8th issue 16 04 1392

Embed Size (px)

DESCRIPTION

8th issue 16 04 1392

Citation preview

Page 1: 8th issue 16 04 1392
Page 2: 8th issue 16 04 1392

اسلش می گوید که »هرزمان که جامعه خفه و قوانین خیلی پیچیده شوند، گونه ای از انفجار موسیقیای در آنجا رخ میدهد.«

اسلش، دروغ نمیگوید.راه دوری نمیرویم، مثال همین دیوان خودمان را ببینید. بر همین اساس بود که شکل گرفت. به گمانم انفجاری بود که جو آن چهار یا پنج مجله ی دیگر را در این باب شکل داد. عجب انفجار مهیبی بود. یادش بخیر... چشمانمان را باز کردیم دیدم که همه از ما پیشی گرفته اند و ما خود زیر گرد و غبار این انفجار مانده ایم و هرکس سودای نخستین را دارد و منتال

در همان دارکنسش باقیست. اما بیرون کشیدیم، را دیوی خود همچون زدیم کنار که را غبار این نمیدانم این نخستین ها که صدایشان می آمد کجا رفتند. شایدم اشتباه

شنیده بودیم آنها داشتند ما را صدا می کردند.رجز را با نت ال میخوانند یا سی؟

سواد ما نم کشیده آنان که ما را بی سواد و مکتب نرفته می دانند بگویند. ال یا سی؟

با هر نتی که میخوانید اول و آخر حاملتان سکوتی مضاعف بگذارید. ما برای رجز خوانی نیامده ایم.

و ترین عمیق در تنها را پشتیبان من سان، »بدین که میگوید بتهوون صمیمی ترین بخش وجودم میتوانم جستجو کنم.«

می گویند که قدیم ها دروغ گناه بزرگی بوده پس مرد راسخی چون لودویک هم دروغ نمیگوید.

چندی پیش به این قسمت از وجود دیوان رجوع کردم، با تمام عمقش قسمت شلوغی بود. برخی بی پروا سخن می گفتند و برخی نیز در خفا پچ پچ میکردند. آن گونه که باید، در بین شان پشتیبانمان را نیافتم. بودند برخی که با منت سالمی به دیوان داده بودند و طلب جواب ها داشتند و برخی هم انگشت شمار بودند که بی منت سالم می کردند و چه دلنشین

بود! خوب بود که سری به اعماق زدم!ُرک بگویم به دوستان و گروه های موسیقی نوازمان که خود بهتر می دانند که دیوان برای آنان است که پا برجاست. سری به همین بخش عمیق و صمیمی بندتان بزنید. شما نیز این پچ پچ ها را میشنوید اما بدون شک

دیوان هم آنجاست در بین حامیان و پشتیبانانتان ، دقیق تر گوش دهید. نیچه هم یک بار جایی بود که می گفت »اگر آدمی می خواهد زمانی

کسی شود، باید حرمت سایه اش را هم نگه دارد .«دروغ و راستش را نمیدانم.

اما ما همیشه سعی کرده ایم که حرمت سایه را نگه داریم. سایه ی دیوان با ایستیم و خوانندگان آن هستند که ما برای شادمانی آنان عقب نمی توجه به نظرات و انتقادات این عزیزان سعی بر این داشتیم که شماره ی 8

را به آنچه که مخاطبان خواستند نزدیک تر کنیم. افزایش دادیم و از مخاطبان بسیاری به درخواست نقد و بررسی ها را

آلبوم های بیشتری را در این شماره معرفی کردیم. معرفی بندها به روال خود باقیست و همچنین مهترین قسمت، که دیوان را از هر مجله و سایت خبری دیگری در ایران متمایز میکند مصاحبه با بند های مطرح موسیقی جهان است که این بار هم مخاطبانمان را غافلگیر

کردیم.مقاالت متنوع دیگری نیز به مجله اضافه کردیم تا بار اطالعاتی و پژوهشی دیوان را نیز باال ببریم. این شماره هم تمام شد و می رویم برای شماره ی

بعدی تا ببینیم چه میشود.. بتهوون را دوست می دارم که می گفت

»من برای شادمانی به دنیا نیامده ام، آمده ام تا کارهای بزرگ انجام بدهم«وهومن. ع.ظ

پیشگفتار

Page 3: 8th issue 16 04 1392

out 1/5/2013

coming soon

out 1/5/2013

Page 4: 8th issue 16 04 1392

آنچه که این نوشته سعی در بیان آن دارد نه بیانیه ای در راستای تخریب گروه های حتی نه و ایرانی متال و راک موسیقی پند نامه ای برای بهتر شدن مسیری است که در حال حاضر موسیقی راک و متال در چه و زیرزمینی آثار در چه ایران، با مجوز منتشر می شوند پیش آثاری که صرفا خوانید می که آنچه است. گرفته توضیحی است بر آنچه که این روزها در اتفاق صحنه ی تاریک این نوع موسیقی داشته هدفی نوشته این اگر افتد. می به میل همان را آن بتوان شاید باشد،

رشد و توسعه دراز مدت این نوع ِ خاص ِ موسیقی دانست. نوع ِ خاصی که اگر در به وقفه بی نکند، حرکت درستی مسیر بیشتر روز به روز و رفت خواهد بیراهه از قبل مسیر ابتذال را پیش خواهد گرفت.

راک »پرشین همچون رویدادی تحقق کشور در »2012 سال فستیوال متال و ارمنستان مسلما نشان از دغدغه ی سرشار موسیقی های گروه اعضای و حامیان ِاتفاق حال این با دارد. ایرانی زیرزمینی متال و راک »پرشین همچون هایی متالیکا بزرگداشت »آلبوم و فستیوال« بر سرپوشی که هم چقدر هر ایران« در ِ نوع این ِ اهالی های دغدغه و نگرانی مسلما بگذارد، موسیقی از هنجارشکن تاثیری در بهبود و حتی کاهش کمبود ها در داشت. نخواهد مساله این نیازهای و

»جرات کنید حقیقی باشید. جرات کنید زشت باشید.

خود را همان که هستید نشان دهید.این دورویی تهوع انگیز و دوپهلویی را از چهره روح خود

بزدایید!«)ژان کریستف / رومن روالن(

جـــــــــــــرات کنیــــــد زشـــــــــت باشــــید!

نگاهی به موسیقی راک و متال این روزهای ایران

محمد خلیلیان

DIVAN 6

شرایط نظر از که هایی کمبود نه کمبود از منظور اینجا، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر این موسیقی تحمیل شده که منظور کمبود طیف قانع کننده، زیبا و قابل قبولی از نظر

موسیقایی است.

است. هنر انواع ترین انتزاعی از یکی مسلما موسیقی پیامدهای سری یک وجود به منجر الجرم که انتزاعی آهنگساز به و شود می موسیقایی اثر هر بطن در طبیعی دغدغه راستای در فرم با رفتاری نوع هر انجام ی اجازه »واسیلی که آنگونه دهد. می نظرش مورد مقصود و ها کاندینسکی« نیز در کتاب »معنویت در هنر« اشاره می کند، »هنرمند نه فقط حق که وظیفه دارد با فرم به هر شکلی که

برای نیل به مقصورش الزم بود رفتار کند«

شکل گیری موسیقی ِ راک و متال را می توان کامال تحت فرم دانست. از ِکاندینسکی تعریف این ِ وسیع ِ چارچوب محدودیت اش، گستردگی عین در مسلما که تعریفی که هایی محدودیت دارد. همراه به خود با نیز را هایی اثر موفقیت عدم به منجر آنها ی محدوده در گذاشتن پا خواهد شد. یکی از این محدودیت ها که مورد نظر ما می می اشاره آن به کتاب همان در نیز کاندینسکی و باشد کند این است که »چشم ِ باز ِ هنرمند باید به حیات درونش دوخته شود«؛ حیاتی که طبیعتا تحت تاثیر محیط و شرایط می نفس آن با هنرمند که فرهنگی و اجتماعی سیاسی، توان می را اثری بنابراین، دارد. قرار است مرتبط و کشد و شرایط تحت که دانست حقیقی های دغدغه با هنری چارچوب ِ محیطی ِ هنرمند شکل گرفته باشد. یعنی هنرمند به عنوان یک عنصر حساس و فعال تواند صرفا زمانی می کارکرد درست و البته موفقی داشته باشد که تحت شرایط بزند اثر ارائه ی به فرد خودش دست به منحصر و خاص

والغیر.

و هنر فرهنگ، برایند همان شرایط، از منظور اینجا در به سیاست ِ دغدغه ی شکل گرفته از درون همین اجتماع البته صرفا شامل دغدغه های مفهوم گره خورده است که شود. می آن شدن تبدیل فرم به ِ چگونگی و اثر ِ کلی با یک قرابت بایست در ما می دغدغه هایی که در بحث این دغدغه ها برای وارداتی که فرمی معقول را ِ موسیقی

در اختیار قرار می دهد باشد.

موسیقی راک و خصوصا متال ایران از آن جایی با مشکل »عموما« که آن شکلی به را محتوا که شود می رو به رو وجود دارد در اختیار فرم قرار می دهد و نه به آن شکلی که تحت چارچوب و شرایط ِ زندگی ِ خودش است. به همین دلیل نیز فرم ِ موسیقی اش بیشتر به سمت تقلید ِ کورکورانه هنرمند یعنی شده. حساب تاثیرپذیری تا شود می روانه بدون توجه به شرایطی که در آن زندگی می کند و با آن شرایط، این از خارج و پوچ رویایی در کشد، می نفس

به صرفا حقیقت در و کند می سرایی آهنگسازی/ترانه دنبال مورد استقبال ِ جهانی قرار گرفتن اثر است. استقبالی که آن را حتی در اولویت باالتری نسبت به دغدغه های

خود قرار می دهد.

این، همان فرایندی است که به هیچ وجه نه برای مخاطب چراکه ندارد. جذابیت جهانی مخاطب برای نه و ایرانی اثر قبل از اینکه برای هنرمند باشد، برای مخاطب است. و

به عبارتی دغدغه و هویت حقیقی ندارد.

متال و راک موسیقی آثار در حاضر حال در که آنچه ایران مشاهده می شود نه حرکتی از تاثیر پذیری به سوی نخورده دست و گرفته فرم ِ منتزع ِ موسیقی که انتزاع، در و برده تقلید هجوم به سمت دارد است که سعی ای آنجا کارکرد داشته باشد. اتفاقی که قاعدتا در ذات خود به آن، ِ هدف بی ِ شدن دنبال و است خورده شکست هم چقدر هر که ماند می ثابتی ی دایره دور چرخیدن تند و رسیم می خط سر دوباره بچرخیم آن دور به که چرخیدن مان صرفا به تندتر رسیدن به نقطه ی آغاز کار

کمک می کند.

جمله از مختلفی مسائل به توان می را مساله این دلیل کشورمان فرهنگی و سیاسی اقتصادی، ی ویژه شرایط ربط داد. شرایطی که هر یک از آن ها به طور مجزا عامل می محسوب هنرمند و هنر پیشرفت عدم برای مستقلی شرایط این در بتواند که نیست آن هنر مگر اما شوند. به را ها آن و بیابد مردم دل در را مخاطبش نیز سخت متال و موسیقی راک سمت خود جذب کند؟ پس چرا که ای اندازه و حد در حتی تواند نمی همچنان ایران پتانسیل و ظرفیت آن را در خود دارد، حرفی برای گفتن

داشته باشد؟

حرکت برعکس حقیقت در و نادرست همان علت، ها، پتانسیل از نکردن استفاده و موسیقی نوع این کردن

شرایط و ظرفیت های موجود است.

موسیقی آثار از بسیاری که زمانی است عجیب حقیقتا راک و متال ایرانی نه از موسیقی ِ کالسیک و غنی ِ ایران مملکتی چارچوب در که ای دغدغه و فرهنگ از که آثارشان در نیز باشد برامده که در آن زندگی می کنند موسیقی اینکه از پیش که هایی بینیم.گروه نمی تاثیری شان را ایرانی و برای مخاطب ایرانی و فارسی زبان بدانند، غربی های مدل از و سطحی تقلیدی کورکورانه به آنرا تبدیل می کنند. تقلیدی که الجرم گستره ی پویایی و بی قراری ِ ذاتی اثر را از آن می گیرد و سکون و بی هویتی

را جایگزین آن می کند.

به نیز در کتاب »سرگذشت موسیقی راک« »پیتر ویک« موسیقی نوع گوید:»این می و کند می اشاره مساله این و بافت از که بیانی، است ای وسیله راک( )موسیقی

Page 5: 8th issue 16 04 1392

عناصر فرهنگی کمک و نشات می گیرد«

انکار گرایشی ایرانی های گروه اکثر که است حالی در این اتفاقا و دارند جهانی سطح در مخاطب جذب به ناپذیر بازشناخت از همین سعی شان در نیز را بزرگترین ضربه شان این هویت ناشناخته می خورند. هویتی که شناخت آن صرفا با گوش سپردن به یک سری از مجموعه آثار جهانی و با کیفیت ایجاد نمی شود و زیستن در شرایط اجتماعی و زندگی کردن با شرایط غرب و فرهنگ میخکوب شده به روح هر هنرمند تحت شرایط ِ خاص ِ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که می تواند در ارائه ی اثری با هویت نقش داشته باشد. اثری که دغدغه ی حقیقی داشته باشد و به عبارت دیگر به مخاطب دروغ نگوید. قدم محیط ِ شرایط ِ تحت همان البته نگفتن دروغ از منظور چارچوب در ها دغدغه درست یعنی حرکت است. برداشتن محیطی که هنرمند با فرهنگ و شرایط آن خو گرفته، ملموس

شده و با آن احساس راحتی می کند.

اینکه به عنوان مثال گروه موسیقی ایرانی در اشعار و به تبع آن در موسیقی از انزجار مدرنیسمی سخن بگوید که در کشورش حتی پایه های فرهنگی و هنری آن نیز به درستی شکل نگرفته، اشعار ِ همنشینی با که است پوچی و دروغ دغدغه ی مسلما ایرانی از پیش اثر نگرش جهانی شدن آن کنار در انگلیسی ِنگرشی که لو می دهد. به خود را سراسیمه و خود بودن آن بواسطه ی نداشتن ویژگی های خاص و منحصر به فرد، صرفا منجر به انجام یک سری تقلید های بی هویت و سرگشته خواهد شد که نه

ایران پیشبرد اهداف موسیقی متال تنها دستاوردی در راستای نخواهد داشت که برای همان »جهانی« که برای آن ساخته شده

نیز , بی مصرف و تهی است.

به بیان دیگر، آنچه که یک اثرِ جهانیِ غیر ایرانی سعی در ایجاد آن دارد صرفا شباهتی است که از نظر درونمایه، فضاسازی و روش به کارگیری سبک رخ می دهد. یعنی یک آلبوم موسیقی اساسا توان اینکه به یک اثر منتزع از جریان و آثار دیگر تبدیل شود را ندارد و دائما به جای آنکه یاداور اثری منسجم در سایه ی تاثیر پذیری باشد، تقلید هایی عینی را یاداوری می کند که

منجر به از هم گسیختگی ِ بنیادین اثر می شود.

سبک و ها تکنیک از اینکه نکردن، تقلید از منظور یقینا از پذیری تاثیر چراکه نیست. نپذیریم تاثیر غربی موسیقایی موسیقی غرب نه تنها برای موسیقی ایرانی مضر نیست که بسیار مفید و ثمر بخش نیز هست. اتفاقا در تاریخ موسیقی ایران افراد بزرگ زیادی بوده اند که از سبک های غربی تاثیر گرفته و با ارائه ی هویتی مختص ِ خود، آن سبک ِ غربی را با دغدغه های توان می افراد این ترین شاخص از اند. کرده همسو خوشان اش موسیقی ِ گیری شکل که کسی برد. نام مهراد فرهاد از کامال تحت چارچوب پیش ساخته ی غربی بود و وی با ایرانیزه کردن و بیانی دغدغه مند از نگرانی های حقیقی خود که تحت شرایط جامعه اش شکل گرفته بود، به بیانی موسیقایی از دغدغه هایش در قالب یک موسیقی غربی رسید که در عین وارداتی بودنش، مختص ِ خود ِ فرهاد بود. فرهادی که اصال خود او، می تواند تاثیرگذار و محرک فوق العاده ای برای موسیقی راک و

متال کنونی ایران به حساب بیاید.

نیز در »پیتر ویک« اساسی است که این مساله آنچنان مهم و موسیقی »سرگذشت کتاب در راک« اندیشه »انقالب: بخش »نزد آهنگسازان و : به آن اشاره می کند و می نویسد راک« و آزاد طیفی موسیقی این راک، نوازندگان فرد اصالت طریق از که داشت خالق وسعتی

اعمال مقصود می کرد«

ی حلقه همان اینجا در فرد اصالت از منظور گمشده موسیقی ِ راک و متال ایرانی است. موسیقی که می بایست با تکیه بر همین اصالت ِ درونی - که قاعدتا تحت چارچوب جامعه به وجود آمده است -، بیانات ِ عمیق و خصوصی خود را با لذت های روحانی خویش همراه کند و در قالبی به نام موسیقی راک یا متال بریزد. اتفاقی که آنچنانکه گفته شد، برای موسیقی ِ ایرانی افتد! یعنی هنرمند صرفا دغدغه ی برعکس می ِ به شکل موسیقی راک یا متال را دارد و بواسطه ی عالقه اش به این نوع ساختار ها، سعی در تقلید از مفاهیم و حس هایی که در

این نوع موسیقی رواج دارد می کند.

با وجود تمام این توضیحات و کمبودها، گروه های موسیقی راک و متال زیر زمینی را می توان در یک مساله ستایش کرد و

DIVAN 8

آن بی توجهی عامدانه شان به خودسانسوری است. اتفاقی که سد ِ بزرگی در راه ِ گروه هایی است که با مجوز وزارت ارشاد دست به انتشار آلبوم می زنند.

اکثر این گروه ها در راستای دریافت مجوز سعی دارند تحت قوانین و چارچوب ِ بسته ی سیاسی و اجتماعی ِ کشور حرکت کرده و این نوع موسیقی را از فیلترهای مختلفی گذرانده و به نمایش بگذارند. اتفاقی که به نظر می رسد با هنجارشکنی و خالف ِ جهت حرکت کردن ِ این نوع ِ خاص از موسیقی در تضاد باشد. در اکثر موارد در چنین آثاری نه تنها با عدم دغدغه ی حقیقی که شرح آن رفت مواجهیم، که نوعی محافظه کاری در انتقال مفاهیم را نیز در آثارشان می بینیم. محافظه کاری ای که طبعا فرزند همان در چارچوب ِ قوانین حرکت

کردن است.

موسیقی ایرانی در گذار از موسیقی کالسیک و سنتی تا پاپی که امروزه به نمایش درمی آید هیچ گاه سبک ویژه ای به نام راک یا متال را در کنار خود احساس نکرده. طبیعی نیز هست. ایران، هیچ گاه جنبش ِ واحد و هم صدایی نه در موسیقی متال و نه حتی در موسیقی راک نداشته و فعالیت چند آهنگساز محدود با ارائه باید عدم استقبال عموم از بنابراین ی چند آلبوم انگشت شمار مسلما منجر به جنبشی همه گیر نخواهد شد. موسیقی های راک و متال را به حساب ِ همان ناآشنایی ِ بی تقصیرشان از این نوع موسیقی که ارتباط با آن

چندان نیز سهل الوصول نیست گذاشت.

دلیل تواند می خوب، ِ موسیقی ی تشنه و خاص های مخاطب همین برای سازی فرهنگ وجود، این با کافی برای فعالیت در این شرایط سخت را فراهم آورد. به نظر می رسد که دیگر بهانه هایی از جمله کمبود از گروه های مورد عالقه اش متال و موسیقی راک ِ نیست. مخاطب پذیرفته امروز برای مخاطب امکانات از توانیم نمی اگر باال طلب می کند. سطح ِ موسیقی نیز ایرانی های از گروه و ِ خوب می شنود موسیقی نظر تکنیک و زیباشناسی به کیفیت غرب برسیم، حداقل می توانیم از ویژگی های فرهنگ و هنر متعلق به مملکت و شرایط خودمان تاثیر گرفته و اثری خلق کنیم که هر چند که زشت باشد، حداقل متعلق به دغدغه

ها و نگرانی های حقیقی مان باشد.

Page 6: 8th issue 16 04 1392

1990 سال تابستان در My dying brideچهار توسط انگلستان Halifax شهر در Andrew Craighan های نام به دوست Aaron Stainthorpe ، Rick Miah ،این شد. تاسیس Calvin Robertshaw و سرانجام تمرین ماه شش از پس نفر چهار عنوان با آزمایشی اثری نوشتن به موفق در و شدند Towards the Sinisterاستدیو Revolver Studios آن را ضبط نمودند. این اثر آزمایشی توسط خود گروه گروه آن از پس شد. منتشر سال همان در همچنان تمریناتش را ادامه داد و در ماه می سال 1991 به کمک لیبل مهجور و فرانسوی دو Single یک Listenable Recordsقطعه ای منتشر نمود که در مدت زمان کمی تمام نسخه های آن فروخته شد! این فروش ناگهانی که برای یک گروه زیر زمینی غیر معمول به نظر می رسید توجه لیبل معروف آمریکایی Peaceville Records را به سمت گروه جلب نمود و باعث عقد قراردادی بین این قرارداد دست گروه آن ها شد. امضای را از نظر مالی بازتر گذاشت و باعث ایجاد جمله از گردید. بند در کوچکی تغییرات یک شدن اضافه به توان می تغییرات این Adrian نام به نوازنده گیتار باس حرفه ای

و گروه اصلی اعضای به "Ade" Jacksonکیبورد و ویالون موزیسین یک همکاری Martin Powell اشاره کرد. - نام به مهمان موزیسینی که بعدها جز اعضای اصلی گروه شد و در سال 1996 نیز گروه را ترک کرد. My dying که بود 1992 سال مارس ماه -Sy bride یک EP سه قطعه ای با عنوان -

phonaire Infernus et Spera Empyriumمنتشر Peaceville Records لیبل توسط را عضو چهار بجز EP این ساخت در کرد. استفاده نیز مذکور فرد دو از گروه اصلی با و EP این از پس اندکی فاصله به شد. As the Flower Wit - انتشار آلبوم رسمیers در همان سال استارت فعالیت حرفه ای و رسمی گروه زده شد. انتشار این آلبوم و آلبوم )Turn Loose the Swans( گروه بعد سال مصادف شد با همراهی و همگامی آن ها در جریانی ناخواسته. جریانی که از همان بریتانیا نیز در حال پیگیری بود و همین مساله، نوید می را متال موسیقی برای جدیدی چالش مثلث یک آن سردمداران که چالشی داد. My dying bride را تشکیل می دادند و نام ِ مثلث این ِ دوم ِ ضلع عنوان به ناگزیر نیز شناخته شد. بریتانیا Doom Metal ِ نو موج ضلعی که در دهه دوم فعالیت خود با وجود

تغییرات جزئی اش در ساختار، در کلیت ها مثل هایی گروه برای که اتفاقی ماند. ثابت Anathema و Paradise Lost نیفتاد و باعث به جریانی از دهه یک گذشت از پس شد نام Avant Garde Doom Metal - که البته Death Doom Metal عنوان با را آن ما برود بین از این مثلث می شناسیم - ساختار و حتی اکنون نیز چارچوب و ساختار فرمی، آن برای ای شده شناخته شناسانه ی زیبایی دقیق تعریف این نداشتن البته نشود. تعریف بودن باز به منجر طبیعتا سبک یک برای همین و نمود آن به نسبت خالقیت درهای سبک زیر ایجاد باعث زیادی حد تا مساله Funeral و Gothic Doom همچون هایی

doom شد.

محمد خلیلیان

DIVAN 10

باری، انتشار سومین آلبوم رسمی گروه در سال 1995 بود که گروه را به یکی از خاص Doom Metal دنیای های گروه ترین تبدیل کرد. اثری که مسلما یکی از بهترین آلبومی است. گروه این کارنامه در آثار The Cry Of چون هایی قطعه وجود که نشانه Two Winters Only و Mankindخاص جهانی به رسیدن و پختگی، از ای برای گروه بود. این آلبوم نقش اساسی ای در کلیشه سازی گروه برای خودش داشت. گروه اولویت اولین که سازی«ای «کلیشه نیز به نظر می رسید. اما منظور از این »کلیشه

سازی« چیست؟

My dying bride را می توان مسمم ترین و دغدغه مند ترین گروه آن مثلث کذایی Anathemaدانست. گروهی که بر خالفبا وجود تغییرات زیادش در دهه دوم فعالیت خود، اساس و بنیان خود را حفظ نمود. این گروه پایبندی جز چیزی بنیان و اساس همان اصلی بخش که Doom Metal به Death یا Avant Garde Doom Metalاین مساله را می بود، نیست! دلیل Doom My dying توان این نکته دانست که اصالناخواسته جریانی وارد نود دهه در brideوجه هم اگر که جریانی شد. موسیقی از My dying bride اشتراکی با دغدغه های

My dying bride بود. ناخواسته داشت، سعی در ساخت کلیشه ای برای خود بود نه بیشتر. کلیشه ای که واقع شدن آن در برهه ای خاص از زمان باعث بوجود آمدن شائبه هایی کلیشه این دادن نشان شمول جهان بر مبنی My dying bride ی خاص بود. اتفاقی کهبه توجه با و نبود آن دنبال به وجه هیچ به که -»Complete .1998-.34.788%« آلبوم در سال 1998 منتشر شد - و جهش ساختاری اش در دهه اول قرن بیست و یک می توان My d - گفت که دائما از آن فرار می کرد!ing bride سعی در ساخت فضایی خاص با کلیشه هایی مختص خودش بود. کلیشه هایی که هر یک با برچسب های خاصی مشخص شده و در هر آلبوم در پروسه ای قابل پیش پرداخت خاصی شیوه به و گرفته قرار بینی My می شدند. در حقیقت تفاوت آلبوم هایdying bride صرفا در نوع نگاه و البته شیوه به اجرا درآوردن این کلیشه های ِ خود ساخته

ی برچسب خورده است.

My dying bride به فاصله یک سال از این خود ماهیت از که شناختی و سازی کلیشه اش رسمی آلبوم چهارمین کند می پیدا )Like Gods of the Sun( را منتشر می کند. گیری بهره با گروه اثر آخرین که آلبومی از شش عضو اصلی خود می باشد و تفاوت

ویژه ای با اثر قبل از خود ندارد و می توان از مستحکم سنگر و جایگاه عنوان یک به آن شالوده و ماهیت آوردن دست به حوزه در ی اصلی گروه یاد کرد. ماهیتی که به هرحال می آن از درستی شناخت به رسیدن برای بایست بارها، به اشکال مختلف و با نوع نگاه

های متفاوت به آن پرداخت.

هنر از My dying bride پذیری تاثیر تئوریک، )به شکل کامال کلی، رمانتیسیسم فرم از به آن شکلی که نه و زیبایی شناسانه دقیقا شناسیم( می کالسیک موسیقی های My dying که شود می شروع آنجایی از ی ساخته خود های کلیشه همین به brideمذکور می رسد. کلیشه هایی که به تاثیر از همین مکتب شکل گرفته اند و اکنون در هر می تاثیر گروه بر پیشین آلبوم از بیشتر اثر گذارند و دائما در زمینه های زیبایی شناسانه می ایفا نقش My dying bride موسیقی کنند. «آلفره دوموسه » جمله جالبی راجع به مکتب رمانتیسم دارد که دقیقا مصداق حس My زیبایی شناسانه ای است که در موسیقیمی دوموسه آید. می پدید dying brideنسیمی گریان، ای ستاره »رمانتیسم گوید: بیماری سرمستی و ناگهانی پرتویی ناالن، دقیقا My dying bride موسیقی است«

DIVAN 11

Page 7: 8th issue 16 04 1392

bride به کنش ِ صدا داشته. و این یعنی همان نگرشی که جان کیج – که بیراه نیست اگر - بنامیم Experimental موسیقی پدر را او به موسیقی داشت. نگرشی که عامدانه سعی در نادیده گرفتن آهنگساز در فرایند آهنگ این به توجه با که فرایندی دارد. سازی نگرش، بعضا به جوالنگاهی برای ظهور ناهم هایی آوایی ناهم شود. می تبدیل ها آوایی که سراسیمه هارمونی های قابل پیش بینی را نفی کرده و هم زیستی را جایگزین آن می My dying bride کنند. در حقیقت راهی کهشنونده گوش کند می طی آلبوم این در می همراه هایی هارمونی با بعضا را آثارش به و است. هارمونی ِ ضد اساسا که کند قابل پارادوکس و ساختار غیر واسطه همین

پیش بینی و ضد ِ کلیشه مسلما در دفعات اول شنونده را آن گونه که باید، جذب نمی کند. چراکه شنونده در دفعات اول بواسطه عادت نداشتن به برخی از آن صداها، با یک هرج و با دقت و چند البته مرج روبرو می شود که بار شنیدن ِ آن، متوجه ساختار محوری و نظم آن نیز خواهد شد. نظمی که در ابتدای کار ِ تا خروجی یافته مسخ شده و دوباره هویت کار، اثر متفاوتی از آب در بیاید. اثر متفاوتی که البته از نظر ساختاری بسیار متفاوت با آثار ِ حس از سرشار همواره و باشد می پیشین نگاهی نوع با My dying bride موسیقایی

کامال متفاوت است.

My ،به فاصله یک سال از این آلبوم ِ متفاوت

همین است. موسیقی که مخاطب را از شور و هیجان به خود می لرزاند و همچون نسیمی موسیقی کند. می همراه خود با را او ناالن به مخاطب سعی در از طریق لذت دادن که موسیقایی ماهیت از شناسانه زیبایی بیانی خود دارد. ماهیتی که بواسطه ی دغدغه های پیش شروط از پذیرفته تاثیر گروه ِ خاص ساخته ای نیست و کامال نوین و تازه به نظر My dying می رسد. این روند تاثیر پذیری توجه با را خود راه رمانتیسیسم از brideهموارتر گوتیک از گروه پذیری تاثیر به کرده و رفته رفته در دهه دوم فعالیت گروه وارد وادی گسترده تری نیز می شود. وادی Death Doom Metal آن از دیگر که ای محدود گذر کرده و با درامیختن گوتیک به موسیقی خود نمی توان هیچ برچسب خاصی همین از خود، البته که گوتیکی زد. آن به همان یعنی این، شده. منشعب رمانتیسیسم سبک که ای سازی کلیشه سازی«. »کلیشه آن با هیچ برچسبی قابل شرح نیست و تعداد نمایش می گذارند به گروه هایی که آن را نزدیک به صفر است. اینجاست که تشخیص آثار دیگر از My dying bride الگوگیری رسد. می نظر به ممکن غیر تقریبا موسیقی چراکه موسیقی My dying bride با برچسبی نمی شناخته My dying bride ِ خود جز شود. برچسبی که اصولی نیز شکل می گیرد و هر چند که الگویش قابل تشخیص نباشد، قابل دریافت و روند شکل گیری آن کامال

حدس است.

Like Gods Of The Sun آلبوم از پس Martin،گروه کیبورد و ویالون نوازنده جای به و نموده ترک را گروه ، Powellbal- گروه در که Jonny Maudling او

Sagoth نیز فعالیت داشت، به عنوان عضوی می عهده بر را کیبورد نوازندگی مهمان bill نام به جدیدی درامر همچنین گیرد. Law نیز به گروه اضافه می شود و به فاصله دو سال از آن آلبوم، در سال 1998 متفاوت ترین آلبوم گروه در دهه اول فعالیت خود، با عنوان complete%37.7888�1998منتشر می شود. آلبومی که اساسا Doom Metal را Experimental نیز نفی می کند و یک آلبومبه شمار می آید. Experimentalای که البته با مایه هایی از Trip hop و gothic نیز همراه ، 1998�37.7888%complete .می شودنوین موسیقی یک است. نو ِ موسیقی یک که ناچارا نیازمند ِ شنونده ای با نگاه و جنس بسیاری توجه است ممکن و است متفاوت این نکند. را جلب قبلی گروه از شنوندگان My dying که است توجهی صرفا آلبوم

DIVAN 12

آلبوم انتشار با 1999 سال در dying bride The Light at the End of the Worldباز اش همیشگی شاعرانگی همان به دوباره The می گردد. برگشتی که با توجه به قطعه با زیادی حد تا گفت میتوان Fever Seaبازگشت به همان Death Doom Metal دو اثر اول نیز همراه است. در این آلبوم درامری اعضای به نیز Shaun Taylor-Steels نام به Calvin Rob- و گشته اضافه گروه اصلی

ابتدای از که گروه گیتاریست ،ertshawکرده ترک را گروه بود، همراه بند با کار است و تمام وظایف گیتار به عضو همیشگی شده محول ، Andrew Craighan،گروهاست. آلبوم بدعت دوباره ای است با تصویر My dying ی یکه و شاعرانه های سازی

bride. تصویر سازی هایی که با وجود شیوه های مختلف ارائه شان، همگی در یک راستا پیشین آثار یاداور دائما و کنند می حرکت و ها ریف حاوی همچنان آلبوم اند. گروه پاساژهای زیبای Andrew Craighan و الین های کیبوردی خالقانه ای است که به خوبی Aaron صدای ِ خاص ِ جنس و اشعار با آلبومی و شود می هارمونیزه Stainthorpe

پیوسته و هماهنگ به وجود می آورد.

گذاشتن با اکنون که My dying bride Iron مثل هایی گروه با مختلف های تور عنوان به را خود جایگاه Dio و Maiden Doom ِ خاص و معتبر های گروه از یکی The آلبوم انتشار با آورده دست به Metal

همچنان 2001 سال در Dreadful Hoursمی اوج همچنان است. پبشرفت حال در اش ساخته خود های کلیشه آن با و گیرد هر طور که می خواهد رفتار می کند. در این Hamish Hamilton آلبوم گیتاریستی به نامGlencross نیز به اعضای اصلی گروه اضافه yasmin نام به مهمانی موزیسین و شده قطعه در کیبورد نوازندگی وظیفه Ahmedعهده بر را A Cruel Taste Of Winter

داشته است.

ثابت The Dreadful Hoursساختاری تغییرات که کند می My برای 1998�37.7888%completedying bride بیشتر شبیه به یک شوخی بود. My که راهی در تاثیری مسلما که اتفاقی dying bride بنای رفتن آن را دارد نخواهد گذاشت. این آلبوم هیچ ویژگی خاصی را از به خود با 1998�37.7888%complete Trip hop های مایه آن از نه ندارد. همراه از نه و است خبری Heroin Chic قطعه هارمونی های عجیب غریب متاثر از موسیقی همان در هم باز گروه .Experimentalکند. می منتشر آلبومی اش قبلی چارچوب آلبومی که در عین حال یک اثر خاص است است مملو که آلبوم خالص خالص! یک و برچسب و نام با را ها ان که هایی المان از My dying bride می شناسیم. یک ساختار ِ شناخته شده و ناب که به شکل سازمان یافته ای احساساتش را منتقل می کند. احساسات اشتیاق و هیجان با که آرامی ی شاعرانه همیشگی اثار گروه بیان می شوند. احساساتی که به واسطه ی ملودی های شگفت آور وکال تصویر را عاشقانه و انگیز غم تراژدی یک را انسان می کنند که در عین سادگی شان، با پیچیده ترین احساسات درگیر می کند. با وجود اینکه هر یک از قطعه های آلبوم قابل می دنبال را متفاوتی فضای و اند تفکیک کنند - از Le Figlie Della Tempesta با آن انگیزش لید های غم تمپوی آهسته و گیتار The Return to the beauti- تا گرفته

ful که به واسطه Growl vocal هراس آور و آور رعب فضای Aaron Stainthorpe ِخشمگینی را به وجود می آورد - در کلیت احساس منسجم و هدفمندی را القا می کند. ویژگی ای که جزء الینفک آلبوم های گروه آلبوم در شاید البته که ویژگی هست. نیز Songs Of Darkness, Words بند، بعدی در باشد. دریافت قابل سختی به ،of Light Songs Of Darkness, Words of Light Jonny ،دیگر خبری از نوازنده کیبورد گروه Sarah Stanton Maudling، نیست و خانم

DIVAN 13

Page 8: 8th issue 16 04 1392

Songs Of Dark- است. شده او جایگزین My دقیقا نقطه اوج ness, Words of Lightدر گروه آلبوم بهترین است. dying brideقطعه فعالیت خود که شامل هشت دهه دوم Doom Metal ی مجذوب کننده در سبک Songs Of Darkness, Words of است. Light در اشعار، یک عصیان است در مقابل محرک های خارجی. محرک های خارجی My با واکنش های درونی ای که سراسیمه dying bride و عجز ذاتی آن ترکیب شده ای نتیجه داشته. همراه به عالی ای نتیجه و را گروه آثار ِ تراژیک ِ حس همچنان که ِ موسیقی روی مستقیما و کند می یاداوری رشد پیدا کرده ی آن ها تاثیر می گذارد. این رشد را به راحتی می توان در آهنگ سازی Aaron که هایی نت اجرای و آلبوم این Stainthorpe به دایره بیانی اش اضافه کرده نیز جستجو کرد. Aaron Stainthorpe فقط تواند می که کند می استفاده هایی نت از دلیل همین به کند! اجرا به خوبی را ها آن ِ خوب چندان این وکالیست بیانی دایره نیز عنوان به و آلبوم این در اما نیست. گسترده بینیم می Catherine blake قطعه در مثال از تر موفق ها نت از بسیاری اجرای در که اجرای در مهارتش و کند می عمل گذشته پیدا افزایش Growl و کلین های قسمت Songs Of Darkness, Words .کرده استاز تری کامل ورژن حقیقت در of Lightکه ورژنی است. The Dreadful Hoursهمچنان جدیت، شاعرانگی، حزن و سنگینی ِ موسیقی My dying bride را در خود حفظ کرده است و در عین حال می تواند جایگاهی My dy- برای ویژگی های خالقانه موسیقی

ing bride باشد.

A Line of Death- پس از این آلبوم نوبت بهسال در آلبوم این رسد. می less Kings

2006 منتشر شده، سالی که دیگر شانزده سال می My dying bride ای حرفه فعالیت از همه به اکنون گروه، خود گفته به و گذرد آنچه که از ابتدا مد نظرش بوده رسیده است. Shaun،گروه خوب درامر آلبوم این در John بند را ترک کرده و ، Taylor-Steels A Line.است شده او bennett جایگزین of Deathless Kings بیشتر شبیه به یک اثر شتابزده می ماند. شتابزدگی ای که در فرایند نوشتن و اجرا کامال مشهود به نظر می رسد. چراکه گروه به دلیل نداشتن زمان کافی برای ضبط، چشم خود را به روی ساخت اتمسفر و فضاهای جالب همیشگی اش بسته و بیشتر به فکر ساختار خطی قطعات بوده است. ساختار هایی که البته با توجه به نیم نگاه اعضای بند از بیشتر استفاده محوری، درام ،Gothic به کلین وکال و فکوس بیشتر روی گیتار، بسیار این اشعار در اند. درامده آب از هم خوب آلبوم نیز کلمه هایی همچون »اشک«، »عشق« را شان همیشگی ِ تقدس همچنان »درد« و برای گروه حفظ نموده اند و با وجود اینکه کننده غافلگیر چندان بند پیشینه به توجه با با رابطه این حال در با اما نمی رسند نظر به زیباشناختی ِ ویژگی های عاطفی، یک سیر جالب را طی می کنند که البته با مبحث »زبان ِ گوهرین« نیز پیوند دارد. پیوندی که الجرم در و کند می حرکت نیز انتزاع سوی به آلبوم بعدی گرایش شدیدی به سمت عناصر عرفانی و مذهبی با رگه هایی از مسائل آخر الزمانی پیدا می کند. پیوندی که نتیجتا منجر به فاصله گرفتن از امور طبیعی شده و به سوی

مباحث بدوی و اروتیک حرکت می کند.

موسیقی منحنی خوب، ِ اشعار این وجود با سیر دائما کنون تا که My dying bride A Line of در می کرد را طی ای صعودی که انچه از باالتر دیگر Deathless Kings

این ایستد. می جایش سر و رود نمی بود سکون، در آلبوم بعدی که به فاصله سه سال For Lies I Sire عنوان با و آلبوم این از منتشر می شود به یک سقوط تبدیل می شود. ناتوانی سقوطی که علت آن را می توان در خالقیت نمودن اضافه و ایجاد در گروه My dy- .های جدید به موسیقی اش دانست

مسیر هیچ For Lies I Sire در ing brideخاصی را برای موسیقی خود انتخاب نکرده های المان همان به اش پایبندی وجود با و مقصد خاصش، موسیقی جنس و همیشگی این سفر را به مخاطب معرفی نمی کند. یعنی معنای اکنون بود، معنادار قبال که فرایندی پیشین خود را از دست داده و بایست هویت جدیدی پیدا کند. اتفاقی که به هیچ وجه در For Lies I Sire نمی افتد. در حقیقت هدف مشخص اثر این ارائه از My dying brideعامدانه تکرار و کاری دوباره یک نیست. و ویالون مثل سازی کردن اضافه البته که به کوتاه های وکال فیمیل نمودن ضمیمه کند. نمی دوا آن از دردی قطعات، بعضی ویالونی که پس از حدود ده سال به مجموعه شده اضافه گروه ی استفاده مورد سازهای گروه، کیبوردیست شدن جدا آن علت و به است. بارداری به علت ،Sarah Stanton A Forest of از گروه Katie Stone جای اوStars به بند ملحق شده و نوازندگی کیبورد همچنین است. شده واگذار او به ویالون و نوازنده گیتار باس و درامر گروه نیز در این آلبوم با بند همکاری ندارند و Lena Abé و Dan "Storm" Mullins - که موزیسین های چندان با سابقه ای هم نیستند - به گروه ملحق

شده اند.

مای دایینگ براید ِ بیست ساله، اکنون دیگر خود کنار در را نود دهه از عضو دو فقط می بیند. دو عضوی که سن آن ها نیز اجازه

دهد. نمی را دوره این های جوان با رقابت موسیقی از For Lies I Sire در که آوایی بیشتر شود می شنیده My dying brideنوستالژی نوستالژی است. یک به یک شبیه ِ حزن انگیز ِ جذاب که اگر بتواند طرفداران توانایی ارضای قدیمی گروه را راضی کند، ندارد. را خالقانه و نو ِ موسیقی ِ طرفداران با سالگی بیست این مناسبت به گروه البته شوک یک هم باز Evinta آلبوم انتشار که شوکی کند! می وارد طرفدارانش به را مثل complete%37.7888�1998 باز هم چندان از حمایت طرفداران برخوردار نیست. neo-Classical یک آلبوم با سبک Evintaآن در و است Ambient از هایی رگه با صرفا از سازهای مختص ِ موسیقی کالسیک استفاده شده که هیچ یک از ان ها نیز توسط My dying bride موزیسین های حال حاظر Aaron نواخته نمی شوند. در این آلبوم فقطدارد. فعالیت وکال نقش در Stainthorpeالبته Jonny Maudling - از اعضای قدیمی The Dreadful آلبوم از پس که گروه Hours همکاری خود را با ان ها قطع کرد - نیز به عنوان کیبوردیست حضور دارد. این اثر Lu- همچنین از یک فیمیل وکال قوی به نام

بهره سوپرانو های ملودی برای cie Rocheاین اجرای پس از نیز خوبی به که برد می Evinta یک تجدید ملودی ها برامده است. با آثار قدیمی گروه است. پروسه ی خاطره گونه این آلبوم این نوشتن مراحل و ضبط قطعه از هایی ریف که گیرد می صورت My dying bride بررسی شده های قدیمی و سعی می شود با بازسازی آن ها با سازهای ای پروسه شوند. نواخته کالسیک موسیقی جذاب که در عمل نیز جذابیت خود را حفظ با My dying bride که حالی در کند. می وجود ارائه اثری متفاوت، چندان هم خالقانه Evin- در My dying bride .عمل نمی کند

موسیقی های ویژگی مهمترین از یکی taخود را از دست می دهد و این مساله همان سایر روی آن گذاری تاثیر و بخشی الهام آثار است. Evinta بیش از آنکه الهام بخش جریان از پذیرفته تاثیر باشد، گذار تاثیر و Drone/Atmospheric/ موسیقی امروزی نیم و ساعت یک حدود است. AmbientDrone/Atmospheric/Ambi- موسیقی

موسیقی قبلی مخاطبان برای مسلما که entMy dying bride چندان جذاب به نظر نمی یک عنوان به آلبوم این حال این با رسد. هدیه متفاوت به مناسبت بیست سالگی گروه کامال متقاعد کننده و جالب به نظر می رسد. اثبات برای اثر، این انتشار از پس بالفاصله تغییری My dying bride که نکته این

EP در مسیر موسیقایی خود نمی دهد، یک The barghest o' عنوان با ای قطعه یک EP که از حضور Whit by منتشر می کند. Shaun "Winter" گروه، قدیمی درامر جنس و برد می بهره نیز ، Taylor Steels Turn طالیی دوران یاداور آن، موسیقایی آن به بازگشتی است. Loose the SwansGrowl vo cal ها و ویالون های قدیمی که با وجود مهندس صدایی بنام Mags )که طی این چند سال همواره در کنار گروه بوده( این

یاداوری را تشدید می کند.

عنوان A Map of All Our Failuresدوازدهمین و آخرین آلبومی است که گروه به تازگی منتشر نموده است. آلبومی که نقش حساسی در سیر ِ تکامل/سکون/سقوط گروه دارد. My dying bride در آغاز سومین دهه از فعالیت هنری خود می باشد و همچنان دو و Aaron Stainthorpe( اش همیشگی یار Andrew Craighan( را کنار خود می بیند. The به نسبت نیز گروه اعضای همچنین نکرده خاصی تغییر barghest o' Whitby

اند.

اگر بخواهیم با پیش بینی های دگماتیک و A Map of به ای سلیقه های داوری پیش هنری اثر هر البته و – All Our Failuresدیگری - نگاه کنیم مسلما مسیر اشتباهی را قضاوت، اساسا چراکه ایم. کرده انتخاب به هیچ راجع آن، ِ رادیکال ِ نوع از آن هم و هنر بنای زیرا نیست. پذیرفته هنری اثر موسیقی ریشه در فرهنگ ها و سطح درک رای دلیل همین به و دارد متفاوت های از نشان آن پیرامون نمودن صادر مطلق شاید است. آن از صحیحی درک نداشتن برای داشتن ِ نگاه ِ منصفانه تری به این آلبوم، بهترین کار بررسی جایگاه آن در میان آثار

خود ِ My dying bride باشد.

و Aaron Stainthorpe های نام اکنون Andrew Craighan به جایی رسیده اند که ناخوداگاه یکدیگر، کنار در شان همنشینی جنس و مجموعه طنین هایی از موسیقی که دهد. می لو کنند می محاصره را مخاطب My dying bride آثار تمام ویژگی اصال همین است. اینکه اگر خالقیت جدیدی نیز و سیستم همان چارچوب در دهد، می رخ ساختار قبلی است. یعنی ساختار پایه ای و بن البته نمی کند. تغییر عنوان به هیچ اثر، مایه My dying bride ،»سوای این »ثبات ِ کلیتجزئیات و خالقیت های جدید را نیز از طریق کانال هایی با فیلتر های مختلف می گذراند از برایندی گیرد می که خروجی نهایتا و

های خالقیت همراه به شان کلی ساختار راستای در هایی کانال از که است نوینی است. گرفته شکل کلی های ساختار همان A Map of All Our Fail- مشکل گروه در

uresدقیقا از جایی شروع می شود که گروه فیلتر های خالقیت ِ این فرایند ِ ذاتا جذاب را پیش اگر یعنی کند. می تنگ حد از بیش از این خالقیت های جدیدی توانایی عبور از باریک را داشت، اکنون دیگر نمی ِ این راه My .تواند در سیر ِ تکامل آثار نقشی ایفا کندA Map of All Our Fail- در dying bride

که پذیرفته را چارچوبی حقیقت در uresکششی بیش از آنچه که می بینیم ندارد. قالب گیری ای افراطی که در این آلبوم به شدت به بدنه ی اثر ضربه زده است. شکستی که البته Songwriting قطعات خالصه صرفا در نوع شده و به هیچ وجه در اجرا و جنس ِ یونیک ِ آثار گروه ارتباطی پیدا نمی کند. اصال این پذیرش همان یا افراطی، ِ پذیری چارچوب تا می شود دلیلی ساخته، های خود کلیشه ِبه شکل آنرا پتانسیل که ای مساله از گروه به همین و استفاده کند دارد بالقوه در خود المان بر روی خوبی ِ پرداخت با دائما دلیل داستانی ی شیوه است. همراه مربوطه های My dying bride در قطعه ِ ای که موسیقی ای مثل A Tapestry Scorned طی می کند یکی از این پرداخت های خوب است. شیوه ادبیات و نوع گفتار لیریک از ای که اساسا ناشی می شود و طبیعتا طی فرایندی قابل پیش

بینی در موسیقی نیز حس می شود.

آلبوم این در که دیگری ِ خوب ِ پرداخت ویالون اجرای شده کار آن روی خوبی به For Lies از که ویالون از استفاده است. مورد سازهای مجموعه به دوباره I Sire A Map of در شد اضافه گروه ی استفاده به تر هدفمند کامال All Our Failuresقطعه در که ای هدفمندی رسد. می نظر A Map Of All Our Failures مثل هایی A و ،Within The Presence Of Absence For Lies ِ Tapestry Scorned بر خالف و توجه جالب اجرایی به الجرم ،I Sireبه که اجرایی شود. می ختم ماندنی یاد به شدت یاداور Like Gods Of The Sun است و توانایی ارضای مخاطبان آثار قدیمی گروه

را نیز دارد.

مختلف های فرهنگ از گروه پذیری تاثیر در و شده پیگیری آلبوم این در همچنان Hail جریان است. آنچنان که در اشعار قطعهOdysseus نیز می بینیم اشاره هایی به داستان سیرن و اودیسئوس یونانی اساطیری های

DIVAN 15

Page 9: 8th issue 16 04 1392

دارد. اشاره هایی که با آن الگو های خاص ِ درامز و سمپل ابتدایی قطعه، به بیانی موسیقایی از مفاهیم مربوطه نیز می رسد.

آنچنانکه به نظر می رسد باید پذیرفت که My dying bride از A Map of All Our Failures با شیوه ی عجیب ِ خودش سربلند بیرون می آید. شیوه ای که هر چند در Songwriting تکراری به نظر برسد و خالقیت چندانی در آن حس نشود، اما به هر حال همیشه جذابیت های

خاص خودش را در شیوه ی اجرا و نحوه ی پرداخت ِ همان Songwritingضعیف دارد.

پانوشت:

»پرنده از شعر دوم مجموعه * عنوان مطلب شده برداشته موسوی« »مهدی اثر کوچولو«

است :

کشیدم از تو: دو تا کوه، بعد، چند کالغ...

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی

برای من که تمامی قّصه بد بودم

کجاست آغوشی تا که خوب گریه کنی؟!

میان بندری ِ ضبط، بغض کردم تا

کنار ترمینال ِ جنوب گریه کنی

نشستم و خود را توی چای حل کردم

لباس زیرت را در شبم بغل کردم

سفر نبود و کسی دست در کتابم برد

به سقف زل زدم از درد... تا که خوابم برد

صدای هق هق من پشت کوه قایم شد

برای بیداری، قرص خواب الزم شد

مرا ببخش که جغدم! همیشه بیدارم

مرا ببخش اگر گریه هام تکراری ست

به لب گرفتن تو زیر دوش گریه شدم

صدای خون، از حّمام خانه ام جاری ست

مرا ببخش که پاشیده ام به دیوارت

نمی توانم دیگر... که زخم ها کاری ست

کجا فرار کند این کالغ بی آخر!

که پشت هر در ِ بسته دوباره دیواری ست

مرا بغل کن یک لحظه توی خواب فقط!

که حل شود در لیوان دو چشم قهوه ای ات

که خلسه در شب من وارد عمل بشود

تمام فلسفه ها در تن تو حل بشود

تو می روی پشت ِ کوه های نقــّاشی

کنار من، تنها انتظار خواهد ماند

پرنده ها همه سمت ِ جنوب می کوچند

سکوت جغد ولی کنج غار خواهد ماند

تو می روی پشت ِ بنـ/ دری که باز نشد

کنار ضبط ، کسی زار زار خواهد ماند

چه می شد این شب خسته به سمت لب برود

کسی که آخر خطـّم... عقب عقب برود

از انتهای زمستان، بهار برگردد

که با فشار ِ دکمه... نوار برگردد!!

چه بود عشق؟ به جز تخت خالی یک هیچ!

تمام خود را تقدیم دیگری کردن

طالق دادن یک خواب در صراحت تیغ!

و گریه در وسط ِ »دادگستری« کردن

کنار ترمینالی که نیستی ماندن

شب جنون زده را رقص بندری کردن!

صدای خنده ی تو در سکوت خواهش من

شبی بلندتر از موی روی بالش من

عجیب نیست اگر ابر، غرق گریه شده

که از جدایی ما تازه باخبر شده است

مگر نسیم، رسانده به خانه بوی تو را

که تیغ کـُند شده، قرص بی اثر شده است!

مرا بگیر در آغوش لعنتیت عزیز!

که گریه های من از شب بزرگتر شده است

مرا بگیر در آغوش...

آلبوم جدید گروه اسرائیلی Orphaned Land به فاصله سه سال از آلبوم قبلی منتشر All Is که آلبوم این شد. یازده از دارد نام Oneکمتر زمانی مدت و قطعه از شصت دقیقه تشكیل شده است. آنچنانكه از کاور آرت مشخص نیز All Is Oneنظر از آلبوم این است، صلح بر همچنان محتوایی طلبی ِ همیشگی ِ گروه تاکید دارد. سبك آلبوم نیز تفاوت چندانی با آثار قبلی نداشته و قطعه ها در حال و هوای آثار

قبلی گروه هستند.

Page 10: 8th issue 16 04 1392

دهبر گروه مِگاِدث دیو ماستن با ایجاد یک آشپزخانه سوپ مخصوص بی خانمانان نشان داده که تماما یک شخص جنجالی و یاوه سرا نیست.از برای حمایت هاتون تشکر کنم. من میدونم که همه شما از همتون این یکشنبه آرام تو فیسبوکش چنینن گفته: من میخوام او در صفحه طرفداران من نیستید اما ایرادی نداره ، این پیام تا زمانی که شما نظرتون رو درباره من و گروهم عوض کنید منتظر می مونه. تا آن زمان من می

خوام از شما بخاطر کاری که کردید و خودتون هم نمی دونید تشکر کنم. توجه کنید که با تمام اشتباهاتی که من تا االن مرتکب شدم اما امروز سعی دارم که طور دیگه ای زندگی کنم و قسمتی از این زندگی جدید پیدا کردن چیزی بوده که من بهش باور داشته باشم. یکی از تغیراتی که من تو زندگیم دادم این بوده که من تصمیم گرفتم به زنان بیوه ، یتیمان و بی خانمانان کمک کنم . من به کمک خوانوادم و حمایت های توقف ناپذیر شما موفق شدم که با تامین بودجه یک آشپزخانه در )هایتی ( در روز هشت هزار وعده غذایی را به بی خانمانان مستمندان ارائه بدهم. من بیش از اندازه از تمام شماها ،حتی کسانی که از من متنفر هستن تشکر میکنم چون حتی زمانی که شخصیتم در حال ترور شدن هست و به من بهتان زده میشه، من با دونستن این مطلب که

روزانه هشت هزار نفر را سیر کرده ام به آرامش می رسم .

همچنین گروه مِگاِدث چهاردهمین آلبوم خود را در پایان امسال منتشر خواهد کرد.

دیو ماستن رهبر گروه ِمگاِدث برای بی خانمانان آشپزخانه رایگان دایر خواهد کرد

فیلم عصر راک انتظار خیلیها را برآورده نکرد شاید بخاطر بازیگرانش و موضوعی فیلمهای زیادی در مورد موزیک راک . میرفت فیلم از بیشتری انتظار که داشت ساخته نشده و این موضوع فضای بسیار زیادی برای ساختن و نوشتن فیلمنامه های فیلمنامه و از فیلم این تاپیک این بودن بکر این علیرغم . داراست را تازه و قوی شخصیت پردازی ضعیفی برخوردار بود همچنین انتخاب ژانر موزیکال برای فیلمی در مورد موسیقی راک نمیتواند خیلی نظر هواداران این سیک موسیقی را بخودش

جلب کند . هوادارانی که طرفدار موزیک خشن و اکتیو و شلوغ میباشند چطور باید با فضای

موزیکال دهه پنجاهی این فیلم ارتباط برقرار کنند ؟!داستان فیلم هم از ریتم کندی برخوردار است و حتی تا 30-40 دقیقه اول فیلم هیج اتفاق خاصی نمیافتد و همان داستان اصلی فیلم هم تقریبا از کلیشه برخوردار است . ما نمونه های زیادی از این قبیل داستانهای که شخصی غالبا جوان بزرگ شهرهای به اهدافش و آرزوها کردن دنبال برای هم فیلم این که ایم دیده را میکند مهاجرت چیزی فراتر از این موضوع برای ارائه همانگونه درنهایت و ندارد که میتوان حدس زد به پایان قوت نقطه تنها اما . میرسد کروز تام قوی حضور فیلم است سکانسهایی که تام کروز بازی میکند بسیاز قوی و هیجان انگیز و خوش ساخت است و شاید فیلم فروش بود که همین سکانسها برای را فیلم و کشید باال کمی را

مخاطبان قابل تحمل کرد .

)رضا دریاکناری(

موفــــق یا ناموفــــــق ؟عصـــــــــــــــــــــــــــــــر راک

DIVAN 18

به دست اسکار جایزه آوردن بدست برای کروز تام ایفای هر نقشی زده است. از پریدن از ساختمان های بلند در سری فیلم های )عملیات غیر ممکن( گرفته تا ایفای نقش های رمانتیک در فیلم هایی همچون ) جری مگوایر( بر روی ویلچر در ) متولد چهارم جوالی ( و ، نشستن

ساختار شکنی تصویر مردانه خود در فیلم ) مگنولیا(.و اکنون در ) راک اف ایِجز( او یک قدم دیگر به جلو بر می دارد و نقشی کامال متفاوت از تمامی نقش های مهیج و خیره کنند ای که در 30 سال گذشته ایفا کرده است را نمایش می دهد و با خواندن فهرستی از آهنگ های معروف

راک دهه 80 دست به ریسک بزرگی می زند.منتقدین بر این باورند که او با بازی در فیلم ) تراپیک ثاندر ( اعتماد بنفس الزم برای ایفای چنین کاراکتری را بدست آورد . کارگردان فیلم آدام شانکمن بر این عقیده بود که که برای ایفای نقش بزرگترین راک استاردنیا )استیسی جکس(ا باید بزرگترین ستاره سینما را در اختیار داشته باشد که در نهایت به

نتیجه مطلوبی هم رسید.او یک جنگجویی زخمی و خالکوبی شده است که همچون یک بوقلمون بزرگ پف کرده است و همچون متهمی فراری در حال خرامیدن است. در بعضی صحنه ها اوبه یک بازیکن مو بلند و جوان هاکی شباهت دارد و در سایر صحنه ها هیبتش همچون تکه چوبی سخت و محکم است . پس از اجرایی متفاوت و بی نقص آهنگ )مرده یا زنده ( ) بون جویی ( آخرین سامورایی هالیوود که نمی خواست برنامه را با یک آهنگ کریوکی تمام کند با آهنگ رمانتیک ) می خواهم بدانم

عشق چیست( اجرایش را به پایان می رساند.هنگامی که او در اواخر فیلم با موتورسیکلت وارد صحنه میشود نمیتوان تام کروز را با استیسی جکس متمایز دانست. و شاید استیسی جکس همان خود تام کروز باشد و او خود را تا به امروز برای چنین نقشی حفظ کرده است و با غرق کردن خود در

انتظارات و خروش مخاطبین به همگان ثابت می کند که او چیزی فراتر از یک چهره زیبا در دنیای سینما است.اما بازیگران اصلی فیلم ) جولیانا هاف( و ) دیگو بوناتا ( اگرچه به بعنوان یک زوج به اندازه کافی زیبا هستند که بار رمانتیک فیلم را به دوش بکشند اما همچون

فیلم ) راکی هارور( به میزان کافی فریبنده نیستد تا توجه مخاطبین را از ستاره های اصلی فیلم دور کنند.قرار دادن )آلک بالدوین( در کنار)راسل برند( از عجیب ترین اتفاقات این فیلم است و اما ترکیب این دو بازیگر باعث شده که هیچ کدام احتیاجی به ایفای نقش نداشته باشند. که در مور راسل برند بهتر است که او تالشی برای بازیگر انجام ندهد. لهجه ) برمویی( او که چیزی شبیه لهجه )آزی آزبورن ( است اما او فراموش میکند که لهجه اش را تا پایان جمالتش حفظ کند. در ابتدا گمان میرفت که این کار او عمدی باشد اما با دیدن چند باره فیلم زیاد نمیتوان مطمئن بود.کاترین زتا جونز با همان فرم فوق العاده دست به خواندن و رقصیدن میزند که در فیلم شیکاگو برایش اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را ارمغان داشت . اگر چه در اینجا نقش او به آن اندازه پر رنگ نیست اما این مهم نیست آنچه اهمیت دارد این است که او چگونه خود ازآن دختر معصوم در سریال) دارلینگ بادز(

به یک دلربای فریبده و محسور کننده همچون )شارون استون( تبدیل کرده است.صدای آواز و خوانندگی بازیگران خیلی دلنشین تر از فیلم ) ماما میا( است . که دلیل آن یا کار بیشتر عوامل بر روی انطباق ، تدوین و تصفیه صدا هاست و یا

اینکه در موسیقی راک اشتباهات کمتر به چشم می آیند.

A DRAMATIC TuRn OF EvEnTSبند افسانه ای دریم ثیِتِر کار بر روی یازدهمین آلبوم خود را که ادامه آلبوم هست را آغاز کرده است و این آلبوم اولین کارگروه بدون درامر و یکی از موسسیسن گروه مایک پورتنی هست گیتاریست گروه جان پتروسی در مصاحبه خود با سایت متال اینسایدر چنین گفته: " تا االن آلبوم پیشرفت چندانی نداشته ، ما تصمیم داریم که در ژانویه برای ضبط آلبوم به استدیو بریم. ما تعدادی طرح در دست داریم که در طی زمانی که در تور بودیم اونها رو ساختیم و از زمانی هم که برگشتیم من مشغول نوشتن آهنگ ها و شعرها بودم. همه ما سرسختانه با بررسی و مرور طرحها تونستیم مسیرو خط مشی آلبوم رو مشخص کنیم . تنها چیزی که هنوز آماده نشده آهنگ سازی برای آلبوم هستش که ما با تمام قدرت در ژانویه به این موضوع می پردازیم. اما ما قبل از این که شروع به ضبط کنیم سعی می کنیم با بررسی

عقاید و نظرات یکدیگر همگی به یک نظر مشخص برسیم و این باعث میشه که درزمان ضبظ در استدیو همه چیز راحتر پیش بره "ROADRunnER به بازار عرضه شود. انتظار میرود که آلبوم جدید در اواخر سال توسط لیبل

کار بروی آلبوم جدیدی را آغاز خواهد کرد

DIVAN 19

www.huffingtonpost.co.uk

Page 11: 8th issue 16 04 1392

Randy ماجرای اما و Blyth و محکومیتش به قتل غیرعمد باالخره پایان یافت

.

در حال حاضر بهترین خبری طرفداران به میتوان که موسیقی متال داد چیزی جز گروه وکالیست شدن تبرئه از lamb of god مشهور با شان جواِن طرافدار قتل

نام » دنیل نوسک « نیست !

نظر از Randy Blythدادگاه از تمام اتهامات تبرئه خود طرفداران به و شد اعالم کرد که خانواده مقتول دعاهایشان در را جوان

مورد لطف قرار دهند .

برای تصمیم گیری در مورد خوب یا بد انتظار سطح ابتدا باید آلبوم یک بودن Testament از کنیم. را مشخص خود انتظاری جز وفاداری به الگوهای ثرش اشاره باید و نمیرود هشتاد دهه متال کرد که این گروه توانسته این انتظار را

برآورده کند.نوآوری اساسی در سبک ثرش در سال غیر حتی شاید یا مشکل کاری 2012میشنویم امروزه که ثرشی است. ممکن اوایل دهه با آن شالوده ای که در عمال چون گروههای موسیقی توسط هشتاد Megadeth و Slayer، Metallicaپایه ریزی شد تفاوت چندانی ندارد. پدیده یک حقیقت در مدرن ثرش نام به ای متناقض است و در عمل وجود عبارت با متال دث سبک 90 دهه در ندارد. الهام از ثرش متولد شد و کمی بعدتر از

با موسیقی المانهای ثرش ترکیب از آن وجود به کور متال سبک راک، هارد سبکهای واقع در مدرن ثرش پس آمد. دث متال، متال کور و گروو متال هستند که به مرور زمان به خودی خود هویت مستقل های شاخه به تبدیل و کرده پیدا

شده اند.از گذشت بعد امروز در که آلبومی اما متال ثرش آغاز از سال سی از بیش داشته ویژگیهایی چه باید میشود منتشر

باشد؟چطور میتوان از الگوهای قدیمی استفاده

کرد و یک کار جدید ارائه داد؟Dark Roots of The Earth پاسخ این

سواالت است.افکت گیتارها دیستورت کامال کالسیک و خشک دهه هشتادی است. وکال چاک خشن، و انرژی پر همیشه مثل بیلی

نقــــــــــد آلبـــــــــــــــوم Dark Roots of The Earth

Testament از گروه

DIVAN 20

ریفها روی هتفیلدی غرشهای با همراه سوار میشود.

که عنصری مهمترین ریفها... اما و را جدید” “آلبوم عنوان آلبوم این به است. نویسی ریف در نوآوری میدهد با استفاده از آهنگسازی در سبک ثرش ریفهای کلیشه ای کار بسیار ساده ایست. موزیسینهای گذشته دهه چند فعالیتهای دیکشنری نوعی مرور به سبک این آنها به رجوع با که کرده ایجاد ریف میتوان بدون هیچ زحمتی با کپی برداری قابل متال ثرش آهنگ یک مستقیم غیر ایجاد دیگر طرف از اما ساخت. قبول شدن این دیکشنری جامع و سنگین ریف، کار را برای موزیسینهای با سابقه ای که است مهم برایشان کار بودن اوریجینال برای ایده کمبود بحران میکند. سخت را کار ثرش موزیسینهای اخیرا ریف از بعضی حتی و میدهد آزار شدت به درآورده. زانو به را بزرگ گروههای اما Testament در آلبوم جدید به خوبی با توانسته و برآمده مهم این پس از معرفی ریفهای متفاوت و جدید و چیدمان از پرهیز و آهنگ هر در آنها مناسب تکرار اضافه نشان دهد که هنوز میشود الگوهای با هم که ساخت متالی ثرش کالسیک مطابقت داشته باشد و هم از هر

نظر اثری نو محسوب شود.

پس از آشنا شدن با فضای کلی آلبوم به بررسی تک تک ترکهای آن میپردازیم:

آلبوم اینتروی ریف از :Rise Upثرش اثر یک با که است مشخص کالسیک طرفیم. لیدی که بالفاصله پس از ریف شروع کننده معرفی میشود و بعدا نیز در bridge استفاده میشود از تکرار یک موتیف لید با عوض شدن میبرد. بهره گیتار ریتم آکوردهای ثرش لیدهای در گونه این استفاده موسیقی در که است معمول کاری میشود. مشاهده فراوان Megadethنوع سوار شدن وکال روی آهنگ شاید در باشد. آهنگ این ضعفهای نقطه از آهنگهایی مثل Rise Up که وکال اکثرا بدون ملودی خوانده میشود قرار گرفتن

و دارد اهمیت خیلی کلمات هجاهای روی درست هجاهای تنظیم با میتوان از شنونده برای ریتم مناسب های بیت تنظیم این کرد. ایجاد لذت وکال طریق اول آهنگ که آهنگ این در میتوانست تشنه در زیادی تاثیر و هست هم آلبوم کردن شنونده به گوش دادن به بقیه ترکها

دارد خیلی بهتر از این انجام شود.سولو از لحاظ نوازندگی در سطح بسیار Alter� تکنیک از و دارد قرار باالیی میبرد. بهره خوبی به nate Pickingاما از لحاظ گیرایی آنطور که باید تاثیر گذار نیست. خیلی از منتقدان عقیده دارند که سولو باید لذتبخش ترین قسمت آهنگ در کمابیش و آهنگ این در اما باشد. Shredding صرفا ها سولو آلبوم کل هستند و شاید فقط برای نوازندگان گیتار

جذابیت داشته باشند.

Native Blood: یکی از برجسته ترین آن است. آهنگ شروع این مثبت نکات اول میزان نیمه از آهنگ ابتدای ریف شروع به پخش شدن میکند و این ابتکار زیرکانه باعث میشود که شنونده در چند گیج ریتمیک نظر از آهنگ اول ثانیه باشد و وزن آهنگ را )که در واقع 4/4 کامال روان است( به درستی درک نکند، و از آنجه که درک نکردن موسیقی یکی چند است لذت ایجاد های سرچشمه از

اول میزان ین ا

از یکی عنوان به میتوان را آهنگ بهترینهای آلبوم مطرح کرد.

از هوشمندانه استفاده با نیز verseسپری خوبی به درامز متنوع ریتمها برای تایم هاف ریتم از استفاده میشود. نیمه اول verse و استفاده از ریتم روان کارهایی از یکی دوم، نیمه برای راک آن شاهد بسیار متال ثرش در که است Reign آلبوم در Slayer هستیم. گروه از زدنی مثال هایی نمونه In Bloodاین کار به نمایش گذاشت که پس از آن از خیلی در موزیسینها از خیلی توسط سبکها مورد الگو برداری قرار گرفته و

میگیرد.chorus آهنگ نیز با بلست بیت درامز گیتار هم سر پشت دوالچنگ نتهای و بیشتر که گرفته به خود اکستریم حالتی ثرش، تا هستیم آن شاهد متال بلک در اما به هر حال این قسمت نیز با فضای نمیتوان و ندارد ناهماهنگی آهنگ کلی گرفت. نظر در بیگانه عنصری آن روی که مودالسیونهایی مخصوصا آکوردهای آن انجام میشود و در قسمتهای مختلف آهنگ مورد استفاده قرار میگیرد.

Dark Roots of The Earth: همیشه انتظارات از آهنگ عنوان آلبوم باالست. نظر از آهنگ این که است واضح ترین برجسته آلبوم این خالقان آهنگ است. گاهی پیش می آید موسیقی مخاطبین نظر که در این مورد با نظر خود

DIVAN 21

بابک علوی

Page 12: 8th issue 16 04 1392

گروه یکی نیست، اما این آهنگ احتماال از نظر بسیاری استحقاق به دوش کشیدن

نام عنوان آلبوم را دارد.اولین چیزی که جلب توجه میکند ریف سنگینی است که بالفاصله بعد از اینترو ابتدا همان از و میشویم روبرو آن با میدهد. متفاوت را و آهنگی خاص نوید همین verse روی عنوان به که وکالی با پیروی از گام نیز ریف سوار میشود مدرن تنبل ریتم و گیتارها کروماتیک این حال و هوای خاص را حفظ درامز

میکند.قسمتهای pre�chorus و chorus در حد انتظار نیستند و شاید بخشهایی از آهنگ شنوندگان از بسیاری حوصله که باشند chorus را سر ببرند. به هر حال بعد ازاول دوباره با ریف verse مواجه میشویم که با لیدی دلپذیر و استادانه همراه است و گوش را برای فرا رسیدن verse دوم

آماده میکند.در آهنگ شاهد یک اینترلود با ریتم دابل تایم نیز هستیم که فضا را برای سولوی اوقات از خیلی میکند. آماده گیتار و تکنیکی گیتاریستهای که گروههایی تایم دابل از سولو هنگام دارند سرعتی استفاده میکنند یا حتی تمپو را باال میبرند تا گیتاریست فرصتی برای به رخ کشیدن کار این اینجا در کند. پیدا قابلیتهایش کند و سنگین فضای تعدیل به مقداری آهنگ کمک میکند و اقدام مثبتی مسحوب

میشود.

آهنگ این :True American Hateثرش طرفداران انتظارات میتواند کالسیک را برآورده کند. ریفهای کامال نتهای هشتادی دهه کامال چینش روان، درامز و ارنجمنت فوق العاده، این آهنگ ترین از خوش ساخت به یکی تبدیل را طرفدار هر که کرده آلبوم آهنگهای

تستامنتی را خوشحال میکند!ابتدای آهنگ با آکوردهای کشیده گیتار به از ضد ضرب ریتم سرشار همراه یک درامز همراه است که با لید تپینگ همراه میشود و شنونده را به سمت verse هدایت زیادی کمی شاید verse ریف میکند. کلیشه ای باشد اما با همراه شدن با ریتم Chuck Bil� انرژیتیک درامز و صدایly که در این آهنگ وکال غیر ملودیک بسیار خوبی را ارائه داده میتوان کلیشه بودنش را به همخوانی عجیبش با فضای Pre�chorus بخش اما بخشید. آهنگ از باشد آهنگ قسمت بهترین شاید که آکوردهای کشیده ای استفاده میکند که با وسواس بسیار پشت سر هم چیده شده اند. آکورد اولین و است ال نت آهنگ کلید استفاده در لوپ pre�chorus نیز آکورد ال است. بنابراین انتظار داریم که عملیات ابتدای لوپ به لوپ انتهای هر از گذار بعدی با نتهایی انجام شود که شنونده را اول در ال آکورد شنیدن دوباره برای در کار این واقع در کنند. آماده میزان اینجا توسط موزیسینهای Testament با شکوه هر چه تمام تر برگزار شده است! چیزی همان دقیقا لوپ آخر آکوردهای

که هستند که باید باشند و حتی وکال غیر آهنگ جای همه در

این در است ملودیک راستای در میزان دو

آکوردهای ال دیز و دو حالت بر و میگیرد خود به ملودیک

اهمیت این دو آکورد صحه میگذارد. لوپ آقاز در که بیت بلست میزان دو کارهاییست از یکی نیز دارد قرار دوم که عین ساده بودن ترفندی استادانه برای

ایجاد تنوع محسوب میشود.جز چیزی واقع در که نیز Chorus

متفاوت ریتم با نیست آهنگ نام تکرار درامز نمره قبولی را میگیرد.

جنس از بستری روی گیتار سولوی قرار pre�chorus بخش آکوردهای میگیرد و از این بستر با پتانسیل به خوبی بهر میبرد و با ریتم دابل تایم درامز کامال

تکمیل کنند آهنگ است.آلبوم را این آهنگهای اگر کلی به طور از لحاظ تنظیم رتبه بندی کنیم قطعا این آهنگ به عقیده بسیاری اول خواهد بود.

A Day In The Death: آهنگ با یک ریفی میشود. شروع بیس سنگین ریف که در ادامه با اضافه شدن گیتار تکمیل العاده فوق خیلی اولیه ریف میشود. verse نیست اما ریفی که بعد از آن دربهبود ورژن واقع در و میشود استفاده زیادی حرفهای است ریف همین یافته برای گفتن دارد. استفاده از سیمهای آزاد E، B و G در میان نتهای بم که در این کارهای از خیلی در شده گنجانده ریف ادامه در میشود. یافت ثرش کالسیک با تغییر ریتم درامز این نتهای سیم آزاد که میشوند جایگزین تر بم اکتاوهای با

تغییر خوب و مثبتی است و به روانتر شدن آهنگ و آماده

chorus برای شدن در میکند. کمک

هر chorusدر گیتار

ن آ

DIVAN 22

به لید و ریتم نواختن مشغول واحد لوپ یک واقع در است. همزمان طور آکورد مداوم تغییر با که متناوب لید میشود. تزئین میزان هر در همراهش تغییر آکوردها از نوع پایین رونده است

که کامال با روند آهنگ تطابق دارد.برجسته نکات از یکی گیتار سولوی از آن بعد لیدی که آهنگ است و قطعه نواخته میشود در کنار تکمیل کردن سولو با استفاده از وزنهای متنوع و متغیر از

یکنواختی روند آهنگ جلوگیری میکند.ورژن دیگری از این آهنگ با نوازندگی Chris Adler نیز وجود دارد که برای itunes مخاطبینی که آلبوم را از طریقاست. دسترس قابل میکنند خریداری با تا کرده تالش Adler این ورژن در Double bass pedal استفاده بیشتر ازنوعی به که پاساژهایی از استفاده و Lamb آثار پای در او خود امضای حال و حس میشود مسحوب of Godمتفاوتی به آهنگ ببخشد که تا حدی نیز موفق شده. به خصوص در تکرار اضافه

chorus در ثانیه های پایانی آهنگ.

بار آهنگ این :Cold Embraceاکوستیک آلبوم را به دوش میکشد. آرپج کلین لید با که اولیه اکوستیک لطیف Alex skolnick همراه است نوید یک

ریتم از استفاده میدهند. را آرام آهنگ هاف تایم درامز نیز کمک میکند تا آهنگ با Verse آهنگ آرام تر به نظر برسد. یک میزان 4/2 اضافه در آخر هر لوپ هوایی و حال آهنگ به که است همراه مدرن میبخشد و آن را از کارهایی مثل Metallica از گروه Fade to Blackکه نمونه دهه هشتادی این آهنگ هستند اضافه با chorus شروع میکند. جدا و است همراه دیستورشن گیتار شدن اما میکند سنگینتر را آهنگ جو کمی سرعت پایین آهنگ به کمک ریتم درامز حفظ میشود و شنونده آماده میشود تا بعد از chorus دوباره به آرپج اکوستیک و لید کلین برگردد. در 3:40 با معرفی یک ریف جدید بر مبنای ضد ضربهای درامز وارد اینترلود میشویم که به علت استفاده از پام میوت در گیتار دیستورت نسبت به اوایل آهنگ حال و هوای سنگینتری دارد و در انتها به تکرار chorus ختم میشود. را گیتار کوتاه سولوی chorus از بعد را قبولی نمره اینکه وجود با که داریم میگیرد اما پدیده خاصی هم نیست و چیز در و نمیکند. اضافه آهنگ به ای ویژه با تم اکوستیک مشابه آخر نیز آوترویی اول آهنگ داریم که خیلی معمولی آهنگ

را به پایان میرساند.

اشاره قبال :Man Kills Mankindآلبوم این برجسته نکات از یکی که شد و فرد به منحصر ریفهای از استفاده متال در ثرش به حال تا که است نویی های نمونه بهترین از یکی نشده. شنیده آهنگ این در میتوان را ریفهایی چنین پیدا کرد. ریفی که در ابتدای آهنگ با آن مواجه میشویم. معموال در آهنگهایی که E تونیک نت میشوند نوشته E گام در شروع کننده ریف است اما در اینجا این استفاده ریف نت سومین عنوان به نت مصادف دقیقا نت سومین این و میشود است با اولین ضربه Snare Drum که باعث میشود ریف حالت ریتمیک جالب با verse در بگیرد. خود به توجهی مودالسیونی مواجه میشویم که به وضوح تنها وظیفه اش این است که ما را برای cho� در کند. آماده chorus شنیدنrus نیز همان ریف اول آهنگ با وکال بیلی همراه شده است. مناظره ای چاک این سیستم مناظره ای یا سوال و جوابی دقیقا مناسب این ریف است چرا که این افول نقطه یک و اوج نقطه یک ریف دارد و قرار گرفتن نتهای وکال در نقطه افول ریف، chorus را به یک پدیده بی نقص تبدیل میکند که بدون شک یکی از البته در آهنگ آلبوم است. نقاط برترین آنها به میتوان که دارد وجود نقطه در

DIVAN 23

Page 13: 8th issue 16 04 1392

عنوان chorus داد. Interlude نیز که بعد از verse دوم وارد میشود و با سولو همراه است نمره قبولی را میگیرد. البته سولوی این آهنگ نیز همچون سایر نقاط آلبوم با اینکه از لحاظ نوازندگی در سطح بسیار باالیی است اما از نظر احساس و نام سطح در اصال نویسی لید تکنیک

Testament نیست.هارمونیکی لید با نیز آهنگ آخر در Iron یادآور کارهای مواجه میشویم که جای در اینجا در لید است. Maidenبه را آهنگ خوبی به و مینشیند وکال

پایان میرساند.

Throne of Thorns: شروع آهنگ با یک آرپج کلین همراه است که از تکنیک به میکند. استفاده معکوس آکوردهای با لوپ اول میزان آکورد که معنی این آکورد چهارم و آخر یکی است. آرپج پس از دو بار لوپ شدن با نتهای دیستورت با یک تغییر همراه میشود و پس از آن اصلی وارد ریف 4/3 به 4/4 از وزن 4/3 آهنگ میشویم. استفاده از ریتمهای در مرسوم بسیار کاری باال سرعت با هم هنوز که است هشتاد دهه متال verse ریف دارد. ای گسترده استفاده کامال عادی و معمولی است اما تعویض برای حرفهایی chorus در آکوردها گفتن دارد. هر چند این تعویض آکوردها نیز با الهام از کلیشه های از پیش تعیین

شده است.نقطه ای که رنگ و بوی مدرن به آهنگ است 3:17 لحظه interlude میبخشد که از نتهای کروماتیک و تاکید بر روی بهره میزان در 6 و 4 چنگ ضربات نیز قسمت این وار دکلمه وکال میبرد. به فضاسازی کمک میکند. پس از آن با به بتوان شاید که میشویم مواجه سولو ترین ای کلیشه و ترین معمولی عنوان

سولوی آلبوم از آن یاد کرد.این آهنگ نیز دو ورژن به مدت زمانهای آلبوم دارد که ورژن 7:40 در 7:05 و طوالنی تر به عنوان Bonus Track در

نسخه های خاصی از آلبوم موجود است.

:Last Stand For Independenceاین آهنگ از ریتم لنگ با تمپوی بسیار لحاظ از حتی و است برخوردار باال را باالیی تکنیک نیز ریتمها نوازندگی نویسی آهنگ لحاظ از اما میکند. طلب این ترین کارهای از ضعیف شاید یکی chorus نه در verse آلبوم باشد. نه درو نه حتی در interlude نکته خاصی که آهنگ را باال بکشد مشاهده نمیشود و در روبرو هایی کلیشه با آهنگ جای جای هستیم که بیش از سی سال است مواد و مصالح آهنگهایی هستند که حرف جدیدی برای گفتن ندارند. تنها سولوی گیتار که حال و هوایی شرقی دارد این آهنگ را ابتدایی ثرش متال جدا از کارهای کمی

میکند.

Dragon Attack، Animal Mag�مورد در :netism، Powerslaveوجود آهنگهای کاور در یک آلبوم نظریه معتقد برخی دارد. وجود متفاوتی های هستند آلبوم ایده آل آلبومی است که تماما شامل کارهای اوریجینال خود گروه باشد باید کاور دارند اعتقاد نیز برخی اما وجود داشته باشد تا تفاوتها معلوم شود و همچنین آلبوم عالوه بر طرفداران گروه کاور گروههای طرفداران کننده کاور شونده را نیز جلب کند. اما همه در این مورد متفق القول هستند که وقتی گروهی آهنگ گروه دیگری را کاور میکند باید و کند حل آهنگ در را خود شخصیت

کاری متفاوت با کار اولیه ارائه دهد.به گروه متعلق ترتیب به فوق آهنگهای Iron و Queen، Scorpions های تالش Testament و هستند Maiden

هویتی آهنگها از یک هر در که کرده از خود نشان دهد. همان طور که انتظار میرود سولوها نسبت به نمونه های اولیه تغییر کرده اند. تمپوها اندکی جابجا شده اند و در وکال تفاوتهایی مشاهده میشود.

اولیه نمونه به کاورها تمام همچنان اما تغییرات و هستند نزدیک بسیار خود گروههایی که تغییراتی با شده انجام کاورهایش در Metallica همچون

اعمال میکنند قابل مقایسه نیستند.

Dark Roots of The Earth آلبوم در مجموع با اینکه پدیده خارق العاد ای

نیست اما انتظارات را برآورده میکند.Andy Sneap به خوبی از عهد تنظیم آمده و نشان آلبوم بر و مهندسی صدای روزها این که نیست جهت بی که داده جزو پردیوسرهای پرکار در سبک ثرش

متال است.آلبوم باال در با کیفیت و کمیت ریفهایی مشاهده میشوند که میتوانند گیتاریستهای مدتها برای را Testament طرفدار تا نیز درامز ریتمها در کنند. مشغول حدی که چارچوبهای ثرش اجازه میدهند مثل نیز وکال و شده انجام نوآوری ندارد. گرفتن ایراد برای جایی همیشه همین فاکتورها برای بسیار از طرفداران کافیست. اصال قرار نیست هر آلبومی که متحول را موسیقی دنیای میشود منتشر کند و همچنین نمیتوان گفت که هر آلبومی

که این کار را نکند آلبوم بدی است!

DIVAN 24

Page 14: 8th issue 16 04 1392

یکی از فواید داشتن عمر طوالنی این است که انسان میتواند موسیقیهای خوب بیشتری کشف کند. تاریخ سرشار از موسیقیدانهای کوچک و بزرگ است که هر یک به نوبه خود آثاری خلق کرده اند. آثاری که ممکن است بسیاری از آنها ارزش شنیدن نداشته باشند. اما قطعا بسیاری هم هستند که ارزش

شنیدن دارند و شنیده نمیشوند.کم نیستند موسیقیهایی که به اندازه ای که استحقاقش را دارند شنیده نمیشوند. پخش شدن و فراگیر شدن یک قطعه موسیقی به عوامل مختلفی بستگی دارد که تمام آنها تابعی از مشخصات فنی و تکنیک

موسیقیایی نیستند. و بر همگان واضح است که همیشه موسیقی معروفتر موسیقی بهتر نیست.در سبکهای راک و متال، مخصوصا شاخه های پراگرسیو، گروههای گمنام با موسیقی قوی بسیارند. برای خود دست نامی عرصه این در که و گروههایی است پرور غول طبیعتی پراگرسیو طبیعت و پا میکنند به سرعت رشد میکنند و فاصله خود را با گروههای متوسط زیاد میکنند. شاید به خاطر DREAM میان نامهای بزرگی مثل RIvERSIDE همین طبیعت است که گاهی گروهی مثلTHEATER و TOOL گم میشود. غیر آمریکایی بودن این گروه یکی از دالیل گمنام بودن آن نسبت به همتایان آمریکایی اش است. موسیقی RIvERSIDE آرام و ساده است. گیتار، بیس و کیبورد معموال نتهای کشیده ساده ای مینوازند که تکنیک باالیی از نوازندگی را به نمایش نمیگذاردند. در نتهای درامز قطعاتی مشاهده میشوند که شاید نواختن آنها برای هر نوازنده ای آسان نباشد. اما تمام اینها برای اینکه نوازندگان را به صرف هنر نوازندگی جذب موسیقی این گروه کند کافی نیست. در موسیقی RIvERSIDE نتها با حوصله یکی پس از دیگری به گوش شنونده جاری میشوند. موسیقی

ای بدون حاشیه از گروهی بدون حاشیه...RIvERSIDE در سال 2000 در ورشوی لهستان متولد شد. پروسه رسیدن به انسجام موسیقیایی و جا افتادن اعضای گروه و تعویض نوازنده های زود هنگام حدود سه سال طول کشید و آلبوم اول گروه در سال 2003 منتشر شد. آلبوم OuT OF MySELF پس از موفقیت در بازارهای محلی در OuT OF MySELF .در آمریکا نیز منتشر شد LASER’S EDGE لهستان چند ماه بعد با لیبلکه داشت خود در را ای پختگی و بود انتظار حد از فراتر بسیار گروه یک اول آلبوم عنوان به REALITy کمتر گروهی در آلبوم اول خود ارائه میدهد. دو اپیزود اول از تریلوژی اینتسترومنتال

DREAM که از اقدامات برجسته RIvERSIDE محسوب میشود در این آلبوم قرار دارند.پس از موفقیت آلبوم اول، گروه کار بر روی یک EP به نام vOICES In My HEAD را شروع

کرد که در سال 2005 در لهستان و در سال 2006 در آمریکا منتشر شد.بنام لیبل با SECOnD LIFE SynDROM خود دوم آلبوم برای توانست گروه REALITy DREAM همکاری کند. آلبوم دوم که آخرین قسمت از سری InSIDEOuTرا در خود داشت توانست جایگاه RIvERSIDE را به عنوان یک بند در سطح بین المللی تثبیت کند.

آلبوم سوم با نام RAPID EyE MOvEMEnT در اکتبر سال 2007 منتشر شد. نام آلبوم بیانگر حالتی در خواب است که در آن ذهن فرد به تکاپو افتاده و چشم در زیر پلک بسته به سرعت حرکت RAPID میکند. تحقیقات انجام شده حاکی از این است که فرایند رویا دیدن در این حالت که به

EyE MOvEMEnT یا حرکت سریع چشم موسوم است اتفاق می افتد.گروه همزمان با انتشار آلبوم توری در سراسر اروپا به همراه DREAM THEATER برگزار کرد

که در افزایش محبوبیت و جذب طرفدار تاثیر ویژه ای داشت.آلبوم چهارم AnnO DOMInI HIGH DEFInITIOn که در سال 2009 روانه بازار شد از لحاظ مفهومی به سرگردانی انسان در زندگی مدرن میپردازد. از این آلبوم میتوان به عنوان تکنیکی ترین و فنی ترین آلبوم RIvERSIDE از لحاظ تئوری موسیقی یاد کرد. در این آلبوم با پنج ترک بسیار قوی و خوش ساخت روبرو هستیم که میتوانند از هر لحاظ نام وزین پراگرسیو را به راحتی به دوش

رودخـــانه پراگرســـیو

DIVAN 26

بکشند. ترک DRIvEn TO DESTRuCTIOn با مطلع فوق العاده قوی میتواند الگویی برای تنظیم و ارنجمنت تنهایی یک به HybRID TIMES باشد. در هر سبکی دیکشنری پلی ریتم است! و در LEFT OuT نیز میتوان به

وضوح ریشه موسیقی اروپای شرقی را احساس کرد. MEMORIES In My نام به EP در سال 2011 یکHEAD با سه آهنگ از گروه منتشر شد و پنجمین آلبوم کامل SHRInE OF nEW GEnERATIOn نام با نیز

SLAvES در سال 2013 وارد بازار شد.حال که با تاریخ و دیسکوگرافی RIvERSIDE آشنا شدیم

به بررسی ویژگیهای موسیقیایی این گروه لهستانی میپردازیم.ریفها و ریتمها

هارمونیهای مورد استفاده در موسیقی RIvERSIDE مانند اکثر موسیقیهای اروپایی از درجه سوم و پنجم هستند. کوک گیتار و بیس DROPPED D است و حال و هوای مدرنی به ریفها میبخشد و همچنین طبیعتا باعث میشود که اکثر آهنگها

در گام D نوشته شوند.میزانهای از سرشار پراگرسیو موسیقی عرف طبق ریتمها نامعمول و لنگ هستند. استفاده از کسر میزانهای 5/4 و 9/8 به وفور دیده میشود، اما کسر میزانی که RIvERSIDE به طور OuT خاص از آن استفاده میکند 7/8 است. شالوده آهنگOF MySELF و سری REALITy DREAM کامال بنا شده است. کسر میزان 7/8 ریشه در موسیقی بر این وزن عربی و ترکی، کردی، فولکور قطعات در و دارد شرقی مشاهده میشود و ترکیب آن با موسیقی RIvERSIDE که ذاتا موزیکی اروپایی است ملغمه جالبی از کار در آمده که شنیدن و تحلیل کردنش خالی از لطف نیست. ذهن انسان با شنیدن مترونوم 7/8 به طور ناخودآگاه هفت ضربه نواخته شده را به دو دسته تقسیم میکند. دسته ای چهارتایی در ابتدا و دسته ای سه تایی در انتهای هر میزان. اما میتوان با دخالت سازهای دیگر و شیطنت در نوازندگی درامز کاری کرد که این دسته OuT OF بندی ذهنی به هم بخورد. در قسمتهایی از آهنگMySELF ریتم 7/8 را به گونه ای میشنویم که ذهنمان آن را نه به قسمتهای چهارتایی و سه تایی در هر میزان، بلکه به صورت یک پکیج دو میزانی 4/4 که یک 1/4 از کلیت آن کم شده

میشنود. چنین ابداعاتی در تمام وزنها امکان پذیر است، اما در کارهای RIvERSIDE بیشتر شاهد بازی های مختلف با

اجراهای زندهریتم 7/8 هستیم.اجرا آهنگهای همیشه RIvERSIDE زنده اجراهای در شده با نسخه اوریجینال خود متفادت هستند. اجرای آهنگها به صورت ناقص یا تعمیم یافته و یا ترکیب دو یا چند آهنگ با هم

در کنسرتهای RIvERSIDE امری معمول است.از غیر گروهی کمتر شاید که کاری اما دستکاری بدهد انجام را آن RIvERSIDEشدید تمپوی آهنگ هنگام اجراست. در اجراهای این گروه تمپو به هیچ وجه مقدار ثابتی ندارد و با است. نوسان حال در مدام سینوسی روند یک در هر آهنگ دو یا سه بار اتفاق می افتد که تمام نوازندگان به ناگاه شروع به باال بردن تمپو تا حدود bPM 30 میکنند و پس از مدتی دوباره به تمپوی عادی برمیگردند. این تغییرات تمپو باعث میشود که انتظار اجرای کنسرت هر آن در شنونده در حین

تکراریک غافلگیری جدید باشد! RIvERSIDE یکی از خصوصیات بارز موسیقیاستفاده مناسب و به جا از تکرار است. تکرار از نوع ای منفی عنصر تنها نه که شده مبالغه و اگزجره نیست، بلکه نوع جدیدی از لذت موسیقیایی را به

ارمغان می آورد.گوش انسان در بار اول و دوم شنیدن یک موتیف خود موتیف را به عنوان یک عضو واحد بررسی نگاهِ این برای دارد. به آن فردی نگاهی و میکند فردی تکرار خوشایند نیست، زیرا با این نوع نگاه صورت به را تکرار حال در موتیِف انسان ذهن واحدهای مجزایی در نظر میگیرد که در کنار هم قرار گرفته اند. اما وقتی تکرار از حد معینی بگذرد نوع نگاه ذهن شنونده به موسیقی تبدیل به یک دید کلی میشود. در این حالت گوش انسان موسیقی را نه به عنوان موتیفهای جداگانه به هم چسبیده بلکه به عنوان یک مجموعه واحد مستقل از اجزای تشکیل

دهنده اش میشنود.به عنوان مثال وقتی یک مجسمه را از نزدیک بررسی اما به جزئیات جلب میشود بیشتر نظرمان میکنیم وقتی تعداد بسیار زیادی از همان مجسمه را از فاصله خیلی دور، مثال از درون یک هلیکوپتر، تماشا کنیم دیگر جزئیات مد نظر نیست. چیزی که مهم است ترتیب چیده شدن مجسمه ها کنار یکدیگر، تراکم چیده شدن و به طور کلی شکلی است که مجموعه

مجسمه ها با هم دارند.چنین دیدگاهی در مورد تکرار در فرهنگ شرق هم وجود دارد. سماع درویشان در مجالس ذکر جلی نمونه بارز استفاده از توالی یک موتیف ثابت برای رسیدن به اوج لذت موسیقیایی است. این موتیف بسته به نوع مجالس گاهی یک لوپ دف یا نی و گاهی ادای ریتمیک یک کلمه به دفعات بسیار زیاد مجالس این مستمعین بیخود شدن از خود است. کوچک المان یک تکرار درک لذت حاصل است. در این مجالس در واقع از موسیقی به عنوان و مادی دنیای از شدن جدا منظور به روانگردان نزدیک شدن به کائنات استفاده میشود. این حالت تخدیری در مجالس ذکر و سماع صرفا با تاکید بر این اما در موسیقی مدرن به وجود می آید، ریتم ویژگی ریتمیک با کمک گرفتن از چینش نتها به صورت افقی )ملودی( یا عمودی )هارمونی( حالتی

بالغ تر و کامل تر به خود گرفته است.در موسیقی RIvERSIDE به وفور شاهد تکرار

THE آهنگ اول ریف هستیم. کوتاه لوپ یک طوالنی SAME RIvER که آهنگ اول از البوم اول و به نوعی مظهر و معرف گروه است از همین نوع تکرار بهره میبرد. سه دقیقه آخر آهنگ HybRID TIMES نیز میتواند به عنوان

نمونه بی نقصی از این امر مطرح شود.موزیسینهای RIvERSIDE ابزارهایی نیز برای شاداب نگه داشتن جریان موسیقی در هنگام تکرار تعبیه کرده اند. یکی از مهمترین این ابزارها استفاده از مودالسیون است. مودالسیونهای پیوسته روندی سینوسی به آهنگ میبخشد و تکرار را از حالت البته مودالسیون اگر در جای مناسب خشکی خارج میکند. میکند. ایجاد آهنگ در مانند سکته حالتی نشود استفاده هر مودالسیون مانند یک دست انداز است که اگر در جای مناسب قرار نگیرد نوعی شوک در آهنگ به وجود می آورد. پر طور به شوکی چنین RIvERSIDE آهنگهای در رنگ دیده نمیشود که نشان از استفاده به جا و غیر افراطی از مودالسیون است. کمک گرفتن از هارمونی نیز موجب تلطیف

شدن شوک حاصل از مودالسیون میشود.از فرار برای RIvERSIDE که ابزارهایی از دیگر یکی یکنواختی از آن استفاده میکند اوج گرفتن پله ای به وسیله گیرنده اوج ملودی از یک استفاده است. مختلف سازهای کیبورد یا صعود گیتار از کلین به دیستورشن یا باز شدن های-هت در ریتم درامز در حالی که سایر سازها مشغول نواختن لوپ یکنواخت مربوط به خود هستند میتواند به خوبی تکرار مذکور

را از حالت هجو خارج کند.امضاهای از یکی که روم میکروفن با درامز ضبط فضاهای ساختن به هم میشود محسوب RIvERSIDEوهم آلود و هم به ایجاد تنوع در صدای درامز برای تکرارهای طوالنی کمک میکند. وکال MARIuSz DuDA نیز RIvERSIDE در مواقع نیاز به عنوان یک ساز در موسیقیمورد استفاده قرار میگیرد و به خصوص در اوج گرفتنها جهت

اجتناب از یکنواختی در تکرارها به کار می آید.در مجموع میتوان RIvERSIDE را گروهی قلمداد کرد که تا به حال توجهی را که شایستگی اش را داشته دریافت نکرده. این مسئله جدا از تاسفی که میتواند برای دست اندر کاران خود گروه در بر داشته باشد به ضرر دوستداران موسیقی نیز هست. اشخاصی که ممکن است پتانسیل لذت بردن از موسیقی گروه تا آخر عمر اما باشند داشته را RIvERSIDE مثل هایی فواید از یکی نکنند. پیدا را این گروهها با آشنایی فرصت موسیقیهای میتواند انسان که است این عمر طوالنی داشتن

خوب بیشتری کشف کند.

بابک علوی

Page 15: 8th issue 16 04 1392

شناسنامه ای از گروه ، اعضای آن و چگونگی تشکیل گروه از ابتدا و مراحل پیشرفت توضیح دهید . �گروه ایگنوردز در سال 87 با حضور علی علیپور ، توماج معالی و رامین صادق طهرانی به صورت جدی شروع به کار کرد چندی نگذشت که نوازندگان متعددی با این گروه شروع به همکاری نمودند که از میان آنها ارسالن مداحی به عنوان باسیست و علی مهتشمی به عنوان نوازنده کیبورد به همراه گروه ساخت ترک هارا شروع کردند چندی نگذشت که علی مهتشمی جای خود را به احسان ضیایی داد و آلبوم اول این گروه به عنوان 'جنگ بی پایان' نتیجه همکاری این اعضا بود . در ادامه با آغاز به ساخت ترک های جدید ارسالن مداحی نیز

جای خود را به آرمان قلیزاده داد و در حال حاضر این اعضا مشغول اتمام آلبوم دوم خود 'اهمیت زمان 'میباشند.

در مورد چگونگی ضبط آثار ، تمرینات گروهی ، نحوه نوشتن قطعات و ساخت آثار توضیح دهید .� در اینگروه شخص خاصی بعنوان آهنگساز وجود ندارد و تمام ترک ها با نظر تمامی اعضا گروه به نتیجه می رسد.

دید شما به موسیقی های هم سبکتون چیست ؟ چه سبکی را دنبال می کنید ؟� هرگامی که در جهت پیشرفت موسیقی ، در این سبک برداشته شود نیاز به حمایت دارد هم از سمت گروه های هم ژانر و هم از جانب

مخاتبین این جنس موسیقی ؛ ما زیبایی را دنبال میکنیم

از گروه های ایرانی چیزی می پسندید ؟ آیا با گروهی در ارتباط هستید ؟� بله میپسندیم و مشخصا با جامعه ی موسیقی در ارتباط هستیم

در حال ضبط آلبوم جدید هستید ؛ در مورد آن توضیح دهید . در مورد تغییرات ساختداری نسبت به آلبوم قبلی "اندلس وار" توضیح دهید . � در حال حاضر ) مهر 91 ( درگیر به اتمام رساندن آهنگسازی آلبوم جدید هستیم و ترجیح بر این است که قضاوت بر عهده مخاتبین باشد .

اشعار ایگنوردز بر چه پایه ای سروده می شود . در مورد نحوه سرودن اشعار و تلفیق آن توضیح دهید .� اشعار ) ایگنوردز ( بر اساس مضامین اجتماعی و با پیوستگی موضوع در قالبی تلفیقی از زبان انگلیسی و فارسی بر اساس ملودی وکال

های از پیش تعین شده در کنار اعضا توسط خواننده ی گروه سروده می شوند.

به نظر شما رسالت یک هنرمند در چیست ؟ ) پاسخ همه افراد گروه (� علی : رسیدن به اورگاسم و آرامش ذهنی

� توماج : تولید آثار هنری که برخاسته از احساسات درونیست �آرمان

feeling and understanding of making the beautys and the secrets of the living world رامین : خلق زیبایی و کمک به روشنگری

برنامه ای برای آینده ایگنوردز دارید ؟ اهداف بلند مدت ؟ � با وجود تمامی مشکالت سعی بر این است که در ایران فعالیت داشته باشیم و مجوز دار شویم و در عین حال با توجه به ویژگی های این

سبک موسیقی و جدا از آن استفاده از زبان بین المللی جهانی شدن اگنوردز را دور از تصور نمیدانیم.

راه های ارتباط با ایگنوردز ؟ www.Ignoredz.com

حرف آخر ؟Z �

علیرضا . د

DIVAN 28

فلسفه no more room in hell چیه؟لیریک به تولید موزیک هام زیاد > من توی : ها توجهی نمیکنم یعنی دوست ندارم که موزیکم که چیزیو اون موزیک چون باشه محور لیریک الزم گفته بشه رو داره میگه دیگه.زیاد به لیریک اسم به اگه شما به خاطر همینم , ندارم اعتقادی آلبوم و چیزهایی که توی آلبوم داریم در موردش صحبت میکنیم توجه کنی شاید اصال به هم هیچ این برای رو شعر فقط من و باشن نداشته ربطی کنه بیداد و داد وسط اون نفر یک که گذاشتم

LOLفقط توش , نداره وجود توش خاصی فلسفه و و بزرگ جنگ یک مثال و آرماگدون مورد در

اینجور چیزاست.

آلبوم بعدی integral کی میاد بیرون؟:> آلبوم جدید قرار بود اول 91 بیاد بیرون ولی تو rebel یک سال چون من انرژی زیادی صرف بندیعنی افتاد عقب مقداری یک میکردم داشتم خیلی عقب افتاد تا االن که 3 ماه عقب افتاده ولی من دارم تمام تالشم رو میکنم که تا آخر تابستون بیاد بیرون ولی قول نمیدم .5 تا ترک دیگه مونده و من دارم به سختی کار میکنم ولی خب من یک نفرم , دست تنهام.آلبوم دوم اینتگرال موضوعاتشم تم میکنم سعی , انسان اومدن وجود به پروسه لیریکاش رو این قرار بدم ولی صد در صد نیست که موزیکی و تغیر قابل تم , بشه عوض ممکنه

داره ارائه میشه , اینجوری دارم میسازمش آلبوم رو بدون یکی برسه شنونده دست دو صورت به که vocal یکیم با vocal چون این موزیک خودش میزنه رو بزنه باید که هایی تمام حرف تنهایی به به نیازی متوجه شدی, , فکر کنم گوش کردی vocal نداره و احساس خیلی خوبی داره و صرفا اون چیزی , میبری و فکر میکنی شما فقط لذت برای دیگران اینه ولی افته اتفاق می برای من که هم دیگران برای که امیدوارم , نمیدونم واقعا هر یعنی , اورینتاِل عمیقی طرز باشه.به همینجور کی گوش میکنه متوجه میشه این موسیقی از شرق نیست که تو غرب ساخته شده اومده , شرقی ای باشه , شرقییه که دقیقا تو دل شرق ساخته شده و این اِلِمان های اینتگرال دقیقا تو تمام آلبوم ها ش خواهد بود.موزیک جدیدمون یک سری از اِلِمان های پُست ترش متال توش بیشتر میشه ولی جوری موزیک , بکنه درکش کامال میتونه شنونده که اینتگرال آلبوم دومش یک موزیک خیلی خوبیه , فکر میکنم , من سعی کردم تا اونجایی که میتونم

با فکر کار کنم , امیدوارم که موفق بوده باشم.

زنده اجرا جایی رستمیان رضا حاال تا داشته؟کجا؟چه تجربه ای کسب کرده؟

:> بله اجرای زنده زیاد داشتم , چه توی ساری چه بدست ای که داشتم.تجربه بابلم توی تهران توی آوردم اینه که ما ایرونی ها کار گروهیمون خیلی

ضعیفه.

یک بیوگرافی مختصر integral rigor بگو :integral rigor که االن به integral داره تبدیل میشه، از سال 1386 شروع کرد به کار کردن اونم به عنوان یک پروژه تک نفره در اول ، و سبکی هم که انتخاب کرد با اولین موزیکی که تولید کرد کامال همخونی داشت که Saint Malarya ) حضرت ماالریا ( بود ، این موزیک یک موزیک اورینتال دث

ترش متال بود با اِلمان هایی پُست ترش متال و تئوری موسیقی شرق و حتی شیوه های نوازندگی ساز شرقی توش به کار رفته بود ، به همین دلیل یک مقدار حالت no more room تکنیکال هم گرفته بود ، یعنی میشه گفت یک آش رشته خوش مزه ایرونی ، و چند سالی شروع کرده به کار کردن که آلبوم اولش هم به نام

in hell به معنی ) جهنم دیگه جا نداره ( تولید شد که اونم سبکش سعی کردم همون باشه ولی بخاطر اینکه بتونم شنونده خودمو پیدا کنم ، سعی کردم توش ترک هایی با سبک های یک مقدار متفاوت تر همچین نزدیک میشد به ترش متال و امثال اینها و این قضیه ها تولید بکنم و ببینم شنوندم کدوم یکی از ترک هارو بیشتر

انتخاب میکنه برای گوش دادن که توشون blood wedding خیلی بیشتر مورد توجه قرار گرفت، some day in the future خیلی مورد توجه قرار گرفت و بیشتر ترک هایی همچین خیلی دوست داشتنی شدن چه اینور آب چه اونور آب چه شنونده ایرونی چه شنونده خارجی که تِم شرقی کامال مشخصی داشت یعنی شما کامال میتونستی موزیک شرق رو توش احساس بکنی و integral فعال داره کارشو اینتوری ادامه میده به صورت یک پروژه تک نفره ولی قصد دارم که این

پروژه رو گسترش بدم ، تو آلبوم دومشم حاال از زمانی که integral متولد شده سعی کردم که اون حالت پیشرونده بودنش رو به سمت ایده های جدید حفظ کنم ، یک مقدار خب به خاطر اینکه تنها هستم سرعت پاییِن ولی دارم سعی میکنم کیفیت باال باشه کیفیت موزیکی که تولید میکنم از لحاظ تئوری موسیقی از لحاظ

کمپوزیسیون از لحاظ علم موسیقی کامال به جا باشه و نوازندگی پخته ای رو ارائه کنم و البته سال 89 سعی کردم که integral رو چند نفره کنم ولی بازم دیدم که برای اینکه بتونم این کارو انجام بدم احتیاج دارم که آدمایی رو پیدا کنم که به موسیقی شرق خیلی مسلط باشن و خب متاسفانه تعداد این آدمها خیلی کمه و باز هم

منتظرشونم.

Page 16: 8th issue 16 04 1392

رضا

Integral rigor : رستمیان

برای یک بندی که تمایل به شناخته شدن داره , داشتن اجرای زنده چقدر میتونه به پخته شدن گروه و ارائه دادن کارهای بهتر کمک کنه؟

:> تمام تمرین ها تمام آلبوم ها که تو موزیک متال تولید میشه , تمام تالشی که در موسیقی دیستروشن انجام میشه فقط صرفا برای اجرای الیِو و اجرای الیو نقطه اوج اون سبِک چون تمام لذتش اینه که شما روبروی نوازنده ها وایسی باند هایی با قدرت بسیار بسیار زیاد موزیُک برات شوت بکنه و شما با تمام قدرتت ِهد بزنی بدون اینکه چیزی مصرف کرده باشی بسیار بسیار پر قدرِت و همون اجرای زندست که موزیک این به خاطر سبک اون و شما رسما high e high هستی شنونده اونجا شیفته شما میشه , اگه کارتون خوب باشه و شنونده موشیقِی متال شنونده باهوشیه , موزیک رو صرفا برای احساسش گوش نمیکنه , شنونده واقعی متال شنونده ای که موسیقی رو میفهمه و حتی 60% اشون شاید بتونم بگم خودشون نوازنده هستن و این کار شمارو بسیار سخت تر میکنه, وقتی شما اونجا خوب اجرا میکنی , نتیجه تمام اون تالش هایه که

تو تنهایی انجام دادی و یا با گروه انجام دادی رو میگیری و اگه سوتی دادی که دیگه سوژه خنده ای

آلبوم no more room in hell تا چه اندازه ای به ماکت اولیه ای که تو ذهنت ساخته بودی نزدیک شد؟ با از چندین موزیک همان طور که گفتم آلبوم اول integral به نام no more room in hell یک کلکسیونی سبک های متفاوت بود که بخشیش به حالت اورینتال بود بخشیش فقط شمارو به موزیک ترش متال نزدیک میکرد , ولی اون ماکتی که من در نظر گرفته بودم تقریبا میشه گفت 60% نزدیک بوده ولی من آلبوم اول integral رو فکر میکنم

فقط یک امتحان بود.

لیریک های آلبوم رو خودت نوشتی؟:> لیریک های آلبوم رو خودم به همراه دوست خوبم هیوا کائیدی مَجد نوشتیم.

به نظرت چه نوع سبک لیریکی بیشتر مخاطب داره؟ . LOL نمیدونم <:

کار از فقط یا بشه آشنا عقایدش و ها سلیقه و integral rigor با هات موزیک شنیدن با شنونده داشتی دوست integral rigor لذت ببره؟

:> من صرفا سعی میکنم که قدرت موزیک رو به رخ شنونده بکشم , نه لیریک و عقاید رو چون اصال کاری به عقاید ندارم و اصال برام مهم نیست کی چه عقایدی داره و کی به چی فکر میکنه . تنها چیزی که برای من مهمه موزیِک , سعی میکنم یک موزیک پر قدرت , پر از نکته های ریز و درشت تولید بکنم و سعی میکنم که موزیک رو به گوش شنونده برسونم و

بقیه داستانا برام هیچ اهمیتی نداره چون موزیِک که حرف اول و آخر رو میزنه.

DIVAN 30

خودت چه نحوه گوش دادن به موزیک رو صحیح میدونی؟

باشه متال میخواد , موزیِک موزیک <:اصال باشه راک میخواد باشه َجز میخواد بقط یک باشه نمیکنه چه سبکی فرقی هیچ که باشه موزیکی یعنی باشه فاخر موزیک قدرت از موسیقی تئوری علم از توش باشه زحمت کشیده استفاده شده ها نوازنده که اینجورِی واسش.میدونی؟جریان باشن نشون میکنه گوش موزیکی به وقتی آدم ضریب چقدر داره هوش چقدر که میده به چقدر اینکه و پاییِن یا باالست هوشیش , میزاره احترام خودش فکر و مغز و ذهن خیلی از گروه های متال رو میبینی که دارن میبینی شما و خب؟ میزنن پرت و چرت , نیست که اصال هیچ کمپزوسیونی در کار نوازنده اصال فکر نمیکه نوازنده تو هر میزانی آهنگ اصال و میده سوتی تا 20 میزنه که قار قار قار فقط و نشده انجام توش سازییی با دیستروشن نشستن زدن و یک درامرم قار دیس دیس کرده رفته پی کارش , اصال هیچ تو نداره.متاسفانه کردن گوش برای ارزشی االِن متال خیلی از این چیزا دیده میشه بخاطر اینه که امکانات خیلی راحت دمه دست همه پروژه یه گذاشتن هرکسی و میگیره قرار آخر این تمومه دیگه کردن فکر جلوشون بندیم االن ما دیگه آره میکنن فکر و کاره و آهنگسازیم و تنظیم کننده و اینا , در حالی که موسیقِی متال هم یک سبکِی که شما باید خیلی از لحاظ کار کردن کار کرده باشی تو نوازندگی از لحاظ فنی علم تئوری موسیقی یک با رسما چون بدونی خوب خیلی رو خالی مدل یک با فقط که طرفی موزیکی سر و کار نداره و این دقیقا یک دنیا حرف داره.آخه حرف دنیا یک گفتن واسه داره میکنیم صحبت موزیکی مورد در داریم ما که طرفدار خاص داره طرفداره عام نداره و طرفدارای خاصشم همه آدمایین که شنونده و یا نوازندن ویا امثال ازین حرفا و شما وقتی شما میفهمن اونا میزنی ساز داری اونا برای داری چی میزنی.گوش کردن به موزیک به صحبت شما با دارم که االن صرفاً من تظر کانتری میشینم روزا خیلی خودم میکنم گوش میکنم خیلی روزا میشینم متال گوش میکنم گوش که متاالیی اون ولی میکنم لحاظ از کنم حالجیش اول میکنم سعی موزیک یا کنم گوشش بعد موسیقیایی بار کانتری یا اصال اگه حتی پاپ هم گوش کنم

که چیزی ببینم میکنم حالجیش اول میگو داره؟ بار میسیقی نظر از میکنم دارم گوش کاری یعنی نه یا میکنه مجبور تفکر به منو موردش در بکنم فکر بشینم من که میکنه اون موزیک از و میرسه به مرحله لذت بعد لذتم میبرم , نگاه میکنی که شنونده امروزی میکنه گوش موزیک داره االن هستش که مخصوصاً توی ایران خیلیاشون فکر نمیکنن موزیک انتخاب میکنن تحت تاثیر َجو اَن و

این واقعا تاسف باره.

به نظرت ارزیابی چه معیار هایی در یک قطعه موسیقی مسخره و بی فایده است؟

قطعه میاید یک مثال :> مقایسه کردن. شما کیفیت مثال میگی میکنید گوش موسیقی یک تو ممکنه خب , پاییِن خیلی صداش استودیِو خوب ضبط نشده باشه , باید به این گوش بکنی که اون آهنگساز , تنظیم کننده چی دقیقا یعنی , موزیکش تو نوشته چی نوشته , شما گوش بکنی ببینی اون نت هایی که نوشته آیا واقعا اون چیزایی هست که باید باشه؟ نه حاال به کیفیت صداش , اونو میشه تو یک استودیِو بهتر ضبط کرد.ازین جور چیزا دیگه.بگی کی بهتره کی بد تره , نمیدونم این

نوازنده بهتره اون نوازنده بد تره.

های تجربه integral در کردی سعی رو کارای جدید و بیاری به دست جدیدی و داشتی خاصی الگوی اینکه یا بدی ارائه

تالش کردی به اون نزدیک بشی؟باید بندی رو.هر دو هر اوممم <:شما االن یعنی , باشه داشته signatureمن لحاظ از , میکنی گوش موزیکیو یک البته, یک چیزیه که سلیقه اِی ممکنه یک بند

دوست نداشته باشه signature داشته باشهاین بفهمی وقتی گوش دادی ترک رو مثال مثال بگی دادی گوش اگه یا integral meshuggah یا بلفرض بگی cannibalِروال این رو قضیه میفهمی اینجا در خب؟ باید باشه این الگوی خاص باید باشه ولی در همین الگوی خاص در همین راستا شما باید دنبال تجربه های جدید و یک سری نوآوری این قضیه به نسبت تا شنوندت رو باشی ها آگاه بکنی که آقای شنونده من دارم به شما یک و جدید تجربه کسب با میزارم احترام وا فکر به بیشتر شمارو تا ها خالقیت سری دارم و موزیک و غیر از اینکه داری باهاش هدبنگ میکنی به اینم فکر کنی که وای چه

کار جدیدی , چقدر خوب شد , من احساس نیکنم یک اتفاقی تو این موزیک جدید افتاده , اتفاق جدید . حاال اگه منظورت از الگو این بوده که شخص خاصی یا بند خاصی رو الگو خودم قرار داده باشم , نه , اصال چنین چیزی

نیست.

no more ترتیب قرار گرفتن ترک های room in hell بر چه مبنایی بوده؟

, معرفِی , اِ intro خب که intro <:اوممم چون لیریک ها ربطی به هم نداشت بر

اساس الگوی خاصی نبوده.

احترام دیگران هنری آثار به حد چه تا میزاری؟

آثار با بزارن احترام بهم که جایی تا <:هنریشون.

چقدر دیگران به آثار هنریت احترام میزترن؟:> نمیدونم

این دو معقوله به هم ربطی دارن؟برداشت تو

ما داریم در مورد موزیکی صحبت میکنیم که طرفدار خاص داره

طرفداره عام نداره و طرفدارای خاصشم همه آدمایین که شنونده و یا نوازندن ویا امثال ازین حرفا و شما وقتی برای اونا داری ساز میزنی اونا میفهمن شما داری چی میزنی.گوش کردن به موزیک به

تظر من صرفاً االن که دارم با شما صحبت میکنم خودم خیلی روزا

میشینم کانتری گوش میکنم خیلی روزا میشینم متال گوش میکنم ولی اون متاالیی که گوش میکنم سعی میکنم اول حالجیش کنم از لحاظ

بار موسیقیایی بعد گوشش کنم یا موزیک کانتری یا اصال اگه حتی پاپ

هم گوش کنم میگو اول حالجیش میکنم ببینم چیزی که دارم گوش

میکنم

DIVAN 31

Page 17: 8th issue 16 04 1392

چیه؟دقیق رو سوالی همچین نمیتونیم ایران موزیک َجِو توی , ببین جواب بدیم , چون آدما با احساساتشون حرف میزنن نه با علمشون و منطقشون و اگه شما باالتر باشی احتماال سعی میکنن بیارنت پایین

LOL .اگه پایین تر باشی سعی میکنن بیشتر ببرنت پایین

به نظرت بدترین اتفاقی که تو موسیقِی متال دنیا و ایران افتاده چیه؟ تو ایران بدترین اتفاق این بود که افراد آماتوری اومدن شروع کردن به زدن بند های بسیار بسیار ضعیف و بدتر از همه اینه که خودشونو به عنوان نماینده های ایران توی فستیوال های خارجی معرفی کردن , همونطور که گفتم موسیقی متال سبکیه که به علم تئوری موسیقی احتیلج داره شما اول باید بری کار کنی یاد بگیری تالش کنی بعد بری خودتو به عنوان نماینده یک کشور معرفی کنی و موزیک پر قدرتی رو ارائه بدی , اگه غیر از این باشه واقعا مایع سرافکندگی میشه و این اتفاق متاسفانه تو ایران افتاد و تا ماها اومدین این کارو انجام بدیم و جلوشو بگیریم دیگه دیر شده بود , رفته بودن , تزریق اینه که متال جهان مورد موسیقی و در ایران به موسیقی بود شده زیادی , میبرن بودن آلیسم ایده سمت به دارن رو متال موسیقی دارن به سمت عقاید میبرن , در حالی که موسیقی موسیقیه.حاال مثال بلفرض یک گروهی که من دوسشون دارم مثال meshuggah یا nile یا behemoth رو مثال بلفرض بیایم با ویالون بزنیم دیگه موسیقی متال نیست؟ آیا ابزار که تعیین میکنه این چه موسیقییه و نوع تئوری موسیقی و نوازندگیه که اون سبک رو تعیین میکنه , من بلفرض میتونی کار باشه شما تعیین کننده سبک نمیکنم ساز فکر nile رو با یک سازی غیر از گیتار بزنی بازم nile گروهی مثلاِ بازم این آهنِگ موسیقِی متاِل , سبک متاِل , حاال درسته ابزار هم درصدی تغیین کننده سبِک موزیِک ولی نه اونقدر که فکرشو بکنی , اون نوِع تئورِی موسیقه که تعیین میکنی چه سبکی داری میزنی , هر چیزی که توش اشتباه گرفتیم اینو ایران تو ماها از و خیلی گیتار الکتریگ , دیستروشن باشه این متاِل و ما هم شنونده موسیقی متالیم , این یک اشتباهِ بزرِگ و اتفاقی که توی موسیقی متال دنیا , خیلی خیلی افراطی شده , بودن رفته ایده آلیسم به سمت رفته زیاد و با سیاست قاطی شده با دین قاطی شده و با چیزایی که اصال وسط این در ولی خب باریه اسف وضعیِت واقعا و ندارن ارزش بند های بسیار زیادی هم هستن که دارن در سمت و سوی درست حرکت میکنن و دارن کاری رو انجام میدن که به نفع این موزیک باشه تا دوباره این موزیک توی دهه ی جدید دوباره متولد بشه و , موسیقی میدونی که , دنیا تو بپیچه متال دوباره صدای موسیقی متال مثل ققنوس میمونه , هر بار که میمیره از تو خاکستر خودش دوباره متولد میشه و این اتفاق ر ما تو دهه ی 80 دیدیم , تو دهه ی 90 هم دیدیم با بعضی از گروه ها ولی خب داشتن سعی میکردن تو سر متال بکوبن تو دهه ی 90 تا بیاد پایین ولی خب تو همون دوره باید اینم و تو 80,90 , اتفاقا صدای خیلی گنده ای کرد بود که بهت بگم که موسیقی متال یک موسیقی مدرن نیست , به هیچ وجه , یک موسیقی کامال باستانیه و این موسیقی خودش رو در هر برحه

از زمان با امکاناتی که در او برحه از زمان وجود داشته وفق داده , تئوری موسیقیشو وقتی نگاه میکنی , مخصوصا موزیک اورینتاِل این سبک رو , میبینی که این سبک مال االن نیست مال زمان فارابی میبینی نوازندگیو توش خود و ازین حرفاست و اون از قبل مال مال سازهایی مثل بربِت مال سازهایِی که قدمت بسیار بسیار زیادی دارن و االن که تو این برهه از زمان هستیم خودشو با امکاناتی که بجود داره وفق داده , من به این فکر میکنم که موسیقی متال ممکنه در آینده نه چندان دور اصال از گیتارم استفاده نشه , ممکنه از یک سری ابزار دیگه ای استفاده بشه که با اون برهه از زمان ok بشه و میتونه حالت خیلی خیلی الکترونیکی و دیجیتالی پیدا بکنه ولی همه میفهمن که این موسیقی موسیقِی متاِل , درسته با گیتار زده نمیشه ولی هنوز موسیقی متاِل و باز هم حرف برای گفتن داره و تا زمانی

که تضاد وجود داره این موسیقی هم وجود داره.

بند های ایرانی رو باید با بند های داخلی مقایسه کرد یا با بند های خارجی؟چرا؟

مقایسه های خارجی بند با میشه رو ایرانی ها ی بند از :> بعضی اِلِمان باید یکسری بتونیم پیشرفت بکنیم اینکه برای کرد.ما طبیعتا های خودمون رو با اِلِمان های بند های خارجی مقایسه بکنیم ولی خصوصیاتمون این بکنیم تحلیل تجزیه بیایم , مقایسه ِصرفا نه چیا اونا و داریم چیا کارامون تو , کردیم چیکار ما ببینیم , رو دارن , خب بند های خارجی مطمئناً توی آزادی هستن , از لحاظ اجتماعی و امکانات بسیار بسیار خوبی دارن , علم خوبی توی صدا برداری دارن که خیلی حرف تعیین کننده ایه و نوازنده های خیلی با اونها مقایسه زیادی دارن و از این لحاظ ها ما نمیتئنیم خودمونو کنیم که مثال کیفیت های صدا و ازین جور حرفا ولی از لحاظ بار اونوری با میشه ایران که تو هستن ها بند از بعضی موسیقیاییمون , از لحاظ تکنیک های نوازندگی از لحاظ قدرت ها مقایسه بشن استعداد ایران توی کال که میبینیم زیادی چیزای و نوازندگی نبودن به خاطر مساعد میبینیم که هستن ولی خب های زیادی رو شرایط خب خیلی هاشون میسوزن دیگه , 80% اِشون میسوزن پس با کرد مقایسه بشه که داد تشکیل بندی نمیشه میبینی اینطوری

اونوریا.

تو چه بند هایی فعالیت داشتی؟seyhe بودم به عنوان سرپرست rebel بودم , توی :> من توی میهمان نوازنده عنوان به بشتر نبودم زیادی های بند توی اوممم ,

رفتم , اکثرا سعی کردم رو پروژه های شخصی خودم کار کنم.

تو چه فستیوال هایی شرکت کردی تا حاال؟ یک تو 83 سال تو ولی نکردم شرکت خاصی فستیوال توی guitar competition شرکت کردم که نوازنده ها جمع شدن

اونجا و زدیم , تو ایران بوده.

DIVAN 32

تحصیالتت چیه؟ من انصرافی دانشگاه مترجمی زبانم.

فعالیت هم اصیل موسیقی زمینه تو شما شنیدم موسیقی توی اینتجربت بدونم میخوام , داشتی هم متال میسیقی توی فعالیتت زمینه در اصیل

تاثیر گذاشته؟ زهِی ساز گرفتم دست که سازی اولین من <:

سه تار بود در دوران بچگیم و ساز اصیل ایرونی ایران برای موسیقی بزرگ نعمت های از رو یکی میدونم و موسیقی اصیل رو یک ِرفِرنِس بسیار بسیار عظیم و بی انتها میدونم برای کارم , موسیقی ایرانی

اگه که بوده ما برای خوب بسیار بسیار اتفاق یک بکنن استفاده رفرنس این از بتونن متال های موزیسین یک رو دست که میشن متوجه باشن داشته سوادشو و گنج گذاشتن , مطمعنن , موسیقی ایرانی واقعا یم موهبِت , استفاده کنه ازش نمیشناستش که ما ولی کسی برای استاد مثل علیزاده استاد مثل داریم بزرگی های نوازنده لطفی مثل خیلی از این اساتید که تا زمانی که هستن باید ازشئم استفاده کرد و واقعا باید اینارو رو سرمون بزاریم ایرانی موسیقی نمیدونی آقای کیوان کلُحر.اصال مثل ,اصال یه بحث عجیبِی.سامان وندادی هنرجوی ارشد استاد علیزاده است و استاد خیلی ازش تعریف و تمجید کرده.سامان یک مهره بسیار تاثیر گزار تو این مملکِت از لحاظ انگشتان تعداد اندازه به مثل سامان و آدمایی نوازندگی

یک دست اند.

حاال یکم از خودت و عالیقت و زندگی شخصیت بگو؟> رضا رستمیان تو دوران کودکیش یک آدم بیش فعال :بود , هنوزم بیش فعالم , که موسیقیو با شنیدن آهنگ یک کارتونی به نام ) هاج زنبور عسل ( عاشقش شد , زمانی که داشت کارتون رو نگاه میکرد , میفهمید که نوازنده چیکار داره , میزنه رو تیتراژ این آهنگ داره که ای میکنه یعنی میفهمید , احساس میکرد , 7 سالم بود شایدم کمتر .وقتی که جایی مثال تو یک مجلسی کسی در حال ساز زدن بود حدس میزد که نت بعدی چیه , به صورت ناخودآگاه میفهمیدم , یعنی اون نت رو توی ذهن خودم میگفتم با دهنم توی ذهنم زمزمه میکردم , میدونستم که بعد از این نت باید این باشه , به صورت هوشی احساسش میکردم و بعد که میدیدم اینه فکر میکردم که یک معجزه شده و بعدا فهمیدم نه موسیقی رو میفهمم , این جریان واقعا یک معجزه بود و کسی بودم که خیلی آواز میخوند ایرانی میخوندم و در سن 8 سالگیم خیلی خیلی , آواز

Page 18: 8th issue 16 04 1392

اتفاقی تِه یک نوار موسیقی پاپ ایرونی که پر از خوَزَوالت بود 3 تا آهنگ از گروه Annihilator شنیدم , پدران دث متال بودن , اولین ترک رو که گوش دادن فکر کنم به نام final victory بود دقیق یادم نمیاد , احساس کردم که یک سطل آب یخ ریختن روم , با خودم گفتم که نا انگار سالهاست که این موزیکو میشناسم , اصال ناخودآگاه اونروز من با اون 3 تا آهنگ کلی هد زدم بدون اینکه بهمم دارم کاری رو انجام میدم که متال هد ها انجام میدن واقعا , میپریدم از در و دیوار باال میرفتم و فکر کنم کال اونروز هر کدومو 50 باری گوش کردم , و این نوار شد رفیق من تا سن 10 11 سالگیم و چون جایی رو نداشتم که غیر از اون چیز دیگه ای رو پیدا کنم , فقط فکر میکردم همید 3 تا آهنگ تو این دنیا وجود داره همینارو گوش میدادم تا سن 10 12 سالگیم که با یکی دو تا از بچه ها آشنا شدم که اونا موسیقی هایی غیر از موسیقی ایرانی گوش میکردن ولی خب متال نبود و میرفتیم این نوار شکسته هارو جمع میکردیم و شانسی مثال توشون موزیک دیستروشن پیدا میکردیم , همینتطور رفتیم جلو تا cd و whrite شدن اومد و گروه های زیادی شنیدم Guns'n اسماشونو ولی خب نمیتونستیم پیدا کنیم , بعد از اون باroses آشنا شدم ولی خب زیاد منو تحت تاثیر قرار نمیداد از لحاظ تخلیه انرژی , pantera رو بعدش پیدا کردم و واقعا باهاش یک دوره بسیار بسیار پر شر و شوری بود , با آهنگWalk اِش خیلی الواتی کردیم بعد از اون دیگه سنم شده بود 18 19 سال و موزیکای زیادی گوش کرده بوم توی دث متال و امثال این برنامه ها , رفتم خدمت سربازی و برگشتم و اسم metalica شنیده بودم اما تا اون خواستم که بار اولین و بودم نکرده 81 گوش سال تا واقعا موقع شم روبرو خفن االده فوق گروه یک با داشتم انتظار کنم گوش و همینطور هم slayer و نبود داشتم انتظارشو که اون چیزی اما دوباره به موزیک های خودم رجوع کردم , meshuggah رو تو همون دوره شناختم .گیتار الکتریکم از سال 74 یا 76 شروع کردم میزنم و کسی میشه که ساز فکر کنم 17 سالی نیست یادم دقیق نبود که بهم آموزش بده من مجبور بودم خودم به خودم آموزش بدم و از رو کتاب ها و اینجور برنامه ها روزانه ساعت های زیادی رو تمرین میکردم و از درس و زندگی افتاده بودم و تو همین دخمه خودم که االن هستیم و بعضی وقتا بیشتر از 10 12 ساعت در روز تمرین میکردم , زمانی که میشد تمرین کرد , اولین گیتارمم یک پیداش کردم و بود و یک جا داغون خیلی که بود universalنشستیم یک هفنه فقط داشتیم درستش میکردیم , اون دوره گیتار

الکتریک اصال تو ساری پیدا نمیشد سخت میتونستی گیر بیاری.

بند ها و نوازنده های مورد عالقت؟ ) داخلی خارجی (:> داخلی گروه Aordab رو دوست دارم , نمیدونم االن اکتیو هستن یا نه , Arsames هم خوبه , بچه های زحمت کشین , اومم دیگه راشتشو بگم حضور ذهن ندارم االن ولی این دو تا بند رو واقعا Meshuggah رکورد هاشونو گوش کردم قبول دارم و خارجیرو خیلی دوست دارم Hectic patterns رو خیلی دوست دارم Gojira , atopiacity , اگه وارد معغوله دث متال بشیم پروژه diabolic رو خیلی دوست اینسترومنتال پروژه به صورت هایی این البته دارم که دارم Misha bulb Mansoor رو دوست دث متال نیست بعد behemoth , Morbid Angel هم یک

بند قدیمیه که دوسش دارم , زیادن یکی دوتا نیستن ولی خب به صورت مشخص فن نیستم به اون صورت , هرکی کار بهتری ارائه بده , ممکنه Meshuggah مثال تو این آلبوم جدیدش کار خوبی نکرده باشه من هیچ وقت این آلبوم جدید و گوش نکنم و من رو

مجبور نکنه که فکر کنم در موردش.

نوازنده های مورد عالقت؟ Fredrik Thordendal , Jeff Loomis , Ronjar <:دوسش -zambek , bucket head , Gahhri Gavven

دارم خیلی , Michael Angelo , Michael Romeo و ...

شرایط سخت کار کردن تو ایران یک بهونست یا واقعیت؟:> یک واقعیِت بهونست و یک بهانه واقعیت.

ویژگی های عالی شدن یک آلبوم چیه؟:> آهنگ سازی خوب , تنظیم خوب , صدا برداری خوب

کار به شرایط همین تو میخوای یا داری رو ایران ترک قصد کردنت ادامه بدی؟چه کشوری رو مد نظر داری؟

:> من دوست دارم تو مملکت خودم بشینم و موزیک خوب تولید بکنم مثل خیلی از بند های دیگه که تو مملکت خودشون میشینن باشه ارائه میکنن و زمانی که الزم دنیا به و تولید میکنن موزیک میرن موزیکشونو اونور ارائه میکنن و دوباره برمیگردن تا در کنار هموطن های خودشون باشن البته من منظورم از هموطن دیگه فقط ایرانی نیست دیگه نمیتونم بگم ایرانیم باید بگم زمینیَم , چون واقعا دنیا داره تبدیل میشه به یک دهکده جهانی و این قضیه اگه شرایط باید , اینجا کار کرد نمیشه واقعا بشه دیگه تر این سخت از واقعا مساعد شرایط باید طبیعتا میکنم انتخاب که کرد.کشوری جمع

برای کار کردنم باشه حاال هر کشوری که شد.

تا خودش تنهایی تو کنه تمرین اونقدر بشینه آدم بهتره نظرت به نه یا وقتی که به حدی رسید بعد بره خودشو معرفی و مطرح کنه از همو اول که ساز دست گرفت بعد یه مدت تمرین میعمولی بره

شروع کنه به کار کردن و مطرح کردن خودش؟استعدادشو یکی کنن.ممکنه امتحان خودشونو باید آدما اول <:داشته باشه , ذهنشو داشته باشه سه یا چهار ساله برسه به اوج , من عنوان به میشه تولید داره که موزیکی نیست مهم , میگم برات موزیک ساده باشه یا پیچیده باشه , دارای یک تفکر باشه , پشتش فکر باشه , از لحاظ علم تئوری موسیقی درست باشه از لحاظ تنظیم که نیست مهم اصال خب؟ باشه ساده خیلی ممکنه , باشه خوب پیچیده باشه یا ساده باشه مهم اینه که درست باشه یک ایده جدید توش باشه مهم اینه که شنونده وقتی اون موزیکو میشنوه بُهت زده .این همه گروه میخوام این لحظه این همون چیزیه که بگه بشه و مثل خارجی های گروه از , میزنن ساز ساده خیلی که هستن ها موسارو بلک متال , البته بلک متال مثال زدم 80 90 درصد اِشون Gojira یا گروه هایی مثل اَن چرت و پرت تولید میکنن fakeتوشون وحشتناکی چیز هیچ و زیاد نوازندگی قدرت هیچ شما ,نمیبینی از لحاظ نوازندگی ولی چیز ساده ای که دارن تولید میکنن

DIVAN 34

این از خوب چقدر این آقا میگی میبره تفکر به واقعا رو شما هارمونی اینجا استفاده کرد یا چه تنظیم خوبی داره , از چیزای ساده Slipknot مثل گروهی مثال یا , کرده خوبی های استفاده چه , مشخِص خیلی ها ریتم , آلبوماشون تو کاراشونو میکنی نگاه ریتم های ترش متالی که یک مقدار دست کاری شده ولی چقدر اینجا خورده کوچیک دست یک اگه شده کاری دست خوب چقدر جای خوبی دست خورده , یا خیلی از بند های اینشکلی , میگم موزیک نیازش نیست پیچیده باشه بگی آییییی یارو 500 تا برنامه هایی نیست , موزیکی که تولید sweep زد, اصال همچین دیگه باشه درست آهنگسازی لحاظ از ولی ساده هر چقدر میشه طرف اینو گ.ش کرد میگه آقا این روش کار شده , پشتش فکِر میریک رو متال موزیک گفتن.اومدن واسه داره حرف خیلی ,باشه لیریک در خدمت موزیک اینکه به جای یهنی محور کردن چرا تو آخه کاریه چه این , لیریک خدمت در اوردن موزیکو موزیک تولید کردی دیگه , میرفتی شعرتو میگفتی, وای میسادی پشت میکروفن ای حافظا و از این چیزا میخوندی , اینجوری حرفتو اونجا بری اینکه جا به میفهمیدن حرفتو بهتر مردمم دیگه میزدی اتفاقی اینجوری میکردی و حرفتو میزدی و االن جیغ جیغ کنی , که داره می افته اینجوریه , میان مثال موزیکو فدای شعر میکنن که

چی هاییی ما بزگ پارسیان هستیم و ...

شیطان سمت میره فکرشون عادی مردم میاد متال اسم وقتی چرا پرستی و از این چیزا؟تقسیر کیه؟راه حلش چیه؟

:> نمیدونم.تقسیر خودمونه.راه حلش خیلی راه حل ساده ایه .بریم به مردم بشناسونیم این موزیکو.همین االن که ما داریم با هم صحبت افراطی ها که بهت گفتم میکنیم خیلی از گروه ها هستن , همون , میان در مورد دین صحبت میکنن, آقا چیکار دارین , هرکی نو این دنیا اختیار داره به زندگی خودش برسه , یکی دوست داره مثال خدا پرستی کنه و با این قذیه به احساس مثبتی میرسه و تو زندگیش پیشرفت میکنه , خب بذار کارشو بکنه زندگی خودشو بکنه به ما بزار بکنه ولی , چه , یکی دوست داره مثال یک کاره دیگه بکنه قذیه.دومین اولین این , نزنن صدمه همدیگه به که باشه جوری قذیه این که اگه بخوایم موسیقی متال رو به مردم بشناسونیم , اولین ما چه میکنن که نگاه , ماست میبینن ظاهِر ایران مردم چیزی که شکلی هستیم , چجوری صحبت میکنیم یا اصال دنبال چی هستیم لبت رو یا گوشت گذاشتی هوا این گوشواره یک شما وقتی ,داستانا ازین و چشت زیر تا کردی خالکوبی گذاشتی چیزا ازین عقاید این یک در صد میگه صد , ازت میترسه میبینه خب یارو عجیب غریب داره .خیلی عادی باش , قرار نیست که شما وقتی فرقی بابا موسیقی متالم یک , بخوری باشه قرار متال هدی همرو نداره , میگی متال باز آدم یاد کفتر باز می افته االن یاد لنگ و الش اتفاقا , نیست اینجوری که حالی در , افته می خیابون توی های متال هد ها زندگی بسیار منظمی دارن و همین مارتین هگستروم که تو Meshuggah داره کار میکنه زندگیاشونو ببین خیلی منظم و و آرومی متشخص آدمای بسیار زندگی شخصیشون تو اَن مرتب Metalica هستن , آدم های بسیار با سوادی هستن یا همین گروهمرفح زندگی بسیار ببینین هاشونو زندگی معروفه هم خیلی کث ناجور اتفاقات این فقط شما , دیگه های بند یا , دارن خوبی و

یارو میبینی متال بلک مثال متال موسیقی تو افته می مثال که رو تو زندگی شخصیش مثال کارای , استیج ناجور میکنه سر کارای سال 7 زیر بچه میخوان , مثال بشه چی که خب , میکنه ناجور قذیه , بترسیم؟ ما بترسونن؟ , کیو میخوان چیکار کنن بترسونن؟ عالی بسیار , نداره موردی هیچ اصال , باش , هدی متال . اینه بگین هم با میکنه گوش پاپ بلفرض کنارت میاد یکی وقتی ,چی تو میکنم گوش متال من میکنی گوش چی تو آقا بخندین گوش میکنی من پاپ گوش میکنم ایول ازین حرفا , من موزیک خودمو گوش میکنم تو موزیک خودتو گوش کن ولی جایی که طرف اگه . میکنیم کمک همدیگه به باشیم داشته الزم کمک ساسی مانکن و امثال اینا گوش کنه چی؟ ما داریم درباره موزیک نیستن.تو وقتی یک بچه 4 ساله اینا اصال موزیک صحبت میکنیم وقتی باشی داشته انتظار نباید میرقصه داره مانکن ساسی با که بزرگ شد بشه انیشتین ولی بچه ای که تو مدرسه تو امریکا واسش موزیک َجز میزارن با َجِز حرفه ای میرقصه و صفا میکنه و اینا خب ناسا میشه بعد چمیدونم فالن معلومه که وقتی بزرگ بشه مهندش اگه نشه اجرا اگه درستش هم متال .موزیک بکنه اختراع وسیلرو میده االن گوش که ای بچه واسه یک نشه اجرا موزیک خوبش بشه پخش خوبش اگه , بشه احمق یک میتونه بشه بزرگ وقتی خب... , موزیک پاپ هم بد و خوب داره دیگه , شما سلندیون هم بکنی گوش میتونی هم ایرونی زنگنه پری یا بکنی گوش میتئنی بازم پاپیوالِر ولی داره ایرونی دیگه سبک و سوی پاپیوالِر اینم ,یا میتونی موزیک پاپ فاخر گوش کنی هوشتو ببری باال و خیلی با کله بری , , میتونی ساسی مانکنم گوش کنی یاد بگیری چیزا تو بری کله با بکنی گوش هم تتلو امیر میتونی , خب؟ چاه تو چاه , این آدما خودشون تو زندگی شخصیشون سابقه های خوبی ندارن , میتونی رضا یا گوش بدی با کله بری تو در و دیوار, خب؟ , من خیلی باشی میتونی پری زنگنه هم گوش کنی خیلی ردیف چیزا دیدم تو این قذیه , یعنی آینده این آدمارو دیدم , با خیلیاشون رابطه داشتم , اتفاقات زیادی دیدم , و چیزی که اتفاق می افته توی آینده معلوم میشه.حاال قذیه بعدی اینکه لیریک هامون , اون طرفی که برای اولین بار داره موزیک متال گوش میکنه هیچی نمیفهمه , خیلی راحت بهت بگم , فقط سر و صدای جین جین جین میشنوه میگی چی داری شما ببینه میکنه گوش بفهمه لیریکو اگه ولی ,چون کسی که مثال میزیک پاپ گوش میده به شعر توجه میکنه نه موزیک , گوش میکنه شما چی داری میگی , اگه شما اون لحظه بگی آیییی میکشمت آیییی پوستتو مثل خیار میکنم و ازین حرفا یارو میگرخه میگه چیه اینا روانین و ازین حرفا بکش چیه , اینا آدم نیستن , خب معلومه دیگه همچین اتفاقی می افته.ولی تو اگه بیای حرفای دارن اینا میگه طرف خب بزنی درمون درست حرف یه گنده ای میزنن که ما نمیفهمیم یعنی مخشون خیلی خفِن. موسیقی متال یک موسیقی فوق االده پر انرژِی و باعث میشه شما آدم قوی یی باشی , آدم هایی که این موسیقیو گوش میکنن سطح آدِرنالیِن مقدار این یک خاطر به و دیگه آدمای به نسبت باالتره خونشون انجام با دقت , کار هارو ایین انرژی پر , واقعا آدمای فعالن بیش این از ذهن و هوششون استفاده کنن و میدن , خیلی سعی میکنن قذیه باعث میشه با هوش بشن , بعد صرفا بیاد همیچین انگی بهشون

زده بشه؟ شیطان پرست؟

DIVAN 35

Page 19: 8th issue 16 04 1392

سال 2012، سال ِ پرباری برای موسیقی راک و متال بود. سالی که گروه هایی

Marillion، Testament ، Katatonia، Aerosmith، همچون

burzum، Godspeed you! black Emperor و بسیاری از گروه

هایی آلبوم آلبوم جدیدی زدند. انتشار و ارائه به های مشهور دیگر دست

انرژی مضاعفی به موسیقی راک و متال ِ کیفی شان، ذاتا که سوای بحث

می دهند و از این نظر 2012 را به سالی خاص و پر از خاطره تبدیل می کنند.

لیستی که خواهید خواند نگاه کوتاهی به آثار ارائه شده در این سال ِ شلوغ

خواهد داشت. در تهیه این لیست سعی شده ترتیب آثار با کیفیت و آثاری که

از نظر کیفی چندان راضی کننده نبودند حفظ شود و به اندازه نیاز نیز راجع

به هر دو دسته صحبت شود. مسلما در این لیست اسامی بسیاری از آلبوم ها

و گروه ها از قلم افتاده اند که خواننده ی محترم می بایست این مساله را به

حساب خالصه و جامع بودن این لیست ِ پر از اشکال بگذارد.

محمد خلیلیان

DIVAN 36

veronika decides to die انتشار از سال شش می گذرد و این مردان دانمارکی همچنان جنس ِ خاص قالب و ساختار گذشته حفظ را در همان ِ موسیقی شان

کرده اند. ِ راه بر ای ادامه Saturnus ِ رسمی آلبوم چهارمین است. ذوق خوش های دانمارکی این ی خودساخته Paradise عنوان با آلبومی با و نود دهه در که راهی

belongs to you آغاز شد، با Martyre هویت معینی پیدا کرد و در سال 2006 با انتشار veronika decides to die به اوج ِ زیبایی خود رسید.اعضای این گروه طی فعالیت شان از ابتدای دهه نود تا کنون بارها دستخوش تغییر شده است. اما آنچه که باعث ایجاد این پیوستگی منسجم میان هر چهار آلبوم Thomas رسمی می شود – که اتفاقا با تاخیر های بیش از حدی نیز منتشر می شوند - حضور وکالیست دغدغه مند و نوازنده گیتار باس توانمند آن ها به نام های

Jensen و brian Hansen است.آلبوم جدید Saturnus در پی ساخت و هویت بخشیدن به فضایی موازی با اثر پیش از خود است. آلبومی که مهم ترین ویژگی آن سهل و ممتنع بودن آن بود و همین ویژگی را به شکلی کامال عامدانه به Saturn in Ascension نیز انتقال می دهد. بنابراین طبیعی است که ساختار و قالب کلی این آلبوم بر پایه و مبنای همان سادگی ِ دست یافتنی که Saturnus همیشه به دنبال آن بوده شکل بگیرد. یعنی یک ساختار ِ روان ِ مبتنی بر Doom Metal که دائما با مضامینی همچون عشق، امید یا نا امیدی همگام می شود و به مدد لید گیتار های ملودیک و فضاسازی های شاعرانه و بکر، اثری جذاب و منسجم پدید می آورد. اثری که به هیچ

وجه نیز نمی توان آن را خارج از دایره ی سه آلبوم قبلی اش بررسی نمود. Femaleگونه ی Ethereal آغاز می شود و در همان ابتدا مخاطب را با همسرایی های Litany of Rain آلبوم با یکی از جذاب ترین قطعه های خود یعنیvocal غافلگیر می کند. غافلگیری ای که همنشینی اش با تمپوی آهسته ی قطعه، فضایی شاعرانه و محزون را رقم می زند؛ فضایی که در انتهای قطعه مخاطب را با شکست بدرقه می کند و به لید گیتار های سوزناک Wind Torn می رساند. پس از گذر از این لید گیتار های زیبا و بدیع، با A Lonely Passage و نجواهای »من خیلی خسته ام« رو به رو می شویم. نجواهایی که به شدت یاداور قطعه All Alone از آلبوم قبلی است و مخاطب را با همان تنهایی های همیشگی ِ مورد نظر Saturnus رو به رو می کند. تنهایی هایی که به زیبایی هرچه تمامتر با بخش های گیتار آگوستیک به حس و بیان ِ موسیقایی تبدیل می شوند. البته این الین های گیتار آگوستیک دوام چندانی ندارند و وقتی قطعه چهارم آلبوم یعنی A Fathers Providence با آن حس و حال Gothic و الین های ملودیک پیانو آغاز می شود، سریعا محو می شوند. A Fathers Providence که قبل از انتشار آلبوم نیز به عنوان سینگل منتشر شده بود شاید دست یافتنی ترین قطعه Gothic ی این اثر باشد. البته این سهل الوصول بودن و ارتباط آسان مخاطب با قطعه، ارتباط مستقیمی با همان ملودیک بودن و گرایشی که این قطعه ی خاص بهنشان می دهد دارد. گرایشی که همنشینی آن با Growl vocal های خاص ِ Thomas Jensen فضایی جالب را برای این قطعه رقم می زند. فضایی که با all of .آغاز قطعه ی پنجم از بین رفته و بدعت عامدانه ی آثار قبلی را جایگزین آن می کند. بدعتی که در قطعه ی بعدی نیز به شکل واضحی رعایت می شودthe Raven Moon تا حد زیادی از همان الگوی A Lonely Passage پیروی می کند. الگویی که همان طور که گفته شد قبل از این نیز با قطعه هایی همچون All Alone تجربه شده است. پس از این قطعه نوبت به Forest of Insomnia و between می رسد تا با سولو های تکنیکی و خارج از کلیشه

شان آلبومی خارق العاده را برای سال ِ 2012 رقم بزنند.در مجموع Saturn in Ascension در سبک Doom Metal آلبوم موفقی به نظر می رسد. آلبومی که پایبند به کلیشه های خود ِ Saturnus است و

همین اجرای ساختارگرای موفق است که اهمیت دارد.

مراحل ضبط آلبوم جدید بلک سبث به پایان رسیداین آلبوم «13« نام دارد و یازدهم ژوئن سال جاری منتشر خواهد شد

هم اکنون قطعه God is dead از این آلبوم نیز به عنوان سینگل منتشر شده است .

Black Sabbath به همراه آزی آزبورن آلبوم جدید خود را منتشر کرد

DIVAN 37

Page 20: 8th issue 16 04 1392

Swallowبا است که the Sun گروهی

دغدغه هایش زندگی می کند. دغدغه هایش را به مخاطب عرضه می دارد و او را با خود همراه می کند. بیش از نیمی از موفقیت این بند از سر

همین دغدغه مند بودن اوست. دغدغه هایی که با المان های مشخصی شناخته می شوند و با پرداخت به آن المان ها در حد تئوریک باقی نمانده و به فرم و حس تبدیل می شوند.

هنگامی که به دیسکوگرافی Swallow the Sun نگاه می کنیم متوجه می شویم که همواره یک گذار از المان های مختلف را شاهد هستیم. المان هایی که شاید در کنار هم آمدنشان احمقانه جلوه کند اما در عین حال پیوستگی خاصی بین یکدیگر دارند و یکدیگر را رشد می دهند. Swallow the Sun این المان ها را در هر اثر خود به گونه خاصی پرداخت می کند. این پرداخت به المان های مذکور در گیر و دار تئوریک و در حد لیریک باقی نمی مانند، بلکه با ابزار موسیقی به فرم تبدیل می شوند. دست یافتن به موسیقی ای که فضایی در قرابت با محتوای اشعار را به دست دهد تنها نکته ای است که باید از یک آلبوم موسیقی با کالم انتظار داشت. سطح کیفی دست یابی به این فضا، میزان ارزشمندی گروه را معین خواهد کرد. در این اثر المانی که به دامنه آثار این بند اضافه شده »طبیعت« است. المانی که کلیتش اساسا زیباست. و به این زیبایی در انواع مختلفی پرداخته شده. کمتر سبکی را از سابژانر های موسیقی متال می شناسیم که به این مساله نپرداخته باشند. از Traditional Heavy Metal گرفته تا Doom Metal و neoFolk و سبک های جدیدتری مثل MetalGaze. پرداختن به »طبیعت« از نگاه Swallow the Sun با استفاده از ابزار مختلفی همچون استفاده از افکتها و سمپل های مختلف در جای جای اثر همچون ابتدای قطعه اول، استفاده از گیتار اگوستیک به شیوه نواختن neoFolk همانند قطعه دوم، استفاده از اشعار بصورت Recitation مثل قطعه اول، استفاده از فضاسازی های خاص کیبورد، گیتار سولوهایی با زمان های طوالنی و ... صورت می گیرد.تمام این موارد زمانی می توانند اثری را به شاهکار تبدیل نمایند که اثر سیر خطی تجربه نشده و بکری نیز با خود به همراه داشته باشد. شاید بزرگترین انتقادی که می توان به اثر اخر این بند فنالندی داشت همین سیر خطی کلیشه ای و به تابو تبدیل گشته ی اکثر قطعه

هایش باشد.خارج شدن از حد و مرز، تجربه الگوهای بکر و تجربه نشده، سوای بحث مضمون یقینا برای هنر ارزشمند است. اگر تا کنون هنری پیشرفت کرده زاییده امری جز جسارت نبوده. جسارت بی حد و حصری در جهت شکستن مرزها، تابوها و چارچوب ها. انچه که Swallow the Sun در سال 2012 از نظر ساختاری به نمایش میگذارد در حقیقت یک پسرفت و ساختارگرایی به شدت افراطی است. آثاری که Swallow the Sun در طی فعالیت چند ساله خود ارائه کرده، در حقیقت کار کشیدن بیش از اندازه از ساختار کلیشه ای و قابل حدسی است که فراتر از یک چارچوب کلی تلقی شده و به گونه ای برای این سبک به تابوی بزرگی تبدیل گشته. خوشبختانه این گروه فنالندی با چند زیرکی خاص توانسته از بار ماهیت خسته کننده این ساختار در این آلبوم خالص شود. اول اینکه در بعضی قطعات مثل قطعه Cathedral Walls با وجود زمان زیاد قطعه نهایتا 2 بار از یک Chorus استفاده کرده است. دوم اینکه بعضا اجزای مختلف این ساختار به حدی قوی و جذاب هستند که ماهیت خسته کننده آنرا پوشش می دهند؛ به عنوان مثال میتوان به قطعه شاید کم ارزش تر این آلبوم بنام Of Death and Corruption اشاره کرد. این قطعه با یک اینتروی بسیار ساده شروع شده که به verse اول منتج می شود، پس از آن یک بریج مواجهیم که طبیعتا هشدار دهنده Chorus است. در 2:12 ورسی را شاهدیم که از جهت ساختاری کامال مشابه verse اول است و تفاوتشان نه حتی از نظر ملودی وکال که از نظر لیریک انهاست پس از آن نیز دوباره بریج و Chorus تا 3:40 که اینترلودی همراه با سولو را می شنویم و بعد هم Chorus و تمام! با وجود اینکه این قطعه ساختار قابل حدسی دارد باز هم قطعه ارزشمندی است. چرا که با هوشمندی زمان قطعه کمتر از بقیه ترک ها در نظر گرفته شده و همچنین اجزای مختلف آن مثل

ساختار Chorus جذاب و قوی است.موسیقی آلبوم به شکل کلی و نسبت به سایر آثار این بند فنالندی، تمپوی آرام تر و ریف های کم حجم تری را در بر گرفته. ریف هایی که یقینا قابل قیاس با ریف های Death گونه ی new Moon نیستند. وکال نیز در سه گونه Clean، Growl وRecitation خوانده می شود که در این میان شاهد رشد گونه های Clean وrecitation نسبت به سایر آثار بند هستیم که در راستای محتوا و اقتضای فضای اثر بوده است. Anette Olzon، وکال nightwish نیز در قطعه بسیار زیبای Cathedral Walls در این

آلبوم همراه Swallow the Sun بوده و در آفریدن کارکتری فرشته گونه به این قطعه کمک نموده است.

DIVAN 38

موسیقی دنیای فرد ترین رادیکال را ویکرنس اگر نباشد بیراه شاید متال بدانیم. چه در عقایدش و چه در موسیقی که به نمایش می گذارد. با آشنایی ابتدای شکل گیری خود در و نود اوایل دهه موسیقی که زدایی ها و کلیشه شکنی های بسیاری همراه بود. burzum نیز سهم بسیاری - چه در موسیقی و چه در حواشی! - در این جنبش ایفا کرد. جنبشی که بعدها به دالیل مختلف نتوانست اضالع و ستون های اصلی اش را کنار خود داشته باشد و ناچارا با یک از هم گسیختگی همراه شد.

اکنون به فاصله سه سال پس از آزادی ویکرنس از زندان با نهمین آلبوم رسمی این هنرمند طرف هستیم که می توانیم در آن شاهد یک جهش

ساختاری کامال قابل پیش بینی و اصولی باشیم. جهشی که در اصل از belus آغاز شده بود. یک سه گانه پیوسته، که مسلما در جهت مسخ بلک متال و بیرون کشیدن آن از ورطه تکرار رخ داده است. سه گانه ای که به درستی در کنار یکدیگر قرار گرفتند و ذهن مخاطب را آرام آرام، آماده این مسخ کردند. کیفیت این جهش ساختاری – چه خوب و چه بد - به هیچ وجه نمی تواند قابل بحث باشد؛ انچه که در حال حاظر مهم است صرفا »ساختار کلی« این آثار است. همانطور که در دو اثر قبلی گروه نیز شاهدش بودیم این آلبوم نیز قطعه هایی با گرایش شدید به ملودیک داشت. براحتی می توان از ملودی وکال، وزن کلمات، ملودی ها و ریف های گیتار، استفاده افراطی از گیتار باس و در کنار آنها استفاده ای متفاوت از کیبورد و سمپل ها به ملودیک و البته اتمسفریک شدن قطعات این اثر پی برد.

به هیچ عنوان نمی توانیم دستمان را روی اسم burzum، belus و Fallenبگذاریم و به umskiptar گوش دهیم؛ اساسا بررسی این اثر به عنوان یک اثر یکه و منتزع از دو آلبوم قبلی از پایه غلط است. انچه که umskiptar با خود به همراه دارد همچون عنوانش یک دگردیسی ساختاری و اصولی برای بلک متال است. umskiptar به همراه دو اثر قبلی خود است که معنای شگرفی پیدا می کند. معنایی که حاصل و البته پایانی برای یک فرایند و پروسه پیش ساخته است. انتظار یک Filosofem دیگر از ویکرنس داشتن حقیقتا احمقانه به نظر می رسد. burzum، از نظر ساختار موسیقایی همیشه مماس با زمان خود حرکت کرده. چه در زمان اوج خود در دهه 90 و چه در حال حاظر با انتشار سه گانه اخیرش. Melodic black Metal به معنای عام آن، صرف استفاده افراطی از کیبورد، استفاده از المان های orchestra و استفاده کمتر وکال از نتهای زیر بوجود آمده بود؛ موسیقی burzum با توجه و گرایش بیشتر نسبت به رسالت های هنری خود در حقیقت نقدی در جهت آثار Melodic black Metal پوپولیستی است. موسیقی ای که burzum در سه اثر اخیرش به نمایش میگذارد میبایست بیشتر از این ها جدی گرفته شود. چراکه با موسیقی جدی طرف هستیم که با فرم اوانگارد و مدرنی نیز رونمایی می کند. ویکرنس بعضا کلیشه هایی که خودش بوجود آورده را نیز نفی می کند. افراط در استفاده از کلین وکال، گیتار محوری اکثر قطعات، استفاده بسیار زیاد از گیتار لید، وکال ملودیک و بعضا استفاده از المان های موسیقی اتمسفریک ویژگی های جدیدی است که در سه آلبوم اخیر burzum شاهدش هستیم. ویژگی هایی که اگر در belus و Fallenبه سختی قابل شناسایی بودند در این آلبوم به وضوح قابل دریافت هستند. سوای این خالقیت ها تسلط بر اصول بلک متال دهه نودی و پایداری به برخی از آن اصول در بطن سه گانه اخیر burzum دیده می شود. همانگونه که ژاک دریدا نیز میگوید، ساختار شکنی بدون پذیرش یک ساختار، کامال غیر منطقی است. ویکرنس با پذیرفتن و تسلط بر black Metal اولیه، بخوبی توانسته ساختار شکنی های جالبی در سبک خودش انجام دهد. لوپ های متعدد، کیفیت زیرزمینی ضبط، استفاده از تکنیک کلیشه ای Fade Out در Outro تمام قطعات، استفاده از سازهای مرسوم و معدودی که سبک بلک متال در اختیار سازنده

می گذارد، ریف ها و ملودی های ساده و یاداور دهه نود و ... را می توان به عنوان مثال هایی از پایبندی به اصول در سه گانه اخیر burzum دانست. burzum این آلبوم همه آنچه که ویکرنس سعی داشته پس از آزادی اش از زندان برای مخاطب به ارمغان آورد را با خود به همراه دارد. زمان بار دادن درخت

رسیده است. umskiptar را گوش کنید و طعم این میوه ی خوشمزه را بچشید!

Mikael گروهی است متعلق به دو تن از بزرگان موسیقی متال؛ Storm CorrosionÅkerfeldt سوئدی )مرد اول گروه Opeth( و Steven Wilson انگلیسی )مرد اول گروه Porcupine Tree(. مسلما اگر کمی با موسیقی متال آشنا باشیم نام این دو موزیسین با استعداد و آثار خوبشان را شنیده ایم. Storm Corrosion را می توان برای هر دو موزیسین یک Side Project دانست؛ پروژه جانبی ای که فرصت و مجال مناسبی نیز برای احساسات مشترک این دو موزیسین برجسته فراهم می اورد. اولین آلبوم استدیویی گروه که مشخصا برایندی از احساسات و دغدغه هایشان خارج از حواشی

مربوط به بندهای اصلی شان است در سال جاری منتشر شده است.هایی آلبوم شود. می های Grace For Drowning و Heritageاز Steven Wilson و Opeth منتشر آلبوم انتشار از اخیر Storm Corrosion پس اثر که با موافقان و مخالفان بسیاری نیز همراه بودند. آنچه که بیش از هر چیز در آثار مذکور مورد انتقاد قرار می گرفت بری جستن و بعضا نفی اثار گذشته در فرم بود. آنچنانکه در Heritage نیز می بینیم دیگر خبری از ریف های brutalـگونه آثار قبلی نیست، همچنین اثری از Growl vocal نیز دیده نمی شود و وکال تماما کلین است. Heritage همچنین تاکید زیادی بر ایجاد فضاسازی هایی مبتنی بر کلین گیتار، الین های باس تعلیق پذیر، استفاده از المان های موسیقی اتمسفریک و مکس های متوالی متاثر از موسیقی جاز دارد؛ البته تاثیر پذیری از جاز در Heritage به استفاده از المان های این گونه خاص از موسیقی محدود نشده و حتی کنترل جنس صداها را در میکس و مسترینگ تحت تاثیر خود قرار می دهد. Grace For Drowningنیز اثری نبود که بتواند در کارنامه Porcupine Tree قرار گیرد. به همین دلیل نیز ویلسون

DIVAN 39

Page 21: 8th issue 16 04 1392

این اثر را در کارنامه گروه خود قرار می دهد تا Porcupine Tree بتواند راه مربوط به خود را ادامه دهد و خود ویلسون نیز به مجموعه دغدغه های شخصی اش رنگ تازه ای ببخشد. Grace For Drowning به معنای واقعی کلمه »خاص« است؛ کلمه یا جمله دیگری را نمی توان در راستای بیان و توضیحی پیرامون Grace For Drowning اورد.

این خاص بودن بیش از هر چیز تابع ویژگی های موسیقی اکسپریمنتال است که در Grace For Drowning سعی در شکل گیری دارند.از آشنایی زدایی برایندی است. متفاوت آلبوم این دو از برایندی بند در حقیقت اخیر اثر بینی عمل می کند! پیش قابل بر خالف تصور، Storm Corrosion کامال

های Grace For Drowning و ویژگی های Heritage که با تاکید بر بخش های خاص و دلخواه آهنگ سازها، به خوبی شکل می گیرد.در Storm Corrosion درکی که از مفهوم پدیده ها و حسی که از زیبایی انها ارائه می شود اساسا مسخ شده است. این مسخ شدگی در حقیقت همان اشنایی زدایی است که بند سعی در ایجاد آن به شکلی تعلیق گونه در فرم دارد. این آلبوم را می توان سراسر آشنایی زدایی دانست؛ آشنایی زدایی هایی سراسیمه که به هیچ عنوان خارج از علم موسیقی شکل نمی گیرند بلکه از زوایای دست نخورده آن استفاده می کنند. به عنوان مثال در دقیقه پنج قطعه Drag Ropes با یک هارمونی وکال عجیب طرف هستیم که اساسا یک آشنایی زدایی در حوزه هارمونی و وکال محسوب می شود؛ دقیقه 8 قطعه دوم با آن قطع و وصل های غیر معمول؛ افکت اضافه شده در دقیقه 6 قطعه سوم که کامال متضاد با حس موجود

در قطعه است؛ اتفاقی که در دقیقه 3 قطعه Lock Howl می افتد؛ همه و همه در راستای ایجاد حسی متفاوت و تجربه نشده صورت می گیرد.ملودی های خلسه آور، خیال انگیز و بعضا مهیج سراسر آلبوم را تحت پوشش خود قرار داده اند؛ ملودی های فوق العاده عالی وکال به همراه ملودی های کلین گیتارها و گیتار باس

هایی که عالوه بر ریتم در ملودی ها نیز نقش موثر و خوبی را ایفا می کنند. Storm Corrosion با آثار قدیمی Porcupine Tree و Opeth متفاوت است. چراکه بیش از اثار دو بند مذکور در پی بیام مفاهیم خود می باشد و سعی در بیانی عمیق تر، ژرف تر و متفاوت تر از گذشته دارد. مفاهیمی که نمی توانند در قالب قبلی بیان شوند و نیاز به تغییر نگرش و نگاه در قالب کلی شان دارند. Storm Corrosionعجیب است

و حقیقتا شگفت آور.

»دلم برای هوای پاک تنگ شده. سرو صدای مردم اطرافم به جایی که عصبیم می کنه. میدونی دلم چی میخواد؟ محاصره بلند درختان توسط و کنن می زندگی کوهها و گلها،قارچها بوی و بکشم دراز برم، روی چمن شده ها درخت این کاش ای کنم. حس رو مرطوب زمین

همیشه وجود داشته باشند، من جز این چیزی نمی خوام«این گروه سه قبلی آلبوم اشعار از قسمتی باال چند خط باشد که خالصه ای است از آنچه نفره خوش ذوق می

این گروه سعی در بیانی موسیقایی از آن دارد. این گروه فرانسوی هشت سال پیش توسط نقاش، موزیسین و انیمیتور جوان Fursy Teyssier تاسیس شده است و تا کنون دو آلبوم رسمی منتشر نموده است. Ariettes Oubliees…""عنوان آخرین آلبوم استدیویی این گروه می باشد. سبک کاری گروه مرزی است بین Shoegaze و Post Rock. ویژگی منحصر به فرد Les Discrets در حقیقت همین برقراری تعادل میان این دو سبک است. تعادلی که ممکن است در یکی دو قطعه به سمت یکی از این دو سبک سنگینی کند اما مسلما تغییری در ماهیت آن رخ نمی دهد. البته حال و هوای موسیقی Les Discrets تا Fursy ـی که منشا آن را می توان کشور خود گروه، یعنی فرانسه دانست. همچنین دوستی ای که بینMetalGaze .نیز تاثیر پذیرفته MetalGaze حدی از

Teyssier و neige )مرد اول گروه Alcest( وجود دارد ناخوداگاه تاثیر بسیاری در فرم موسیقایی Les Discrets می گذارد. ملودی های سرشار از احساس، گاه آرامش بخش و گاه طغیان گر به همراه فضاسازی هایی که از طریق موسیقی طبیعت را بخوبی به تصویر می کشد در کلیت این آلبوم نهادینه شده است. اصال این به تصویر کشیدن طبیعت از طریق هنر در کشور فرانسه تاریخچه طوالنی نیز دارد. این کشور در نیمه دوم قرن نوزدهم بنای Fursy .مکتبی چون امپرسیونیسم را در نقاشی نهاده و نام نقاش های خوش ذوقی چون کلود مونه و ژرژ سورا را در کنار فرهنگ و هنر خود ثبت کرده استTeyssier از این مکتب که با فرهنگ کشورش نیز درهم آمیخته تاثیرات بسیاری پذیرفته و آنچنان که بسیاری از نقاشی های خودش نیز در این حوزه جای

می گیرند، می توان تاثیرات این مکتب را در موسیقی اش نیز حس کرد.Ariettes Oubliees وجود دارد. بکر، همه و همه در ایده های با موسیقی. تکرارهای خوب، قرابت کامل ethereal، هارمونیک، خوب و در وکال

Ariettes Oubliees حتی اگر به خوبی آلبوم قبلی گروه نباشد در مقایسه با نمونه های مشابه در گروه های دیگر، اثر فوق العاده ای است.

DIVAN 40

می روسیه از نفره نام گروهی تک Ankhagramباشد که تا کنون پنج آلبوم رسمی منتشر نموده است. Thoughts، به معنی افکار، عنوان پنجمین اثر این بند

می باشد که در سال جاری منتشر شده است. آشنا«، »نا زده«، »غم »مالیخولیایی«، کننده«، »خسته »متفاوت« و صد البته »پر احساس« برچسب هایی هستند که تنها با یک بار گوش سپردن به »افکار« به آن خواهیم با ریف های ضعیف، اثری است که چسباند. »افکار«

فضاسازی های قدرتمند و احساسی و آشنایی زدایی در حوزه وکال بواسطه استفاده از Growl vocalـی خسته کننده و یکنواخت شناخته می شود.از با میزان مشخصی اتفاقا یک آلبوم Funeral Doom چارچوب پذیر قائل نیست، برای خود محدودیتی به هیچ عنوان این که با وجود Thoughts

خالقیت است. آلبومی که حتی اگر خود آهنگساز نیز بر آن قائل نباشد، چارچوب مشخصی را برای خود تعیین کرده است و از آن فراتر نمی رود. Shape Of در حال شکل گیری است تا حد زیادی همان کلیت موسیقایی را تداعی می کند که در گروه خوبی مثل Thoughts کلیتی که در موسیقی Shape Of Despair شاهدش هستیم. کلیتی که با فضاسازی های امبینت و ترکیب هایی که با ریتم می سازند شناخته می شود. شاید تنها ویژگی که Despairرا در این کلیت موسیقایی متمایز تر از Ankhagram می سازد وجود فیمیل وکال باشد. فیمیل وکالی که در موسیقی Shape Of Despair نقشی فراتر natalie Koskinen می کند. نقشی که اتفاقا وکالیست توانایی همچون Ethereal از وظیفه کلی یک وکال دارد و سعی در ساخت فضاهایی متمایل به Ankhagram از همان جایی که به نظر نقطه قوت آن به حساب می آید، ضربه می خورد. نقطه ضعف ،Ankhagram .به راحتی از پس آن بر می آیددقیقا همین است. پروژه ای تک نفره که شخص اصلی آن هر چقدر هم که توانمند باشد نمی تواند مانند یک گروه، تمام وظایف را به درستی انجام دهد. Ankhagram در اجرا ضعیف است. با این حال Ankhagram تمام سعی خود را کرده تا در آهنگ سازی و مرحله نوشتن اثر این ضعف را پوشش دهد. باید در نظر داشت که این تاثیر پذیری و شبیه بودن فضاسازی های Ankhagram به Shape Of Despair برای بند به هیچ وجه نکته منفی به حساب نمی آید. Ankhagram مرزها را به خوبی می شناسد و می داند که چگونه فضاهایی درست کند که منحصر به خودش باشد. بند این مساله را در آلبوم قبلی خود نیز ثابت کرده است. کافیست قطعه Kids از گروه راک آمریکایی MGMT را بشنوید و آنرا با کاوری که Ankhagram از آن کرده مقایسه کنید.

آنجاست که متوجه قدرت Ankhagram در ساخت فضاهای خاص و منحصر به خودش می شوید!نکته جالبی که توجهم را جلب کرد وکال یکنواخت Ankhagram در تمام آثار و تک تک قطعه هایی است که تا کنون ساخته است. بند با وجود موسیقی متنوعی که از خود به نمایش گذاشته، هیچ تغییری در سبک و سیاق وکال انجام نداده است. Growl vocal یکنواخت، خسته و پوچ آن را همانگونه که در آلبوم اولش بود در Thoughts نیز می بینیم. جالب انجاست که این وکال یکنواخت همیشه اشعاری را بیان می کند که اول شخص هستند. تمام اشعار این آلبوم نیز از زبان اول شخص بیان می شوند و کسی جز شاعر را شامل نمی شوند. آلبوم با یک قطعه بدون کالم آغاز می شود و پس از چهار شعر کوتاه، با قطعه ای

بدون کالم به پایان می رسد. »افکار« اثری است که با سادگی اش معنی پیدا می کند. شاید بتوان برای سادگی موجود در »افکار« هزار و یک دلیل فلسفی آورد؛ اما اثر، ذاتا دوست دارد هر پیچیدگی را نفی کند؛ به همین دلیل هر بحثی که به هر عنوانی آن را وارد پیچیدگی کند از پایه غلط است. در "افکار" به دنبال پیچیدگی نباشید؛ فقط موسیقی

را احساس کنید و با آن همراه شوید ...

The Divinity Of به فاصله سه سال پس از آلبوم Ahab اثر اخیر گروه آلمانینباید به چشم آلبومی عادی به ان نگاه Oceans منتشر شده است. اثری که مسلما کرد. Ahab با وجود پایه ثابتش در جزئیات کار شدیدا تغییر کرده است. این تغییر در جزئیات از جایی شروع می شود که این گروه آلمانی در The Giant از کتاب »موبی از پذیرفته تاثیر بند دوم و اول آلبوم که انچنان است. پذیرفته تاثیر دیگری دیک )وال سفید(« نوشته هرمان ملویل بود، The Giant از تنها رمان ادگار آلن پو، »سرگذشت آرتور گوردن پیم« تاثیر پذیرفته و سعی در بیان خاص خود تحت تاثیر

آن را دارد.در »سرگذشت آرتور گوردن پیم« نیز همچون » موبی دیک )وال سفید(« شخصیت

اصلی داستان در ظاهر فردی معمولی و در باطن انسانی تنها و بیکس است که احساساتش از دنیای اطراف لطمه دیده. این ویژگی، ویژگی بسیاری از مخاطبان موسیقی Ahab نیز هست. این گروه آلمانی می داند مخاطبانش را چه دسته ای تشکیل می دهند و آنچه که در The Giant به نمایش می گذارد در حقیقت همان Ahab قدیمی با زاویه و نوع نگاهی متفاوت است. نوع نگاهی که باعث شده جزئیات این اثر تا حد زیادی با The Call of the Wretched Sea و

The Divinity of Oceans متفاوت باشد.با جمله اول آن شروع می کند. در همان قطعه اول و در جمله اول می گوید »من آرتور تاثیر پذیرفته که حتی کار خود را این رمان از به حدی Ahab

DIVAN 41

ادامه مطلب در صفحه 55

Page 22: 8th issue 16 04 1392

For My Parents عنوان ششمین آلبوم استدیویی مونو می باشد. آلبومی که به فاصله سه سال از اثر قبلی خود منتشر شده است.

موسیقی مونو را می توان موسیقی الیه ها نامید. موسیقی که در الین ها و الیه های مختلف و ساده ای شکل می گیرد و پرورش می یابد. الیه هایی که ممکن است با یک نت ساده به یک ملودی تبدیل شوند و با آن یک ملودی قطعه ای یازده دقیقه

ای را پرورش دهد.مهم ترین ویژگی موسیقی مونو همچنان در For My Parents حفظ شده است.

این ویژگی دقیقا همان نکته ای است که بسیاری از گروه های داخلی کشورمان نیز از آن غافلند. ویژگی که توانایی تبدیل یک آلبوم معمولی را به یک اثر یکه و خاص دارد. این ویژگی چیزی جز تسلط به موسیقی سنتی و محلی کشور سازنده اثر نیست. مونو از این نکته نهایت استفاده را می برد و دائما با نگاهی به فرهنگ و موسیقی سنتی ژاپن نقاط ضعفش را می پوشاند. هیچ چیز مثل فرهنگی که آهنگساز با آن زندگی می کند و دائما با آن در حال دست و پنجه نرم کردن است نمی تواند به هنری چون موسیقی که اساسا از الیه هایی اجتماعی و فرهنگی سرچشمه می گیرد برای خاص و یکه شدن یک اثر کمک کند. فرهنگی که موزیسین آن را حس کرده باشد و بتواند یک قطعه را خاص

و حتی ارزشمند تر از آنچه که هست نشان دهد.کلیت For My Parents از نظر ساختاری بسیار منسجم تر از Hymn to the Immortal Wind به نظر می رسد. انسجامی که این پنج قطعه بدون کالم را در کلیت ِ ساختار محور ِ موسیقی ِ مونو قوی می کند. هر پنج قطعه آلبوم با وجود فضاهای متفاوت شان کلیت یکسان و حس مشترکی را تداعی می کنند. کلیتی که الزاما از هرنوع پیچیدگی به دور است. یک Post Rock ناب با المان های مختلفی از موسیقی Classical که البته دائما تاثیر پذیری اش از موسیقی مینی مال را نیز یاداوری می نماید. جالب آنجاست که با وجود پیچیدگی های فراوان موسیقی Classical و استفاده گروه از ارکستری حرفه ای در این آلبوم، مونو نه تنها هویت مینی مال آثار خود را از دست نداده که به فضای ساده و البته فرمال بسیار جالب و داستان گویی نیز دست پیدا کرده است. فضایی که به هیچ وجه یک قطعه را جدا و منتزع از قطعه دیگر شکل نمی دهد و در کلیت آلبوم است یک انتزاع جذاب پدید می آورد. اتفاقی که به هیچ وجه برای آلبوم قبلی نیفتاد. Hymn to the Immortal Wind روی تک قطعه های منتزع از جریان اثر تاکید داشت در حالی که For My Parents برای ساخت کلیتی انتزاعی تالش می کند. تالشی که اتفاقا بواسطه حضور پر رنگ تر ارکستر نسبت به آثار پیشین

گروه عمال موفق می شود.For My Parents مسلما قدم رو به جلویی برای مونو است. آلبومی که امضای احساسات لطیف و سرشار این گروه خالق ژاپنی پای آن است. این آلبوم همچنان مونو

را برای مخاطبانش در اوج نگاه می دارد.

Eremita چهارمین آلبوم رسمی Ihsahn است. مثل همیشه نام موزیسین های مهمان زیادی در بین همکاران این آلبوم به چشم می خورد که از بزرگترین آن ها می توان به Jeff Loomis )که در اجرای گیتار لید قطعه چهارم همکاری کرده است(و Devin Townsend )که در اجرای وکال قطعه سوم همکاری کرده است( اشاره کرد. نام Jørgen Munkeby )نوازنده ساکسیفون( نیز نام آشنایی به نظر می رسد که در آلبوم قبلی نیز با گروه همکاری خوبی داشت. Ihsahnهمچنین از فقدان درامر اصلی خود یعنی Asgeir Mickelson در این آلبوم رنج می برد وTobias Ørnes )درامر گروه نروژی Leprous(جایگاه او را گرفته است. در این آلبوم نوازندگی گیتار باس نیز مثل آلبوم اول و بر خالف آلبوم قبلی بر عهده

خود vegard Tveitan بوده است و اکنون او عالوه بر گیتار الکتریک، کیبورد، پیانو و وکال، نوازندگی گیتار باس را نیز عهده دار شده. همچنین میکس و مسترینگ آلبوم مثل اثر قبل توسط یکی از برجسته ترین های این کار یعنی Jens Peter Daniel bogren انجام شده است.

یکی از مهمترین ویژگی های موسیقی Ihsahn پیوستگی و انسجامی است که با وجود موزیسین های مهمان متعدد و سرشناسش در کلیت آلبوم ایجاد می کند. گروه Ihsahn با یک ذهن ِ فعال هدایت می شود. ذهنی که متعلق به vegard Tveitan است و دائما از افراد مختلف تاثیر می پذیرد و ایده های آن ها را تجزیه تحلیل و تجربه می کند. با این حال خروجی که به مخاطب ارائه می کند از آنجا که از فیلترهای متعدد ِ یک ذهن ِ خالق و چارچوب محور خارج شده است یک اثر یکپارچه و یکه است. vegard Tveitan با تاثیر پذیری از موزیسین های مهمان خود سعی در تکرار نکردن خودش دارد. اتفاقی که در چهارمین آلبوم رسمی او هویت بهتری نیز پیدا می کند.

vegard ـی که مسیر آن با توجه به پیشینه موسیقاییProgressive Metal .است Progressive Metal نیز همچون سایر آثارش متمایل به Ihsahn سبک این آلبومبا توجه به فعالیت این موزیسین برجسته در گروه هایی مثل Emperor و Peccatum به سمت و سوی Tveitan کامال مشخص می باشد و اصال طبیعی است که Extreme حرکت کند. Ihsahn در Eremita چارچوب های فرمی اش را اندکی گسترش می دهد و سعی در ایجاد فضایی خاص تر از سه گانه قبلی اش دارد.در حقیقت آنچه که در Eremita به نمایش گذاشته می شود هم بدعت دوباره ای با The Adversary است که یاداور بلک متالی بود که در Emperor دیده می شد و هم یاداور حال و هوای خاص و Extreme آلبوم قبلی. البته Eremita با وجود این بدعت پذیری و بازگشت ها سراسیمه از آن ها براعت می طلبد و سعی دارد چیزی خارج

DIVAN 42

از آن سه گانه را به نمایش بگذارد. پروسه ای که با موفقیت نیز طی می شود. آلبوم با معمولی ترین قطعه خود آغاز می شود. قطعه ای که با ریف های انرژیک و هارمونی های ضمنی اش مخاطب را با خود همراه می کند و به The Paranoid می رساند. آغاز The Paranoid مصادف است با بازگشت Ihsahn به آلبوم The Adversary و ملودی وکال chorus آن مصادف می شود با یک Ihsahn خالقانه و جدید که سعی در گسترش چارچوب هایی دارد که در سه Devin گانه اش ساختار ِ محدودی یافته بودند. گسترشی که با استفاده از این خالقیت در چند قطعه دیگر عمال قابل حس می شود. از حس امید بخش صدایTownsend در قطعه سوم و گیتار لید فوق العاده گوش نواز The Eagle and the Snake که بگذریم به آوای زیبای ساکسیفون در Catharsis می رسیم. آوایی که حجم آن در این آلبوم نسبت به اثر قبلی شدیدا کم شده و هم نشینی اش با گیتار لید سوزناک این قطعه مسلما لحظات لذت بخشی را برای مخاطب

فراهم می آورد. لحظاتی که می توان در The Grave و Recollection نیز شاهد آن ها بود.Ihsahn در Eremita اثر غیر قابل حدسی را ارائه می کند. آلبومی که هم می توان سه گانه قبلی را در آن دید، و هم ندید!

تک ای پروژه Hypomanieنفره از هلند است که در سال 2007 Selwin Hageraats توسط یک کنون تا بند شد؛ تاسیس ،Single یک ،EP یک ،Demo

یک Split و سه آلبوم استدیویی منتشر نموده است. Calm Down, you Weren't Set On Fire عنوان آخرین آلبوم استدیویی بند است که در سال جاری به فاصله اندکی پس از اثر قبلی منتشر شده است.

انتقال ِ درست ِ مفاهیم بدون استفاده از کلمات و تصاویری که ذاتا ناقل مفاهیم و معانی متعدد هستند شاید بزرگترین ویژگی موسیقی به عنوان هنری منتزع باشد. موسیقی ِ بدون کالم موظف است مخاطب را بدون هیچ نوع اطالعات اضافی با خود همراه، و مفاهیم مد نظرش را در اختیار مخاطبش بگذارد.اساسا موسیقی Instrumental جبرا نوعی ساختارگرایی فرمیک را متحمل میشود که به هر صورت می تواند تابعی از شرایط بیرونی باشد یا نباشد. در موسیقی مورد نظر ما که آلبوم آخر Hypomanie تحت عنوان Calm Down, you Weren't Set On Fire است این ساختارگرایی مشخصا تحت تاثیر عوامل بیرونی است؛ نگاهی فرمالیستی که تحت تاثیر شرایطی بیرونی قرار گرفته و سعی در فرمال نشان دادن آن دارد. منطق این نوع نگاه را میتوان بواسطه همان فرم کلی اش )که مشخصا با طعنه هایی به Depressive black Metal نشانه گذاری شده( دانست؛ در حقیقت Hageraats کوشیده تا با استفاده از بیان فرمال خود بواسطه Instrumental بودن قطعات و استفاده از المان های Depressive black در فرم، نگرشی که Depressive blackها در اشعارشان در ارتباط با »درک

نکردن و ندیدن معضالت انسانی در عین وضوح ان ها« دارند را در بطن اثر نشان دهد. که عمال موفق می شود.سبک آلبوم را می توان black Metal با تاثیرات زیادی از Shoegaze دانست. تسلط Hageraats بر بلک متال – با توجه به فعالیت های متعددش در بندهای Depressive black Metal - توانسته تا حدی به کمک وی بشتابد. هر چند که از طرفی هم ماهیت خسته کننده آثار او را به همراه داشته ؛ خستگی ای که میتوانست به راحتی از آلبوم زدوده شود متاسفانه در قطعه ای مثل Stars And The Sweet Smell Of Cinnamon 19 به اوج خود رسیده و شدیدا احساس میشود؛ البته نمی توان تاثیرات فقدان وکال را نیز در این فرایند بدون نقش دانست. وکالی که به راحتی توانایی زدودن این خستگی را دارد و همانگونه که می بینیم در قطعه ای همچون Lullabye For Ian که از voice-sample استفاده می شود )توجه داشته باشید که voice-sample نقشی در »بدون کالم« بودن یا نبودن یک قطعه ندارد( میتواند تاثیر خود را بگذارد و حتی فضا را برای یک breakdown در 8:50 باز میکند تا شنونده از تکرارهای مکرر یک

ملودی خسته نشود.الگوهای درامز و ریف های گیتار که عمال وظیفه شکل دادن به ریتم پس زمینه آثار بلک متال را برعهده دارند هر قدر که در آلبوم قبلی عالی و بدون نقص کار شده اند، در این آلبوم وضعیت نا بسامان و به هم ریخته ای دارند! در عوض ملودی های گیتار، فضاسازی های متعدد کیبورد و کلین گیتار های جالب توجه زیادی

در این آلبوم وجود دارند که تا حدی می توانند ریتم های بعضا فکر نشده و نابسامان اثر را پوشش دهند.در مجموع اثر خوب و قابل قبولی را از این پروژه هلندی شاهد هستیم. اثری که برای عالقمندان به موسیقی های ساده، بی آالیش و غم انگیز یقینا درخور توجه

خواهد بود.

DIVAN 43

Page 23: 8th issue 16 04 1392

منتشر شد. سال از چهار پس باالخره Moonspell اخیر آلبوم ارائه در آنها تجربه اولین Moonspell استدیویی آلبوم نهمین دوبل سی دی نیز هست. آلبوم در دو سی دی و با دو عنوان مختلف بنیادین مشترک، آثار با وجود ویژگی های منتشر شده است که

کامال متفاوتی نسبت به یکدیگر هستند.کامال Omega White و Alpha noir ساختاری نظر از

منطبق بر همان توصیف های حسیکی هستند که Fernando Ribeiro قبل از انتشار رسمی آلبوم از آنها کرده بود. Alpha noir به »یک گوله آتش« می ماند و Omega White همچون »سایه ای وهم انگیز«. این توصیف های کوتاه ضمن اینکه ماهیتی حسیک از آلبوم را برای شنونده تداعی می کنند می توانند به نگاهی دقیق بر سبک این دو سی دی نیز کمک نمایند. سبکی که شنونده در کلیت Alpha noir با آن مواجه است در حقیقت همان نقطه قوت Moonspell است. یعنی یک Gothic metal با المان هایی از Death metal، Melodic death metal و Progressive. اثری که ادامه راه بسیاری از آلبوم های خوب گروه نیز هست. چیزی شبیه به همین آلبوم قبلی. Omega White اما آلبوم خالقانه تری برای Moonspell به نظر می رسد. یک Gothic metal که البته گرایش بیشتری نسبت

به موسیقی راک و Gothic Rock دارد. گرایشی که کمتر در آثار این گروه پرتغالی شاهد آن بودیم.ویژگی که Moonspell در هر دو اثر با خود به همراه دارد پایبندی اش به Gothic است. ویژگی که موفق می شود Alpha noir و Omega White را همچون یک پل به یکدیگر مرتبط سازد و بنیانی محکم برای ساختارشان فراهم آورد. ویژگی که به شکل بالقوه دغدغه مندی گروه را تایید می کند و سوای بحث کیفی دو اثر،

ذاتا قابل ستایش است. ساختار خطی اکثر قطعه های Alpha noir همان طور که از Moonspell و Gothic metal انتظار داریم ساختاری کلیشه ای است. فرمی کلیشه ای که البته با پرداختی نسبتا خوب سعی دارد اندکی فرم قابل پیش بینی اش را به هم بزند و خالقانه عمل کند. ریف های گیتار و الین هایی که برای کیبورد در chorusها در نظر گرفته شده بسیار به یاد ماندنی هستند و به جذاب شدن ِ هر چه بیشتر chorusها کمک می کنند. چیزی که در قطعه Grand Stand نیز می بینیم. یک chorus بسیار جذاب که با ترکیب ریفی به یاد ماندنی و ملودی دلنشین کیبورد به خوبی شکل می گیرد. جالب اینجاست که اشعار در chorusها به هیچ وجه سد راه ملودی های وکال نمی شوند و Fernando Ribeiro با بکارگیری تکنیک های ِ خاص ِ خود سعی در هم مسیر کردن اشعار و ملودی های وکال دارد. آنچنان که می بینیم بعضا بن مایه محتوایی آلبوم نیز در chorusها بیان می شوند. این اتفاقی است که در همین قطعه Grand Stand نیز می افتد. بن مایه ای که در حقیقت محور اصلی آلبوم می باشد و در نفی جمله »هر آنچه مرا نکشد مرا قوی تر خواهد ساخت« از فیلسوف معروف آلمانی، فردریش نیچه خالصه می شود. Moonspell در آخرین جمله

آلبوم می گوید »هر آنچه مرا نکشد به من صدمه خواهد زد.« و اینگونه است که Alpha noir پس از کنکاش های مختلف در اشعار به پایان می رسد.پس از پایان سی دی اول یعنی آلبوم Alpha noir با یک هدیه ویژه از طرف Moonspell روبرو می شویم. سی دی دوم آلبوم که عنوان Omega White را نیز یدک می کشد در تعدادی محدود منتشر شده است. Omega White در حقیقت چیزی جز یک هدیه نیست. یک هدیه که مخاطب را با چهره ای اتمسفریک از Moonspell !از دست داده Alpha noir به نمایش گذاشته همان چیزی است که در Omega White در Moonspell روبرو می کند. آنچه که Moonspell Type O روبرو می کند. رویی که در این سبک از موسیقی گروه های بسیار خوبی همچون Gothic مخاطب را با روی دیگری از موسیقی Omega White در

negative را نیز در کنار خود دارد. موسیقی که می توان از لحظه لحظه کلین وکال ها، ملودی های کیبورد، سولو های گیتار و اتمسفر خوشایندش لذت برد.در مجموع Alpha noir/Omega White یک آلبوم بسیار هدفمند و خوب بنظر می رسد. هشتاد دقیقه Gothic ناب که این روزها کمتر می توان به آن دسترسی

پیدا کرد.

EP در همیشه Agalloch رسد می نظر به هایش قصد دستیابی به فضایی بکر و متفاوت تر از آلبوم های رسمی اش دارد. فضاهایی که گرایش شدیدی به Extreme دارند و اتفاقا گاهی اوقات نمی آلبوم های رسمی اش خوب عمل همچون

کنند.Faustian Echoes – به معنای »پژواک های فاوست« )فاوست شخصیتی در یکی از افسانه های

قدیمی آلمان است که در این افسانه روح خود را به شیطان می فروشد( - یک EP با یک قطعه بیست و دو دقیقه ای می باشد که Agalloch در سال جاری منتشر کرده است. قطعه اساسا برایندی از اثار و ایده های Extreme این بند ِ با استعداد است. یعنی تجمیعی از ایده های سایر EP ها و بعضا ایده های خاص ِ آلبوم های رسمی را در اهنگسازی و شیوه ضبط ان شاهد هستیم. از voice sample ها گرفته تا شیوه ضبط گیتار آگوستیک و آرپژهای ساده ای که سراسر قطعه را در بر گرفته.

جالب است بدانید که Faustian Echoes با تاثیر پذیری از نمایشنامه فاوست اثر شاعر و فیلسوف آلمانی، یوهان ولفگانگ گوته ساخته شده است.

2002 سال در lethian Dreamsفرانسوی گروه Matthieu Sachsو Carline van Roos توسطعنوان Season Of Raven Words شد. تاسیس دومین آلبوم رسمی گروه است که به فاصله سه سال از

آلبوم bleak Silver Streams منتشر شده است.این گروه در حقیقت حاصل دغدغه موسیقایی دو دوست است. دو دوستی که در گروه Remembrance نیز با یکدیگر همکارند و توانایی شان در خلق فضاهای بکر و احساسی را قبل از این پروژه نیز ثابت نموده اند. آنچه که

در دومین آلبوم رسمی این گروه فرانسوی می بینیم بیش از هر چیز شبیه به یک دوباره کاری عامدانه است. این دوباره کاری که ذاتا ماهیتی قابل بازخواست و نقد دارد از انجا که در Season Of Raven Words به شکلی عامدانه کاربردی می شود، ناچارا ماهیت ذاتی خود را از دست داده و شکل تازه ای به خود می گیرد. شکلی که بواسطه تقلید عامدانه اش سعی در ساخت ماهیت جدیدی به تقلید از آنچه که قبال بوده دارد. آنچه که در این میان حائز اهمیت است میزان خالقیت و پرداختی است کهLethian Dreams برای ایجاد ساختار جدیدش در سایه ساختار قبلی انجام می دهد. از آنجا که موسیقیLethian Dreams دائما بر اساس ِ کلیات شکل می گیرد این تقلید نیز در کلیات خالصه شده و به جای اینکه به عاملی برای بازخواست و نقد تبدیل شود به ابزاری برای پیوستگی ِ ضمنی بین آثار تبدیل می گردد و از آن

استفاده ای مثبت می شود.Season of Raven Words در کلیات کامال یک پارچه و پیوسته نشان می دهد و در خالقیت ها بسیار محتاط و میانه رو. آنچه که در کلیات جدی گرفته می شود همچون آلبوم قبلی همان سیبل احساسات ِ مخاطب است. Lethian Dreams احساسات غم انگیز، تنها، منزوی، بی امید و اشک های زیبایش را به شما ارائه خواهد کرد و تمام سعی خود را می کند تا تمام آنچه در این 40 دقیقه می شنوید، احساس کنید. احساسی که سعی می شود با توجه به الیه های Atmospheric کار به بهترین شکل ممکن به مخاطب القا شود. در این آلبوم شاهد رشد فضاهای ethereal بودیم. فضایی که به واسطه استفاده نکردن از harsh vocal بیشتر از قبل به نظر می آمد و اجرای آن تماما وظیفه Carline van Roos بود. البته اجرای این نوع وکال برای Carline van Roos مساله جدیدی نیست. چراکه او در پروژه تک نفره نئوکالسیکال/امبینت Aythis نیز حضور دارد و به خوبی بر اجرا و ساخت این نوع فضاهای هارمونیک آشناست. این اجرای ethereal وکال، ناچارا فضایی Atmospheric را وارد اثر کرده است که بیش از پیش مورد توجه واقع شده. فضایی که با الین های بکر کیبورد فضاهای هارمونیک و خالقانه ای به وجود آورده

که شنیدنشان مسلما لحظات ِ احساسی و سرشار از لذتی برای عالقه مندان به Doom Metal فراهم خواهد آورد.

نمایشنامه فاوست اثر گوته بدون شک یکی از خاص ترین نمایشنامه هایی است که تا کنون به رشته تحریر درامده است. یک نمایشنامه بلند که نوشتن آن از زمان جوانی )حدود بیست و چهار سالگی( گوته آغاز شده و تا چند ماه قبل از مرگش به طول انجامیده است. به نظر می رسد »پژواک های فاوست« تا همین جا نیز شباهت هایی به فاوست گوته دارد. »پژواک های فاوست« نمونه ای است از تجمیع ایده های متمایل به Extreme دو دهه فعالیت Agalloch؛ طوالنی ترین قطعه ای که تا کنون توسط Agalloch نوشته و ضبط شده است. همچنین باید اشاره نمود که این قطعه از دو بخش مجزا ساخته شده است.)از ابتدا تا دقیقه 9 و از 9 تا انتهای قطعه(. دقیقا مثل فاوست گوته که از دو بخش مجزا تشکیل شده است. بخش هایی که با وجود اشتراکات اجتناب ناپذیرشان، می توان آن ها را

مجزا از یکدیگر نیز بررسی نمود.Faustian Echoes بیش از هر چیز شبیه به اولین آلبوم رسمی بند، Pale Folklore است. وجود درامر حرفه ای همچون Aesop Dekker - که با توجه به سابقه اش در Ludicra به نظر می رسد بیش از سایر اعضای بند به بلک متال تسلط دارد – که از سال 2007 با بند همکاری داشته و از زمان ورودش، الگو های درامز را به آثار اولیه ای مثل Pale Folklore نزدیک کرده نیز یکی از نقاط قوت آلبوم است که گروه را در رسیدن به موسیقی خاصی که مد نظرش است هدایت کرده است. همچنین رگه هایی از آلبوم 2010 گروه در این EP دیده می شود. به عنوان مثال می توان به breakDown و اتفاقات بعد از آن که

در 6:14 پدیدار می شود اشاره نمود که شبیه به همان اتفاقی که در 5:33 قطعه Into The Painted Grey آلبوم 2010 می افتد.آرپژهای بسیار ساده و لطیفی که دائما از انها استفاده می شود، گیتار آگوستیک ها و voice sample های یاداور Tomorrow Will never Come نیز

با وجود جذابیت های همیشگی شان مسلما قدم رو به جلویی برای Agalloch محسوب نمی شوند. واضح است که Faustian Echoes شاهکار نیست، اما اثر خوبی است که Agalloch را همانطور که بوده، در اوج نگاه می دارد.

را آغاز از ضبط آلبوم جدید خود Children Of bodom گروه مشهور منتشر 2013 سال در فنالندی گروه این استدیویی آلبوم کرد.هشتمین

خواهد شد.و بود خواهند عالی جدید قطعات که کرد عنوان Jaska Raatikainen old school death metal و black metal، heavy metal بین فضایی

خواهند داشت.

DIVAN 45

Page 24: 8th issue 16 04 1392

Leif Hedström گروهی فنالندی است که در سال 1992 توسط Heveinاست. کرده منتشر رسمی آلبوم یک و دمو چند کنون تا گروه شد. تاسیس Gentle Anarchy اولین EP گروه می باشد که پس از هفت سال سکوت

باالخره منتشر شد. آلبومی که Hevein در سال 2005 منتشر نمود یکی از متفاوت ترین آثاری Sound .منتشر شده است Progressive Metalاست که تا کنون در سبکاز ساختار کلیشه پیروی اش با وجود بود خالقانه که اثری Over Matterای verse-Churus همچنان مخاطب را جذب می کرد. اثری که از نوازنده

ویالون بسیار خوبی مثل Max Lilja )یکی از اعضای قبلی گروه مشهور Apocalyptica( نیز بهره می برد. Hevein در Gentle Anarchy همچنان مسیر قبلی اش را ادامه می دهد و برای مخاطب همان Progressive Metal خاص خود را به همراه میزان مشخصی از موسیقی Symphonic فراهم می آورد. ویالون و ویالون سل در Gentle Anarchy نیز مثل Sound Over Matter در بکگراند کار نمانده و Hevein از آن ها تا جای ممکن استفاده می کند. با آن ملودی هایش را هدایت می کند و پس زمینه کار را در اختیار می گیرد. حتی گاهی اوقات در قسمت Interlude )که در Progressive Metal معموال جایگاه گیتار سولو است( به جای گیتار لید قرار می گیرد و سولو می زند. با وجود این ویالون خوب، ریف ها حتی ناپخته تر از Sound Over Matter به نظر می رسند و پرداخت خوبی روی آن ها صورت نگرفته است.آنچنانکه از Hevein انتظار داریم هم ساختار تمام قطعه های آلبوم از فرم verse-Churus پیروی می کنند و هم می توان نوعی دو گانگی میان قطعه های آلبوم دید. دو گانگی که اتفاقا در Sound Over Matter بارزتر نیز بود. این دوگانگی را می توان در مقایسه دو قطعه nor و Gentle Anarchy نیز پیدا کرد. جایی که ریف های سنگین تر در کنار Harsh vocal های یخ زده و سرد، و کلین وکال ها در کنار الین های لطیف ویالون و ریف های مالیخولیایی گیتار قرار می گیرد. همین دوگانگی میان

قطعه های آلبوم است که می تواند طیف گسترده تری از مخاطبان را در بر گیرد.Gentle Anarchy مثل Sound Over Matter اثر متفاوتی است که همچنان ویژگی های متفاوت Hevein و حس خاص فنالندی اش را به همراه دارد. اثری که

می تواند برای یرخی طرفداران Progressive Metal جالب توجه باشد.

از اول است. ستایش قابل جهت چند از Alcest موسیقی شد باعث پیشین های سال در که خالقیتی جهت به همه Shoegazing به شکلی اصولی از موسیقی راک به موسیقی Shoegaze در که تسلطی با Alcest کند. پیدا راه متال داشت الیه هایی از آنرا به بلک متال تزریق نمود و این موسیقی را به وادی جدیدی هدایت کرد. راهی که اتفاقا به واسطه همین Alcest، امروزه به شکل مثبت و رو به جلویی از طرف گروه

های متفاوتی پیگیری می شود. Les voyages De L'Âme نیز همچنان از کلیشه ای پیروی می کند که گروه در اوایل سال 2000 برای خود به وجود آورد. کلیشه ای که اتفاقا خود، نه از کلیشه دیگری تقلید می کند و نه به فرم خاصی محدود می شود. بلکه سعی دارد برای شکل گیری اش خود را تکرار نکرده و از فرم های تجربه نشده ای استفاده نماید. آنچه که گروه در Les voyages De L'Âme به نمایش گذاشته مثل گذشته در بر دارنده همان تضاد دوست داشتنی است که مخاطب انتظارش را دارد. تلفیقی از بلک متالی خشن و Post Rock را حفظ نموده و بعضا به shoegazing افسار گسیخته با ملودی های احساسی و زیبا که حس امید را در مخاطب زنده می کنند. ملودی هایی که گرایش شان بهطعنه می زنند. البته می توان تا حد زیادی شاهد دور شدن Alcest از حال و هوای بلک متال گونه اش بود. دور شدنی که تا حد زیادی نیز به ضرر گروه تمام می شود. چراکه طبیعتا وکال نیز در مسیر shoegazing قدم گذاشته و کمتر از مهارت هایش در Growl vocal استفاده می کند و بواسطه اجرای همیشه ضعیف neige در کلین وکال ها و ساخت فضاهای ethereal، آلبوم با بحران رو به رو می شود. بحرانی که البته زیاد دوام نیاورده و به واسطه Song Writing قوی ملودی ها و الین های متعددی که

تعریف شده فراموش می شود.یکی از مواردی که Alcest را خاص و متمایز می کند این است که در عین حال که موسیقی ساختار روان، خطی و ساده ای دارد مخاطب را با عمیق و پیچیده ترین احساسات درگیر می کند. به عنوان مثال می توان به قطعه Solar Song در آلبوم قبل اشاره نمود که در عین حال که ساختار بسیار ساده ای دارد آنچنان مخاطب را با همان ریتم ثابت و ساده جذب خود می کند که شنونده متوجه ثابت بودن ریتم قطعه نمی شود. Les voyages De L'Âme نیز مثل اثر قبل از خود از این قاعده مثتثنی نیست و می تواند

مخاطب آثار این گروه خوش ذوق فرانسوی را بواسطه این تضاد بین سادگی و پیچیدگی راضی نگاه دارد.ایده های فراوان، ملودی های خالقانه ی غیر تکراری و در عین حال قابل لمس در این آلبوم بواسطه گرایش بیشترش نسبت Post Rock و shoegazing بیشتر و هدفمند

به کار رفته اند.همچنین برخی تکرار ریتم های اضافه ای که در اثر قبلی شاهد آن بودیم در این آلبوم رخت بسته اند.Alcest در Les voyages De L'Âme نه خودش را تکرار کرد و نه اثر خارج از انتظاری ارائه داد. بلکه از تسطش بر زیر شاخه های موسیقی راک استفاده نمود و

آلبومی ارائه کرد که همچنان طرفدارانش را به آینده گروه مورد عالقه شان امیدوار نگاه دارد.

این استدیویی آلبوم نهمین عنوان Dead And The Kingگروه سوئدی است و همانطور که از کاور آرت اثرش نیز مشخص Tonight's Decision ِ است همچنان از همان فرمول خاصپیروی می کند. فرمولی که اولین اولویت آن ساخت فضایی است Gothic Doom و Alternative rock میان مرزی که Tonight's Decision از قبل تا که مرزی باشد. Metalهیچ گروهی حتی به سمت آن نیز نرفته بود. این تغییر ناگهانی Katatonia از Death doom به Alternative rock در اواخر دهه نود به عنوان نشانی از بی ثباتی گروه نیز تبدیل شد و

دائما مورد نقد قرار می گرفت. نشانی که در Dead And The King ثابت می شود شایسته این گروه نبود. Dead And The King شدیدا با ثبات، دغدغه مند Gothic Doom Metal و Alternative rock در ابتدای دهه سوم فعالیت خود همچنان فرم تلفیقی Katatonia .و قدرتمند تر آثار قبلی به نظر می رسداش را پایدارتر از گذشته حفظ نموده است و به هیچ وجه از اسکلت پیش ساخته اش فراتر نمی رود. اسکلتی که اواخر دهه نود توسط خود گروه آشنایی زدایی شده Jonas Renkse و منحصر به خود اوست و هیچ آلبوم یا گروه مشابهی را نیز یاداوری نمی کند. اسکلتی که همواره همنشینی ملودی ها و جنس صدای ویران کننده

جزء الینفکی از آن بوده است.یکی از ویژگی هایی که از دهه دوم فعالیت گروه تا کنون با Katatonia همراه بوده و همواره ماهیت ِ خاص ِ موسیقی او را در بطن آثارش حفظ نموده استفاده از تکنیک به مثابه ابزاری برای زیبایی شناسی است. در موسیقی Katatonia تکنیک ها بی هدف و برای لذت ِصرف به کار نمی روند بلکه با بررسی الیه هایی از احساسات مخاطب، آن ها را زیبایی شناسانه برمی انگیزند. یکی از محورهای اساسی یا شاید اساسی ترین محوری که دائما در کلیت موسیقایی Katatonia چنین نقشی ایفا می کند را می توان وکال دانست. جنس ِ خاص ِ صدای Jonas Renkse به عنوان پدیده ای فعال و جذاب در بطن آلبوم شنونده را دائما به سمت معنا سازی و بررسی بافت اشعار هدایت می کند و به محض اتفاق این رخداد همواره او را جذب سبک و تکنیک خاص ِ ملودی های وکال آن می نماید. Katatonia از تکنیک های موجود در ملودی های خاص وکال که سبک جدیدی نیز برای Alternative rock تلقی می شوند به عنوان مهم ترین کنشگر ِ تکنیکی ِ زیبایی شناسانه خود،

که می تواند با شنونده بیشترین تعامل را برقرار کند، بهترین استفاده را می برد. این فرایند که می توان از آن با عنوان انگیختگی ِ توامان احساس و معنا نیز یاد کرد در Dead And The King نیز مثل آثار قبلی گروه جریان دارد و دائما در کلیت اثر در حال شکل گیری است. اصال این حس زیبایی شناسانه و استفاده از تکنیک به مثابه زیبایی شناسی دائما در پوسته و کلیت ِ موسیقیایی آلبوم شکل می گیرد و وارد الیه های عمیق تر اثر نمی شود. به همین دلیل نیز با وجود ارزشمندی آثار این گروه سوئدی هیچ گاه آلبوم شاهکاری از او نمی بینیم. Dead And The King نیز از این قاعده ی پیش ساخته مستثنی نیست و صرفا در کلیت آلبومی است که مخاطب را از گروه مورد عالقه خود راضی نگاه می دارد و به هیچ وجه نمی تواند آن

را به شاهکار تبدیل کند. این آلبوم با The Parting آغاز شده و با Dead Letters پایان می یابد. آنچنان که قطعه اول آهنگی است که در آن تکراری عامدانه وجود دارد و مخاطب را دائما به یاد آثار قبلی می اندازد؛ قطعه انتهایی نیز همان Katatonia همیشگی با المان هایی از موسیقی Extreme است. در این میان هیچ چیز قابل بحثی وجود ندارد. موسیقی که Katatonia در Dead And The King به نمایش گذاشت همان اثر ِ متوسط و میانه رویی بود که باید باشد. همان چیزی که می بایست این سوئدی

های با استعداد را با آن شناخت. همان چیزی که باید تاریک، سرد و همواره قابل هضم باشد.

نروژی و نفره دو گروهی So Much For nothingدر سبک black Metal است. همین که نام نروژ و بلک از انتظار را به خود با هم در یک جمله می آیند خود متال هر اثری باال می برند. چه اولین اثر بند باشد چه نباشد. اولین آلبوم رسمی So Much For nothing از وجود چندین همچنین برد. می بهره نیز برجسته مهمان موزیسین چند و وجود نامی چون niklas Kvarforth که در قطعه چهارم به مکث بدون شود می باعث پرداخته هنرنمایی به آلبوم So Much اخیر اثر وجود این با برویم! آلبوم این سمت For nothing آنچنان که قابل بحث به نظر می رسد، بحث

برانگیز نیست. بند بدون هیچ تجربه قبلی و با اولین اثر خود قصد فتح قله مرتفعی را دارد. قله ای که رسیدن به ان بیش از اینکه نیازمند تفکر »ضد ایدئولوژی« مرتبط با این سبک باشد، نیازمند موسیقی خارج از کلیشه و ناب است. این در حالی است که انچه در Livsgnistاز نظر موسیقی می بینیم چیزی جز یک دوباره کاری کامال

عامدانه نیست. دوباره کاری که اتفاقا با هیچ خالقیت جدیدی نیز همراه نشده و نمی تواند So Much For nothing را تا انتهای مسیر راهنمایی کند. فقدان ایده های نوین و استفاده از ایده های تکراری که در این چند ساله بارها و بارها نمایش داده شده و مورد استفاده قرار گرفته اند نیز مواردی است که اثر را چندان یکه نمی کند. تاثیرپذیری بیش از اندازه از شیوه خاصی از black Metal که Shining و Lifelover به نمایش می گذاشتند در اکثر گیتار سولوها، ریف ها و حتی شیوه اجرای وکال به وضوح دیده می شود. تاثیر پذیری از ایده های قدیمی Shining تا جایی پیش می رود که در 6:25 قطعه Suffer in Silence دقیقا همان ایده ای مشاهده می شود که در 1:66 قطعه Laat Oss Ta Allt Fraan Darandr از Shining شنیده ایم. متاسفانه So Much For nothing پا را از

تاثیر پذیری از Shining و Lifelover نیز فراتر گذاشته و بعضا دست به تقلید عینی ایده های

DIVAN 47ادامه مطلب در صفحه 55

DIVAN 46

Page 25: 8th issue 16 04 1392

The Foreshadowing گروهی ایتالیایی است که در سال 2005 تاسیس Second World است. نموده منتشر رسمی آلبوم سه کنون تا و شده شده. منتشر 2012 سال در که باشد می گروه رسمی آلبوم سومین عنوان

آلبومی که حداقل انتظارات مرا براورده نکرد!Second World آلبومی است سراسر کلیشه ای. کلیشه ای که به هیچ عنوان خوب پرداخت نمی شود و در سطحی ترین حالت ممکن رها شده و شکل نمی گیرد. ساختار خسته کننده verse-Chorus همچون تابویی نشکستنی بر تمام قطعات اثر اشراف دارد. اساسا Doom Metal )خصوصا

در اینجا با گرایشات کمی نسبت به Gothic( سبکی است که در صورتی که به شکلی کلیشه ای و با پرداختی ضعیف بیان شود جز خسته کنندگی ثمری برای شنونده نخواهد داشت. در Second World دقیقا همین اتفاق می افتد. کلیت موسیقی آنچنان که باید شکل نمی گیرد. ملودی های وکال، که جایگاه خوبی را برای تجربه خالقیت های متفاوت در سبکی این چنینی به اهنگساز می دهد هیچ خالقیت جدیدی با خود به همراه ندارند و همچون ماشینی طی برنامه ای از پیش تعیین شده به اجرا دراورده می شود. ملودی هایی که با کلین وکالی یکنواخت همراه می شوند و نه تنها لذتی برای شنوده به همراه نخواهند داشت که او را از تک تک قطعات زده می کنند!!

ریف های کامال کلیشه ای، بد و خسته کننده نیز سراسر آلبوم را تحت پوشش خود قرار داده اند و یکی دیگر از عوامل خسته کنندگی آلبوم به شمار می آیند.نکته دیگری که به شکل عجیبی در آلبوم به آن بی توجهی می شود فقدان Chorusهای جذاب است!! حقیقتا عجیب است که Chorusهایی که اکثرا نیز حداقل بیش از سه بار تکرار می شوند حتی توانایی جذب شنونده برای دفعات اول و دوم را ندارند و او را پس می زنند! همان طور که می دانیم تکرار یک Chorus بیش از دو بار ذاتا شنونده را جذب قطعه می کنند و این در حالی است که در اکثر قطعات Second World این اتفاق نمی افتد! یعنی حتی تکرارهای Chorusها نیز توانایی جذب

شنونده را برای دفعات اول ندارند. این مساله را می توان نتیجه ملودی های کلیشه ای گیتار، کلین وکال یکنواخت و ملودی های خسته کننده ان دانست. The ندارد. را گروه دوم حتی و اول آلبوم با رقابت توان وجه هیچ به که اثری است. شده منتشر و ضبط شتابزدگی با که است اثری Second World

Foreshadowing حتی خودش را نیز تکرار نمی کند. Second World یک دوباره کاری و یک تالش بی حاصل است.

Lots Of Girls Gonna EP یک عنوان Get Hurtچهار کاور از ای قطعه چهار Suicidal آهنگ راک از گروهاست! شاینینگ black Metalبرای که سوالی اولین مسلما مخاطب آثار شاینینگ مطرح می

شود این است : چه ضرورتی برای ارائه این اثر در کارنامه شاینینگ وجود دارد؟ پاسخی که niklas Kvarforth به این سوال می دهد در حقیقت کلید ارزش گذاری این آلبوم نیز می باشد و وضعیت جایگاه این اثر را مشخص می کند. Kvarforth می گوید:" این EP به هیچ وجه مسیری که شاینینگ تا کنون داشته را تغییر نمی دهد؛ ما نیز مانند بسیاری از موزیسین های دیگر فقط به یک ژانر گوش نمی کنیم و سلیقه های متفاوتی داریم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم در اوقات فراغت و بیکاری که در استدیو سپری می کنیم شش قطعه را کاور کنیم که چهار قطعه از آن را در این EP ارائه خواهیم کرد.می دانیم که آن دسته از طرفداران شاینینگ که خود را محدود به

سبک و استایل می کنند از ما متنفر خواهند شد، اما این به ما مربوط نیست!"شاینینگ در این اثر مهم ترین ویژگی خود را از دست می دهد. این ویژگی چیزی جز »دغدغه مندی« همیشگِی او نیست؛ تا حد زیادی می توان این EP را حاصل یک بی دغدغگِی ِصرف دانست. یک اثر بدون هدف. جالب آنجاست که این بی دغدغگی، سراسیمه نیز از طرف گروه تایید می شود و متعاقبا در تار و پود اثر قابل حس است. کاور هر چهار قطعه بدون تغییر خاصی در ساختمان آهنگ رخ داده و در هر چهار قطعه حتی یک خالقیت منحصر به فرد که شاینینگ به آن اضافه کرده باشد نمی بینیم. یک سری تقلید کورکورانه که به هیچ وجه شکل درستی پیدا نمی کند و در سطحی ترین حالت ممکن رها می شود. یک سطحی نگری ِ صرف که عامدانه یا غیر

عامدانه اش قابل نکوهش، نقد و بازخواست است. For My سه قطعه از چهار قطعه ای که شاینینگ کاور کرده است از گروه هایی سوئدی و یک قطعه از گروهی فنالندی است. این چهار ترک عبارتند از قطعهDemons، یکی از بهترین اثار گروه Katatonia؛ قطعه utan Dina Andetag اثر گروه Kent؛ قطعه Kung Av Jidder اثر گروه Imperiet و قطعه

Carnival Of Rust اثر گروه فنالندی Poets Of The Fall که بدون شک بهترین قطعه ای است که تا کنون POTF ضبط کرده است.از فقدان خالقیت و اضافه نشدن هیچ عنصر جدیدی به این چهار قطعه که بگذریم مسلما این EP برای کسانی که ورژن اصلی آن چهار قطعه را شنیده باشند، چیز خاصی ندارد. قطعه For My Demons اثر Katatonia به حدی المان های مختص Katatonia را در خود دارد که نه تنها شاینینگ که هیچ گروه دیگری نمی تواند حتی نزدیک به آنچه Katatonia در سال 1999 خلق کرد را بسازد. جنس صدای خاص Jonas Renkse یکی از این المان ها است. المانی که در زمان همراهی اش با ملودی های خارق العاده این قطعه معنی بیشتری نیز پیدا می کند. شاینینگ در کاور این قطعه با وجود اجرای نسبتا خوبش، از قبل شکست خورده است. پس از این

DIVAN 48

Weather Systems نیز منتشر شد. تقریبا قابل حدس بود.

یک بی هویتی همه جانبه که هم در فرم و هم در مضمون We’re نمود عینی پیدا می کند. این آلبوم ادامه دهنده راهتغییر Here because We’re Here است. و همچنان همان

مضمونی آناتما در آن موجود است. تغییر مضمونی که نه در We’re Here because We’re Here توانست خودش را در فرم پیدا کند و نه در Weather Systems میتواند به این

مهم دست پیدا نماید.شاید به شکل مطلق نتوان گفت این چرخش در محتوا و

مضمون آثار اخر اناتما از سر بی دغدغه گی است یا سیر تکامل تفکرات)!(؛ اما انچه که مهم است توانایی تبدیل این چرخش صد و هشتاد درجه ای محتوایی، به فرمی درخور همان محتواست. نکته ای که اناتما به هیچ وجه نمیتواند از پس آن براید. چرخش شگرفی که از نظر مضمون در ترانه ها و حتی طرح کاور آلبوم رخ داده نمی تواند به شکل موسیقی در قالب فرمی معقول قرار گیرد. در حقیقت ما با چرخش مضمونی طرف هستیم که می توان گفت متضاد و در جهت انکار تفکرات گذشته است و فرم موسیقی همان فرم اواخر دهه

نودی به همراه چند تغییر کوچک است که آن هم نمی تواند کفاف چرخش مضمونی ای در این حد را بدهد.در این میان دو مساله خیلی مهم مطرح است که هر دو در موسیقی اناتما بی جواب میماند. اول اینکه این تغییر محتوایی حاصل چیست؟ و دوم اینکه به فرض بیان دالیل راجع به این چرخش مضمونی چرا فرم موسیقی نیز همراه با مضمون تغییر نمی کند؟ مگر می شود اول بگوییم We are just a moment in time و بعد بدون ذکر حتی یک دلیل بگوییم we're not just a moment in time ؟ این تضاد در قالب موسیقی و فرم باید به شکل عینی قابل تشخیص باشد. نکته ای که اناتما از آن غافل است. مضمون بدون ذکر دلیل، کامال

مسخ شده و تغییر می کند، ولی فرم ثابت است! موسیقی، به واسطه ماهیت منتزع خود صرفا از دریچه فرم بیان می شود، چطور می توان محتوا را تغییر داد و در فرم جز چند خالقیت کوچک تغییری ایجاد ننمود؟

تاکید بر بحثی که اناتما از نظر مضمونی در اثر قبلی پایگذاری کرده بود همچنان بدون هیچگونه پشتوانه ایدئولوژیک و فلسفی در حال پیگیری است. در حقیقت این بحث،اساسا بحث ایدئولوژیکی نیست! اناتما مرتب یک جمله را تکرار میکند. هم در آلبوم 2010 و هم در این اثر. اگر در آلبوم 2010 سعی می نمود که در لفافه سخن بگوید، در این اثر به شکل عینی تکرارش می کند. این جمله کم ارزش چیزی جز »we're here, cause we're here« که در قطعه The Gathering of the Clouds مکررا تکرار میشود نیست. جالب اینجاست که اشعار بر خالف ادعایی که وینست کاوانا مبنی بر فلسفی و منطقی بودن انها دارد، اصال منطقی و فلسفی به نظر نمیرسند و جمالت کامال بدون دلیل بر زبان جاری می شود. در همین قطعه The Gathering of the Clouds میتوان دریافت که این جمالت هیچ اساس و مبنایی ندارند! در حقیقت دلیل شاعر برای این همه »امید«، »زندگی جاودانه پس

از مرگ«، »تنهایی ای که میبایست خود انسان بر آن غلبه کند« در جمالت زیر خالصه میشود :Time is right/body will leave/but if we live/It's like a dream/Please believe/Let it wash your agony

!!!Please believe :عجیب است. اناتمای فیلسوف و منطق محور به شکل واضحی می گویدیک لول خوردن بی جهت که در اثر 2010 نیز دیده شده بود.اناتما اصال سخنی ندارد. نمیتواند که داشته باشد. چرا که به شکلی احساسی و غیر منطقی با موضوعی کامال منطقی برخورد می کند. این نتیجه گیری غیر منطقی در حقیقت در مسخ جمله و انکار ادعاهای پیشین اناتما نیز رونمایی میشود. اناتمایی که برای درد، غم و در لحظه زندگی کردن ترانه

سرایی می کرد اکنون دغدغه پیشینش صد و هشتاد درجه تغییر کرده و میگوید زندگی ابدیست، دردی نیست و باید تالش نمود!!در این تغییر مضمونی و محتوایی که در جهت انکار تفکرات گذشته رخ میدهد نکته جالبی نیز انکار می شود و آن »ترس« همیشگی اناتماست؛ ترسی که من و شاید صدها نفر دیگر بواسطه همان طرفدار این گروه شدیم و اثارش را دوست داشتیم.ترسی که نه تنها در مضمون که در فرم نیز نمود عینی پیدا می کرد. این »ترس« در دو اثر اخیر گروه بدون

اینکه در فرم به شکل کلی تغییری ایجاد شود به »نترسی« تبدیل گشته است.»در حالی میخواهم از خودم فرار کنم ... از تو دور میشوم و در یک اتاق شلوغ احساس تنهایی می کنم؛ وقتی به خودم فکر میکنم متوجه می شوم که هیچ راه فراری از این ترس،

پشیمانی و تنهایی ندارم«)Judgement - 1999 - Anathema(

»ما اینجاییم برای اینکه اینجاییم! و هیچ ترسی وجود ندارد«))Weather Systems - 2012 - Anathema

وجود قطعه ای عجیب و غیر اصولی مثل The Storm before the Calm در حقیقت جزای همین پرداخت نکردن فرم در راستای محتواست. قطعه ای که تا نیمه اول آن به بداهه نوازی های DJ طعنه میزند و در نیمه دوم مسیر آن کامال عوض می شود. این بداهه نوازی هایی که به راحتی در فرم مورد استفاده قرار میگیرند بار محتوایی دارند. محتوایی که

فرسنگ ها از مسیر اناتما – چه در گذشته و چه اآلن – فاصله دارد.

آهنگ نوبت به قطعه نه چندان جذاب utan Dina Andetag می رسد. قطعه ای که ذاتا هم هیچ ویژگی خاصی ندارد و شاینینگ نیز تالش چندانی در جهت مثبت نمی کند Kung Av Jidder و اینگونه است که از این قطعه نیز می گذریم و به نقطه بهتری از آلبوم می رسیم. جایی که شاینینگ کمی در اجرا خوب عمل می کند. کاوری که از قطعه Kung Av صورت گرفته حداقل در اجرا - خصوصا در رابطه با گیتار الکتریک و درامز- حرف هایی برای گفتن دارد. البته این نقطه نسبتا اوج شاینینگ در Imperiet اثر Poets Of The Fall قطعه ای است از آلبومی با همین عنوان که Carnival Of Rust .کامال افول می کند Carnival Of Rust زیاد دوام نیاورده و در اجرای Jidder Poets Of The Fall در سال 2006 منتشر کرده است. این قطعه که یکی از معذوف ترین آهنگ های این گروه فنالندی است بدون شک بهترین قطعه ای است که تا کنونضبط و منتشر کرده است. قطعه ای که در last.fm نیز از نظر محبوبیت در صدر آثار Poets Of The Fall قرار دارد. کاور این قطعه به حدی سرسری و ناشیانه صورت می

گیرد که نهایتا حکم تاییدی بر بی دغدغگی شاینینگ در ارائه این اثر نیز می زند. یک کاور بی خالقیت که حتی پویایی ذاتی قطعه را نیز از آن می گیرد.به موسیقی نه EP این با Song Writing بسیار ضعیف و اجرایی متوسط است. اثر معمولی Lots Of Girls Gonna Get Hurt در کلی ترین حالت ممکن یک

شاینینگ چیزی اضافه می کند و نه چیزی کم. شاینینگ همانطور که بوده خواهد ماند؛ شاید کمی غیر قابل اعتماد تر!

DIVAN 49ادامه مطلب در صفحه 55

Page 26: 8th issue 16 04 1392

دث متال یک ژانر فرعی از هوی متال می باشد که استنتاج شده بیرون از ثرش متال است و در طی اوایل دهه1980 بوجود آمد. دث متال بطور کلی از سبکهای ثرش متال و بلک متال اسلیر مثل گروههایی توسط که اولیه های

Slayer، کرییتورKreator، ِسلتیک فراست Celtic Frost،ونوم venomاجراء میشد ِدث گروه ظهور با است. شده گرفته الهام Chuck و رهبر آن چاک شولداینر DeathSchuldiner که از وی به عنوان پدرخوانده به ژانر این می شود یاد متال ِدث سبک برجستگی رسید. خود چاک شولدینر همیشه نسبت به نقشی که در تاریخ دث متال ایفا کرد، فروتن بوده و گفته بود: »فکر نمی کنم که من باید برای دث متال تحسین شوم. من فقط یک فکر و موسیقی ام، گروه یک از عادی آدم می کنم که دث، یک گروه متال است.« چاک در کتاب "100 گیتاریست برتر متال" نوشته جوئل مکلورس که در سال 2009 منتشر شد در رتبه دهم قرار گرفت و همچنین در رده بندی برتر متال" که توسط مجله "100 گیتاریست

جهان گیتار در سال 2004 صورت پذیرفت در رتبه بیستم جای گرفت. نخستین آلبومی که گروه دث تهیه کرده است یعنی آلبوم " زخم خونین Scream bloody کن فریاد را Gore" را اولین اثر در سبک دث متال دانسته اند. تا سال 2008 میالدی از بیش به فروش گروه دث، موفق آلبوم های خود از نسخه میلیون دو در سرتاسر جهان شده است، که بیش از نیم میلیون نسخه از آن به تنهایی است. رفته فروش به آمریکا در پرفروشترین اسکن ساوند گفته به در متال دث سبک در ها آلبوم است اختیار دث در جهان سرتاسر Cannibal و فقط کنیبال کورپسبه آمریکا در توانسته Corpseرکورد این گروه نزدیک شود. ژانر دث متال بصورتی متفاوت و مستقل با نمود نمو به و شروع نمایان شده و Death از گروه دث کارهایی که Possessed پوسسد گروه هلهمر گروههای آنها از پس البته آوبیچواری ،Hellhammer

Carcassکرکس ،Obituary Morbid Angel و موربید انجلعنوان به نیز Deicide دیساید و آن به متال دث ژانر اولیه پیشتازان ادامه دادند. در اواخر دهه 80 و اوایل

90 دث متال توانست توجه رسانه ها را شرکتهای و کند جلب خود سوی به بزرگ سرمایه گذاری ضبط و پخش را Combat,, :بخود جذب کرد از جملهکه ,Earache , Roadrunnerباندهای دث متال اولیه سرمایه بر روی

گذاری کردند.

پوریا مفتون

فرم دث متال بطور معمول شناخته شده با شخصیتی شامل اشعاری در قالب ستودن و نیایش مرگ، خواندن با صدای ُغرشی بم ، و ساختارهای موسیقی پیچیده به همراه تغییرات بسیار در ضرب آهنگ است که دارای ساختاری ریتمیک، میباشد. نتها بیشتر مواقع دارای تصاعدی کروماتیک در تمپویی سریع و در nihilism دث متال به بیان مفاهیم و موضوعاتی عمیق که ریشه در نیهیلیزم Paganism پاگانیزم ، Surrealism سورئلیسم و Symbolism سیمبولیزم و Expressionism اکسپرسونیسم ، Fantasyفانتزی ،anarchismآنارشیزم،نکروفیلیا necrophilia دارند با ساختار ادبی که اکثراً دارای گونه شعری نیست موسیقی را همراهی میکند این موسیقی مدام در حال پیشرفت و ترقی در تم ها و موتیف ها است و همچنین نوع بلست بیت در نوازندگی درامز که اکثراً به این

چهار صورت عمومیت دارد و مورد استفاده قرار میگیرد:

نمودار C نماد Crash، و S نماد Snare ، و b نماد bass drum هستند که در میزانهای چهار چهارم بررسی شده است هر کدام از میزان ها به 16 قطعه مساوی زمانی قسمت شده و این تقسیمات برمبنای دوالچنگ صورت گرفته است. عالمت 0 در بیس درام و اسنر، و عالمت X برای کرش نشان دهنده ضربه زدن است و عالمت – در تمام بخشها نشاندهنده ضربه نزدن میباشد. مثال شماره 1 که دارای ضرباتی هماهنگ در تمام بخشها هست در میان نوازندگان متال ارائه شده است »hammer blast« گفته میشود. مثال شماره 2 که باعنوان اکثراً در موقعیتی از آهنگ قرار میگیرد که میخواهند احساس تمپو سریعتر را به شنونده القاء کنند و به آن "traditional blast” گفته شده است چون بیشترین کاربرد را در ژانرهای اکستریم متال دارد و در بین انواع بلست بیت ها نیز عمومیت بیشتری دارد. مثال شماره 3 که در آن بیس درام با دبل پدال مورد استفاده قرار گرفته را "bomb blast" میگوئیم. مثال شماره 4 که در آن gravity« درامر با زدن دوالچنگ در تمام میزان بر روی اسنر مشغول است را

blast« مینامیم.افکت با گیتار نوازندگی متال دث همیشگی و دیگر های مشخصه از و آمیزش شالوده در که است دیگر افکتهای با ترکیبندی در دیستورشن خلق اولیه جنس صدای گیتار نقش اصلی را دارد. فرم نوازندگی در گیتار از پیک زدن چند نت با تکنیک Palm muting پالم میوتینگ،و چند نت Muffled string میوفلد استرینگ،و چند ضرب نیز بدون خفه کردن سیمها و Hammer on همرآن تکنیکهای با ترکیب در که است شده تشکیل پوالف Pull off و اسالید Slide در ریفهای گیتار دث متال همیشه این کش و قوس وجود دارد و استفاده از سنگکپ و ضدضرب و تغییر دادن ریتم با این شرایط همواره معمول است. در تکنوازی ها تکنیک های سوئیپیکینگ Sweep Picking ، تپینگ Tapping و کروماتیک زدن نتها در اکثر مواقع کاربردی بسیار دارد و گاهی از بند bend نیز استفاده میشود همچنین کوک بم تر از استاندارد و آهنگسازی کلی قطعه موسیقی بیشتر در مد مینور و یا آتونال می باشد. بعضی اوقات گیتار بیس نیز از دیستورشن استفاده میکند و دارا بودن 2 بیس درام و بکارگیری دبل پدال و کرش و تام تام های فراوان در درامز. همچنین صدای خواننده با آخرین حالت از Pitch پیچ بم، که میتواند خوانندگی را در آن فرکانس انجام دهد مورد توجه قرار دارد و به این حالت صدا در موسیقی متال DeathGrowl و یا DeathGrunt گفته میشود که با حجم زیادی از درون گلو بوجود میاید تا نمادی از عصبانیتی عمیق ، پرقدرت و سازش ناپذیر و غیرمتعارف باشد. تمامی این موارد یک معرف ابتدایی برای

هویت دث متال محسوب میشود.

در زمانی که فکرهای دائماً عصبی با درگیری های ذهنی در مقابل کمونیسم همه گیر شده به غرب چنگ میزد، این ژانرافکاری را که بیانگر پوچی کلی بود را رواج می داد و با عقیده ای از قبل تعیین شده شدیداً مخالفت داشت. دث متال شروع کرد به نمایش دادن مطالبی که با وسعت زیادی به دانستن این موضوع میپرداخت که مرگ بسیار واقعی تر از سیاستهای ماشینی است که ناکار آمد و مضر برای انسان است و زندگی جنبه های متنوع دیگری را نیز شامل میشود. دث متال نوعی مسابقه است از بیانی با تشبیهات نفرت انگیز رمزآلود مسائلی با که مردارخواری و بدن اعضاء برش از وحشت آور و تنیده هم در شناسی جامعه و تاریخ علم با گاهی است همراه نمادین و با مرگ و میر قرار امتداد و همراهی شده و بصورتی مهیب و مخوف در دارد با تکیه بر این مقوله، مسائل دیگر از جمله ترس ، ظلم ، از بین بردن طبیعت و کالً گوشزد کردن مواردی از بالهت انسان، و همچنین سیتنیزم، ضد مذهب، تجاوزبا زور و شکنجه، افسانه، سیاست و مفاهیمی گسترده از ایده های فلسفی را عنوان میکند. بیشترین بخش ریتمیک در این سبک از تکنیکهایی مانند مضراب زدن در حالتی که سیم خفه شده، ترمولو پیک در پاور کوردها یا فقط در یک سیم ، نواختن ریفهای پیچیده با شالوده ای از قواعد هندسی با صداهایی متقارب و متالقی، و بکارگیری مداوم و بیش از حد دبل پدال در درامز ساخته شده است که زیر بنای ساختار اصلی این ژانر را پایه گذاری کرده است. در هم گسیختن و قطع آزادانه عمدی و هماهنگ سازها برای ایجاد زیبایی و برنامه ریزی آن درتقابل با ذهنیت انسان میباشد که به این صورت ساختار بندی و تنظیم شده اند تا در کمترین فاصله با سرشت شده حادث را ژانر این موضوعات که انسان ذهنی درگیریهای ماهیت و قرارگیرد تا آهنگی ساخته و نواخته شود که مبتنی بر ادراک و احساسات

واقعی آدمی در دوران پسا مدرن باشد. فرمهای فرعی و زیر ژانرهای موجود در دث متال عبارتند از:

:Melodic death metal ملودیک دث متالملودیک دث متال که بیشتر اوقات ملودث Melodeath گفته می شود یکی از ژانرهای فرعی در دث متال میباشد که اکثر هارمونی ها و ملودیها بوسیله گیتار مهیا و معرفی شده است . ملودث با عناصر هوی متال موزیک و مشخصه هایی از نیو ویواو بریتیش هوی متالnew Wave of british Heavy Metal و

عناصری از دث متال ترکیب یافته و پا به عرصه حیات گذاشته است.

این ژانر بیشترین ریفها و تکنوازی های گیتار در دث متال را شامل می شود که بعضی اوقات نیز تکنوازی با گیتار آکوستیک و گاهی مواقع با صدای کلین )بدون استفاده از افکت دیستورشن( همراه با سرودی که در مصاف با آداب و سنت های آوازهای دث گرانت Death grunt می باشد . آهنگسازی در ملودث بیشتر ترقی یافته می باشد بطوریکه ساختار آهنگ بر مبنای چند ریف تکرار شونده نیست بلکه فرم این ژانر با آهنگسازی بر مبنای ملودیئی است که در کل آهنگ جریان دارد و تکاپو را در بخشهای سازی شامل میشود این ژانر با مطالب و موضوعات گوناگونی توأم است که بیشتر نغمه ها بیانگر ناهنجاری ها است. بندرت در ملودث از کیبورد نیز در ترکیب گروه و ساختار آهنگها استفاده شده است گروه Death و Morbid Angel به عنوان تأثیرات و شدن شکوفا که هستند متال دث ملودیک از پدرخوانده هایی اصلی و مقدماتی در این ژانر را برعهده دارند و پیشروانی برای گروههای })Swansong(و )Heartwork( در آلبوم های )Carcass({ و )At the Gates( Darkane( )Dark( : بحساب میایند . دیگر باندهای مشخص کننده ملودث Tranquillity( ، )Arch Enemy( ، )Sentenced( ،)Soilwork( ، )Eternal )Tears of Sorrow( ، )In Flames( ، )Children of bodom( ،)Kalmah

Page 27: 8th issue 16 04 1392

Scandinavian دث متال اسکاندیناوین :death metal

و طالیه دار متال دث اسکاندیناوین دث ملودیک اولیه گروههای پیشرو از مختلف صداهای با همراه ، است متال بوسیله که متال دث واریاسیون های دیگر Entombed(( : باندهایی پدیدار شد از قبیل ، )Dismember( ، )unleashed( .یک عالمت که بود گروهی Entombed Sunlight Studios بنام را جدید تجاری گیتارها صدای آن در که کرد معرفی برای دیستورشن افکت دو با پیوند بوسیله ایجاد یک سردی مکانیکال و همهمه دار و نامشخص شکل داده شده بود که یک تعداد زیاد از باندها در این ژانر بعدها بنابر تکثیر و دوباره ساختن این جریان آنرا آزمودند. این ترکیبات صدا در ابتدا الهام گرفته شده بود unseen Terror از باند بریتیش گرایندُکر

.Human Error در آغاز کارشان با آلبوم

:Florida death metal فلوریدا دث متال

و کنش گری از مکانی همیشه فلوریدا که است بوده متال دث صحنه در تکاپو ناحیه ای ، تم ها و ضربات خصوص در دث فلوریدا است. ارزش با و توجه قابل متال بیشترین نفوذش در میانه دهه 1980 تا موزیک و متال ثرش از قبل ابتدای 1990 و محبوبیت از ناشی رسیده افول به متال

معروفیت است! جلد آلبوم ها اغلب با فونت و شکلی ناخوانا شده نوشته آن باالی گروه اسم که است بصورتیکه عکسهای گوناگون وحشت آور و ناسالم و بیمارگونه بر آن نقش بسته که اغلب مکمل و ضمیمه ای با رمزهای پوشیده و نهانی و اسرار آمیز دارد و نزدیک 50 تا 70 درصد آن دارای سایه رنگ و ته رنگ

است . این موزیک با تولید آرامش و سکونی که با به طوفانی تبدیل می شود همراه یکمرتبه رده بندی صدای در زمختی و یک سختی آوازی خواننده که همواره متمایل به صدای )Grunt( و )Growl( خرناس و فریاد همراه )Scream( ناگهانی جیغ های یا و فرم این پیشگامان دارد. تمایل اشعار با

Massacre( ،( : مانند هستند گروههایی )Morbid Angel(، )Obituary( ، )Death(،گروهای و ))Deicide(، )Atheist brutality( ،( : مانند ژانر این در اخیر )Monstrosity( ،)Malevolent Creation(

)، )Resurrection

: Technical death metal تکنیکال دث متال

و مهارت متال دث از محدوده این در پدیدار تکنیکها کردن اجراء در چیره دستی در اصلی و مهم نیروی یک مانند است نفوذ که هارمونیها و ریتمها کردن تنظیم تکنیک ها در شالوده بنیانی آهنگ قرار دارد. Gorguts( ، )Cynic(( : مانند گروههایی ، )Psycroptic( ، )Atheist( ، )Dying Fetus( ، )necrophagist( ، )Origin( ،متال تکنیکال دث نمایانگر ))Immolation

هستند .

:brutal death metal بروتال دث متال

ترکیب بوسیله یافته توسعه متال بروتال دث شبیه نغمه هایی و آوازها از سیمایی و منظر با همراه gore grind گورگرایند ساختار دث متال و گرایندکر. یک مشخصه مهم و با اهمیت از بروتال دث متال در شیوه خوانندگی Cookie وجود دارد که دراغلب نقدها به آنتلفظ می شود گفته bullfrog یا Monsterبیشتر کلمه ها پیچیده و غامض و غیر مفهوم شبیه شکلی در خواننده صدای و می باشند و متالطم روشی و طریقه با همراه نالیدن به

معموالً تعقیب کننده ریفهای گیتار است.رقابتی در بنظر متال دث بروتال گروههای و ترشرویی برای کوششی بسوی هستند آوازهای به نسبت صدا گرفتگی و عبوسی دارای هم معموالً گیتار ریفهای ثانیاً دیگر. سریع افراط حد به یا هستند فربه گی و بمی می باشند. کوک پایین با هارمونیهای مختصر و تنگاتنگ در سازها که درامز معموالً باالی همه فضا قرار دارد و از آرام کوبیدن دائم و بم و کوتاه بسوی انفجاری از صدا و سرعت تمپو اکثراً موضع این در می باشد، شتاب و یکی خفگی و اختناق . ندارد قرار میانه در این در مهم و اصلی نفوذهای و تأثیرات از شده آمیخته متال دث بروتال است. شیوه

: قبیل از گروههایی کار و ساختار در nile(، )Cannibal Corpse( ، )vomit( Remnants( ، )Krisium(، )Skinless(

. )،)Decapitated( ، )Devourment

blackened death متال دث بلک اِند :metal

با آمیخته متال دث که متال دث بلک اِند می باشد متال بلک شیوه تأثیرات و نفوذها ، جالب توجه و برجسته در شیوه آوازها و Hypocrisy(( گروههای: باشد. می ریفها ، )naglfar( ، )Goatwhore(، )God Dethroned(، )Akercocke(، )beyond Shadows(، )Manticore(، )Angelcorpse(،zyklon(، )behemoth(( مثالی برای این ژانر X در آلبوم )Emperor({ می باشد و گروه

.} Equilibrium

:Death Thrash دث ثرش

دث ثرش که Deathrash دثرش نیز گفته عناصری با همراه ثرش موزیک میشود سرعت بردارنده در که است متال دث از آهنگسازی تکنیکهای و زدنها مضراب ،تصاعدی یک در و است آوازها و گیتار قرار دارد که از ثرش متال بسوی دث متال یا برعکس ادامه می یابد بعضی از گروههای Konkhra( ، )Cancer(:این فرم عبارتند ازگروه یا ، )benediction( ، )Criminal , Reign in blood آلبوم در slayer beneth آلبوم در Sepultura گروه آلبوم در Kreator گروه و the remainاین در می توانستند نیز Plesure to kill

رده بندی قرار گیرند. :Death/doom دث ُدم

دث دم با تمپویی آرامتر از بقیه زیر ژانرهای و کندی یک که میشود نواخته متال دث با حسی کننده دلتنگ و آهستگی غمگین وجود موسیقی از نوع این در مالیخولیایی کالسیکال موسیقی از نوعی به که دارد با تشابهاتی و شده گرفته الهام متال دم و این ترکیب از که دارد نیز متال گوتیک شرایط ژانر دث دم در میانه دهه 80 آغاز قرار عموم توجه مورد 90 دهه در و شده

گرفته است که گاهی نیز درآن از ویولن ، خواننده زن و کیبورد نیز استفاده Lacuna Coil(، )The Gathering(، )Saturnus(،( : میشود گروههایی مانندWinter( ،)Within Temptation(، )Disembowelment( ، )Asphyx(( و Anathema( ، )My Dying bride(( : آلبوم های ابتدایی گروههایی از قبیل

Paradise lost( ، )Katatonia( ، )Tiamat( ،( در ژانر دث دم هستند.

:Progressive death metal پروگرسیو دث متالپروگرسیو دث متال از زیر ژانرهای دث متال است که شخصیتی آمیخته از عوض کردن کسر میزان ها و تمپو و دگرگون کردن حالت های کلی فرم تردارا با محدودیتی سنگین متال ولی پروگرسیو مانند را ساختار موسیقی ، ضربهای متال growl دث از خواننده ویترینی نوعی به ژانر این است. انفجاری ، ریتمهای بی نظم متناوب از پروگرسیو متال ، بخشها یا قسمت هایی استفاده از آکوستیک و استفاده کردن و گاهی از سازهایی که بطور معمول کاربرد نیز ساکسیفون مانند نمی شود گرفته بکار سنتی متال هوی در گروههایی و اولش آلبوم های در Amorphis مانند گروهی است. یافته Orphaned Land(، )Cynic( ، )novembre( ،)Opeth(( مانند Death(،)nocturnus( )Coprofago( ،)Atheist(،( پروگرسیو دث متال دیده شده اند. این ژانر و تکنیکال دث متال اکثر مواقع با هم پیوسته ، محصور همسان ویژگیهایی با غالباً قسمتها از خیلی در که است شده محشور و اشتراک دارند که هر دو آنها از نوازندگانی چیره دست برخوردار هستند اما با یک تفاوت کلی از یکدیگر جدا میشوند و آن تنها در داشتن سیری متالطم و تأکیدی نیرومندکننده تر بر تفاوت در پیشروی موسیقی است که با برهم زدن چیدمان و نظم، نسبتی مستقیم دارد و ترتیب میزانهارا بصورتی که در کل آهنگ با یک کسر میزان ادامه یابد را قبول نمی کند و با فرمی از موسیقی که نمادی از روحیه ای پرقدرت و رام نشدنی است به متحول ساختن ساختار پیشرونده آهنگ بصورتی همواره دگرگون و نظم ناپذیر تا پایان جریان صدا ادامه می دهد که تمپو نیز در این راستا دستخوش تغییر و

تحول ناگهانی میشود.

Goregrind گور گرایندکه است شده شروع 80 دهه اواخر در Carcass گروه با گورگرایند بیشترین برجستگی آن دربرداشتن اشعاری با عقده های روحی و آزاردهنده موضوعات و بازی خون و کشتار ، شناسانه آسیب درونی دادگاههای ،دادن صدای تغییر ابتکاری جدید،و با همراه است. ترسناک و آور تهوع آوازی با وسعت متفاوت از زیر و بمی که در ترانه هایشان بصورتی گسترده تر استفاده میکنند واغلب خواننده دارای pitch صدا در خوانندگی از تعویض پیشرفتی تدریجی بسمت دیستورت شدن با تغییر پیچ صدا را همزمان انجام میدهد. همچنین با کوک پایین در گیتارها و بیس و بلست بیت در درامز همراه میباشد. گورگرایند از ترکیب دث متال و گرایندکر پدید آمده است General Surgery(،) Xysma(( از: عبارتند گورگرایند در گروههای

، )Exhumed( ، )Impetigo( ، )Repulsion( ، )Haemorrhage( ،))Pathologist( ، )Regurgitate

: Extreme metal اکستریم متال از بعضی حس به رجوع در خورده پیوند شاخه یک متال اکستریم سبکهاست که سنگین تر، پرتکاپوتر و تهاجمی تر از شیوه های دیگر متال اسالدج متال، دم ، متال ثرش ، متال دث ، متال بلک : شامل می باشند متال و گرایندکر. استفاده از تمپو خیلی سریع و ضرب های انفجاری ،کار گیتار گاهی خیلی ساده و گاهی بسیار تکنیکی است و بکارگیری صدای آوازی دث گرانت یا دث اسکریم Death Scream و یا هر دوی آنها و گاهی با صدای آوازی کلین یا معمولی و تمیز )بدون خش( .گروهی مانند

)Dragon Force( مثالی برای اکستریم متال است.

: Death/Grind 5- دث/گراینددث متال همراه با تأثیرات و نفوذهای سنگین و سخت گرایندُکر را دث شبیه که آمد بوجود 1980 دهه اواخر و میانه در که می گویند گرایند گورگرایند اولیه بوده است. معموالً تمرکز یافته در سرعت و تکنیکهای نوازندگان اجراء میشود. متال که توسط بروتال دث متال بخصوص دث brutal Truth( ، )Anoxia( (: مثالهایی برای دث گرایند گروههایی مانند

Depression( ، )blood( ، )Cryptopsy( ، )vulgar Pigeons( ،( هستند.

: )Swede-core ( سوئیدُکرنیز گفته می شود یک )Aka Gothencore( سوئیدُکر که آکا گوتن ُکر لقب برای بیشتر شیوه های مشترک از موزیک متال کر امروزی است که در ترکیب و امتزاج بسیاری با ملودیها و هارمونی های گیتاراز گروههای ملودیک دث متال سوئدی از قبیل )In Flames( و )At the Gates( قرار دارد و با یک تهاجم و تکاپو و تفکیک از هاردکرپانک آمریکا واقع شده است. این شیوه بیشتر توسط گروههای شمال آمریکا نواخته شده اگرچه Heaven( مانند: گروههایی توسط اروپا در شده ساخته پسند عامه آن Shall burn( ، )Winter Solstice( ، )unearth( ، )Darkest Hour( ، )Caliban( ، )Killswitch Engage( ، )Last Perfection( ، )Atreyu( ،

))bleeding Through( ، )Shadows Fall

Page 28: 8th issue 16 04 1392

) Deathcore ( دث کرپانک هاردکر شیوه سه از آمیزش یک و دث متال و متال کر می باشد که خیلی . است متال دث اسلم به شبیه و نزدیک درامز با شده خفه کار بیشتر کر دث در بصورت یک سرچشمه برای واریاسیونها و دگرگونیها در سرعت و سنگینی ها و وزن کر بیت. دث بلست بکارگیری و دادن ها تعریف شده با سرعت و ریفهای دث متال و کمترین پیچیدگی از آن و تفکیک هایش از گرایشاتی است که نسبت نشأت گرفته داده شده به نواختن سولو در طبقه متال کر ، break down در هاردکر پانک، همچنین استفاده از کوک پایین تر از استاندارد که و میکند A ال سقوط تا و گاهی bسی تا مهم مشخصه های از یکی میشود. تر بم که است هاردکر طبقه به مربوط کر دث اشعار بودن نارس و خامی نوع یک از استفاده اجتماع به وابسته کننده خرسند میکند. دث کر بنظر میاید دارای برجستگی بیشتری در جنوب غربی آمریکا بخصوص آریزونا و جنوب کالیفرنیا داشته باشد چون محل زندگی بسیاری از هنرمندان برجسته در این ژانر و فستیوالهای مختلفی در آنجا Agony Divine(( مثال: برای دارد. قرار ،)The Red Death( ، )Exinferis( ،

Terrorizer(( در این فرم هستند.

: Death’n’roll دث اندرولکه گروهایی برای است تعریفی ژانر این در موجود عناصر از موزیکشان ساختار دث متال همراه با عواملی از راک اند رول تشکیل یافته است. دث اند رول از ترکیب پدید رول اند راک و متال دث واژه دو موفقیت از بخشی شامل که است آمده های مورد توجه در دث متال مانند خواننده growel و دیستورت بودن گیتاراست همراه با ترکیب عناصری از یادواره ها و سنتهای هارد راک دهه 70 و هوی متال که در این ژانر به یکدیگر پیوسته است. مثالهایی برای ،و Entombed گروههای رول اند دث

Gorefest هستند.

: Slam death metal اسلم دث متالاسلم دث متال که بعضی اوقات اسلمینگ نیز Slamming death metal متال دث از فرعی ژانر زیر یک است شده گفته بروتال دث متال است ولی بروتال دث متال دارای سرعت بیشتری است و از بلست بیت استفاده میکند اما در این ژانر از بلست بیت استفاده کمتر خیلی یا و نمیشود استفاده پیچیدگی به قطعات ساختار و است شده در بروتال دث متال نیست و ساده تر است همچنین مشخص شده بوسیله تکرار کردن breakdowns خصوصیات با ُکر هارد

که گرانت آوازی دث با صدای همراه و Gurgle آن به که یافته تغییر آن pitchاستاندارد غیر کوک همچنین میگویند. و پایین برای گیتار که تا b نت سی پایین نیویورک و تگزاس و مسکو می آید. در بیشتر این ژانر دیده شده است. گروههایی Internal bleeding( ، )vomitous((:مانند ،)Katalepsy( ، )Kraanium( ، )Cephalotripsy ( ، )Dripping( ، )Saprogenic(، )Ingurgitating Oblivion( ، )Abominable Putridity(متال اسلم دث Soils of Fate( ،( در طبقه

قرار دارند.

های قطعه نوشتن حال در Falconer سوئدی power metal گروه جدیدی برای آلبوم بعدی خود می باشد.

گیتاریست گروه، Stefan Weinerhall، عنوان کرد که گروه تا کنون نوشتن شش قطعه را به پایان رسانده و تا اینجای کار به نظر می رسد قطعه ها سریع تر از گذشته هستند و آلبوم در حال و هوای آلبوم اول

گروه خواهد بود.وی همچنین اضافه کرد که تمام قطعات به زبان انگلیسی خواهند بود.

One Last ایده های آثار موفق می زند؛ به عنوان مثال می توان به قطعه دوم آلبوم بنام night اشاره نمود. »ایده کلی« که برای اهنگ سازی این قطعه مورد استفاده قرار گرفته Dunkelheit در سال 1996 در شاهکار burzum بسیار شبیه به شیوه ای است کهازآن بهره برده است. همچنین شیوه خاصی از وکال که به Recitation معروف است Dunkelheit که از همان دهه نود نیز پایه گذاری شد و به نظر می رسد که همین قطعهاولین قطعه ای بود که از این شیوه استفاده کرده در One Last night به شکلی Depressive تقلیدی به چشم می خورد. شیوه ای کلیشه ای که در بسیاری از اثارblack Metal نیز باب شده و مسلما نه تنها نقطه قوتی برای آلبوم به شمار نمی اید که یک ضعف عمیق است! همچنین اتفاقی که در ثانیه 40 تا 45 قطعه ششم آلبوم بنام Livsgnist می افتد دقیقا همان ایده ای است که Silencer در تک آلبوم شاهکار خود و در قطعهSterile nails and Thunderbowels از آن استفاده می کند. این نوع تقلید ها در Livsgnist کم نیست؛ با این حال حتی اگر از این تقلید ها نیز چشم پوشی کنیم و با در نظر نگرفتنشان خودمان را گول بزنیم به سوراخ بزرگ دیگری در اثر برمیخوریم؛ مساله ای که متاسفانه به شدت Depressive blackرا تهدید می کند و برایش خطر افرین خواهد شد. این مساله همان »ضد ایدئولوژی« است که می بایست از نظر فرمی در آلبوم شکل گیرد اما بعضا نفی می شود و نمی تواند خود را پیدا نماید.متاسفانه Livsgnist حتی در مواقعی همین »ضد ایدئولوژی« مد نظرش را نیز نفی می کند؛ یعنی این »ضد ایدئولوژی« که اتفاقا پیوسته سعی در شکل گیری دارد در مواقعی ارتباط درستی با فرم پیدا نمی کند؛ قطع شده، از بین می رود و نمی تواند بطور کامل شکل گیرد. این مساله را می توان نتیجه ای از آزادی بی حد و حصری که آهنگساز به خود داده جست و جو کرد.ترکیب های که به اشکال مختلف و متنوعی دائما در ریتم/ملودی ها شکل میگیرند، استفاده از سازهای مختلف و نامتعارفی همچون ترومپت و ساکسیفون، تاثیر پذیری بی حد و حصر از موسیقی پاپ،beat های تکرار شونده ای که موسیقی را به واحدهای برابر تقسیم می کند، رسیدن به »بافت موسیقایی« و ... از این Progressive یا حتی Avant-Guard black مواردند. این مسائل برای یک اثرblack مسلما خوب است؛ اما نباید فراموش کنیم که با توجه به نشانه گذاری های Depressive مختلفی که آهنگساز در سراسر اثر انجام داده ما قرار است یک آلبوم

black بشنویم و Depressive black محدودیت های خاص خودش را دارد ...با وجود تمام این نقاط ضعف، بازهم نمی توان Livsgnist را اثر بدی دانست. به هر حال باید بپذیریم در این وضعیت نامناسب بلک متال، شنیدن آلبومی هر چند تقلیدی اما

با کیفیت از نشنیدن ان بهتر است!

The Storm مثل اصولی غیر و عجیب ای قطعه وجود پرداخت همین جزای حقیقت در before the Calmنکردن فرم در راستای محتواست. قطعه ای که تا نیمه اول آن به بداهه نوازی های DJ طعنه میزند و در نیمه دوم مسیر آن کامال عوض می شود. این بداهه نوازی هایی که به راحتی در فرم مورد استفاده قرار میگیرند بار محتوایی دارند. محتوایی که فرسنگ ها

از مسیر اناتما – چه در گذشته و چه اآلن – فاصله دارد.سوای تمام این مباحث حتی زمانی که به شکل منتزع به موسیقی We’reنگاه کنیم و آن را در کنار Weather Systemsشد خواهیم متوجه دهیم قرار Here because We’reکه اناتما در Weather Systems حتی یک ویژگی جدید نیز ارائه نمی کند. یک آهنگ سازی بسیار و منحصر به فرد شتابزده که نتیجه آن شکست آلبوم می شود ... شکستی که از اخبار قبل از انتشار آلبوم نیز قابل حدس بود! گوش سپردن به این

آلبوم چیزی جز اتالف وقت برای شما نخواهد داشت!!

»من آرتور گوردن پیم هستم« و سپس شروع می کند به بیان احساساتش. در قسمتی از »سرگذشت

آرتور گوردن پیم« داریم که راوی می گوید: »همه رویاهایم عبارت بودند از صحنه های غرق

کشتی، قحطی و گرسنگی، مرگ با اسارت در میان قبایل وحشی و زندگی لبریز از رنج بر صخره ای

خاکستری و دورافتاده در جزیره ای دست نیافتنی بر پهنه اقانوسی ناشناس.« این، در حقیقت خالصه ای است از آنچه موسیقی Ahab سعی در ساخت آن

دارد. فضایی هولناک، مالیخولیایی، دردناک، نا امید، مملو از اضطراب های درونی و در عین حال زیبا. زیبایی که با Arpeggio های بسیار ساده و طوالنی گیتار که بعضا وظیفه هدایت موسیقی از مرحله ای به مرحله بعد را دارند معنی پیدا می کنند. همچنین شاهد رشد گیتار سولوهای سوزناک، مالیخولیایی و کشدار

نسبت به آثار قبلی Ahab هستیم که مسلما نکته مثبت و رو به جلویی تلقی می شود. کلین وکال های ویران کننده و بسیار عالی Daniel Droste نیز از جمله ویژگی های جدیدی است که به تازگی به موسیقی Ahab اضافه گشته و زمانی که در کنار Growl vocal های همیشه عالی Ahab قرار می گیرند تضادی دوست داشتنی را برای مخاطب به ارمغان می اورند

که کمتر در موسیقی Ahab شاهدش بودیم. الگوهای درامز نیز به خوبی از پس القای حس تکرار و هیجان بر می آیند.Ahab در The Giant همانگونه که الن پو در »سرگذشت آرتور گوردن پیم« فضاها را به تصویر می کشد، نشان می دهد. همان تشریح های طوالنی، هیجان انگیز و بعضا خسته کننده آلن پو روی Ahab تاثیر می گذارد و آلبومش را به اثر

قابل تاملی تبدیل می کند که شنونده را از بارها و بارها گوش دادنش خسته نمی کند. The Giant به مخاطب همان حسی

را منتقل می کند که »سرگذشت آرتور گوردن پیم« به خواننده خود می دهد. حسی غم انگیز، خاص و همواره زیبا.

DIVAN 54

Page 29: 8th issue 16 04 1392

در Wake of shame موسیقي گروه اندیشه و رضایي مهدیار توسط 1389 سال اندیشه هر دو و مهدیار ، هژبر شکل گرفت گرفتند تصمیم نواز تک هاي گیتاریست را Wake of shame نام به آهنگي که رکورد instrumental metal سبک به کنند ، بعد از پخش اولین آهنگ و باز تاب اسم گروه اندیشه و مهدیار ها مثبت شنونده کردند گزاري نام Wake of shame را شرم ""بیداري معناي به فارسي لغت در که

"" مي باشد .Wake of shame اولین اجراي خصوصي باز با خود را در سال 1390 برگزار کرد که تاب مثبتي از طرف شنونده ها بر خوردار شد و استایل خاص گروه در سبک سولو نوازي

و بدون کالم متال و راک شکل گرفت .در اواخر سال 1390 حسام الهامي فر به عنوان نوازنده گیتار باس به گروه ملحق شد و گروه با 3 عضو ، ترک Sali را رکورد کردند که را بیشتری هاي شنونده قبلي ترک به نسبت

جلب کرد .فعالیت گروه با 3 عضو ادامه یافت و در تابستان 1391 پویا قلي نژاد به عنوان نوازنده درامز به جایگزین فرهادي فرد و شد ملحق گروه حسام الهامي فر شد که ترک 18,1,8,1 را با نوازنده هاي جدید از جمله پویا و فرد رکورد

کردند .عضو چهار با همچنان wake of shameمي ادمه خود هاي فعالیت به ثابت و اصلي آلبوم پخش از قبل که دارد تصمیم و دهد

اجرا هاي زنده را برگزار کنند .

گـــــــــــروه نــــــــــــــــروژیGothic metal Tristania برای وارد خود جدید آلبوم ضبط در نروژی گروه این شد. استدیو به درامز برای ضبط مرحله اولین و رفت خواهد Tanken استدیو Christer André همکاری با تهیه عنوان به Cederbergآلبوم هفتمین انتشار قصد کننده استدیویی شان را در اواخر ماه می napalm سال جاری توسط لیبل

Records دارند. Christer بدانید که است جالب آلبومی در André Cederberg Weather عنوان با اناتما که منتشر 2012 سال در Systemsهمکاری آنها با نیز بود نموده

کرده بود.

my friendi'm the way i ammadly confused and flownmy friendlet the green eyed sinisterkind of devil's sisterwis to be the hostmakeing me bite the dustwatching my faintmy tears of hatebut my friendit does matter that you knowtoday i swallow the painmy mental disturbance in lifeaint sex n drug or sth rifei mean more of humanitybut the surrounding airhasn't this capacityyou know the secret ofthe gloomed smoke i kept inn the freedom became sinn the secret ofnothing to dream gawping atn a little girltouching real world in dreamwhen i crawllet the hostile go gladand my fans become sadbecouse we feel from the deepthe insight comes with hardshipbecause we know and they don't know

دوست منمن همانیم که هستمدیوانه وار وگیجدوست منبگذار حسودان و بدخواهانمانند خوار شیطانگمان کنند که میزبانغذاب و درد من هستندبگذار ضعف مرا تماشا کنندو اشک های نفرت مراولی دوست منمهم اینه که تو میدانیچه درد هایی که بلعیدمدل مشغولی های من در زندگیسکس و مواد و چیز های روزمره نیستنگرش من به انسانیت و مروت بیش از این هاستولی فضای اطراف من این ظرفیت رو ندارهتو خود خوب میدانیراز تیرگی و خفتگی که در درونم حبس کردمتو میدانینگاه خیره ی من را به پوچیو دخترکی که زندگی واقعیش رو در رویاش حس می کردزمانی که من سینه مال میرومبگذار دشمن شاد شودو یارانم ناراحتزیرا که ما با تمام وجود درک میکنیمکه بصیرت همراه با سختی و درد است

ارزشمند،شجاعت وهنری استعداد با انسانی که ستایش قابل و "عجیب ابراز کارهایش را بدون تبلیغ بین هزاران نفر در کل دنیا دارد.و امیدواریم در این مسیر مجله دیوان را همراه و حامی خویش بداند.چرا که صمیمانه او

را باور دارم! و فردایی روشن را برایش آرزومندم." سرمای در عروسکها سازنده حرفهای فقط و سؤال بدون مصاحبه این

زمستان میباشد!

اولین باری که این ایده بنظرم رسید که شخصیتهای راک و متال را بصورت عروسک درست کنم،black Lable Society گوش میدادم و به نظرم اومد که zack Waylde را درست کنم.از قبلتر از این اتفاق چندتایی عروسک کوچک در سبک خودم برای جای سوییچی و کلیدها درست ِ معمولی ای ساختم و بعد گفتم کمی بزرگترش کرده بودم.جاسوییچی

کنم،چندتایی برای نمونه در Facebook گذاشتم.اولین عروسکی که ساختم zack Waylde بود که همان موقع فروش ساختمش رفت.وقتی فروش که بود Dimbag Darrel بعد رفت.و یکسری انتقاد شد،که چرا ریشش را مثل خود او قرمز نکرده ای و از روی و توجه مورد کارم چراکه بودم متعجب خوشحال آنها، نقد به احترام

اهمیت قرار گرفته.از ایده ها استقبال میکنم از کسانی که سفارش می دهند حتماً میپرسم:"دوست دارین این عروسک چطور ساخته بشه؟" و واقعاً شوق زیادی برای ساختن عروسکها دارم و این ذوق هنریم باعث میشه که به عنوان یک کار بهش

نگاه نکنم.ایده های عروسکهام از و خیلی برتُن هستم تیم انیمیشن عاشق کارهای nightmare before Christmas ، CORPSE bRIDE از را میگیرم. و واقعاً حساسیت زیادی دارم که عروسکها کامالً شبیه شخصیتها دربیاد.فقط عالقم را در این کار نشون میدم و هرکس هنرش را در هر راهی

نشان میده،"من توی هرعروسکم حرفهام را میزنم!" Robb Flynn)Machine که اینست شخصیم های عالقه از یکی Head( را فقط یکبار بسازم و همان را روزی که دیدمش،خودم بهش

هدیه بدم. یا در نهایت برایش پست کنم.طبیعیه که برای گذاشتن عکس عروسک سفارشی اول از صاحب عروسک اجازه میگیرم و بعد توی فیسبوک عروسکهام میگذارم. )جای لینک( ولی اگر نخواهند اصالً اینکار را نمیکنم و سعی میکنم به خود و شخصیت اون احترام بگذارم و تا جایی که ممکنه با بیشترین ظریفکاری اونها را میسازم و

) )Corey Taylor)Slip-Knot مراقبت میکنم.)مثل عروسکگاهی اوقات هم پیش میآد که انتقادهایی غیرقابل باور هم میشه،مثالً کسی بود که میگفت:"این عروسکها را فقط کسانی که توی جو متال و راک و اهل تظاهر و فرافکنی هستند دوست دارند"؛در صورتی که این آدمها اصالً خودشون هم نمیدونند که چی؟ و کی؟ را چطور دوست دارند! کسی که سفارش عروسکی را میده طبیعتاً اون شخصیت را دوست داره و مدتها با آثار و موزیک او زندگی کرده و برایه عروسکش ارزش قائالً، ولی متال

بازهای جوگیر و متظاهر اصالً سفارشی به من نمیدهند. انتقادی اگر از نظر منطقی یا احساسی درست بوده،من قبول کردم و پذیرفتم ولی بازهم نقد و نظر ناباورانه آدمها منرا ناراحت و ارزش کارهام را زیر

سوال میبره!

میرم که مخصوص اولیه ساخت عروسک،جاهایی تهیه وسایل برای سازی ماکت وسایل عروسکها،از گیتار برای باشه.مثالً کارها همین وسواس و دقت با خیلی را لباسهاشون و ها پارچه و میکنم استفاده از آنها،جدا نیاز مورد وسایل خرید برای و . میکنم پیدا میگردم عروسکهایی که واقعاً نمیشه اونها را حتی با طراحی اولیه که روی کاغذ انجام میدم،خیلی مشخص و خاص درآورد،زمان زیادی به دنبال چیز

خاصی میگردم تا خود عروسک را خاص بی همتا نشان بده.برای شهرهایی مثل این هستم که عروسکهام را همونطور که به فکر مشهد،اصفهان و شیراز میفرستم،اگر بشود و امکانش باشد برای خارج بدست حتی و ها مشتری بدست هم بکنم.تا اقدامی هم کشور از Meynard و )Angela Gossow)Arch Enemy خود

james.K)Tool,APC( برسونم.به نمیشه میدم،و ادامه را راه این دارم ندارم،فعالً زیادی هدفهای چشم یک شغل یا کاری ثابت بهش نگاه کرد،چون ذوق هنریه،ُخب زیاد،برای نه قیمتی هم من کرد پیدا طرفدار و خواستار چون ولی عمومی صورت به که میخواهد گذاشتم.دلم فروششون و سفارش نیست.شاید راحتی کار اصالً ایران توی بتونم پخششان کنم،ولی هم

بشه،نمیدونم!ولی دوست دارم روزی به اونجا هم برسه! Kurt ،رحمت.ط:توی تجربه ای که من از خرید عروسکهات داشتمCobain)nirvana( را طوری ساختی که تا اآلن به این شکل نبوده، و خیلی تفاوت داشته.چه دلیلی داره کارهایی که یک شخصیت هستند

انقدر باهم تفاوت ظاهری دارند؟مسلماً باید تفات داشته باشند چون یک کارخانه با استفاده از یه قالب این برای اما میکنه. تولید یکسان را عروسک هزار چندین خاص ،نظر خود سفارش نداره و همونطور که گفتم قالبی وجود عروسکها دهنده در ساخت عروسک و انرژی و حس اون تاثیر داره،و توضیح انتقال و قوی کردن من در هنگام ساخت اون قابل دادنی نیست،ولی

عروسک میباشد!رحمت.ط:دوست داری چجور آدمهایی کاها ت را دنبال کنند و ببینند؟هرکسی که ارزش کار هنری را بدونه! و از زحمات مجله دیوان هم

دراین راه تشکر میکنم!رحمت.ط: یه جمله واسه تمام آدمهایی که میشناختی،در مورد کارهات

نظر دادن و انتقادهای زیادی کردند،که حرف درونت را بدونن؟بعدی نپرس،سؤال رو سؤال نکردم...نمیدونم..این فکر بهش حاال تا

لطفاً!!!

"رحمت طیبی"

Page 30: 8th issue 16 04 1392

معمول طبق شروع برای خب و خودتون از کم یه بهتره شخصیتون تفکرات و روحیاتتون فکر به شد چی اصال و بگید

تاسیس بند افتادید؟: SILENIUS خب، چیز زیادي نیست 30 در دو هر ما بگم، شما به بتونم که سالگي هستیم. من در یک مغازه مخصوص یک هم پروتکتور و میکنم کار موسیقي برنامه ریز در سازمان محیط زیست هستش. چیزي که ما رو کنار هم نگه داشته عشق به دهه اوایل در ما Summoningهستش. حاال تا و کردیم شروع رو کارهامون 90

چندین محصول منتشر کردیم.

افسانه با رابطه در تفکراتتون از ها بگید؟

: SILEnIuS من فکر میکنم که همه مي

و فقط Summoning موسیقي دونند که Tolkien و خدایان و افسانه فقط به دنیاي در مهم مسئله یک این داره. ربط اون هاي زماني بود که ما Summoning رو شروع کردیم. ما هیچوقت به فکر نوشتن اشعار در وراي و شر این از و روزمره مسائل مورد مسائل این میکنم فکر من نبودیم. روزانه ریشه در کودکي من داره. من خیلي به عرفان یا niebelungen مثل اروپایي و خدایان بعد بودم. مند عالقه غیره و غیره و Eddaرو فانتزي دنیاي و اومد Tolkien اون از با عرفان هاي اروپایي مخلوط کرد و از اون

موقع به بهترین سرگرمي من تبدیل شد.

با موسیقی متال و به خصوص بلک متال چطوری آشنا شدید؟

: SILEnIuS من از دوران کودکي با متال آشنا بودم. اولین تجربه هام به Abba بر مي کودک مهد از زمان اون در من که گرده به میخواستم و بودم شده التحصیل فارغ عاشق زود خیلي بعد و برم. ابتدایي مدرسه روز به خیلي زمان اون در که شدم KISSبه اي بچه براي استایلشون و میکردند کار سن من جذاب بود... خب این چرخه در طي کوپر، آلیس به KISS از رفت: جلو سالها به تمام بعد ، و King Diamond به بعد سبک هاي متال دهه 80 از ملودیک به ترش،

از اسپید به دث و...به میگرده بر متالم بلک تجربه اولین جدید موج 90 دهه در بعد و bathoryساخت شروع نقطه که نروژ متال بلک

موسیقي خودم بود.

کار روشون که هایی بند از یکم Die Verbannten بگید میکنید Kinder Evas, Raventhrone, Iceاونا با کار ،Ages, Kreuzweg Ost

چطوره؟این من که اي پروژه تنها SILEnIuS :

Kreuzweg Ost درگیرم باهاش روزها پوت آوت سومین روي االن من هستش. سال هاي وسط تا امیدوارم و میکنم کار تموم بشه. امیدوارم اون توي بهار سرد منتشر ما توي از نیستم. هیچ کدوم اما مطمئن بشه یه اون نداشتیم. نقشي Raven Throneبه بود Raymond Welles از پروژه اتریش . اون سالها پیش Pazuzu همراهي مي زندگي کانادا تو االن و کرد ترک رو دیگه اون میدونم من که اونجایي تا کنه. موسیقي کار نمیکنه. ارتباط من تقریبا دیگه با اون قطع شده. چند هفته پیش یه مقدار وکال Me Amestigon CD Tjhe براي ضبط کردم که امسال منتشر میشه اما نمیدونم

از کدوم لیبل.درکنار دیگه پروژه دو من : Protector

Summoning دارم:Die verbannten Kinder Evas که و وکال با کیبورد یه کار کالسیک هستش در متال. و راک از المنتي هیچ بدون ساده مود گروه این Summoning با مقایسه

خشن کمتر و میده ارائه رو تري ساکت هستش.

این هستش. Ice Ages من دیگر پروژه از سردي و تاریک بسیار محیط گروه صداهاي اون در که میده ارائه الکترونیکا آلود جیغ و خشن صداهاي از الکترونیکا از درام مخلوط شده. من همچنین و صداي صدام که کردم استفاده صوتي فیلتر یک

کمتر انساني و بیشتر روباتیک بشه.

؟ معناست چه به Summoningریشه ی این اسم از کجاست؟

To summon: SILEnIuS یعني به یاد آوردن چیزي یا کسي به وسیله یک ارتباط از نام این ایده ي میکنم فکر من جادویي. گروه Dark Throne گرفته شد. من فکر Diabolical Summo - کلمه میکنم

ing به جاي vocals هم از یک عکس از خواننده اصلي این گروه به وجود اومد. و من فکر میکنم که این براي من جذاب بود و من

ازش خوشم اومد. ولي در هر صورت معني عمیق تري در کلمه Summoning نیست.

شما از چه مذهب و ادیانی پیروی میکنید؟

هستم. Atheist یه من : Protectorباور از بیشتر خیلي درک و فهم من براي باید شما دیني هر در داره. ارزش ایمان و به یک سري چیزها ایمان بیارید بدونه اینکه نه. یا بفهمید که اصال اون ها درستند بتونید دین یه چیز خیلي دست و پاگیریه که در اون حتي شک به وجود خدا یا خدایان یک جرم شیطاني محصوب میشه. اگر یه نفر بدون هیچ سوال و شکي و قاطعانه از دستورات کتابهایي اطاعت کنه که هزاران سال پیش نوشته شده به براي کامل اي وسیله به زود خیلي اند، پادشاهان یا و دیکتاتورها رسیدن هدف

تبدیل میشه.

تمدن و تاریخ با رابطه در شما ذهنیتي چه کهن ایران امپراتوري

دارید؟

Protector : من اطالعات زیادي در مورد میدونم فقط ندارم. پرشیا باستاني حکومت که تمدن اونها خیلي باالتر از تمدن هاي هم

دوره اروپایي بوده. من فکر میکنم ما خیلي از سوالهاي مربوط به

گروه دور شدیم.

DIVAN 59

Page 31: 8th issue 16 04 1392

بند سواالت از زیادی دیگه آره بند سواالت به بهتره شدیم دور کاری اولین Lugburz بپردازیم، به رو Summoning که بود جهانیان معرفی کرد ،این اثر چطور

بود؟

آلبوم یه Lugburz : SILEnIuSچه نمیدونست که گروهي از بود معرفي در بسازه. رو خودش خاص سبک جوري جدید سبک طرفداران فقط ما زمان اون بلک متال بودیم و مي خواستیم که تا جایي خودمون محبوب هاي ستاره از میتونیم که بحثي آلبوم این پس کنیم. برداري کپي شده منتشر محصوالت بقیه با جدا کامال درامرمون ما وقتي داره. Summoningبه تا به همه معرفي کردیم مجبور شدیم رو کل، گروه رو عوض کنیم و کارها رو جدي

تر بگیریم و از این رو موفق شدیم.

شاهکاری Oath Boundآخرین شنیدم، Summoning از که بود چی خودت شاهکاره، تردید بی

فکر میکنی؟

آلبوم آخرین همیشه من : Protectorآلبوم آخرین من براي میدونم. بهترین رو تازه و فعلي من به حالت ترین کار نزدیک ترین آهنگ براي گوشهام هست. ما معموال اما کنیم نمي تغییر هامون آلبوم بین خیلي به هستند. مهم برامون میکنیم که تغییراتي دست بدون رو موسیقي اونها اینکه خاطر تازه نگه پایه و اساس کار، زنده و بردن در

میدارند.

بندهای کدوم با Summoningایرانی یا خارجی رابطه داره؟

گروه با اي رابطه هیچ نه. : Protectorاز زیادي پیامهاي من نداریم. ایراني هاي اونها از خیلي با و کردم دریافت ایرانیان صحبت کردم اما در واقع ایران هیچ رابطه و وابستگي محکمي به عرصه متال نداره. خیلي ایران در که نمیدونند حتي اتریش مردم از گروه هاي بلک متال وجود دارند. ما در کل هیچ رابطه ي نزدیکي با هیچ گروهي از هیچ

کشوري نداریم.

Lost Tales ، هاتون بگید، از EP ازNightshade Forests؟

Lost آهنگهاي واقع در SILEnIuS : Mirkwood نام Tales براي یه پروژه به نشد. عملي هیچوقت که بودند شده ساخته با Mirkwood یه پروژه در واقع قرار بود Elis - سبک دارک باشه که خوانندش هم Dargaard به که بود beth Torriser The آلبوم در بود قرار دوم آهنگ رفت. Dol Guldur باشه که گم شد و بعدا پیدا یه میني سي ما تصمیم گرفتیم که شد. پس یه فقط که بزنیم اصلي هاي آهنگ با دي باشه. شده قاطیش Tolkien دکلمه مقدار در واقع هدف اصلي از این کار این بود که بدون میتونه Summoning بدیم نشون تمامي المنت هاي متال هم کارهاش رو خلق کنه. The nightshade Forest EP هم The براي اصلي صورت به که بود کاري Dol Guldur آماده شده بود. در واقع ما The Dol Guldur بعد از پایان کار برايبیشتر از تعداد مورد نیاز براي یک آلبوم، کار این آمدن وجود به باعث که داشتیم آماده

EP شد.

دو ی پروژه یک Summoningدر براش ای دیگه عضو نفرست، کار پایاِن تا اینکه یا نگرفتید نظر

میخواد دو نفره بمونه؟

نفر 3 ما کار، شروع در : Protectorبودیم. در اون زمان ما یه درامر داشتیم. براي مصادف واقعي Summoning شروع ما فکر ما گروه. از درامر شدن جدا با بود Summoning کاري استایل که میکنیم صداهاي به درام، واقعي صداهاي از بیشتر حتي من داره. احتیاج ها کیبورد درام آرام شکل از میتونیم ما اینکه دلیل میکنم فکر و وابستگي کنیم استفاده درام مختلف هاي Su - استایل به ما حد از بیش وفاداري moning هست. جدا از اون من فکر میکنم مشکالت باشه کمتر اعضا تعداد چقدر هر کمتري سر راه بند سبز میشن. من فکر میکنم از بیش تعداد ها میان گروه ها اکثر جدایي حد اعضاي اوناست. در مورد ما خیلي ساده است. ما میدونیم چه جوري با هم کار کنیم و اگر سالیقمون در مورد یه کار متفاوت شد، از اون توي کارهاي جانبي مون استفاده مي

کنیم.

یک در رو کارتون آخرین میخوام جمله شرح بدید؟

کاره یه اون میگم بازم : Protectorآروم، حماسي و فانتزي است با تعداد زیادي بلک وکال و برنده گیتار ارکستر، کیبورد

متالي.

تو کاراتون از بندهای دیگه ی بلک متال گرایشی نداشتید؟

از فقط ما موسیقي نظر از SILEnIuS :و گرفتیم تاثیر burzum و bathoryLugburz کمي یعني اولمون دي در سي که میکنم فکر من . Dark throne از ساده بسیار شکل به ها ریف ساختن عادت Dark Throne همخواني با استایل کامل ملودي هاي خصوصیت بقیه همچنین داره. و هارموني ما به دو گروه دیگه اي که گفتم

برمیگرده.

دوست دارم یکم از آهنگسازی بند بگید؟

: SILEnIuS پروسه اصلي کار معموال اینه که من ریف هاي ساده و ملودیک رو آماده انجام رو کارها بقیه Protector و میکنم میده. در پایان من همه اشعار رو جمع میکنم آهنگ هر روي کي میگیریم تصمیم و بخونه. و بعد همه چیزاي اضافه مثل دفترچه رو غیره و ها ، عکس قاب سي دي اشعار،

آماده میکنیم.رو آثارتون وضعیتی چه در شما Napalm Records ضبط میکنید از

راضی هستید؟

Protector : ضبط کارهاي ما خیلي ساده پردازش و میکس تمام کار ضبط، ما است. انجام کامپیوتر یه با و من توي خونه ی رو میدیم. به خاطر همین هم ما کمترین بودجه در و داریم napalm Records در رو فرض مستقل گروه یک اي گونه به واقع واقع در napalm Records شیم. مي بیشتر لیبل این نیست. ما سبک براي اصال به اخیرا و میپردازه Gothic Metal به دنبال استایل هاي مختلف در کل عرصه متال

DIVAN 60

با کیبورد شامل که ما استایل ولي هستش. حماسیش حالت و ملودیک و آرام ضرب napalm Records توجه مورد زیاد همه لیبل که زماني تا حال هر در نیست. آزادي هایي که ما میخوایم رو به ما میده ما با

اون مشکلي نداریم.

بند کار بهترین رو کارتون کدوم میدونیید؟

مهمترین که مشخصه خب، : Protectorکه هستش Minas Morgul ما آلبوم پایه . در اون آلبوم ما دومین کار ما هستش استایل بنا کردیم و هاي سبک خودمون رو چشم به نیز ما تر جدید هاي آلبوم در اون تالش فقط ما آلبوم اون از بعد میخورد. کنیم قویتر رو خودمون استایل که کردیم اما حاال که به حالت ایده آل رسیدیم، دیگه

هیچوقت اون رو تغییر نخواهیم داد.

چه Summoning ی آینده برای نقشه هایی دارید؟

به ما نداریم. خاصي طرح : Protectorساخت. خواهیم رو جدیدي آلبوم زودي بخش در رو ها آهنگ از تا 7 حاال تا من خودم آماده کردم و منتظر Silenius هستم تا بر طبق سنت تا کار خودش رو تموم کنه کنیم. عمل آلبوم ساخت کار در دیرینمون اما االن خیلي زوده که تاریخ مشخصي براي

منتشر شدن آلبوم بگم.

های سبک از آیندتون کارای تو های شاخه زیر یا متال ی دیگه

Blackmetal استفاده میکنید؟در کاراتون از افسانه هاي ملتهاي

دیگه هم استفاده میکنید؟

: SILEnIuS براي اینکه با شما روراست باشم، ما به کارهاي زیادي از گروه هاي متال دهه اخیر گوش ندادیم. نه به خاطر اینکه ما از اونها بدمون میاد بلکه به خاطر اینکه دنیاي موسیقي ما به طور کلي در ده سال اخیر تغییر

کرده. من فکر نمیکنم دیگه عرفان ها بتونن در اشعار ما جایي داشته باشن چون همونطور کامال Summoning اشعار میدونید که مورد در اما هستند. Tolkien به وابسته

موسیقي ما هیچ وابستگیي نداریم.

ذهن در زمین ایران ی صحنه شما و هم خویشانتان چگونه است، چرا میبیند؟ چگونه را ایران مردم که رسانه ها هر روز بیش از پیش )با میکنند نام بد را ایران مردم

حکومت کاری ندارم(.

در میتونم فقط من واقع در : Protectorبه کنم. صحبت خودم شخصي نظر مورد بگم میتونم من اتریشي شهروند یک عنوان متفاوت میلیون ها مردم دیگر با نظر من که اما داره رو خودش نظر کي هر و هستش فکر میکنم که نظرم با نظر عموم مردم کمي یه که بگم میتونم فقط من باشه. متفاوت البته ایراني و به موسیقي از ذهنم رو فضایي عربي اختصاص میدم. من مهارت هاي باالي تحسین رو میکنند کار تنبک با که کسایي هم سنتور مثل وسایلي از همچنین میکنم. خیلي خوشم میاد چون به من حس جادویي 100 موسیقي نوع این من نظر به و میده. برابر بهتر از موسیقي سنتي اتریش هست. من ایرانیان رو بر حسب کار و .. تقریبا مي شناسم و میدونم در خیلي از نظرها شبیه من هستند. همه از من میدونید که بشناسید رو من اگر سري یک که نژادپرستي و مغز تهي افراد خصوصیات خو ب و بد رو به گروه خاصي میدهند نسبت خاص ملت یک و مردم از و کشور اون مردم با داخل از اینکه بدون که میدونم من متنفرم. بشند، آشنا ملیت یک ایراني طرفدار بلک متال با یک اتریشي طرفدار بلک متال خیلي بیشتر شباهت داره تا یک اتریشي طرفدار بلک متال با یک اتریشي

بانکدار، مغازه دار و...بر که تبلیغاتیي بمب با کامال من درسته! و علیه ایران توسط تمامي دولت هاي اروپایي

هر چون دارم آشنایي میشه اجرا آمریکا و اینجا شنوم. مي اون مورد در دارم لحظه افراطي وحشي سري یک مثل رو ایرانیان ضد بر که کشند مي تصویر به مسلمان این واقع در و هستند دموکراسي و آزادي غربي “خوب” با که هر کسي براي پروسه من براي میفته. اتفاق باشه نداشته سازگاري بد یا غرب خوب دنیاي در یه کشور اینکه تلقي بشه به دین اون کشور هیچ ربطي نداره، و همچنین هیچ ربطي به این نداره که دولت تنها دموکراسي. یا دیکتاتوریه کشور اون

DIVAN 61

Page 32: 8th issue 16 04 1392

چیزي که براي اونها اهمیت داره اینه که اون و میکنه کار غربي هاي دولت براي کشور سود داره یا نه. اگر سود داشته باشه بقیه چیز ها مزخرف حساب میشوند. این روزها همش همین که حالي در دموکراسیه، از صحبت دولت هاي غربي در دهه گذشته هیچ مشکلي Pinochet با حمایت از دیکتاتورهایي مثلهیتلر حتي یا و حسین صدام فرانکو، ،نداشتند. حتي کشورهاي کامال اسالمي مثل عربستان سعودي نیز در حال حاضر دوستان پیروي قوانین از زیرا هستند آمریکا خوب مي کنند. هر چند که در مقابل رژیم اسالمي هیچ وجه شدیدا به عربستان سعودي ایران، بدي حرف گاه هیچ شما و نیست اسالمي غربي هاي تلویزیون در کشور این علیه بر سیاست دروغهاي همه ها این شنوید. نمي هستند. هر چند من طرفدار دموکراسي هستم زیرا این باعث میشود تا حاکم و رهبر کشور با مقابله راه تنها این نشود. دیوانه و مخوف ام. شناخته تا حاال من است که دیکتاتوري در همین حال، من یک دولت دموکراتیک واقعي را در ایران مي پسندم اما فکر نمیکنم که اقدام نظامي آمریکا بتواند آن را به ارمغان

بیاورد. همانطور که در عراق نتوانست.

نظر شما در مورد تروریست های مسلمان جدید چیست ؟

Protector : خب تروریست ها همه جاي دنیا هستند. اگر آن تروریست ها از نظر غرب گفته سرباز آنها به شوند، شناخته “خوب” میشود. اگر از نظر غرب “بد” شناخته شوند، P - تروریست نامیده مي شوند. همانطور که

ter ustinov یک بار گفت : “ترور جنگ یک فقیران است”. اگر شما

از مي گروه د مرکه هستید

هید ا میخویم با ژ ر

ممکن راه تنها کنید، مبارزه خود کشور قوي هاي کشور که حالي در است. ترور رسیدن براي از جنگ ها رژیم رهبران یا و به هدف خود استفاده مي کنند. جنگ یک ترور از شده ریزي برنامه و پیشرفته نسخه است. و جمله معروف “ جنگ در برابر ترور” اندازد که مي گوید “ یاد جوکي مي من را باکره براي گاییدن مانند صلح براي جنگ

شدن است”...هه هه ههنیستم، از آن رو که من دیندار در هر حال، اسالم من اما نیست. مهم برایم نیز اسالم مشکل تنها بینم. نمي مسیحیت از بدتر را بیشتري بسیار سلطه که اینست امروز اسالم دارد. مردم اعمال بر مسیحیت به نسبت ناداني عصر مسیحیت مانند امروزي اسالم اسالم مثل هر دین دیگري در جهان، است. رام براي وسیله یک عنوان به تواند مي باشد. آنها از رهبران استفاده و مردم کردن آنگاه کنند باور دانستن، جاي به مردم اگر به و شوند مي خود دین قربانیان راحتي به و دیني رهبران استفاده سوء مورد راحتي رژیمي قرار مي گیرند. و دین آنها را تبدیل به انسان هاي مطیع بي چون و چرا مي کند. عوضي سري یک تنها مسلمانان من، براي از بسیاري در را قرآن پرستند که حتي نژاد براي از آن اما نمي فهمند به درستي جهات خالي کردن عقده هاي خودشان استفاده مي افرادي تنها اونها که میگم هم باز اما کنند. ترور و کنند مي استفاده ترور از که نیستند را هم آنها آغاز نکردند. در جنگ افغانستان دولت آمریکا حتي از طالبان حمایت کرد تا

شورش هاي محلي را سرکوب کند. قرآن در که کلماتي به خیلي همچنین من نوشته شده اند توجهي نمي کنم زیرا میدانم اولیه هر دیني دیر یا زود هیچ ایده هاي که را دین آن آینده در که افرادي با سنخیتي واقع در مسیحیت ندارند. کنند، مي تبلیغ در عشق و صلح و خشونت ضد دین باید تنها اما در طي قرون در اروپا جهان مي بود مایه خشونت بود. تمام وقت انجام جنایت و کشت و کشتار و قرباني کردن مردم بي گناه ریزي شده برنامه عقاید تفتیش و و شکنجه در اکثر مواقع با کنترل شخصي به نام پاپ در به قرآن در آنطور که نیز اسالم امور. صدر عنوان “جنگ عظیم” یاد شده است، خشونت این بر همچنان من اما است. کرده تایید را عقیده ام که مسیحیت در مقایسه با اسالم در طول تاریخ خونین تر و ویران کننده تر بوده

است.

جامعه در میدونی که طور همون دیگه جوامع از بعضی و ایران ی شیاطین موسیقی رو موسیقی این موضوع این با رابطه در میدونند

توضیحی داری؟

بگم باید چیز، هر از قبل SILEnIuS :یک وجه هیچ به Summoning که اگر حتي نمیاد. حساب به متال بلک گروه ما یک پس زمینه و گذشته اي در اون سبک بلک و ما میان ارتباطي یک هنوز و داریم متال وجود دارد، اما اشعار ما وابسته به عرفان متال بلک حالیکه در هستند Tolkienسبک شیطان و پلیدي هاست و سبکي است که به شدت مقابل تمامي ادیان قرار مي گیرد و به مخالفت با آن و یا ترویج شیطان پرستي مي پردازد. بدون این معاني، بلک متال خیلي

خشک و سرد خواهد بود.

هنرمند یک رسالت تو نظر از چیست؟

صادق شما با بخوام اگر SILEnIuS :نفهمیدم. رو سوال این منظور اصال باشم، دلیل ساخت موسیقي بیان احساسات شخصي آن در که است متفاوت روش یک در موسیقي و شعر عمیقا با هم مخلوط شده اند و با روحیات سازنده اثر سازگاري و ارتباط

دارند.

با سوال های بعد به اینجا از خوب من ی عقیده به که جوابی تک شما شخصیت حدودی تا میتونه

رو نشون بده ادامه می دیم.

گروهها و سبکهای مورد عالقت؟تاریک، انواع تمامي SILEnIuS :و فولک نئو شلوغ، کننده، امید نا غمگین،

جنگجویانه موسیقي.

از متال یا متال بلک بند بهترین :نظرت؟

: SILEnIuS سه تا گروه در حال حاضر تو ذهنم هستند.

اولي، مسلما bathory هستش.

DIVAN 62

به خاطر اینکه سبک مشخصي از بلک متال و بعد وایکینگ متال و پاگان داره.

دوم Dark Throne هستش.به خاطر اینکه بلک متال رو به یه عرصه خفن

جدید آورد.و سومي هم burzum هستش.

بار براي کیبورد و ملودي آوردن خاطر به دیگري به عرصه بلک متال.

بهترین وکال متال از نظرت ؟

روه خواننده میکنم فکر من SILEnIuS :پاور نویز Sektion b بهترین وکالز رو داره.

بهترین بند ایرانی متال؟

پس نمیشناسم. رو من کسي SILEnIuS :نوبت شماهاست که به مردم خودتون و ما حرفه

اي هایه کشورتون رو معرفي کنید.

بزرگترین آرزوت؟

موسیقي ساخت از هیچوقت : Protectorدست نکشم.

بزرگترین تنفرت؟Protector : خود پرستي احمقانه.

رو گرایشت میگم کلمه تا 10 خوب نسبت به این بگو؟

- تولد = احتماال یکي از سخت ترین چالش هاي هر شخص.

موسیقیه. و نر انرژي، من راي زندگی= -براي بعضي ها فقط انتظار و براي بعضي ها فقط

پیروي.یک نفرت. به شبیه احساسي = عشق -

احساس قوي مرتبط به شخص یا شئ.مرگ = یکي دیگر از سخت ترین چالش -

هاي زندگي هر شخص.- شهرت = میتونه خیلي شیرین باشه اما واقعا

اینطور ما براي حداقل نیست، الزمي چیز نیست. تنها نکته خوب اون میتونه این باشه که میتوني با دنیا حرف بزني و نظرات شخصیت این بفهموني. به مردم رو در مسائل مختلف اشخاص از تري بلند صداي تو اینکه یعني و بودن که افرادي یا و معروف کمتر

نبودنشون واسه کسي مهم نیست داري.- شهوت = خوردن یه پیک آبجو هر روز فکر من خونه. گردي مي بر کار از وقتي شهوت روزمره، زندگي از گریز راه میکنم

خالصه.- خدا = اختراع بشر براي توجیه مسائل دنیا و نبود پیشرفته امروز در حد علم زماني که

قابلیت توجیه مسئول دنیوي را نداشت.- سکوت = بیاي خونه، در رو ببندي و دنیا

رو پشت در بگذاري.- بشریت = من خودم رو مبلغ انسانیت در دنیا نمیبینم. البته ما دنیا رو از طریق ذهنمون دلیل این اما میاریم کارمون در و بینیم مي

نمیشه که من برام مهم باشه.از هنرها تمامي اساس و پایه = آزادی -

نظر من.

زیباترین جمله ای که تا حاال شنیدی یا گفتی در رابطه با متال چی بوده؟

Kill’em( بکش همشونو SILEnIuS :)All

موسیقی و بند طرفدارای برای متال حرفی دارید؟

متال طرفداران تمامي به SILEnIuS :در جهان. من تنها میتونم چیزي رو بگم که

همیشه گفتم. گرزها رو جاویدان بلند کنید.

آخرین سخن ؟: من فکر میکنم هر چي الزم Protectorبوده، گفته شده. من توي حرف آخر گفتن

خوب نیستم...هه هه.

اولي، مسلما bathory هستش.به خاطر اینكه سبك مشخصي از بلك متال و بعد وایكینگ متال و پاگان داره.

دوم Dark Throne هستش.به خاطر اینكه بلك متال رو به یه عرصه خفن جدید آورد.

و سومي هم burzum هستش.به خاطر آوردن ملودي و کیبورد براي بار دیگري به عرصه بلك متال.

DIVAN 63

اتریشی گروه آلبوم جدیدترین هفت فاصله به Summoningمنتشر خود از قبل آلبوم از سال Old Mor n که آلبوم این شد.

هشت شامل دارد نام ings Dawnمجزا ی قطعه دو عالوه به قطعه که است ویژه های نسخه برای منتشر جاری سال ژوئن هفتم کلی طور به آلبوم ساختار شد. و است گروه قبلی آثار مشابه متل بلک ِ خاص فضای همچنان بدون و دارد همراه به را گروه آثار طرفداران برای آن شنیدن شک این گروه تجربه ی خوبی خواهد بود. گفتنی است که در ساخت این با نیز مهمان موزیسین دو آلبوم کرده همکاری گروه اصلی عضو دو

اند.

Page 33: 8th issue 16 04 1392

گروه doom metal هلندی آلبومی Officium Tristeبا عنوان Mors viriدر راه دارد که هجدهم مارس سال 2013 معادل بیست و هشتم اسفند ماه سال 1391 توسط Hammerheart Records

منتشر خواهد شد.هشت حاوی که آلبوم این سال در باشد می قطعه El Pato استدیو در 2011

در آلمان ضبط شده است

Atmospheric black گروهmetal انگلیسی Fen از جمله سال که بود هایی گروه 2013 را خیلی جدی و سریع بریتانیایی این کرد! شروع آلبوم سومین جوان های کمك با را شان استدیویی بیست در Code666 لیبل جاری، سال ژانویه یكم و سال ماه بهمن دوم معادل 1391، منتشر نموده اند. این اثر که حاوی هفت قطعه )به عالوه یك قطعه ی ویژه( می بلك بدعت همچنان باشد متال ِ خاص ِ Fen را با پست

نگاهی به چندی از آثار موسیقی متال ایران در 2012حکایت موسیقی متال در ایران داستان کهنه ای نیست. با وجود اینکه گروههای با سابقه ای نیز هستند که از شروع فعالیتشان بیش از ده سال میگذرد اما در کل، این سبک موسیقی چند سال بیشتر نیست که به طور حرفه ای توسط تعداد کثیری از موزیسینهای ایرانی دنبال میشود. بنابراین انتظار میرود با گذشت هر سال کیفیت و کمیت گروههایی که در ایران به موسیقی متال میپردازند باال برود. با سابقه گروه از Room no.X آلبوم انتشار داشت. سال 2012 شروع خوبی مرداب و برگزار شدن فستیوالهایی در کشورهای ارمنستان و ترکیه که با حضور تعداد قابل توجهی از گروههای ایرانی همراه بود نوید سالی پربار و پرکار را به

طرفداران میداد.در طول سال 2012 آلبومهای قابل قبولی در سبک متال در ایران منتشر شد که

در ذیل به بررسی سه عنوان از آنها میپردازیم.

Band : TraumaticAlbum :From A void

که را Traumatic گروه اول آلبوم اگر در سال 2010 منتشر شد شنیده باشید احتماال زد. خواهید حدس نیز را آلبوم این فضای موسیقیایی ساختار با کالم بدون آلبومی پیچیده و نامعمول، کسر میزانهای نامتعارف ملودیهای کروماتیک مشخصه از استفاده و به گروه این آلبوم دو هر در که است ای نامتعارف وزنهای از استفاده میخورد. چشم اصواتی شود انجام ناشیانه صورت به اگر افسار گسیخته حاصل میشود که در مواردی گذاشت. موسیقی را آن نام نمیتوان حتی آلبوم دو هر در Traumatic خوشبختانه خود نشان داده که دانش و دقت الزم را برای و دارد موسیقیایی پیچیده الگوهای ساخت پراگرسیو سنگین نام آثارش روی میتوان فراز و دائما در اینکه با وجود نهاد. آهنگها نشیب هستند انسجام خود را حفظ کرده اند معمول از گامهای اینکه با وجود ملودیها و پیروی نمیکنند میتوانند راه خود را به خوبی

به گوش مخاطب پیدا کنند.به نسبت From A void آلبوم فضای آلبوم قبلی گروه اندکی تاریکتر است و در نقاطی حتی به دث متال گرایش پیدا میکند. آلبوم این در دیستورت شده ریفهای خشن زیادی لحظات در و دارند پررنگی حضور آهنگها را جلو میبرند و فضاهای اکوستیک را آلبوم از اعظمی قسمت همچنان گرچه

از اول آلبوم به نسبت اما میدهند تشکیل لحاظ زمانی غلبه کمتری دارند.

باالیی سطح در نوازندگی لحاظ از آلبوم در تقریبا گیتارها خصوص به دارد. قرار مشکل قطعات نواختن حال در اوقات تمام Ta - و تکنیکی هستند. در کنار تکنیکهایping و Sweep Picking که در لیدها به کار رفته اند ریتمها نیز از سرعت باال و ارزش

نوازندگی برخوردارند.محور گیتار به میتوان آلبوم ضعفهای از بودن آهنگها اشاره کرد. امروزه در موسیقی پراگرسیو سطح اول دنیا ساز بیس نقش ویژه From ای بازی میکند که متاسفانه در آلبومA void مورد بی توجهی قرار گرفته. حتی میکس و مستر آلبوم به گونه ای است که در بسیاری از اوقات صدای بیس در پس غوغای گیتارها به سختی قابل شنیدن است. درامز به خوبی و با دقت نوشته شده و چیدمان مناسبی خدمت در همواره مجموع در اما دارد لوای مسترینگ هم تحت در و گیتارهاست

گیتارها قرار دارد.

بابک علوی

DIVAN 64

brutal Death آلبوم یک Metal کامل! با تمام ویژگیهایی داریم. سراغ سبک این از که سنگین دیستورت باال، سرعت و درامز blast beat گیتارها، نسبت که آلبوم Growl وکال میتوان ایرانی های نمونه سایر به شده. اجرا احسن نحو به گفت که بروتالی المانهای کنار در موسیقی سبک این شخصیت در Scox که دید میتوان است بعضی لیدهای گیتار هویت شرقی تزریق موسیقی به نیز را خود کرده و آن را با نمونه های مشابه خارجی متفاوت ساخته است. این مثال در آهنگ به عنوان کار که violence Will Appearانجام خوبی به میشود مشاهده شده و قابل تحسین و احترام است.Psychedelic Philo - آلبوم

ophy همانطور که از سبک آن

2013 سال در پرکار ِ ویلسون استیون فوریه پنجم و بیست و نمانده بیکار نیز ،1391 سال اسفند هفتم معادل سال، این The Raven That عنوان با آلبومی Refused To Sing )And Otherاین کرد. خواهد منتشر را )Storiesآلبوم که خیلی زودتر از این تاریخ لینک سرشار گرفته قرار اینترنت روی و شده که اکسپریمنتالی هویت همان از است ویلسون در پروژه ی شخصی اش به دنبال های آلبوم همچون که هویتی بود. آن قبلی، دیگر پروژه های او را نیز تحت تاثیر

خود قرار خواهد داد. این اثر حاوی شش قطعه ای است که دائما Progressive rock های سبک بین و رفت در Experimental rock و پروژه آثار طرفداران مسلما و است آمد ی شخصی ویلسون را راضی خواهد کرد.

محور ریتم آلبومی میرود انتظار است با نقش بسیار پررنگ درامز. هم و درامز تنظیم هم انصافا در آن صدابرداری و نوازندگی این آلبوم با دقت و کیفیت باالیی امر این از نشان و اند شده انجام ای حرفه گروه یک با که دارند دارد چه میداند طرف هستیم که و گیتارها نوازندگی میکند. کار ارزش و پیچیدگی از هم بیس به و میبرد بهره باالیی نوازندگی

بار تکنیکی آلبوم می افزاید.این به دادن گوش مجموع در آلبوم به شدت به طرفداران سبک بروتال دث متال توصیه میشود. با این در که گفت میتوان اطمینان که ایرانی آلبومهای تعداد سبک باشند داشته قرار سطح این در هم دست یک انگشتان تعداد به

نمیرسد.

خوش و عالی بسیار آلبوم یک !Deathcore ساخت در سبکاین که گفت جرئت به میتوان آلبوم توانایی این را دارد که از هر مشابه خارجی های نمونه با نظر تنظیم انسجام کند. رقابت خود گویی است ای گونه به آهنگها Jason Suecof شخصا تنظیم را آلبوم است! آهنگهای داده انجام before The Story Endsکارهای با راحتی به میتوان را Trivium، چون گروههایی August و As I Lay Dyingو کرد. مقایسه burns Redآلبوم به ایرادی بخواهیم اگر بودن شبیه همین نیز کنیم وارد خارجی گروههای به زیاد بسیار و هر گونه حال از بودن و خالی اشاره مورد میتواند شرقی هوای Me - سبکهای در گیرد. قرار

توالی Deathcore و alcoreبه که دارند وجود آکوردهایی به و اند آمده در کلیشه صورت تمام گروههای وفور در کارهای عنوان به میشوند، یافت خارجی مثال رفتن از پاورکورد E به C و یا از D به A#. توالی آکوردهایی از این قبیل در موسیقی این آلبوم این البته میخورند. چشم به نیز بزرگی کار از وجه هیچ به امر که Death Fuse در این آلبوم انجام داده کم نمیکند. تک تک و وسواس با آلبوم این در نتها شده چیده هم پشت بسیار دقت توالی همین از استفاده و اند کامال نیز معمول آکوردهای

درست و بجا انجام شده است.آلبوم از لحاظ نوازندگی در سطح قابل قبولی است. تمامی سازها در و هستند آهنگ کلیت خدمت برای وحشتناکی کار یک هیچ اما نمیدهند، انجام تکنیک ابراز لحاظ از آلبوم که نمیتوان گفت

نوازندگی تکنیک الزم را ندارد. این ویژگیهای از دیگر یکی بسیاری است. آن وکال آلبوم در که ایرانی وکالیستهای از انگلیسی اشعار از کارهایشان لهجه لحاظ از میکنند استفاده افت باعث که دارند مشکالتی before آلبوم در اما میشود اثر با وکالی The Story Endsهمچنین و نقص بی کامال لهجه صدایی کامال مناسب برای سبک

Deathcore میشنویم.که ای برنده برگ مهمترین اما آلبومهای صف از را آلبوم این میکند جدا ایرانی معمولی میبرد باال جهانی سطح تا و کیفیت و عالی صدابرداری تمامی است. آن نظیر بی صدای را ممکن صدای بهترین سازها در نهایت در و میکنند تولید به ای استادانه طور به مسترینگ جمع کامل مجموعه یک عنوان شده و در بهترین شرایط به گوش میشوند. داده تحویل شنونده چنین با آلبومهایی چنین شنیدن موسیقی که را این امید کیفیتی برای حرفی جهان در ایران متال از پررنگتر باشد داشته گفتن

گذشته میسازد.که گفت میتوان کلی طور به متال موسیقی برای 2012 سال ایران سال خوبی بود. شاید بهترین سالی بود که متال ایران تا به حال به توجه با است. دیده خود به حقیقت این امر که موسیقی متال ایرانی موسیقی جوانیست و انتظار سال از بهتر سال هر که میرود اینکه توقع بنابراین باشد گذشته 2013 از 2012 بهتر باشد نیز انتظار

دور از ذهنی نیست.انتشار شاهد 2013 در امیدواریم آثار بهتر و بیشتری نسبت به 2012

و سالهای قبل از آن داشته باشیم.

DIVAN 65

Page 34: 8th issue 16 04 1392

محمود رافع چارلز مانسون معروف ترین جاني دنیاست. براي بسیاري از آشنایان با تاریخ جرم و جنایت، نام مانسون مترادف با شیطان است. معروف است که او حتي در زمان حیاتش هم از چنان شهرتي برخوردار بود مي کردند. او جنایت فرمان تحت هم جنایتکاران از بسیاري که در باب شهرت او همین بس که وینسنت بوگلیوس بازپرس ویژه »هرج با عنوان نوشت او کتابي درباره اش از مرگ پرونده، پس و مرج مانسون« که این کتاب، یکي از پرفروش ترین کتاب هاي

تاریخ شد. »مانسون« در 12 نوامبر 1934 در »سینسیناتي« آمریکا در خانواده اي فقیر به دنیا آمد. او که فرزند نامشروع زني 16 ساله به نام »کاتلین مادوکس« بود در شناسنامه اش نام پدر نداشت. اندکي پس از تولد چارلز، مادرش با مردي به نام ویلیام مانسون ازدواج کرد و شهرت مانسون از روي فامیل ناپدري بر روي اوراق هویت پسرخوانده اش هم ثبت شد اما این ازدواج دوامي نیاورد و خیلي زود به طالق منجر شد. در سال ،1939 زماني که مانسون 4 ساله بود، مادرش به جرم سرقت مسلحانه بازداشت و روانه زندان شد. پسرک از همان ابتداي کودکي، به خوبي مي دانست که فرزندي نامشروع و مادرش هم

یک مجرم حرفه اي است. هنگامي که مانسون 12ساله بود، مادرش براي حفظ جان فرزند ناخلف خود، او را تحت حمایت دولت درآورد و بدین ترتیب از فرزندش سلب سرپرستي کرد. چارلز تمام دوران نوجواني اش را در خانه هایي به سر برد که پس از اقامتي کوتاه در هر یک از آن

مانسون در گریز نوجواني داد. دوران ترجیح مي قرار بر را فرار ها، میان خیابان ها، دزدي، دستگیري، انتقال به خانه جدید و باز هم فرار

از آن جا سپري شد تا سرانجام به یک دارالتادیب دولتي فرستاده شد

رشد او در کودکي و نوجواني طوري نبود که مهارت هاي زندگي صادقانه و آبرومندانه را فراگیرد. او در جواني به چندکار آبرومندانه و در عین حال بسیار سطح پائین و با مزد کم رو آورد اما نمي توانست از این راه مخارج زندگي اش را تامین کند و بنابراین هر گاه نیاز مالي بر او فشار مي آورد مرتکب خالف مي شد. کار او در جواني و بزرگسالي، دزدي، جعل چک و تجاوز بود. او به خاطر ارتکاب این قبیل جرائم، دائم به زندان مي افتاد. معموالً هم به حبس هاي کوتاه مدت محکوم هم بار آخرین یافت. مي رهایي زندان از مشروط عفو با یا و شده به گفته وینسنت زندان آزاد شد. از با عفو مشروط مارس 1967 21بوگلیوس، دادستان پرونده، مانسون در دادگاه تقاضا کرد که وي را از زندان آزاد نکنند. او مي گفت راه و رسم زندگي در دنیاي بیرون از زندان را نمي داند و قرابتي با دنیاي بیرون زندان ندارد. اما با این وجود

»مانسون« براي آخرین بار با عفو مشروط از زندان آزاد شد.

پس از این آزادي، او که 32 ساله بود به سان فرانسیسکو رفت و با گروهي از »هیپي« ها طرح دوستي ریخت که عاشق موسیقي راک اند از آنها رول بودند و آشکارا مواد مخدر مصرف مي کردند. مانسون خوشش آمده بود. او در این زمان مدام از این شهر به آن شهر مي رفت و در جاده ها مدام ماشین هاي گذري را متوقف مي کرد و از آنها مي

DIVAN 66

خواست او را به مقصد برسانند.. در یکي از این سفرهاي بین شهري، بر سر راه زني به نام »ماري برونر« قرار گرفت که عازم برکلي بود. ماري فارغ التحصیل دانشگاه ویسکانسین و کتابدار بود اما نه از شغلش خوشش مي آمد و نه از درسش. برونر از تفکر پوچي طلبي مانسون خوشش آمده بود. موقعي که مانسون به همراه اقامت براي مکاني مانسون که آنجا از رسیدند، برکلي به برونر خانم نداشت، برونر به او اجازه داد شب را در خانه وي بگذراند. آن شب - به اقرار خود مانسون در دادگاه- اولین باري بود که مانسون حس مي کرد شیفته یک زن شده است اما هیچ راهي براي بیان احساس خود و رسیدن

به هدفش نیافته بود. او پس از آشنایي با برونر، با پول دزدي، یک فولکس واگن ارزان و قراضه خرید. از آن به بعد بود که تصمیم گرفت براي خود گروهي دست و پا کند که خودش اسم آن را »خانواده مانسون« گذاشت. نخستین عضو این خانواده برونر بود. مانسون توانست یکي دو جوان دیگر را هم پس از فریب به جمع این »خانواده« بیاورد. یکي از این افراد، دختر جواني بود که چند روز پس از پیوستن به باند مانسون آنها را ترک کرد و ترجیح داد نزد خانواده اش بازگردد. اما دختر دیگري به نام »لینت فروم« به این گروه پیوست. بدین ترتیب به همراه مانسون و برونر، یک باند سه نفره بودند که زندگي پوچ است و نتیجه رسیده این به تشکیل دادند. آنها ارزش کار کردن و زحمت کشیدن ندارد. عالئق این باند، هرج و مرج

طلبي بود که هیپي هاي آمریکا ابداع کننده آن بودند. به شهرهاي مختلف مي بي هیچ هدفي، و ولگردي با باند اعضاي رفتند. آنها در شهرهاي مختلف هم اعضاي دیگري نیز براي »خانواده« دوام این گروه در اعضا این از هیچ کدام اما پا کردند و خود دست را رها کردند. فقط دو جوان دیگر مانسون باند نیاوردند و خیلي زود به نام هاي »پاتریشیا کرنوینکل« و »سوزان اتکینز« در این باند ماندگار شدند. آنها در سال هاي 1968 تا 1969 تمام سواحل کالیفرنیا، اورگون، واشنگتن و نوادا را گشتند و سرانجام در منطقه اسپان رانچ در حوالي لس آنجلس اقامت گزیدند. در این زمان بود که چند مرد به نام هاي »چارلز تکس« »واتسون«، »رابرت بوبي«، »بروس دیویس« و »استیو گروگن« نیز

به باند مانسون پیوستند. بسیاري از مفسران جنایي آن دوره معتقد بودند که مانسون با ایجاد رعب و وحشت در اعضاي گروه، خوف از خود را در آنها کاشته بود و از این طریق براي خود جذبه اي دست و پا کرده بود. از شواهد به دست آمده از اعتراف هاي »مانسون« مشخص مي شود که این باند، متشکل از عده اي بیکار و عالف بود که تمام وقت خود را به ولگردي، مصرف مواد مخدر، گپ زدن با یکدیگر و آوازهاي دسته جمعي مي گذراندند. جذبه یا شخصیت به که آن از بیش باند، این در مانسون حضور خاص او مربوط باشد، مربوط به سن بیشتر او در میان اعضاي گروه بود. مانسون 34 ساله در میان اعضاي باند، رفتاري مانند بچه هاي 14-13 ساله داشت. او اگرچه خواسته هاي مطلوب خود را بر گروه تحمیل مي کرد اما هیچ گاه این تحمیل بدون مخالفت اعضا و کلنجار رفتن بر سر این قوانین اجرا نمي شد. اعضاي »خانواده مانسون« خیلي وقت ها اعتنایي به تصمیمات او نمي کردند و عمالً هر چه را که خود مي پسندیدند انجام مي دادند و البته همواره او را پدر خانواده خود مي دانستند گو این که

این پدر بودن مانع از سرکشي اعضا نمي شد. بوگلیوس در کتاب »هرج و مرج« خود مي نویسد: این گروه هیپي که تقریباً به یک گروه شبه نظامي مبدل شده بودند داراي ساختار و سازماني نمي توان بودند که نقش مانسون در شکل گیري این سازمان را اصالً

نادیده گرفتالبته واقعیت این است که »بوگلیوس« در باره نقش مانسون و میزان قدرت او اغراق کرده است. خیلي مي مثال عنوان به او یکي مانسون که نویسد نام به خود باند افراد از »برندا« را به عنوان رئیس آدم کش هاي باند منصوب کرده بود و برندا هم کامالً تحت فرمان او مانسون در ندارد. خود بود.« حال آن که چنین توصیفي اصالً صحت پاسخ به این اتهام، به دادگاه گفته بود که »اگر واقعاً من این میزان قدرت داشتم که هر کسي را که دلم بخواهد، به برندا معرفي کنم تا دخلش را بوگلیوس، آقاي همین کردم مي معرفي که کسي اولین پس بیاورد، نپیچد!«. واقعیت پاي من به این طور اآلن تا بود پرونده لعنتي بازپرس این است که دادگاه هیچ وقت نتوانست ثابت کند که برندا قتلي مرتکب شده باشد، اتهام برندا در دادگاه فقط مشارکت در جرایم متعدد بود و

نه ارتکاب قتل. یکي از نکات جالب درباره این باند آن است که افراد خانواده مانسون معتقد بودند ابداع کننده مرام و آئین هاي خاص هستند. گفت وگوهاي از اراجیف گویي مي گذشت یکي به حرافي و دسته جمعي که غالباً سرگرمي هاي اصلي گروه بود. یکي دیگر از سرگرمي هاي جنایتکاران، آوازخواني هاي دسته جمعي بود که همیشه خود مانسون سردسته و رهبر ارکستر ساختگي گروه بود و با یک گیتار قراضه براي گروه نوازندگي مي کرد. در سال 1968مانسون براي اولین بار یکي از اعضاي معروف گروه موسیقي بیچ بویز )beach boys( به نام »دنیس« را مالقات کرد. دنیس عادت داشت در سفرهاي بین شهري خود، اگر در جاده مسافري را مي دید او را سوار کند. یک بار بر حسب اتفاق، دو نفر از اعضاي باند مانسون در جاده منتظر ماشین بودند که ویلسون آنها را سوار کرد و بعد از رسیدن به مقصد، آنها را به خانه اش دعوت کرد و اجازه داد عصر آن روز که خودش براي ضبط برنامه به استودیو مي رود در خانه وي بمانند. نیمه هاي شب که ویلسون برگشت اتوبوس عجیبي جلو در

خانه اش دید.موقعي که وارد شد چندین زن و مرد جوان و یک مرد میانسال را مشاهده کرد. ویلسون که حسابي ترسیده بود با صدایي لرزان از آنها پرسید »مي خواهید بالیي سر من بیاورید «. مانسون مرد میانسال، به طرف ویلسون آمد و گفت »به قیافه ما مي آید که بخواهیم بالیي سر تو بیاوریم « و بعد هم در برابر ویلسون زانو زد و پاي او را بوسید. پس از این رویارویي، و مانسون بعد، به آن از شدند. رفیق هم با حسابي ویلسون و مانسون بعضي از اعضاي گروهش مدام در خانه آن آهنگساز معروف رفت و

آمد مي کردند. موقعي که اعضاي گروه مانسون در این خانه بودند، زنان گروه، زناني کامالً خانه دار مي شدند. آشپزي مي کردند، خانه را تمیز مي کردند،

به خرید مي رفتند و حتي لباس هاي ستاره موسیقي را هم مي شستند.با هم مانسون و ویلسون در طول این مدت، بارها در مورد موسیقي مانسون آواز و ساز صداي به بارها ویلسون بودند. کرده وگو گفت زمینه در استعدادي مانسون که کرد مي حس گاه و بود داده گوش

موسیقي دارد که تا آن زمان کسي به آن توجه نکرده است. بسیار سخاوتمندانه رفتار مانسون باند افراد با در عین حال ویلسون

Page 35: 8th issue 16 04 1392

مي کرد فراهم را شان درمان و دوا داد، خرج مي آنها به نقد پول وسایل خود را بدون هیچ منتي در اختیارشان مي گذاشت حتي یک بار هم اتومبیل فراري گران قیمتش را به یکي از افراد گروه داده که

راننده، ماشین شیک را به دیواره کنار جاده کوبید. سرانجام بعد از حدود یک سال، روابط دوستانه مانسون و ویلسون به هم خورد. ویلسون کم کم به این نتیجه رسیده بود که مانسون هیچ استعدادي در موسیقي ندارد و ادامه دوستي اش با این مرد و اعضاي با به روابط خود دلیل به همین بود برایش خطرناک خواهد او باند خانواده مانسون پایان داد. البته هیچ گاه تنشي بین این دو بروز نکرد

که بتوان قطع این دوستي را به آن نسبت داد. در اواخر سال 1968 »مانسون« کم کم به این نتیجه رسید که براي فرار از تمدن و قواعد شهرنشیني، باید از شهر و شهري ها گریخت و به بیابان ها پناه برد. او معتقد بود که »هر چه از شهر دورتر باشیم زندگي مطلوب تري خواهیم داشت«. او و گروهش به شدت از مراکز شلوغ شهري و قوانین حاکم بر زندگي شهرنشیني نفرت پیدا کرده بودند. البته یکي از دالیل تمایل خانواده مانسون براي گریز از شهر آن بود که آنها به خاطر جرایمي که مرتکب شده بودند و به خاطر دله دزدي هاي فراوان شان و نیز اعتیاد به مواد مخدر، تحت تعقیب پلیس بودند. در اي مزرعه به آن، قوانین و تمدن از گریز براي سرانجام آنها از شهر و دور این مزرعه که کامالً کوهستان »هانشنال والي« رفتند. مانسون باند اعضاي از یکي مادربزرگ به بود شهرنشینان دسترس تعلق داشت که گروه، براي جلب موافقت وي جهت اقامت در آنجا، او دادند. اکنون آنها در جایي به را از پول هاي دزدي خود مبالغي کامالً دور از شهر اقامت داشتند و به زعم خود مي توانستند آزادانه

زندگي کنند.* تاثیر مواد مخدر

از قبل واتسون، نام چارلز تکس به مانسون باند اعضاي از یکي آن که به خانواده مانسون بپیوندد. از همان دوران جواني در مدرسه، بارها سابقه خرابکاري و او بود. سرگرم خرید و فروش مواد مخدر فرار از مدرسه داشت تا این که سرانجام براي همیشه از خانه گریخت

و در سال 1967 به باند مانسون پیوست.نخستین مرتکب مانسون شد باعث واتسون« »تکس 1969 سال

بود پول گرفته معتاد، مقداري تاجر سیاهپوست از یک او قتل شود. دلیلي هیچ پول دریافت از بعد اما کند تهیه جوآنا ماري برایش تا ندیده بود که به وعده خود عمل کند. به همین دلیل، به همراه اعضاي باند مانسون به مزرعه محل اقامت شان رفته بود. تاجر سیاهپوست که بود خواهر وي آمده به خشم واتسون از کالهبرداري تکس حسابي را گروگان گرفته و به واتسون تلفن زده و گفته بود اگر مي خواهد خواهرش زنده بماند باید یا طبق وعده، ماري جوآنا به او بدهد یا اصل پول را برگرداند. زماني که معتاد سیاهپوست تلفن زده بود، خود تکس واتسون در خانه نبود و مانسون گوشي تلفن را برداشته بود. مانسون پس از شنیدن پیغام تاجر معتاد، به تکس اطالع داد که خواهرش در دام آن مرد است. مانسون و تکس بالفاصله اسلحه برداشته و به آپارتمان مرد سیاهپوست رفتند. مانسون که سالح خود را زیر لباسش پنهان کرده بود از آن مرد خواست که خواهر »تکس« را رها کند. حتي ملتمسانه از او خواهش کرد براي برگرداندن پول به آنها مهلت دهد. اما تاجر نگون بخت که به شدت عصباني بود، دوباره همان حرف قبلي را تکرار کرد و گفت تا پول یا مواد به او رسانده نشود آن دختر را آزاد نخواهد کرد. مانسون در برابر آن مرد زانو زد و دوباره خواهش کرد که دختر بي گناه را آزاد کند اما گوش مرد بدهکار نبود. مانسون موقعي دریافت آن مرد هیچ توجهي به خواهش هاي مکررش ندارد اسلحه را از زیر لباسش در آورد. مرد که با دیدن اسلحه مانسون هول شده بود به سوي او یورش آورد اما قبل از آن که به مانسون برسد، سه گلوله در بدنش

خالي شده بود. زندگي مانسون و اعضاي گروهش از آن به بعد دستخوش تغییرات به و از آن، آزادانه همه جا مي گشتند پیش تا آنها که فراواني شد. بعد بودند و خوش مي گذراندند دنیا کنار آمده با پوچي زعم خود از آن حادثه باید مدام در هراس و خفا زندگي مي کردند چرا که مي دانستند تاجر نگون بخت، عضو یکي از مخوف ترین باندهاي سیاهان به نام باند »پلنگ هاي سیاه« بوده و اعضاي باند هم هرگز از فکر انتقام

بیرون نخواهند آمد.گروه اعضاي بر شوک دومین حادثه، آن از پس زماني اندک

مانسون وارد آمد....

وزنامه ایران، شماره 3951 به تاریخ 25/3/87، صفحه 14 )ماجرا(

چارلز منسن )به انگلیسی: Charles Manson( زاده 12 نوامبر 1934 تبهکار آمریکایی است. او به عنوان رهبر جماعتی که با نام »خانواده منسن« در دهه 1960 میالدی در کالیفرنیا فعال بودند، شهرت دارد. منسن در سال 1971 به خاطر قتل َشرون تیت و لِنو و ُرزماری البیانکا که توسط تعدادی از افراد خانواده منسن و به دستور شخص او انجام شد محاکمه شد و تا به امروز در زندان

به سر می برد.افراد خانواده منسن از نظریه او با عنوان »درهم و برهمی« پیروی می کردند. چارلز منسن در »درهم و برهمی« وقوع جنگی را مابین نژادی در اثر تنش های بر نژاد سیاه و سفید پیش بینی کرده که دوره آخرالزمان رخ می دهد. منسن پیش بینی کرده بود که طی از متحده ویران خواهد شد و پس ایاالت دوران جنگ موعود

پایان جنگ »خانواده منسن« قدرت را در دست می گیرند.

DIVAN 68

ماجرای تجاوز “رومن پوالنسکی” به “سامانتا گیمر” نوجوان ، ماجرای عجیب و پیچیده ایست

اما فقط بخش هایی از این ماجرا در رسانه ها انعکاس می یابد که باعث می شود افکار عمومی قضاوت منصفانه ای از وقایع نسبت داده شده به

پوالنسکی نداشته باشندهر در و کسی هر متجاوز که رسد می نظر به بدیهی دیگر امروز جایگاهی باشد باید مجازات شود ، اما شاید اگر شما داستان را از ابتدا

بدانید ، تعداد کسانی که به نظرتان باید مجازات شوند بیشتر شود.در دهه ی شصت میالدی در سینما و تلویزیون هالیوود زنی ظهور کرد با نام “شارون تیت” ، او به واسطه ی چهره ی زیبا و هنر بازیگری اش در نقش های کمدی ، به سرعت پله های ترقی را طی کرد ، در آن زمان او در جامعه ی آمریکا به ضرب المثل زیبایی شهره شده بود ، او در سال 1968 میالدی با “رومن پوالنسکی” ، کارگردان سینما ازدواج کرد ، در این سال یکی از آثار پوالنسکی تحت نام “بن بست” روی پرده ی سینما

خوش می درخشید.به نظر همه چیز به کام می آمد ، پوالنسکی و شارون تیت ، بی حد ،

یکدیگر را دوست می داشتند و هر دو به لحاظ هنری “ستاره” بودند .فیلم این در خورد. “ بست بن “ فیلم همین از تلخ اتفاقات کلید اما پوالنسکی سکانسی را پدید آورده که در آن شخصیتی دست و پا چلفتی را تصویر می کند ، او دایم با خنگ بازی هایش مخاطب را به خنده وا می دارد ، اما موضوع این است که پوالنسکی در فیلمش نام این کاراکتر

را “چارلز منسون” گذاشته است.که بود آمریکا ی دوره آن مشهور تبهکاران از یکی منسون چارلز بزرگترین مافیاها را تحت نفوذ داشت ، او نژاد پرستی سفید پوست بود از او یکی نیز ، فله ای “سیاه پوستان” را بی جان می کرد به طور که

بزرگترین مافیاهای مواد مخدر را در اختیار داشت.پس از اکران فیلم “بن بست” چارلز منسون پیغامی را به خانه ی پوالنسکی فرستاد که حاویِ تهدیدی جدی بود ، منسون پوالنسکی را تحدید کرده بود که اگر در یک تلویزیون پر بیننده از توهینی که در فیلم بن بست به و او و “منسون ها” کرده عذر خواهی نکند ، پوالنسکی را خواهد کشت.در آن روزها پوالنسکی مشغول نوشتن فیلم نامه ی “ محله ی چینی ها”

بود و آن قدر سرش شلوغ بود که این تهدید را جدی نگرفت.کمتر از یک سال بعد ستارگان هالیوود به رسم هر ساله میهمانی عظیمی به پا کردند و قاعدتا پوالنسکی و همسرش شارون تیت که اینک “هشت

و نیم ماه” بود که کودکی را حامله بود نیز در این جشن دعوت بودند.پوالنسکی به دلیل مشغله اش برای ساخت فیلمی که هرگز ساخته نشد ، نرفت میهمانی این به دلیل همین به و برد می سر به انگلستان در ،اما همسر زیبایش شارون تیت به اتفاق فرزندی که هشت و نیم ماه در

شکمش جا خوش کرده بود ، راهی این میهمانی شدند.چالرز منسون که از امتناع پوالنسکی در عذرخواهی از خانواده ی منسون ها به شدت عصبانی بود ، گروهی از گنگسترهای تحت فرمانش را که تعدادی از آنها حتی نام فامیل “منسون” را یدک می کشیدند ، روانه ی

میهمانی ِ هالیوودی ها کرد تا جان پوالنسکی را بستانند.گنگسترها وارد میهمانی شدند اما اثری از پوالنسکی نبود ، آن ها تصمیم گلوله ی ، پس چندین بکشند را پوالنسکی همسرش به جای گرفتند ِ برآمده ی شارون تیت شلیک کردند تا مادر به اتفاق متوالی به شکم

فرزند ِ هنوز به دنیا نیامده ، جا به جا کشته شوند.

این واقعه زندگی پوالنسکی را تغییر داد ، انگار او دیوانه شده بود ، نمی دانست چه باید بکند. پوالنسکی که مرد ثروتمندی بود ، بی درنگ همه ، باشد دم دستش نقد پول هنگفتی مبلغ تا فروخت را مایملک اش ی آن گاه گلچینی از تبهکاران و گنگسترهای آن زمان را به استخدام خود در آورد، به هرکدام مبالغ شگفت آوری پول داد و به آن ها فقط یک ماموریت داد ، این که “چالرز منسون را زنده برایش بیاورند” این تمام ِ

ماموریت گروه عظیمی بود که اینک پوالنسکی رهبری شان می کرد.ی کافه یک در را منسون چارلز ِ رد باالخره پوالنسکی گنگسترهای زیرزمینی گرفتند و کمین کردند تا او را زنده دستگیر کنند. چارلز منسون از ماجرا خبردار شد و به طرز ماهرانه ای گریخت اما از گروه گنگسترهای چارلز منسون یک نفر در کافه جا مانده بود ، نام او “سامانتا گیمر” بود. شاکی ِ کنونی پوالنسکی و دختری که مدعی است در نوجوانی توسط

پوالنسکی مورد تجاوز قرار گرفته است.پوالنسکی به خانه ی و به وسیله ی گنگسترها دستگیر “سامانتا گیمر” برده می شود ، صاحب خانه او را به زیرزمین می برد و تهدید می کند

اگر مخفی گاه چارلز منسسون را لو ندهد شکنجه خواهد شد.دخترک دم بر نمی آورد ، پوالنسکی به تنهایی حدود دو هفته به اشکال مختلف دختر را شکنجه می کند بلکه آدرس مخفی گاه قاتلِ همسرش را بدست آورد اما دخترک سرسخت تر از این حرف هاست. پوالنسکی در طول این دو هفته با “چوب های قطور” دختر را مورد تجاوز قرار می دهد ، موهای او را می کند و بخشهایی از بدن او را می سوزاند ، اما دخترک

الم تا کام حرف نمی زند.پلیس از طرق نامعلومی متوجه می شود که دختری در خانه ی پوالنسکی پوالنسکی ، کند می محاصره را خانه پس ، شده واقع شکنجه مورد دخترک را رها کرده و از محل می گریزد ، سپس با هواپیمایی خصوصی

از آمریکا فرار می کند و دست آخر در “فرانسه” آرام می گیرد. ، اتفاقی “چارلز منسون” را دستگیر می کند به صورت پلیس هم زمان منسون در دادگاه به “زندان ابد” محکوم می شود ، او پیش از این که به زندان برود همه ی دارایی های هنگفت اش را به “سامانتا گیمر” دخترکی

که زیر شکنجه های پوالنسکی زبان باز نکرد بود می بخشد.به “حبس به خاطر شکنجه و تجاوز پوالنسکی در دادگاه غیابی فدرال او که می شود موکول زمانی به اجرای حکم و می شود محکوم ابد”

دستگیر شده باشد.در او تا دهد می قضایی تعقیب مصونیت پوالنسکی به فرانسه دولت فرانسه بیاساید. اما پوالنسکی می داند اگر روزی پایش را از فرانسه بیرون

بگذارد توسط پلیس بین الملل دستگیر خواهد شد.حتی جوایز “اسکار” پوالنسکی از سوی آکادمی اسکار برای او پُست می

شد و خودش هرگز برای دریافت آنها به آمریکا سفر نکرد.پلیس سویس دستگیر شده و از چهل سال پوالنسکی توسط حاال پس

قرار است به آمریکا فرستاده شود.به نقل از وبالگ

DIVAN 69

Page 36: 8th issue 16 04 1392

یکی از پیشگامان موج موی هوی متال بریتانیا. در سال 1976 در یورکشایر انگلستان با نام Sons of a bitch کار خود را شروع کرد و پس از مدتی نام خود را به Saxon تغییر داد. با اجراهای کوچک در کنار گروههای بزرگ نام خود را با گوش هواداران آشنا کرد و سرانجام اولین آلبوم خود

را با نام Saxon با لیبل Carrere منتشر کرد.یکی عنوان به پی جایگاه گروه در پی آلبومهای انتشار با و شد تثبیت بریتانیایی متال هوی نوی موج ستونهای از به دنیا دور تورهای و آلبومها این کمک به Saxon نام مطرح جهان در سطح مهم متال از گروههای یکی عنوان در خود ساله چند و سی فعالیت طول در گروه این شد. و Motley Crue، Accept جمله از گروههای کنار

Megadeth اجرای زنده برگزار کرده است.انعطاف دراز سالیان طول در توانسته Saxon موسیقی سلیقه با زمان از برهه هر در و دهد نشان خود از خوبی مخاطب هماهنگ شود. اعضای گروههای Metallica و Megadeth موسیقی خالقانه Saxon در سالهای ابتدایی فعالیتش را به عنوان یکی از تاثیرات و الهامات اصلی خود چارتهای در گروه این مستمر موفقیت و اند کرده عنوان این بر نتوانسته زمان گذشت که میدهد نشان انگلستان موسیقی قوی غبار کهنگی بنشاند.حال در Saxon گروه فعالیت نیز حاضر طور به را خود میدهد ادامه جدی انتخاب همچنان و برای خوبی متال طرفداران

اصیل است.

سال در راک. پراگرسیو سبک گذاران پایه از یکی علت به کرد. کار به آغاز کانادا تورنتوی در 1968از لیبلها ضعیف استقبال گروه، اعضای در تغییرات برای نوازندگی به دست آوردن آمادگی الزم آثار، و و گروه تاسیس تاریخ میان پراگرسیو، سبک پیچیده ساله وجود زمانی چهار فاصله اول آلبوم انتشار تاریخ

دارد.موسیقی بر بزرگ تاثیری عنوان به همواره Rushپراگرسیو متال مطرح بوده و هست. گروههایی همچون Dream Theater و Symphony X به صراحت تایید کرده اند که در نوشتن ملودیهای پیچیده خود از

آثار Rush الهام میگیرند.ناپذیر انکار امری Rush در نیز نوازندگی تکنیک وکالیست بیسیست، نقش در Geddy Lee است. نقش در Alex Lifeson سایزر، سینتی نوازنده و کدام هر درامر عنوان به neil Peart و گیتاریست در زمینه کاری خود همواره ستودنی عمل کرده اند و

حرفهای زیادی برای گفتن داشته اند.این گروه در حال حاضر نیز به فعالیت خود ادامه میدهد

و آخرین آلبوم خود را در سال 2012 منتشر کرده.

میان ارتباطی پلهای مهمترین از یکی در 1967 سال در متال. هوی و راک هارد Hills Contemp - نام با ولز کاردیف نام آن بعدها و rary Grass شکل گرفت

به budgie تغییر کرد.کامال بلوز های ریشه گروه اولیه آثار در مشهود است و در کنار این ریشه ها خشونت و سنگینی را نیز میتوان حس کرد. به جرئت شانه به شانه budgie که گفت میتوان آوردنگان وجود به از black Sabbath

موسیقی متال است.طور به آنکه از بیش budgie کارهای اوریجینال شنیده شده باشند به صورت کاور همچون نامداری گروههای اند. شده شنیده A - و Metallica، Iron Maiden

بازنوازی از را خود کار ice In Chains Dave .شروع کرده اند budgie آهنگهایاز خود شخصی بیوگرافی در Mustaineکرده عنوان و برده نام مشخصا گروه این Lars ulrich است که عالقه مشترک او وبه آثار budgie یکی از دالیل اصلی پیوستن

او به Metallica بوده.آخرین آلبوم این گروه در سال 2006 منتشر شده و آینده گروه به علت وضعیت نامناسب سالمت جسمانی وکالیست و بیسیست گروه

نامعلوم است.

بابک علوی

بابک علوی

Page 37: 8th issue 16 04 1392

هدف از خلق یک اثر هنری چیست؟چه مورد در اینکه به بسته سوال این شود پرسیده هنرمندی چه از و هنری میتواند جوابهای متنوعی داشته باشد. در اوقات از 90 درصد بیش موسیقی هنر مخاطب” “خوشایند سوال این جواب عده که است همین برای شاید است. ای معتقد هستند امروزه موسیقی از هنر به صنعت یا بدتر از آن به تجارت تبدیل

شده است.برای نگاه کنیم کار کردن منطقی اگر قابل غیر مسئله مخاطب رضایت جلب قبولی نیست. به هر حال موسیقی تولید به گوش مخاطب نهایت میشود که در برسد و طبیعتا فلسفه وجودی آن حکم میکند که به گوش مخاطب خوش بیاید. مخاطب موسیقی که اینجاست حرف کافی ولی است الزم اینکه با پسند کلیشه به موسیقیدانها تمام اگر نیست. های امتحان پس داده رجوع کنند و به تولید کارهای بازاری بپردازند بالندگی ورطه به هنر و میشود موسیقی گم در

تکرار و انحطاط میگراید.به کار عادی در کنار جمع کثیری که خود مشغولند حضور اقلیتی خاص مورد بین موسیقیشان که اقلیتی است. نیاز اما ندارد طرفداری آنچنان شنوندگان نتهایی که مینویسند سرنوشت نسل آینده موسیقی را رقم میزند. دقیقا همانطور که در امر تکنولوژی در کنار مهندسینی که به علم جامه عمل میپوشانند الزم است شاید کنند. فعالیت نیز تئوریسینهایی فاصله شدن کاربردی با آنها نظریات تئوریها همین اما باشد داشته زیادی برای تولید الهام بخش مهندسین آینده

تکنولوژیهای کاربردی نوین است.صرفا کارهای موسیقی دنیای در نه که کارهایی نیستند. کم تکنیکال برای متاثر کردن شنوندگان، بلکه برای ساخته موزیسینها سایر کردن متاثر متال پدرخواندگان از یکی میشوند. است Ron Jarzombek تکنیکال که از سال 1988 تا به امروز موزیسینهای قرار خود تاثیر تحت را زیادی متال

Dream گروههای اعضای داده. Theater، nevermore،گروههای از بسیاری و Deathدیگری که هر کدام در زمان خود چه از لحاظ جذب مخاطب و چه از لحاظ تکنیک وزنه سنگینی مسحوب میشده خود پذیرفتن تاثیر میشوند صراحتا یا اعالم را Jarzombek کارهای از کرده اند. حتی Lars ulrich درامر ضبط حین نیز Metallica گروه با And Justice for All... آلبوم تیشرت گروه Watchtower )یکی در Jarzombek که گروههایی از

آن فعالیت میکرده( دیده شده.موسیقیایی فعالیت Jarzombekگروه در عضویت با را خود S.A.Slayer شروع کرد. گروهی که چندان از یک گروه محلی فراتر نرفت و پس از انتشار یک EP و یک آلبوم منحل شد. Jarzombek با وجود سن به سایر اعضای گروه کمی که نسبت Go داشت توانست به خوبی در آلبوم

for the Throat ایفای نقش کند.گروه Jarzombek بعدی مقصد Watchtower بود. گروه پراگرسیو تگزاسی که بعد از انتشار آلبوم اولش با رفتن گیتاریست اصلی دچار مشکل خوبی به Jarzombek و بود شده را در گروه ایجاد شده توانست خالء Watc - دوم آلبوم انتشار کند. پر Ja - بود. همراه موفقیت با tower

در گروه این همراه به zombekبرای کنسرت اجرای به اروپا سراسر حمایت از آلبوم جدید پرداخت و پس Spastic نام به دیگری گروه آن از ورژن واقع در که کرد تاسیس InkWatc - گروه از اینسترومنتالی

Jarzombek بود که در آن towerبیشتری عمل آزادی با بود توانسته المانهای موسیقیایی مورد نظر خویش

را پیاده کند.آلبوم دو آمریکایی گیتاریست این 2009 و 2002 سالهای در نیز سولو منتشر کرده است و در سال 2007 نیز با دعوت از Alex Webster بیسیست

و Cannibal Corpse گروه Lamb درامر گروه Chris Adler blotted Science پروژه of Godرا پایه گذاری کرد. پس از خارج شدن پیوستن و پروژه از Chris Adlerدرامر، عنوان به Charlie zelenyاولین آلبوم خود blotted SienceThe Mac 2007 با نام - را در سال

منتشر ination of DementiaHannes gros - کرد. دو سال بعد

مسئولیت zeleny جای به mannو عهده گرفت به را درامز نوازندگی در blotted Science اثر دومین The Anim EP با نام - قالب یکtion of Entomology منتشر شد.

متمایز کامال Jarzombek موسیقی نوع موسیقی دیگری است. شبیه هیچ ترین گوشها معمولی با نیست و حتی مثال عنوان به است. تشخیص قابل وقتی به آهنگ Jato unit از اولین گوش Jeff Loomis سولوی آلبوم در که میشویم متوجه دقیقا میدهیم نوازنده عنوان به Jarzombek کجا

مهمان لید مینوازد.اما منشاء این تفاوت کجاست؟ چه چیز میتواند تا این حد نوعی از موسیقی را

متمایز گرداند؟که هستند الگوهایی مدها و گامها آهنگساز با آنها شخصیت مورد نظر را میبخشد. در واقع کلیشه به موسیقیش مطالعات با میتوان که هستند هایی به و یافت دست آنها به تئوریک راحتی ملودیهای استاندارد نوشت. در نتها از مشخصی فواصل گامها واقع آنها شنیدن به بشر گوش که هستند که است واضح بنابراین دارد. عادت گامها مرز از باید عادت خرق برای ای فاصله هر از آزادانه و گذشت استفاده کرد. اینجاست که به محدوده کروماتیک وارد میشویم. محدوده ای نتیجه در و قانونی و قاعده هیچ که ندارد. وجود آن در محدودیتی هیچ نوشته محدوده این در که ملودیهایی نیستند آشنا شنونده گوش به میشوند البته میکنند. منتقل جدیدی حس و

کروماتیک نتهای از نامناسب استفاده موجب میشود که ملودی مورد بحث به شکل انباشت بی نظم و افسار گسیخته ای از نتها به نظر برسد که هیچ هدفی در را حسی هیچ و نمیکنند دنبال را مخاطب بر نمی انگیزند. در واقع هنگام ملودی نویسی در گام کروماتیک کار از استفاده با که است این درست در وسیع اختیار دایره و عمل آزادی و مدها تولید به آهنگساز دسترس، محدودیتهای مورد نظر خودش بپردازد محدودیتهای و مدها با البته صد که مدهای تولید هستند. متفاوت معمول آنها بین مداوم تعویض و جدید موسیقیدانهایی آثار که است هنری دیگر با را Ron Jarzombek مثل آثار متفاوت میسازد. وقتی وارد حوزه به قوانین تمام میشویم کروماتیک هم میریزند و الزم است که آهنگساز را شده تعیین پیش از تئوریهای تمام برای فضای ابداعی خود از نو تعریف به فضای چه هر که آنجایی از کند. بیشتر متداول گامهای از آمده وجود قوانین تعریف باشد داشته فاصله جدید مشکلتر است و فضاهای ابداعی Jarzombek حقیقتا فضاهای به کل متفاوتی هستند، با توجه به تناسب توالی گامها و حتی هارمونی ها میتوان عنوان سلطان کروماتیک را با وجدانی راحت به وی اطالق کرد! بسیار پیش می آید که گامهای ابداعی وی تنه به گامهای شرقی ای میزنند که تا به حال کمتر در

موسیقی متال شنیده شده است.موسیقی در استفاده مورد فواصل که است ای گونه به Jarzombekلحن لیدها و ریفها از بسیاری آن در تداعی ذهن در را انسان گفتن سخن هنگام که فرودهایی و فراز میکنند. افتند می اتفاق جمله یک کردن ادا شبیه Jarzombek توسط ظرافت با سازی شده اند. این حالت باعث میشود که سیستم سوال و جواب بین لیدها که سیستم متداولی است به شکل متفاوتی در این موسیقی پیاده شود. در بسیاری لید گیتار صدای میتوان آهنگها از

در که کرد تصور انسانی صدای را مقاطع مختلف آهنگ دچار احساسات احساسات این و میشود گوناگون عالوه میکند. بیان خویش لحن با را فضا این ایجاد به نیز ریتم ملودی، بر هایی سکته و سکوتها میکند. کمک وجود کلمات بین جمله یک در که به Jarzombek موسیقی در دارد وفور دیده میشوند. وزنها به طور کلی بسیاری در و هستند آشفته شدت به میرسند. نظر به آمورف حتی نقاط از نوسان مدام بین نتهای عادی و تریوله به تمپو همراه عوض شدن کسر میزان و باعث میشوند که شنونده در هیچ لحظه ای نتواند درک درستی از ریتم داشته

باشد.موزیک شد اشاره قبال که همانطور تکنیک ِصرف Ron Jarzombekممکن معناست که بدین این و است. است در این موسیقی اتفاقاتی بیفتد که هدفش نه خوشایند مخاطب و نه حتی که اتفاقاتی باشد. موزیسین خوشایند صرفا جنبه تحقیقاتی و آزمایشی دارند. The Mach - به طور مثال در آلبوم

nation of Dementia دو آهنگ Adenosine buildup نامهای با Adenosine breakdown و برعکس عینا و دقیقا دارند که وجود یکدیگر هستند. یعنی تک تک نتهایی از Adenosine buildup در که Aden - در میشنویم آخر به اول

به آخر از sine breakdownپدیده این طبیعتا میشوند. شنیده اول برای چیزی جز یک تجربه و موردی سختیهای از جدا البته نیست. مطالعه

نوازندگی...به همیشه Ron Jarzombek نام مطرح گیتار قوی نوازنده یک عنوان نتهای و باال سرعت هست. و بوده Ja - آثار همیشگی ویژگی پراکنده zombek است که تکنیک باالیی در امر نوازندگی طلب میکند. نوازندگانی وی با blotted Science در که اعجوبه یک هر نیز میکنند همکاری های زمینه کاری خود هستند. ضبط در

ای نیز خصیصه اول برداشت یا تِیک است که Jarzombek را از بسیاری میکند. جدا دیگر گیتاریستهای از معموال برای ضبط، الین گیتار آهنگ به چندین واحد کوچکتر تقسیم میشود هر شدن نواخته بار چندین از پس و برداشت بهترین مجزا، طور به واحد نهایت در و انتخاب شده واحد هر از کلی الین هم به واحدها پیوستن با گیتار شکل میگیرد. اما در روشی که Watchtower، در Jarzombek blotted Science، Spastic Inkمیبرد کار به خود سولوی کارهای و برداشت در یک باید گیتار کل الین در نوازنده یعنی این و شود ضبط نواختن حدود 2000 نت حق حتی یک

اشتباه را ندارد.نیز ساز انتخاب در Jarzombekمیدهد نشان خود از عجیبی وسواس نمیکند. همکاری شرکتی هیچ با و جای به میدهد ترجیح هنرمند این یک آماده مدلهای از یکی انتخاب و شود کار به دست خودش شرکت رفتار این بسازد. را نظرش مورد ساز حتی و میرسد نظر به عجیب کمی خودنمایانه جنبه قدری است ممکن حال هر به اما باشد داشته تبلیغاتی و روی که کرده عنوان Jarzombekو دارد ای ویژه حساسیت ساز طرح سازهای ساخت خودش را به تولیدات

هر شرکتی ترجیح میدهد.از یکی Ron Jarzombekهدف با نه که موسیقیدانهاییست پویا هدف با بلکه مخاطب رضایت نگه داشتن هنر موسیقی فعالیت میکند و شهرت وجود با خاطر همین به و موزیسینها، میان فراوان محبوبیت شاید و باید که را توجهی هرگز البته نکرده. دریافت شنونده قشر از نمیتوان از این نوع موسیقی انتظار لذت حتی اما داشت چندانی موسیقیایی مخاطب عام نیز میتواند برای به دست به آوردن یک تجربه جدید شنیداری

کارهای این موزیسین رجوع کند.

DIVAN 72DIVAN 73

بابک علوی

Page 38: 8th issue 16 04 1392

گروه سمفونیک متال Frosted Leaves در اوایل ستل 2010 توسط آرمین عارفی و علی صیف در راستای تحقق عالقه bLACK نام به پاییز همان سال بود که در تِرکه اولین حاصل آن آلبومی چهار این سبک شکل گرفت.که به نفر این دو

AuTuMn منتشر شد.فلورا فرزانه خواننده سوپرانو در این پروژه با گروه همکاری کرد.و همچنین شهروز گودرزی به عنوان میهمان برای ضبط پارتهای

تنور و هارش دعوت به همکاری شد.میکس ومستر این آلبوم را رافی شهبازیان انجام دادند. پس از مدت کوناهی گروه تصمیم گرفت اعضایی ثابت را دعوت کند و جدی تر از پیش به کار خود ادامه دهد.مجید فتاحی کیبوردیست گروه،حسین صالحی گیتار بیس،شاهین جبلی برای درامز، و سپس الال بارانیان به عنوان خواننده گروه تثبیت شدند.

بعد از ملحق شدن اعضاء،گروه دو تِرک ضبط نمود ولی به دلیل راضی نبودن از نتیجه و کیفیت کار پخش نشد.اجرا هلند و هند،استرالیا،امارات از گروههایی کنار در تا شد دعوت دبی در متال فستیوال یک به گروه بعدی گام در

کوتاهی مدت در و شدند مهمان درامر جبلی شاهین بجای بهارلو برنا با کند،که بازگشت از پس داشت آن اعضای و گروه با اجرا در که بسزایی وتالش به همکاری

ایران، به عنوان درامر ثابت به جمع گروه پیوست.ضبط به تصمیم و پرداخت خود رسمی آلبوم اولین نوشتن به شروع گروه سپس ارکستر قسمتهای نوشتن برای را زیادی زمان مدت گرفت.و سازها تمام ی و زنده خواننده دارد.متاسفانه ادامه همچنان که گذراند آلبوم این تِرکهای کردن کامل در همچنان اما دهد ادامه گروه با را خود کار نتوانست ل.بارانیان گروه خوب به نیز میکند.همچنین حسین صالحی اعضا همکاری با وکال قسمتهای و شعر نوشتن

دالیل شخصی همکاری خود را با گروه به پایان رساند. single track با اخیراً یک خواننده متزو سوپرانو به گروه ملحق شده که به زودی

جدید معرفی خواهد شد.این تِرک برای پاسخگویی به غیبت طوالنی مدت گروه میباشد برای دوستداران است،و الزم به ذکر است که در ضبط قسمتهای ارکستر این آلبوم از نوازندگان خوب کالسیک و اعضای ارکستر ملی و فیلهارمونیک دعوت به همکاری شد و ایشان نیز گروه را همراهی کردند.قسمتهای ُکر آلبوم نیز توسط اعضای گروه ُکر “اردیبهشت” ضبط شده است و احسان ایمانی وظیفه میکس و

مسترینگ را به عهده خواهند داشت.تسعی بر این است که اولین آلبوم رسمی در تابستان سال آینده منتشر شود.گروه هم اکنون در حال تمرین برای فستیوالهای بعدی

و ضبط بقیه آلبوم میباشد. با تشکر فراوان از همکاران مجله دیوان که در راه اعتبار بخشیدن به گروههای ایرانی در تالشند، و به امید موفقیت های بیشتر و

بیشتر برای این مجله.”FROSTED LEAvES“ آرمین عارفی

با همکاري حسام خالویي Kleito در سال 2008 گروه و اشکان حامدي تشکیل شد و از همان ابتدا کار بر روي بسیاري شاید کرد. آغاز را Planet X نام با آلبومي البالي در و کنار و گوشه در گریخته و جسته شما از منظومه دیگر سیاره Planet X نام اینترنت صفحات بین شود مي گفته که اي سیاره باشید. شنیده را شمسي نسل از باالیي تا 2014 مي آید و درصد سالهاي 2012 بشر را نابود مي سازد. این آلبوم داراي 4 موزیک به سبک “نئوپروگرسیو راک” است که حکایت را از زمان انفجار پا بشر تا آن زمان که بزرگ)bigbang( آغاز مي کند بر روي زمین مي گذارد، بشري که سرانجام، در تاریکي هاي قدرت و ظلم فرو مي رود و حکمران بي رحم طبیعت مي گردد، زمین را سلطه گاه خود مي سازد و آن را رو به نابودي مي کشاند تا آنکه روزي Planet X که نمادیست از خشم طبیعت بر علیه انسان، انتقام جویانه سیاهي بشر را

در عبور ویرانگرش به کام مرگ مي کشد.

از بر گرفته بر دارد افسانه اي را در آلبوم که روایتي این مطالعات و تحقیقات چند ساله اي است که پدید آورندگان گروه انجام داده اند. ساخت موسیقي و اشعار و تنظیم آلبوم اشکان و سایزر( سینتي – )کیبورد خالویي توسط حسام به است. انجام شده الکتریک( گیتار و )خواننده حامدي دلیل حساسیت هاي گروه در ساخت و تنظیم موزیک ها و همچنین ضبط و میکس و مستر، این آلبوم در پایان سال 2012 آماده انتشار و ارائه به عالقه مندان این نوع موسیقي

مي باشد.بعدي آلبوم روي بر کار Kleito در حال حاضر گروه عنوان به چریکي چهارده مهدي و کرده آغاز را خود گیتاریست و عضو جدید، به این گروه، جهت همکاري بر

روي این آلبوم پیوسته است. گروه Kleito با توجه به آنکه این نوع موسیقي در ایران همیشه مورد بي توجهي قرار گرفته است و از آنجا که این سبک چه از نظر بار موسیقي، معنا و محتوا گامي فراتر از است امیدوار دارد، را مردم بین در رایج موسیقي انواع روزي این نوع موسیقي جایگاه خود را در ایران پیدا کند و

مورد توجه مردم و مسئوالن قرار گیرد. عالقه مندان مي توانند جهت آشنایي با کار گروه به آدرس

اینترنتي www.kleitoband.com مراجعه نمایند.

حسام خالویي

DIVAN 74

Page 39: 8th issue 16 04 1392