایت و اینه که بقدر صوفی شدنشرط

حرف بزنی و غذا بخوری صالحیت

واسه غربال کردن شپن و صافی شناین

کافیهماسه

Visibly= noticeably آشکارا، به وضوح

.....

سدر

شم

ش

.....

!دیدینهخان واقعا کارتون وای زبل

تو چشمهبود وهمه جا وی زبل

Appropriate= proper مناسب، شایسته

.....

سدر

تمهف

.....

App با کارش میدونه مناسبخیلی پری رو

مرتپب مهمونی درخور خیلی ابرو رو پری

کرده بود

Clarify= explain تن؛روشنگری، آشکار ساختوضیح

.....

سدر

تمهف

.....

و روشپنگرینقپش کالری ایفپایخانم

رو بخپوبی پشپت پپرده آشکار ساختن

!انجام میده

25

Conceal= hide پنهان ساختن، مخفی کردن

.....

سدر

تمهف

.....

اند پنهان کاریها همش تو کنسول

پنهپان این کنسل کردنپا از چشپم مپدیر

نمیمونه

Confirm= prove تایید کردن، اثبات کردن

.....

سدر

تمهف

.....

وقتی میخپوای یپه چیپزی رو اینترنتتو

رو میزنی CONFIRMکنی، تایید

میکنم تاییدشکردی، باشه کفریمبابا

Constantly= continually دائم، مداماستوار؛ثابت قدم؛

.....

سدر

تمهف

.....

و اسپپتوارانسپپانهای کوهسپپتانمپپردم

هستن ثابت قدمی

Convenient= practical, near دسترس، نزدیعراحت؛آسان،درمناسب،

.....

سدر

تمهف

.....

واسه جابجایی کپاال خیلپی کامیونتاین

راحت و مناسبه

26

Core= chief, central ؛مرکزاصلی، عمده، هسته

.....

سدر

تمهف

.....

زردآلو رو خوردی!؟ هستهکه کوریمگه

است هستهزمین کره مرکز

Critical= serious, unsafe ؛انتقادیبحرانی، خطرناک، ضروری

.....

سدر

تمهف

.....

ی که بپا دبیپر call( کری طی)کالیجان

بحرانپی و کل ناتو داشت درمورد اوضاع

صپحبت انتقادیاوکراین با لحنی وخیم

کرد

Distort= deform ؛کج کردنتحریف ، از شکل انداختن

.....

سدر

تمهف

.....

تحریفشاه رو دستوراتبرخی درباریان

کردند

THIS؛انتظپار کج وکولپه کردیرو تورت

داری ماهی هم بگیری!؟

Diverse= different, various ؛ مختلفگوناگون، متنوع

.....

سدر

تمهف

.....

سپرماخوردگی رو بعنپوان دایی ویروس

باخپت تپیمش گونپاگونیکی از عوامل

عنوان کرد

میشه گوشی رو مختلفبه چندین روش

کرد دایورت

27

Prosperous= wealthy, successful ، رو به ترقی، مرفهموفقشکوفا،

.....

سدر

تمهف

.....

جپز پپاپیروسمصری ها با ساخت کاغذ

زمان خود بودند مترقی و موفقاقوام

Purposefully= deliberately عمدا، از روی عمدهدفمند؛

.....

سدر

تمهف

.....

از نپذری رو پرس-پرسخیرین داشتند

بپپین مپپردم توزیپپع بصپپورت هدفمنپپد

میکردند

میپوه پر پوسپتسطل زباله رو عمداما

کردیم!

Reveal= disclose, expose, uncover ، فاش کردنمشخص کردنآشکار ساختن،

.....

سدر

تمهف

.....

مشخصهکاریش روال

کن مارو گرفتی؟! این کپه بپرا همپه ول

افشا شده

Scarcely= hardly بندرت، به سختی

.....

سدر

تمهف

.....

میبرنرو اسکارجایزه به ندرت بازیگرا

از نپادراصغر فرهپادی بپافیلم جپدایی

رو برد اسکارسیمین

28

Theoretically= hypothetically از نظر فرضی، در حرفبصورت تئوری؛

.....

سدر

تمهف

.....

اینم که معلومه

Accelerate= hasten شتاب دادن، شتاب گرفتن

.....

سدر

تمشه

.....

معلومه که واسه دویدن خوب عکس لیرااز

شتاب میگیره

Crack= fracture, flaw ؛سوراخشکستگی، ترک

عکس کراکی رو بذارم دلم نیومد

.....

سدر

تمشه

.....

شپکافمیکشه رو بدنش کراککسی که

بوجود میاد سوراخو

Create= produce, create, make ایجاد کردن، به وجود آوردن، خلق کردن

.....

سدر

تمشه

.....

خنده هست بوجودآوردن تهکری جیم

!میکنهخلق و براحتی خنده رو

خلق کردهمختلف رو کراتخداوند

29

Creep= crawl ؛چهاردست وپارفتنخزیدن

.....

سدر

تمشه

.....

زیاد میزنپه انگپاری داره که ریپماشین

!میخزهو چهاردست وپا راه میره

Crush= grind, press together کوبیدن، بهم فشردن آسیاب کردن، خرد کردن،

.....

سدر

تمشه

.....

رو گم میکنه؛ میافتپه که راهشماشینی

خرد میشهتو دره و

کپپه روشبپپااین وزنپپت اون حلبپپی رو

له کردی!نشستی رو

Cultivate= grow پرورش دادن،رشد دادن،کشت کردن

.....

سدر

تمشه

.....

دادی )چپپای( و تعپپteaکلپپی امسپپال

کشت کردیممحصول دیگه رو

Dictate= impose ؛دستوردادنتحمیل دیکته کردن،

.....

سدر

تمشه

.....

دوسپت دارن حرفشپونو بپه دیکتاتورها

دیکته کنن و همش دستور بدنبقیه

31

Distinguish= discriminate تمیز دادن، تشخیص دادن

.....

سدر

تمشه

.....

ها! اونقپده مپدل دست این گوشی امان از

تشخیص داددارن که نمیشه اونارو از هم

Flaw= defect عیب، نقص، نقیصه، نقصان

.....

سدر

تمشه

.....

داره عیب و نقصاگه بدون نیت بزنی فالو

)عیپپب flaw)گپپل( هپپی flowerایپپن

ونقصی( نداره

Harvest= gather گردآوری کردن، برداشت کردن

.....

سدر

تمشه

.....

، کشت و کشتاره هر وسترنی نتیجه

ماکروسافته محصول هرویستایی

Mirror= reflect, show منعکس کردن، نشان دادنآینه؛

.....

سدر

تمشه

.....

دیدم آینهجلو امیر رو

31

Obtain= gain, secure بدست آوردن، کسب کردن

.....

سدر

تمشه

.....

فریدون میخواست پادشپاهی رو بعپد از

.بدست بیاره آبتینپدرش

!بدست میاریکنی سالمتیتو آبتنی

Particle= fragment ذره، جزء، پاره

.....

سدر

تمشه

.....

رو واسپه آدم انجپام جزئیکارای پارتیا

نمیدن!

، ترکوندنه!پارتیااز بخشی

Settle= colonize, resolve سکنی گزیدن، حل و فصل کردناقامت کردن،

.....

سدر

تمشه

.....

دهکپپدهسپپحرآمیز در سپپطلبپپا دالپپی

سکونت داشتند

Transport= carry, move انتقال دادن، جابجا کردن

.....

سدر

تمشه

.....

انتقپالها کپار ترانس؛پورتدر ساختار

جریان بر رو انجام میدن

32

Accurate= precise, exact ؛ صحیحدقیق، درست

.....

سدر

همن

.....

مختلف ازهمدیگپه خیلپی کراتفاصله -

رعایت شده صحیحو دقیق

دقیقهکارا کارشون آکروبات-

ساختن اکوریترو سکوریتهاشیشه -

Classify= arrange مرتب کردن، دسته بندی کردن

.....

همس ن

در

.....

دسپته بنپدی کالسماشینها رو در چند

A,B,C:میکنند

دانش آمپوزان قپوی و ضپعیف رو در دو

طبقه بندی کردند کالس

Currency= money پول رایج

.....

همس ن

در

.....

کشور رو پول رایجهزار از کارون سیتو

خرج تفریح کردیم

پپولدفعه هپم کپه کورن؛سیاوناییکه

بهشون بدی نمیدونن چقد بوده

Deep= thorough عمیق، کامل، دقیق

.....

همس ن

در

.....

روی رفتارشپون عمیقلمات ها بطور دیت

کارمیکنن

در عمیقبصورت رس میشن دپاوناییکه

خودشان فرومیرن

کامپل و لمه های قپدیمی اطالعپات دیت

داشتند دقیقی

33

Dense= thick ؛شلوغغلیظ، متراکم

.....

همس ن

در

.....

میشپه هپم متپراکمو شلوغدر جاهای

!زد دنس

گرفته شده چگالییا دانسیتهاز

Depend On= trust, count on وابسته بودن به؛حساب کردن روی

.....

همس ن

در

.....

هارو نمیشه همینجوری تحویلپت پوند د

بینم کیفیپت جنسپت بستگی دارهبدم؛

!چطورباشه

Dim= faint ؛تاریکی؛تیره وتارکم نور، ضعیف

.....

همس ن

در

.....

تموم نشد! تاریکیو دیممر

مثپل کشپت تیره وتارحرکت در جاهای

بی فایده هست! دیممحصول

Display= exhibit, show نشان دادن، به نمایش گذاشتن

.....

همس ن

در

.....

رو گپه میزنی؛مپانیتور DISPLAY دکمه

نشون میدهتصویر رو

THIS PLAY این بازی( رو از اسکوربورد(

نمایش میدنورزشگاه دارن

34

Exports= foreign sales صادرات

.....

همس ن

در

.....

!صادراتواسه ماشین کرده اکس پر ته

Gigantic= enormous,very large عظیم، غول پیکر

.....

همس ن

در

.....

یع میلیارد؛حتی اگه یپه گیگ یعنییه

میلیارد مورچه رو هپم کنپارهم بپذاری

عظیم و غول پیکر!میشه یه موجود

Impressive= imposing تاثیرگذارتحسین برانگیز، باشکوه،

.....

همس ن

در

.....

قابل و تاثیرگذار یه شبکه press tvاین

تحسینه

که رو ورقه هپا انجپام شپده این پرسی

بودهموثر خیلی

Lasting= enduring, forever بادوام، جاودانه، پایدار، ماندگار

.....

همس ن

در

.....

ماندگارهو بادوامبارز الستیع

35

Treasury= bank خزانه

.....

همس ن

در

.....

گنجینهواسه دخترا مثل یه تیرا هپاسا

!میمونه خزانهو

Uniform= consistent ؛متحدهماهنگ، یکنواخت

.....

همس ن

در

.....

یکنواخپپت سپپربازا همپپه یپپونی فپپرم

هماهنگه وحرکاتشون

متحد و یکدستنما uniبچه های

Vibrant= brilliant, lively, bright ، باطراوت، روشنلرزان

.....

همس ن

در

.....

هسپت؛چراغش ویبپرهوقتی موبایلم رو

!لرزانهوخودشم روشن

وشپپاداب بپپاطراوتیپپارو همچپپین

بود! ویبرهمی رقصید انگار بدنش رو

Distinct= definite ؛جدامشخص، متمایز

.....

سدر

همد

.....

)ایپپن فکپپر( میشپپه THIS THINKبپپا

جدا و متمایز موضوعات مختلف رو از هم

کرد

36

Dominant= major, primary اصلی، عمده، غالب

.....

سدر

همد

.....

و قلمپروت دامنتتو فرمانروایی هرچی

منطقپه اصلیو غالببیشتر باشه قدرت

محسوب میشی

Dormant= inactive, asleep یده؛ساکتغیرفعال، خاموش، خواب

.....

سدر

همد

.....

سپاکتو خوابیپدهدرحالیکه به حالپت

واسپپه کپپار دور منپپوافتپپاده بپپو گفپپت:

خط بکش!

خپاموشو خوابیدهرو در حالت دو رمانت

خوندی؟!

Drab= colorless, boring بی رنگ، بی روح، یکنواخت، مالل آور

.....

سدر

همد

.....

بپپذار بخونپپه تپپا از ایپپن فضپپای د رپ

دربیاییم خسته کنندهو یکنواخت

روحپیبپی و یکنواختها زندگی عرب

دارن

Dramatic= emotional, exciting پرشور، پرهیجان، هیجان انگیز

.....

سدر

همد

.....

هسپتن رو و هیجانی پرشوررمانهایی که

تیکندرامامیگن

37

Elaborate= complex استادانه و بادقت ساختن

.....

سدر

همد

.....

بپپوده کپپه تونسپپتیایپپن ا البراتپپوارت

!بسازی استادانهو با دقتمحصوالتی رو

آماده کرده! استادانهرو چقد بول ا

Exceptional= unusual عجیب و غریب، استثنایی، غیرمعمول

.....

سدر

همد

.....

بود استثناییوا عا عکس پتی

بود استثناییو عجیبچیز کستا

Hazardous= dangerous, risky خطرناک، ناامن

.....

سدر

همد

.....

واسه دفاع هر تیمی خطرناکه هازاردادن

نپاامن و یکی از جپاده هپای هرازجاده

خطرناکه

Minuscule= tiny بسیار کوچع، ریز

.....

سدر

همد

.....

ریزو کوچعپا یکی از اعضای مینیسع

بدنه

38

Prime= prepare, make ready ، اصلی، عمده نخستین

.....

سدر

همد

.....

و مسپابقات بشپه نفر اولتونه پری می

بانوان مدال آور ما باشه نخستینیکی از

Rudimentary= basic, simple ابتدایی، اولیه

.....

سدر

همد

.....

طراحی شده که رادیوی من طوریشکل

و اولیپههرکی میبینش یاد ترانپه هپای

زمان قدیم میافته! ابتدایی

Sensitive= delicate حساس، ظریف

.....

سدر

همد

.....

SENSOR های دزگیرمون نسبت بپه هپر

هستنSENSITIVEحرکتی

سن سی دختره واسه خرید جهیزیزیه تو

بود!حساس TVسالگی! نسبت به

Superficial= shallow سطحی

.....

سدر

همد

.....

لباس پوشیده بپود هرکپی فشل سوپریه

میدیدش میدونست که بقیپه کارهاشپم

هستن! سطحیمثل این

39

Terrifying= frightening ترسناک، وحشتناک

.....

سدر

همد

.....

وحشپپتناکنیست؛ تعریفپپیاخالقپپش

هستش!

و ناسپپزا میگفپپت و تپپری فحپپشجپپان

بود! وحشتناکحرکاتش

Vigorous= strong, powerful قوی، نیرومند

.....

سدر

همد

.....

قویه!چقد نیرومند و خیدم! وای گر

نیرومنده! خیلی نشون میده که فیگورش

Amenity= convenience ، امکانات، تسهیالتسازگاریآسایش،

.....

سدر

همزدیا

.....

وجود داشته باشه تپا بپا امنیتیاول باید

رفپاهیبشه امکانات آسایشو سازگاری

رو فراهم کرد

سازگاریو افزایش تسهیالتواسه تامین

رو بلند بگو آمینتزوجهای امروزی؛

Destroy= ruin نابود کردن، ویران کردن

.....

سدر

همزدیا

.....

شد ویرانو نابودهمه جا دست ترویبه

شد نابودمواضع داعش دستوریبا ابالغ

41

Disperse= circulate ؛جداگانهمتفر ساختن، پراکنده

.....

سدر

همزدیا

.....

و جداگانپپهبصپپورت دپرسپپناوناییکپپه

میشینن پراکنده

This شپدن متفر و پراکندهمانه پرس

ورقه ها از همدیگه میشه

Dwelling= house اسکان، مسکن، سکنیمحل اقامت؛

.....

سدر

همزدیا

.....

جانانه دوئلی محل اقامتشونکابوی ها در

باهم زدند

با ساز و اسکانشونو اقامتمحل لرها تو

می رقصیدند دهل

Element= component عنصر، جزء، بخش

.....

سدر

همزدیا

.....

اصلی واسه تولید وجز عنصرهیتر المنت

گرماست

Elementary= primary, simple اولیه، ابتدایی، ساده

.....

سدر

همزدیا

.....

کتابهپارو مپیگن ابتپدایی یا اولیهسطح

elementaryسطح

41

Eliminate= delete, remove ؛محو؛پاکسازیحذف کردن

.....

سدر

همزدیا

.....

کردی؟! حذفرو از برنامت ا لیمونات

رو از عپپالی مینهپپارزمنپپدگان بصپپورت

کردند محوو پاکسازیمنطقه

Emphasize= highlight مورد تاکید قرار دادن

.....

سدر

همزدیا

.....

کپپه ایپپن تاکیپپد کردنپپدمسپپئولین

واسپه برگپزاری مراسپم آمفی سپایزش

کوچیکه

Encircle= surround احاطه کردن، حلقه زدن دور

.....

سدر

همزدیا

.....

اطرافشپپو تماشپپاگرا ایپپن سپپیرک کپپل

احاطه کردند

قماربازا همیشه واسه قمپار این سروکله

نگیهپپاپیپپدا میشپپه و دور خپپروس ج

حلقه میزنن

Erratic= inconsistent ناهماهنگ، نامنظم

.....

سدر

همزدیا

.....

نامنظمدار شده از بس رفتارش ویرا تیع

ناهماهنگهو

42

Exaggerate= overstate غلو کردن، مبالغه کردن، اغرا کردن

.....

سدر

همزدیا

.....

میده جرتزیاد بزنی دگزانباشه! ولی اغرا

سپرعتش از اغپرا بیل بپدون گرت

میگ میگ هم بیشتره!

Mention= remark, say ذکر کردن، گفتناشاره کردن؛

.....

سدر

همزدیا

.....

منشینخدا غافل ذکرلحظه ای از

هپا رو مپن شپنکپه اشپاره کپردبچه

جمع کردم

Pier= dock ستون فقرات ؛اسکله

.....

سدر

همزدیا

.....

میشه دوش داره بره کنپار پیروقتی آدم

سپتون قدم بزنپه ولپی مشپکل اسکله

بهش اجازه نمیدن! فقراتش

Prevalent= commonplace متداول، معمول، رایج، شایع

.....

سدر

همزدیا

.....

متپداولو رایجرو یه جشن پری ولنتاین

میدونه

و شپایعماشپین از وسپایل پریز و لنت

هستن که مرتب خراب میشن! معمولی

43

Release= free آزاد کردن، رها ساختن، اکران کردن

.....

سدر

همزدیا

.....

خپوردیم و غپم ری لیزرو سرسره شهر

!کردیمرها وغصه هارو

تصورکن دوستتو گروگان گرفتن و فریاد

یعنپی لطفپا RELEASEPLEASEمیزنی:

!آزادش کنین

Benefit= assist منفعت؛مزیت مفید بودن برای،

.....

سدر

همزددوا

.....

مزیتباشه حتما برات به نفعتهرچی که

داره منفعتیو

Blind= unaware ناآگاه، نابینا

.....

سدر

همزددوا

.....

نابیناست؛ قدبلند این آدم

خبر بدین؛ اون از همه چپی به لیندا

ناآگاههو بی اطالع

Broaden= enlarge ؛پهن کردن؛انتشاروسعت دادن

.....

سدر

همزددوا

.....

بدی دریا میشن وسعتاگه به رودها

وسیع وپهن ؛واسه باروتناین بسته ها پر

کردن جاده بکارمیرن

44

Burgeon= thrive ، ترقی کردن، شکوفا شدنجوانه زدن

.....

سدر

همزددوا

.....

بهپپار کپپه میشپپه درختهپپا بیرجنپپددر

شکوفا میشنو جوانه میزنن

واریپز چهره ملت مپال شکوفاشدناین

!برجنپولهای آخر

Conspicuously= noticeably آشکاراقابل توجه، واضح؛به طرز

.....

سدر

همزددوا

.....

همپه بطپور واضپحدرمقایسه شپلوارها

پیشیس! پیش لی! CONSمیدونن که

Demand= insist درخواست؛مطالبه؛پافشاری تقاضا؛

.....

سدر

همزددوا

.....

نیپروی کپار تقاضپای( دمنپدهشرکت )

جدید کرد

Endorse= support, express approval تایید کردن، حمایت کردن از

.....

سدر

همزددوا

.....

و پشپت نویسپیرو ایپن دروس چکیده

امضا کن

!امضا کندام رو دو راسسند خرید این

45

Enormous= tremendous عظیم، بسیار زیادبزر ؛

.....

سدر

همزددوا

.....

بزرگپه)موش( که نیست؛ از بس اینو! موس

انگار فیله!

Entirely= thoroughly, completely کامال، کالسرتاسر؛

.....

سدر

همزددوا

.....

ایپران رو سرتاسپرمیشپه ایپن تپایرابا

مسافرت رفت

پنچر شده کامال این تایر

Erode= deteriorate, wear away تحلیل رفتن، فرسوده شدن

.....

سدر

همزددوا

.....

فرسپایشاگه طغیپان کنپه باعپ ا رود

زمین میشه

میشه اگپه وفرسوده تحلیل میره ا روده

غذای زبر وتند بخوری

Evaporate= disappear, vanish از بین رفتن؛خشع شدن؛شدنبخار

.....

سدر

همزددوا

.....

افمون رو بخار گرفته؛ اینا مپال اطر ا وا پر

آب دریاست بخارشدن

! مواظب باش بیفتپی پپایینا وا پرتگاهه

از بین میری

46

Recover= retrieve, get back بازیافتنبهبود؛

.....

سدر

همزددوا

.....

نیپروی بازیپابیو بهبودباع ریکاوری

جسمی ورزشکارا میشه

Reportedly= rumored طبق گزارش، گویا

.....

سدر

همزددوا

.....

راپورتپترسیده ظپاهرا طبق گزارشات

رو دادن!

Shift= switch, change مکان؛جابجایی؛تعویضتغییر

.....

سدر

همزددوا

.....

شپب وروز جاشپونو شپیفتنگهبونهای

عوض میکننباهم

میشن جابجاباهم شیفتیکارمندای

Suffer= endure تحمل کردن، رنج بردن

.....

سدر

همزددوا

.....

سختیبنده خدا شرایط شهرداری صفور

تحمل میکنهرو

رنپج وسپختیتو کشورهای دیگه سفرا

تحمل کننغربت رو باید

47

Crucial= critical بسیار مهم، ضروری، الزم

.....

سدر

همزدسی

.....

آزادی بپرای همپه ملتهپا کوروشزمان

بود ضروریو بسیارمهم

یپه امپر لو شپ کرکمع کردن به افراد

حیاتیهو بسیارمهم

Dignitary= notable شخص مهم و برجسته

.....

سدر

همزدسی

.....

خریپده و سپت آدمپای دیگنی تپاری

!رو میگیره مهمو برجسته

Elude= evade اجتناب؛خودداری؛گریز؛طفره رفتن

.....

سدر

همزدسی

.....

اجتنپابجدا آلودهاز دست زدن به اشیا

فرمایید!

نرو طفرهگوشیتو جواب بده؛ الو د

Evident= apparent آشکار، واضح

.....

سدر

همزدسی

.....

آشکارهو واضحدیگه برا همه ا وای دنت

که یه محصول پرطرفداره!

48

Exhaust= deplete رساندن اتمامبه خستگی؛بی حالی؛

.....

سدر

همزدسی

.....

مال خمپاری بعپد خستگی و بی حالیت

اکسهاست

خسپتهرو از بس تعمیر کردم اگزوزااین

شدم

Extensive= comprehensive گسترده، وسیع، جامع

.....

سدر

همزدسی

.....

و وسپپیع سپپیب یپپه تپپنعکپپس

درمیاد گسترده

Extremely= highly, very بسیار، بی نهایتبه شدت؛

.....

سدر

همزدسی

.....

! فپازمون هپم اکسپی تپریمما از شپما

باالست! به شدت

Face= confront روبرو شدن با، مواجه شدن با

.....

سدر

همزدسی

.....

تپپو فپپیس فپپیستپپا حپپاال باکسپپی

!؟روبه رو شدین

49

Facet= aspect, element, component جنبه، لحاظ، بعد

.....

سدر

همزدسی

.....

ظپاهری لحپاظتو این عکپس از فیست

شبیه...هست!

Hero= idol تقهرمان، بدالور؛

.....

سدر

همزدسی

.....

کشیدند هوراکشتی دالورانمردم برای

فوتبپال قهرمانپانیکی از هیرو فرناندو

بود

Inaccessible= remote دوردست، غیرقابل دسترس

.....

سدر

همزدسی

.....

دور از دسپترس بایپد این عکس سیبیل

!باشه

غیرقابل دسترسهن ک این عکس سیبل

Obviously= evidently ؛آشکارامسلما، قطعا

.....

سدر

همزدسی

.....

آشپکار و و کثیف کپامال آب ویروسی

مشخصه

51

Predictably= expectedly پیش بینی قابلطبق انتظار،

.....

سدر

همزدسی

.....

اونقده تمرین کرد که معلم رو پری دیکته

بود قابل پیش بینیبراش کامال

Solve= resolve کردن ؛رفعحل کردن

.....

سدر

همزدسی

.....

حپل کپردنهمیشپه مشپغول سالواتور

مشکالت جدیدش بود!

بقیپه سپیمهای سپازم پپاره سل وسیم

رفع کنماین مشکل رو شدن؛ باید

Suitable= appropriate, correct مناسب، شایسته

.....

سدر

همزدسی

.....

مناسبیهجای باالسوییت این

Ample= sufficient کافیوسیع؛فراوان؛

.....

سدر

ارچه

مده

.....

آمتولاز اطراف شهرها پر وسیعیمناطق

تزریقی هاست!

!فراوانه آمتولدر بیمارستان

51

Arid= dry ؛بی روحخشع، بیابانی، کم آب

.....

سدر

همردهاچ

.....

آردیباشه دیگه وبایرخشع وقتی زمین

و گندمی هم درکارنیست

بریپدحپال نمیپده بی روحتواین فضای

خرید

Avoid= avert اجتناب کردن از، دوری کردن از

.....

سدر

همردهاچ

.....

کاریش نمیشپه کپرد، بایپد ازش ا وای د

کنیماجتناب

دوست نابابدوری کن از من ا وای د

مقاومت کپردن، مبپارزه طلبیپدن؛مخالفت؛به

تسلیم نشدن

Defy= resist

.....

سدر

همردهاچ

.....

مخالفپت ومبپارزه وقتی کسی باهپاتون

میکنه باید آماده باشی و از خودت طلبی

کنی دفاعی

در مقابپل مقاومت و تسلیم نشپدناین

بوجپود دفعپه ایامریکا همینجوری یع

مده نیو

Enact= legislate, pass a law تصویب کردن

.....

سدر

همردهاچ

.....

رو عپوض عینکپت: نماینده مجلس گفت

کپپن تپپا یپپه جپپور دیگپپه قپپوانین رو

!تصویب کنی

52

Even= equitable مساوی، برابر، هماهنگصاف و مسطح؛

.....

سدر

همردهاچ

.....

و صپافرو حتی نمیشه تو جپاده ای ون

هم باهاش رانندگی کرد! مسطح

با کپف صاف و همترازخونه رو باید ایوان

خونه طراحی کرد

Feign= simulate, pretend ؛جعلیتظاهر کردن، وانمود کردن

.....

سدر

همردهاچ

.....

کپه وانمود میکپننکاشان رو فینحمام

خراب شده ولی اینجوری نیست!

از مسی رو زدن کپه داره جعلییه عکس

میکنه! فینوسط بازی

Fertile= rich بارور، حاصلخیز

.....

سدر

همردهاچ

.....

و حاصپلخیز فرتپیکود ریختم تپو زمپین،

شد. پرمحصول

و فرت محصول میده فرت، حاصلیززمین

Freshly= recently اخیرا، بتازگی

.....

سدر

همردهاچ

.....

مردم عالقه مند شدن که میپوه به تازگی

مصرف کنن FRESHرو

ایران داره جایگپاه واقعپی فرش اخیرا

خودشو پیدا میکنه

53

Function= role نقش، عمل کردنوظیفه؛تابع؛

.....

سدر

همردهاچ

.....

و فنون رزمپی هسپتن تابع فنون اکشن

هر بدکاریه که اونارو انجام بده وظیفه

Fundamental= essential, basic اساسی، اصولی، بنیادین

.....

سدر

همردهاچ

.....

جپز موزیکهپای فان و متپالموزیکهای

برا خوشگذرانیه بنیادینو اصولی

برای خانه یع کپار فنداسیونایجاد یع

اساسیه

Indiscriminate= arbitrary بدون برنامه ریزیبدون تبعیض؛

.....

سدر

همردهاچ

.....

بپدون تبعپیضخالفکپارا این دسپتگیری

صورت گرفته

بپدون برنامپه ریپزیهارو این دیسعمن

قبلی خریدم

Selective= discriminating گزینشیانتخابی؛

.....

سدر

همردهاچ

.....

گرفته شده انتخابیا SELECTاز

54

Spacious= expansive جادار، وسیع

.....

سدر

همردهاچ

.....

باشپه شپاید وسیع و جپاداراگه فضاش

بربیاد از پسش

میتپونی وسپیع رو تشنگی تواین بیابون

بربیای!؟ از پسش

Withstand= survive, persist مقاومت کردن در برابر

.....

سدر

همردهاچ

.....

WITH )بپپا(STAND زیپپاد )اسپپتادن(

خودشپونو بپاال مقاومپتمیخوان میزان

ببرن!

Durable= sturdy بادوام، پایدار، جان سختمقاوم؛

.....

سدر

ناپ همزد

.....

و مقپاومکه تموم میشه بپدن دوره آبله

میشه پایدار

جان سخت!و مقاوم؛اگه دورا آبهاون دور

باشی بهش میرسی

Favor= support پسندیدن، تایید توجه؛ مرحمت؛

.....

سدر

همزدپان

.....

اقشار محتلف مرحمتو توجهمورد وافور

واقع شده!

55

Gain= attain, obtain ؛کسببه دست آوردن

.....

سدر

همزدپان

.....

تونست نتایج خوبی رو تو مسابقات جین

کنه کسبزنان

Generate= create, produce تولید کردن، ایجاد کردن

.....

سدر

همزدپان

.....

تولید میکنهبر نراتور

همه صفات در ایجادعامل ن راخداوند

انسان قرار داده

Halt= stop, discontinue وقفه، متوقف کردنمک ؛

.....

سدر

همزدپان

.....

میکپنن مکپ بعضیا ازبس تو حرفاشون

رو بهم میزنن حالت

متوقف کنبده کارتو حالتوقتی

Handle= manage انجام گرفتن؛برآمدن از پس، کنترل

.....

سدر

همزدپان

.....

انجام میشهزدن هندلحرکت موتور با

56

Harbor= shelter ؛بندرگاهپناه دادن به، جای دادن

.....

سدر

همزدپان

.....

پناهگاهکه که به ما حمله کردند به هربار

میرفتیم

میپریم جنسپهارو بنپدرگاهکه به هربار

تحویل میگیریم

Harmful= unhealthy مضر، زیانبار

.....

سدر

همزدپان

.....

مضرهگازت بگیره برات هارماون سگ

زیانبارهکه وارد زندگیت بشه حرومپول

Insignificant= meaningless بی مفهوم، بی معنی، ناچیز

.....

سدر

همزدپان

.....

کنه زندگیت سگ نفرینتاذیتش نکن اون

میشه بی معنی و بی مفهوم

Mysterious= baffling گیج کننده، مرموز

.....

سدر

همزدپان

.....

MY STORY )و مرمپپوز )داسپپتان مپپن

هستگیج کننده

گیج کنندهکه طوریستمیز حی این اطر

به نظر میرسه

57

Perilous= threatening, risky خطرناک

.....

سدر

همزدپان

.....

واسپه میکروبهپا پریپلمایع ظرفشویی

!خطرناکهخیلی

Postpone= delay به تعویق انداختنتاخیرداشتن؛

.....

سدر

همزدپان

.....

فرستاد تاخیرها رو با پست، پونه

Promote= boost افزایش دادن، ارتقا دادن

.....

سدر

همزدپان

.....

ترقیرئیس شورشیان رو عامل وت پرو م

خودش دونست

زده فکپر میکنپه اینجپوری پررو ماتیع

!مترقیبهش میگن انسان

Reject= refuse رد کردن، نتذیرفتن

.....

سدر

همزدپان

.....

REJECT یه بار دیگه زنگ بزنپی

میزنم

58

Substantial= significant مهم، قابل مالحظهضروری و اساسی؛

.....

سدر

همزدپان

.....

ضپروری و یپه غپذای سوپ و استانبلی

واسه ورزشکاراست اساسی

تقاضپای صبح بستنیتو مناطق گرمسیر

داره قابل مالحظه و مهمی

Conscientious= meticulous ، بادقت، متعهدباوجدان؛وظیفه شناس

.....

سدر

ش دهنزا

م

.....

بود و تپو فپروش کانی شناسفروشنده

بود باوجدانیسنگهای قیمتی آدم

بپود و وظیفه شناسیمسئول سایت آدم

ها رو برطرف کرد کانکشنایراد

Convey= communicate رساندن، ابالغ کردنحمل کردن؛

.....

سدر

همزدشان

.....

ثپپانوی کپامیون بپپار رو بپه یپپع مکپان

حمل کرد

Encompass= include, surround شامل شدن، در بر گرفتن

.....

سدر

همزدشان

.....

حشپپرات زیپپادی رو ایپپن کمتوسپپت

دربرمیگیره

شپاملرو ویتامینهای زیادی این کمتوت

میشه

59

Expansion= grows توسعه گسترش، رشد،

.....

سدر

همزدشان

.....

ترویج و گسپترشبزرگان رو باید پند

بدیم

پخش شدهمه جا استندبوی

Heighten= intensify ، باال بردنبلند کردن؛افزایش دادن

.....

سدر

همزدشان

.....

افزایش یه کم فعالیت بدنیتو ! هی تن لش

بده

Highlight= emphasize تکیه کردن بر، تاکید کردن بر

.....

سدر

همزدشان

.....

HIGHLIGHT وقتی یه بخش از نوشته رو

تاکید میکنیمیکنی یعنی داری روش

,Inadvertently= carelessly سهوا، نادانسته

accident, unexpectedly

.....

سدر

همزدشان

.....

سپهوا و نادانسپتهکه رو این ادا و اطوارا

میاری!؟ندر

61

Inevitable= unavoidable اجتناب ناپذیر، ناگزیرناچار؛

.....

سدر

همزدشان

.....

شد بخره ناچارمارو بی طبلاین ا

Infancy= beginning آغاز، اوان

.....

سدر

همزدشان

.....

قپدم اول و اغپازرو کپه زدن این فنسی

حمایت از حیواناته

Miraculously= astonishingly بطرز معجزه آسا

.....

سدر

همزدشان

.....

به طرز معجزه آسپاییتیمشو میرا کلوزه

تیمشو برنده کرد

Retrieve= recover ؛بهبود؛ اصالح مجددبازیافتن

.....

سدر

همزدشان

.....

و بازیابیکردن و اصالح رویه رتکا

شدهمملکت اوضاع بهبود

61

Systematically= methodically به شکل اصولی و منظم بطورسیستماتیع؛

.....

سدر

همزدشان

.....

اینم که مشخصه

Unlikely= doubtful ؛بعیدغیرممکن، غیرمحتمل

.....

سدر

همزدشان

.....

غیرمحتمپل و که دادی بپرام اون الیکی

بود! بعید

Unwarranted= unjustified ، نامناسبغیرقابل ضمانتغیر موجه،

.....

سدر

همزدشان

.....

بپپرا کپپاالی برقپپی بکپپار اون وارانتپپی

نامناسپپپب و نمیره؛چپپپون جنسپپپش

!غیرقابل ضمانته

Zenith= apex قله، اوج، کمال

.....

سدر

همزدشان

.....

اوج و قلپهسپمتطرزبور در زنیتتیم

قهرمانی فوتبال روسیه قرارگرفت

کمپالعوض کنی میتونی به ذهنیتتواگه

برسی

62

Agitate= disturb ؛تحریعنگران کردن، آشفته ساختن

.....

سدر

همفده

.....

اذیت کردی؟ معلومه آجیتهمشهدی: یره

نگران و آشفته شده

میشه تحریعبچه کنی تاتی اگه تاتی

Confidential= secret محرمانه، سری

.....

سدر

همفده

.....

میتپپونن بپپه اطالعپپات کپپافی نتیپپا

کپاربرا دسترسپی محرمانه و سپری

پیداکنن

Delighted= elated, satisfied ، خرسندشاد؛ راضی، مسرور

.....

سدر

همفده

.....

باشه شاد و خرسندهمیشه ونتدال الهی

شپاد رو بیپار رو سپفره تپا همپه د لیته

بشن! ومسرور

Discreetly= cautiously مؤدبانه، محتاطانه، مدبرانه

.....

سدر

همفده

.....

محتاطانپههای قدیمی رو بایپد دیسکت

ازشون مواظبت کنی

مدبرانپه و زده بپاال بایپد دیسع کمرت

ازش مراقبت کنی محتاطانه

63

Documented= proven مستند، اثبات شده

.....

سدر

همفده

.....

DocumentMyتو اسناد و مدارکمو

ذخیره میکنم مستند بصورت

Gradually= steadily بتدریج، پیوسته

.....

سدر

همفده

.....

کنی به مقصود نمیرسی؛ بایپد گر عجولی

و با ثبات قدم پیش بری به تدریج

Influence= affect ، اثر گذاشتن بر قرار دادنتاثیرتحت

.....

سدر

همفده

.....

واقعپپا آدمپپو ایپپن فلپپورانس منظپپره

تحت تاثیر قرار میده

رو سیستم ایمنی بپدن بپدجور نفوالنزاآ

تاثیر میذاره

Inordinate= excessive افراطی ؛بیش از حد

.....

سدر

همفده

.....

روشون تاکیپد بیش از حد اینارو دینت

میکنه: نماز؛روزه؛کمع به دیگران

64

Instantly= immediately فورا، آنا؛بی وقفه؛

.....

سدر

همفده

.....

خنپدت فپورارو تا میبینپی این استنلی

میگیره

بپراش زحمپت بی وقفهباید ستانتاین ا

بکشی تا آبادش کنی

Intentionally= deliberately ؛قصدا؛ با نیت قبلیعمدا

.....

سدر

همفده

.....

ریخت اینجا! قصدا این تن شنو علی

قبلپی بپا نیپتو عمدا تنش رو الیاین

بوجود اورد

Intrinsic= inherent ذاتی، درونی، فطری

.....

سدر

همفده

.....

اینتپپریاز اول بصپپورت ذاتپپی و فطپپری

م!یبود

Inundate= overwhelm, flood زیر آب بردن، غر کردنسیل؛

.....

سدر

همفده

.....

و سیل اومد)روز( هست که این اون دیت

آب بردهمه چی رو

65

Involve= include ؛شامل بودندرگیر کردن، دخالت

.....

سدر

همفده

.....

درگیپرصپبح تپا شپب این ولووراننده

باربردنه

Nominal=moderate,very small بسیار کم جزئی؛،صوریاسمی،

.....

سدر

همفده

.....

نوشپتی همپش وام که برا گپرفتن نامی

!صوری و اسمیه

Presumably= supposedly ظاهرا، گویااحتمالی؛فرضی؛

.....

سدر

همفده

.....

م آبعلپپیجنپپاب خپپان: دسپپتگاه پرسپپ

!احتمالی و فرضیهجامونده؛ پیداکردنش

Absurd= ridiculous مسخره، مضحعنامعقول؛مزخرف؛

.....

سدر

همجد

هی

.....

ریختی رو سپرش؟! خیلپی آب سرد

بود! نامعقول و مزخرفیحرکت

مزخرفهخیلی افسردهقیافه آدمای

66

Abuse= misuse سوء استفاده، استفاده ی نادرست

.....

سدر

همجد

هی

.....

کپپه داره، اجپپازه عبوسپپیبپپا اون چهپپره

به هی کسی رو نمیده. سواستفاده

گفت:آمریکا میخواد از اعتمپاد عباسیدکتر

.کنه سواستفادهما

Allocation= distribution توزیع، تخصیص

.....

سدر

همجد

هی

.....

هپارو عادالنپه بپین بپازیگرا ا لوکیشپن

بده اختصاص

توزیعرو مساوی بین بچه ها آلوی کاشان

کن

Balanced= equalized متوازن، متعادل

.....

سدر

همجد

هی

.....

بپپاالنسوقتپپی ماشپپین رو میبپپری

کامتیوتری کاری میکنپه کپه چرخهپاش

باشن متعادل و متوازن

Conservation= preservation ، ذخیرهنگهداری؛محفاظت

.....

سدر

همجد

هی

.....

هپارو تپو یپه محپیط کنسرو مواد داخل

میکنن نگهداری و محافظتبسته

67

Fallacious=incorrect, having ؛سفسطهنادرست، غلطاشتباه؛

error

.....

سدر

همجد

هی

.....

اشپتباه و ؟! کپامال فلشساصفهانی: این

!این کلیدس؛ غلطس

جپپای فلسپفیساصپفهانی: بحثهاییکپپه

توشون زیادس! سفسطه و اشتباه

Feasible= possible ممکن، عملیشدنی؛

.....

سدر

همجد

هی

.....

؛ پرکپپردنش فاصپپله؟بلهپرشپپد ایپپن

شدنیهو امکانتذیر

اهلل باشپه؛ انجپامش فی سپبیلهرکاری

امکانتذیر و عملیه

Lack= shortage کمبود، نبود، فقدان، نداشتن

.....

سدر

همجد

هی

.....

چیپزی رو احسپاس میکنپی کمبودوقتی

میزنه لعدلت براش لع براش

کمبپودصورتت در اثپر لکهای دکترگفت

ویتامینه

Limber=flexible, easily shaped انعطاف پذیرمنعطف؛ نرم؛

.....

سدر

همجد

هی

.....

منعطف و نرمه گینیالمبورفرمان

68

Means= methods, ways شیوه، روشابزار؛ وسیله؛

.....

سدر

همجد

هی

.....

جنگیه وسیلهو ابزاریه مین

Narrow= thin, limited باریع، محدودتنگنا؛

.....

سدر

همجد

هی

.....

بپدی تنگنایزد و مارو در نارویارو به ما

قرار داد

نرو باریع جاده تو این

Preconception= bias پیش فرضتعصب؛ پیش داوری؛

.....

سدر

همجد

هی

.....

هارو اشتباها ریخت جلوی پری صبح شن

پپیش داوری و خونه همسایش چون بپا

قضاوت کرد تعصب

Robust= energetic ؛هیکلی؛تنومندقوی، نیرومند

.....

سدر

همجد

هی

.....

قپپوی و دیگپپه! انتظپپار داری روباسپپت

باشه!؟ نیرومند

هیکلی و تنومنپدبا اون ادم روبوسیتتو

مواظب خودت باش!

69

,Steady= constant, reliable استواردائم، یکنواخت، محکم؛

dependable

.....

سدر

همجد

هی

.....

!استادی و استواربودن پایداریتو

ایستادی محکمرو حرفات

Swift= fast, quick ؛چابعسریع، تند

.....

سدر

همجد

هی

.....

سریع موقع اجراش خیلی سوئیفتتیلور

!و چابکه

,Antiquated=old-fashioned قدیمی، از مد افتاده، منسوخ

outmoded

.....

سدر

همزدنو

.....

منسپوخ و دمپده دیگپر آن تیکه هایت

شده اند!

Coherent= logical منطقی، هماهنگمنسجم؛ چسبیده؛

.....

سدر

همزدنو

.....

منسپجم و چسپبیده بصپورت نپگکوه ر

هست

71

,Develop= evolve, grow پرورش دادن، رشد کردنتوسعه؛

increase

.....

سدر

همزدنو

.....

رشد و توسعهکن تنبلی رو؛ به فکر د ول

کارت باش

,Fabricate= invent, make up ، جعل کردنساختگی، تقلبی

lie

.....

سدر

همزدنو

.....

تقلبی همه فابریکتاین جنسای به ظاهر

هستن و جعلی

فپابریکتو سپاختگی و جعلپی دروغیه

برامون تعریف کن

Investigation= probe بررسی، کنکاش، تحقیق

.....

سدر

همزدنو

.....

)غرب(، هرتخلف مالی رو به این وست در

قرار میدن تحقیق و بررسیدقت مورد

,Normally= typically بصورت نرمال،عموما، معمولی

commonly, usually

.....

سدر

همزدنو

.....

!اینم که مشخصه

71

Notice= observe, sense مشاهده کردن، پی بردنآگهی،اطالعیه؛

.....

سدر

همزدنو

.....

! یعنپی تیکپه noزدن: آگهی و اطالعیه

تیکه نندازین!

بپه )d32)noودو نت سپیآنتی ویروس

و بپپه مشپپاهدهراحتپپی ویپپروس هپپارو

پی میبرهوجودشون

,Notion= concept, idea, belief دید، مفهوم، برداشت، تصور، عقیده

opinion

.....

سدر

همزدنو

.....

عقیده و دیدت و تصوراتتسعی کن این

نو شننسبت به زندگی

مثپل سپاعت شپنی مفاهیم و برداشتها

بریزی ننو،شتموم میشن و باید دوباره از

Novel= original, new اصلی، اولیه، جدید

.....

سدر

همزدنو

.....

کن! ولنو از جدیدیه شعر

Opposition= resistance مخالفت، مقاومتمقابله،

.....

سدر

همزدنو

.....

مقابله و مخالفپتبه اپوزیسیوننیروهای

با دولت پرداختند

72

Record= register ثبت کردن

.....

سدر

همزدنو

.....

اینم که مشخصه

Relate= communicate, tell ابالغ کردن، گفتن بازگویی،،گزارش

.....

سدر

همزدنو

.....

گزارشتو میپدم بازی دربیاری؛ ،التی ریتو

بچه ها....

گپزارش و امپام رو رحلت خبرنگارا مراسم

بازگو میکردند

Suspect= speculate گمان ، حدس شع و ظن؛

.....

سدر

همزدنو

.....

کپه مظنپون و مشپکوکه سوسکتاون

همه رو ترسونده!

Unbiased= objective ، بدون تبعیضبی تعصب

.....

سدر

همزدنو

.....

نسبت بپه مسپائل مختلپف اون بایستی

قضاوت کنه بدون تعصب و تبعیض

بپدون چپون بایپد اون بی اساسپهادای

نظربده تعصب و تبعیض

73

Varied= diverse متنوع، گوناگون، مختلف

.....

سدر

همزدنو

.....

برای حل مسائل مختلپف راه واردآدمهای

رو ارائه میدن مختلفیو متنوعحلهای

دارند گوناگونیهای بدن اشکال ورید

,Accentuate= emphasize برجسته کردند کردن بر، تاکی

highlight

.....

سدر

تمسبی

.....

و تلفظ خیلپی اکسنتمعلم زبان ما روی

تاکید میکنه

کن تا برجستشجالب درومده عکستون

بهتر ببینیمش

Disguise= conceal ، کتمان کردنتغییرقیافه دادن

.....

سدر

تمسبی

.....

به ایپن تغییرقیافه داده دیس)این( گاز

شکل درومده

Finance=fund, provide money تامین بودجه کردن

.....

سدر

تمسبی

.....

که زیاد باشه وضعت سرمایتاصفهانی:

است()خوب فاینس

زیاد بکار برده میشه فاینانستو بانکها

چند میلیارده نانسی فاینانس

74

Initiate= launch, begin, establish ،راه انداختنشروع کردن

.....

سدر

تمسبی

.....

کاراشپپو بپپا کشپپیدن پیپپپ انیشپپتین

شروع میکرد

راه میافتهبا هندل زدن اینش

Innovative= creative آمیزنوین، جدید، ابداع

.....

سدر

تمسبی

.....

! ابتکاریهانصافا این نوع واترپلو

است خالقانه TV این نوع

Narrate= relate ، روایت کردنتعریف کردن

.....

سدر

تمسبی

.....

روایت کرد از کربال برامون ناراحتیاون با

میکنن تعریفخیلی ناهارتاز

Nevertheless= nonetheless با این وجود ،علی رغم

.....

سدر

تمسبی

.....

زمان زیادی میگپذره ولپی باوجود اینکه

neverافراد رو فراموش نکردم لیست

زد ولی نوار رو لیسبچه علی رغم اینکه

خراب نشد

75

,Occasionally= sometimes گاه، هر از چند گاهبعضی اوقات؛

now and then

.....

سدر

تمسبی

.....

رو نمیشه پیدا کرد آک ن بعضی اوقات

اکسپینن گهگپاهیتواین هوای آلپوده

واسه نفس کشیدن نیست

Omit= neglect حذف کردن، نادیده گرفتنخط زن؛

.....

سدر

تمسبی

.....

عالیشاه رو از لیسپت ملپی پوشپها امید

خط زدن

و باهاش تمپرین نادیده گرفتیمرو ا میت

نکردیم

Outlandish= bizarre, strange ؛خارجیعجیب، نامتعارف

.....

سدر

تمسبی

.....

عجیپب و اوت دسپتیشعلی علیزاده

بود! نامتعارف

خارجیهباشه landاز outکسی که

Overcome= conquer, defeat بر، مغلوب ساختن، شکست دادنفائق شدن

.....

سدر

تمسبی

.....

رو پوشپپیدم کپپه برسپپرما کپپامی اوور

غلبه کنم

76

Partially= somewhat تاحدی، نسبتاجزئی؛بخشی از؛

.....

سدر

تمسبی

.....

رو واسپه آدم انجپام جزئیکارای پارتیا

نمیدن!

، ترکوندنه!پارتیااز بخشی

Pass= approve کردن؛ستری کردن؛تصویب، تایید عبور

.....

سدر

تمسبی

.....

عبپور اگه میخوای از این چند تپا دفپاع

کاری کنی پاسباید کنی

و رد شپپدن کپپردن دروس یعنپپی پپپاس

کردن آنها ستری

Portray= depict, represent به تصویر کشیدن، مجسم کردن، نشان دادن

.....

سدر

تمسبی

.....

تپپا براتپپونتجسپپم کنیپپد روپپپرت ری

به تصویر بکشم

شهرهپرت ری جاهاینقاشی این

Submit= propose, turn in تسلیم کردن، تقدیم کردن، ارائه دادن، تحویل

.....

سدر

تمسبی

.....

دتاییپتو ثبتنام وقتی میخوای چیزی رو

رو میزنیmitbsu گزینه کنی

تحویپل پزشکی قانونی گفپت: مپدارکو

تحویلتون بدنتا صبح میت رو بدین

77

Decline= decrease, refuse افت کردن، کاهش یافتن، نتذیرفتن، نزول

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

جاده کوچع میشه و بای دکه الینبعد از

کاهش بدیسرعتتو

Gather= collect جمع آوری کردن، گردآوری کردن

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

قپاطرکپردیم و بپا گرد آوری چوب هارو

بردیم

وری جمپع آچیزارو گتره ایهمینجوری

؟!کردی

Motion= movement حرکت تکان؛جنبش،

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

میکنن؟! جنب وجوشه داینق موشناونا

م تپا دمیپ تکونهارو مو شنجناب خان:

اکنمدرشتشو جدریز و

Partisan= biased ؛حامیتعصب ، جانبدارانهم

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

هست و میگپه تپو متعصبیدوستم آدم

د؛ زن جماعت نباید یباپارتی

متعصپپب حامیپپان پپپارتیزاننیروهپپای

رهبرشون بودند

78

Pattern= habit الگو، نقش و نگار

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

وا ه پرکاربردیه

الگوهپا و نقپش و کپه وایسپی پای ترن

مختلفی رو میبینی نگارهای

Phenomena= event وقایع، پدیده ها

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

؛واقعا دش کردوب خوذمج فین منوحمام

بی نظیریه هدیدپ

ای پدیپدهبرا خپودم نگاه کن؛ فنون منو

شدم!

Philanthropic= humanitarian انسان دوستانه

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

نپوع نیسپتن! بلکپه حیوانپاتی فیال انتر

هستن دوست و بشردوست

رو بصپورت رایگپان بهپت فایل آنتروپی

نپوع دوسپت ومیدم تا بپدونی کپه ادم

هستمبشر دوستی

Placid= calm, quiet آرامراحت؛

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

آروم و راحتو خیلی ؟!السیدپچیه اینجا

نشستید!

79

Plentiful= abundant فراوان، وافر

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

)پره( و درختاش فوله)گیاه( platشمال از

فراوونن

Reaction= response, reply واکنش، عکس العمل

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

تو فیلمهپارو بهپش مپیگن عکس العمل

reactio

Rhythm= pulse آهنگ، ریتم

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

تمبع ریتم مثال

Scenic= picturesque دیدنی، چشم نوازنمایشی؛

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

زرتشپت رو هنرمنپدا بصپورت سه نیع

اجراکردن نمایشی

81

Shallow= superficial سطحیکم عق؛

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

کپم عمپقباید تپو جپاهی شلواون آدم

بندازی تو آب

ه که کالس بذاره؛نمیدونه که دپوشی شالو

شه!ینگر سطحیاین نشونه

Sheltered= protected بی دغدغه، آرامپناهگاه؛

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

تو نونواییه! شاطر پناهگاه

که نمیشه؛به بچپه هپا بگپو شل ترازاین

پناهگاهزوتر ببرنش تو

Vanishing= disappearing در حال انقراضمحوشدن؛

.....

سدر

کمو یت سبی

.....

!محوشدزد یدفعه و نیشمار یهو اومد

Account= story شرح حال، داستانصورتحساب،

.....

سدر

تسبی

ومد

.....

اکانتباید یع صورتحسابواسه پرداخت

داشته باشی

داسپتانیه روخوندی؟ مونت کریستو ا کنت

افپراد بخپوبی بیپان شرح حالکه در اون

شده

81

,Archaic= ancient کهنه، قدیمی، باستانی

old-fashioned

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

و قپپدیمی؛ همپپون مپپدلهای یپپع آرک

هستن باستانیش

باسپتانیو قدیمیها ساختمانهایی ر ا

هستند

Hasten= accelerate شتاب گرفتن شتاب دادن،عجله؛

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

یا نهستینفهمیدم نرفتی باعجلهاز بس

!ننیستی

معموال بپه عجول آدمای هستی در جهان

مقصد نمیرسن.

عجولیهکوچولو دختر هستی

Hue= color ؛ظاهر؛شکل، تصویررنگ

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

تصویرو ظاهر! عجب هوییگفتم: از ترس

!وحشتناکی داره

دوسپتم رو شکل و ظاهربچه ها مسخره

! چپی میگپین هوویمیکردند؛منم گفتم:

واسه خودتون؟!

,Illustration= picture عکس، تصویر

visual image

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

چقپپد ای لوسپپتراتمشپپهدی: مپپدل

عکپسخریدی؟ازبس قشنگن فکر کردم

!وتصویرن

خیپپابون جپپالبی از تصپپویرعکپپس و

دارم وال استریت

82

Inactive= idle بیکار، غیرفعالتنبل،

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

و بیکپارو تنبپلنیست، همش این اکتیو

غیرفعاله

Intricate= complex ظریف بغرنج؛پیچیده،

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

بدی به توپ؛ کپار دروازه این طوری کات

میشه! بغرنجو پیچیدهبان

غیرمجاز رو زدی کسی ببینش این تراکت

میشه! پیچیده و بغرنجاوضاعت

Magnitude= dimension بعد عظمت؛بزرگی،

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

رو بزنپی MAGNITUDEتو ورد گزینپه

تصویر کم و زیاد میشه بزرگی

خاصپی عظمپتو بزرگیابر مگه نه توده

داره

Oblige= require مجبور کردن، وادار کردن

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

کرده وادارممنو درآورده و آب لجکمبود

هر روز این همه راه رو بیام

شدند مجبورعرا آب لیگبدلیل کمبود

بازیهاشونو تعطیل کنند

83

مسپپلط شدن؛چیرگی؛چشپپم انپپداز؛

نادیده گرفتن

Overlook= disregard, ignore,

neglect

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

)نگاه( میکنی LOOK)باال( OVERوقتی از

مشرف و مسلطیبه همه چیز

شپو اوورخپوش شپانس لپوک وقتی که

میشهمسلط میتوشه، به اوضاع شهر

Poll= survey, questionnaire بررسیرای ؛

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

لپپکه کرددند وگفتند بررسیمسئولین

هوایی باید اینجا ساخته بشه

مردم رو میخرن! رای، پولبعضیا با

Position= location, job جایگاه، موقعیت، مکان

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

جایگاهشونهو مقامبه پوزشونبعضیها

رو پوزیشپناین عکست خوب درنیومد،

بهتپری قپرار موقعیپتعوض کن تپا در

بگیری

Practical= functional عملی، کاربردی

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

میکنه سپبع PRACTICEکسی که زیاد

داره کاربردیو عملی

هپای پر تیکپهتو جمع کمدین ها بیایی

!کاربردیهو عملی

84

Predominant= principal عمده، اصلیمسلط؛غالب؛

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

شپده چپون مسلطرو کامال پری دومینو

وقتشو به این بازی مشغوله عمده

Prompt= induce ،برانگیختنباع شدنفرز و سریع،

.....

سدر

ت و

سبی

ومد

.....

خپوبی بزنپی بایپد ترومتتاگه میخوای

باشی هشیار و فرز

: فپرز کردی از بس الکی بهم گفتی ررومپ

!و چاالکی

Analogous= similar, alike قابل مقایسهمشابه،

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

بقیه مباح ریاضی مشابهرو آنا لگاریتم

بلده

و دیجیتال از جهاتی آنالو سیستم های

اند مشابه و قابل مقایسه

Approximately= around تقریبا، حدودا

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

خپپوب باهپپاش تقریبپپا اپ رو اکسپپیه

کارمیکرد

اکثر درد هپارو تقریبا پیروکسیکامپماد

تسکین میده

85

Compel= oblige وادار کردن، مجبور کردن

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

کپرده مجبپور کمتلپتدولت، مپردم رو

مالیات بدن

شد از تیمش جدا بشه مجبور کمتل

آمتپولمیشپی مجبپوراگه مریض بشی

بزنی

,Formidable= overwhelming پرهیبت، سهمگینترسناک؛سخت،

difficult

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

رو تصور کن؛ خیلپی مثل این فرم ده ابله

سخت و ترسناکه

ترسناک بعضیا خیلی IDفرم عکس روی

پرهیبتهو

Intrusive= annoying مزاحمسرزده؛فضولی؛

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

دو باره میبینپیم کپه داره این انترو سی و

به حرفهامون گوش میده بافضولیو سرزده

Periodically= sometimes هر از چند گاهدوره ای و پریودی؛

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

اینم که مشخصه

86

Prone= inclined to مستعدمتمایل؛

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

مستعد هستن؛ پرونیکسانیکه اهل تیکه

به هرنوع شوخی هستن و متمایل

که دمپر بخپوابم و فقپط مگپس متمایلم

بکنم! پرونی

Prophetic= predictive پیامبرگونهپیشگویی،

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

رو اگه به انسانهای اولیپه نشپون تپاراف

وایپن پیشپگوییبدی فکر میکنن کارت

چیزاست!

Proportions= dimensions ابعادنسبت؛ سهم؛

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

پپر پورشپهافراد اینجا رو باید نسبتبه

کنیم یعنی سهم هر نفر یکی!

زیادی از خیابونهای کشور سهم و نسبت

و ماسه شده پرو پر شن

,Readily= freely, easily به راحتی، آزادانه

willingly

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

ریدی! لیواسه خودت آزادانه و به راحتی

و بقیه لباساتو کثیف کردی!

87

Reliably= dependably ؛ قابل اتکا؛مطمئنقابل اعتماد

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

قابپل اتکپا و که ساخته میشه باید ریلی

باشه مطمئن

فکر میکنه که ایپن پلپه له ابلهراین آدم

د و مطمئنه!ااعتمقابل

,Reluctantly= hesitatingly با بی میلی، با تعلل

unwillingly

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

و مثپل لپش تکپون رله که تنتپآدم

مال چیه؟! بی میلیتنمیدی ! این

Renown= prominence, fame شهرت، برجستگیآوازه؛

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

آوازه و واسپپه خپپودش رنپپو یپپه زمپپانی

داشت!شهرتی

مخلپی باهپاش ر نون مشهدی: هرغذایی

بین درو همسایه آوازه و شهرتشبخوری

میتیچه!

Sacrifice= concession قربانی کردن، فدا کردن

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

رو بر خودش بر خودش سگ رفیقشاون

فپپدا و قربپپانیتپپرجیح داد و خودشپپو

اون کرد

88

,Triumph= achievement موفقیت، پیروزی، غلبه کردن

victory, success

.....

سدر

ت و

سبی

ومس

.....

موفقیپپت و بپپه مفپپت)تپپالش( tryبپپدون

نمیرسی پیروزی

موفقیپت و پیپروزیبه این تری مفتجان

نرسیده

Affordable= economical قابل خرید، مقرون به صرفه، قابل تهیه

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

نسپبت بپه بوگپاتی فپوردخرید ماشپی

تره مقرون به صرفه

آکسپفوردهرچی برا تحصیل در دانشگاه

هست مقرون به صرفهخرج کنی آخرش

Contaminated= polluted ؛ فاسدآلوده

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

فضای اتا رو نت امینکباکشیدن سیگار

کرد آلوده

شد فاسدبود کانتینر امینهرچی غذا تو

,Discernible= detectable قابل توجه، قابل مشاهدهقابل تشخیص؛

noticeable

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

This )واسپه دکتپر دستشدن سر)این

بود قابل تشخیص

بود توجهقابل ازنظر حضار دسر نوبل

89

,Flourishing= thriving, active پررونق، شکوفاروبه رشد؛

growing, healthy

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

تپپو فلوئپپورش آزمپپایشدوسپپتم بپپا

رو در روبپپه رشپپدیرونپپد خمیردنپپدان

داشتهصنعت

تو صحبتهاش داره فعل لریشاستفاده از

میشه! شکوفا

Maintain= preserve نگهداری کردن، حفظ کردن

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

!باقی موندهموقع مین تا این

نگهداری رو باید تو ذهنت main مطالب

کنی

Mediocre= average متوسط، معمولی

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

دیدم معمولیآدم مهدیو

Negligible= insignificant قابل اغماض کم اهمیت؛ناچیز،

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

و نپاچیزکوکپاکوال نگپی لیبپل یه وقپت

!کم اهمیته

کپم اهمیپتبزنی پیش بقیپه نقاگه زیاد

میشی!

91

Parallel= similar, comparable موازیمشابه، برابر، یکسان، شباهت،

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

جاهپا بعضیکه بشینی میبینی پای رالی

بپاهم یکسان و مپوازیماشینها بصورت

دارن حرکت میکنن.

موازی یمناستیع باهم پاراللمیله های

اند و مشابه

,Peculiar= strange, unusual عجیب، غیرمعمول

uncommon

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

به نماینده هپا داد کپه پکی رو الریجانی

بود! عجیب و غیرمعمولواسه همه

Potent= powerful, very strong قوی، نیرومند

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

رئیس جمهور روسیه جودوکپاره و پوتین

ی هستقوی و نیرومندآدم

پتانسپیل دارای قوی و نیرومنپد آدمهای

باالیی هستن

Remarkable= exceptional قابل توجه

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

اجناس روی مارک و لیبل جدیدا مشتریا

حساسیت نشون میدن بطور قابل توجهی

91

Scattered= dispersed شده؛ پخش پراکنده

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

در فضای آسپمان باهواپیما ها اسکاتران

شدند پراکنده

بدنسپازی بیافتپه روت اسپکاتدستگاه

میشی رو زمین! پخش

Solid= steady منسجم، یکتارچه جامد؛ثابت،

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

منسجم و باید ساالدمواد تشکیل دهنده

باشند یکتارچه

برا کارکردن روی work silidنرم افزار

هست جامدات

Somewhat= slight, a little ،تاحدیکمی، قدری

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

Some water )میتونپه قدری)کمی آب

تشنگی رو از بین ببره

گرفته شده کمیبه معنی someاز

Tedious= monotonous یکنواخت، خسته کننده

.....

سدر

ت و

سبی

رمهاچ

.....

رفتپارش بازی زیاد درمیپاره و لوستدی

شده! یکنواخت و خسته کنندهواسه همه

اشپخاص یکنواخت و خسته کنندهرفتار

که از زندگیشون تداعیستمربوط به نوع

دارن

92

Briefly= concisely به اختصارمختصر؛فشرده؛

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

مختصر و فشردهدر شهر ما بصورت برف

بارید

Circulate= distribute, move چرخیدنپخش شدن،

freely

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

التپپیرقاصپپه سپپیرکتپپو

و میرقصید میچرخید

و میچرخیدن سیرکشیرهای

ها میتریدن حلقهاز تو

Consistently= dependently به طور ثابت، به طور منظم

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

کار میکنند بطور منظم سیستانمردم

,Exhibit= display, show نشان دادن، نمایش دادن

demonstrate

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

نشپون ها تو به ما بیت هیخوردی اکس

میدی؟!

میکپرد و اکسی هپی بپی تربیتپییارو

نشون میدادحرکاتشو به همه

93

Found= bestalish, start up بنیان نهادن، تاسیس کردن، راه انداختن

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

هر خونه ای الزمه ازهمپون اول فنداسیون

بنابشه و راه بیافته

Improperly= inappropriately نادرست بطرز ؛بطرز ناشایست

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

به مپردم به طرز نادرستیداره امتراطور

حکومت میکنه

Impulsively= capriciously بطورغریزی؛بی اختیار،

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

به بطورغریزیبی اختیار و آدمو این پول

سمت خودش میکشونه!

تپاهم اگپه الزم باشپه بایپد آمتول سی

که خوب بصورت غریزیبزنی؛همینجوری

نمیشی!

Infrequently= rarely, almost never بندرت، خیلی کم

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

میخونه به ندرترو فری، کوانتوم

بپهآدمپا بپه نپدرت؟ فری، کو انتهپاش

انتهاش رسیدن!

94

Isolated= secluded منزویجدا؛ مجزا،

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

کپه بپه هرشپرکتی التپیرو iso گواهی

مجپزا و جپدانمیدن باید نسبت به بقیه

باشی

ایزولپهبیمارهای العاالج رو تپو محپیط

باشن جدانگهداری میکنن تا از بقیه

Overtly= openly آشکارا، صریحا، به وضوح

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

آشپکارا و لپیرو با شلوار اورتباالخره

به همه نشون دادی! علنی

دارن صراحتا و بوضوحرونگاه کن اوورت

بهت میخندن!

Profoundly= significantly عمیقا

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

رو قپدیمی خونپه پر رو فنداسپیونبچه

دستکاری کرده عمیقا

روش عمیقاخونه نذار که پارو فنداسیون

کارشده

Sharply= quickly شدیدا بازرنگی؛به سرعت؛،زننده

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

علیپه شپدیداو بپازرنگی شارپشرکت

رقباش تبلیغ میکنه

مپد نبپود؛ و درنظپر شاه رپ و لیدوره

بود زنندهمردم

95

Situated= located ؛ مکانواقع

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

واقپعآپارتمان 5خوبی در طبقه سوییت

شده

کجاست مکانشنگاه کن بینم سایتو

,Subsequently= afterwards پس از آن، متعاقبابعدی؛

following

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

در جپای صبح سپکونتبا مستاجری هر

رو باید انتظار داشته باشی! بعدی

Unmistakable= indisputable بی چون و چراخالی ازاشتباه؛

.....

سدر

ت و

سبی

جم

پن

.....

کپه بهپت دادم اون میس و تپع آبعلپی

بود خالی ازاشتباه

بایپد بی چون وچپرارو اون میز تع لبه

بخری

Chaotic= disorganized ، نامنظمومرج؛آشفتگیهرج

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

و بپی نظمپیبزن بدلیل چاه و تیعاون

.در برداشت آب باید پلمپ بشه آشفتگی

بزن به حساب بچه هپا چای رو تیعاون

تمپوم هرج و مرج و بی نظمیشونتا این

!بشه

96

Characteristic= typical ؛وینگینشانه، مشخصه

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

خپاص نشپانهو مشخصپه کاراکتریهر

خودشو داره

و شخصپاتم)بازیگری( هپم کتوریکار ا

خاصی رو میطلبه وینگیهای

Controversial= debatable بح برانگیز، جنجال برانگیز

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

جپانبیش! جپز مسپائل کنتور و وسپایل

سازمان آب شده بح برانگیز

Exemplify= symbolize بامثال توضیح دادن، نشان دادن

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

توضیح دادن exampleبا یعنی

Gratifying= satisfying خشنود کننده، ارضاء کننده، رضایت بخش

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

رضپایت بپاالت بپرای جمپع های فاز گرت

بودن! خشنودکنندهو بخش

و خشنودی در میان نباشد؛ گر عاطفه ای

هم درمیان نخواهد بودرضایتی

97

Interpret= clarify فهماندنتوضیح؛تفسیر کردن،

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

توضپیحتفسیر و واقعا جای این تیریتت

داره!

نباش از درسپات؛ قشپنگ این ترم پرت

کن تفهیمشونو تفسیرباخودت

Launch= initiate ، آغاز کردنپرتاب کردن

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

پرتاب کپردرو النچیکوبروسلی تو دعوا

سمت حریفش

)ناهپپار( رو launchبادوسپپتان خپپوردن

شروع کردیم

Legitimate= authentic معقول قانونی، مشروع،

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

نبپپری لپپج ای تیماتپپهمشپپهدی: اگپپه از

باهات برخورد میکنیم قانونیبیرون؛بطور

Particular= specific خاص، مخصوص، وینه

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

و مخضپوص)رنگ(های colourپارتی تو

رو به کارمیبرن وینه ای

یجانی؟ میخواستم یه الر پرتی! کو ظاهرا

بدم خدمتش مخصوص و وینهسالم

98

Radiant= bright روشن، درخشان، شاد

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

روشنماشین ترکید خیلی رادیاتوقتی

بود درخشندهو

داره درخشانیبازی رادانبهرام

Ridge= crest لبه، قله؛مرزنوک،

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

تته بیابان جمع شده نوکزیادی در ریگ

ردشپدن لبه مرزمت رو و االن در رید جی

قرار داره

Span= cover ، در بر گرفتنمحدوده؛گستره

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

ایالت کاتاالن گسترهو همحدود استانیاتو

ادعای خودمختاری میکنن

زیادی محدودهدود میکنیم استندوقتی

دربرمیگیرهرو

,Spontaneous= instinctive ، خود بخود، ذاتی، فطریبی اختیار

unplanned

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

و بپپی اختیپپار اسپپتارتاکوسکارهپپای

بودن! خودبخودی

99

Stream= river, natural flow جریانجویبار، رود،

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

حرکپت جریپانو در یع ریمستا سه تاما

میکنیم!

Striking= remarkable ، قابل مالحظهبرجسته

.....

سدر

ت و

سبی

شم

ش

.....

ای برجسپتهآدمهپای استریو کینپگتو

رو ضپبط مالحظه ایقابل میان و کارای

میکنن

King ای هستن برجستهها آدمهای

Aptly= appropriately ؛ شایستهمناسب

.....

سدر

تمهفو ت سبی

.....

مناسبهواسه بدن آبتنی

ای داشته شایستهبازیهای عبدیاکبر

,Demonstration= display نمایش، تظاهرات، توضیح

show, exhibit

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

نرم افزارهارو دموتو سایت بازار اول فایل

میدن نمایش

111

Ingredients= elements ؛ذراتاجزاء، عناصر

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

ذراتو عناصپپروغبارهپپا ایپپن گپپردتپپو

مختلفی وجود دارن

اصپلی عناصپرو اجپزایکی از این گردو

صبحانمه

Involuntarily= automatically ناخواسته، بی اختیار

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

هست که هرکی ببیپنش این ولوو تریلی

عاشقش میشه!بی اختیار

از پیسپت ناخواسته این والنتینو روسی

موتورسواری خارج شد

Marvel= wonder شگفتی، حیرت

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

حیرت و شگفتیشده بود و باع مار ول

همه شد

همه شدم! شگفتیباع مارپلهتو

Measurable= assessable قابل اندازه گیری، سنجش پذیر

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

میخواسپت کیلپویی بخپره! بلپهمیز رو ا

قابپل انپدازه با کیلو قیمتش تمیدونست

نیست گیری

رو بپا یکسپری میسور آبلههند تو شهر

قابل سپنجش و انپدازه گیپریتجهیزات

کردن

111

Moderate= medium مالیم آرام ومتوسط، معمولی،

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

آرام ومالیمیهیه آدم مادرت

و واسه همپه مد رفتهموی فشن دیگه از

شده معمولی

Odd= strange, unusual عجیب، غیرمعمول

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

! عدعپدفکر کن مرغ بجای قدقپد بگپه

!عجیبهو غیرمعمولخیلی

داره عجیبیرو دود کن؛ بوی عود

Reflection= image انعکاس، بازتابشواکنش؛

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

نور چشم آدمو اذیپت انعکاسیا رفلکس

میکنه

Supposedly= presumably ظاهرا

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

بهتپرین ظپاهراکه هوا خنکپه صبح زود

زمان برا ورزش کردنه

آماده میشه سوپ زوداین ظاهرا

112

Sustained= consistent پیوسته، مدامتحمل شده؛

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

بپا پیوستهو مداومیه مرض سستی عین

آدم میمونه!

Symbols= marks نشانه ها، عالئم

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

ها نشانهها؛ یا سمبل

Synthesis= combination ساخت، ترکیب

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

؛ گیاه مواد مختلف را بپا هپم فتوسنتزدر

میکنپه و غپذای مپورد نیازشپو ترکیب

میسازه

Tangible= concrete, real واقعی، ملموسمحسوس؛

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

محسپپوسکپپامال ؛ بلپپه؟تنگپپه شپپلوارم

!هوملموس

113

Tightly= firmly محکم، سفتسختی وتنگی؛

.....

سدر

تمهف و تسبی

.....

سپپفت مرجپپان هپپای تپپایتی جزیپپرهدر

وجود دارهزیادی سختی و

سفت و بزنی به موهات قشنگ تایدییه

میشن! محکم

,Aggravating= irritating ؛ عصبانی کنندهآزار دهنده

annoying

.....

سدر

تمش ه وتسبی

.....

)انتظپار( waitاگپرپشت چپراغ راهنمپا

هست آزاردهندهزیادی بکشی؛

مورد حملپه قراربگیپره بپرا اگر واتیکان

عصپبانی کننپدهو آزاردهنپدهمسیحیا

هست

Amusement= diversion سرگرمی، تفریح

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

های افراد موفق خودش یه آموزهتوجه با

میتونه باشه سرگرمیو تفریح

پلنگ حیوونیه که عمه یوزبه عمه گفتم:

سرگرمیهو تفریحدیدنش یه

,Conceivably= possibly ؛ امکانتذیراحتماال

feasibly, believably

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

بعضپیاواسه آلبالو-کمتوت سیبخوردن

!امکانتذیره

رو کان سویاالیور احتماالدر بازی امشب

ناکام میذاره

114

Convert= alter تبدیل تغییر دادن،

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

تغییپر و تبپدیل؛ کپانورتکار نرم افزار

فرمتهاست

Curative= healing بخشبخش، شفاعالج

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

واسه بدنسازا بیشتر از هر داروی کراتین

عالج بخش و شفابخشه!دیگه

Debilitating= weakening تضعیف کننده

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

رو بگیر؛ دست خپالی کپارکردن د بیلت

!ضعیف و ناتوانت میکنه

اتوبوس خریپدم؛چون دربسپت ده بلیت

کردن تاکسی دراین شرایط بد اقتصپادی

ضعیف و ناتوانت میکنه

Deplete= consume, use up مصرف کردنخالی شدن؛

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

نکپپن؛ فپپردا مصپپرفرو الکپپی د پولپپت

خالی میشهحسابت

115

Finite= limited, not infinite ؛تمام شدنیمحدود

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

دارن محدودیتیهمیشه یه نیتفکارای

تمام شدنی و محدوده!باالخره فینت

Perceive= observe حس کردنمشاهده ،درک کردن؛

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

کنی قپدرت مشاهدهرو اگه پرسیلپودر

درک میکنیپاک کنندگی شو

کنپی مشپاهدهرو اگه پر سیباین سبد

درک میکنیارزش سیبهاشو

Security= safety امنیت

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

باشپن ، دیگپه سپکوریتشیشه ها کپه

میکنی امنیتخیالت راحته و احساس

Toxic= poisonous, harmful سمی، کشنده

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

کشندهو سمیرو که بهت ماده تو کسی

بده؛ اسمشو چی میذاری؟!

بهپت تاکسی کپهاین روزا بازار پر راننده

تعارف میکنن! سمیآبمیوه

116

,Tranquility= peacefulness ؛ آسودگیآرامش

calm, quietness

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

)کیفیپت( بپاالیی quality؛ tranسفر با

.خاصی میده آرامشداره و به آدم

و آسپودههپا بپا خیپالی تهران کولیتو

خاطر برا خودشون کسب درآمپد آرامش

میکنن!

Trap= retain به دام انداختن

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

میپزنن میخپوان تیپ رپپیرمردهاییکه

بندازن! دامبعضی هارو به

گذاشتم تا خرگوش رو تلهرو بعنوان ترپ

بندازم دامبه

Undeniably= absolutely بی شع، قطعاغیرقابل انکار؛

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

انکاره غیرقابل؛ اون دنی ابلهکارای

Underestimated= miscalculated دست کم گرفته شده

.....

سدر

تمش هت و

سبی

.....

نسپپبت بپپه (ی)درکپپ UNDRESTIچپپون

موضپپپوع نپپپداری، همپپپه چپپپی رو

دست کم میگیری

117

Acknowledge= recognize اعتراف کردن، پذیرفتن

.....

سدر

همو نت سبی

.....

داره قدردانیهسته ای جای تکنولو ی

و به تائیدرو آکنهدانشمندا وجود بیماری

کردن. اعترافاون

منپو لپجکپنم کپه دیگپه اعتپرافباید اکنون

.درآوردی

Acquire= obtain, gain کسب کردن، بدست آوردن

.....

سدر

همو نت سبی

.....

بدسپتش و کسب کردنیمیشه آی کیو رو

؛ یه چیز ذاتیه!آورد

اول رو جپپایزه آکواریپپومدر مسپپابقات

کسب کردم

Assimilate= incorporate جذب کردنیکسان؛ شبیه؛

.....

سدر

همو نت سبی

.....

بپا ومشپابه یکسانرو اسی میلتگفتم:

بقیه میله ها برش بزن

جپذب واقعپا خپوب بپازیکن آث میالن

میکنه

Assortment= selection, a variety ؛دسته؛منظمیبمجموعه، ترت

.....

سدر

همو نت سبی

.....

رو نگاه کن سپگهاش بصپورت ا سورتمه

دارن میرن ترتیبو به دسته

باال میره مرتبو منظممن داره ا سرعت

118

Caliber= quality کیفیتقطر گلوله؛

.....

سدر

همو نت سبی

.....

میگن کالیبراسلحه رو قطر لوله

,Condensed= summarize خالصه شده فشرده؛متراکم،

shortened merged

.....

سدر

همو نت سبی

.....

نفری هم نمیتونیم بلنپدش کنده سهاین

هست فشردهو متراکمکنیم چون

Contradictory= inconsistent ناهماهنگ، متناقضتضاد؛

.....

سدر

همو نت سبی

.....

با اصول حرفپه ای کنتراتیساخت و ساز

داره تضاد وتناقض

Disregard= ignore, pay no اعتنا نکردن به، توجه نکردن به

attention

.....

سدر

همو نت سبی

.....

This )نسبت بپه ورود مپا بپه گارد )این

بود بی توجه و بی اعتناساختمان

و غبار روش نشسته بود واسپه دسر گرد

بی توجه و بپی اعتنپاهمین نسبت بهش

بودن

119

Precious= cherished عزیز، با ارزشگرانبها؛

.....

سدر

همو نت سبی

.....

دفعه به من گفت که اون الماس صتری شپ

رو براش بخرم گرانبها

Prominent= renowned, famous ، معروف، مشهوربرجسته

.....

سدر

همو نت سبی

.....

مشپهور و یکی از داستانهای و رامینویس

ادبیات فارسیه برجسته

Requisite= demanded موردنیاز، ضروریالزم؛

.....

سدر

همو نت سبی

.....

از رو کپوئیزیکپه امپروز الزم و ضروریه

دانشجوها بگیرم

اطاعپت از خواسپته سپارکوزیتو دولت

الزم و ضروریههای حزبی

Unravel= separate کردن؛ازگیردراوردن؛گشودنحل

.....

سدر

همو نت سبی

.....

کپپن و بپپه مشپپکالت مپپردم را آن را ول

حل کن

گره هپای گشودنهمیشگیش اون روال

!کوره

111

Vague= unclear, ambiguous مبهم، نامشخص

.....

سدر

همو نت سبی

.....

مپبهم و نپپامفهومبپرره ای: ای حرفپاش

ای چی وگووه!؟ وگوییبیدن! تو

Vast= huge وسیع، گسترده

.....

سدر

همو نت سبی

.....

پهناور و وسپیعیه بیابون وسطتصورکن

هستی

تو ورامین و پهناور بزر یه زمین واست

سراغ دارم

Volume= quantity حجم، مقدار

.....

سدر

همو نت سبی

.....

اینم که معلومه

Charisma= appeal جذابیت، کشش، کرشمه

.....

سدر

امی س

.....

بود کریزماامام خمینی فردی

111

,Clever= astute, intelligent زرنگ، زیرک، باهوش، مستعد

resourceful

.....

سدر

امی س

.....

و زرنپگمیپزنن؛ کلپی وربچه هایی که

باهوشن

Convince= persuade متقاعد کردن، قانع کردن

.....

سدر

امی س

.....

؛میکنپه متقاعپدشتون کن وینستعارف

!باالخره کنار بیاد

,Endure= persevere, last تحمل کردن، دوام آوردن

suffer pain

.....

سدر

امی س

.....

تحمل کنمرو نمیتونم این دوری

تحمل کنیمسخت رو باید این دوره

Forfeit= relinquish, give up رها کردن جریمه؛ فقدان؛

.....

سدر

امی س

.....

For )برای(fitness اگه از )تناسب اندام(

جریمپهداروهای غیرمجاز استفاده کنپی

میشی

)ممنوع( انجپام بپدی forbidاگه کارای

fofeit میشی

112

Precarious= hazardous, not safe خطرناک

.....

سدر

امی س

.....

بار انجام میپده؛ حتپی پری کاری و سی

رو! خطرناککارای

Severe= intense, extreme, harmful شدیدخشونت؛سخت گیری؛

.....

سدر

امی س

.....

تو ایران به سرورهادسترسی به بعضی از

.انجام میشه سختی

مپن اینقپده سپروربه جومونگ گفپتن:

.به خرج نده خشونتو گیری سخت

سپخت و شپدیدجدیدمون خیلی سرور

داره کار میکنه

Sporadic= erratic, irregular پراکنده، نامنظمتع و توک؛

.....

سدر

امی س

.....

گوشپتس! کردس پر دیگاصفهانی: فکر

مگه پیدا بشه! تع و توکنمیدونه

Superior= exceptional برتر، عالی، استثناییارجح؛

.....

سدر

امی س

.....

نسبت به بقیه کارکنپان سوپروایزرمقام

باالترهبیمارستان

نسپبت بپه بقیپه سوپ ریحونواسه من

برترهو ارجحسوپها

113

Wanton= senseless ؛ حرف نشنو؛ عیاشبی دلیل

.....

سدر

امی س

.....

به همه بی دلیلکه خریدین وانتونبا این

پزشو نده!

وانتپویه عیاش و حرف نشنوچند تا آدم

به آتیش کشوندند

Weak= ineffective, incapable بی اثر، ضعیف، ناتوان

.....

سدر

امی س

.....

weekملت ازبس کارمیکنن دیگه آخپر

میشن! ناتوانو ضعیفها

ضپعیف و نپاتوانازبس کار کردم وای که

شدم

Widespread= extensive وسیع، گستردهپخش شده؛منتشر؛

.....

سدر

امی س

.....

نپپزن بپپوش همپپه جپپا وای د اسپپتری

پخش شده

Wisdom= insight, knowledge بصیرت، آگاهی، درکخرد، درایت، عقل،

.....

سدر

امی س

.....

سر یارو رو شکستم! وای زدمجناب خان:

اسپتفاده عقپل و خپردمکاش یه ذره از

میکردم!

114

Witticism= humor, joke شوخ طبعی، لطیفه، جع

.....

سدر

امی س

.....

درپیتی! طبعی شوخ، بگو یه ویتی

دارم! گووبذله شوخ کویتییه دوست

Woo= attract جذب کردنجلب توجه؛اظهارعشق؛

.....

سدر

امی س

.....

!Woow این زوج چقدر قشپنگ بپاهم

میکنن! عشقبازی

Recommended